پرش به محتوا

دارالحرب در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
مراد از [[دارالحرب]]، داری است که [[مسلمانان]] بر آن [[سلطه]] ندارند و [[احکام اسلامی]] نیز در آنجا جریان ندارد<ref>عباس شومان، العلاقات الدولیه فی الشریعة السلامیة، ص۵۱.</ref>. با این همه، [[دولت اسلامی]] می‌کوشد با آن، روابطی صلح‌آمیز برقرار کند. ساکنان این دار همان کسانی هستند که [[اسلام]] از سرِ میل آنان را به [[پذیرش اسلام]] [[دعوت]] می‌کند. گر چه برخی در [[روابط]] بین [[دارالاسلام]] و دارالحرب به استناد پاره‌ای از [[آیات]] همچون {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>، از یک [[منازعه]] و [[ستیز]] دایمی [[دفاع]] کرده‌اند و این [[آیه]] را [[ناسخ]] [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> دانسته‌اند، با این همه بسیاری از [[مفسران]]، مفاد آیه قبلی را جایی می‌دانند که [[مشرکان]] [[عهد]] و [[پیمان]] خود را شکسته باشند. علاوه بر این در [[سیره]] [[رسول]] اسلام نیز آمده است که [[حضرت]] به [[فرماندهان]] سپاهش فرمود: {{متن حدیث| وَإِذَا لَقِيتَ عَدُوَّكَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَادْعُهُمْ إِلَى ثَلاَثِ خِصَالٍ... ادْعُهُمْ إِلَى الإِسْلاَمِ فَإِنْ أَجَابُوكَ فَاقْبَلْ مِنْهُمْ وَكُفَّ عَنْهُمْ... فَإِنْ هُمْ أَبَوْا فَسَلْهُمُ الْجِزْيَةَ}}.
مراد از [[دارالحرب]]، داری است که [[مسلمانان]] بر آن [[سلطه]] ندارند و [[احکام اسلامی]] نیز در آنجا جریان ندارد<ref>عباس شومان، العلاقات الدولیه فی الشریعة السلامیة، ص۵۱.</ref>. با این همه، [[دولت اسلامی]] می‌کوشد با آن، روابطی صلح‌آمیز برقرار کند. ساکنان این دار همان کسانی هستند که [[اسلام]] از سرِ میل آنان را به پذیرش اسلام [[دعوت]] می‌کند. گر چه برخی در روابط بین [[دارالاسلام]] و دارالحرب به استناد پاره‌ای از [[آیات]] همچون {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>، از یک [[منازعه]] و [[ستیز]] دائمی [[دفاع]] کرده‌اند و این [[آیه]] را [[ناسخ]] [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> دانسته‌اند، با این همه بسیاری از [[مفسران]]، مفاد آیه قبلی را جایی می‌دانند که [[مشرکان]] [[عهد]] و [[پیمان]] خود را شکسته باشند. علاوه بر این در [[سیره]] [[رسول]] اسلام نیز آمده است که حضرت به فرماندهان سپاهش فرمود: {{متن حدیث| وَإِذَا لَقِيتَ عَدُوَّكَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَادْعُهُمْ إِلَى ثَلاَثِ خِصَالٍ... ادْعُهُمْ إِلَى الإِسْلاَمِ فَإِنْ أَجَابُوكَ فَاقْبَلْ مِنْهُمْ وَكُفَّ عَنْهُمْ... فَإِنْ هُمْ أَبَوْا فَسَلْهُمُ الْجِزْيَةَ}}.


