پرش به محتوا

دلیل عقلی عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۶۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۱: خط ۵۱:
تردیدی نیست که [[نهی از منکر]] و پذیرش آن بر تمامی [[مسلمانان]] [[واجب]] است و اگر پیشوا و [[رهبر]] [[مردم]] معصوم نباشد و [[مرتکب گناه]] و خطا شود، باید او را [[نهی]] کرد و او نیز باید این نهی را بپذیرد؛ در نتیجه پیشوا خود پیرو کسانی می‌شود که باید از او پیروی کنند. و بدین ترتیب [[جایگاه امام]] و [[مأموم]] عوض می‌گردد؛ یعنی امام، مأموم و مأموم، امام می‌شود، در حالی که پیشوا برای [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[نصب]] شده است<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۷۲.</ref>.
تردیدی نیست که [[نهی از منکر]] و پذیرش آن بر تمامی [[مسلمانان]] [[واجب]] است و اگر پیشوا و [[رهبر]] [[مردم]] معصوم نباشد و [[مرتکب گناه]] و خطا شود، باید او را [[نهی]] کرد و او نیز باید این نهی را بپذیرد؛ در نتیجه پیشوا خود پیرو کسانی می‌شود که باید از او پیروی کنند. و بدین ترتیب [[جایگاه امام]] و [[مأموم]] عوض می‌گردد؛ یعنی امام، مأموم و مأموم، امام می‌شود، در حالی که پیشوا برای [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[نصب]] شده است<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۷۲.</ref>.


==== ضعیف الاراده نبودن امامان ====
=== ضعیف الاراده نبودن امامان ===
عدم [[عصمت امام]] مساوی با [[ضعف]] وجودی آنان است: [[گناه]] کردن هر [[انسانی]]، زاییدۀ [[ضعف]] وجودی اوست، چراکه تمام قوای [[نفسانی]]، [[مطیع]] و تابع عقلند و [[عقل]] به هیچ عنوان ارادۀ [[گناه]] و [[معصیت]] را بر قوای [[نفسانی]] صادر نمی‌کند. بنابراین اگر شخصی دچار [[گناه]] و [[معصیت]] شد یعنی از نظر [[عقلی]] فردی ضعیف و ناقص است، با این وجود آیا می‌‌توان قائل شد [[پیامبران]] و امامان [[معصوم]] نیستند و آلودۀ به [[گناه]] می‌‌شوند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص۱۰۰. </ref>.
عدم [[عصمت امام]] مساوی با [[ضعف]] وجودی آنان است: [[گناه]] کردن هر [[انسانی]]، زاییدۀ [[ضعف]] وجودی اوست، چراکه تمام قوای [[نفسانی]]، [[مطیع]] و تابع عقلند و [[عقل]] به هیچ عنوان ارادۀ [[گناه]] و [[معصیت]] را بر قوای [[نفسانی]] صادر نمی‌کند. بنابراین اگر شخصی دچار [[گناه]] و [[معصیت]] شد یعنی از نظر [[عقلی]] فردی ضعیف و ناقص است، با این وجود آیا می‌‌توان قائل شد [[پیامبران]] و امامان [[معصوم]] نیستند و آلودۀ به [[گناه]] می‌‌شوند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص۱۰۰. </ref>.
=== برهان پیشوایی امام ===
اصولاً امام، [[پیشوای مردم]] است و مردم موظف‌اند با [[پیروی]] از او و با توجه به عملش، [[اعمال]] خود را انجام دهند. چنین کسی باید لزوماً معصوم باشد؛ وگرنه اگر به عصمت نیاز نباشد، هرکسی، از جمله [[یهود]] و [[نصارا]] نیز می‌توانستند امام باشند: {{عربی|و لانه امام و الامام من يفعل الشيء لاجله و الا كانت اليهود و النصارى ائمة لنا و يستحيل التعبد باتباع غير المعصوم لقبحه}}<ref>حسن بن یوسف بن مطهر محلی (علامه حلی)، انوارالملکوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص۲۰۴.</ref>.
=== برهان تلازم [[امامت]] و [[عصمت]] ===
این برهان را شیخ مفید بر عصمت امام اقامه نموده است. ایشان در این برهان در صدد [[اثبات]] این مطلب است که اساساً خود امام بودن، مقتضی عصمت است؛ بدین معنا که امام بودن، بدون عصمت قابل [[تصور]] نیست: {{عربی|و الامامة تدل على عصمة صاحبها...}}<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، وقعة الجمل، ص۳۴.</ref>؛ بر این اساس شاید بتوان در تقریر این برهان از دیدگاه شیخ چنین گفت : «[[امامان]] اسوه‌های دین‌اند و معنای ائتمام، همان اقتداست و ثابت شده است که [[حقیقت]] [[اقتدا]]، [[پیروی]] از مقتدی در [[رفتار]] و گفتار اوست، از آن جهت که او [[حجت]] است»...<ref>{{عربی|فمن ذلك أن الأئمة قدوة في الدين و أن معنى الائتمام هو الاقتداء و قد ثبت أن حقيقة الاقتداء هو الاتباع للمقتدى به فيما فعل و قال من حيث كان حجة فيه دون الاتباع لقيام الأدلة على صواب ما فعل و قال...}}؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، وقعة الجمل، ص۷۴.</ref>.
بنابراین عبارت، [[امام]] [[اسوه]] ما در [[دین]] است و باید از رفتار و گفتارش در دین پیروی شود. از این رو، امام، لزوماً باید در آنچه می‌گوید و انجام می‌دهد، [[معصوم]] باشد. به دیگر بیان، کسی شأنیت اسوه بودن را دارد که خود مرتکب [[عصیان]] و [[خطا]] نشود<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۲۹۲.</ref>.
=== برهان اضطرار ===
هشام بن حکم در تقریر این برهان می‌گوید: بعد از [[پیامبر]] سه حالت احتمال دارد: الف) با رفتن پیامبر [[تکلیف]] برداشته شده و [[انسان‌ها]] مانند بهائم باشند که این احتمال [[باطل]] است. ب) همه [[مردم]] در حد مساوی و به اندازه پیامبر عالم شوند که هیچ‌کس به دیگری احتیاج نداشته باشد، این احتمال هم وقوع خارجی ندارد. ج) اینکه مردم به شخصی [[نیازمند]] باشند که [[سهو]] و غلط و [[انحراف]] نداشته باشد و [[معصوم]] از [[گناهان]] و بری از خطاها باشد و همه به او نیازمند باشند و او به کسی نیازمند نباشد<ref>بحارالأنوار، ج۴۸، ص۲۰۰، باب ۸.</ref>. این احتمال صحیح است.
=== برهان [[نفی]] [[احتجاج]] به غیر [[معصوم]] ===
این [[برهان]] یک پیش فرض دارد: [[امام]] کسی است که [[خداوند]] بتواند با او برای [[مردم]] احتجاج کند. اگر امام از [[گناه]] معصوم نباشد، ممکن است مسائلی از [[دین]] را به نفع خود یا دوستانش پنهان کند و آنها را به مردم اعلام نکند. در این صورت خداوند نمی‌تواند با چنین کسی برای مردم احتجاج کند: {{متن حدیث|إِنْ لَمْ يَكُنْ مَعْصُوماً مِنَ الذُّنُوبِ دَخَلَ فِي الْخَطَإِ فَلَا يُؤْمَنُ أَنْ يَكْتُمَ عَلَى نَفْسِهِ وَ يَكْتُمَ عَلَى حَمِيمِهِ وَ قَرِيبِهِ وَ لَا يَحْتَجُّ اللَّهُ بِمِثْلِ هَذَا عَلَى خَلْقِهِ...}}<ref>محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۸؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۴، ح۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۱۹۸.</ref>
=== برهان [[امتناع]] [[تصدیق]] [[کذاب]] از جانب [[خداوند]] ===
این برهان از جمله براهین مورد استناد سید مرتضی در اثبات عصمت امام است. پیش از تقریر این برهان، توجه به این نکته لازم است که سید آن را برای [[اثبات عصمت پیامبر]] از [[دروغ]] در [[تبلیغ دین]] آورده است و با توجه به [[اندیشه]] ایشان در همانندی [[پیامبر]] و امام در [[عصمت]]، می‌توان این [[برهان]] را درباره [[عصمت امام]] از [[دروغ]] در [[تبیین دین]] نیز جاری دانست.
