پرش به محتوا

جامعه بشری: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ آوریل ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[جامعه بشری در نهج البلاغه]] - [[جامعه بشری در کلام اسلامی]] - [[جامعه بشری در فقه سیاسی]] - [[جامعه بشری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[جامعه خدامحوری]]| پرسش مرتبط  =}}
| موضوع مرتبط = جامعه بشری
| عنوان مدخل  = [[جامعه بشری]]
| مداخل مرتبط = [[جامعه بشری در نهج البلاغه]] - [[جامعه بشری در کلام اسلامی]] - [[جامعه بشری در فقه سیاسی]] - [[جامعه خدامحوری]]
| پرسش مرتبط  =
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[انسان‌ها]] به مقتضای [[فطرت]] و [[طبیعت]] خود موجوداتی [[اجتماعی]] و [[نیازمند]] به همدیگرند. این [[نیاز]] فطری [[علت]] پیدایش گروه‌های [[اجتماعی]]، [[شهرها]]، کشورها و تمدن‌ها در طول [[تاریخ]] است. مکاتب [[الهی]] و [[تعالیم]] [[معصومین]] {{عم}} نسبت به این [[نیاز]] [[بشر]] بی‌تفاوت نبوده و در تدارک طرح و اصولی برای [[زندگی اجتماعی]] بوده‌اند، همان‌طور که مکاتب بشری نیز در [[برنامه‌ریزی]] خود از این مسئله غافل نبوده‌اند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 233.</ref>.
[[انسان‌ها]] به مقتضای [[فطرت]] و [[طبیعت]] خود موجوداتی [[اجتماعی]] و [[نیازمند]] به همدیگرند. این [[نیاز]] فطری [[علت]] پیدایش گروه‌های [[اجتماعی]]، [[شهرها]]، کشورها و تمدن‌ها در طول [[تاریخ]] است. مکاتب [[الهی]] و [[تعالیم]] [[معصومین]] {{عم}} نسبت به این [[نیاز]] [[بشر]] بی‌تفاوت نبوده و در تدارک طرح و اصولی برای [[زندگی اجتماعی]] بوده‌اند، همان‌طور که مکاتب بشری نیز در [[برنامه‌ریزی]] خود از این مسئله غافل نبوده‌اند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 233.</ref>.
خط ۱۱: خط ۶:


== جامعه بشری در [[قرآن]] ==
== جامعه بشری در [[قرآن]] ==
[[قرآن کریم]] نیز بر [[فطرت]] [[اجتماعی]] [[انسان]] تأکید کرده است. [[قرآن]] ضمن اشاره به [[خلقت]] اولیه [[بشر]]، به پدیداری شعبه‌ها و نسل‌های مختلف اشاره کرده است تا اینکه این نسل‌ها همدیگر را بشناسند و به هم نزدیک شوند<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }}؛ سوره حجرات، آیه ۱۳ و {{متن قرآن|أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ }}؛ سوره زخرف، آیه۳۲</ref><ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 233.</ref>.
[[قرآن کریم]] نیز بر [[فطرت]] [[اجتماعی]] [[انسان]] تأکید کرده است. [[قرآن]] ضمن اشاره به [[خلقت]] اولیه [[بشر]]، به پدیداری شعبه‌ها و نسل‌های مختلف اشاره کرده است تا اینکه این نسل‌ها همدیگر را بشناسند و به هم نزدیک شوند{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 233.</ref>


== نیاز به اجتماع در نهج البلاغه ==
== نیاز به اجتماع در نهج البلاغه ==
وجود [[اختلاف]] میان [[مردم]] ایجادکننده نیازهای گوناگون است که [[تعاون]] و [[همکاری]] [[انسان‌ها]] را می‌طلبد و [[انسان]] را به‌سوی [[زندگی اجتماعی]] حرکت می‌دهد. [[امام علی]] {{ع}} نیز به [[ضرورت]] [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] پرداخته‌اند. حضرت بر [[ضرورت]] و [[نیاز انسان]] به [[عشیره]] و [[خویشان]] را علاوه بر جنبه [[عاطفی]]، بر جنبه‌های گوناگون [[نیاز]] [[آدمی]]، چون [[دفاع]] و [[پشتیبانی]] و در هنگام [[اضطرار]] و [[اضطراب]] تأکید دارد<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا يَسْتَغْنِي الرَّجُلُ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَالٍ عَنْ [عَشِيرَتِهِ] عِتْرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳</ref>. این مفهوم در [[نامه]] ۳۱ بیان شده و از [[عشیره]] با عنوان پروبال پرواز و اصل و ریشه، دست و نیرو تعبیر شده است. تمایل [[زن]] و مرد به یکدیگر به‌عنوان [[نیاز]] فطری و [[میل باطنی]] سبب پیدایش [[خانواده]] و به تبع آن اجتماع می‌شود. [[امام]] در سخنی حکمت‌آمیز، با وجود سختی‌هایی که ممکن است در [[زندگی خانوادگی]] ایجاد شود، گریزی از [[تشکیل خانواده]] و [[زندگی]] مشترک نمی‌بیند<ref>{{متن حدیث|الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۰</ref><ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 233.</ref>.
وجود [[اختلاف]] میان [[مردم]] ایجادکننده نیازهای گوناگون است که [[تعاون]] و [[همکاری]] [[انسان‌ها]] را می‌طلبد و [[انسان]] را به‌سوی [[زندگی اجتماعی]] حرکت می‌دهد. [[امام علی]] {{ع}} نیز به [[ضرورت]] [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] پرداخته‌اند. حضرت بر [[ضرورت]] و [[نیاز انسان]] به [[عشیره]] و [[خویشان]] را علاوه بر جنبه [[عاطفی]]، بر جنبه‌های گوناگون [[نیاز]] [[آدمی]]، چون [[دفاع]] و [[پشتیبانی]] و در هنگام [[اضطرار]] و [[اضطراب]] تأکید دارد<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا يَسْتَغْنِي الرَّجُلُ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَالٍ عَنْ [عَشِيرَتِهِ] عِتْرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳</ref>. این مفهوم در [[نامه]] ۳۱ بیان شده و از [[عشیره]] با عنوان پروبال پرواز و اصل و ریشه، دست و نیرو تعبیر شده است. تمایل [[زن]] و مرد به یکدیگر به‌عنوان [[نیاز]] فطری و [[میل باطنی]] سبب پیدایش [[خانواده]] و به تبع آن اجتماع می‌شود. [[امام]] در سخنی حکمت‌آمیز، با وجود سختی‌هایی که ممکن است در [[زندگی خانوادگی]] ایجاد شود، گریزی از [[تشکیل خانواده]] و [[زندگی]] مشترک نمی‌بیند<ref>{{متن حدیث|الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۰</ref>.


[[اختلاف]] استعدادها و توانایی‌های [[انسان‌ها]]، تفاوت‌های جسمی و روحی بیانگر [[ضرورت]] [[زندگی اجتماعی]] است<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبَادِئُ طِينِهِمْ، وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ كَانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَ عَذْبِهَا وَ حَزْنِ تُرْبَةٍ وَ سَهْلِهَا؛ فَهُمْ عَلَى حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ يَتَقَارَبُونَ وَ عَلَى قَدْرِ اخْتِلَافِهَا يَتَفَاوَتُونَ؛ فَتَامُّ الرُّوَاءِ نَاقِصُ الْعَقْلِ، وَ مَادُّ الْقَامَةِ قَصِيرُ الْهِمَّةِ، وَ زَاكِي الْعَمَلِ قَبِيحُ الْمَنْظَرِ، وَ قَرِيبُ الْقَعْرِ بَعِيدُ السَّبْرِ، وَ مَعْرُوفُ الضَّرِيبَةِ مُنْكَرُ الْجَلِيبَةِ، وَ تَائِهُ الْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ، وَ طَلِيقُ اللِّسَانِ حَدِيدُ الْجَنَانِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴</ref>. این [[نیاز]] اجتناب‌ناپذیر از عوامل تشکیل اجتماع‌های بشری است. [[امام]] به فردی که از [[خداوند]] تقاضای [[بی‌نیازی]] از خلق را می‌کرد، فرمود: "این‌گونه درخواست نکن، زیرا احتیاج [[آدمی]] به [[مردم]] چون احتیاج او به دست و پاست." ایجاد طبقات مختلف [[اجتماعی]] و صنفی، وجود استعدادها، انگیزه‌ها و علائق گوناگون است که افراد [[جامعه]] را به‌حسب تخصصی که دارند به یکدیگر [[نیازمند]] می‌کند و افراد در [[جامعه]] با [[تعاون]] و [[همکاری]] توانایی‌های خود را به اشتراک می‌گذارند و نیازهای یکدیگر را برطرف می‌کنند<ref>{{متن حدیث|فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ، وَ زَيْنُ الْوُلاَةِ، وَعِزُّ الدِّينِ، وَسُبُلُ الاَمْنِ وَلَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلاَّ بِهِمْ. ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلاَّ بِمَا يُخْرِجُ اللهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ، وَيَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَيَکُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ. ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِهَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ إِلاَّ بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَالْعُمَّالِ وَالْکُتَّابِ، لِمَا يُحْکِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ، وَيَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ، وَيُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ الاْمُورِ وَعَوَامِّهَا. وَلاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلاَّ بِالتُّجَّارِ وَذَوِي الصِّنَاعَاتِ، فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ، وَيُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَيَکْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لاَ يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ. ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَالْمَسْکَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَمَعُونَتُهُمْ. وَفِي اللهِ لِکُلّ سَعَةٌ، وَلِکُلّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ، وَلَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللهُ مِنْ ذَلِکَ إِلاَّ بِالاِهْتِمَامِ وَالاِسْتِعَانَةِ بِاللهِ، وَتَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ، وَالصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. مفهوم طبقات [[اجتماعی]] در [[نهج البلاغه]]، تأیید [[اختلاف طبقاتی]] و تبعیض‌های نابجا نیست، بلکه ناظر بر وجود اختلاف‌های [[مردم]] در انجام امور مربوط به زندگی‌شان است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 233 -234.</ref>.


افزون بر آنچه گذشت، بخشی از [[سخنان امام علی]] {{ع}} ناظر بر نیازهای معنوی [[مردمان]] به یکدیگر است. از آن جمله می‌توان به عواطف انسانی اشاره کرد. [[امام]] {{ع}} در [[کلامی]] [[مردم]] را به [[هم‌یاری]] در [[اطاعت از خدا]]، برپاداری [[عدل]] و [[عدالت]]، [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] و هر آنچه بر [[انسان]] [[واجب]] شده است، فرامی‌خواند و می‌فرماید: "[[مردمان]] به چیزی محتاج‌تر از [[تعاون]] در اجرای فرامین [[الهی]] نیست". در این [[نیازمندی]] فرقی بین افراد در درجات مختلف [[علمی]]، [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] نیست. در [[نهج البلاغه]] این مسئله با بیانی دیگر مطرح شده است: "پس در چنین اوضاعی باید دست در دست هم نهید و یکدیگر را [[پند]] دهید و موج نصیحت‌گری را به اوج رسانید. پس هیچ‌کس هر چند حریص بر تحصیل [[رضای الهی]] باشد و سخت در این راه بکوشد، آن‌طورکه باید و شاید به [[حقیقت]] فرمان‌برداری [[الهی]] نرسد. امّا مهم‌ترین و [[برترین]] [[حقوق الهی]] بر مردم همان نصیحت‌گزاری و برپا داشتن [[حق]] در [[جامعه]] است و هیچ‌کس، هر چند جایگاهش در [[حق]] عظیم و برتری‌اش در [[دین]] پرسابقه باشد، بالاتر از رعایت [[حقّ]] [[خداوند]] و کمک به استواریِ [[حق]] نیست و هیچ‌کس، هر چند [[مردم]] کوته‌بین او را کوچک شمارند و دیده‌ها او را به بزرگی نبینند، سزاوار نیست که بر [[اقامه حق]] کمک نکند یا او را در راه [[برپایی حق]] [[یاری]] ندهند"<ref>{{متن حدیث|فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ، فَلَيْسَ أَحَدٌ وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضَا اللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِي الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ وَ لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ [سُبْحَانَهُ] عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ؛ وَ لَيْسَ امْرُؤٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ بِفَوْقِ أَنْ يُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ، وَ لَا امْرُؤٌ وَ إِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ وَ اقْتَحَمَتْهُ الْعُيُونُ بِدُونِ أَنْ يُعِينَ عَلَى ذَلِكَ أَوْ يُعَانَ عَلَيْه}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷</ref><ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 234.</ref>.
[[اختلاف]] استعدادها و توانایی‌های [[انسان‌ها]]، تفاوت‌های جسمی و روحی بیانگر [[ضرورت]] [[زندگی اجتماعی]] است<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبَادِئُ طِينِهِمْ، وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ كَانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَ عَذْبِهَا وَ حَزْنِ تُرْبَةٍ وَ سَهْلِهَا؛ فَهُمْ عَلَى حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ يَتَقَارَبُونَ وَ عَلَى قَدْرِ اخْتِلَافِهَا يَتَفَاوَتُونَ؛ فَتَامُّ الرُّوَاءِ نَاقِصُ الْعَقْلِ، وَ مَادُّ الْقَامَةِ قَصِيرُ الْهِمَّةِ، وَ زَاكِي الْعَمَلِ قَبِيحُ الْمَنْظَرِ، وَ قَرِيبُ الْقَعْرِ بَعِيدُ السَّبْرِ، وَ مَعْرُوفُ الضَّرِيبَةِ مُنْكَرُ الْجَلِيبَةِ، وَ تَائِهُ الْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ، وَ طَلِيقُ اللِّسَانِ حَدِيدُ الْجَنَانِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴</ref>. این [[نیاز]] اجتناب‌ناپذیر از عوامل تشکیل اجتماع‌های بشری است. [[امام]] به فردی که از [[خداوند]] تقاضای [[بی‌نیازی]] از خلق را می‌کرد، فرمود: "این‌گونه درخواست نکن، زیرا احتیاج [[آدمی]] به [[مردم]] چون احتیاج او به دست و پاست." ایجاد طبقات مختلف [[اجتماعی]] و صنفی، وجود استعدادها، انگیزه‌ها و علائق گوناگون است که افراد [[جامعه]] را به‌حسب تخصصی که دارند به یکدیگر [[نیازمند]] می‌کند و افراد در [[جامعه]] با [[تعاون]] و [[همکاری]] توانایی‌های خود را به اشتراک می‌گذارند و نیازهای یکدیگر را برطرف می‌کنند<ref>{{متن حدیث|فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ، وَ زَيْنُ الْوُلاَةِ، وَعِزُّ الدِّينِ، وَسُبُلُ الاَمْنِ وَلَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلاَّ بِهِمْ. ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلاَّ بِمَا يُخْرِجُ اللهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ، وَيَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَيَکُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ. ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِهَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ إِلاَّ بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَالْعُمَّالِ وَالْکُتَّابِ، لِمَا يُحْکِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ، وَيَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ، وَيُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ الاْمُورِ وَعَوَامِّهَا. وَلاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلاَّ بِالتُّجَّارِ وَذَوِي الصِّنَاعَاتِ، فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ، وَيُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَيَکْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لاَ يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ. ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَالْمَسْکَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَمَعُونَتُهُمْ. وَفِي اللهِ لِکُلّ سَعَةٌ، وَلِکُلّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ، وَلَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللهُ مِنْ ذَلِکَ إِلاَّ بِالاِهْتِمَامِ وَالاِسْتِعَانَةِ بِاللهِ، وَتَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ، وَالصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. مفهوم طبقات [[اجتماعی]] در [[نهج البلاغه]]، تأیید [[اختلاف طبقاتی]] و تبعیض‌های نابجا نیست، بلکه ناظر بر وجود اختلاف‌های [[مردم]] در انجام امور مربوط به زندگی‌شان است.
 
افزون بر آنچه گذشت، بخشی از [[سخنان امام علی]] {{ع}} ناظر بر نیازهای معنوی [[مردمان]] به یکدیگر است. از آن جمله می‌توان به عواطف انسانی اشاره کرد. [[امام]] {{ع}} در [[کلامی]] [[مردم]] را به [[هم‌یاری]] در [[اطاعت از خدا]]، برپاداری [[عدل]] و [[عدالت]]، [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] و هر آنچه بر [[انسان]] [[واجب]] شده است، فرامی‌خواند و می‌فرماید: "[[مردمان]] به چیزی محتاج‌تر از [[تعاون]] در اجرای فرامین [[الهی]] نیست". در این [[نیازمندی]] فرقی بین افراد در درجات مختلف [[علمی]]، [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] نیست. در [[نهج البلاغه]] این مسئله با بیانی دیگر مطرح شده است: "پس در چنین اوضاعی باید دست در دست هم نهید و یکدیگر را [[پند]] دهید و موج نصیحت‌گری را به اوج رسانید. پس هیچ‌کس هر چند حریص بر تحصیل [[رضای الهی]] باشد و سخت در این راه بکوشد، آن‌طورکه باید و شاید به [[حقیقت]] فرمان‌برداری [[الهی]] نرسد. امّا مهم‌ترین و [[برترین]] [[حقوق الهی]] بر مردم همان نصیحت‌گزاری و برپا داشتن [[حق]] در [[جامعه]] است و هیچ‌کس، هر چند جایگاهش در [[حق]] عظیم و برتری‌اش در [[دین]] پرسابقه باشد، بالاتر از رعایت [[حقّ]] [[خداوند]] و کمک به استواریِ [[حق]] نیست و هیچ‌کس، هر چند [[مردم]] کوته‌بین او را کوچک شمارند و دیده‌ها او را به بزرگی نبینند، سزاوار نیست که بر [[اقامه حق]] کمک نکند یا او را در راه [[برپایی حق]] [[یاری]] ندهند"<ref>{{متن حدیث|فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ، فَلَيْسَ أَحَدٌ وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضَا اللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِي الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ وَ لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ [سُبْحَانَهُ] عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ؛ وَ لَيْسَ امْرُؤٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ بِفَوْقِ أَنْ يُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ، وَ لَا امْرُؤٌ وَ إِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ وَ اقْتَحَمَتْهُ الْعُيُونُ بِدُونِ أَنْ يُعِينَ عَلَى ذَلِكَ أَوْ يُعَانَ عَلَيْه}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 233-234.</ref>


== اهمیت [[زندگی اجتماعی]] ==
== اهمیت [[زندگی اجتماعی]] ==
خط ۳۲: خط ۲۸:


== [[برادری]] در اجتماع ==
== [[برادری]] در اجتماع ==
[[قرآن کریم]] همه [[مؤمنان]] را برادر ایمانی می‌داند و آنان را به [[اصلاح]] روابط توصیه می‌کند<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}؛ سوره حجرات، آیه۱۰</ref>. جمله {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}} [[برادری]] را بین [[مسلمانان]] [[مؤمن]] برقرار می‌سازد که قبلاً نبوده و این نسبت، آثار شرعی و [[حقوقی]] به همراه دارد. [[خداوند]] در این [[آیه]] [[مؤمنان]] را با یکدیگر چنان پیوند داده است که گویی آنها پیکره واحدی هستند و در سایه [[برادری]] و [[اخوت]]، [[مسئولیت‌ها]] و [[حقوق]] افراد نسبت به هم شکل می‌گیرد. [[مؤمنان]] باید از نیازهای [[برادران دینی]] خود [[آگاه]] و پیش از اظهار [[نیاز]] [[اقدام]] به برآورده کردن آن کنند؛ کمترین [[حق مؤمن]] بر برادرش این است، چیزی را که او بدان [[نیاز]] دارد، نزد خود نگه ندارد؛ با رعایت [[انصاف]] و [[مواسات]] امور [[دین]] سامان می‌گیرد؛ [[مسلمانان]]، برادر [[مسلمان]] است و کسی به برادر خود [[ستم]] نمی‌کند. در سایه رعایت [[آیین]] [[برادری]] و [[حقوق]] متقابل، پیوندهای [[اجتماعی]] شکل می‌گیرد و [[روابط اجتماعی]] به‌درستی انجام می‌شود. در این صورت، [[جامعه]]، ساختاری مناسب می‌یابد و روابط افراد در سایه [[برادری]] [[دینی]] و ایمانی، رابطه‌ای مبتنی بر [[اصول اسلامی]] خواهد بود<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 236.</ref>.
[[قرآن کریم]] همه [[مؤمنان]] را برادر ایمانی می‌داند و آنان را به [[اصلاح]] روابط توصیه می‌کند {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>. جمله {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}} [[برادری]] را بین [[مسلمانان]] [[مؤمن]] برقرار می‌سازد که قبلاً نبوده و این نسبت، آثار شرعی و [[حقوقی]] به همراه دارد. [[خداوند]] در این [[آیه]] [[مؤمنان]] را با یکدیگر چنان پیوند داده است که گویی آنها پیکره واحدی هستند و در سایه [[برادری]] و [[اخوت]]، [[مسئولیت‌ها]] و [[حقوق]] افراد نسبت به هم شکل می‌گیرد. [[مؤمنان]] باید از نیازهای [[برادران دینی]] خود [[آگاه]] و پیش از اظهار [[نیاز]] [[اقدام]] به برآورده کردن آن کنند؛ کمترین [[حق مؤمن]] بر برادرش این است، چیزی را که او بدان [[نیاز]] دارد، نزد خود نگه ندارد؛ با رعایت [[انصاف]] و [[مواسات]] امور [[دین]] سامان می‌گیرد؛ [[مسلمانان]]، برادر [[مسلمان]] است و کسی به برادر خود [[ستم]] نمی‌کند. در سایه رعایت [[آیین]] [[برادری]] و [[حقوق]] متقابل، پیوندهای [[اجتماعی]] شکل می‌گیرد و [[روابط اجتماعی]] به‌درستی انجام می‌شود. در این صورت، [[جامعه]]، ساختاری مناسب می‌یابد و روابط افراد در سایه [[برادری]] [[دینی]] و ایمانی، رابطه‌ای مبتنی بر [[اصول اسلامی]] خواهد بود<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 236.</ref>.


== [[مواسات]] در اجتماع ==
== [[مواسات]] در اجتماع ==
در سایه اصل [[برادری]] ایمانی، اصل [[مواسات]] پدیدار می‌شود. [[مواسات]] یعنی [[برادر دینی]] را در [[مال]] خود شریک دانستن، یعنی همان‌گونه که فرد از [[مال]] خویش استفاده و در آن [[تصرف]] می‌کند، دیگری نیز همان‌گونه باشد. برقراری [[جامعه دینی]] با اصل [[اخوت]] و [[برادری]] [[هم‌بستگی]] دارد و هیچ امری جز [[مواسات]] باعث [[پایداری]] [[برادری]] ایمانی نمی‌شود<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 235.</ref>. بر همین اساس [[امام علی]] {{ع}} محبوب‌ترین [[مردم]] نزد [[خداوند]] را سودمندترین آن‌ها برای دیگران برمی‌شمرد و تنها در این‌صورت است که پیوندهای [[اجتماعی]] برقرار می‌شود و [[فقر]] از میان [[جامعه]] رخت برمی‌بندد و جامعه‌ای سالم به‌وجود می‌آید<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 235.</ref>.
در سایه اصل [[برادری]] ایمانی، اصل [[مواسات]] پدیدار می‌شود. [[مواسات]] یعنی [[برادر دینی]] را در [[مال]] خود شریک دانستن، یعنی همان‌گونه که فرد از [[مال]] خویش استفاده و در آن [[تصرف]] می‌کند، دیگری نیز همان‌گونه باشد. برقراری [[جامعه دینی]] با اصل [[اخوت]] و [[برادری]] [[هم‌بستگی]] دارد و هیچ امری جز [[مواسات]] باعث [[پایداری]] [[برادری]] ایمانی نمی‌شود. بر همین اساس [[امام علی]] {{ع}} محبوب‌ترین [[مردم]] نزد [[خداوند]] را سودمندترین آن‌ها برای دیگران برمی‌شمرد و تنها در این‌صورت است که پیوندهای [[اجتماعی]] برقرار می‌شود و [[فقر]] از میان [[جامعه]] رخت برمی‌بندد و جامعه‌ای سالم به‌وجود می‌آید<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 235.</ref>.


== [[انحطاط]] [[جوامع]] در [[نهج البلاغه]] ==
== [[انحطاط]] [[جوامع]] در [[نهج البلاغه]] ==
[[انحطاط]] در لغت به معنای فروافتادن و پست‌شدن است. گویاترین عبارت [[نهج البلاغه]] درباره [[انحطاط]] یک [[قوم]] و [[علت]] آن، این [[کلام]] است: "و در احوال گذشتگان پیش از خود بنگرید. مردمی که با [[ایمان]] بودند چه سان به‌سر بردند؟ و چگونه آنان را آزمودند؟ پس بنگرید... آیا مهتران سراسر [[زمین]] نبودند و بر [[جهان]] [[پادشاهی]] نمی‌کردند؟ پس بنگرید پایان کارشان به کجا کشید، چون میانشان جدایی افتاد و الفت به پراکندگی انجامید و سخن‌ها و دل‌هاشان گوناگون شد. از هم جدا شدند و به حزب‌ها گراییدند و [[خدا]] [[لباس]] [[کرامت]] خود را از تنشان برون آورد، [[نعمت]] فراخ خویش را از دستشان به در کرد، داستان آنان میان شما ماند و آن را برای پندگیرنده [[عبرت]] گرداند ... در کار آنان بیندیشید و روزگاری که پراکنده بودند و از هم جدا و کسراها و قیصرها بر آنان [[پادشاه]] ... آنان را واگذاشتند و مستمند و [[درویش]] و چراننده اشتران پشت ریش. پست‌ترین جاهایشان، خانه و خشک‌ترین بیابانشان، جای قرار و کاشانه. نه ـ به سوی حق ـ دعوتی، تا بدان روی آرند و خود را ـ از گمراهی ـ بازدارند؛ دست‌ها به خلاف هم در کار، جمعیت پراکنده، در بلای سخت و [[تیه]] [[نادانی]] دست و پا زننده، از زنده به [[گور]] کردن دختران بتان و بریدن پیوند [[خویشان]] و یکدیگر را غارت‌کنان<ref>{{متن حدیث|وَ احْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالْأُمَمِ قَبْلَكُمْ مِنَ الْمَثُلَاتِ بِسُوءِ الْأَفْعَالِ وَ ذَمِيمِ الْأَعْمَالِ، فَتَذَكَّرُوا فِي الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَ احْذَرُوا أَنْ تَكُونُوا أَمْثَالَهُمْ؛ فَإِذَا تَفَكَّرْتُمْ فِي تَفَاوُتِ حَالَيْهِمْ فَالْزَمُوا كُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ [حَالَهُمْ‏] وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِيَةُ بِهِ عَلَيْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْكَرَامَةُ عَلَيْهِ حَبْلَهُمْ، مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَيْهَا وَ التَّوَاصِي بِهَا؛ وَ اجْتَنِبُوا كُلَّ أَمْرٍ كَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ، مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَيْدِي}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲</ref><ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 237.</ref>.
[[انحطاط]] در لغت به معنای فروافتادن و پست‌شدن است. گویاترین عبارت [[نهج البلاغه]] درباره [[انحطاط]] یک [[قوم]] و [[علت]] آن، این [[کلام]] است: "و در احوال گذشتگان پیش از خود بنگرید. مردمی که با [[ایمان]] بودند چه سان به‌سر بردند؟ و چگونه آنان را آزمودند؟ پس بنگرید... آیا مهتران سراسر [[زمین]] نبودند و بر [[جهان]] [[پادشاهی]] نمی‌کردند؟ پس بنگرید پایان کارشان به کجا کشید، چون میانشان جدایی افتاد و الفت به پراکندگی انجامید و سخن‌ها و دل‌هاشان گوناگون شد. از هم جدا شدند و به حزب‌ها گراییدند و [[خدا]] [[لباس]] [[کرامت]] خود را از تنشان برون آورد، [[نعمت]] فراخ خویش را از دستشان به در کرد، داستان آنان میان شما ماند و آن را برای پندگیرنده [[عبرت]] گرداند ... در کار آنان بیندیشید و روزگاری که پراکنده بودند و از هم جدا و کسراها و قیصرها بر آنان [[پادشاه]] ... آنان را واگذاشتند و مستمند و [[درویش]] و چراننده اشتران پشت ریش. پست‌ترین جاهایشان، خانه و خشک‌ترین بیابانشان، جای قرار و کاشانه. نه ـ به سوی حق ـ دعوتی، تا بدان روی آرند و خود را ـ از گمراهی ـ بازدارند؛ دست‌ها به خلاف هم در کار، جمعیت پراکنده، در بلای سخت و [[تیه]] [[نادانی]] دست و پا زننده، از زنده به [[گور]] کردن دختران بتان و بریدن پیوند [[خویشان]] و یکدیگر را غارت‌کنان<ref>{{متن حدیث|وَ احْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالْأُمَمِ قَبْلَكُمْ مِنَ الْمَثُلَاتِ بِسُوءِ الْأَفْعَالِ وَ ذَمِيمِ الْأَعْمَالِ، فَتَذَكَّرُوا فِي الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَ احْذَرُوا أَنْ تَكُونُوا أَمْثَالَهُمْ؛ فَإِذَا تَفَكَّرْتُمْ فِي تَفَاوُتِ حَالَيْهِمْ فَالْزَمُوا كُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ [حَالَهُمْ‏] وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِيَةُ بِهِ عَلَيْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْكَرَامَةُ عَلَيْهِ حَبْلَهُمْ، مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَيْهَا وَ التَّوَاصِي بِهَا؛ وَ اجْتَنِبُوا كُلَّ أَمْرٍ كَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ، مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَيْدِي}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 237.</ref>
 
[[اقوام]] سرزنش‌شده در [[کلام امام]]، ویژگی‌هایی دارند که موجب [[انحطاط]] آنان شده است. این [[اقوام]] برخی [[فرزندان]] ابراهیم‌اند، برخی در دوره قبل از [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] زیسته‌اند، برخی [[مسلمانان]] معاصر [[امام علی]] {{ع}} و برخی پس از او خواهند آمد که درباره آنان [[پیش‌گویی]] شده است.<ref>اهمّ خطبه‌های حاوی این مطالب عبارتند از: خطبه‌های ۱، ۹، ۲۵، ۲۹، ۳۰، ۳۲، ۴۳، ۶۲، ۶۹، ۷۱، ۸۸، ۹۶، ۹۷، ۹۸، ۱۰۵، ۱۰۶، ۱۱۶، ۱۱۹، ۱۳۰، ۱۳۱، ۱۳۸، ۱۴۴، ۱۴۷، ۱۵۰، ۱۵۱، ۱۵۶، ۱۶۶، ۱۸۰، ۱۸۷، ۱۹۲، ۲۱۳، ۲۱۷، ۲۳۱ و ۲۳۳.</ref>.


[[اقوام]] سرزنش‌شده در [[کلام امام]]، ویژگی‌هایی دارند که موجب [[انحطاط]] آنان شده است. این [[اقوام]] برخی [[فرزندان]] ابراهیم‌اند، برخی در دوره قبل از [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] زیسته‌اند، برخی [[مسلمانان]] معاصر [[امام علی]] {{ع}} و برخی پس از او خواهند آمد که درباره آنان [[پیش‌گویی]] شده است.<ref>اهمّ خطبه‌های حاوی این مطالب عبارتند از: خطبه‌های ۱، ۹، ۲۵، ۲۹، ۳۰، ۳۲، ۴۳، ۶۲، ۶۹، ۷۱، ۸۸، ۹۶، ۹۷، ۹۸، ۱۰۵، ۱۰۶، ۱۱۶، ۱۱۹، ۱۳۰، ۱۳۱، ۱۳۸، ۱۴۴، ۱۴۷، ۱۵۰، ۱۵۱، ۱۵۶، ۱۶۶، ۱۸۰، ۱۸۷، ۱۹۲، ۲۱۳، ۲۱۷، ۲۳۱ و ۲۳۳.</ref><ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 237.</ref>. در مجموع می‌توان ویژگی‌های [[جوامع]] نکوهیده در [[کلام]] [[امام علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} را در چند مشخصه کلی بررسی کرد:
در مجموع می‌توان ویژگی‌های [[جوامع]] نکوهیده در [[کلام]] [[امام علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} را در چند مشخصه کلی بررسی کرد:
# در بُعد ذهنی و [[فرهنگی]]: عدم [[اعتقاد]] به [[خدا]] و [[ضعف]] شدید [[باور]] به مبدأ و [[معاد]] و [[هدایتگری]] [[رسولان الهی]]<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 237.</ref>.
# در بُعد ذهنی و [[فرهنگی]]: عدم [[اعتقاد]] به [[خدا]] و [[ضعف]] شدید [[باور]] به مبدأ و [[معاد]] و [[هدایتگری]] [[رسولان الهی]].
# در بُعد تعاملات [[اجتماعی]]: رواج تعاملات سرد و نابرابر، مانند [[فریب‌کاری]] و سرقت و فقدان روابط صمیمانه و دیگر [[دوستان]]<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 237.</ref>.
# در بُعد تعاملات [[اجتماعی]]: رواج تعاملات سرد و نابرابر، مانند [[فریب‌کاری]] و سرقت و فقدان روابط صمیمانه و دیگر [[دوستان]].
# در بُعد عاطفه جمعی: [[ضعف]] شدید [[هم‌بستگی]] [[اجتماعی]] و [[بی‌وفایی]] و بی‌اعتمادی [[اجتماعی]]<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 237.</ref>.
# در بُعد عاطفه جمعی: [[ضعف]] شدید [[هم‌بستگی]] [[اجتماعی]] و [[بی‌وفایی]] و بی‌اعتمادی [[اجتماعی]].
# در بُعد تمایزات پایگاهی: رواج [[ستم]] و توزیع نابحقّ امتیازات و امکانات<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 237.</ref>.
# در بُعد تمایزات پایگاهی: رواج [[ستم]] و توزیع نابحقّ امتیازات و امکانات<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 237.</ref>.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش