اخلاق در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←طبیعی یا کسبی بودن اخلاق
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
برخی [[روایات]] بر این [[تفسیر]] تصریح دارند؛ ازجمله این [[روایت]] که [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} درباره چگونگی نقش [[گناه]] و [[اعمال زشت]] در شکلگیری [[جان آدمی]] میفرماید: وقتی کسی گناه میکند، در [[قلب]] او نقطه سیاهی پدید میآید که با [[توبه]] [[پاک]] میشود؛ امّا چنانچه به گناه ادامه دهد، سیاهی، همه قلب او را فرا میگیرد و دیگر هرگز [[رستگار]] نمیشود.<ref>الکافی، ج۲، ص۲۷۱.</ref> افزون بر اینکه برخی [[آیات]] مانند: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref> رین (چرک) و پلیدیهای نشسته بر جان آدمی (شاکله بد) را به خود وی نسبت میدهد و آیاتی دیگر، به روشنی [[اخلاق]] را قابل [[تغییر]] میداند؛ اعمّ از آیاتی که در آن واژه "تغییر" بهکار رفته و به اشخاص نسبت داده شده است؛ مانند: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.</ref> یا آیاتی که بدون واژه تغییر، دستورالعملهای [[اخلاقی]] را بیان میکند؛ مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«هر چه میتوانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref><ref> تفسیر موضوعی، ج۱۰، ص۹۲ـ۹۳؛ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۳۳ـ۳۴.</ref> بنابراین، آیات و روایاتی که بهگونهای بر طبیعی بودن شاکله آدمی دلالت دارند، باید در پرتو آیات و روایات صریح که شاکله [[انسان]] را اکتسابی میدانند، اینگونه تفسیر شوند که افراد انسان براساس [[جبر]] محیط و [[قانون]] [[وراثت]] و برحسب اقتضای [[نظام احسن]] با تفاوتهایی طبیعی و خلقیّاتی خاص [[آفریده]] شدهاند ـ چنانکه مقتضای آیات و روایات دسته اوّل همین است ـ ولی امور یادشده، [[انسان]] را در مسیری مشخّص که به پیمودن آن مجبور باشد و نتواند در آن تغییری ایجاد کند، قرار نمیدهند؛ بلکه وی با استفاده از [[قدرت]] و [[اختیار]] خداداد میتواند در برابر خُلقیّات و صفات طبیعی خویش [[مقاومت]] کرده، خود را آنگونه که میخواهد بسازد؛ چنانکه مقتضای [[آیات]] و [[روایات]] دسته دوم چنین است. | برخی [[روایات]] بر این [[تفسیر]] تصریح دارند؛ ازجمله این [[روایت]] که [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} درباره چگونگی نقش [[گناه]] و [[اعمال زشت]] در شکلگیری [[جان آدمی]] میفرماید: وقتی کسی گناه میکند، در [[قلب]] او نقطه سیاهی پدید میآید که با [[توبه]] [[پاک]] میشود؛ امّا چنانچه به گناه ادامه دهد، سیاهی، همه قلب او را فرا میگیرد و دیگر هرگز [[رستگار]] نمیشود.<ref>الکافی، ج۲، ص۲۷۱.</ref> افزون بر اینکه برخی [[آیات]] مانند: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref> رین (چرک) و پلیدیهای نشسته بر جان آدمی (شاکله بد) را به خود وی نسبت میدهد و آیاتی دیگر، به روشنی [[اخلاق]] را قابل [[تغییر]] میداند؛ اعمّ از آیاتی که در آن واژه "تغییر" بهکار رفته و به اشخاص نسبت داده شده است؛ مانند: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.</ref> یا آیاتی که بدون واژه تغییر، دستورالعملهای [[اخلاقی]] را بیان میکند؛ مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«هر چه میتوانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره تغابن، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref><ref> تفسیر موضوعی، ج۱۰، ص۹۲ـ۹۳؛ اخلاق در قرآن، ج۱، ص۳۳ـ۳۴.</ref> بنابراین، آیات و روایاتی که بهگونهای بر طبیعی بودن شاکله آدمی دلالت دارند، باید در پرتو آیات و روایات صریح که شاکله [[انسان]] را اکتسابی میدانند، اینگونه تفسیر شوند که افراد انسان براساس [[جبر]] محیط و [[قانون]] [[وراثت]] و برحسب اقتضای [[نظام احسن]] با تفاوتهایی طبیعی و خلقیّاتی خاص [[آفریده]] شدهاند ـ چنانکه مقتضای آیات و روایات دسته اوّل همین است ـ ولی امور یادشده، [[انسان]] را در مسیری مشخّص که به پیمودن آن مجبور باشد و نتواند در آن تغییری ایجاد کند، قرار نمیدهند؛ بلکه وی با استفاده از [[قدرت]] و [[اختیار]] خداداد میتواند در برابر خُلقیّات و صفات طبیعی خویش [[مقاومت]] کرده، خود را آنگونه که میخواهد بسازد؛ چنانکه مقتضای [[آیات]] و [[روایات]] دسته دوم چنین است. | ||
قول به طبیعی بودن بخشی از [[اخلاق]]، به [[افلاطون]] نسبت داده شده است. برخی طبیعی بودن را بهمعنای غیر قابل [[تغییر]] بودن دانستهاند؛ ولی [[صاحبنظران]] آن را به این معنا دانستهاند که برخی از خُلقیّات در حدّ [[ملکه]] است؛ بهگونهای که تغییر در آن دشوار، و در عین حال ممکن است.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱۰، ص۸۴ـ۸۶.</ref> میتوان گفت: از دیدگاه [[قرآن کریم]]، دو عنصر در شاکله [[انسان]] اثر میگذارد و [[شخصیت]] [[واقعی]] او را میسازد و [[انسانها]] را به رغم شباهتهای ظاهری که باهم دارند، از لحاظ [[باطنی]] و جوهری متفاوت میکند: یکی [[علم]] و [[ایمان به خداوند]] و گفتههای او است: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟» سوره زمر، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ}}<ref>«آیا آنکه مؤمن است همگون کسی است که نافرمان است؟ (هرگز) برابر نیستند» سوره سجده، آیه ۱۸.</ref> [[ایمان]] و [[کفر]] لباسهایی نیستند که انسان بیآنکه [[هویت]] خود را عوض کند، یکی از آنها را بپوشد. از دیدگاه [[قرآن]] تبدیل [[ایمان]] به کفر، گم کردن [[راه راست]] که همان خود واقعی انسان است، بهشمار میرود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است» سوره بقره، آیه ۱۰۸.</ref> عنصر دوم که در شاکله انسان تأثیر بسیاری دارد، همان [[عمل صالح]] است؛ آنکه آشکار و [[نهان]] [[انفاق]] میکند، با دیگری برابر نیست {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند بندهای زرخرید را مثل میزند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی دادهایم و او پنهان و آشکار از آن میبخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟ سپاس خداوند راست (که بیهمتاست) اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره نحل، آیه ۷۵.</ref> و آنکه بر مسیر [[عدالت]] [[استقامت]] میورزد، با دیگران تفاوت دارد ( | قول به طبیعی بودن بخشی از [[اخلاق]]، به [[افلاطون]] نسبت داده شده است. برخی طبیعی بودن را بهمعنای غیر قابل [[تغییر]] بودن دانستهاند؛ ولی [[صاحبنظران]] آن را به این معنا دانستهاند که برخی از خُلقیّات در حدّ [[ملکه]] است؛ بهگونهای که تغییر در آن دشوار، و در عین حال ممکن است.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱۰، ص۸۴ـ۸۶.</ref> میتوان گفت: از دیدگاه [[قرآن کریم]]، دو عنصر در شاکله [[انسان]] اثر میگذارد و [[شخصیت]] [[واقعی]] او را میسازد و [[انسانها]] را به رغم شباهتهای ظاهری که باهم دارند، از لحاظ [[باطنی]] و جوهری متفاوت میکند: یکی [[علم]] و [[ایمان به خداوند]] و گفتههای او است: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟» سوره زمر، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ}}<ref>«آیا آنکه مؤمن است همگون کسی است که نافرمان است؟ (هرگز) برابر نیستند» سوره سجده، آیه ۱۸.</ref> [[ایمان]] و [[کفر]] لباسهایی نیستند که انسان بیآنکه [[هویت]] خود را عوض کند، یکی از آنها را بپوشد. از دیدگاه [[قرآن]] تبدیل [[ایمان]] به کفر، گم کردن [[راه راست]] که همان خود واقعی انسان است، بهشمار میرود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است» سوره بقره، آیه ۱۰۸.</ref> عنصر دوم که در شاکله انسان تأثیر بسیاری دارد، همان [[عمل صالح]] است؛ آنکه آشکار و [[نهان]] [[انفاق]] میکند، با دیگری برابر نیست {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند بندهای زرخرید را مثل میزند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی دادهایم و او پنهان و آشکار از آن میبخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟ سپاس خداوند راست (که بیهمتاست) اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره نحل، آیه ۷۵.</ref> و آنکه بر مسیر [[عدالت]] [[استقامت]] میورزد، با دیگران تفاوت دارد {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و خداوند دو مرد را مثل میزند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا میفرستدش خیری (با خود) نمیآورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان میدهد و بر راهی است راست ، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.</ref> و در یک [[کلام]]، کار بد، هرچند بسیار باشد، همسنگِ [[کار نیک]] نمیشود {{متن قرآن|قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«بگو ناپاک و پاک برابر نیستند حتی اگر بسیاری ناپاک، تو را به شگفتی آورد پس ای خردمندان! از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۱۰۰.</ref><ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
=== [[حسن و قبح ذاتی]] یا [[الهی]] === | === [[حسن و قبح ذاتی]] یا [[الهی]] === |