پرش به محتوا

حوادث بعد از شهادت امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
به [[نقل]] از [[حبان بن علی عنزی]]، از غلامی [[آزاد]] شده [[علی]] {{ع}}: چون [[وفات]] [[امیر مؤمنان]] فرا رسید، به [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} فرمود: "وقتی که من مُردم، مرا درون تابوتم بگذارید. سپس [[تابوت]] مرا بیرون آورید. عقب [[تابوت]] را بردارید، که جلوی آن را برمی‌دارند. سپس مرا به "غَریین"<ref>غریین، دو بنا مثل صومعه در پشت کوفه بود (معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۹۶).</ref> ببرید. آنجا سنگ سفید نورافشانی را خواهید دید. آنجا را حفر کنید. در آنجا تخته‌چوبی می‌بینید. مرا آنجا [[دفن]] کنید". چون [[وفات]] یافت، او را بیرون بردیم و عقب [[تابوت]] را برداشتیم و جلوی آن بلند شده بود. صدای زمزمه و خِش خِش می‌شنیدیم، تا به [[غریین]] رسیدیم. آنجا سنگ سفید نورافشانی بود. آنجا را کندیم. به تخته چوبی برخوردیم که بر آن نوشته بود: "از آنچه [[نوح]] برای [[علی بن ابی‌طالب]] آماده کرده است". پس او را در آن [[دفن]] کردیم و از اینکه [[خداوند]]، [[امیر مؤمنان]] را مورد اکرام قرار داده، خوش‌حال برگشتیم. گروهی از [[شیعه]] به ما پیوستند که در [[نماز]] بر آن [[حضرت]] حضور نیافته بودند. آنچه را که [[گذشت]] و اکرام [[الهی]] را نسبت به [[امیر مؤمنان]] به آنان خبر دادیم. گفتند: [[دوست]] داریم آنچه را شما از قضیه او دیدید، ما هم به چشم خود ببینیم. به آنان‌ گفتیم: طبق [[وصیت]] خود آن [[حضرت]]، نشانه‌های محل [[دفن]] را محو کردیم. رفتند و برگشتند و گفتند که آنجا را کاویدند، ولی چیزی نیافتند<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۲۳.</ref>.
به [[نقل]] از [[حبان بن علی عنزی]]، از غلامی [[آزاد]] شده [[علی]] {{ع}}: چون [[وفات]] [[امیر مؤمنان]] فرا رسید، به [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} فرمود: "وقتی که من مُردم، مرا درون تابوتم بگذارید. سپس [[تابوت]] مرا بیرون آورید. عقب [[تابوت]] را بردارید، که جلوی آن را برمی‌دارند. سپس مرا به "غَریین"<ref>غریین، دو بنا مثل صومعه در پشت کوفه بود (معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۹۶).</ref> ببرید. آنجا سنگ سفید نورافشانی را خواهید دید. آنجا را حفر کنید. در آنجا تخته‌چوبی می‌بینید. مرا آنجا [[دفن]] کنید". چون [[وفات]] یافت، او را بیرون بردیم و عقب [[تابوت]] را برداشتیم و جلوی آن بلند شده بود. صدای زمزمه و خِش خِش می‌شنیدیم، تا به [[غریین]] رسیدیم. آنجا سنگ سفید نورافشانی بود. آنجا را کندیم. به تخته چوبی برخوردیم که بر آن نوشته بود: "از آنچه [[نوح]] برای [[علی بن ابی‌طالب]] آماده کرده است". پس او را در آن [[دفن]] کردیم و از اینکه [[خداوند]]، [[امیر مؤمنان]] را مورد اکرام قرار داده، خوش‌حال برگشتیم. گروهی از [[شیعه]] به ما پیوستند که در [[نماز]] بر آن [[حضرت]] حضور نیافته بودند. آنچه را که [[گذشت]] و اکرام [[الهی]] را نسبت به [[امیر مؤمنان]] به آنان خبر دادیم. گفتند: [[دوست]] داریم آنچه را شما از قضیه او دیدید، ما هم به چشم خود ببینیم. به آنان‌ گفتیم: طبق [[وصیت]] خود آن [[حضرت]]، نشانه‌های محل [[دفن]] را محو کردیم. رفتند و برگشتند و گفتند که آنجا را کاویدند، ولی چیزی نیافتند<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۲۳.</ref>.


== [[خطبه امام]] [[حسن]] {{ع}} پس از پدرش‌==
== خطبه [[امام حسن]] {{ع}} پس از پدرش‌==
به [[نقل]] از [[خالد بن جابر]]-: شنیدم [[حسن]] {{ع}} پس از کشته شدن [[علی]] {{ع}} به [[خطبه]] ایستاد و فرمود: "دیشب مردی را کشتید، در شبی که [[قرآن]] نازل شده و در این [[شب]]، [[عیسی بن مریم]] {{عم}} به [[آسمان]] رفته است و در این [[شب]]، [[یوشع بن نون]]، [[وصی]] [[موسی]] {{ع}} کشته شده است. به [[خدا]] [[سوگند]]، کسی پیش از او به این [[شرافت]] [[دست]] نیافته و آیندگان نیز این [[شرافت]] را نخواهند یافت. به [[خدا]] [[سوگند]]، [[پیامبر خدا]] او را به [[جنگ]] می‌فرستاد، در حالی که [[جبرئیل]] در سمت راست او و [[میکائیل]] در سمت چپ او بود. به [[خدا]]، درهم و دیناری از خود به‌جا نگذاشت، مگر هشتصد (یا هفتصد) درهم که آن را برای [خریدنِ‌] [[خادم]] [[ذخیره]] کرده بود"<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۱۵۷.</ref>.
به [[نقل]] از [[خالد بن جابر]]-: شنیدم [[حسن]] {{ع}} پس از کشته شدن [[علی]] {{ع}} به [[خطبه]] ایستاد و فرمود: "دیشب مردی را کشتید، در شبی که [[قرآن]] نازل شده و در این [[شب]]، [[عیسی بن مریم]] {{عم}} به [[آسمان]] رفته است و در این [[شب]]، [[یوشع بن نون]]، [[وصی]] [[موسی]] {{ع}} کشته شده است. به [[خدا]] [[سوگند]]، کسی پیش از او به این [[شرافت]] [[دست]] نیافته و آیندگان نیز این [[شرافت]] را نخواهند یافت. به [[خدا]] [[سوگند]]، [[پیامبر خدا]] او را به [[جنگ]] می‌فرستاد، در حالی که [[جبرئیل]] در سمت راست او و [[میکائیل]] در سمت چپ او بود. به [[خدا]]، درهم و دیناری از خود به‌جا نگذاشت، مگر هشتصد (یا هفتصد) درهم که آن را برای [خریدنِ‌] [[خادم]] [[ذخیره]] کرده بود"<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۱۵۷.</ref>.


۱۰۸٬۵۴۶

ویرایش