پرش به محتوا

امیرالمؤمنین در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
عنوان امیرالمؤمنین بر بالاترین فرمانروای [[سیاسی]]، [[دینی]] و [[دنیوی]] [[جهان اسلام]] اطلاق می‌شد و با دو عنوان دیگر، یعنی «خلیفه» و «امام» همطراز بود، اما هر یک از این عنوان‌ها بر جنبه خاصی تأکید دارند. عنوان خلیفه بر جنبه [[ارتباط]] شخص [[حاکم]] با [[پیامبر]] و امام بر جنبه ارتباط او با [[دین]]، و امیرالمؤمنین بر ارتباط با [[مؤمنین]] مسلمانان تأکید بیشتری دارند.
عنوان امیرالمؤمنین بر بالاترین فرمانروای [[سیاسی]]، [[دینی]] و [[دنیوی]] [[جهان اسلام]] اطلاق می‌شد و با دو عنوان دیگر، یعنی «خلیفه» و «امام» همطراز بود، اما هر یک از این عنوان‌ها بر جنبه خاصی تأکید دارند. عنوان خلیفه بر جنبه [[ارتباط]] شخص [[حاکم]] با [[پیامبر]] و امام بر جنبه ارتباط او با [[دین]]، و امیرالمؤمنین بر ارتباط با [[مؤمنین]] مسلمانان تأکید بیشتری دارند.


بر پایه منابع عنوان امیرالمؤمنین نخستین‌بار بر خلیفه دوم [[عمر بن الخطاب]] اطلاق شده است؛ اما اینکه چه کسی این عنوان را اولین‌بار درباره [[عمر]] به کار برد، روشن نیست. برخی [[عبداللّه بن جحش]]، برخی دیگر [[عمرو بن عاص]] و عده‌ای نیز [[مغیرة بن شعبه]] را نخستین کسی دانسته‌اند که این لقب را درباره خلیفه دوم به کار برده‌اند<ref>المنتظم فی تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۳۵؛ نهج البلاغه، نامه‌های ۴۵ و ۴۷؛ صبح الاعشی، ج۵، ص۴۷۵.</ref>. اما می‌دانیم که عبداللّه بن جحش در سال سوم [[قمری]] در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسید و هم از این‌رو نمی‌توانسته است در دوره [[خلافت عمر]] حضور داشته باشد.
بر پایه منابع عنوان امیرالمؤمنین نخستین‌بار بر خلیفه دوم [[عمر بن الخطاب]] اطلاق شده است؛ اما اینکه چه کسی این عنوان را اولین‌بار درباره [[عمر]] به کار برد، روشن نیست. برخی [[عبداللّه بن جحش]]، برخی دیگر [[عمرو بن عاص]] و عده‌ای نیز [[مغیرة بن شعبه]] را نخستین کسی دانسته‌اند که این لقب را درباره خلیفه دوم به کار برده‌اند<ref>المنتظم فی تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۱۳۵؛ نهج البلاغه، نامه‌های ۴۵ و ۴۷؛ صبح الاعشی، ج۵، ص۴۷۵.</ref>. اما می‌دانیم که عبداللّه بن جحش در سال سوم [[قمری]] در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسید و هم از این‌رو نمی‌توانسته است در دوره [[خلافت عمر]] حضور داشته باشد<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۶۵؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۵۲.</ref>.


در پاره‌ای منابع از عبداللّه بن جحش و [[سعد بن ابی‌وقاص]] به عنوان نخستین کسانی که لقب امیر المؤمنین یافتند، یاد شده است. اینان [[فرماندهان]] [[جنگی]] [[اسلام]] بودند و این موضوع مؤید برداشت آن دسته از پژوهشگرانی است که معتقدند واژۀ «[[امیر]]» بر [[فرماندهان نظامی]] اطلاق می‌شد و لقب «[[امیرالمؤمنین]]» به استناد آنکه «[[مؤمنین]]» [[سربازان]] [[اسلام]] بودند، کاربرد یافت.
در پاره‌ای منابع از عبداللّه بن جحش و [[سعد بن ابی‌وقاص]] به عنوان نخستین کسانی که لقب امیر المؤمنین یافتند، یاد شده است. اینان [[فرماندهان]] [[جنگی]] [[اسلام]] بودند و این موضوع مؤید برداشت آن دسته از پژوهشگرانی است که معتقدند واژۀ «[[امیر]]» بر [[فرماندهان نظامی]] اطلاق می‌شد و لقب «[[امیرالمؤمنین]]» به استناد آنکه «[[مؤمنین]]» [[سربازان]] [[اسلام]] بودند، کاربرد یافت.
خط ۲۳: خط ۲۳:
گفته‌اند که [[لقب]] امیر المؤمنین نخستین‌بار در دوران [[هارون الرشید]] بر سکه‌های او ضرب شد، اما شواهد حاکی از آن است که بسیار پیش از این [[زمان]]، یعنی در دوران [[عبدالملک بن مروان]] عنوان امیرالمؤمنین بر روی سکه‌های او ضرب شده بود. افزون بر این، بر برخی از سکه‌های [[دوران معاویه]] با حروف پهلوی عبارت «[[معاویه]] [[امیر]] اوروشنکان» ضرب شده است، که به معنای معاویه امیر المؤمنین است.
گفته‌اند که [[لقب]] امیر المؤمنین نخستین‌بار در دوران [[هارون الرشید]] بر سکه‌های او ضرب شد، اما شواهد حاکی از آن است که بسیار پیش از این [[زمان]]، یعنی در دوران [[عبدالملک بن مروان]] عنوان امیرالمؤمنین بر روی سکه‌های او ضرب شده بود. افزون بر این، بر برخی از سکه‌های [[دوران معاویه]] با حروف پهلوی عبارت «[[معاویه]] [[امیر]] اوروشنکان» ضرب شده است، که به معنای معاویه امیر المؤمنین است.


[[سلاطین]] سلسله‌های [[موحدون]] ـ البته پس از [[بیعت]] [[عامه]] ـ به خود عنوان امیر المؤمنین داده بودند. همچنین بنی حفص پس از [[القاب]] شیخ، امیر و [[خلیفه]] لقب امیر المؤمنین را بر خود اطلاق کردند. شواهد کاربرد این عنوان در میان [[امویان اندلس]] و [[خلفای فاطمی]] نیز وجود دارد. بعدها نیز گاه سلسله‌هایی با انتساب خود به [[خلفای عباسی]] سلاطین و [[فرمانروایان]] خود را امیر المؤمنین می‌نامیدند. برای مثال سلاطین [[یمن]] در پایان سده ۱۱ [[قمری]] (۱۷م) که خود را از اعقاب [[متوکل]] دانسته‌اند و [[سلطان]] [[سلیم]] این عنوان را درباره خود به کار برده‌اند<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۶۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۶۵؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۵۲.</ref>
[[سلاطین]] سلسله‌های [[موحدون]] ـ البته پس از [[بیعت]] [[عامه]] ـ به خود عنوان امیر المؤمنین داده بودند. همچنین بنی حفص پس از [[القاب]] شیخ، امیر و [[خلیفه]] لقب امیر المؤمنین را بر خود اطلاق کردند. شواهد کاربرد این عنوان در میان [[امویان اندلس]] و [[خلفای فاطمی]] نیز وجود دارد. بعدها نیز گاه سلسله‌هایی با انتساب خود به [[خلفای عباسی]] سلاطین و [[فرمانروایان]] خود را امیر المؤمنین می‌نامیدند. برای مثال سلاطین [[یمن]] در پایان سده ۱۱ [[قمری]] (۱۷م) که خود را از اعقاب [[متوکل]] دانسته‌اند و [[سلطان]] [[سلیم]] این عنوان را درباره خود به کار برده‌اند<ref>فقه سیاسی، ج۷، ص۴۶۹.         </ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۶۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش