پرش به محتوا

تأویل قرآن در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ولایت}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = تأویل قرآن| عنوان مدخل  = تأویل قرآن| مداخل مرتبط = [[تأویل قرآن در قرآن]] - [[تأویل قرآن در علوم قرآنی]] - [[علم معصوم به تأویل قرآن]] - [[وظیفه تأویل قرآن]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = تأویل قرآن
| عنوان مدخل  = [[تأویل قرآن]]
| مداخل مرتبط = [[تأویل قرآن در قرآن]] - [[تأویل قرآن در علوم قرآنی]] - [[علم معصوم به تأویل قرآن]] - [[وظیفه تأویل قرآن]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


== واژه‌شناسی لغوی ==
== واژه‌شناسی لغوی ==
[[تأویل]] از ماده «ا ـ و ـ ل» به معنای «[[رجوع]]» است <ref>تهذیب‌اللغه، ج‌۱۵، ص۴۳۷؛ لسان‌العرب، ج‌۱۱، ص۳۳، «اول».</ref>. [[احمد بن فارس]] می‌گوید: «اَوْل» دارای دو اصل است: ۱. ‌ابتدای امر. ۲. انتهای امر.<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۵۸، «اول».</ref> به نظر وی واژگان اوّل، اولی و اوائل از اصل نخست و کلماتی چون [[تأویل]]، تأوّل و ایاله از اصل دوم اشتقاق یافته‌اند<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۵۸، «اول».</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۸۹]</ref>.
[[تأویل]] از ماده «ا ـ و ـ ل» به معنای «[[رجوع]]» است <ref>تهذیب‌اللغه، ج‌۱۵، ص۴۳۷؛ لسان‌العرب، ج‌۱۱، ص۳۳، «اول».</ref>. [[احمد بن فارس]] می‌گوید: «اَوْل» دارای دو اصل است:
#ابتدای امر.
#انتهای امر.<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۵۸، «اول».</ref> به نظر وی واژگان اوّل، اولی و اوائل از اصل نخست و کلماتی چون [[تأویل]]، تأوّل و ایاله از اصل دوم اشتقاق یافته‌اند<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۵۸، «اول».</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۸۹]</ref>


با این بیان، «[[رجوع]]» که در کتب لغت، و از جمله آثار دیگر ابن [[فارس]]، به عنوان معنای «اَوْل» ذکر شده، معنای شفاف‌تری می‌یابد و آن یا بازگشت به اصل و ابتدای امر یا صیرورت به سوی غایتی است که برای آن مفروض است. [[تأویل]] نیز در حالت مصدری به معنای ارجاع به انتها و [[غایت]] و در معنای وصفی به معنای «منتها» و «مصیر» است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۸۹]</ref>.
با این بیان، «[[رجوع]]» که در کتب لغت، و از جمله آثار دیگر ابن [[فارس]]، به عنوان معنای «اَوْل» ذکر شده، معنای شفاف‌تری می‌یابد و آن یا بازگشت به اصل و ابتدای امر یا صیرورت به سوی غایتی است که برای آن مفروض است. [[تأویل]] نیز در حالت مصدری به معنای ارجاع به انتها و [[غایت]] و در معنای وصفی به معنای «منتها» و «مصیر» است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۸۹]</ref>.
خط ۱۴: خط ۱۰:
[[طبری]] نیز می‌گوید که اصل [[تأویل]] و تأوّل از {{عربی|" آلَ‌ الشیءُ إلی کذا‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} به معنای «صار إلیه» است<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۵۰ ـ ۲۵۱</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۸۹]</ref>.
[[طبری]] نیز می‌گوید که اصل [[تأویل]] و تأوّل از {{عربی|" آلَ‌ الشیءُ إلی کذا‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} به معنای «صار إلیه» است<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۵۰ ـ ۲۵۱</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۸۹]</ref>.


[[طبرسی]] می‌گوید: اصل [[تأویل]] [[مرجع]] و مصیر است و [[عرب]] وقتی به انتهای شئ می‌رسد می‌گوید: {{عربی|"تأوّل‌الشی‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۰۰؛ قانون تفسیر، ص‌۳۳</ref>. کاربردهای فعلی این واژه نیز این معنا را [[تأیید]] می‌کنند. [[عرب]] هنگامی که شیر، سفت می‌شود و می‌بندد می‌گوید: «[[آل]] اللبن»؛ یعنی صار‌ إلی آخر أمره<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۵۹</ref>؛ همچنین «آل‌ الشراب» وقتی گفته می‌شود که شراب به غلظت مطلوب خود رسیده باشد، به طوری که بالاترین [[درجه]] سُکر را داشته باشد<ref>تهذیب اللغه، ج‌۱۵، ص‌۴۴۰</ref>؛ نیز وقتی جسمِ شخصی به نهایت [[ضعف]] می‌رسد و نحیف می‌گردد گفته می‌شود: «آل‌ جِسمُ‌الرجل»<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰</ref>. ایاله به معنای [[سیاست]] کردن نیز از همین باب است<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰</ref>، زیرا در [[سیاست]] کردن، هدفِ نهایی و مطلوبی در نظر گرفته می‌شود که فرد را با [[تربیت]] و [[اصلاح]] به آن سمت سوق می‌دهند<ref>مفردات، ص‌۹۹، «اول»</ref>. وقتی گفته می‌شود: «[[آل]] الرّجلُ رعیتَه»، یعنی به نیکویی [[رعیت]] خود را [[سیاست]] و‌ [[اصلاح]] کرد<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰؛ الصحاح، ج‌۴، ص‌۱۶۲۸، «اول»</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۸۹]</ref>.
[[طبرسی]] می‌گوید: اصل [[تأویل]] [[مرجع]] و مصیر است و [[عرب]] وقتی به انتهای شئ می‌رسد می‌گوید: {{عربی|"تأوّل‌الشی‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۰۰؛ قانون تفسیر، ص‌۳۳</ref>. کاربردهای فعلی این واژه نیز این معنا را [[تأیید]] می‌کنند. [[عرب]] هنگامی که شیر، سفت می‌شود و می‌بندد می‌گوید: «[[آل]] اللبن»؛ یعنی صار‌ إلی آخر أمره<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۵۹</ref>؛ همچنین «آل‌ الشراب» وقتی گفته می‌شود که شراب به غلظت مطلوب خود رسیده باشد، به طوری که بالاترین [[درجه]] سُکر را داشته باشد<ref>تهذیب اللغه، ج‌۱۵، ص‌۴۴۰</ref>؛ نیز وقتی جسمِ شخصی به نهایت [[ضعف]] می‌رسد و نحیف می‌گردد گفته می‌شود: «آل‌ جِسمُ‌الرجل»<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰</ref>. ایاله به معنای [[سیاست]] کردن نیز از همین باب است<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰</ref>، زیرا در [[سیاست]] کردن، هدفِ نهایی و مطلوبی در نظر گرفته می‌شود که فرد را با [[تربیت]] و [[اصلاح]] به آن سمت سوق می‌دهند<ref>مفردات، ص‌۹۹، «اول»</ref>. وقتی گفته می‌شود: «[[آل]] الرّجلُ رعیتَه»، یعنی به نیکویی [[رعیت]] خود را [[سیاست]] و‌ [[اصلاح]] کرد<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۰؛ الصحاح، ج‌۴، ص‌۱۶۲۸، «اول»</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۸۹]</ref>


با این حال، مطابق [[نقل]] [[فیروز آبادی]]، همه لغت‌شناسان در اینکه [[تأویل]] از «اَوْل» به معنای «انتها و فرجام» مشتق شده باشد [[اتفاق نظر]] ندارند؛ برخی می‌گویند: از «اوّل» اشتقاق یافته که در آن صورت [[تأویل]] [[کلام]] به معنای بازگرداندن سخن به اوّل آن "غرض گوینده" است و برخی گفته‌اند که از «مآل» مشتق شده که در این صورت به معنای [[عاقبت]] و [[مرجع]] است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۱، ص‌۷۹</ref>. خود وی در جمع بین این دو قول می‌گوید: این دو قول در عمل به هم نزدیک هستند و از این رو گفته‌اند که {{عربی|" اَوَّلُ غَرَضِ الْحَکیمِ آخِرُ فِعْلِهِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۱، ص‌۷۹</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۹۰]</ref>.
با این حال، مطابق [[نقل]] [[فیروز آبادی]]، همه لغت‌شناسان در اینکه [[تأویل]] از «اَوْل» به معنای «انتها و فرجام» مشتق شده باشد [[اتفاق نظر]] ندارند؛ برخی می‌گویند: از «اوّل» اشتقاق یافته که در آن صورت [[تأویل]] [[کلام]] به معنای بازگرداندن سخن به اوّل آن "غرض گوینده" است و برخی گفته‌اند که از «مآل» مشتق شده که در این صورت به معنای [[عاقبت]] و [[مرجع]] است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۱، ص‌۷۹</ref>. خود وی در جمع بین این دو قول می‌گوید: این دو قول در عمل به هم نزدیک هستند و از این رو گفته‌اند که {{عربی|" اَوَّلُ غَرَضِ الْحَکیمِ آخِرُ فِعْلِهِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۱، ص‌۷۹</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۹۰]</ref>


با توجه به سخن مشهور لغویان که [[تأویل]] را از «اَوْل» به معنای نهایت و [[غایت]] گرفته‌اند، این واژه در حالت وصفی، به معنای «منتها» و «[[غایت]]» و در حالت مصدری به معنای «بازگرداندن امری به [[غایت]] آن» است؛ اما باید توجه داشت که [[غایت]] هر چیزی با توجه به موارد کاربرد متفاوت است و در همه مواردِ کاربرد، نوعی حرکت و صیرورت به چشم می‌خورد؛ صیرورتی که نقطه آغاز و نقطه پایانی دارد<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۵۰ ـ ۲۵۱</ref>. این صیرورت را می‌توان به طور کلی دو قسم دانست: صیرورت در [[مقام علم]] و صیرورت در [[مقام]] واقع. به نظر می‌رسد که [[راغب اصفهانی]] در تنویع [[غایت]] در کاربرد [[تأویل]] به همین نکته نظر دارد که در تعریف [[تأویل]] می‌گوید: [[تأویل]] بازگرداندن چیزی به غایتی است که از آن قصد شده است؛ [[غایت]] از نظر [[علم]] باشد یا از نظر فعل<ref>{{عربی|"هو ردّ الشئ إلی الغایة المرادة منه علماً کان أو فعلا ‏‏‏‏‏‏"}}؛ مفردات، ص۹۹، «اول»؛ بصائر ذوی‌التمییز، ج‌۲، ص‌۲۹۲</ref>. با توجه به تفاوت این دو نوع [[غایت]] است که برخی معاصران گفته‌اند که [[تأویل]] دو معنا دارد: بازگشت به اصل و رسیدن به [[غایت]]، و در بیان وجه جامع بین این دو معنا گفته‌اند: [[تأویل]] عبارت است از حرکت شیء یا پدیده‌ای در جهتِ بازگشت به اصل و ریشه‌اش یا در جهت رسیدن به [[غایت]] و [[عاقبت]] آن<ref>معنای متن، ص‌۳۸۲</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۹۰]</ref>.
با توجه به سخن مشهور لغویان که [[تأویل]] را از «اَوْل» به معنای نهایت و [[غایت]] گرفته‌اند، این واژه در حالت وصفی، به معنای «منتها» و «[[غایت]]» و در حالت مصدری به معنای «بازگرداندن امری به [[غایت]] آن» است؛ اما باید توجه داشت که [[غایت]] هر چیزی با توجه به موارد کاربرد متفاوت است و در همه مواردِ کاربرد، نوعی حرکت و صیرورت به چشم می‌خورد؛ صیرورتی که نقطه آغاز و نقطه پایانی دارد<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۵۰ ـ ۲۵۱</ref>. این صیرورت را می‌توان به طور کلی دو قسم دانست: صیرورت در [[مقام علم]] و صیرورت در [[مقام]] واقع. به نظر می‌رسد که [[راغب اصفهانی]] در تنویع [[غایت]] در کاربرد [[تأویل]] به همین نکته نظر دارد که در تعریف [[تأویل]] می‌گوید: [[تأویل]] بازگرداندن چیزی به غایتی است که از آن قصد شده است؛ [[غایت]] از نظر [[علم]] باشد یا از نظر فعل<ref>{{عربی|"هو ردّ الشئ إلی الغایة المرادة منه علماً کان أو فعلا ‏‏‏‏‏‏"}}؛ مفردات، ص۹۹، «اول»؛ بصائر ذوی‌التمییز، ج‌۲، ص‌۲۹۲</ref>. با توجه به تفاوت این دو نوع [[غایت]] است که برخی معاصران گفته‌اند که [[تأویل]] دو معنا دارد: بازگشت به اصل و رسیدن به [[غایت]]، و در بیان وجه جامع بین این دو معنا گفته‌اند: [[تأویل]] عبارت است از حرکت شیء یا پدیده‌ای در جهتِ بازگشت به اصل و ریشه‌اش یا در جهت رسیدن به [[غایت]] و [[عاقبت]] آن<ref>معنای متن، ص‌۳۸۲</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۹۰]</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش