بحث:ولایت: تفاوت میان نسخهها
←ولایت در فرهنگ مطهر
(←پانویس) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== ولایت در فرهنگ مطهر == | == ولایت در فرهنگ مطهر == | ||
[[امامت]] و [[پیشوایی]] و مقتدایی [[دینی]]، به طوریکه آنچه [[پیشوا]] میگوید و هر طور عمل میکند [[سند]] و [[حجت الهی]] تلقّی میشود، نوعی ولایت است، زیرا نوعی [[حقّ]] [[تسلط]] و [[تدبیر]] و تصرّف در [[شؤون]] [[مردم]] است<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۰.</ref>. ولایت به معنی [[حجت]] [[زمان]] که هیچ زمانی خالی از حجت نیست<ref>امامت و رهبری، ص۵۶.</ref>. ولایت، یعنی تسلّط و [[سرپرستی]]<ref>امامت و رهبری، ص۶۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۵۰.</ref> | [[امامت]] و [[پیشوایی]] و مقتدایی [[دینی]]، به طوریکه آنچه [[پیشوا]] میگوید و هر طور عمل میکند [[سند]] و [[حجت الهی]] تلقّی میشود، نوعی ولایت است، زیرا نوعی [[حقّ]] [[تسلط]] و [[تدبیر]] و تصرّف در [[شؤون]] [[مردم]] است<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۰.</ref>. ولایت به معنی [[حجت]] [[زمان]] که هیچ زمانی خالی از حجت نیست<ref>امامت و رهبری، ص۵۶.</ref>. ولایت، یعنی تسلّط و [[سرپرستی]]<ref>امامت و رهبری، ص۶۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۵۰.</ref> | ||
=== ولی === | |||
[[ولاء]]، [[وَلایت]] (به [[فتح]] «واو»)، [[وِلایت]] (به کسر «واو»)، ولی، [[مولی]]، اولی و امثال اینها همه از ماده «ولی» - و، ل، ی - اشتقاق یافتهاند. این واژه از پر استعمالترین واژههای [[قرآن کریم]] است که به صورتهای مختلفی بهکار رفته است؛ میگویند در ۱۲۴ مورد به صورت اسم و ۱۱۲ مورد در قالب فعل در قرآن کریم آمده است. معنای اصلی این کلمه همچنانکه راغب در مفرداتالقرآن گفته است، قرارگرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی که فاصلهای در کار نباشد؛ یعنی اگر دو چیز آنچنان به هم متصل باشند که هیچچیز دیگر در میان آنها نباشد، مادۀ «ولی» استعمال میشود. مثلاً اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند و ما بخواهیم وضع و ترتیب نشستن آنها را بیان کنیم، میگوییم: [[زید]] در صدر مجلس نشسته است {{عربی|وَیَلیهِ عمرو وَیَلی عمراً بَکرٌ}} یعنی بلافاصله در کنار زید [[عمرو]] نشسته است و در کنارعمرو بدون هیچ فاصلهای بکر نشسته است. به همین مناسبت طبعاً این کلمه در مورد [[قرب]] و نزدیکی به کار رفته است اعم از قرب مکانی و قرب [[معنوی]]، و باز به همین مناسبت در مورد [[دوستی]]، [[یاری]]، [[تصدی]] امر، [[تسلط]] و معانی دیگر از این قبیل استعمال شده است؛ چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتّصال وجود دارد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۵.</ref>. | |||
ولی معنایش [[دوست]] نیست، [[حمایت]] و [[سرپرستی]] است. گاهی «ولی» اسم فاعل است، یعنی [[سرپرست]]، و گاهی اسم مفعول است، یعنی سرپرستشده. بر وزن فعیل است که در لغت [[عرب]] هم فاعل میآید و هم به معنی مفعول. {{متن قرآن|الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref> مردان [[مؤمن]] و [[زنان]] مؤمن برخی نسبت به برخی [[سرپرستی]] دارند<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۷۵.</ref>. معنی اصلی «ولی» سرپرست است<ref>امامت و رهبری، ص۶۰.</ref>. | |||
[[ولی امر مسلمین]] [[اجتماع]] [[نیازمند]] به [[رهبر]] است. آنکس که باید زمام امور اجتماع را بهدست گیرد و [[شؤون]] [[اجتماعی]] [[مردم]] را اداره کند و مسلّط بر مقدّرات مردم است، [[ولی امر مسلمین]] است<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۵۲.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |