پرش به محتوا

ملیت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۰۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ مارس ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۹: خط ۱۹:


در واقع، این خود آن [[دولت]] بریده از [[حق]] و ملّت است که با ممانعت از [[دعوت]] [[مسالمت‌آمیز]] [[اسلامی]] و [[اعمال]] [[قهر]] و [[قدرت]]، [[رهبری اسلامی]] را وادار به [[دفاع]] می‌سازد و دعوت مسالمت‌آمیز تبدیل به برخورد مسلحانه و نظامی می‌شود<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۳۶۱-۳۶۷.</ref>.
در واقع، این خود آن [[دولت]] بریده از [[حق]] و ملّت است که با ممانعت از [[دعوت]] [[مسالمت‌آمیز]] [[اسلامی]] و [[اعمال]] [[قهر]] و [[قدرت]]، [[رهبری اسلامی]] را وادار به [[دفاع]] می‌سازد و دعوت مسالمت‌آمیز تبدیل به برخورد مسلحانه و نظامی می‌شود<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۳۶۱-۳۶۷.</ref>.
==ملیت==
واژه [[ملیت]] از [[افکار]] ناسیونالیستی نشأت می‌گیرد و بیشتر برای تمایز ملی و [[نژادی]] به‌کار می‌رود.
به‌طور کلی، افکار «ناسیونالیستی» ممکن است به سه صورت زیر در [[اجتماع]] بروز کرده و منشأ اثر باشد:
#به عنوان وسیله‌ای برای امتیازات قانونی؛
#به صورت وسیله‌ای برای [[تفاخر]] و [[سیستم]] اشرافی؛
#به صورت [[احساسات]] و [[عواطف]] مثبت، بدون اینکه مزاحمتی نسبت به [[حقوق]] دیگران داشته باشد.
آنچه بیشتر در استناد به افکار ناسیونالیستی مورد توجه بوده، همانا استفاده از اینگونه افکار به منظور اول (امتیازات قانونی) است. این سیستم از نظر [[عقل]] و [[منطق]] و نیز از نظر [[ایدئولوژی]] [[اسلامی]] محکوم است و [[اسلام]] با شدت و [[خشونت]] تمام با این طرز [[فکر]] [[مبارزه]] دائمی دارد و از نظر منطق اسلام [[کوشش]] برای [[رهایی]] از اینگونه افکار، جزو ضروریات [[فکری]] و عملی هر فرد [[مسلمان]] است. همچنین استفاده از افکار ناسیونالیستی برای تفاخر و ایجاد سیستم اشرافی از نظر «منطق اسلامی» محکوم است. [[قرآن]] با دستور اکید، [[ملت]] مسلمان را از این روش [[ناپسند]] منع می‌کند و چنین دستور می‌دهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>. و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ...}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند.».. سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>.
منظور از [[برتری]] به دلیل [[فضیلت]] و [[تقوا]] به‌طوری‌که در قرآن و مدارک دیگر اسلامی آمده است، این نیست که [[قانون]] اسلام نسبت به [[پرهیزکاران]]، امتیازی قائل است، و این طبقه، [[شخصیت]] قانونی ممتازی دارند و یا [[مسلمانی]] می‌تواند به استناد آن، برای خود امتیازی از نظر [[قانون]] و [[اجتماع]] قائل شود، بلکه این امتیاز تنها یک امتیاز [[معنوی]] بوده و جنبه [[اخلاقی]] دارد و به هیچ‌وجه در قانون [[مساوات]] [[اسلام]]، فصل مشخص و ممتازی ندارد. در اسلام چنین امتیاز معنوی، تنها در مورد [[انتخاب]] [[افراد صالح]] برای اشغال پست‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و... مورد توجه قرار می‌گیرد و [[زمامداران]] و [[رهبران]] و مأموران و مجریان قانون، در [[حکومت اسلامی]] تنها از این طبقه با شرایط خاصی انتخاب می‌شوند.
اما «سومین شکل» از مظاهر [[افکار]] ناسیونالیستی که به عنوان [[احساسات]] و [[عواطف]] مثبت قومی یاد می‌شود، صرف‌نظر از اینکه در پاره‌ای از موارد ممکن است از نقصان مبدأ [[ایمانی]] و عقیده‌ای سرچشمه بگیرد و به علت عدم [[رسوخ]] کامل [[عقیده]] و [[ایمان]]، ظهور کند، اگر هیچ‌گونه تصآدمی با [[حقوق]] دیگران نداشته باشد و جنبه‌های منفی در آن از بین رفته باشد، بی‌شک نه‌تنها قابل مناقشه نیست، بلکه در مورد [[روابط]] خونی مورد [[تأیید]] اسلام است. ابراز [[عاطفه]] و [[محبت]] به پدر و مادر و [[خویشاوندان]] حتی با وجود [[اختلاف]] عقیده نیز مستحسن است.
چنان‌که در پاره‌ای از مدارک [[اسلامی]] بیان شده است، [[تعصبات]] [[مذموم]] و مردود در اسلام آن‌گونه تعصباتی نیست که به صورت عواطف مثبت و محبت نسبت به [[قوم]] و نژاد و... ابراز می‌شود، بلکه آنچه از [[تعصب]]، نابه‌جا و محکوم است، عبارت از تعصبی است که به دو صورت مذکور جلوه می‌کند و موجب تبعیضات قانونی و یا [[اختلاف طبقاتی]] و [[رژیم]] اشرافی می‌شود<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۱۹۹ – ۱۹۸ و ۱۹۷ – ۱۹۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۶۳۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۲٬۵۲۶

ویرایش