از این‌رو، دولت اسلامی همواره می‌کوشد تا با برقراری روابط [[مسالمت‌آمیز]]، زمینه‌های دعوت آنان را به اسلام فراهم کند. در ذیل به بررسی پاره‌ای از مسایل در روابط بین دارالاسلام و دارالحرب می‌پردازیم:
از این‌رو، دولت اسلامی همواره می‌کوشد تا با برقراری روابط مسالمت‌آمیز، زمینه‌های دعوت آنان را به اسلام فراهم کند. در ذیل به بررسی پاره‌ای از مسایل در روابط بین دارالاسلام و دارالحرب می‌پردازیم:
# دولت اسلامی می‌تواند از برخی از کشورهای [[مشرک]] و [[اهل کتاب]] در [[جنگ]] [[طلب]] مساعدت کند؛ زیرا [[پیامبر]] {{صل}} در [[غزوه حنین]] در [[سال هشتم هجری]] از [[صفوان بن امیه]] که از مشرکان بود درخواست کمک کرد<ref>ابن هشام، سیره رسول الله، ج۴، ص۸۶.</ref>. البته برخی به استناد [[حدیثی]] از [[عایشه]] که گفت: {{متن حدیث|خَرَجَ رَسُول اللَّهِ {{صل}} قِبَل بَدْرٍ، فَلَمَّا كَانَ بَحْرَةُ الْوَبَرَةِ أَدْرَكَهُ رَجُلٌ قَدْ كَانَ يُذْكَرُ مِنْهُ جُرْأَةٌ وَنَجْدَةٌ، فَفَرِحَ أَصْحَابُ رَسُول اللَّهِ {{صل}} حِينَ رَأَوْهُ، فَلَمَّا أَدْرَكَهُ قَال لِرَسُول اللَّهِ {{صل}}: جِئْتُ لأَِتْبَعَكَ وَأُصِيبَ مَعَكَ فَقَال لَهُ رَسُول اللَّهِ {{صل}}: أَتُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ؟ قَال: لاَ، قَال: فَارْجِعْ فَلَنْ أَسْتَعِينَ بِمُشْرِكٍ}}<ref>المغنی، ج۸، ص۴۱۴.</ref>، گفته‌اند: [[پیامبر]] {{صل}} در [[جنگ بدر]] مساعدت مشرکی را نپذیرفت، که البته احتمال دارد پیامبر {{صل}} از [[خیانت]] احتمالی‌اش در [[هراس]] بوده و مساعدت او را رد کرده است.
# دولت اسلامی می‌تواند از برخی از کشورهای [[مشرک]] و [[اهل کتاب]] در [[جنگ]] طلب مساعدت کند؛ زیرا [[پیامبر]] {{صل}} در [[غزوه حنین]] در [[سال هشتم هجری]] از [[صفوان بن امیه]] که از مشرکان بود درخواست کمک کرد<ref>ابن هشام، سیره رسول الله، ج۴، ص۸۶.</ref>. البته برخی به استناد [[حدیثی]] از [[عایشه]] که گفت: {{متن حدیث|خَرَجَ رَسُول اللَّهِ {{صل}} قِبَل بَدْرٍ، فَلَمَّا كَانَ بَحْرَةُ الْوَبَرَةِ أَدْرَكَهُ رَجُلٌ قَدْ كَانَ يُذْكَرُ مِنْهُ جُرْأَةٌ وَنَجْدَةٌ، فَفَرِحَ أَصْحَابُ رَسُول اللَّهِ {{صل}} حِينَ رَأَوْهُ، فَلَمَّا أَدْرَكَهُ قَال لِرَسُول اللَّهِ {{صل}}: جِئْتُ لأَِتْبَعَكَ وَأُصِيبَ مَعَكَ فَقَال لَهُ رَسُول اللَّهِ {{صل}}: أَتُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ؟ قَال: لاَ، قَال: فَارْجِعْ فَلَنْ أَسْتَعِينَ بِمُشْرِكٍ}}<ref>المغنی، ج۸، ص۴۱۴.</ref>، گفته‌اند: [[پیامبر]] {{صل}} در [[جنگ بدر]] مساعدت مشرکی را نپذیرفت، که البته احتمال دارد پیامبر {{صل}} از [[خیانت]] احتمالی‌اش در [[هراس]] بوده و مساعدت او را رد کرده است.
# [[دولت اسلامی]] به تمام [[پیمان‌ها]] و معاهداتی که با واحدهای [[سیاسی]] [[دارالحرب]] منعقد می‌کند باید پایبند بماند. علاوه بر [[آیات]] [[مبارکه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید» سوره مائده، آیه ۱.</ref> و {{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref> و {{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}}<ref>«و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.</ref>، [[حدیث مشهور]] [[نبوی]] {{صل}} نیز به طور عام دلالت می‌نماید که: {{متن حدیث|الْمُؤْمِنُونَ‏ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ‏}}. از این‌رو دولت اسلامی به هر نوع قراردادی که از نظر لغت مصداق شرط، [[عقد]] و [[عهد]] باشد باید عمل کند و [[حقّ]] به هم زدن آن را ندارد. حتی در [[روایات]] دیگری [[نبی]] [[اسلام]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ قتَلَ مُعاهِداً لَمْ يَرَحْ رَائِحَةَ الجَنَّةِ}}، «کسی که [[معاهد]] یا هم‌پیمانی را بکشد بوی [[بهشت]] را استشمام نمی‌کند». این دو دسته از آیات و روایات دلالت می‌کنند که اولاً [[وفای به عهد]] لازم است و ثانیاً [[ستم]] بر کسی که هنوز در [[پیمان]] با شماست [[حرام]] است.
