پرش به محتوا

عدل: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اصول دین| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عدل در لغت]] - [[عدل در قرآن]] - [[عدل در نهج البلاغه]] - [[عدل در معارف دعا و زیارات]] - [[عدل در کلام اسلامی]] - [[عدل در فقه اسلامی]] - [[عدل در فقه سیاسی]] - [[عدل در اخلاق اسلامی]] - [[عدل در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[عدل در معارف و سیره نبوی]] - [[عدل در معارف و سیره علوی]] - [[عدل در معارف و سیره سجادی]] - [[عدل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| موضوع مرتبط = اصول دین
| پرسش مرتبط  = }}
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[عدل در لغت]] - [[عدل در قرآن]] - [[عدل در نهج البلاغه]] - [[عدل در معارف دعا و زیارات]] - [[عدل در کلام اسلامی]] - [[عدل در فقه اسلامی]] - [[عدل در فقه سیاسی]] - [[عدل در اخلاق اسلامی]] - [[عدل در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[عدل در معارف و سیره نبوی]] - [[عدل در معارف و سیره علوی]] - [[عدل در معارف و سیره سجادی]] - [[عدل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}
'''عدل''' یا '''عدالت''' مفهومی کلی است که در معنای قرار دادن هر چیزی در جای مناسب خود، اعطای حق هرکس به او آنطور که شایسته است، مساوات، انصاف و اعتدال بکار رفته است. عدل نقطه مقابل [[ظلم]] است.
'''عدل''' یا '''عدالت''' مفهومی کلی است که در معنای قرار دادن هر چیزی در جای مناسب خود، اعطای حق هرکس به او آنطور که شایسته است، مساوات، انصاف و اعتدال بکار رفته است. عدل نقطه مقابل [[ظلم]] است.


خط ۲۰: خط ۱۶:
در [[صحیفه سجادیه]]، [[امام زین العابدین]] {{ع}} [[توفیق]] [[گسترش عدل]] در عرصه‌های مختلف را از [[خداوند]] مسئلت می‌کنند، ولی تحقق عدالت فراگیر جهانی را که در آن [[ظلم|ظلم و جور]] به دست فرزندشان، [[حضرت مهدی]] {{ع}} کاملاً نابود شود، بیان می‌نماید. ایشان در جای جای صحیفه سجادیه به موضوع عدل پرداخته است که به چند نمونه از آنها اشاره می‎‌شود: «بارخدایا بر [[حضرت محمد|محمد]] و [[آل محمد|آل او]] درود فرست؛ و مرا به [[میانه‌روی]] بهره‌مند گردان (که در گفتار و [[کردار]] از حد تجاوز نکرده تقصیر ننمایم) و مرا از درست‌کاران و راهنمایان به خیر و نیکی، و از بندگان شایسته بگردان و رستگاری [[قیامت]] و رهایی از [[دوزخ]] را روزی‌ام فرما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنِی بِالاقْتِصَادِ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ، وَ ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref>. «و آن ([[قرآن]]) را نوری قرار داده‌ای که ما با [[پیروی]] از آن از تاریکی‌های [[گمراهی]] و [[نادانی]] راه می‌یابیم، و [[شفا]] و بهبودی برای کسی که فهمیدن آن را از روی [[تصدیق]] و [[باور]] نمودن بخواهد؛ و برای شنیدنش خاموش گشته؛ و ترازوی عدل که زبانه‌اش از [[حق]] و [[درستی]] برنمی‌گردد؛ و [[نور هدایت]] و راهنمایی که [[حجت]] و دلیل آن از [[گواهان]] خاموش نمی‌شود و نشانه رهایی (از بدبختی‌ها) که هر کس قصد طریقه و روش آن را داشته باشد گمراه نمی‌گردد؛ و به هر که خود را به دست‌آویز [[عصمت]] و نگهداری آن بیاویزد مهالک و تباهی‌ها بر او دست نیابد»<ref>{{متن حدیث|وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتِمَاعِهِ، وَ مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای چهل و دوم:</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} علت عدالت [[خداوند]] را [[قدرت]] بی‌انتهای [[خدا]] ذکر می‌داند و می‌فرمایند: «و به فراهم شدن اسباب کار و راهنمایی‌ات به [[راه حق]] کمکم نما؛ و بر قصد و آهنگ شایسته و گفتار پسندیده و کردار نیکو یاری‌ام کن؛ و بی‌آنکه خود قوت و نیرو به من بخشیده باشی مرا به نیرو و قوت خود وامگذار»<ref>{{متن حدیث|وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ‌، وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّةِ، وَ مَرْضِیِّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای ششم:</ref>.<ref>ر. ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۷۲.</ref>.
در [[صحیفه سجادیه]]، [[امام زین العابدین]] {{ع}} [[توفیق]] [[گسترش عدل]] در عرصه‌های مختلف را از [[خداوند]] مسئلت می‌کنند، ولی تحقق عدالت فراگیر جهانی را که در آن [[ظلم|ظلم و جور]] به دست فرزندشان، [[حضرت مهدی]] {{ع}} کاملاً نابود شود، بیان می‌نماید. ایشان در جای جای صحیفه سجادیه به موضوع عدل پرداخته است که به چند نمونه از آنها اشاره می‎‌شود: «بارخدایا بر [[حضرت محمد|محمد]] و [[آل محمد|آل او]] درود فرست؛ و مرا به [[میانه‌روی]] بهره‌مند گردان (که در گفتار و [[کردار]] از حد تجاوز نکرده تقصیر ننمایم) و مرا از درست‌کاران و راهنمایان به خیر و نیکی، و از بندگان شایسته بگردان و رستگاری [[قیامت]] و رهایی از [[دوزخ]] را روزی‌ام فرما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنِی بِالاقْتِصَادِ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ، وَ ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref>. «و آن ([[قرآن]]) را نوری قرار داده‌ای که ما با [[پیروی]] از آن از تاریکی‌های [[گمراهی]] و [[نادانی]] راه می‌یابیم، و [[شفا]] و بهبودی برای کسی که فهمیدن آن را از روی [[تصدیق]] و [[باور]] نمودن بخواهد؛ و برای شنیدنش خاموش گشته؛ و ترازوی عدل که زبانه‌اش از [[حق]] و [[درستی]] برنمی‌گردد؛ و [[نور هدایت]] و راهنمایی که [[حجت]] و دلیل آن از [[گواهان]] خاموش نمی‌شود و نشانه رهایی (از بدبختی‌ها) که هر کس قصد طریقه و روش آن را داشته باشد گمراه نمی‌گردد؛ و به هر که خود را به دست‌آویز [[عصمت]] و نگهداری آن بیاویزد مهالک و تباهی‌ها بر او دست نیابد»<ref>{{متن حدیث|وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتِمَاعِهِ، وَ مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای چهل و دوم:</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} علت عدالت [[خداوند]] را [[قدرت]] بی‌انتهای [[خدا]] ذکر می‌داند و می‌فرمایند: «و به فراهم شدن اسباب کار و راهنمایی‌ات به [[راه حق]] کمکم نما؛ و بر قصد و آهنگ شایسته و گفتار پسندیده و کردار نیکو یاری‌ام کن؛ و بی‌آنکه خود قوت و نیرو به من بخشیده باشی مرا به نیرو و قوت خود وامگذار»<ref>{{متن حدیث|وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ‌، وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّةِ، وَ مَرْضِیِّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای ششم:</ref>.<ref>ر. ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۷۲.</ref>.


عدل و [[عدالت]] که به معنای قرار گرفتن هر چیز در [[جایگاه]] خود است، مقابلِ معنای [[ظلم]] می‌باشد. عدل یک مفهوم ارزشی و موافق طبع و [[فطرت بشر]] محسوب می‌شود. عدالت، یکی از مهم‌ترین اهداف بلند و آرمان‌های [[انبیا]] و [[اوصیای الهی]] دارای جایگاه ویژه‌ای در [[زندگی فردی]] و به‌ویژه [[اجتماعی]] می‌باشد<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. همه [[اولیای الهی]] از [[آدم]] تا خاتم برای دست یافتن به این آرزوی دیرینه و [[نقطه کمال]] [[جوامع بشری]]، [[وظیفه]] داشتند با [[بسیج عمومی]] [[مردم]] با تمام نمادهایِ ظلم، اعم از فردی، عمومی و اجتماعی [[مبارزه]] نمایند. {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref>. بنابراین برای دست‌یابی به [[عدالت فراگیر]] در همه زمینه‌ها لازم است معنای متضاد آن و مصادیق و عواقب ظلم شناخته شود. باید با اجتناب از موارد ظلم و برچیدن بسترهایِ آن به عدالت واقعی دست یافت و از [[برکات]] عدل و عدالت - که [[انسان]] را به [[سعادت]] و [[ایمان کامل]]<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ {{ع}}: الْعَدْلُ رَأْسُ الْإِيمَانِ وَ جِمَاعُ الْإِحْسَانِ وَ أَعْلَى مَرَاتِبِ الْإِيمَانِ‏}} (تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۴۶)؛ امام علی {{ع}} فرمودند: عدل سرچشمه و آغاز ایمان و همه خوبی‌ها و برترین درجات ایمان است.</ref> نائل خواهد کرد - استفاده نمود<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>.
عدل و [[عدالت]] که به معنای قرار گرفتن هر چیز در [[جایگاه]] خود است، مقابلِ معنای [[ظلم]] می‌باشد. عدل یک مفهوم ارزشی و موافق طبع و [[فطرت بشر]] محسوب می‌شود. عدالت، یکی از مهم‌ترین اهداف بلند و آرمان‌های [[انبیا]] و [[اوصیای الهی]] دارای جایگاه ویژه‌ای در [[زندگی فردی]] و به‌ویژه [[اجتماعی]] می‌باشد {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} <ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. همه [[اولیای الهی]] از [[آدم]] تا خاتم برای دست یافتن به این آرزوی دیرینه و [[نقطه کمال]] [[جوامع بشری]]، [[وظیفه]] داشتند با [[بسیج عمومی]] [[مردم]] با تمام نمادهایِ ظلم، اعم از فردی، عمومی و اجتماعی [[مبارزه]] نمایند. {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref>. بنابراین برای دست‌یابی به [[عدالت فراگیر]] در همه زمینه‌ها لازم است معنای متضاد آن و مصادیق و عواقب ظلم شناخته شود. باید با اجتناب از موارد ظلم و برچیدن بسترهایِ آن به عدالت واقعی دست یافت و از [[برکات]] عدل و عدالت - که [[انسان]] را به [[سعادت]] و [[ایمان کامل]]<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ {{ع}}: الْعَدْلُ رَأْسُ الْإِيمَانِ وَ جِمَاعُ الْإِحْسَانِ وَ أَعْلَى مَرَاتِبِ الْإِيمَانِ‏}} (تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۴۶)؛ امام علی {{ع}} فرمودند: عدل سرچشمه و آغاز ایمان و همه خوبی‌ها و برترین درجات ایمان است.</ref> نائل خواهد کرد - استفاده نمود<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات]]</ref>.


=== رابطه عدل و انصاف ===
=== رابطه عدل و انصاف ===
خط ۴۶: خط ۴۲:
== اقسام عدل ==
== اقسام عدل ==
عدل را می‌توان از یک منظر به دو قسم تقسیم کرد: [[عدل الهی]] و [[عدل بشری]].
عدل را می‌توان از یک منظر به دو قسم تقسیم کرد: [[عدل الهی]] و [[عدل بشری]].
# '''[[عدل الهی]]''': عدل یکی از [[صفات خداوند متعال]] و از مهم‌ترین [[اهداف بعثت انبیاء]] است<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. اهمیت عدل در [[دین مبین اسلام]] به قدری است که یکی از اصول پنج‌گانه [[مذهب تشیع]] را تشکیل می‌دهد. بی‌تردید [[خدا]] [[عادل]] است و [[جهان آفرینش]]، [[مظهر]] تام [[عدل الهی]] است: {{متن قرآن|خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ}}<ref>«خداوند آسمان‌ها و زمین را راستین آفرید» سوره عنکبوت، آیه ۴۴.</ref> و [[پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ}}<ref>ابن ابی الجمهور، عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۰۳.</ref>.
# '''[[عدل الهی]]''': عدل یکی از [[صفات خداوند متعال]] و از مهم‌ترین [[اهداف بعثت انبیاء]] است {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} <ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. اهمیت عدل در [[دین مبین اسلام]] به قدری است که یکی از اصول پنج‌گانه [[مذهب تشیع]] را تشکیل می‌دهد. بی‌تردید [[خدا]] [[عادل]] است و [[جهان آفرینش]]، [[مظهر]] تام [[عدل الهی]] است: {{متن قرآن|خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ}}<ref>«خداوند آسمان‌ها و زمین را راستین آفرید» سوره عنکبوت، آیه ۴۴.</ref> و [[پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ}}<ref>ابن ابی الجمهور، عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۰۳.</ref>.
# '''[[عدل بشری]]''': در این نوع از عدل، محور، [[انسان]] [[عادل]] است و رعایت عدل از سوی او در دو [[جایگاه]] فردی (نسبت به خود) و [[اجتماعی]] (نسبت به دیگران) مطرح می‌شود<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۶.</ref>. مراد از [[عدل فردی]]، تلاش [[فرد]] در جهت ایجاد [[توازن]] و [[اعتدال]] درونی است. در [[روایات اسلامی]] از این نوع از عدل، به عنوان بزرگ‌ترین عدل نام برده‌اند: {{متن حدیث|غَايَةُ الْعَدْلِ أَنْ يَعْدِلَ الْمَرْءُ فِي نَفْسِهِ}}<ref>آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۳۶، ش۴۷۵۷.</ref> (نهایت عدل آن است که [[آدمی]] عدل را در وجود خود برقرار سازد). وجود چنین [[توازن]] درونی، مقدمه و لازمه [[برقراری عدل]] در سطحی وسیع‌تر یعنی [[اجتماع]] می‌باشد<ref>[[سلیمان خاکبان|خاکبان، سلیمان]]، [[رقیه یوسفی|یوسفی، رقیه]]، [[عدل اسلامی (مقاله)|عدل اسلامی]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]</ref>.
# '''[[عدل بشری]]''': در این نوع از عدل، محور، [[انسان]] [[عادل]] است و رعایت عدل از سوی او در دو [[جایگاه]] فردی (نسبت به خود) و [[اجتماعی]] (نسبت به دیگران) مطرح می‌شود<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۶.</ref>. مراد از [[عدل فردی]]، تلاش [[فرد]] در جهت ایجاد [[توازن]] و [[اعتدال]] درونی است. در [[روایات اسلامی]] از این نوع از عدل، به عنوان بزرگ‌ترین عدل نام برده‌اند: {{متن حدیث|غَايَةُ الْعَدْلِ أَنْ يَعْدِلَ الْمَرْءُ فِي نَفْسِهِ}}<ref>آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۳۶، ش۴۷۵۷.</ref> (نهایت عدل آن است که [[آدمی]] عدل را در وجود خود برقرار سازد). وجود چنین [[توازن]] درونی، مقدمه و لازمه [[برقراری عدل]] در سطحی وسیع‌تر یعنی [[اجتماع]] می‌باشد<ref>[[سلیمان خاکبان|خاکبان، سلیمان]]، [[رقیه یوسفی|یوسفی، رقیه]]، [[عدل اسلامی (مقاله)|عدل اسلامی]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]</ref>.


خط ۶۷: خط ۶۳:


=== نمونه‌هایی از رفتار عادلانه ===
=== نمونه‌هایی از رفتار عادلانه ===
# '''[[شهادت به حق]]''': [[قرآن کریم]] به ما آموخته است که چون [[مسلمانان]] [[نیازمند]] [[شاهد]] باشند و ما را برای حضور در محل واقعه و [[تحمل]] [[شهادت]] [[دعوت]] کنند دعوتشان را بپذیریم و برای [[تحمل]] [[شهادت]] حاضر شویم<ref>{{متن قرآن|...وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}} «... و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>؛ برای نمونه، اگر دو نفر با هم معامله‌ای مثل [[خرید و فروش]]، اجاره و [[قرض]] انجام می‌دهند یا [[عقد]] نکاحی خوانده می‌شود و از ما می‌خواهند در آن مجلس حاضر شویم و [[شاهد]] واقعه باشیم تا در صورت [[ضرورت]] [[شهادت]] دهیم، قبول این [[دعوت]] [[واجب]] می‌شود<ref>ر. ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۰۸.</ref>. پس از [[تحمل]] [[شهادت]]<ref>تحمل شهادت، در مقابل ادای شهادت (شهادت دادن) به این معنی است که انسان برای دیدن واقعه حاضر شود لزوم ادای شهادت کند.</ref>، در صورتی که از ما برای ادای [[شهادت]] در [[دادگاه]] [[دعوت]] شود و [[شهادت]] ما برای احقاق [[حق]] مفید باشد و زیانی به ما نرساند، ادای [[شهادت]] نیز [[واجب]]<ref>{{متن قرآن|...وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}} «... و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۳؛ ابن براج، المهذب، ج۲، ص۵۶۱.</ref> و [[کتمان شهادت]] [[حرام]] می‌شود<ref>مفید، مقنعه، ص۷۲۸.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: کسی که شهادتی را [[کتمان]] کند، در [[روز قیامت]] [[خداوند متعال]] در حضور خلایق گوشت تنش را به خوردش می‌دهد. ادای [[شهادت]] به قصد احقاق [[حق]] از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر [[معتکف]] برای اقامه [[شهادت]] در [[دادگاه]] از محل [[اعتکاف]] خارج شود به اعتکافش زیانی نمی‌رسد<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۲۹۳.</ref>. مهم‌ترین نکته در این زمینه این است که [[شهادت]] باید از روی [[علم]] و [[آگاهی]] باشد. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: در مورد چیزی [[گواهی]] مده مگر آنکه همانند کف دستانت از آن [[آگاه]] باشی<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۱.</ref>. [[کتمان شهادت]] اگر از روی غرض و به قصد [[ابطال حق]] باشد از [[گناهان کبیره]] به شمار می‌رود. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: کسی که شهادتی را [[کتمان]] می‌کند تا [[خون]] [[مسلمانی]] ریخته شود یا [[مال]] [[مسلمانی]] از دستش برود [[روز قیامت]] در حالی می‌آید که صورتش را به اندازه یک میدان دید چشم، [[تاریکی]] فراگرفته و در صورتش خراش عمیقی است که باعث می‌شود [[مردم]] او را با نام و [[نسب]] بشناسند و کسی که شهادتی به [[حق]] دهد تا [[حق]] [[مسلمانی]] را زنده کند، [[روز قیامت]] در حالی می‌آید که از صورتش به اندازه یک میدان دید چشم، [[نور]] می‌درخشد و [[مردم]] او را با نام و [[نسب]] می‌شناسند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۰.</ref>.
# '''[[شهادت به حق]]''': [[قرآن کریم]] به ما آموخته است که چون [[مسلمانان]] [[نیازمند]] [[شاهد]] باشند و ما را برای حضور در محل واقعه و [[تحمل]] [[شهادت]] [[دعوت]] کنند دعوتشان را بپذیریم و برای [[تحمل]] [[شهادت]] حاضر شویم {{متن قرآن|...وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}}<ref> «... و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>؛ برای نمونه، اگر دو نفر با هم معامله‌ای مثل [[خرید و فروش]]، اجاره و [[قرض]] انجام می‌دهند یا [[عقد]] نکاحی خوانده می‌شود و از ما می‌خواهند در آن مجلس حاضر شویم و [[شاهد]] واقعه باشیم تا در صورت [[ضرورت]] [[شهادت]] دهیم، قبول این [[دعوت]] [[واجب]] می‌شود<ref>ر. ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۰۸.</ref>. پس از [[تحمل]] [[شهادت]]<ref>تحمل شهادت، در مقابل ادای شهادت (شهادت دادن) به این معنی است که انسان برای دیدن واقعه حاضر شود لزوم ادای شهادت کند.</ref>، در صورتی که از ما برای ادای [[شهادت]] در [[دادگاه]] [[دعوت]] شود و [[شهادت]] ما برای احقاق [[حق]] مفید باشد و زیانی به ما نرساند، ادای [[شهادت]] نیز [[واجب]] {{متن قرآن|...وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}}<ref> «... و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۳؛ ابن براج، المهذب، ج۲، ص۵۶۱.</ref> و [[کتمان شهادت]] [[حرام]] می‌شود<ref>مفید، مقنعه، ص۷۲۸.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: کسی که شهادتی را [[کتمان]] کند، در [[روز قیامت]] [[خداوند متعال]] در حضور خلایق گوشت تنش را به خوردش می‌دهد. ادای [[شهادت]] به قصد احقاق [[حق]] از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر [[معتکف]] برای اقامه [[شهادت]] در [[دادگاه]] از محل [[اعتکاف]] خارج شود به اعتکافش زیانی نمی‌رسد<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۲۹۳.</ref>. مهم‌ترین نکته در این زمینه این است که [[شهادت]] باید از روی [[علم]] و [[آگاهی]] باشد. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: در مورد چیزی [[گواهی]] مده مگر آنکه همانند کف دستانت از آن [[آگاه]] باشی<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۱.</ref>. [[کتمان شهادت]] اگر از روی غرض و به قصد [[ابطال حق]] باشد از [[گناهان کبیره]] به شمار می‌رود. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: کسی که شهادتی را [[کتمان]] می‌کند تا [[خون]] [[مسلمانی]] ریخته شود یا [[مال]] [[مسلمانی]] از دستش برود [[روز قیامت]] در حالی می‌آید که صورتش را به اندازه یک میدان دید چشم، [[تاریکی]] فراگرفته و در صورتش خراش عمیقی است که باعث می‌شود [[مردم]] او را با نام و [[نسب]] بشناسند و کسی که شهادتی به [[حق]] دهد تا [[حق]] [[مسلمانی]] را زنده کند، [[روز قیامت]] در حالی می‌آید که از صورتش به اندازه یک میدان دید چشم، [[نور]] می‌درخشد و [[مردم]] او را با نام و [[نسب]] می‌شناسند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۰.</ref>.
# '''[[قضاوت]] به [[حق]]''': یکی از نمونه‌های [[رفتار عادلانه]] با [[مردمان]] [[قضاوت]] به [[حق]] است. ما هرچند در [[مقام]] [[قضاوت]] رسمی نباشیم گاه و بی‌گاه ممکن است به [[داوری]] خوانده شویم، مانند [[داوری]] بین دو [[همسایه]]، دو همکار، دو [[فرزند]] و [[زن]] و شوهر. در این‌گونه موارد [[عدالت]] [[حکم]] می‌کند که بدون در نظر گرفتن هیچ عاملی به [[حق]] [[حکم]] کنیم. چنین کاری ممکن است به نظر آسان بنماید؛ ولی به هنگام عمل، بسیار مشکل است؛ به ویژه اگر با یک طرف دعوا علقه‌ای داشته باشیم. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|الْحَقُّ ثَقِيلٌ مُرٌّ وَ الْبَاطِلُ خَفِيفٌ حُلْوٌ}}<ref>طوسی، امالی، ص۵۵۳؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۴۶۵.</ref>؛ [[حق]] سنگین و تلخ است و [[باطل]] سبک و شیرین. ولی اگر کسی این بار را [[تحمل]] کند و تلخی آن را به [[جان]] بخرد از [[برترین]] [[انسان‌ها]] خواهد بود چنان‌که [[امیرالمؤمنین]] می‌فرماید: {{متن حدیث|أَفْضَلُ الْخَلْقِ اقضا بالحق}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۲۵.</ref>؛ [[برترین]] [[مردم]] کسی است که بیشتر به [[حق]] [[داوری]] کند.
# '''[[قضاوت]] به [[حق]]''': یکی از نمونه‌های [[رفتار عادلانه]] با [[مردمان]] [[قضاوت]] به [[حق]] است. ما هرچند در [[مقام]] [[قضاوت]] رسمی نباشیم گاه و بی‌گاه ممکن است به [[داوری]] خوانده شویم، مانند [[داوری]] بین دو [[همسایه]]، دو همکار، دو [[فرزند]] و [[زن]] و شوهر. در این‌گونه موارد [[عدالت]] [[حکم]] می‌کند که بدون در نظر گرفتن هیچ عاملی به [[حق]] [[حکم]] کنیم. چنین کاری ممکن است به نظر آسان بنماید؛ ولی به هنگام عمل، بسیار مشکل است؛ به ویژه اگر با یک طرف دعوا علقه‌ای داشته باشیم. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|الْحَقُّ ثَقِيلٌ مُرٌّ وَ الْبَاطِلُ خَفِيفٌ حُلْوٌ}}<ref>طوسی، امالی، ص۵۵۳؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۴۶۵.</ref>؛ [[حق]] سنگین و تلخ است و [[باطل]] سبک و شیرین. ولی اگر کسی این بار را [[تحمل]] کند و تلخی آن را به [[جان]] بخرد از [[برترین]] [[انسان‌ها]] خواهد بود چنان‌که [[امیرالمؤمنین]] می‌فرماید: {{متن حدیث|أَفْضَلُ الْخَلْقِ اقضا بالحق}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۲۵.</ref>؛ [[برترین]] [[مردم]] کسی است که بیشتر به [[حق]] [[داوری]] کند.
# '''[[حق‌طلبی]]''': یکی از نمونه‌های بارز [[رفتار عادلانه]] با [[مردمان]] [[حق‌طلبی]] است، به این معنی که [[انسان]] [[حق دیگران]] را به ایشان برساند و بیش از [[حق]] خود از دیگران مطالبه نکند. کسی که بیش از [[حق]] خود می‌خواهد و می‌گیرد، همانند کسی که از دادن [[حق دیگران]] استنکاف می‌کند، [[عدالت]] را نقض کرده است و [[ارزش]] و نوع حقی که ضایع می‌شود در [[صدق]] نام [[ظلم]] هیچ تأثیری ندارد. کسی که [[حق]] کوچکی را ضایع کند همانند کسی که [[حقوق]] بزرگ را ندیده می‌گیرد [[ظالم]] است. کسی که [[حقوق]] [[دینی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[مردمان]] را تباه می‌کند به همان اندازه [[عدالت]] را خدشه‌دار می‌کند که با ندیده گرفتن [[حقوق مالی]] و [[اقتصادی]] خدشه‌دار می‌شود. در اینجا [[تذکر]] این نکته ضروری است که همان‌طور که مطالبه [[حق]] خویش با [[عدالت]] منافات ندارد، اگر کسی از سرِ [[کرم]] و [[بزرگواری]] از [[حق]] خویش بگذرد به طوری که مصداق [[ستم‌پذیری]] نباشد، برخلاف [[عدالت]] نیست، وگرنه خود موجب [[نقض]] [[عدالت]] می‌شود. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در نامه‌ای که به سران [[سپاه]] خویش نوشته، پس از آنکه [[حقوق]] متقابل خود و ایشان را یادآور شده، می‌فرماید: {{متن حدیث|فَخُذُوا هَذَا مِنْ أُمَرَائِكُمْ وَ أَعْطُوهُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ مَا يُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ أَمْرَكُمْ}}<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، نامه ۵۰، ج۳، ص۸۰.</ref> [[حقوق]] خویش را از [[امیران]] و [[فرمانروایان]] خود بگیرید و آن حقی را که (ایشان بر شما دارند همان که) [[خدا]] با آن کارتان را به [[صلاح]] می‌آورد به ایشان بدهید.
# '''[[حق‌طلبی]]''': یکی از نمونه‌های بارز [[رفتار عادلانه]] با [[مردمان]] [[حق‌طلبی]] است، به این معنی که [[انسان]] [[حق دیگران]] را به ایشان برساند و بیش از [[حق]] خود از دیگران مطالبه نکند. کسی که بیش از [[حق]] خود می‌خواهد و می‌گیرد، همانند کسی که از دادن [[حق دیگران]] استنکاف می‌کند، [[عدالت]] را نقض کرده است و [[ارزش]] و نوع حقی که ضایع می‌شود در [[صدق]] نام [[ظلم]] هیچ تأثیری ندارد. کسی که [[حق]] کوچکی را ضایع کند همانند کسی که [[حقوق]] بزرگ را ندیده می‌گیرد [[ظالم]] است. کسی که [[حقوق]] [[دینی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[مردمان]] را تباه می‌کند به همان اندازه [[عدالت]] را خدشه‌دار می‌کند که با ندیده گرفتن [[حقوق مالی]] و [[اقتصادی]] خدشه‌دار می‌شود. در اینجا [[تذکر]] این نکته ضروری است که همان‌طور که مطالبه [[حق]] خویش با [[عدالت]] منافات ندارد، اگر کسی از سرِ [[کرم]] و [[بزرگواری]] از [[حق]] خویش بگذرد به طوری که مصداق [[ستم‌پذیری]] نباشد، برخلاف [[عدالت]] نیست، وگرنه خود موجب [[نقض]] [[عدالت]] می‌شود. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در نامه‌ای که به سران [[سپاه]] خویش نوشته، پس از آنکه [[حقوق]] متقابل خود و ایشان را یادآور شده، می‌فرماید: {{متن حدیث|فَخُذُوا هَذَا مِنْ أُمَرَائِكُمْ وَ أَعْطُوهُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ مَا يُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ أَمْرَكُمْ}}<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، نامه ۵۰، ج۳، ص۸۰.</ref> [[حقوق]] خویش را از [[امیران]] و [[فرمانروایان]] خود بگیرید و آن حقی را که (ایشان بر شما دارند همان که) [[خدا]] با آن کارتان را به [[صلاح]] می‌آورد به ایشان بدهید.
خط ۱۲۶: خط ۱۲۲:
# '''[[دین]]''': [[اجرای عدالت]] در نفس و [[جامعه انسانی]] به دو چیز منوط است: نخست آشنایی با [[فضایل]] و [[رذایل]] و خوبی و [[بدی]] و دیگر [[توانایی]] درمان [[رذیلت]] و ترک [[بدی]] از یک سو و کسب [[فضیلت]] و انجام خوبی از سوی دیگر. بدون [[شک]] [[انسان]] به وسیله [[عقل]] خود بسیاری از صفات [[نیک]] و بد و کارهای [[زشت]] و [[زیبا]] را میشناسد و در کسب خوبی و [[مبارزه]] با [[بدی‌ها]] نیز [[ناتوان]] نیست؛ ولی با این حال همه [[خوبی‌ها]] را نمی‌شناسد و از همه [[بدی‌ها]] با خبر نیست و در میدان کسب و [[مبارزه]]، محتاج انگیزه‌ای [[قوی]]، برنامه‌ای حساب شده و [[حمایت]] دستی [[برتر]] است. [[دین]] میتواند همه این نیازها را پاسخ دهد؛ بنابراین [[دین]] در تحقق و [[اجرای عدالت]] چهار کارکرد مهم دارد. کارکردهای [[دین]] در [[اجرای عدالت]] عبارت‌اند از:
# '''[[دین]]''': [[اجرای عدالت]] در نفس و [[جامعه انسانی]] به دو چیز منوط است: نخست آشنایی با [[فضایل]] و [[رذایل]] و خوبی و [[بدی]] و دیگر [[توانایی]] درمان [[رذیلت]] و ترک [[بدی]] از یک سو و کسب [[فضیلت]] و انجام خوبی از سوی دیگر. بدون [[شک]] [[انسان]] به وسیله [[عقل]] خود بسیاری از صفات [[نیک]] و بد و کارهای [[زشت]] و [[زیبا]] را میشناسد و در کسب خوبی و [[مبارزه]] با [[بدی‌ها]] نیز [[ناتوان]] نیست؛ ولی با این حال همه [[خوبی‌ها]] را نمی‌شناسد و از همه [[بدی‌ها]] با خبر نیست و در میدان کسب و [[مبارزه]]، محتاج انگیزه‌ای [[قوی]]، برنامه‌ای حساب شده و [[حمایت]] دستی [[برتر]] است. [[دین]] میتواند همه این نیازها را پاسخ دهد؛ بنابراین [[دین]] در تحقق و [[اجرای عدالت]] چهار کارکرد مهم دارد. کارکردهای [[دین]] در [[اجرای عدالت]] عبارت‌اند از:
## '''[[کشف]] و معرفی [[فضائل]] و [[رذایل]]''': اصول [[فضایل]] و [[رذایل]] به وسیله [[عقل]] شناسایی می‌شود، ولی [[فروع]] و مصداق‌های آن از حیطه [[ادراک]] [[عقل]] خارج است. یکی از [[کارکردهای دین]]، معرفی [[فروع]] و مصادیق [[فضایل]] و [[رذایل]] است؛ برای نمونه، [[انسان]] به وسیله [[عقل]] میداند که [[جوان‌مردی]] [[فضیلت]] است و کسب آن لازم و [[پستی]] و [[دنائت]] رذیلتی است که ترک آن ضروری است، ولی تشخیص اینکه چه کاری [[جوان‌مردی]] و چه کاری [[دنائت]] است؟ از عقل ساخته نیست. در اینجا چراغ [[شرع]] است که [[راه]] را به [[انسان]] نشان میدهد. برای آشنایی با شیوه [[دین]] در معرفی [[فروع]] مصداق‌های [[فضایل]] و [[رذایل]]، چند [[روایت]] [[نقل]] میکنیم. [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[انسان]] دوگونه [[جوان‌مردی]] دارد یکی مخصوص حَضَر و دیگری مخصوص [[سفر]]. [[جوان‌مردی]] در حَضَر، [[قرائت قرآن]]، [[هم‌نشینی]] است با [[دانشمندان]]، مطالعه [[فقه]] و کسب [[آگاهی]] و شرکت در [[نماز جماعت]] است و [[جوان‌مردی]] در [[سفر]] آن است که از توشه خود ببخشی با همسفرت کمتر [[مخالفت]] کنی و در هر فراز و در هر منزلی و [[قیام]] و قعودی فراوان [[خدا]] را یاد کنی<ref>صدوق، خصال، ص۵۴.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: برخی [[گمان]] میکنند: [[جوانمردی]] با [[فسق]] و [[فجور]] است [[جوانمردی]]، سفره گسترده، هدایای ارسالی و خودداری از [[آزار دیگران]] است<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۴.</ref>؛ [[کفران نعمت]]، [[پستی]] است. و فرمود: [[بدی]] در [[حق]] آن‌که با تو [[نیکی]] کرده، [[پستی]] است<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۷۶.</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: امروز و فرداکردن کسی که می‌تواند [[دین]] خود را بپردازد، [[پستی]] است<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۶۸.</ref>. [[امام هادی]] {{ع}} می‌فرماید: [[خشم]] گرفتن بر زیردستان، [[پستی]] است<ref>حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۶۸.</ref>.
## '''[[کشف]] و معرفی [[فضائل]] و [[رذایل]]''': اصول [[فضایل]] و [[رذایل]] به وسیله [[عقل]] شناسایی می‌شود، ولی [[فروع]] و مصداق‌های آن از حیطه [[ادراک]] [[عقل]] خارج است. یکی از [[کارکردهای دین]]، معرفی [[فروع]] و مصادیق [[فضایل]] و [[رذایل]] است؛ برای نمونه، [[انسان]] به وسیله [[عقل]] میداند که [[جوان‌مردی]] [[فضیلت]] است و کسب آن لازم و [[پستی]] و [[دنائت]] رذیلتی است که ترک آن ضروری است، ولی تشخیص اینکه چه کاری [[جوان‌مردی]] و چه کاری [[دنائت]] است؟ از عقل ساخته نیست. در اینجا چراغ [[شرع]] است که [[راه]] را به [[انسان]] نشان میدهد. برای آشنایی با شیوه [[دین]] در معرفی [[فروع]] مصداق‌های [[فضایل]] و [[رذایل]]، چند [[روایت]] [[نقل]] میکنیم. [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[انسان]] دوگونه [[جوان‌مردی]] دارد یکی مخصوص حَضَر و دیگری مخصوص [[سفر]]. [[جوان‌مردی]] در حَضَر، [[قرائت قرآن]]، [[هم‌نشینی]] است با [[دانشمندان]]، مطالعه [[فقه]] و کسب [[آگاهی]] و شرکت در [[نماز جماعت]] است و [[جوان‌مردی]] در [[سفر]] آن است که از توشه خود ببخشی با همسفرت کمتر [[مخالفت]] کنی و در هر فراز و در هر منزلی و [[قیام]] و قعودی فراوان [[خدا]] را یاد کنی<ref>صدوق، خصال، ص۵۴.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: برخی [[گمان]] میکنند: [[جوانمردی]] با [[فسق]] و [[فجور]] است [[جوانمردی]]، سفره گسترده، هدایای ارسالی و خودداری از [[آزار دیگران]] است<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۴.</ref>؛ [[کفران نعمت]]، [[پستی]] است. و فرمود: [[بدی]] در [[حق]] آن‌که با تو [[نیکی]] کرده، [[پستی]] است<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۷۶.</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: امروز و فرداکردن کسی که می‌تواند [[دین]] خود را بپردازد، [[پستی]] است<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۶۸.</ref>. [[امام هادی]] {{ع}} می‌فرماید: [[خشم]] گرفتن بر زیردستان، [[پستی]] است<ref>حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۶۸.</ref>.
## '''پرورش [[فضایل]] و احیای [[کرامت انسانی]]''': یکی از روش‌های [[دین]] برای اجرای برنامه و تحقق اهداف [[دینی]]، توجه دادن [[انسان]] به [[جایگاه]] خود در [[نظام آفرینش]] است. [[قرآن کریم]] [[انسان]] را موجودی [[شریف]] و بزرگوار معرفی می‌کند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}} «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> که از [[روح خدا]] بهره‌ای برده<ref>{{متن قرآن|وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي}} «و در او از روان خویش دمیدم» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>، [[شایسته]] [[جانشینی خدا]] در [[زمین]] شده<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً..}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم»... سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، بار [[امانت]] او را که [[زمین]] و [[آسمان]] و کوه‌ها از [[تحمل]] آن درمانده‌اند، به دوش گرفته<ref>{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ}} «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> و به همین [[دلیل]] مخاطب [[تکالیف الهی]] شده است. تصویر چنین جایگاهی، مسیر [[انسان]] را به سمت [[ارزش‌ها]] و [[فضایل اخلاقی]] [[تغییر]] میدهد و در این مسیر است که کسب [[عدالت]] [[نفسانی]] و [[اجرای عدالت]] [[رفتاری]] برای [[انسان]] میسر می‌شود.
## '''پرورش [[فضایل]] و احیای [[کرامت انسانی]]''': یکی از روش‌های [[دین]] برای اجرای برنامه و تحقق اهداف [[دینی]]، توجه دادن [[انسان]] به [[جایگاه]] خود در [[نظام آفرینش]] است. [[قرآن کریم]] [[انسان]] را موجودی [[شریف]] و بزرگوار معرفی می‌کند {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}} <ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> که از [[روح خدا]] بهره‌ای برده {{متن قرآن|وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي}}<ref> «و در او از روان خویش دمیدم» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>، [[شایسته]] [[جانشینی خدا]] در [[زمین]] شده {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً..}} <ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم»... سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، بار [[امانت]] او را که [[زمین]] و [[آسمان]] و کوه‌ها از [[تحمل]] آن درمانده‌اند، به دوش گرفته {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ}}<ref> «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> و به همین [[دلیل]] مخاطب [[تکالیف الهی]] شده است. تصویر چنین جایگاهی، مسیر [[انسان]] را به سمت [[ارزش‌ها]] و [[فضایل اخلاقی]] [[تغییر]] میدهد و در این مسیر است که کسب [[عدالت]] [[نفسانی]] و [[اجرای عدالت]] [[رفتاری]] برای [[انسان]] میسر می‌شود.
## '''[[راهنمایی]] و [[همراهی]] [[انسان]] در [[تهذیب نفس]] و [[تعدیل غرایز]] [[سرکش]]''': به تصریح [[قرآن کریم]]، یکی از [[اهداف بعثت انبیا]]، [[تهذیب]] و [[تزکیه]] [[انسان‌ها]] از [[رذایل اخلاقی]] است<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. به همین [[دلیل]] برخی از [[تکالیف]] به گونه‌ای طراحی شده است که [[رذایل اخلاقی]] را [[سرکوب]] و ریشه‌کن میسازد؛ مثلاً [[انفاق]]، [[بخل]] را [[نماز]]، [[تکبر]] را و [[روزه]] [[شکم‌بارگی]] را درمان می‌کند؛ بنابراین یکی از [[کارکردهای دین]] علاوه بر معرفی [[رذایل]] و پیامدهای شوم آنها [[برنامه‌ریزی]] عملی برای دفع و درمان آنهاست.
## '''[[راهنمایی]] و [[همراهی]] [[انسان]] در [[تهذیب نفس]] و [[تعدیل غرایز]] [[سرکش]]''': به تصریح [[قرآن کریم]]، یکی از [[اهداف بعثت انبیا]]، [[تهذیب]] و [[تزکیه]] [[انسان‌ها]] از [[رذایل اخلاقی]] است {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} <ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. به همین [[دلیل]] برخی از [[تکالیف]] به گونه‌ای طراحی شده است که [[رذایل اخلاقی]] را [[سرکوب]] و ریشه‌کن میسازد؛ مثلاً [[انفاق]]، [[بخل]] را [[نماز]]، [[تکبر]] را و [[روزه]] [[شکم‌بارگی]] را درمان می‌کند؛ بنابراین یکی از [[کارکردهای دین]] علاوه بر معرفی [[رذایل]] و پیامدهای شوم آنها [[برنامه‌ریزی]] عملی برای دفع و درمان آنهاست.
## '''ضمانت اجرایی تحقق بخشیدن به [[ارزش‌ها]]''': [[شناخت]] [[فضائل]] و [[رذایل]] اگر چه برای [[تهذیب نفس]] و حرکت در مسیر [[عدالت]]، ضروری است، کافی نیست. [[انسان]] معمولاً تحت تأثیر جاذبه‌های [[دنیوی]] و [[امیال نفسانی]] از دانسته‌های خود چشم میپوشد و با آنکه خوب و بد را میشناسد، برای رسیدن به خوبی تلاش نمی‌کند. یکی از [[کارکردهای دین]] در مسیر تحقق [[عدالت]] این است که با تصویر [[زندگی]] [[اخروی]] و [[کیفر]] و [[پاداش]] در [[بهشت و جهنم]] [[انسان]] را به تلاش و تکاپو وامی‌دارد.
## '''ضمانت اجرایی تحقق بخشیدن به [[ارزش‌ها]]''': [[شناخت]] [[فضائل]] و [[رذایل]] اگر چه برای [[تهذیب نفس]] و حرکت در مسیر [[عدالت]]، ضروری است، کافی نیست. [[انسان]] معمولاً تحت تأثیر جاذبه‌های [[دنیوی]] و [[امیال نفسانی]] از دانسته‌های خود چشم میپوشد و با آنکه خوب و بد را میشناسد، برای رسیدن به خوبی تلاش نمی‌کند. یکی از [[کارکردهای دین]] در مسیر تحقق [[عدالت]] این است که با تصویر [[زندگی]] [[اخروی]] و [[کیفر]] و [[پاداش]] در [[بهشت و جهنم]] [[انسان]] را به تلاش و تکاپو وامی‌دارد.
# '''[[ایمان]]''': رابطه [[ایمان]] و [[عدالت]] یک رابطه مستقیم است، هر چه [[ایمان]] محکم‌تر باشد، [[رفتار انسان]] عادلانه‌تر است. هیچ‌کس بدون برخورداری از [[ایمان به خدا]] و [[معاد]]، نمی‌تواند به معنی دقیق [[عادل]] باشد. ممکن است کسی تحت تأثیر [[عواطف]] [[انسانی]] یا عواملی دیگر در پاره‌ای از امور عادلانه [[رفتار]] کند، اما [[اجرای عدالت]] کامل محتاج به [[ایمان]] است. پیش از این درباره [[ارتباط]] [[عدالت]] و [[ایمان]] چند [[روایت]] [[نقل]] کردیم. بر آنچه گذشت این نکته را میافزاییم که رابطه [[ایمان]] و [[عدالت]] چنان نزدیک و محکم است که در [[روایات معصومین]]، [[عدالت]] نشانه [[ایمان]] به شمار آمده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ وَاسَى الْفَقِيرَ مِنْ مَالِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۴۷.</ref>؛ کسی که از [[مال]] خویش به [[نیازمندان]] کمک کند و در [[روابط]] خویش با [[مردم]] [[انصاف]] کند، [[مؤمن حقیقی]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[انصاف]] با [[مردم]] را از [[حقیقت ایمان]] شمرده است<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۸.</ref>؛ بنابراین یکی از مبانی [[عدالت]]، [[ایمان به خدا]] و [[معاد]] است. این رابطه محکم ناشی از آن است که پیدایش [[عدالت]] به کنترل [[غرایز]] [[نفسانی]] منوط است. کسی که [[غرایز]] [[سرکش]] را مهار نکرده باشد، در نفس خویش به [[عدالت]] [[دست]] نمی‌یابد و در [[اجتماع]] نیز به مراعات و [[اجرای عدالت]] موفق نمی‌شود. از طرفی [[ایمان به خدا]] و [[قیامت]]، مهم‌ترین عامل کنترل [[غرایز]] است. به همین [[دلیل]]، [[جوامع]] با [[ایمان]] که قلب‌ها به [[نور]] [[خدا]] روشن شده، [[مفاسد]] و جنایت‌ها به مراتب کمتر است. کسی که به [[خدا]] و [[قیامت]] [[ایمان]] پیدا نکند، معبودی جز [[هوا و هوس]] خویش ندارد. {{متن قرآن|أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را خدای خویش گرفته است؟» سوره فرقان، آیه ۴۳.</ref>. ناگفته پیداست که [[انسان]] در چنین شرایطی نمی‌تواند از کنترل [[غریزه]] [[سخن]] بگوید؛ بنابراین هرگز به کسب و [[اجرای عدالت]]، موفق نخواهد شد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۷۲-۷۷.</ref>.
# '''[[ایمان]]''': رابطه [[ایمان]] و [[عدالت]] یک رابطه مستقیم است، هر چه [[ایمان]] محکم‌تر باشد، [[رفتار انسان]] عادلانه‌تر است. هیچ‌کس بدون برخورداری از [[ایمان به خدا]] و [[معاد]]، نمی‌تواند به معنی دقیق [[عادل]] باشد. ممکن است کسی تحت تأثیر [[عواطف]] [[انسانی]] یا عواملی دیگر در پاره‌ای از امور عادلانه [[رفتار]] کند، اما [[اجرای عدالت]] کامل محتاج به [[ایمان]] است. پیش از این درباره [[ارتباط]] [[عدالت]] و [[ایمان]] چند [[روایت]] [[نقل]] کردیم. بر آنچه گذشت این نکته را میافزاییم که رابطه [[ایمان]] و [[عدالت]] چنان نزدیک و محکم است که در [[روایات معصومین]]، [[عدالت]] نشانه [[ایمان]] به شمار آمده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ وَاسَى الْفَقِيرَ مِنْ مَالِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۴۷.</ref>؛ کسی که از [[مال]] خویش به [[نیازمندان]] کمک کند و در [[روابط]] خویش با [[مردم]] [[انصاف]] کند، [[مؤمن حقیقی]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[انصاف]] با [[مردم]] را از [[حقیقت ایمان]] شمرده است<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۸.</ref>؛ بنابراین یکی از مبانی [[عدالت]]، [[ایمان به خدا]] و [[معاد]] است. این رابطه محکم ناشی از آن است که پیدایش [[عدالت]] به کنترل [[غرایز]] [[نفسانی]] منوط است. کسی که [[غرایز]] [[سرکش]] را مهار نکرده باشد، در نفس خویش به [[عدالت]] [[دست]] نمی‌یابد و در [[اجتماع]] نیز به مراعات و [[اجرای عدالت]] موفق نمی‌شود. از طرفی [[ایمان به خدا]] و [[قیامت]]، مهم‌ترین عامل کنترل [[غرایز]] است. به همین [[دلیل]]، [[جوامع]] با [[ایمان]] که قلب‌ها به [[نور]] [[خدا]] روشن شده، [[مفاسد]] و جنایت‌ها به مراتب کمتر است. کسی که به [[خدا]] و [[قیامت]] [[ایمان]] پیدا نکند، معبودی جز [[هوا و هوس]] خویش ندارد. {{متن قرآن|أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را خدای خویش گرفته است؟» سوره فرقان، آیه ۴۳.</ref>. ناگفته پیداست که [[انسان]] در چنین شرایطی نمی‌تواند از کنترل [[غریزه]] [[سخن]] بگوید؛ بنابراین هرگز به کسب و [[اجرای عدالت]]، موفق نخواهد شد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۷۲-۷۷.</ref>.
خط ۱۶۵: خط ۱۶۱:
# '''[[ترس]] و [[طمع]]''': از موانع [[عدالت]] [[ترس]] از قدرتمندان و [[طمع]] به [[ثروت]] [[ثروتمندان]] است.
# '''[[ترس]] و [[طمع]]''': از موانع [[عدالت]] [[ترس]] از قدرتمندان و [[طمع]] به [[ثروت]] [[ثروتمندان]] است.
# '''[[مصلحت‌اندیشی]] خودسرانه''': یکی دیگر از موانع [[عدالت]] مصلحت‌اندیشی‌های فرادینی است. بدون [[شک]] [[خداوند متعال]] در [[تشریع احکام]] [[دینی]] [[مصلحت]] همه [[انسان‌ها]] را در نظر داشته و در صورتی که همه بر [[میزان]] [[احکام شرعی]] عمل کنند به بالاترین [[درجه]] ممکن [[مصلحت]] [[دست]] مییابند؛ با این حال برخی انسان‌های [[ناآگاه]] به ذوق و سلیقه و با [[آگاهی]] محدود خود به بهانه مراعات [[مصلحت]] بر خلاف [[احکام شرع]] عمل می‌کنند. نمونه‌ای که در [[آیه کریمه]] مورد بحث اشاره شده، این است که یکی از طرفین دعوا [[فقیر]] است و [[شاهد]] به [[خیال]] آنکه به نفع او کار می‌کند به ناحق به نفع او [[شهادت]] می‌دهد. [[قرآن کریم]] با طرح این مثال به مخاطبان یادآور می‌شود که [[سرپرست]] همه [[انسان‌ها]] چه ثروتمند، چه [[فقیر]] [[خالق]] آنهاست؛ پس او سزاوارتر است که به [[فکر]] [[بنده]] [[فقیر]] خود باشد؛ بنابراین [[بنده]] باید به [[وظیفه]] خود که همان حرکت در راستای [[عدالت]] است، عمل کند. می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا}}.
# '''[[مصلحت‌اندیشی]] خودسرانه''': یکی دیگر از موانع [[عدالت]] مصلحت‌اندیشی‌های فرادینی است. بدون [[شک]] [[خداوند متعال]] در [[تشریع احکام]] [[دینی]] [[مصلحت]] همه [[انسان‌ها]] را در نظر داشته و در صورتی که همه بر [[میزان]] [[احکام شرعی]] عمل کنند به بالاترین [[درجه]] ممکن [[مصلحت]] [[دست]] مییابند؛ با این حال برخی انسان‌های [[ناآگاه]] به ذوق و سلیقه و با [[آگاهی]] محدود خود به بهانه مراعات [[مصلحت]] بر خلاف [[احکام شرع]] عمل می‌کنند. نمونه‌ای که در [[آیه کریمه]] مورد بحث اشاره شده، این است که یکی از طرفین دعوا [[فقیر]] است و [[شاهد]] به [[خیال]] آنکه به نفع او کار می‌کند به ناحق به نفع او [[شهادت]] می‌دهد. [[قرآن کریم]] با طرح این مثال به مخاطبان یادآور می‌شود که [[سرپرست]] همه [[انسان‌ها]] چه ثروتمند، چه [[فقیر]] [[خالق]] آنهاست؛ پس او سزاوارتر است که به [[فکر]] [[بنده]] [[فقیر]] خود باشد؛ بنابراین [[بنده]] باید به [[وظیفه]] خود که همان حرکت در راستای [[عدالت]] است، عمل کند. می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا}}.
# '''انتقام‌جویی''': [[قرآن کریم]] به ما [[رخصت]] داده است تا در صورتی که از کسی [[ستم]] دیدیم، [[حق]] خود را به همان [[میزان]] استیفا کنیم<ref>{{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}} «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>؛ بنابراین [[انتقام]] نابرابر از نظر [[قرآن]] مجاز نیست. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>. ولی گاهی [[انسان]] چون بر حریف دست مییابد و راهی برای [[انتقام]] پیدا می‌کند، به [[حق]] خود قانع نیست و از سر [[بغض]] و [[کینه]] یا عوامل دیگر کمر به نابودی او میبندد. در چنین فضایی است که اگر بنا باشد بر مطلبی [[گواهی]] دهد که به او مربوط می‌شود، بدون توجه به [[عدالت]]، چنان [[گواهی]] می‌دهد که او را زیان‌بار کند، بنابراین انتقام‌جویی یکی از موانع [[عدالت]] است.
# '''انتقام‌جویی''': [[قرآن کریم]] به ما [[رخصت]] داده است تا در صورتی که از کسی [[ستم]] دیدیم، [[حق]] خود را به همان [[میزان]] استیفا کنیم {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}} <ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>؛ بنابراین [[انتقام]] نابرابر از نظر [[قرآن]] مجاز نیست. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>. ولی گاهی [[انسان]] چون بر حریف دست مییابد و راهی برای [[انتقام]] پیدا می‌کند، به [[حق]] خود قانع نیست و از سر [[بغض]] و [[کینه]] یا عوامل دیگر کمر به نابودی او میبندد. در چنین فضایی است که اگر بنا باشد بر مطلبی [[گواهی]] دهد که به او مربوط می‌شود، بدون توجه به [[عدالت]]، چنان [[گواهی]] می‌دهد که او را زیان‌بار کند، بنابراین انتقام‌جویی یکی از موانع [[عدالت]] است.
# '''تکیه بر [[حدس]] و [[گمان]]''': [[احکام شرعی]] بر اساس [[علم]] و [[اطمینان]] ثابت می‌شود؛ همچنین با [[علم]] و [[اطمینان]] است که می‌توان حکمی [[قضایی]] صادر کرد تا حقی از کسی سلب و به دیگری داده شود؛ ولی از آنجا که [[تحصیل علم]] و [[اطمینان]] همیشه ممکن نیست و اگر [[راه]] دیگری نباشد بسیاری از [[احکام]] تعطیل و بساط [[قضاوت]] در [[جامعه]] برچیده می‌شود، [[شارع مقدس]] [[رخصت]] داده است که برخی از گمان‌ها [[علم]] تلقی شده و بر مبنای آنها عمل شود، برای نمونه، اگر [[انسان]] [[عادل]] درستکاری از [[امام]] [[معصوم]] خبر بیاورد، ما می‌توانیم به آن خبر عمل کنیم، هرچند که به مفاد آن، [[یقین]] کامل نداشته باشیم؛ همچنین به [[قاضی]] اجازه داده است که اگر [[شاهد]] [[عادل]]، به چیزی [[گواهی]] داد، بر مبنای [[شهادت]] او [[حکم]] صادر کند، هر چند که به مفاد [[شهادت]] او [[علم کامل]] نداشته باشد. گمانی که از [[راه]] خبر و [[شهادت]] [[عادل]] پیدا می‌شود یک [[گمان]] خاص است که [[خداوند متعال]] اجازه داده آن را جایگزین [[علم]] کرده، بر مبنای آن عمل کنیم؛ بنابراین معلوم می‌شود که [[شارع مقدس]] [[راضی]] نیست ما در مورد [[احکام شرعی]] و [[حقوقی]] [[مردمان]] به هرگمانی عمل کنیم. اگر [[قاضی]] بدون در نظر گرفتن این [[میزان]] طبق [[گمان]] خود [[حکم]] صادر کند، [[بی‌عدالتی]] کرده است، هرچند احیاناً حکمش [[مطابق واقع]] باشد. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید:{{متن حدیث|لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ}}<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ۴/۴۹، حکمت ۲۲۰؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۷۹.</ref>؛ از [[عدالت]] نیست که [[انسان]] با تکیه بر [[گمان]] [[قضاوت]] کند.
# '''تکیه بر [[حدس]] و [[گمان]]''': [[احکام شرعی]] بر اساس [[علم]] و [[اطمینان]] ثابت می‌شود؛ همچنین با [[علم]] و [[اطمینان]] است که می‌توان حکمی [[قضایی]] صادر کرد تا حقی از کسی سلب و به دیگری داده شود؛ ولی از آنجا که [[تحصیل علم]] و [[اطمینان]] همیشه ممکن نیست و اگر [[راه]] دیگری نباشد بسیاری از [[احکام]] تعطیل و بساط [[قضاوت]] در [[جامعه]] برچیده می‌شود، [[شارع مقدس]] [[رخصت]] داده است که برخی از گمان‌ها [[علم]] تلقی شده و بر مبنای آنها عمل شود، برای نمونه، اگر [[انسان]] [[عادل]] درستکاری از [[امام]] [[معصوم]] خبر بیاورد، ما می‌توانیم به آن خبر عمل کنیم، هرچند که به مفاد آن، [[یقین]] کامل نداشته باشیم؛ همچنین به [[قاضی]] اجازه داده است که اگر [[شاهد]] [[عادل]]، به چیزی [[گواهی]] داد، بر مبنای [[شهادت]] او [[حکم]] صادر کند، هر چند که به مفاد [[شهادت]] او [[علم کامل]] نداشته باشد. گمانی که از [[راه]] خبر و [[شهادت]] [[عادل]] پیدا می‌شود یک [[گمان]] خاص است که [[خداوند متعال]] اجازه داده آن را جایگزین [[علم]] کرده، بر مبنای آن عمل کنیم؛ بنابراین معلوم می‌شود که [[شارع مقدس]] [[راضی]] نیست ما در مورد [[احکام شرعی]] و [[حقوقی]] [[مردمان]] به هرگمانی عمل کنیم. اگر [[قاضی]] بدون در نظر گرفتن این [[میزان]] طبق [[گمان]] خود [[حکم]] صادر کند، [[بی‌عدالتی]] کرده است، هرچند احیاناً حکمش [[مطابق واقع]] باشد. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید:{{متن حدیث|لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ}}<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ۴/۴۹، حکمت ۲۲۰؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۷۹.</ref>؛ از [[عدالت]] نیست که [[انسان]] با تکیه بر [[گمان]] [[قضاوت]] کند.
# '''[[بی‌تابی]]''': [[اجرای عدالت]] در آنجا که برای [[انسان]] نفعی ظاهری و ملموس ندارد، مشکل و [[نیازمند]] پایمردی و [[استواری]] است. از این میدان فقط مردان آزموده سربلند خارج می‌شوند. مشکل‌تر از این [[مقام]]، مقامی است که علاوه بر این امر [[قضاوت]] به دست خود [[انسان]] باشد. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: سه چیز است که [[مردم]] تاب آن را ندارند. با [[مردم]] به [[انصاف]] رفتارکردن...<ref>صدوق، خصال، ص۱۲۵.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[انصاف]] با [[مردم]] را در زمره سخت‌ترین [[تکالیف الهی]] به شمار آورده است<ref>صدوق، خصال، ص۱۲۵.</ref>؛ بنابراین یکی از موانع [[اجرای عدالت]] [[بی‌تابی]] [[انسان]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۸۸-۹۰.</ref>.
# '''[[بی‌تابی]]''': [[اجرای عدالت]] در آنجا که برای [[انسان]] نفعی ظاهری و ملموس ندارد، مشکل و [[نیازمند]] پایمردی و [[استواری]] است. از این میدان فقط مردان آزموده سربلند خارج می‌شوند. مشکل‌تر از این [[مقام]]، مقامی است که علاوه بر این امر [[قضاوت]] به دست خود [[انسان]] باشد. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: سه چیز است که [[مردم]] تاب آن را ندارند. با [[مردم]] به [[انصاف]] رفتارکردن...<ref>صدوق، خصال، ص۱۲۵.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[انصاف]] با [[مردم]] را در زمره سخت‌ترین [[تکالیف الهی]] به شمار آورده است<ref>صدوق، خصال، ص۱۲۵.</ref>؛ بنابراین یکی از موانع [[اجرای عدالت]] [[بی‌تابی]] [[انسان]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۸۸-۹۰.</ref>.
۱۱۵٬۲۰۵

ویرایش