پرش به محتوا

دین در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
در منابع لغوی [[زبان عرب]] برای واژۀ «[[دین]]» دو معنا ذکر شده است:
در منابع لغوی [[زبان عرب]] برای واژۀ «[[دین]]» دو معنا ذکر شده است:
#حساب و [[جزاء]] و [[مکافات]]؛
#حساب و [[جزاء]] و [[مکافات]]؛
#[[اطاعت]] و [[شریعت]].
# [[اطاعت]] و [[شریعت]].
و در تبیین معنای دوّم گفته شده که معنای کلمۀ «دین» در اصل اطاعت است؛ لکن در معنای «شریعت» به عنوان استعاره بکار برده می‌شود.
و در تبیین معنای دوّم گفته شده که معنای کلمۀ «دین» در اصل اطاعت است؛ لکن در معنای «شریعت» به عنوان استعاره بکار برده می‌شود.
وجه این استعاره نیز روشن است؛ زیرا اطاعت توقف بر ما یُطاع دارد و مسبَّب و معلول آن است، لهذا لفظ موضوع برای مسبَّب از طریق استعاره، در سبب به کار می‌رود.
وجه این استعاره نیز روشن است؛ زیرا اطاعت توقف بر ما یُطاع دارد و مسبَّب و معلول آن است، لهذا لفظ موضوع برای مسبَّب از طریق استعاره، در سبب به کار می‌رود.
خط ۳۸: خط ۳۸:
تا آنجا که می‌گوید: خطّابی گفت: فرمودۀ [[رسول اکرم]]{{صل}}: {{متن حدیث|يَمْرُقُونَ مِن الدِّيْن‌}} مراد از «دین» طاعت است، و مقصود این است که خوارج از [[اطاعت فرمان امام]] [[واجب]] الطّاعة برون می‌روند و از آن منسلخ می‌شوند.<ref>{{عربی|قال الخطابي: يعني قوله{{صل}}، يَمْرُقُون من الدين. أَراد بالدين الطاعة أَي أَنهم يخرجون من [[طاعة]] الإِمام المُفْتَرَضِ الطاعة و ينسلخون منها}}؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۷۰.</ref>.
تا آنجا که می‌گوید: خطّابی گفت: فرمودۀ [[رسول اکرم]]{{صل}}: {{متن حدیث|يَمْرُقُونَ مِن الدِّيْن‌}} مراد از «دین» طاعت است، و مقصود این است که خوارج از [[اطاعت فرمان امام]] [[واجب]] الطّاعة برون می‌روند و از آن منسلخ می‌شوند.<ref>{{عربی|قال الخطابي: يعني قوله{{صل}}، يَمْرُقُون من الدين. أَراد بالدين الطاعة أَي أَنهم يخرجون من [[طاعة]] الإِمام المُفْتَرَضِ الطاعة و ينسلخون منها}}؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۷۰.</ref>.


فیروزآبادی در قاموس می‌گوید: و دین - به کسر دال - یعنی: [[جزاء]]... و اسلام... و طاعت... و [[سلطان]] و [[مُلک]] و [[حکم]] و [[سیره]] و [[تدبیر]] و [[توحید]] است، و به تمام آنچه [[خدا]] با آن پرستیده می‌شود [[دین]] می‌گویند، «ودِنْتُه أدِينُه»؛ یعنی: [[خدمت]] کردم او را و به او [[نیکی]] کردم و او را مالک شدم، و از همین معنا گرفته شده است واژۀ «مدینۀ به معنای [[شهر]]».<ref>{{عربی|و الدِّيْنُ، بالكسر: الجَزاءُ... و الإِسْلامُ... و الطاعة... و السلطانُ و المُلْكُ و الحُكْمُ و السِّيرَةُ و التَّدْبيرُ و التَّوْحيدُ و اسْمٌ لجميعِ ما يُتَعَبَّدُ الله به... و دِنْتُه أدِينُه: خَدَمْتُهُ، و أحْسَنْتُ إليه، و مَلَكْتُه، و منه: المَدينةُ للمِصْرِ}}؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۱۵.</ref>.
فیروزآبادی در قاموس می‌گوید: و دین - به کسر دال - یعنی: [[جزاء]]... و اسلام... و طاعت... و [[سلطان]] و [[مُلک]] و [[حکم]] و [[سیره]] و [[تدبیر]] و [[توحید]] است، و به تمام آنچه [[خدا]] با آن پرستیده می‌شود دین می‌گویند، «ودِنْتُه أدِينُه»؛ یعنی: [[خدمت]] کردم او را و به او [[نیکی]] کردم و او را مالک شدم، و از همین معنا گرفته شده است واژۀ «مدینۀ به معنای [[شهر]]».<ref>{{عربی|و الدِّيْنُ، بالكسر: الجَزاءُ... و الإِسْلامُ... و الطاعة... و السلطانُ و المُلْكُ و الحُكْمُ و السِّيرَةُ و التَّدْبيرُ و التَّوْحيدُ و اسْمٌ لجميعِ ما يُتَعَبَّدُ الله به... و دِنْتُه أدِينُه: خَدَمْتُهُ، و أحْسَنْتُ إليه، و مَلَكْتُه، و منه: المَدينةُ للمِصْرِ}}؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۱۵.</ref>.


جوهری در [[صحاح]] می‌گوید: «دین»؛ یعنی [[طاعت]]، و دان له؛ یعنی او را [[اطاعت]] کرد، عمرو بن [[کلثوم]] گفته: روزهای درازی ما و آنان داریم که در آنها از دین [[شاه]] [[نافرمانی]] کردیم. و از همین باب است: دین و جمع آن [[ادیان]] است... و گفته ذی الاصبع که گفت: {{عربی|و لا أنت دَيَّاني فَتَخْزوني}} ابن السّکیت گفت: یعنی تو مالک امر من نیستی که مرا [[فرمانروایی]] و [[سیاست]] کنی.<ref>{{عربی|و الدينُ: الطاعةُ. و دانَ له، أي أطاعه، قال [[عمرو]] بن كلثوم:
جوهری در [[صحاح]] می‌گوید: «[[دین]]»؛ یعنی [[طاعت]]، و دان له؛ یعنی او را [[اطاعت]] کرد، [[عمرو بن کلثوم]] گفته: روزهای درازی ما و آنان داریم که در آنها از دین [[شاه]] [[نافرمانی]] کردیم. و از همین باب است: دین و جمع آن [[ادیان]] است... و گفته ذی الاصبع که گفت: {{عربی|و لا أنت دَيَّاني فَتَخْزوني}} ابن السّکیت گفت: یعنی تو مالک امر من نیستی که مرا [[فرمانروایی]] و [[سیاست]] کنی.<ref>{{عربی|و الدينُ: الطاعةُ. و دانَ له، أي أطاعه، قال عمرو بن كلثوم:
و أيام لنا و لهم طِوالٍ *** عَصَيْنا المَلْكَ فيها أَنْ نَدينا
و أيام لنا و لهم طِوالٍ *** عَصَيْنا المَلْكَ فيها أَنْ نَدينا
و منه الدينُ، و الجمع الأدْيانُ... و قول ذى الاصبع:
و منه الدينُ، و الجمع الأدْيانُ... و قول ذى الاصبع:
خط ۵۰: خط ۵۰:
تا آنجا که می‌گوید:
تا آنجا که می‌گوید:
{{عربی|قوله {{متن قرآن|فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ}}<ref>«اگر شما کیفر شدنی نیستید» سوره واقعه، آیه ۸۶.</ref> أي غير مملوكين من دَانَ السلطان الرعية إذا ساسهم...}}.
{{عربی|قوله {{متن قرآن|فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ}}<ref>«اگر شما کیفر شدنی نیستید» سوره واقعه، آیه ۸۶.</ref> أي غير مملوكين من دَانَ السلطان الرعية إذا ساسهم...}}.
دین قانونی [[الهی]] است برای [[خردمندان]]، که اصول و [[فروع]] را دربر می‌گیرد، خدا فرمود: «دین نزد خدا تنها [[اسلام]] است»
دین قانونی [[الهی]] است برای [[خردمندان]]، که اصول و [[فروع]] را دربر می‌گیرد، [[خدا]] فرمود: «دین نزد خدا تنها [[اسلام]] است»
و فرمود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ}}
و فرمود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ}}
[[مدین]] در اینجا؛ یعنی مملوک، از ریشۀ دان السلطان الرعیّة است که به معنای سیاست نمودن و فرمانروایی [[مردم]] است.
[[مدین]] در اینجا؛ یعنی مملوک، از ریشۀ دان السلطان الرعیّة است که به معنای سیاست نمودن و فرمانروایی [[مردم]] است.
آنچه از مجموع گفتارهای [[اهل لغت]] دربارۀ معنای «دین» به‌دست آمد این است که در کاربری‌های [[قرآنی]] «دین» در یکی از دو معنای زیر بکار رفته است:
آنچه از مجموع گفتارهای [[اهل لغت]] دربارۀ معنای «دین» به‌دست آمد این است که در کاربری‌های [[قرآنی]] «دین» در یکی از دو معنای زیر بکار رفته است:
#اطاعت؛
# اطاعت؛
#[[جزاء]] و [[مکافات]].
# [[جزاء]] و [[مکافات]].
و اینکه واژۀ «دین» با استفاده از مناسبت معنای نخست با [[قانون]] و [[نظام]] [[زندگی]] مورد پذیرش که - مورد [[اطاعت]] است - در معنای نظام زندگی، و قانون مورد پذیرش [[حاکم]] بر زندگی و [[رفتار]] [[مردم]] که برقرار کنندۀ [[نظم]] در [[روابط اجتماعی]] است، بکار رفته است.
و اینکه واژۀ «[[دین]]» با استفاده از مناسبت معنای نخست با [[قانون]] و [[نظام]] [[زندگی]] مورد پذیرش که - مورد [[اطاعت]] است - در معنای [[نظام زندگی]]، و قانون مورد پذیرش [[حاکم]] بر زندگی و [[رفتار]] [[مردم]] که برقرار کنندۀ [[نظم]] در [[روابط اجتماعی]] است، بکار رفته است.
بنابراین نتیجه می‌گیریم: [[کلام]] [[اهل لغت]] [[عرب]] نیز در بیان معنای «[[دین]]» همان معنا را از «دین» در آیۀ کریمۀ {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} [[تأیید]] می‌کند که در آغاز گفتیم؛ یعنی [[نظام حاکم]] بر زندگی [[بشر]].<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص ۱۲۶.</ref>
بنابراین نتیجه می‌گیریم: [[کلام]] [[اهل لغت]] [[عرب]] نیز در بیان معنای «دین» همان معنا را از «دین» در آیۀ کریمۀ {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} [[تأیید]] می‌کند که در آغاز گفتیم؛ یعنی [[نظام حاکم]] بر زندگی [[بشر]].<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص ۱۲۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۴۱۵

ویرایش