سید این برهان را این گونه تبیین می‌کند: [[پیامبری]] که [[مدعی رسالت]] است، هر سخنی می‌گوید، [[خداوند]] نیز همراه با [[سخن پیامبر]] و در [[تأیید]] او گفته است: «تو را در این گفتار و اینکه از جانب من سخن می‌گویی، [[تصدیق]] می‌کنم»؛ حال اگر [[پیامبر]] دروغ بگوید، مستلزم آن است که خداوند این [[کذاب]] را تصدیق کرده باشد؛ در حالی که تصدیق کذاب [[قبیح]] است، و قبیح بر خداوند جایز نیست<ref>سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء و الائمة {{عم}}، ص۱۷.</ref>.
همان‌گونه که سید خود [[اذعان]] کرده است، این برهان عقلاً پیامبر را از دروغ در [[تبلیغ دین]] [[معصوم]] می‌شمرد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۳۱.</ref>.
=== انحصار نظریه [[حق]] در کلام امام ===
یکی دیگر از براهین عقلی اثبات عصمت امام، انحصار نظریه حق در کلام امام است. ابراهیم نوبختی با استناد به این برهان راه‌های رسیدن به [[حکم خدا]] را در مواردی همچون [[قیاس]] یا [[خبر واحد]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} معرفی می‌کند، و با توجه به اینکه این راه‌ها در رساندن ما به حکم خدا ناتوان‌اند، باید در [[اثبات]] حکم خدا به گفتار [[امام]] مراجعه کرده و گفتار امام زمانی می‌تواند ما را به حکم خدا برساند که وی را از [[اشتباه]] [[معصوم]] بدانیم: {{عربی|و لان ادلة غيره باطلة من الرأي و الخبر المفرد فلابد من اثباته}}<ref>حسن بن یوسف بن مطهر حلی (علامه حلی)، انوار الملکوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص۲۰۵؛ شکل منطقی این استدلال را می‌توان در قالب یک قیاس استثنایی انفصالی این‌گونه بیان کرد: راه رسیدن به حکم خدا، قیاس است یا خبر واحد و یا گفتار امام؛ اما راه رسیدن به حکم خدا، قیاس یا خبر واحد نیست؛ پس راه رسیدن به حکم خدا، گفتار امام است.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۴۰۱.</ref>
=== [[جانشینی پیامبر اکرم]] {{صل}} ===
بر اساس این برهان، نوبختی [[معتقد]] است [[پیامبر]]، قطعاً باید معصوم باشد. حال، هرکسی [[جانشین پیامبر]] است، باید صفات او را داشته باشد؛ امام، جانشین پیامبر است؛ پس باید [[صفات پیامبر]]، از جمله [[عصمت]] در امام باشد<ref>{{عربی|لأن خصائص الرسول {{صل}} متحققة في الامام من كونه يولي و لا يولي و يعزل و لا يعزل الى غيره فوجب عصمته كعصمته}}؛ حسن بن یوسف بن مطهر حلی (علامه حلی)، انوار الملکوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص۲۰۲.</ref>.
==== [[خوار]] شدن [[گناهکار]] ====
این [[برهان]] از جمله برهان‌هایی است که حلبی بر [[اثبات عصمت]] [[نبی]] از [[گناهان]] اقامه کرده اما می‌تواند برای [[عصمت امام]] از [[گناه]] نیز به کار آید.
ایشان با بیان اینکه [[احترام]] و [[بزرگداشت]] نبی [[واجب]] است، و [[استخفاف]] او در [[مذهب]] [[اهل سنت]] [[فسق]] و در مذهب ما [[کفر]] به شمار می‌آید، می‌گوید: «[[صدور گناه]] از نبی موجب استخفاف او می‌شود. از این‌رو، لازم است نبی [[معصوم]] باشد، تا موجبات استخفاف فراهم نشود»<ref>{{عربی|و لأن تعظیمه واجب علی الإطلاق و الاستخفاف به فستق علی مذاهب من خالفنا و کفر عندنا و وقوع القبیح منه بوجب الاستخفاف}}؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴۵.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۱٬۰۹۸

ویرایش