پرش به محتوا

اثبات امامت امام علی در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹: خط ۹:
از بیانات و روایات منسوب به حضرت فاطمه{{س}}، سخنانی را می‌توان یافت که برای [[دفاع]] از [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[احادیث پیامبر]]{{صل}} و گفته‌های آن حضرت را برای [[مردم]] بازخوانی نموده است. در این قسمت به بعضی از این روایات اشاره می‌شود:
از بیانات و روایات منسوب به حضرت فاطمه{{س}}، سخنانی را می‌توان یافت که برای [[دفاع]] از [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[احادیث پیامبر]]{{صل}} و گفته‌های آن حضرت را برای [[مردم]] بازخوانی نموده است. در این قسمت به بعضی از این روایات اشاره می‌شود:


===[[استدلال]] به [[آیۀ مودّت]]===
==[[استدلال]] به [[آیۀ مودّت]]==
فاطمه{{س}}: {{متن حدیث|ویلکم ما أسرع ما خنتم الله و رسوله فینا أهل البیت و قد أوصاکم رسول الله باتباعنا و مودتنا و التمسک بنا}}<ref>نوادر الأخبار، فیض کاشانی، ص۱۸۳.</ref>.
فاطمه{{س}}: {{متن حدیث|ویلکم ما أسرع ما خنتم الله و رسوله فینا أهل البیت و قد أوصاکم رسول الله باتباعنا و مودتنا و التمسک بنا}}<ref>نوادر الأخبار، فیض کاشانی، ص۱۸۳.</ref>.
جریان بیرون کشیدن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[منزل]] و بردن آن حضرت به [[مسجد]] برای انجام [[بیعت با ابوبکر]] بسیار [[ظالمانه]] اتفاق افتاد. در نامۀ [[عمر]] به [[معاویه]]، جریان حضور او در پشت درب خانۀ امیرالمؤمنین{{ع}} و فاطمه{{س}} این‌گونه ترسیم شده است: هنگامی که به سراغ علی به در خانۀ او رفتیم، [[تهدید]] نمودیم که اگر در را باز نکند، [[خانه]] را [[آتش]] می‌زنیم. فاطمه{{س}} از خانه بیرون آمد و پشت در ایستاد و گفت ای [[گمراهان]] [[دروغگو]] چه می‌گویید و چه قصد نموده‌اید؟ عمر گوید: گفتم پسر عمویت را چه شده که تو را برای جواب دادن فرستاده و خود پشت پرده پنهان شده است؟ فاطمه{{س}} به من گفت: [[طغیان]] تو ای شقاوتمند مرا از خانه خارج نموده و [[حجت]] را برای تو و هر [[گمراه]] [[سرکش]] تمام نموده است<ref>{{متن حدیث|فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ فَوَقَفَتْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ، فَقَالَتْ: أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ! مَا ذَا تَقُولُونَ؟ وَ أَيَّ شَيْ‌ءٍ تُرِيدُونَ؟. فَقُلْتُ: يَا فَاطِمَةُ!. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: مَا تَشَاءُ يَا عُمَرُ؟!. فَقُلْتُ: مَا بَالُ ابْنِ عَمِّكِ قَدْ أَوْرَدَكِ لِلْجَوَابِ وَ جَلَسَ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ؟. فَقَالَتْ لِي: طُغْيَانُكَ- يَا شَقِيُّ- أَخْرَجَنِي وَ أَلْزَمَكَ الْحُجَّةَ، وَ كُلَّ ضَالٍّ غَوِيٍّ}}؛ بحار الأنوار، ج۳۰، ص۲۹۳؛ عوالم العلوم، ج١١، ص۶٠۵.</ref>.
جریان بیرون کشیدن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[منزل]] و بردن آن حضرت به [[مسجد]] برای انجام [[بیعت با ابوبکر]] بسیار [[ظالمانه]] اتفاق افتاد. در نامۀ [[عمر]] به [[معاویه]]، جریان حضور او در پشت درب خانۀ امیرالمؤمنین{{ع}} و فاطمه{{س}} این‌گونه ترسیم شده است: هنگامی که به سراغ علی به در خانۀ او رفتیم، [[تهدید]] نمودیم که اگر در را باز نکند، [[خانه]] را [[آتش]] می‌زنیم. فاطمه{{س}} از خانه بیرون آمد و پشت در ایستاد و گفت ای [[گمراهان]] [[دروغگو]] چه می‌گویید و چه قصد نموده‌اید؟ عمر گوید: گفتم پسر عمویت را چه شده که تو را برای جواب دادن فرستاده و خود پشت پرده پنهان شده است؟ فاطمه{{س}} به من گفت: [[طغیان]] تو ای شقاوتمند مرا از خانه خارج نموده و [[حجت]] را برای تو و هر [[گمراه]] [[سرکش]] تمام نموده است<ref>{{متن حدیث|فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ فَوَقَفَتْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ، فَقَالَتْ: أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ! مَا ذَا تَقُولُونَ؟ وَ أَيَّ شَيْ‌ءٍ تُرِيدُونَ؟. فَقُلْتُ: يَا فَاطِمَةُ!. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: مَا تَشَاءُ يَا عُمَرُ؟!. فَقُلْتُ: مَا بَالُ ابْنِ عَمِّكِ قَدْ أَوْرَدَكِ لِلْجَوَابِ وَ جَلَسَ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ؟. فَقَالَتْ لِي: طُغْيَانُكَ- يَا شَقِيُّ- أَخْرَجَنِي وَ أَلْزَمَكَ الْحُجَّةَ، وَ كُلَّ ضَالٍّ غَوِيٍّ}}؛ بحار الأنوار، ج۳۰، ص۲۹۳؛ عوالم العلوم، ج١١، ص۶٠۵.</ref>.
خط ۲۵: خط ۲۵:
[[استدلال]] فاطمۀ زهرا{{س}} به آیۀ [[مودّت]] و نیز [[احادیث]] پیرامون آن، دلالت بر این نکته دارد که [[آیه مودّت]] در [[شأن اهل بیت]] نازل شده است و ایشان نسبت به دیگران اولویّت دارند و باید [[حقوق]] آنان رعایت شود.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۹۶.</ref>
[[استدلال]] فاطمۀ زهرا{{س}} به آیۀ [[مودّت]] و نیز [[احادیث]] پیرامون آن، دلالت بر این نکته دارد که [[آیه مودّت]] در [[شأن اهل بیت]] نازل شده است و ایشان نسبت به دیگران اولویّت دارند و باید [[حقوق]] آنان رعایت شود.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۹۶.</ref>


===طرح مسئله در [[آموزه‌های دینی]]===
==طرح مسئله در [[آموزه‌های دینی]]==
یکی از مسائل اولویت‌آور برای [[اهل بیت]]، مسئله درخواست [[محبّت]] و مودّت آنان در [[قرآن]] است که [[خداوند]] [[محبت اهل بیت]] را بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] نموده است، آنجا که می‌فرماید:
یکی از مسائل اولویت‌آور برای [[اهل بیت]]، مسئله درخواست [[محبّت]] و مودّت آنان در [[قرآن]] است که [[خداوند]] [[محبت اهل بیت]] را بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] نموده است، آنجا که می‌فرماید:
{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
خط ۳۸: خط ۳۸:
{{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۹۹.</ref>
{{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۹۹.</ref>


===استدلال به [[حدیث غدیر]]===
==استدلال به [[حدیث غدیر]]==
{{متن حدیث|وَ هَلْ تَرَكَ أَبِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً؟!}}<ref>الخصال، ج۱، ص۱۷۳.</ref>.
{{متن حدیث|وَ هَلْ تَرَكَ أَبِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً؟!}}<ref>الخصال، ج۱، ص۱۷۳.</ref>.
[[جریان غدیرخم]] در سال آخر [[عمر رسول خدا]]{{صل}} و در حضور جمعی از حج‌گزاران اتفاق افتاد. در آن واقعه، [[رسول خدا]]{{صل}} [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را به عنوان [[جانشین]] خود [[نصب]] نمود. از دیدگاه [[حضرت زهرا]]{{س}} مسئله [[امامت]] و [[رهبری]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} یک مسئله [[قطعی]] و مسلّم بود که توسط رسول خدا{{صل}} برای همگان بیان و بدین وسیله [[حجت]] بر آنان تمام شده بود.
