بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شیطان در قرآن | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شیطان در قرآن]] - [[شیطان در کلام اسلامی]] - [[شیطان در معارف دعا و زیارات]] - [[شیطان در معارف مهدویت]] - [[شیطان در فقه سیاسی]] - [[شیطان در معارف دعا و زیارات]] - [[شیطان در معارف و سیره سجادی]] - [[شیطان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''شیطان:''' آنچه [[انسان]] را [[گمراه]] و [[منحرف]] میکند و به [[گناه]] فرا میخواند، [[ابلیس]]، دیو، هر [[سرکش]] و متمرّد، موجودی وسوسهگر و فسادانگیز. جمع آن [[شیاطین]] است. در [[قرآن]] از [[شیاطین]] جنّ و انس هم سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ...}}<ref> «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم...» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> و این نشان میدهد که شیطان یکی و یک نوع نیست، چه از [[انسان]]، چه از اجنّه هر چه که عامل [[تباهی]] و [[گمراهی]] گردد، شیطان است. [[قرآن]]، شیطان را عامل [[فریب]] [[آدم]] و حوّا و اخراج آنان از [[بهشت]] میداند، او را [[دشمن]] سرسخت [[انسان]] معرّفی میکند که با [[وسوسه]]، شراب، قمار، [[دروغ]]، وعدههای بیاساس، [[نیرنگ]] و عوامل دیگر میکوشد [[انسان]] را از خیر و [[طاعت]] و [[خدا]] باز دارد و به [[گناه]] و [[بدی]] بکشاند. [[ابلیس]] هم [[شیطانی]] است که از [[اطاعت]] [[فرمان خدا]] سر باز زد و [[آدم]] را [[وسوسه]] کرد. گاهی [[ابلیس]] و شیطان به یک معنی به کار میروند. توصیه [[قرآن]] است که پیوسته از شرّ شیطان به [[خدا]] [[پناه]] ببریم. این پناهندگی به [[خدا]] را "استعاذه" گویند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۸.</ref>. | '''شیطان:''' آنچه [[انسان]] را [[گمراه]] و [[منحرف]] میکند و به [[گناه]] فرا میخواند، [[ابلیس]]، دیو، هر [[سرکش]] و متمرّد، موجودی وسوسهگر و فسادانگیز. جمع آن [[شیاطین]] است. در [[قرآن]] از [[شیاطین]] جنّ و انس هم سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ...}}<ref> «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم...» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> و این نشان میدهد که شیطان یکی و یک نوع نیست، چه از [[انسان]]، چه از اجنّه هر چه که عامل [[تباهی]] و [[گمراهی]] گردد، شیطان است. [[قرآن]]، شیطان را عامل [[فریب]] [[آدم]] و حوّا و اخراج آنان از [[بهشت]] میداند، او را [[دشمن]] سرسخت [[انسان]] معرّفی میکند که با [[وسوسه]]، شراب، قمار، [[دروغ]]، وعدههای بیاساس، [[نیرنگ]] و عوامل دیگر میکوشد [[انسان]] را از خیر و [[طاعت]] و [[خدا]] باز دارد و به [[گناه]] و [[بدی]] بکشاند. [[ابلیس]] هم [[شیطانی]] است که از [[اطاعت]] [[فرمان خدا]] سر باز زد و [[آدم]] را [[وسوسه]] کرد. گاهی [[ابلیس]] و شیطان به یک معنی به کار میروند. توصیه [[قرآن]] است که پیوسته از شرّ شیطان به [[خدا]] [[پناه]] ببریم. این پناهندگی به [[خدا]] را "استعاذه" گویند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۸.</ref>. | ||
== لغتشناسی شیطان == | == لغتشناسی شیطان == | ||
کلمه شیطان، به معنای دور شده و تندخو است و مراد، همان موجود نافرمان و [[تندخویی]] است که از [[رحمت خدا]] دور افتاد<ref>مفردات راغب، ۲۶۱.</ref>. او ذی [[شعور]] و [[مکلف]] و نامرئی و [[فریبکار]] است. هر چند پیش از [[خلقت]] [[آدمی]]، شش هزار سال خدای را [[عبادت]] کرد، با ساعتی [[تکبر]]، آن را از میان برد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. چون [[خداوند]]، [[آدم]] را آفرید، به [[فرشتگان]] [[فرمان]] داد بر او [[سجده]] کنند. شیطان که در میان [[فرشتگان]] بود، [[تکبر]] ورزید و سرباز زد و به همین روی، [[کافر]] گشت<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}؛ سوره بقره، آیه ۳۴؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ}}؛ سوره ص، آیه ۷۴؛ التبیان، ۱/ ۱۵۴.</ref>. بدینسان، [[تکبر]] و [[کفر]]، نخستین [[صفات ناپسند]] شیطاناند. [[خلقت]] شیطان از [[آتش]] است و [[خلقت]] [[آدم]] از [[خاک]]. شیطان با [[قیاس]] [[آتش]] و [[خاک]]، خود را از [[آدم]] [[برتر]] خواند و به [[تکبر]] لغزید<ref>{{متن قرآن| قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ }}؛ سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. او [[آدم]] را مایه [[خواری]] خویش پنداشت و [[سوگند]] یاد کرد تا از او و فرزندانش [[انتقام]] کشد<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ }}؛ سوره ص، آیه ۸۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 324.</ref>. | |||
از نظر لغت، شیطان، به معنای هر موجود [[متمرد]] و شریر<ref>تاج العروس، ج۱۸، ص۳۳۲.</ref>، دور شده از [[رحمت]] [[حقّ]]<ref>مقاییساللغة، ج۳، ص۱۸۳.</ref> و [[قرب الهی]] است. | |||
[[اهل]] لغت، اصل کلمه "شیطان" را به دو صورت ذکر کردهاند: شطن یشطن شطنا، به معنای [[مخالفت]] کردن با قصد و [[اراده]]، از [[حق]] دور شدن، فاعل آن شاطن یعنی، خبیث و [[پلید]]؛ یا از شیط یشیط شیطا، به معنای سوختن و [[هلاکت]] بر اثر [[خشم]] است. در وجه اول، نونِ کلمه شیطان، اصلی خواهد بود و [[دلیل]] برآن، اینکه "جمع آن، [[شیاطین]] است<ref>تاج العروس، ج۱۸، ص۳۲۲.</ref> و قول به وجه اول (که اصل شیطان از شطن باشد) بیشتر است"<ref>تهذیب اللغة، ج۱۱، ص۳۱۲.</ref>. | |||
محققی در معنای شیطان مینویسد: {{عربی|شيطان فيعال من الشطن و هو البُعد، لبُعده عن الله تعالى او عن الخير، او فعلان من الشيط و هو البطلان و الهلاك و الاحتراق، لانه باطل في نفسه مُبطِل لمصالحه و مصالحِ مَن ابطِل من اجله، هالك باللعنة يريد اهلاك مَن لعن لاجله، محترق غضباً عليه اذا رآه يتقرّب الى ربّه}}<ref>ریاضالسالکین، ج۳، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۶۰.</ref> | |||
== شیطان در [[قرآن]] == | == شیطان در [[قرآن]] == | ||
[[قرآن کریم]] از صفت [[بغض]] و [[کینه]] شیطان و تصمیم او بر [[انتقام]] یاد کرده و فرموده است که او از پس و پیش و [[چپ و راست]] در کمین آدمیزادگان است<ref>اعراف/ ۱۶ و ۱۷.</ref>. از دیگر صفات شیطان، وسوسهگری است. او نعمتهای مادی را به رخ [[آدمی]] میکشد و کالای خاکی را در پیش او میآراید و او را [[وسوسه]] میکند و میفریبد<ref>حجر/ ۳۹.</ref>. [[قرآن]]، [[انسان]] را [[فرمان]] داده است که برای رهایی از [[وسوسه]] شیطان، به [[خدا]] [[پناه]] آوَرَد<ref>ناس/ ۵- ۱.</ref>. چون شیطان را از [[مقام قرب الهی]] میراندند، از [[خداوند]] مهلت خواست تا زنده بماند و تا روز بازپسین [[فرزندان آدم]] را به [[وسوسه]] اندازد. [[خداوند]] نیز به او مهلت داد. از این رو [[قرآن]] او را "مُنْظَر" یعنی مهلت داده شده، میخواند<ref>اعراف/ ۱۴ و ۱۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۲۴-۳۲۵.</ref>. | |||
== فرق بین [[ابلیس]] و شیطان == | == فرق بین [[ابلیس]] و شیطان == | ||
نظریهها مختلف است؛ برخی گفتهاند: [[ابلیس]] اسم است و شیطان وصف؛ در نتیجه، وصف معنای عامی دارد و منطبق بر مصادیق فراوانی میشود، و [[ابلیس]] چون اسم است، معنا و مصداق خاصی را میطلبد. بنابراین، [[ابلیس]]، نام خاصّ یک موجود جنّی است که از [[دستور]] [[سجده]] بر [[آدم]] {{ع}} [[امتناع]] ورزید و شیطان، نامی عام و فراگیر برای هر موجود شریر و [[فریبکار]] است. بر این اساس [[ابلیس]]، شیطان است، ولی هر [[شیطانی]]، [[ابلیس]] نیست. اما این نظریه طبق بعضی [[احادیث]]<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۸۱؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۷۳، باب ۱۱، ح۱ و ج۹۱، ص۱۹۳، باب ۳۶، ح۳؛ مستدرکالوسائل، ج۶، ص۴۲۵، ح۷۱۴۰-۷۱۴۲؛ بشارة المصطفی، ص۲۷.</ref>، رد میشود که واژه [[ابلیس]] بر شیطانهای دیگر، اطلاق و به صورت جمع "ابالسه" نیز استعمال گردیده است. | |||
برخی گفتهاند:"شیطان همان [[ابلیس]] است؛ زیرا آن، اسم [[عَلَم]] شده برای [[ابلیس]]"<ref>روح المعانی، ج۴، ص۲۰۲.</ref>. | |||
طبق بررسی کاربرد واژه شیطان در [[قرآن]] و [[تفسیر]] [[مفسران]]، در بیشتر موارد، مقصود از شیطان و مصداق بارز آن، همان [[ابلیس]] است<ref>روح المعانی، ج۴، ص۲۰۲؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۴۳؛ مجمعالبیان، ج۶، ص۴۷۸.</ref>، و [[قرآن مجید]] بعد از [[نافرمانی]] [[ابلیس]] از [[دستور]] [[سجده]]، از او با نام شیطان یاد میکند. البته با لحاظ [[آیات]] مختلف در [[سورهها]] و مقایسه آنها با همدیگر، آن را میتوان [[اثبات]] نمود. | |||
یک نمونه از آن: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ... فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی ... اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۱۶-۱۱۷ و ۱۲۰.</ref>. | |||
[[آیه]] دیگر در [[سوره اعراف]]: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ...}}<ref>«ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند.».. سوره اعراف، آیه ۲۷.</ref>. | |||
بنابراین، در [[قرآن مجید]]، در بیشتر موارد، مراد از شیطان، همان [[ابلیس]] است و چند مورد نادر {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}} <ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}} <ref>«بیگمان داراییها و فرزندان کافران، هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند، هیچ سودی نخواهد داشت و آنان دمساز آتشند؛ در آن جاودانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۶.</ref>. درباره {{متن قرآن|شَيَاطِينَ الْإِنْسِ}} در آیه {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}} <ref>«و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> به نقل از [[ابنعباس]] مراد از آن، شیاطینی هستند که به اغوای انسانها میپردازند، به شیاطینی که جنها را گمراه میکنند، در بین آنها القائات صورت میگیرد که من صاحبم را اینگونه گمراه کردم و تو نیز بدین روش، صاحبت را گمراه کن؛ نه اینکه شیطان انسی وجود داشته باشد<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۴۵.</ref> محلّ [[اختلاف]] است که با لحاظ [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} <ref>«و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}} <ref>«و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم و به آنان فرمان میدهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافهپرستی) میشکافند و به آنان فرمان میدهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه میسازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدیها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}} <ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.</ref> و [[احادیث]] وارد شده درباره شیطان<ref>در خطبه ۱۸۶ نهج البلاغه، معروف به خطبه هَمّام، بعد از شنیدن آن و وفات هَمّام بر اثر آن نقل شده: {{متن حدیث|فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَمَا وَ الله لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ فَمَا بَالُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ {{ع}} وَيْحَكَ إِنَّ لِكُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا يَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا يَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَى لِسَانِكَ}}؛ یک نفری گفت: چرا تو را گزندی نرسید و خودت نیز مانند همّام نشدی؟! امیر مؤمنان {{ع}} فرمود: وای بر تو! برای هر اجَلی وقت معین شده و دیگر آن حرف را و مانند آن را تکرار نکن و جای دیگر بازگو نکن، و بدان که شیطان آن کلام را بر زبانت انداخت. شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۴۸. در کلام کوتاه آن حضرت، نقل شده: {{متن حدیث|علی لسان المنافق شیطان ینطق}}. شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۸۰، قصار ۲۱۸؛ یا در خطبه ۷ نهجالبلاغه حضرت امیرالمؤمنین {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه}}؛ عصاره کلام آن حضرت این است که رهیابی شیطان به حریم دل و احداث آشیانه و پدید آمدن تخم از آن و پرورش آن به صورت جوجه در دامن فریب خوردگان، زمینه تسلط شیطان را فراهم خواهد کرد تا آنان مجرای دیدن و گفتن شیطان شوند و او کارهای خود را با چشم و زبان مغروران انجام دهد، پس شیطان کارهای خود را با تسبیب انجام میدهد به طوری که گاهی او، چشم، گوش و زبان انسان گناهکار میشود تا وی با ابزار شیطانی ببیند و بشنود و بگوید و زمانی مَجاری ادراکی و تحریکی بزهکار در اختیار ابلیس قرار میگیرد تا وی با آن ابزار، پیام باطل و کاذب و قبیح خود را به مخاطبان خویش ابلاغ کند؛ لذا همه جزمهای علمی و تصمیمات فرد گمراه در اثر وسوسه و القائات شیطان شکل گرفته و در خارج تحقق عملی مییابد.</ref>، همه [[گمراهیها]] منسوب به اوست<ref>در صحیفه سجادیه دعای ۳۷، دعای عجز از ادای شُکر، آمده است: {{متن حدیث|فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّيْطَانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مَا عَصَاكَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِي مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضَالٌّ}}.</ref> و اطلاق شیطان بر افراد اِنسی، از باب قرار گرفتن آنان در [[سلطه]] شیطان و به [[اجرا]] درآوردن سیاستهای [[انحرافی]] او توسط آنها است که در [[حقیقت]] شیطان، [[متصرف]] در [[اراده]] آنان است. | |||
از بررسی [[آیات]] درباره داستان خَلق [[آدم]] {{ع}} و [[سجده]] بر او، و سرباز زدن [[ابلیس]] که بعد از آن، مطرود و ملقب به شیطان شد، استفاده میشود که شیطان به معنای دور شده از [[حق]] و [[رحمت]] خاصّ [[الهی]] است که مستلزم آن، رو آوردن به [[باطل]] و [[ستیز]] با [[حق]] و [[حقانیت]] است؛ چرا؟ زیرا [[نافرمانی]] [[ابلیس]]، عمدی و با [[اراده]] و [[اختیار]] بوده و دیگر اینکه بعد از آن، بدون [[توبه]] کردن، درخواست بقاء و مهلت کرد، که در چنین صورتی با عمد و قصد نیز به [[مبارزه با حق]] و امور دارای [[حقانیت]] خواهد پرداخت<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۶۱-۶۳.</ref>. | |||
== [[صفات شیطان]] == | == [[صفات شیطان]] == | ||
خط ۶۰: | خط ۶۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | |||
#[[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
#[[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)| '''ولایت در قرآن''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||