همجنسگرایی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
# همجنسگرایی، [[انحراف]] از مقتضای [[خلقت]]: {{متن قرآن|وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ}}<ref>«و آنچه را از همسرانتان که خدا برایتان آفریده است وا مینهید؛ بلکه گروهی تجاوزکارید» سوره شعراء، آیه ۱۶۶.</ref>. | # همجنسگرایی، [[انحراف]] از مقتضای [[خلقت]]: {{متن قرآن|وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ}}<ref>«و آنچه را از همسرانتان که خدا برایتان آفریده است وا مینهید؛ بلکه گروهی تجاوزکارید» سوره شعراء، آیه ۱۶۶.</ref>. | ||
# همجنسگرایی مانع توالد و تناسل: {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ}}<ref>«آیا با مردان میآمیزید و راه (نسل) را میبرید» سوره عنکبوت، آیه ۲۹.</ref>. | # همجنسگرایی مانع توالد و تناسل: {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ}}<ref>«آیا با مردان میآمیزید و راه (نسل) را میبرید» سوره عنکبوت، آیه ۲۹.</ref>. | ||
# آیاتی نیز همجنسگرایی را مصداق [[فساد در زمین]] | # آیاتی نیز همجنسگرایی را مصداق [[فساد در زمین]] {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ}}<ref> «(لوط) گفت: خداوندا! مرا در برابر این قوم تبهکار یاوری کن» سوره عنکبوت، آیه ۳۰.</ref> معرفی کرده و به همجنسگرایان، [[نزول]] [[عذاب]] را [[وعده]] کرده است {{متن قرآن|إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}} <ref>«ما بر مردم این شهر برای آن بزهکاری که میکردند عذابی از آسمان فرو میآوریم» سوره عنکبوت، آیه ۳۴.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۲۴.</ref> | ||
==علت شیوع لواط در [[قوم لوط]]== | ==علت شیوع لواط در [[قوم لوط]]== | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[عاقبت]] کارشان به جایی رسید که یکسره از زنان روگردان شده و به پسران روی آوردند. [[شیطان]] که دید نقشهاش در مورد مردان عملی شده، سراغ زنانشان آمد و به آنها گفت: اکنون که مردانتان برای دفع [[شهوت جنسی]] به یک دیگر اکتفا کردهاند، شما هم برای دفع [[شهوت]] به یکدیگر بپردازید و بدین ترتیب «مساحقه» را به آنها یاد داد<ref>ثواب الاعمال، ص۲۵۵ - ۲۵۷.</ref>. | [[عاقبت]] کارشان به جایی رسید که یکسره از زنان روگردان شده و به پسران روی آوردند. [[شیطان]] که دید نقشهاش در مورد مردان عملی شده، سراغ زنانشان آمد و به آنها گفت: اکنون که مردانتان برای دفع [[شهوت جنسی]] به یک دیگر اکتفا کردهاند، شما هم برای دفع [[شهوت]] به یکدیگر بپردازید و بدین ترتیب «مساحقه» را به آنها یاد داد<ref>ثواب الاعمال، ص۲۵۵ - ۲۵۷.</ref>. | ||
در [[حدیث]] دیگری که [[صدوق]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده آن حضرت علت شیوع این عمل را میان آنها [[خصلت]] [[نکوهیده]] [[بخل]] ذکر فرموده است و به [[ابوبصیر]] که [[راوی حدیث]] و یکی از [[اصحاب]] اوست چنین میگوید: ای [[ابا محمد]]، [[رسول خدا]] در هر [[صبح و شام]] از بخل به [[خدا]] [[پناه]] میبرد و ما نیز از این صفت به خدا پناه میبریم. [[خدای تعالی]] فرمود: «و کسی که نفسش از بخل نگهداری شود، آنان رستگارند». و اکنون سرانجام (شوم) بخل را به تو خبر خواهم داد. سپس داستان [[قوم لوط]] را برای ابوبصیر به عنوان [[شاهد]] نقل فرمود و گفت: قوم لوط [[اهل]] قریهای بودند که بخل داشتند و همین بخل باعث درد بیدرمانی در مورد شهوت جنسی آنها شد. ابوبصیر گوید: پرسیدم که چه دردی برای آنها به بار آورد؟ | در [[حدیث]] دیگری که [[صدوق]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده آن حضرت علت شیوع این عمل را میان آنها [[خصلت]] [[نکوهیده]] [[بخل]] ذکر فرموده است و به [[ابوبصیر]] که [[راوی حدیث]] و یکی از [[اصحاب]] اوست چنین میگوید: ای [[ابا محمد]]، [[رسول خدا]] در هر [[صبح و شام]] از بخل به [[خدا]] [[پناه]] میبرد و ما نیز از این صفت به خدا پناه میبریم. [[خدای تعالی]] فرمود: «و کسی که نفسش از بخل نگهداری شود، آنان رستگارند». و اکنون سرانجام (شوم) بخل را به تو خبر خواهم داد. سپس داستان [[قوم لوط]] را برای ابوبصیر به عنوان [[شاهد]] نقل فرمود و گفت: قوم لوط [[اهل]] قریهای بودند که بخل داشتند و همین بخل باعث درد بیدرمانی در مورد شهوت جنسی آنها شد. ابوبصیر گوید: پرسیدم که چه دردی برای آنها به بار آورد؟ فرمود: [[قریه]] قوم لوط سر راه مردمی بود که به [[شام]] و [[مصر]] [[سفر]] میکردند و وقتی کاروانی بر آنها میگذشت، از آنها [[پذیرایی]] میکردند. هنگامی که این ماجرا ادامه پیدا کرد، از روی بخل و خسّتی که داشتند، ناراحت شده و در [[فکر]] چارهای افتادند و همان بخل موجب شد که چون میهمانی بر آنها وارد میشد، با او لواط میکردند بیآنکه شهوتی به این کار داشته باشند و تنها این عمل را با [[مردم]] انجام میدادند تا کسی به [[دیار]] آنها وارد نشود و همین سبب شد که پای مسافران از [[سرزمین]] آنها قطع شود و دیگر کسی بدانجا نیاید، اما این عمل میان آنها [[رسوخ]] پیدا کرد و سرانجام موجب [[هلاکت]] آنها گردید<ref>علل الشرائع، ص۱۸۳ - ۱۸۴.</ref>. | ||
فرمود: [[قریه]] قوم لوط سر راه مردمی بود که به [[شام]] و [[مصر]] [[سفر]] میکردند و وقتی کاروانی بر آنها میگذشت، از آنها [[پذیرایی]] میکردند. هنگامی که این ماجرا ادامه پیدا کرد، از روی بخل و خسّتی که داشتند، ناراحت شده و در [[فکر]] چارهای افتادند و همان بخل موجب شد که چون میهمانی بر آنها وارد میشد، با او لواط میکردند بیآنکه شهوتی به این کار داشته باشند و تنها این عمل را با [[مردم]] انجام میدادند تا کسی به [[دیار]] آنها وارد نشود و همین سبب شد که پای مسافران از [[سرزمین]] آنها قطع شود و دیگر کسی بدانجا نیاید، اما این عمل میان آنها [[رسوخ]] پیدا کرد و سرانجام موجب [[هلاکت]] آنها گردید<ref>علل الشرائع، ص۱۸۳ - ۱۸۴.</ref>. | |||
در [[حدیثی]] که پیش از این از [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]] نقل کردیم، چنین بود: وقتی از رفت و آمد کاروانیان ناراحت شدند، در صدد چاره بر آمدند. [[شیطان]] به صورت پیرمردی نزد آنها آمده و بدانها گفت: اگر میخواهید دیگر کسی به [[شهر]] و [[دیار]] شما نیاید، از این پس با آنها این عمل را انجام دهید. بعد خود به صورت [[جوانی]] [[زیبا]] روی نزد آنها آمد و ایشان با او لواط کردند و از این کار خوششان آمد. کم کم این عمل میانشان [[رسوخ]] کرد تا جایی که مردان به مردان و [[زنان]] به زنان اکتفا میکردند<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۱۹۷.</ref>. | در [[حدیثی]] که پیش از این از [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]] نقل کردیم، چنین بود: وقتی از رفت و آمد کاروانیان ناراحت شدند، در صدد چاره بر آمدند. [[شیطان]] به صورت پیرمردی نزد آنها آمده و بدانها گفت: اگر میخواهید دیگر کسی به [[شهر]] و [[دیار]] شما نیاید، از این پس با آنها این عمل را انجام دهید. بعد خود به صورت [[جوانی]] [[زیبا]] روی نزد آنها آمد و ایشان با او لواط کردند و از این کار خوششان آمد. کم کم این عمل میانشان [[رسوخ]] کرد تا جایی که مردان به مردان و [[زنان]] به زنان اکتفا میکردند<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۱۹۷.</ref>. |