برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|
خط ۱۶: |
خط ۱۶: |
|
| |
|
| == حقیقت امامت == | | == حقیقت امامت == |
| بررسی مصادیق "[[اولوالامر]]" در کتابهای [[اهل سنت]] فاصلۀ تلقی [[فریقین]] را در [[امامت]] به روشنی نشان میدهد. در کتابهای آنان حدود پانزده احتمال در باب مصادیق [[اولوالامر]] ذکر شده که عبارتاند از: "[[اهل حل و عقد]]"<ref>التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۱۳، ۱۱۷؛ الجواهر، ج۳، ص۵۵.</ref>، "[[فرماندهان سپاه]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۸۱.</ref>، "امانتداران"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴.</ref>، "[[فرمانروایان]]"<ref>محاسن التأویل، ج۵، ص۲۵۳.</ref>، "[[فقها]] و [[عالمان دین]]"<ref>تفسیر ابنکثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref>، "اصحابۀ [[پیامبر]] {{صل}}"<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۲۵۹.</ref>، "[[حاکمان]] [[عادل]]"<ref>الکشاف، ج۱، ص۵۳۵.</ref>، "[[حاکمان]]، [[فرماندهان]]، [[فقیهان]]، [[امامان معصوم]] {{عم}}"<ref>التفسیر المنیر، ج۵، ص۱۲۶.</ref>، "[[حاکمان]]، [[سلاطین]]، [[قضات]]"<ref>البحر المحیط، ج۳، ص۶۸۶.</ref>، "ارباب [[عقل]] و [[اندیشه]]"<ref>فتح القدیر، ج۱، ص۴۸۱.</ref>، "طبقات با [[نفوذ]] [[جامعه]]"<ref>تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۱.</ref>، "[[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[علی]] و [[ابنمسعود]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۵.</ref>، "[[ابوبکر]] و [[عمر]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۵.</ref>، "[[خالد بن ولید]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.</ref>، "[[عبدالله بن حذافه]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.</ref>. [[دنیوی]] کردن امر [[امامت]] موجب آن شد که آن را چون هر [[منصب]] دیگری بتوان [[نصب]] و [[عزل]] نمود و پای [[انتخاب]] و [[انتصاب]] را به میان آورد. جالب توجه آنکه در این انتصابها و انتخابها نیز مشی واحدی را پیش نگرفتند: اولی را گروهی [[انتخاب]] کردند، دومی را اولی [[منصوب]] کرد، سومی را شورایی و... .
| | === نصب الهی === |
| | [[امام رضا]] {{ع}} در مواضع متعددی به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید کرده و میفرماید: |
|
| |
|
| [[امام رضا]] {{ع}} با صراحت هر گونه دسترسی [[عقول]] بشری را به این [[ساحت]] اعلی محال میدانست و بر آن بود آنچه شناختنی و دریافتنی نیست، [[انتخاب]] کردنی نیز نمیباشد. آن حضرت در چند بخش از [[حدیث]] معروف [[امامت]] به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید میکند و میفرماید: آیا [[منزلت]] و [[موقعیت امام]] را در میان [[امت]] میدانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش منیعتر و ژرفایش عمیقتر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>. آن حضرت در ادامه با ذکر ویژگیهای [[امامان]] و [[ناتوانی]] [[مردم]] از [[درک]] [[مقام]] آنان، عقیدۀ کسانی را که [[امامت]] را تا سطح [[انتخاب مردم]] یا [[اهل حل و عقد]] تنزل دادهاند به چالش کشیده، میفرماید: پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود [[امام]] [[اختیار]] کنند؟ در حالی که [[امام]] عالمی است که [[نادانی]] ندارد، دعوتکنندهای است که (از [[دعوت]] نمودن) باز نمیایستد، معدن [[قداست]] و [[پاکی]] و [[بندگی]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص به [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و (از) [[نسل]] مطهرۀ [[بتول]] ([[فاطمۀ زهرا]] {{س}}) است که هیچ طعنهزنندهای در [[نسب]] برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او [[برابری]] نمیکند؛ در خانۀ [[شرافت]] از [[قریش]] و [[برتری]] از آلهاشم، و [[عترت]] [[رسول]] {{صل}} و مورد پسند [[خداوند]] است. [[شرف]] شریفان و شاخهای از [[نسل]] [[عبدمناف]]، نامدار [[علم]]، کامل در [[حلم]]، نیرومند به [[امامت]]، دانای در [[سیاست]]، به پا خاستۀ به [[امر خداوند]]، نصیحتکننده برای [[بندگان خدا]] و نگاهدارندۀ [[دین]] [[خداوند]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.
| | «آیا [[منزلت]] و [[موقعیت امام]] را در میان [[امت]] میدانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش منیعتر و ژرفایش عمیقتر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند.»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>. |
|
| |
|
| حضرت در ادامه با بلاغتی شگفت به توصیف [[امامان]] میپردازد و ویژگیهای [[امامان]] را بیان و تصریح میکند که حتی [[اندیشمندان]] از [[درک]] یکی از فضیلتهای [[امامان]] عاجز و متحیرند و این [[فضیلتها]] و ویژگیها را تنها در [[امامان]] {{عم}} میتوان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد، یا وی را [[انتخاب]] کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از [[شئون]] و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، [[عقلها]] حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، [[عقول]] [[خردمندان]]، کوته است، [[خطیبان]] از [[خطابه]] بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، [[شاعران]] از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغتگویان خسته و [[ناتوان]] شدهاند و جملگی به عجز خویش معترفاند. چگونه میتوان وصف [[امام]] کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصفکنندگانش مانند اختران و دستان [[مردمان]] است. پس [[انتخاب]] آنان کجا و این [[مقام]] کجا؟ خردها کجا و [[درک]] این [[منزلت]] کجا؟ در کدامین مکان میتوان چنین شخصیتی را یافت؟ [[گمان]] بردهاند که آن را در [[خداوند]] که نفسشان به آنان [[دروغ]] گفته، [[اباطیل]] به آرزویشان واداشته و از اینرو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذاردهاند که پاهایشان از آن لرزیده، [[سقوط]] میکنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بیثمر و [[عقاید]] [[گمراهکننده]] در صدد [[نصب امام]] برآمدهاند، که جز دوری از مقصد نتیجهای نخواهد داشت. [[خداوند]] ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زدهاند. خلاف [[حق]] سخن گفته، به [[گمراهی]] عمیقی دچار گشتند. چون [[امام]] را از روی [[آگاهی]] رها کردند، به [[حیرت]] و [[سرگردانی]] افتادند و [[شیطان]] اعمالشان را در نظرشان [[زینت]] بخشید و آنان را از راه [[حق]] بازداشت، حال آنکه [[بینا]] و [[بصیر]] بودند. آنان [[انتخاب]] [[خدا]] و رسولش را کنار گذاشتند و [[انتخاب]] خود را در نظر گرفتند، حال آنکه [[قرآن]] با صدای رسا به آنان خطاب میکند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> و [[خداوند]] که با فر و شکوه است میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. | | آن حضرت با ذکر ویژگیهای [[امامان]] و [[ناتوانی]] [[مردم]] از [[درک]] [[مقام]] آنان، عقیدۀ کسانی را که [[امامت]] را تا سطح [[انتخاب مردم]] یا [[اهل حل و عقد]] تنزل دادهاند به چالش کشیده، میفرماید: |
| | |
| | «پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود [[امام]] [[اختیار]] کنند؟ در حالی که [[امام]] عالمی است که [[نادانی]] ندارد، دعوتکنندهای است که (از [[دعوت]] نمودن) باز نمیایستد، معدن [[قداست]] و [[پاکی]] و [[بندگی]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص به [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و (از) [[نسل]] مطهرۀ [[بتول]] ([[فاطمۀ زهرا]] {{س}}) است که هیچ طعنهزنندهای در [[نسب]] برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او [[برابری]] نمیکند؛ در خانۀ [[شرافت]] از [[قریش]] و [[برتری]] از آلهاشم، و [[عترت]] [[رسول]] {{صل}} و مورد پسند [[خداوند]] است. [[شرف]] شریفان و شاخهای از [[نسل]] [[عبدمناف]]، نامدار [[علم]]، کامل در [[حلم]]، نیرومند به [[امامت]]، دانای در [[سیاست]]، به پا خاستۀ به [[امر خداوند]]، نصیحتکننده برای [[بندگان خدا]] و نگاهدارندۀ [[دین]] [[خداوند]] است.»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>. |
| | |
| | حضرت با بلاغتی شگفت به توصیف [[امامان]] میپردازد و ویژگیهای [[امامان]] را بیان و تصریح میکند که حتی [[اندیشمندان]] از [[درک]] یکی از فضیلتهای [[امامان]] عاجز و متحیرند و این [[فضیلتها]] و ویژگیها را تنها در [[امامان]] {{عم}} میتوان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد، یا وی را [[انتخاب]] کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از [[شئون]] و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، [[عقلها]] حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، [[عقول]] [[خردمندان]]، کوته است، [[خطیبان]] از [[خطابه]] بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، [[شاعران]] از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغتگویان خسته و [[ناتوان]] شدهاند و جملگی به عجز خویش معترفاند. چگونه میتوان وصف [[امام]] کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصفکنندگانش مانند اختران و دستان [[مردمان]] است. پس [[انتخاب]] آنان کجا و این [[مقام]] کجا؟ خردها کجا و [[درک]] این [[منزلت]] کجا؟ در کدامین مکان میتوان چنین شخصیتی را یافت؟ [[گمان]] بردهاند که آن را در [[خداوند]] که نفسشان به آنان [[دروغ]] گفته، [[اباطیل]] به آرزویشان واداشته و از اینرو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذاردهاند که پاهایشان از آن لرزیده، [[سقوط]] میکنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بیثمر و [[عقاید]] [[گمراهکننده]] در صدد [[نصب امام]] برآمدهاند، که جز دوری از مقصد نتیجهای نخواهد داشت. [[خداوند]] ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زدهاند. خلاف [[حق]] سخن گفته، به [[گمراهی]] عمیقی دچار گشتند. چون [[امام]] را از روی [[آگاهی]] رها کردند، به [[حیرت]] و [[سرگردانی]] افتادند و [[شیطان]] اعمالشان را در نظرشان [[زینت]] بخشید و آنان را از راه [[حق]] بازداشت، حال آنکه [[بینا]] و [[بصیر]] بودند. آنان [[انتخاب]] [[خدا]] و رسولش را کنار گذاشتند و [[انتخاب]] خود را در نظر گرفتند، حال آنکه [[قرآن]] با صدای رسا به آنان خطاب میکند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> و [[خداوند]] که با فر و شکوه است میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. |
|
| |
|
| حضرت در [[حدیث]] دیگری برای [[اثبات]] غیر قابل توصیف بودن [[امامان]] {{عم}} به آیۀ [[اولوالامر]] [[استدلال]] فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که [[خدای بزرگ]]، اطاعتش را همطراز با [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} قرار داده است از توان [[مردم]] خارج است، و هنگامی که [[امام]] برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] و توصیف نبود، قابل [[انتخاب]] نیز نخواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref> | | حضرت در [[حدیث]] دیگری برای [[اثبات]] غیر قابل توصیف بودن [[امامان]] {{عم}} به آیۀ [[اولوالامر]] [[استدلال]] فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که [[خدای بزرگ]]، اطاعتش را همطراز با [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} قرار داده است از توان [[مردم]] خارج است، و هنگامی که [[امام]] برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] و توصیف نبود، قابل [[انتخاب]] نیز نخواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref> |