عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
او در نقل و [[املای حدیث]] محتاط بود، چنان که مینویسند: عدهای کاتب برای [[نوشتن]] [[حدیث]] در بغداد نزد او رفتند و از او درخواست [[نقل حدیث]] کردند، وی [[امتناع]] ورزید و چون [[اصرار]] نمودند، به آنان گفت: در بغداد هشتصد [[محدث]] وجود دارد که تمام آنان همانند اساتید من هستند، و شما از من درخواست نقل حدیث میکنید، من چنین نخواهم کرد.<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۳/۳۰۱.</ref> سرانجام وی پس از خوردن قدری هریسه ([[حلیم]]) حالش دگرگون شد و مدتی بیهوش گردید. آن گاه اندک زمانی [[آرامش]] یافت و تا [[سحر]] همواره مشغول [[ذکر خدا]] بود تا اینکه در سال ۲۷۰ یا ۲۷۶ه درگذشت.<ref>تاریخ بغداد ۱۰/۱۷۰ ـ ۱۷۱.</ref> [[ابن جوزی]] مینویسد: وی در [[کوفه]] درگذشت و او را کنار [[قبر]] ابوحازم قاضی [[دفن]] کردند.<ref>المنتظم ۱۲/۲۷۷.</ref> | او در نقل و [[املای حدیث]] محتاط بود، چنان که مینویسند: عدهای کاتب برای [[نوشتن]] [[حدیث]] در بغداد نزد او رفتند و از او درخواست [[نقل حدیث]] کردند، وی [[امتناع]] ورزید و چون [[اصرار]] نمودند، به آنان گفت: در بغداد هشتصد [[محدث]] وجود دارد که تمام آنان همانند اساتید من هستند، و شما از من درخواست نقل حدیث میکنید، من چنین نخواهم کرد.<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۳/۳۰۱.</ref> سرانجام وی پس از خوردن قدری هریسه ([[حلیم]]) حالش دگرگون شد و مدتی بیهوش گردید. آن گاه اندک زمانی [[آرامش]] یافت و تا [[سحر]] همواره مشغول [[ذکر خدا]] بود تا اینکه در سال ۲۷۰ یا ۲۷۶ه درگذشت.<ref>تاریخ بغداد ۱۰/۱۷۰ ـ ۱۷۱.</ref> [[ابن جوزی]] مینویسد: وی در [[کوفه]] درگذشت و او را کنار [[قبر]] ابوحازم قاضی [[دفن]] کردند.<ref>المنتظم ۱۲/۲۷۷.</ref> | ||
ابن قتیبه آثار فراوانی دارد که برخی، آن را حدود سیصد جلد دانستهاند.<ref>عیون الاخبار ۴/۱۶، مقدمه.</ref> تعدادی از | ابن قتیبه آثار فراوانی دارد که برخی، آن را حدود سیصد جلد دانستهاند.<ref>عیون الاخبار ۴/۱۶، مقدمه.</ref> تعدادی از تألیفات او که در منابع وجود دارد، عبارتاند از: معانی الشعر الکبیر (مشتمل بر [[دوازده]] کتاب)؛ عیون الشعر (مشتمل بر ده کتاب)؛ عیون الاخبار (مشتمل بر ده کتاب)؛ التفقه؛ الحکایة و المحکی؛ الشعر و الشعراء؛ الخیل؛ جامع النحو؛ مختلف الحدیث؛ اعراب القرآن؛ دیوان؛ الکتاب فرائد؛ الدر؛ خلق الانسان؛ القرائات؛ المراتب و المناقب؛ من عیون الشعر؛ التسویه بین العرب و العجم؛ الانواء؛ المشکل؛ دلائل النبوّه؛ اختلاف تأویل الحدیث؛ جامع الفقه؛ اصلاح غلط ابی عبید فی غریب الحدیث؛ المسائل و الجوابات العلم؛ کتاب المیسر و القداح؛ حکم الامثال الاشرب؛ النحو الصغیر؛ الرد علی المشبهه؛ آداب العشره؛ غریب الحدیث<ref>الفهرست (الندیم) ۸۵.</ref> ادب القاضی؛ الصیام؛ الهجو؛ الرد علی من یقول بخلق القرآن<ref>تاریخ الاسلام ۲۰/۳۸۲.</ref>؛ فضل العرب علی العجم؛ القلم؛ تعبیر الرؤیا؛ آداب القرائه؛ التاریخ<ref>عیون الاخبار ۴/۲۲، ۳۲ و ۳۵، مقدمه.</ref>؛ المناقضه<ref>کشف الظنون ۲/۱۴۶۴.</ref>؛ تقویم اللسان؛ مشکلات القرآن<ref>هدیة العارفین ۱/۴۴۱.</ref>؛ غریب الفاظ الاحکام؛ اخبار العرب و انسابهم<ref>المستدرک علی معجم المؤلفین ۴۳۹.</ref> و ادب الکاتب که ابن قتیبه آن را برای [[عبیدالله بن یحیی بن خاقان]] وزیر المعتمد نوشت و سپس [[ابومحمد بن السید البطلیوسی]] شرح مفصلی بر آن نگاشت.<ref>وفیات الاعیان ۳/۴۳.</ref> [[ابن خلدون]] درباره این کتاب مینویسد: اصول و ارکان [[علم]] ادب چهار کتاب است: ادب الکتاب (الکاتب) ابن قتیبه الکامل مبرد البیان و التبیین جاحظ و نوادر ابوعلی قالی بغدادی.<ref> تاریخ ابن خلدون ۱/۷۶۳.</ref> از کتابهای مهم دیگر وی المعارف است که خود در مقدمه آن مینویسد: هیچ [[انسان]] [[اهل]] فضلی از این کتاب [[بینیاز]] نیست، چون در هر [[مجلسی]] که شرکت نماید و مطلبی مطرح گردد، در این کتاب یافت میشود.<ref> تاریخ ابن خلدون ۱/۷۶۳.</ref> | ||
کتابهای دیگری را نیز به وی نسبت دادهاند که یا فصلی از کتابهای اصلی بوده و یا انتساب آنها به وی مورد تردید است. از جمله کتابهایی که انتسابش به ابن قتیبه مورد تشکیک جدی قرار گرفته، الامامة و السیاسه است. اولین فردی که در آن [[شک]] کرد، غاینغوس مستشرق اسپانیایی بود، سپس دکتر دوزی در کتاب [[تاریخ الاندلس]]و آدابه در این رابطه از وی [[پیروی]] کرد که شواهدی نیز برای ادعای خود ذکر میکند<ref>عیون الاخبار ۴/۳۶، مقدمه.</ref>.<ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱ ص۴۷۱-۴۷۳.</ref> | کتابهای دیگری را نیز به وی نسبت دادهاند که یا فصلی از کتابهای اصلی بوده و یا انتساب آنها به وی مورد تردید است. از جمله کتابهایی که انتسابش به ابن قتیبه مورد تشکیک جدی قرار گرفته، الامامة و السیاسه است. اولین فردی که در آن [[شک]] کرد، غاینغوس مستشرق اسپانیایی بود، سپس دکتر دوزی در کتاب [[تاریخ الاندلس]]و آدابه در این رابطه از وی [[پیروی]] کرد که شواهدی نیز برای ادعای خود ذکر میکند<ref>عیون الاخبار ۴/۳۶، مقدمه.</ref>.<ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱ ص۴۷۱-۴۷۳.</ref> |