پرش به محتوا

ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۷۵۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۲۳
خط ۳۵: خط ۳۵:


در [[عصر غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نیز آنچه به نام [[ولایت فقیه]] مطرح است، ریشه در ولایت [[امام]] دارد و [[رهبری]] [[جامعه]] با [[فقیه جامع الشرایط]] [[عادل]] و [[آگاه]] است و [[اطاعت]] از او نیز لازم است. آنچه [[امامت]] [[ائمه]] را [[استوار]] می‌سازد، همان ولایت ایشان است و حقّی است که [[خدا]] برای آنان قرار داده و پیوند [[امامت]] و ولایت را نشان می‌دهد. ولایت، به معنای [[محبت]] [[قلبی]] و علاقه‌مندی تنها نیست، نوعی پیوند مستحکم مرامی و هم‌خطی و همسویی در [[فکر]] و عمل میان مجموعه‌ای از [[انسان‌ها]] و میان آنان و رهبرشان است که به جبهه‌گیری و [[صف‌آرایی]] [[فکری]] و عملی در مقابل [[مخالفان]] [[تفکّر]] [[توحیدی]] و [[امّت]] [[اسلامی]] می‌انجامد. "جبهۀ واحد و پیوسته‌ای که در [[حقیقت]]، [[بانی]] [[مدینۀ فاضله]] [[اسلامی]] است، پس از تشکیل واحد [[عظیم]] "[[امّت]]"، در سطح عمومی [[مؤمنین]] و معتقدین به [[دین]] گسترش می‌یابد و اصل "ولایت" در موضعگیری‌های داخلی و خارجی [[امت اسلام]] تجلّی می‌کند... [[حفظ]] و رعایت این هردو رویۀ ولایت (اتصال و [[ارتباط]] و [[وابستگی]] داخلی و جدایی و تأثیر ناپذیری و عدم [[وابستگی]] خارجی) مستلزم وجود یک [[قدرت]] متمرکز و مسلّط است که در [[حقیقت]]، واحد تبلور یافته‌ای از همۀ عناصر مثبت و سازندۀ [[اسلام]] باشد ([[امام]]) و نیز مستلزم آن است که رابطه‌ای عمیق و نیرومند همۀ آحاد [[امت]] را به شخص [[حاکم]] ([[امام]]) یعنی محور اساسی فعالیت و [[نشاط]] عمومی [[جامعه]] پیوند زند و آنان را با او وابسته سازد... یک [[جامعه]] در صورتی دارای ولایت است که در آن "[[ولیّ]]" مشخص بوده و عملاً مصدر و الهام‌‌بخش همۀ نشاط‌ها و فعالیّت‌های [[زندگی]] باشد و یک فرد در صورتی دارای ولایت است که [[شناخت]] [[درستی]] از "ولی" داشته و برای هرچه بیشتر وابسته و مرتبط ساختن خود به او (که [[مظهر]] ولایت [[خدا]] ست) دائما در تلاش و کوشش به سر برد... "[[ولیّ]]" [[جامعۀ اسلامی]] (یعنی آن قدرتی که همۀ فعالیت‌ها و نشاط‌های [[فکری]] و عملی را [[رهبری]] و اداره می‌کند) خداست، و هرآنکه [[خدا]] وی را به نام یا به نشان به ولایت بگمارد<ref>طرح کلّی اندیشه اسلامی در قرآن، سیدعلی حسینی (خامنه‌ای)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷، صفحات ۱۱۱، ۱۱۶، ۱۲۶ (با تلخیص)</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۴.</ref>.
در [[عصر غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نیز آنچه به نام [[ولایت فقیه]] مطرح است، ریشه در ولایت [[امام]] دارد و [[رهبری]] [[جامعه]] با [[فقیه جامع الشرایط]] [[عادل]] و [[آگاه]] است و [[اطاعت]] از او نیز لازم است. آنچه [[امامت]] [[ائمه]] را [[استوار]] می‌سازد، همان ولایت ایشان است و حقّی است که [[خدا]] برای آنان قرار داده و پیوند [[امامت]] و ولایت را نشان می‌دهد. ولایت، به معنای [[محبت]] [[قلبی]] و علاقه‌مندی تنها نیست، نوعی پیوند مستحکم مرامی و هم‌خطی و همسویی در [[فکر]] و عمل میان مجموعه‌ای از [[انسان‌ها]] و میان آنان و رهبرشان است که به جبهه‌گیری و [[صف‌آرایی]] [[فکری]] و عملی در مقابل [[مخالفان]] [[تفکّر]] [[توحیدی]] و [[امّت]] [[اسلامی]] می‌انجامد. "جبهۀ واحد و پیوسته‌ای که در [[حقیقت]]، [[بانی]] [[مدینۀ فاضله]] [[اسلامی]] است، پس از تشکیل واحد [[عظیم]] "[[امّت]]"، در سطح عمومی [[مؤمنین]] و معتقدین به [[دین]] گسترش می‌یابد و اصل "ولایت" در موضعگیری‌های داخلی و خارجی [[امت اسلام]] تجلّی می‌کند... [[حفظ]] و رعایت این هردو رویۀ ولایت (اتصال و [[ارتباط]] و [[وابستگی]] داخلی و جدایی و تأثیر ناپذیری و عدم [[وابستگی]] خارجی) مستلزم وجود یک [[قدرت]] متمرکز و مسلّط است که در [[حقیقت]]، واحد تبلور یافته‌ای از همۀ عناصر مثبت و سازندۀ [[اسلام]] باشد ([[امام]]) و نیز مستلزم آن است که رابطه‌ای عمیق و نیرومند همۀ آحاد [[امت]] را به شخص [[حاکم]] ([[امام]]) یعنی محور اساسی فعالیت و [[نشاط]] عمومی [[جامعه]] پیوند زند و آنان را با او وابسته سازد... یک [[جامعه]] در صورتی دارای ولایت است که در آن "[[ولیّ]]" مشخص بوده و عملاً مصدر و الهام‌‌بخش همۀ نشاط‌ها و فعالیّت‌های [[زندگی]] باشد و یک فرد در صورتی دارای ولایت است که [[شناخت]] [[درستی]] از "ولی" داشته و برای هرچه بیشتر وابسته و مرتبط ساختن خود به او (که [[مظهر]] ولایت [[خدا]] ست) دائما در تلاش و کوشش به سر برد... "[[ولیّ]]" [[جامعۀ اسلامی]] (یعنی آن قدرتی که همۀ فعالیت‌ها و نشاط‌های [[فکری]] و عملی را [[رهبری]] و اداره می‌کند) خداست، و هرآنکه [[خدا]] وی را به نام یا به نشان به ولایت بگمارد<ref>طرح کلّی اندیشه اسلامی در قرآن، سیدعلی حسینی (خامنه‌ای)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷، صفحات ۱۱۱، ۱۱۶، ۱۲۶ (با تلخیص)</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۴.</ref>.
== [[ولایت تشریعی]] [[خداوند]] ==
[[ولایت تشریعی]] عبارت است از [[تصرف]] در [[نفوس]] و [[اموال]] و [[افعال]] [[انسان‌ها]] توسط کسی که [[حق]] این [[تصرف]] را دارد.
[[خداوند]] بواسطه [[ولایت تشریعی]] که بر [[مردم]] دارد، امر [[دین]] [[مردم]] را [[تشریع]] کرده و آنها را [[هدایت]] و [[ارشاد]] می‏‌کند{{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> آیا به جای او سرورانی (را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور (راستین) است و او مردگان را زنده می‌گرداند و او بر هر کاری تواناست؛ سوره شوری، آیه: ۹.</ref>.
اما تحقق [[ولایت تشریعی]] [[خدا]] و کسی که [[حق]] [[ولایت تشریعی]] را دارا است، مشروط به [[پذیرش ولایت]] و [[حق سرپرستی]] آنان توسط [[مردم]] است؛ چون [[ولایت تشریعی]]، با طبیعت‏ یا اشیای خارجی سر و کار ندارد بلکه مربوط به [[افعال]] و [[رفتار]] [[انسان‌ها]] است، [[انسانی]] که دارای [[آزادی]] و [[اختیار]] است؛ یعنی [[ولایت تشریعی]] در ظرف [[اختیار]] [[مکلف]] [[اعمال]] می‏‌شود و قبول و [[پذیرش]] اختیاری [[مولی]] علیه شرط تحقق این ولایت است.
البته این بدان معنا نیست که [[خداوند]] [[سرپرست]] مردمی که او را نپذیرفتند نیست؛ چون او اصالتا [[حق سرپرستی]] بر همه [[مردم]] را دارد و همه را ملزم به [[پذیرش]] ولایت‏ خود کرده است اما این [[سرپرستی]] را در ظرف [[اختیار انسان]] [[اعمال]] می‏‌کند نه [[تکوین]]؛ از این رو، [[حق]] [[حاکمیت]] ‏خدا با [[آزادی]] [[انسان‌ها]] منافات ندارد؛ زیرا [[انسان‌ها]] در [[پذیرش]] ولایت‏ [[خداوند]] مختارند؛ همچنانکه راه [[گمراهی]] نیز به روی آنان گشوده است<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.


==[[اصل عدم ولایت]]==
==[[اصل عدم ولایت]]==
۱۱۶٬۶۸۶

ویرایش