[[جریان غدیرخم]] در سال آخر [[عمر رسول خدا]]{{صل}} و در حضور جمعی از حج‌گزاران اتفاق افتاد. در آن واقعه، [[رسول خدا]]{{صل}} [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را به عنوان [[جانشین]] خود [[نصب]] نمود. از دیدگاه [[حضرت زهرا]]{{س}} مسئله [[امامت]] و [[رهبری]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} یک مسئله [[قطعی]] و مسلّم بود که توسط رسول خدا{{صل}} برای همگان بیان و بدین وسیله [[حجت]] بر آنان تمام شده بود.
خط ۵۷: خط ۵۷:
از مهمترین وسایل [[جریان غدیر]] خم بود که هم خود امیرالمؤمنین{{ع}} افرادی مانند [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]] و بزرگان دیگری از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}}، با استناد به آن، امامت و پیشوایی را [[حق]] امیرالمؤمنین{{ع}} و [[حاکمیت]] [[خلفای نخستین]] را غاصبانه می‌دانستند<ref>الانصاف فی النص علی الائمة{{عم}}، ص۱۸۱؛ المسترشد للامامة، ص٣٧٠ تا ٣٧۴؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۸۱؛ الفصول المختارة، ص۷۰.</ref> و<ref>برای تحقیق در این باره به کتاب در جستجوی حق از همین قلم مراجعه شود.</ref>.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۰۱.</ref>
از مهمترین وسایل [[جریان غدیر]] خم بود که هم خود امیرالمؤمنین{{ع}} افرادی مانند [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]] و بزرگان دیگری از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}}، با استناد به آن، امامت و پیشوایی را [[حق]] امیرالمؤمنین{{ع}} و [[حاکمیت]] [[خلفای نخستین]] را غاصبانه می‌دانستند<ref>الانصاف فی النص علی الائمة{{عم}}، ص۱۸۱؛ المسترشد للامامة، ص٣٧٠ تا ٣٧۴؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۸۱؛ الفصول المختارة، ص۷۰.</ref> و<ref>برای تحقیق در این باره به کتاب در جستجوی حق از همین قلم مراجعه شود.</ref>.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۰۱.</ref>


===[[استدلال]] با [[حدیث ولایت]]===
==[[استدلال]] با [[حدیث ولایت]]==
فاطمة{{س}}: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ‌...}}<ref>ینابیع المودة، ج۲، ص٢٨۶.</ref>.
فاطمة{{س}}: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ‌...}}<ref>ینابیع المودة، ج۲، ص٢٨۶.</ref>.
طرح [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[اندیشه]] و [[روایات حضرت فاطمه]]{{س}} یک طرح [[پایدار]] و بسترساز برای مسیر هدایت و [[تکامل]] است که از آن به عنوان یک [[فریضه]] [[برتر]] از سایر [[فرائض]] و سرچشمۀ زلال [[معرفت الهی]] یاد شده است. بر این اساس، صدیقۀ [[طاهره]]{{س}} در همان [[زمان]] آغازین [[خانه‌نشینی امیرالمؤمنین]]{{ع}}، به سراغ حدیث ولایت رفت و با تمام توان از [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[دفاع]] نمود که به نمونه‌ای از این استدلال‌ها اشاره می‌شود.
طرح [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[اندیشه]] و [[روایات حضرت فاطمه]]{{س}} یک طرح [[پایدار]] و بسترساز برای مسیر هدایت و [[تکامل]] است که از آن به عنوان یک [[فریضه]] [[برتر]] از سایر [[فرائض]] و سرچشمۀ زلال [[معرفت الهی]] یاد شده است. بر این اساس، صدیقۀ [[طاهره]]{{س}} در همان [[زمان]] آغازین [[خانه‌نشینی امیرالمؤمنین]]{{ع}}، به سراغ حدیث ولایت رفت و با تمام توان از [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[دفاع]] نمود که به نمونه‌ای از این استدلال‌ها اشاره می‌شود.
خط ۶۷: خط ۶۷:
در حدیث دیگری که در سند آن چندین بانو از [[نوادگان]] [[فاطمه]]{{س}} قرار دارند، [[روایت]] شده است: از پدرم [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: در [[سفر]] [[معراج]] به [[آسمان‌ها]] گردش نمودم تا داخل [[بهشت]] گردیدم در آن هنگام قصری را دیدم که بر در ورودی آن، پرده‌ای آویخته بود. سرم را بالا نمودم دیدم بر در آن نوشته است: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ الْقَوْمِ‌}}<ref>بحار الأنوار، ج۶۵، ص٧٧؛ عوالم العلوم، ج۱۱، قسم ۲، ص٨٧۵.</ref>؛ خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست. محمد فرستاده اوست. علی [[سرپرست]] [[قوم]] است.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۰۵.</ref>
در حدیث دیگری که در سند آن چندین بانو از [[نوادگان]] [[فاطمه]]{{س}} قرار دارند، [[روایت]] شده است: از پدرم [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: در [[سفر]] [[معراج]] به [[آسمان‌ها]] گردش نمودم تا داخل [[بهشت]] گردیدم در آن هنگام قصری را دیدم که بر در ورودی آن، پرده‌ای آویخته بود. سرم را بالا نمودم دیدم بر در آن نوشته است: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ الْقَوْمِ‌}}<ref>بحار الأنوار، ج۶۵، ص٧٧؛ عوالم العلوم، ج۱۱، قسم ۲، ص٨٧۵.</ref>؛ خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست. محمد فرستاده اوست. علی [[سرپرست]] [[قوم]] است.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۰۵.</ref>


===طرح مسئله در آموزه‌های سایر [[معصومین]]{{عم}}===
==طرح مسئله در آموزه‌های سایر [[معصومین]]{{عم}}==
[[ولایت]]، پرتوی درخشان و یکی از مهمترین و کارآمدترین شئونات [[امامت]] است. [[امام زمان]] هر عصری به عنوان ولی و سرپرست [[انسان‌ها]] دارای [[اولویت]] در [[تصرف]] به امورات آنها می‌باشد. طرح ولی و [[ولایت در قرآن]]، [[سنّت]] و نیز در میان [[اهل لغت]]، تنها طرح یک مفهوم خاص و شرح لفظ نیست؛ بلکه [[بسترسازی]] برای یک [[عقیده]] [[پایدار]] است که در آن مسئله [[رهبری]] و [[سرپرستی]] [[مردم]] پس از رسول خدا{{صل}} مطرح شده است. معنای [[حقیقی]] و شایع ولی و ولایت؛ همان سرپرستی و [[صاحب اختیار]] بودن است و معانی دیگر مجازی است که باز هم به نحوی به همان معنای حقیقی سرپرست بودن برمی‌گردد<ref>لسان العرب، ج١۵، ص۴١٠؛ مصباح المنیر، ج۲، ص٣۵٠؛ ابن اثیر، النهایه، ج۵، ص٢٢٨؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۵۴؛ التحقیق، ج١٣، ص٢٠۴؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۸۳؛ تفسیر القرآن، ج۳، ص۴؛ الشافی فی الامامة، ج۳، ص۵٠؛ مسائل العکبریه، ص۵٠.</ref>.
[[ولایت]]، پرتوی درخشان و یکی از مهمترین و کارآمدترین شئونات [[امامت]] است. [[امام زمان]] هر عصری به عنوان ولی و سرپرست [[انسان‌ها]] دارای [[اولویت]] در [[تصرف]] به امورات آنها می‌باشد. طرح ولی و [[ولایت در قرآن]]، [[سنّت]] و نیز در میان [[اهل لغت]]، تنها طرح یک مفهوم خاص و شرح لفظ نیست؛ بلکه [[بسترسازی]] برای یک [[عقیده]] [[پایدار]] است که در آن مسئله [[رهبری]] و [[سرپرستی]] [[مردم]] پس از رسول خدا{{صل}} مطرح شده است. معنای [[حقیقی]] و شایع ولی و ولایت؛ همان سرپرستی و [[صاحب اختیار]] بودن است و معانی دیگر مجازی است که باز هم به نحوی به همان معنای حقیقی سرپرست بودن برمی‌گردد<ref>لسان العرب، ج١۵، ص۴١٠؛ مصباح المنیر، ج۲، ص٣۵٠؛ ابن اثیر، النهایه، ج۵، ص٢٢٨؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۵۴؛ التحقیق، ج١٣، ص٢٠۴؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۸۳؛ تفسیر القرآن، ج۳، ص۴؛ الشافی فی الامامة، ج۳، ص۵٠؛ مسائل العکبریه، ص۵٠.</ref>.
از [[عمران بن حصین]] نقل شده است که رسول خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ}}<ref>نسائی، سنن الکبری، ج۵، ص۴۵؛ مسند احمد، ج۵، ص۲۵۱؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۳۹.</ref>؛ همانا علی از من است و من از علی (یعنی [[هدف]] من و علی{{ع}} یکی است) و علی [[سرپرست مؤمنان]] است.
از [[عمران بن حصین]] نقل شده است که رسول خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ}}<ref>نسائی، سنن الکبری، ج۵، ص۴۵؛ مسند احمد، ج۵، ص۲۵۱؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۳۹.</ref>؛ همانا علی از من است و من از علی (یعنی [[هدف]] من و علی{{ع}} یکی است) و علی [[سرپرست مؤمنان]] است.
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
هیچ فردی از این [[امت]] ([[اسلام]]) با خاندان پیامبر مقایسه نمی‌شود؛ زیرا برای خاندان پیامبر [[حق ولایت]] اختصاص داده شده و در میان آنان [[وراثت]] و [[وصیت]] قرار داده شده است.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۰۷.</ref>
هیچ فردی از این [[امت]] ([[اسلام]]) با خاندان پیامبر مقایسه نمی‌شود؛ زیرا برای خاندان پیامبر [[حق ولایت]] اختصاص داده شده و در میان آنان [[وراثت]] و [[وصیت]] قرار داده شده است.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۰۷.</ref>


===استدلال به [[حدیث ثقلین]]===
==استدلال به [[حدیث ثقلین]]==
فاطمة{{س}}: {{متن حدیث|سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ‌: أَلَا وَ‌إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمْ كِتَابَ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي...}}<ref>ینابیع المودة، ج۱، ص١٢۴.</ref>؛
فاطمة{{س}}: {{متن حدیث|سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ‌: أَلَا وَ‌إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمْ كِتَابَ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي...}}<ref>ینابیع المودة، ج۱، ص١٢۴.</ref>؛
[[حدیث ثقلین]] به طرُق فراوانی از بزرگان:چون [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص٢٣۵؛ کلینی، کافی، ج٢، ص۴١۵؛ ابن أبی‌عاصم، کتاب السنة، ص۶٣١.</ref>، [[امام مجتبی]]{{ع}}<ref>خزاز، کفایة الأثر، ص١۶٢.</ref>، [[امام باقر]]{{ع}}<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۴٣٣؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۴٢١.</ref>، [[امام صادق]]{{ع}}<ref>بصائر الدرجات، ص۴٣۴؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۴٩٣؛ طوسی، أمالی، ص١۶١.</ref>، [[امام رضا]]{{ع}}<ref>صدوق، أمالی، ص۶١۵.</ref>، [[جابر بن عبد الله انصاری]]<ref>بصائر الدرجات، ص۴٣۴؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۳۷.</ref>، [[عبد الله بن عباس]]<ref>مفید، أمالی، ص۴۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۷۲.</ref>، [[زید بن ثابت]]<ref>أمالی، ص۵٠٠؛ مسند احمد، ج۵، ص۱۸۱؛ کتاب السنة، ص٣٣۶؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص١۵۴.</ref>، [[زید بن ارقم]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص٢٣۴؛ کوفی، مناقب الإمام أمیر المؤمنین{{ع}}، ج۲، ص١۶٩؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۷؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۲؛ مسند احمد، ج۴، ص٣۶۶.</ref>، [[ابو سعید خدری]]<ref>معانی الأخبار، ص۸۹؛ مفید، أمالی، ص١٣۵؛ کوفی، مناقب الإمام أمیر المؤمنین{{ع}}، ج۲، ص۹۸؛ طوسی، امالی، ص۲۵۵؛ مسند احمد، ج۳، ص١۴؛ سنن الترمذی، ج۵، ص٣٢٧.</ref>، [[ابوذر غفاری]]<ref>کمال الدین وتمام النعمة، ص۲۳۹؛ سنن الترمذی، ج۵، ص٣٢٧.</ref>، [[حذیفه بن اسید]]<ref>کوفی، مناقب الإمام أمیر المؤمنین{{ع}}، ج۲، ص۱۵۰؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۷؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶٧؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴٢، ص٢١٩.</ref> و [[امّ‌سلمه]]<ref>طوسی، أمالی، ص۴٧٨.</ref>، در [[منابع حدیثی]]<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۴١۵؛ صدوق، أمالی، ص۵٠٠؛ مسند احمد، ج۵، ص۱۸۱؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۸؛ طحاوی، مشکل الآثار، ج۴، ص۳۱۰.</ref>، [[کلامی]]<ref>سید مرتضی الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷؛ مفید، الإفصاح، ص۲۲۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص٣٠٣.</ref> و [[تاریخی]]<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۲؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص٣٣۶؛ ابن کثیر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴١۶.</ref> نقل شده است. یکی از راه‌های نقل این [[حدیث]]، از طریق [[فاطمه زهرا]]{{س}} است که آن حضرت از آخرین لحظات [[زندگانی رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است، از جهت محتوا یکی از روشن‌ترین [[احادیث]] در [[اثبات]] [[برتری]] و [[مرجعیت اهل بیت]]{{عم}} و در رأس همه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. این حدیث را [[ابن عقده]] از طریق [[عروه]] فرزند [[خارجه]] نقل نموده است که [[فاطمه]]{{س}} فرمود:
[[حدیث ثقلین]] به طرُق فراوانی از بزرگان:چون [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص٢٣۵؛ کلینی، کافی، ج٢، ص۴١۵؛ ابن أبی‌عاصم، کتاب السنة، ص۶٣١.</ref>، [[امام مجتبی]]{{ع}}<ref>خزاز، کفایة الأثر، ص١۶٢.</ref>، [[امام باقر]]{{ع}}<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۴٣٣؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۴٢١.</ref>، [[امام صادق]]{{ع}}<ref>بصائر الدرجات، ص۴٣۴؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۴٩٣؛ طوسی، أمالی، ص١۶١.</ref>، [[امام رضا]]{{ع}}<ref>صدوق، أمالی، ص۶١۵.</ref>، [[جابر بن عبد الله انصاری]]<ref>بصائر الدرجات، ص۴٣۴؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۳۷.</ref>، [[عبد الله بن عباس]]<ref>مفید، أمالی، ص۴۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۷۲.</ref>، [[زید بن ثابت]]<ref>أمالی، ص۵٠٠؛ مسند احمد، ج۵، ص۱۸۱؛ کتاب السنة، ص٣٣۶؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص١۵۴.</ref>، [[زید بن ارقم]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص٢٣۴؛ کوفی، مناقب الإمام أمیر المؤمنین{{ع}}، ج۲، ص١۶٩؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۷؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۲؛ مسند احمد، ج۴، ص٣۶۶.</ref>، [[ابو سعید خدری]]<ref>معانی الأخبار، ص۸۹؛ مفید، أمالی، ص١٣۵؛ کوفی، مناقب الإمام أمیر المؤمنین{{ع}}، ج۲، ص۹۸؛ طوسی، امالی، ص۲۵۵؛ مسند احمد، ج۳، ص١۴؛ سنن الترمذی، ج۵، ص٣٢٧.</ref>، [[ابوذر غفاری]]<ref>کمال الدین وتمام النعمة، ص۲۳۹؛ سنن الترمذی، ج۵، ص٣٢٧.</ref>، [[حذیفه بن اسید]]<ref>کوفی، مناقب الإمام أمیر المؤمنین{{ع}}، ج۲، ص۱۵۰؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۷؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶٧؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴٢، ص٢١٩.</ref> و [[امّ‌سلمه]]<ref>طوسی، أمالی، ص۴٧٨.</ref>، در [[منابع حدیثی]]<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۴١۵؛ صدوق، أمالی، ص۵٠٠؛ مسند احمد، ج۵، ص۱۸۱؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۸؛ طحاوی، مشکل الآثار، ج۴، ص۳۱۰.</ref>، [[کلامی]]<ref>سید مرتضی الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷؛ مفید، الإفصاح، ص۲۲۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص٣٠٣.</ref> و [[تاریخی]]<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۲؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص٣٣۶؛ ابن کثیر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴١۶.</ref> نقل شده است. یکی از راه‌های نقل این [[حدیث]]، از طریق [[فاطمه زهرا]]{{س}} است که آن حضرت از آخرین لحظات [[زندگانی رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است، از جهت محتوا یکی از روشن‌ترین [[احادیث]] در [[اثبات]] [[برتری]] و [[مرجعیت اهل بیت]]{{عم}} و در رأس همه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. این حدیث را [[ابن عقده]] از طریق [[عروه]] فرزند [[خارجه]] نقل نموده است که [[فاطمه]]{{س}} فرمود:
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
از پدرم در بستر بیماریی که منجر به رحلتش گردید، در حالی‌که [[حجره]] مملو از [[جمعیت]] بود، شنیدم که فرمود: ای [[مردم]]! نزدیک است مرا به سرعت [[قبض]] ([[روح]]) کنند و برای برطرف شدن عذر شما، نزد [[خدا]] من گفتارم را برای شما تقدیم می‌کنم. [[آگاه]] باشید که من در میان شما دو [[جانشین]] از خود می‌گذارم؛ کتاب پروردگارم و عترتم که [[اهل بیت]] من هستند. سپس دست علی را گرفت و بلند کرد و گفت: این علی با [[قرآن]] است و قرآن با علی است و این دو تا از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. پس آنجا از شما درباره آنچه که پس از من با آن دو کردید، بازخواست می‌کنم.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۱۳.</ref>
