سعادت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
به نظر عدهای نیز آنچه [[انسان]] را [[سعادتمند]] میکند، تأمین کلیه نیازهای روز افزون [[معنوی]] و مادی، فردی و [[اجتماعی]] یک [[فرد]] در هماهنگی با افراد دیگر است که از طریق [[چیرگی]] بر [[جبر]] [[قوانین طبیعی]] و [[اجتماعی]] و [[رشد]] عالی [[تمدن]] و [[تکامل معنوی]] [[انسان]] حاصل میشود. عدهای نیز [[نبرد]] علیه بیسعادتی دیگران را [[بهترین]] [[سعادت]] میدانند؛ زیرا به [[زندگی]] [[انسان]] [[هدف]] و محتوا میبخشد<ref>علیاکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۸۱.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۳۳۷-۳۳۹.</ref> | به نظر عدهای نیز آنچه [[انسان]] را [[سعادتمند]] میکند، تأمین کلیه نیازهای روز افزون [[معنوی]] و مادی، فردی و [[اجتماعی]] یک [[فرد]] در هماهنگی با افراد دیگر است که از طریق [[چیرگی]] بر [[جبر]] [[قوانین طبیعی]] و [[اجتماعی]] و [[رشد]] عالی [[تمدن]] و [[تکامل معنوی]] [[انسان]] حاصل میشود. عدهای نیز [[نبرد]] علیه بیسعادتی دیگران را [[بهترین]] [[سعادت]] میدانند؛ زیرا به [[زندگی]] [[انسان]] [[هدف]] و محتوا میبخشد<ref>علیاکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۸۱.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۳۳۷-۳۳۹.</ref> | ||
[[سعادت]] و [[کمال انسان]]، یکی از دغدغههای همیشگی [[فلاسفه]] و اندیشهورزان در گستره [[زمان]] بوده است، آن گونه که [[افلاطون]]، [[عدالت]] را مطلوب جویندگان سعادت معرفی میکند و مینویسد: عدالت در زمره خواستنیهایی است که هم به خاطر خود و هم به مناسبت نتایجی که از آن عاید میشود، مطلوب جویندگان سعادت میباشد<ref>افلاطون، جمهور، ص۹۲.</ref>. | |||
بسیاری از آموزهها و [[تعالیم]] مانند عدالت و [[آزادی]] در [[جهت]] سعادت و کمال، تحلیل شده است، هرچند که غالباً در [[فهم]] این مفاهیم، [[اختلاف]] نظرهای بسیار وجود داشته و دارد؛ برای نمونه در بحث [[آزادی سیاسی]]، همانند بسیاری از دیگر دستورهای [[قرآن کریم]]، [[هدف]]، [[سعادت انسان]] در نظر گرفته میشود، یعنی آزادی در جهت و مسیر سعادت انسان، تعریف و تحلیل شده است، به گونهای که اگر اندکی از این مسیر خارج شود، از آن [[ارزش]] آرمانی دور میگردد. آزادی برای آزادی نیست، آن گونه که [[غایت]] نهایی آزادی، [[مشارکت سیاسی]]، اظهارنظر و [[عقیده]] و [[انتخاب]] نوع [[نظام]] و [[کارگزاران]] نیز نیست، بلکه هدف عالی، سعادت است. | |||
هدف [[انسان]] این نیست که [[آزاد]] باشد، ولی باید آزاد باشد تا به [[کمالات]] خودش برسد، چون آزادی یعنی [[اختیار]] و انسان در میان موجودات، تنها موجودی است که خود باید [[راه]] خود را انتخاب کند و حتی به تعبیر دقیق تر، خودش باید خودش را انتخاب کند؛ پس انسان، آزاد و مختار است، ولی آیا چون آزاد است، به کمال خودش رسیده است، یا مختار است که کمال خود را انتخاب کند؟ با آزادی، ممکن است انسان به عالیترین کمالات و [[مقامات]] برسد و ممکن است به “اسفل السافلین” [[سقوط]] کند. موجود مختار، یعنی موجودی که افسارش را به گردن خودش انداختهاند که ای انسان! تو موجود بالغ و عالم این [[طبیعت]] هستی؛ همه [[فرزندان]] دیگر نابالغاند و باید [[سرپرستی]] شوند، جز تو که مختار و آزادی. {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>؛ ما تو را [[راهنمایی]] میکنیم. این خودت هستی که باید [[انتخاب]] کنی، [[آزادی]]، خودش کمال [[بشریت]] نیست، وسیله کمال بشریت است؛ یعنی [[انسان]] اگر [[آزاد]] نبود، نمیتوانست [[کمالات]] بشریت را تحصیل کند؛ همچنان که یک موجود مجبور نمیتواند به آنجا برسد، پس آزادی یک کمال وسیلهای است نه یک کمال هدفی<ref>مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۳۴۶.</ref>. | |||
با این نگره، آزادی نیز هدفی میانی است تا انسان را به [[هدف]] عالی خود برساند<ref>مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۳۴۶-۳۴۷.</ref>. | |||
به تعبیر [[محمدتقی جعفری]]، [[هدف]] آن است تا انسان به [[حیات]] معقول، برسد، آن گونه از [[زندگی]] که به فعلیت رسیدن ابعاد اصیل حیات در [[مسیر کمال]] و بارورگشتن آنها در آن زندگی، تأمین میگردد<ref>محمدتقی جعفری، شرح و تفسیر نهج البلاغه، ج۴، ص۶۴.</ref> در این نوع از زندگی، انسان در روندی آگاهانه، نیروها و فعالیتهای جبری و جبرنمای زندگی طبیعی را در مسیر هدفهای تکاملی ترسیم میکند و [[شخصیت]] [[انسانی]] به تدریج در این گذرگاه ساخته شده، وارد هدف اعلای زندگی میسازد. این هدف اعلا در [[جهت]] کمال برین است<ref>ر.ک: محمدتقی جعفری، حیات معقول، ص۵۹.</ref>. با چنین رویکردی [[شناخت]] و [[سعادت]] و [[آزادی روحی]] و [[اجتماعی]] در کنار هم قرار میگیرند. به تعبیر [[علی]] {{ع}} [[عارف]] کسی است که خود را آزاد کند: {{متن حدیث|الْعَارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ وَ أَعْتَقَهَا وَ نَزَّهَهَا مِنْ كُلِّ مَا يُبْعِدُهَا وَ يُوبِقُهَا}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۵۳.</ref>. | |||
عارف کسی است که نفس و [[جان]] خویش را بشناسد، آن را آزاد کند و از هرچه او را از سعادت، دور میکند و [[اسیر]] میگرداند، [[پاک]] گرداند. با توجه به همین نظرگاه، یکی از مباحث کلیدی بحث [[آزادی بیان]] و مطبوعات و رسانههای جمعی از سنخ قضایای ارزشی و “بایدها و نبایدها” است و به بحث از منشأ و ملاک [[تعیین]] [[ارزشها]] بر میگردد. در [[اسلام]] همه ارزشها به گونهای طراحی و تنظیم میشوند که در [[جهت]] نیل به [[کمال نهایی]] [[انسان]]، یعنی “قرب الی الله” مؤثر باشند. با این بیان، ملاک و معیار [[ارزشها]] در [[نظام اسلامی]] مشخص میشود. با قبول این مبنا هر چیزی که در رسیدن به آن کمال، نقشی داشته باشد، [[ارزش]] مثبت پیدا میکند و بر عکس هرچه مانع رسیدن به آن کمال باشد، ضدارزش محسوب میشود. [[حکومت اسلامی]] نیز موظف است در جهت [[حفظ]] و تقویت ارزشها و [[نفی]] و ممانعت از [[رشد]] و گسترش ضدارزشها تلاش نماید. [[آزادی]] مطبوعات و [[آزادی بیان]] نیز با همین ضابطه مورد ارزیابی قرار میگیرد و اگر مطبوعات و رسانهها در جهت [[تکامل]] و نزدیکی انسان به [[خدا]] مؤثر باشند، امری مطلوب و دارای ارزش مثبت خواهند بود و اگر موجب دوری انسان از خدا و بازماندن او از پیمودن [[راه کمال]] شوند، ضدارزش تلقی خواهند شد و [[حکومت]] در مواردی باید جلوی آنها را بگیرد. به بیان دیگر، از نظر [[اسلام]] همه در بیان [[عقیده]] خود آزادند، مگر اینکه این عقیده با [[مصالح]] انسان تضاد داشته باشد و منظور از مصالح هم اعم از [[مصالح مادی و معنوی]] و [[دنیوی]] و [[اخروی]] است<ref>برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، آزادی (ناگفتهها و نکتهها)، ص۶۳-۶۵.</ref>. | |||
با توجه به همین نگره است که [[مطهری]] نیز [[باور]] دارد که [[اراده]] و آزادی [[بشر]] تا آنجا محترم است که با استعدادهای عالی و مقدسی که در نهاد بشر گذاشته شده است، هماهنگ باشد و او را در مسیر [[ترقی]] و تعالی بکشاند، اما آنجا که این آزادی، بشر را به سوی فنا و نیستی سوق میدهد و استعدادهای نهایی او را هدر میدهد، دیگر احترامی ندارد<ref>مرتضی مطهری، اخلاق جنسی، ص۳۴.</ref>؛ پس ملاک [[شرافت]] و [[احترام]] آزادی انسان این است که در مسیر [[انسانیت]] باشد. انسان را در مسیر انسانیت باید [[آزاد]] گذاشت نه آنکه او در مسیر هرچه [[انتخاب]] کند ولو [[ضد]] انسانیت، آزاد باشد<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۲۲۴.</ref>»<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۸۳.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | # [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:1100733.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||