# [[دولت اسلامی]] به تمام [[پیمان‌ها]] و معاهداتی که با واحدهای [[سیاسی]] [[دارالحرب]] منعقد می‌کند باید پایبند بماند. علاوه بر [[آیات]] مبارکه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید» سوره مائده، آیه ۱.</ref> و {{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref> و {{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}}<ref>«و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.</ref>، حدیث مشهور [[نبوی]] {{صل}} نیز به طور عام دلالت می‌نماید که: {{متن حدیث|الْمُؤْمِنُونَ‏ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ‏}}. از این‌رو دولت اسلامی به هر نوع قراردادی که از نظر لغت مصداق شرط، [[عقد]] و [[عهد]] باشد باید عمل کند و [[حقّ]] به هم زدن آن را ندارد. حتی در [[روایات]] دیگری [[نبی]] [[اسلام]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ قتَلَ مُعاهِداً لَمْ يَرَحْ رَائِحَةَ الجَنَّةِ}}، «کسی که [[معاهد]] یا هم‌پیمانی را بکشد بوی [[بهشت]] را استشمام نمی‌کند». این دو دسته از آیات و روایات دلالت می‌کنند که اولاً [[وفای به عهد]] لازم است و ثانیاً [[ستم]] بر کسی که هنوز در [[پیمان]] با شماست [[حرام]] است.
# [[معاهده]] یا موادعه با اهالی دارالحرب [[مشروعیت دینی]] دارد. مبنای [[روایی]] آن نیز انعقاد معاهده بین [[پیامبر گرامی اسلام]] با [[سهیل بن عمرو]] جهت متارکه ده ساله [[جنگ]] در [[صلح حدیبیه]] است. با این همه، [[فقهای اسلام]] تأکید می‌کنند که [[عاقد]] معاهده باید [[امام]] یا [[نایب امام]] باشد؛ زیرا اوست که به جای [[جهاد]] تشخیص می‌دهد که با [[کفار]] و [[مشرکان]]، پیمان ترک [[منازعه]] منعقد کند، به ویژه آنکه اگر خود [[مشرکان]] مطالبه [[صلح]] کنند بنا به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref>، باید با آنها صلح کرد. حتی برخی از [[فقهای اهل سنت]] مثل [[ابوحنیفه]] و اوزاعی پرداخت مقداری [[مال]] و [[پول]] به [[کفار]] را جهت تعمیق صلح جایز دانسته‌اند. به ویژه در شرایط [[ضعف]] [[مسلمانان]] که [[ضرورت]] دارد به هر نحوی که ممکن است مسلمانان از [[شرّ]] [[کافران]] در [[امان]] بمانند. از این‌رو در [[برقراری صلح]] و بستن [[پیمان]] با مشرکان همواره وجود مصلحتی الزامی است و مصلحتی بالاتر از [[آرامش]] و سکون جهانیان و [[دعوت]] آنان به [[حق]] وجود ندارد.<ref>جمعی از محققان جامعه اسلامی فرهنگیان و پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۷۲.</ref>
# [[معاهده]] یا موادعه با اهالی دارالحرب [[مشروعیت دینی]] دارد. مبنای [[روایی]] آن نیز انعقاد معاهده بین [[پیامبر گرامی اسلام]] با [[سهیل بن عمرو]] جهت متارکه ده ساله [[جنگ]] در [[صلح حدیبیه]] است. با این همه، فقهای اسلام تأکید می‌کنند که [[عاقد]] معاهده باید [[امام]] یا [[نایب امام]] باشد؛ زیرا اوست که به جای [[جهاد]] تشخیص می‌دهد که با [[کفار]] و [[مشرکان]]، پیمان ترک [[منازعه]] منعقد کند، به ویژه آنکه اگر خود [[مشرکان]] مطالبه [[صلح]] کنند بنا به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن» سوره انفال، آیه ۶۱.</ref>، باید با آنها صلح کرد. حتی برخی از فقهای [[اهل سنت]] مثل [[ابوحنیفه]] و اوزاعی پرداخت مقداری [[مال]] و [[پول]] به [[کفار]] را جهت تعمیق صلح جایز دانسته‌اند. به ویژه در شرایط [[ضعف]] [[مسلمانان]] که [[ضرورت]] دارد به هر نحوی که ممکن است مسلمانان از [[شرّ]] [[کافران]] در [[امان]] بمانند. از این‌رو در [[برقراری صلح]] و بستن [[پیمان]] با مشرکان همواره وجود مصلحتی الزامی است و مصلحتی بالاتر از [[آرامش]] و سکون جهانیان و [[دعوت]] آنان به [[حق]] وجود ندارد<ref>جمعی از محققان جامعه اسلامی فرهنگیان و پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۷۲.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
خط ۲۶: خط ۲۶:


[[رده:مفاهیم]]
[[رده:مفاهیم]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش