پرش به محتوا

تأویل قرآن در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


== [[تأویل]] از دیدگاه [[علامه طباطبایی]] ==
== [[تأویل]] از دیدگاه [[علامه طباطبایی]] ==
* [[علامه طباطبایی]] در مورد [[تأویل قرآن]] می‌‏فرماید: [[تأویل قرآن]] عبارت از "حقایق خارجی" است که [[آیات قرآن]] در [[معارف]]، [[شرایع]] و سایر بیاناتش بدان مستند است<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۵۳.</ref>... حقیقتی واقعی که مستند تمام بیانات [[قرآنی]]، اعم از [[حکم]]، [[موعظه]] یا [[حکمت]] و نیز [[محکم و متشابه]] است<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۵۴.</ref>.
[[علامه طباطبایی]] در مورد [[تأویل قرآن]] می‌‏فرماید: [[تأویل قرآن]] عبارت از "حقایق خارجی" است که [[آیات قرآن]] در [[معارف]]، [[شرایع]] و سایر بیاناتش بدان مستند است<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۵۳.</ref>... حقیقتی واقعی که مستند تمام بیانات [[قرآنی]]، اعم از [[حکم]]، [[موعظه]] یا [[حکمت]] و نیز [[محکم و متشابه]] است<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۵۴.</ref>. وی در جای دیگر می‌‏گوید: از [[آیات]] [[شریف]] [[قرآن]] به دست می‌‏آید که ماورای این [[قرآن]]، که ما آن را می‌‏خوانیم و معانی‌‏اش را می‌فهمیم، امری دیگر نیز هست که نسبت آن با [[قرآن]]، نسبت [[روح]] به [[جسد]] و مُمَثَّل با مثل است، که [[خداوند]] آن را "کتاب‌ِ [[حکیم]]" نامیده است که تمام مضامین و [[معارف قرآن]] به آن مستند است<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۵۴.</ref> از نظر [[علامه طباطبایی]]، [[تأویل قرآن]] به [[تفسیر قرآن]] و حتی به [[تفسیر باطنی]] [[قرآن]] اطلاق نمی‌‏شود، بلکه اساساً [[تأویل]] از سنخ معانی یا مصادیق لفظ نیست. ایشان می‌‏نویسد: رابطه فعل و شیء با تأویلش، مانند رابطه ضرب "زدن" با [[تأدیب]]، و رگ‌ زدن با معالجه است، نه نظیر رابطه الفاظ و مفاهیم با مصادیق<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۲۶.</ref>.
* وی در جای دیگر می‌‏گوید: از [[آیات]] [[شریف]] [[قرآن]] به دست می‌‏آید که ماورای این [[قرآن]]، که ما آن را می‌‏خوانیم و معانی‌‏اش را می‌فهمیم، امری دیگر نیز هست که نسبت آن با [[قرآن]]، نسبت [[روح]] به [[جسد]] و مُمَثَّل با مثل است، که [[خداوند]] آن را "کتاب‌ِ [[حکیم]]" نامیده است که تمام مضامین و [[معارف قرآن]] به آن مستند است<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۵۴.</ref>
 
* از نظر [[علامه طباطبایی]]، [[تأویل قرآن]] به [[تفسیر قرآن]] و حتی به [[تفسیر باطنی]] [[قرآن]] اطلاق نمی‌‏شود، بلکه اساساً [[تأویل]] از سنخ معانی یا مصادیق لفظ نیست. ایشان می‌‏نویسد: رابطه فعل و شیء با تأویلش، مانند رابطه ضرب "زدن" با [[تأدیب]]، و رگ‌ زدن با معالجه است، نه نظیر رابطه الفاظ و مفاهیم با مصادیق<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۲۶.</ref>.
[[تأویل قرآن]]، نه از سنخ الفاظ است و نه از سنخ معانی و مدلولات الفاظ، بلکه از امور خارجی و [[عینی]] است<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۲۷.</ref> اگر [[خداوند]]، آن [[حقیقت]] را به صورت مجموعه‏ای از الفاظ نازل کرده است، از این روست که آن را تا حدودی به اذهان ما نزدیک سازد، چنان‏که خود می‌‏فرماید: {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref> حا، میم. سوگند به این کتاب روشن. به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید. و بی‌گمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه: ۱- ۴؛ ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۴۹.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۱۸۸.</ref>
* [[تأویل قرآن]]، نه از سنخ الفاظ است و نه از سنخ معانی و مدلولات الفاظ، بلکه از امور خارجی و [[عینی]] است<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۲۷.</ref>
* اگر [[خداوند]]، آن [[حقیقت]] را به صورت مجموعه‏ای از الفاظ نازل کرده است، از این روست که آن را تا حدودی به اذهان ما نزدیک سازد، چنان‏که خود می‌‏فرماید: {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref> حا، میم. سوگند به این کتاب روشن. به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید. و بی‌گمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه: ۱- ۴.</ref><ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۴۹.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۱۸۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش