اطاعت در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اطاعت از والدین
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
[[قدر]] متیقن از موارد سه گانه که ظاهراً اختلافی در آن نیست ـ بلکه ادعای [[اجماع]] بر آن شده است ـ به جهت [[دلایل]] مستفیضه از [[قرآن]] و [[روایات]]، مورد سوم است؛ از جمله قول [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] که میفرماید: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه 23.</ref>و کمترین مراتب [[اذیت]]، گفتن «اف» به پدر و مادر است<ref>البته فقها به روشنی مقدار اذیت حرام را بیان نکردهاند؟ آیا مطلق اذیت حرام است یا اذیت خاصی مراد است؟ مثلا اگر فرزند در خانه کوچکی سکونت داشته باشد و پدر به همین جهت اذیت شود و از او بخواهد که در خانه بزرگتری سکونت کند، آیا در چنین موردی این ایذاء حرام است مستند العروة (الصوم)، ج2، ص363.</ref>. بر این اساس، اگر [[عدم اطاعت]] از والدین مستلزم [[ایذاء]] و [[عاق والدین]] شود [[حرام]] است، هرچند [[اطاعت]] از والدین به صورت مطلق [[واجب]] نباشد؛ چنانچه بعضی از فقها معتقدند و در [[آینده]] به آن اشاره خواهد شد. | [[قدر]] متیقن از موارد سه گانه که ظاهراً اختلافی در آن نیست ـ بلکه ادعای [[اجماع]] بر آن شده است ـ به جهت [[دلایل]] مستفیضه از [[قرآن]] و [[روایات]]، مورد سوم است؛ از جمله قول [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] که میفرماید: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه 23.</ref>و کمترین مراتب [[اذیت]]، گفتن «اف» به پدر و مادر است<ref>البته فقها به روشنی مقدار اذیت حرام را بیان نکردهاند؟ آیا مطلق اذیت حرام است یا اذیت خاصی مراد است؟ مثلا اگر فرزند در خانه کوچکی سکونت داشته باشد و پدر به همین جهت اذیت شود و از او بخواهد که در خانه بزرگتری سکونت کند، آیا در چنین موردی این ایذاء حرام است مستند العروة (الصوم)، ج2، ص363.</ref>. بر این اساس، اگر [[عدم اطاعت]] از والدین مستلزم [[ایذاء]] و [[عاق والدین]] شود [[حرام]] است، هرچند [[اطاعت]] از والدین به صورت مطلق [[واجب]] نباشد؛ چنانچه بعضی از فقها معتقدند و در [[آینده]] به آن اشاره خواهد شد. | ||
اشتراط جواز انجام بعضی از امور [[مباح]] یا [[واجبات]] کفائی به اجازه از والدین یا عدم [[مخالفت]] آنها، هم به لحاظ حکمی و هم به لحاظ موضوعی محل [[اختلاف]] است و در هر موردی باید بهطور خاص، مورد بررسی قرار بگیرد و فعلا مجال ورود در آن بحث نیست و تنها به صورت اجمالی به برخی از موارد اشاره میشود: بین [[فقها]] معروف است که [[جهاد]] ابتدائی ـ با وجود شرایط آن ـ [[واجب]] کفائی است، مگر اینکه به دلایلی [[وجوب]] [[عینی]] پیدا کند؛ مانند متعین کردن کسی که امر به دست اوست و مانند آن. همچنین بین [[فقها]] معروف است که [[وجوب]] کفائی مشروط به [[اذن]] والدین یا عدم [[مخالفت]] آنهاست ـ به حسب [[اختلاف]] در تعابیر ـ ولی [[وجوب]] [[عینی]] مشروط نیست<ref>الجواهر، ج21، ص22 و مصادر بعدی که ذکر خواهد شد.</ref>. در مورد [[سفر]] برای | اشتراط جواز انجام بعضی از امور [[مباح]] یا [[واجبات]] کفائی به اجازه از والدین یا عدم [[مخالفت]] آنها، هم به لحاظ حکمی و هم به لحاظ موضوعی محل [[اختلاف]] است و در هر موردی باید بهطور خاص، مورد بررسی قرار بگیرد و فعلا مجال ورود در آن بحث نیست و تنها به صورت اجمالی به برخی از موارد اشاره میشود: بین [[فقها]] معروف است که [[جهاد]] ابتدائی ـ با وجود شرایط آن ـ [[واجب]] کفائی است، مگر اینکه به دلایلی [[وجوب]] [[عینی]] پیدا کند؛ مانند متعین کردن کسی که امر به دست اوست و مانند آن. همچنین بین [[فقها]] معروف است که [[وجوب]] کفائی مشروط به [[اذن]] والدین یا عدم [[مخالفت]] آنهاست ـ به حسب [[اختلاف]] در تعابیر ـ ولی [[وجوب]] [[عینی]] مشروط نیست<ref>الجواهر، ج21، ص22 و مصادر بعدی که ذکر خواهد شد.</ref>. در مورد [[سفر]] برای طلب علم و [[تجارت]]، [[شیخ طوسی]] گفته است: «درباره طلب علم بهتر این است که بدون [[اذن]] والدین [[مسافرت]] نکند، پس اگر والدین او را منع کنند [[مخالفت]] با آنها [[حرام]] نیست»<ref>المبسوط، ج2، ص6.</ref>. [[علامه]] گفته است: «اگر [[مسافرت]] کند برای طلب علم و [[تجارت]] [[مستحب]] است که از والدین اجازه بگیرد و بدون [[اذن]] آنها خارج نشود و اگر او را منع کنند [[مخالفت]] با آنها [[حرام]] نیست ولی [[جهاد]] متفاوت است زیرا غالباً منجر به [[هلاکت]] میشود و در [[مسافرت]] [[غلبه]] با [[سلامتی]] است»<ref>المنتهى (الحجرية)، ج2، ص902.</ref>. در جای دیگر گفته است [[اطاعت]] از والدین [[واجب]] است<ref>المنتهى (الحجرية)، ج2، ص901.</ref> و در اینجا کلامش مطلق است چنانچه خواهد آمد. | ||
[[شهید اول]] در زمره آنچه بر والدین [[واجب]] یا [[حرام]] است، میگوید: «اول [[تحریم]] [[سفر]] [[مباح]] که بدون اجازه والدین است و همچنین [[سفر]] [[مستحب]] و گفته شده [[سفر]] برای [[تجارت]] و | [[شهید اول]] در زمره آنچه بر والدین [[واجب]] یا [[حرام]] است، میگوید: «اول [[تحریم]] [[سفر]] [[مباح]] که بدون اجازه والدین است و همچنین [[سفر]] [[مستحب]] و گفته شده [[سفر]] برای [[تجارت]] و طلب علم جایز است اگر [[تجارت]] و طلب علم در [[وطن]] والدین ممکن نباشد، چنانچه در گذشته اشاره شد»<ref>مر كلامه في هذا الموضوع أيضا في القواعد والفوائد، ج1، ص335؛ القاعدة، ص120؛ فائدة.</ref>. <ref>القواعد والفوائد، ج2، ص47؛ القاعدة، ص162.</ref>[[شهید]] ثانی میگوید: «همچنانکه [[اذن]] والدین در [[جهاد]] معتبر است در سایر مسافرتهای [[مباح]] و [[مستحب]] و [[واجب]] کفائی، در صورتی که من به الکفایه [[اقدام]] به انجام [[واجب]] کرده باشد، نیز معتبر است»<ref>المسالك، ج3، ص14.</ref>. تفصیل بحث درباره این مطلب به محل مناسب، مانند عناوین [[اعتکاف]]، [[حج]]، [[نماز]]، [[روزه]]، موکول میشود. | ||
در مورد [[وجوب اطاعت]] از والدین و حرمت مخالفت با آنها باید گفت، تصریح به این مطلب کم است، [[علامه حلی]] با [[استدلال]] به [[لزوم]] [[اذن]] والدین با هم در [[جهاد]] میگوید: «[[حکم]] یکی از والدین، [[حکم]] هردوی آنهاست؛ زیرا [[اطاعت]] از هر کدام [[واجب]] است؛ چنانچه [[اطاعت]] از هر دو [[واجب]] است»<ref>المنتهى (الحجرية)، ج2، ص901.</ref>. ولی این مطلب با [[کلام]] ایشان همانگونه که در عدم حرمت مخالفت با والدین در [[سفر]] برای طلب علم گذشت، منافات دارد. [[علامه حلی]] در مقدمه [[کتاب]] [[ارشاد]] که به درخواست فرزندش فخرالدین نوشته میگوید: «[[خداوند متعال]] همچنانکه [[اطاعت]] از والدین را بر [[فرزند]] [[واجب]] کرده، همان گونه بر والدین [[مهربانی]] بر [[فرزند]] را [[واجب]] گردانیده به [[هدف]] رسیدن به مرادش در [[طاعات]]»<ref>إرشاد الأذهان، ج1، ص217.</ref>. و فرزندش [[فخر]] الدین در [[استدلال]] به [[لزوم]] اجازه والدین در [[جهاد]] میگوید: «[[اطاعت]] از والدین [[واجب]] [[عینی]] است و [[جهاد]] [[واجب]] کفائی است و [[واجبات]] [[عینی]] مقدمه [[واجبات]] کفائی هستند»<ref>إيضاح الفوائد، ج1، ص351.</ref>. [[شهید]] ثانی عبارت [[ارشاد]] را در روضالجنان که شرح [[ارشاد]] است [[نقل]] کرده است<ref>روض الجنان، ص8.</ref> و صاحب حدائق نیز با [[استدلال]] بر تقدم ولایتِ جد بر ولایتِ پدر گفته است: «جدّ بر پدر [[ولایت]] دارد؛ زیرا [[اطاعت]] از او و [[امتثال]] امرش [[واجب]] است در نتیجه [[اولویت]] دارد»<ref>الحدائق، ج23، ص274.</ref>. مثل اینکه [[وجوب اطاعت]] جد بر پدر امری مفروغی عنه است. [[سید]] طباطبایی نسبت به [[روزه]] میهمان بدون اجازه میزبان و [[فرزند]] بدون اجازه پدر، گفته است: «اصح این است که چنین اموری مطلقا [[کراهت]] دارند مگر اینکه پدر [[فرزند]] را [[نهی]] کرده باشد که در این صورت قطعاً [[حرام]] است»<ref>الرياض، ج5، ص468.</ref>. این مطلب بهصراحت بیان میدارد [[مخالفت]] با [[نهی]] پدر بر [[فرزند]] [[حرام]] است. بلکه برخی تصریح کردهاند به اینکه شکی در [[حرمت مخالفت]] [[نهی]] آنها نیست؛ زیرا [[مخالفت]] با [[نهی]] آنها منجر به عقوق میشود و عقوق بدون اشکال [[حرام]] است<ref>مستند الشيعة، ج10، ص503، البته در این مطلب اشکال وجود دارد زیرا عقوق بدون نهی محقق نمیشوند و چنانچه گفته شده در این صورت شکی در حرمت نیست و شاید اشاره به کلام سید طباطبائی باشد که کمی قبل گذشت.</ref>. این تعلیل همانگونه که ظاهر است، اولاً اختصاص به پدر ندارد و شامل مادر هم میشود، ثانیاً باید ملتزم شد که اگر [[مخالفت]] با والدین مستلزم [[ایذاء]] و عقوق آنها نشود، [[حرام]] نیست. صاحب جواهر به همین دو نکته اشاره کرده است و در جایی که گفته است: «ـ حمل [[نهی]] پدر از [[روزه]] مستحبی [[فرزند]] بر [[کراهت]] ـ... به جهت عدم [[دلیل]] بر [[وجوب اطاعت]] در چنین مواردی تا زمانی که آن موارد مستلزم [[ایذاء]] نباشند به خاطر مهر و محبتی که بین پدر و [[فرزند]] تفاوتی ندارد»<ref>الجواهر، ج17، ص119، و ج21، ص23.</ref>. | در مورد [[وجوب اطاعت]] از والدین و حرمت مخالفت با آنها باید گفت، تصریح به این مطلب کم است، [[علامه حلی]] با [[استدلال]] به [[لزوم]] [[اذن]] والدین با هم در [[جهاد]] میگوید: «[[حکم]] یکی از والدین، [[حکم]] هردوی آنهاست؛ زیرا [[اطاعت]] از هر کدام [[واجب]] است؛ چنانچه [[اطاعت]] از هر دو [[واجب]] است»<ref>المنتهى (الحجرية)، ج2، ص901.</ref>. ولی این مطلب با [[کلام]] ایشان همانگونه که در عدم حرمت مخالفت با والدین در [[سفر]] برای طلب علم گذشت، منافات دارد. [[علامه حلی]] در مقدمه [[کتاب]] [[ارشاد]] که به درخواست فرزندش فخرالدین نوشته میگوید: «[[خداوند متعال]] همچنانکه [[اطاعت]] از والدین را بر [[فرزند]] [[واجب]] کرده، همان گونه بر والدین [[مهربانی]] بر [[فرزند]] را [[واجب]] گردانیده به [[هدف]] رسیدن به مرادش در [[طاعات]]»<ref>إرشاد الأذهان، ج1، ص217.</ref>. و فرزندش [[فخر]] الدین در [[استدلال]] به [[لزوم]] اجازه والدین در [[جهاد]] میگوید: «[[اطاعت]] از والدین [[واجب]] [[عینی]] است و [[جهاد]] [[واجب]] کفائی است و [[واجبات]] [[عینی]] مقدمه [[واجبات]] کفائی هستند»<ref>إيضاح الفوائد، ج1، ص351.</ref>. [[شهید]] ثانی عبارت [[ارشاد]] را در روضالجنان که شرح [[ارشاد]] است [[نقل]] کرده است<ref>روض الجنان، ص8.</ref> و صاحب حدائق نیز با [[استدلال]] بر تقدم ولایتِ جد بر ولایتِ پدر گفته است: «جدّ بر پدر [[ولایت]] دارد؛ زیرا [[اطاعت]] از او و [[امتثال]] امرش [[واجب]] است در نتیجه [[اولویت]] دارد»<ref>الحدائق، ج23، ص274.</ref>. مثل اینکه [[وجوب اطاعت]] جد بر پدر امری مفروغی عنه است. [[سید]] طباطبایی نسبت به [[روزه]] میهمان بدون اجازه میزبان و [[فرزند]] بدون اجازه پدر، گفته است: «اصح این است که چنین اموری مطلقا [[کراهت]] دارند مگر اینکه پدر [[فرزند]] را [[نهی]] کرده باشد که در این صورت قطعاً [[حرام]] است»<ref>الرياض، ج5، ص468.</ref>. این مطلب بهصراحت بیان میدارد [[مخالفت]] با [[نهی]] پدر بر [[فرزند]] [[حرام]] است. بلکه برخی تصریح کردهاند به اینکه شکی در [[حرمت مخالفت]] [[نهی]] آنها نیست؛ زیرا [[مخالفت]] با [[نهی]] آنها منجر به عقوق میشود و عقوق بدون اشکال [[حرام]] است<ref>مستند الشيعة، ج10، ص503، البته در این مطلب اشکال وجود دارد زیرا عقوق بدون نهی محقق نمیشوند و چنانچه گفته شده در این صورت شکی در حرمت نیست و شاید اشاره به کلام سید طباطبائی باشد که کمی قبل گذشت.</ref>. این تعلیل همانگونه که ظاهر است، اولاً اختصاص به پدر ندارد و شامل مادر هم میشود، ثانیاً باید ملتزم شد که اگر [[مخالفت]] با والدین مستلزم [[ایذاء]] و عقوق آنها نشود، [[حرام]] نیست. صاحب جواهر به همین دو نکته اشاره کرده است و در جایی که گفته است: «ـ حمل [[نهی]] پدر از [[روزه]] مستحبی [[فرزند]] بر [[کراهت]] ـ... به جهت عدم [[دلیل]] بر [[وجوب اطاعت]] در چنین مواردی تا زمانی که آن موارد مستلزم [[ایذاء]] نباشند به خاطر مهر و محبتی که بین پدر و [[فرزند]] تفاوتی ندارد»<ref>الجواهر، ج17، ص119، و ج21، ص23.</ref>. |