از پدرم در بستر بیماریی که منجر به رحلتش گردید، در حالی‌که [[حجره]] مملو از [[جمعیت]] بود، شنیدم که فرمود: ای [[مردم]]! نزدیک است مرا به سرعت [[قبض]] ([[روح]]) کنند و برای برطرف شدن عذر شما، نزد [[خدا]] من گفتارم را برای شما تقدیم می‌کنم. [[آگاه]] باشید که من در میان شما دو [[جانشین]] از خود می‌گذارم؛ کتاب پروردگارم و عترتم که [[اهل بیت]] من هستند. سپس دست علی را گرفت و بلند کرد و گفت: این علی با [[قرآن]] است و قرآن با علی است و این دو تا از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. پس آنجا از شما درباره آنچه که پس از من با آن دو کردید، بازخواست می‌کنم.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۱۳.</ref>


===ویژگی‌های [[حدیث ثقلین]] در [[روایت]] فاطمه{{س}}===
==ویژگی‌های [[حدیث ثقلین]] در [[روایت]] فاطمه{{س}}==
۱. [[جانشینی پیامبر]]{{صل}}: اولین ویژگی که در [[حدیث ثقلین]] وجود دارد، مسئله [[اثبات]] [[جانشینی]] [[عترت]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} است. چنانکه در این [[روایت]] [[صدیقه]] [[طاهره]]{{س}} آمده است: {{متن حدیث|أَلَا إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمْ كِتَابَ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِي}}. این جمله بر این نکته تصریح دارد که [[کتاب خدا]] و [[عترت پیامبر]]{{صل}}، در نبود آن حضرت [[جانشین]] ایشان در امر [[هدایت]] [[مسلمین]] خواهند بود.
۱. [[جانشینی پیامبر]]{{صل}}: اولین ویژگی که در [[حدیث ثقلین]] وجود دارد، مسئله [[اثبات]] [[جانشینی]] [[عترت]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} است. چنانکه در این [[روایت]] [[صدیقه]] [[طاهره]]{{س}} آمده است: {{متن حدیث|أَلَا إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمْ كِتَابَ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِي}}. این جمله بر این نکته تصریح دارد که [[کتاب خدا]] و [[عترت پیامبر]]{{صل}}، در نبود آن حضرت [[جانشین]] ایشان در امر [[هدایت]] [[مسلمین]] خواهند بود.


خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
۴. [[وعده]] بازخواست از [[رفتار]] [[امت]] با ثقلین: از عبارت {{متن حدیث|فَأَسأَلُكُمْ مَا تَخلُفُونِي فِيهِمَا}} به روشنی [[مسئولیت]] خطیر در قبال قرآن و عترت استفاده می‌شود و بر اساس آن، [[مسلمانان]] [[وظیفه]] دارند [[حرمت]] این دو را [[پاس]] دارند و نسبت به قرآن و عترت [[رفتاری]] [[نیک]] و [[پسندیده]] را در پیش گیرند. [[مطیع]] عترت بوده و از آنان جدا نگردند. فراموش نکنند که [[اطاعت]] از [[عترت]] همان [[تمسک به ثقلین]] می‌باشد. همه [[توانایی]] [[علمی]] و عملی خود را برای اطاعت و [[تبعیت]] از عترت به کار گیرند و [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] خود را در [[تمسک به قرآن]] و عترت بدانند.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۱۵.</ref>
۴. [[وعده]] بازخواست از [[رفتار]] [[امت]] با ثقلین: از عبارت {{متن حدیث|فَأَسأَلُكُمْ مَا تَخلُفُونِي فِيهِمَا}} به روشنی [[مسئولیت]] خطیر در قبال قرآن و عترت استفاده می‌شود و بر اساس آن، [[مسلمانان]] [[وظیفه]] دارند [[حرمت]] این دو را [[پاس]] دارند و نسبت به قرآن و عترت [[رفتاری]] [[نیک]] و [[پسندیده]] را در پیش گیرند. [[مطیع]] عترت بوده و از آنان جدا نگردند. فراموش نکنند که [[اطاعت]] از [[عترت]] همان [[تمسک به ثقلین]] می‌باشد. همه [[توانایی]] [[علمی]] و عملی خود را برای اطاعت و [[تبعیت]] از عترت به کار گیرند و [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] خود را در [[تمسک به قرآن]] و عترت بدانند.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۱۵.</ref>


===[[استدلال]] بر [[حدیث وصایت]]===
==[[استدلال]] بر [[حدیث وصایت]]==
[[فاطمه]] (س): {{متن حدیث|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَصِيُّ الْمُصْطَفَى‌...}}<ref>بحار الأنوار، ج۶۵، ص٧٧.</ref>.
[[فاطمه]] (س): {{متن حدیث|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَصِيُّ الْمُصْطَفَى‌...}}<ref>بحار الأنوار، ج۶۵، ص٧٧.</ref>.
در تبیین مسئلۀ [[وصایت]] در اندیشۀ فاطمه{{س}}، به این مسئله تأکید می‌شود که [[تعیین وصی]] توسط [[رسول اکرم]]، از دیدگاه [[فاطمه زهرا]]{{س}} یک امر مسلم و انکارناپذیر بوده است که [[رسول خدا]]{{صل}} همانند [[پیامبران]] قبل از خود، این [[سنّت الهی]] را انجام داده است. از جهت مصداق‌شناسی نیز آن حضرت، نه تنها یک‌بار، بلکه بارها [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} را به [[امر خداوند]] به عنوان وصیِّ پس از خود معرفی نموده است. پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} برخی [[صحابه]] گرفتار [[قدرت‌طلبی]] و [[تعصبات]] [[قوم‌گرایی]] گردیده و [[سخنان پیامبر]]{{صل}} را نسبت به وصایت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نادیده انگاشتند. فاطمه{{س}} برای [[اتمام حجت]] و نیز [[آگاه]] نمودن [[مسلمانان]] از خطرات و فتنه‌هایی که در حال رخ دادن بود، بارها به جریان وصایت اشاره و [[خلافت]] [[خلیفه]] معاصر خود را غیر [[مشروع]] معرفی نمود. به عنوان نمونه در یکی از جریانات، روزی [[امّ‌سلمه]] برای [[عیادت]] نزد [[حضرت فاطمه]]{{س}} آمده و گفت: یا بنت [[رسول الله]]! امشب را چگونه صبح کردی؟ فرمود:
در تبیین مسئلۀ [[وصایت]] در اندیشۀ فاطمه{{س}}، به این مسئله تأکید می‌شود که [[تعیین وصی]] توسط [[رسول اکرم]]، از دیدگاه [[فاطمه زهرا]]{{س}} یک امر مسلم و انکارناپذیر بوده است که [[رسول خدا]]{{صل}} همانند [[پیامبران]] قبل از خود، این [[سنّت الهی]] را انجام داده است. از جهت مصداق‌شناسی نیز آن حضرت، نه تنها یک‌بار، بلکه بارها [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} را به [[امر خداوند]] به عنوان وصیِّ پس از خود معرفی نموده است. پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} برخی [[صحابه]] گرفتار [[قدرت‌طلبی]] و [[تعصبات]] [[قوم‌گرایی]] گردیده و [[سخنان پیامبر]]{{صل}} را نسبت به وصایت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نادیده انگاشتند. فاطمه{{س}} برای [[اتمام حجت]] و نیز [[آگاه]] نمودن [[مسلمانان]] از خطرات و فتنه‌هایی که در حال رخ دادن بود، بارها به جریان وصایت اشاره و [[خلافت]] [[خلیفه]] معاصر خود را غیر [[مشروع]] معرفی نمود. به عنوان نمونه در یکی از جریانات، روزی [[امّ‌سلمه]] برای [[عیادت]] نزد [[حضرت فاطمه]]{{س}} آمده و گفت: یا بنت [[رسول الله]]! امشب را چگونه صبح کردی؟ فرمود:
۲۱۸٬۴۷۸

ویرایش