اباحه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '== معنای لغوی و اصطلاحی ==' به '== معناشناسی =='
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - '== معنای لغوی و اصطلاحی ==' به '== معناشناسی ==') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
[[اباحه]]، [[اذن]] در ارتکاب فعل و ترک یا در [[تصرف]] و تملک در [[اصول فقه]] و [[فقه]]. | [[اباحه]]، [[اذن]] در ارتکاب فعل و ترک یا در [[تصرف]] و تملک در [[اصول فقه]] و [[فقه]]. | ||
== | == معناشناسی == | ||
اباحه مصدر باب [[افعال]]، برگرفته از ریشه «بوح» به معنای سعه، ظاهرشدن،<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳/۳۱۱؛ ابنفارس، معجم، ۱/۳۱۵.</ref> حلالکردن و رهاساختن<ref>جوهری، الصحاح، ۱/۳۵۷؛ زبیدی، تاج العروس، ۴/۱۷.</ref> است. این واژه در فقه به معنای اذن در تملک یا تصرف<ref>حکیم، نهج الفقاهه، ۶۶؛ امام خمینی، البیع، ۱/۲۵۹؛ جعفری لنگرودی، ۱۲.</ref> و در [[علم اصول]] اجمالاً به معنای رخصتدادن یا مخیّرساختن در فعل و ترک است<ref>راسخ، معجم اصطلاحات اصول الفقه، ۱۱.</ref> و یکی از [[احکام تکلیفی]] پنجگانه میباشد. اباحه در جایی [[جعل]] میشود که فعل و ترک کاری مساوی و یکی بر دیگری رجحان نداشته باشد که از آن، اباحه به معنای اخص تعبیر میشود؛ اما اباحه به معنای اعم شامل هر [[حکم تکلیفی]] در مقابل [[تحریم]] است و [[مباح]] به این معنا شامل [[واجب]]، [[مکروه]]، [[مستحب]] و مباح به معنای اخص است.<ref>رشتی، بدائع الافکار، ۲۹۴؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۱۰.</ref> | اباحه مصدر باب [[افعال]]، برگرفته از ریشه «بوح» به معنای سعه، ظاهرشدن،<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳/۳۱۱؛ ابنفارس، معجم، ۱/۳۱۵.</ref> حلالکردن و رهاساختن<ref>جوهری، الصحاح، ۱/۳۵۷؛ زبیدی، تاج العروس، ۴/۱۷.</ref> است. این واژه در فقه به معنای اذن در تملک یا تصرف<ref>حکیم، نهج الفقاهه، ۶۶؛ امام خمینی، البیع، ۱/۲۵۹؛ جعفری لنگرودی، ۱۲.</ref> و در [[علم اصول]] اجمالاً به معنای رخصتدادن یا مخیّرساختن در فعل و ترک است<ref>راسخ، معجم اصطلاحات اصول الفقه، ۱۱.</ref> و یکی از [[احکام تکلیفی]] پنجگانه میباشد. اباحه در جایی [[جعل]] میشود که فعل و ترک کاری مساوی و یکی بر دیگری رجحان نداشته باشد که از آن، اباحه به معنای اخص تعبیر میشود؛ اما اباحه به معنای اعم شامل هر [[حکم تکلیفی]] در مقابل [[تحریم]] است و [[مباح]] به این معنا شامل [[واجب]]، [[مکروه]]، [[مستحب]] و مباح به معنای اخص است.<ref>رشتی، بدائع الافکار، ۲۹۴؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۱۰.</ref> | ||
اباحه اصولی با واژههای [[حلیت]] و [[برائت]] مرتبط است. اباحه و مشتقات آن، گرچه بهصراحت در [[قرآن کریم]] بهکار نرفته، در برخی [[روایات]] به آن تصریح شدهاست.<ref>برقی، المحاسن، ۲/۳۲۸ و ۳۳۴؛ کلینی، الکافی، ۴/۸۶؛ صدوق، علل الشرائع، ۲/۳۷۶ و ۴۸۴.</ref> در روایتی امامصادق{{ع}} اباحه را یکی از [[احکام]] دانستهاست.<ref>برقی، المحاسن، ۲/۳۳۴.</ref> | اباحه اصولی با واژههای [[حلیت]] و [[برائت]] مرتبط است. اباحه و مشتقات آن، گرچه بهصراحت در [[قرآن کریم]] بهکار نرفته، در برخی [[روایات]] به آن تصریح شدهاست.<ref>برقی، المحاسن، ۲/۳۲۸ و ۳۳۴؛ کلینی، الکافی، ۴/۸۶؛ صدوق، علل الشرائع، ۲/۳۷۶ و ۴۸۴.</ref> در روایتی امامصادق{{ع}} اباحه را یکی از [[احکام]] دانستهاست.<ref>برقی، المحاسن، ۲/۳۳۴.</ref> |