پرش به محتوا

اخلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸٬۸۶۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴: خط ۴:
}}
}}


'''اخلاق''' به‌معنای روش و [[رفتار]] عبارت از صفات درونی [[انسان]] است که به صورت [[عادت]] درآمده است. [[جایگاه]] اخلاق در [[اسلام]] بدان حد است که [[هدف بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} دانسته شده است. پایه‌های اخلاق عبارت‌اند از: [[توحید]]، [[معاد]]، وجود [[روح]] و بقای آن بعد از [[مرگ]] و [[بهترین]] ضامن اجرایی آن، [[ایمان]] است. همچنین [[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است و رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل می‌شود.
'''اخلاق''' به‌معنای روش و [[رفتار]]، عبارت از صفات درونی [[انسان]] است که به صورت عادت درآمده است. جایگاه اخلاق در [[اسلام]] بدان حد است که [[هدف بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} دانسته شده است. پایه‌های اخلاق عبارت‌اند از: [[توحید]]، [[معاد]]، وجود [[روح]] و بقای آن بعد از [[مرگ]] و [[بهترین]] ضامن اجرایی آن، [[ایمان]] است. همچنین قلمرو اخلاق بسیار وسیع است و رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] (طبیعت) را شامل می‌شود.


== تعریف اخلاق ==
== مقدمه ==
[[اخلاق]] جمع [[خُلق]] و به معنای نیرو و [[سرشت]] [[باطنی]] [[انسان]] است که تنها با دیده [[بصیرت]] قابل [[درک]] است. در مقابل خَلق به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر گفته می‌شود<ref>اصفهانی، راغب، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص۱۵۹.</ref>. همچنین خُلق را صفت [[نفسانی]] [[راسخ]] نیز می‌گویند که انسان، [[افعال]] متناسب با آن صفت را بی‌درنگ، انجام می‌دهد؛ مثلاً فردی که دارای «خُلق [[شجاعت]]» است، در [[رویارویی]] با [[دشمن]]، تردید به خود راه نمی‌دهد. این حالت [[استوار]] درونی، ممکن است به طور طبیعی، و [[فطری]] در فرد وجود داشته باشد؛ مانند کسی که به سرعت عصبانی و یا به اندک بهانه‌ای شاد می‌شود. منشأهای دیگر خُلق، [[وراثت]]، تمرین و تکرار است؛ مانند [[رفتار]] کسی که نخست [[اعمال]] [[شجاعانه]] را با تردید انجام می‌دهد، تا به تدریج و بر اثر تمرین، در نفس او صفت راسخ شجاعت به وجود می‌آید؛ به طوری که از این پس بدون تردید شجاعت می‌ورزد<ref>ر. ک: ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و طهارة الاعراق، ص۵۱؛ نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۲.</ref>. صفت راسخ درونی، ممکن است «[[فضیلت]]» و منشأ رفتار خوب باشد و یا «[[رذیلت]]» و منشأ [[کردار زشت]].
یکی از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات می‌شود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندی به اصول [[اخلاق]] است. اخلاق شاخه‌ای از [[علوم]] انسانی به‌شمار می‌رود که موضوع آن عبارت از [[ارزش]] اعمال [[آدمی]] است. [[دین اسلام]] با تأکیدی که بر مسئله اخلاق دارد، [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[اسلام]] را به‌وجود آورد. اهمیت اخلاق در دین اسلام به حدی است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} علت [[بعثت]] خود را در زمینه‌های بروز و تحقّق کامل [[مکارم اخلاق]] در [[جامعه]] ذکر می‌کند و [[قرآن کریم]] نیز بر اهمیت موضوع اخلاق تأکید ورزیده است. قرآن کریم [[انسان]] را [[خلیفه]] [[خدا]] در [[زمین]] می‌داند<ref>سوره بقره، آیه۳۰.</ref> و او را از اخلاق ناپسند بازمی‌دارد<ref سوره نحل، آیه ۹۰</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 93- 95.</ref>


با مراجعه به منابع اصیل [[اسلامی]] در [[علم اخلاق]] و با دقت در موارد کاربرد آن در [[قرآن]] و [[احادیث]]، علم اخلاق را می‌توان چنین تعریف کرد: «[[علمی]] است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی می‌کند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام دادن [[اعمال پسندیده]] و دوری از صفات نفسانی بد و [[اعمال ناپسند]] را نشان می‌دهد»<ref> ر. ک: ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و طهارة الاعراق، ص۲۷؛ طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، ص۴۸؛ نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۷ - ۲۶؛ صدرالدین شیرازی، الاسفار الاربعه، ج۴، ص۱۱۶-۱۱۷.</ref>.
== معناشناسی ==
=== معنای لغوی ===
{{اصلی|اخلاق در لغت}}
اخلاق در لغت جمع خُلق و به‌معنای [[خوی]] و طبع<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۸۷؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تحقیق مهدی مخزومی - ابراهیم سامرائی، ج۴، ص۱۵۱؛ ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ج۲، ص۲۱۴.</ref> روش، [[رفتار]] و [[خصلت]] است. خُلق به معنی صورت [[باطنی]] و خَلق به معنی صورت ظاهری است<ref>سید عبدالله شبر، الاخلاق، ص۱۰؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۹۶.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص 31 ـ ۳۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۱؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵؛ [[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی]]، ص ۴۱-۴۶.</ref>
 
=== معنای اصطلاحی ===
در اصطلاحِ [[علم اخلاق]]، خُلق عبارت از ملکه‌ای [[نفسانی]] است که باعث می‌شود [[انسان]] بدون نیاز به [[تفکر]] و درنگ، به آسانی کارهای مناسب با آن را انجام دهد<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۶.</ref>. برخی از [[دانشمندان]] با اندکی توسعه، واژة اخلاق را بر رفتارهای [[انسان]] ـ حتی اگر ناشی از خلقیات او نباشد. اطلاق می‌کنند<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۹.</ref> و از این رهگذر، اخلاق را به دو قسم اخلاق صفاتی و اخلاق [[رفتاری]] تقسیم می‌کنند<ref>ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص 31 ـ ۳۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۱؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵.</ref>
 
علم اخلاق در تعریفی جامع عبارت است از دانشی از انواع صفات خوب و بد و چگونگی اکتساب صفات خوب و زدودن صفات بد و موضوع آن عبارت است از صفات خوب و بد از آن جهت که مرتبط با [[افعال]] اختیاری [[انسان]] بوده و برای او قابل اکتساب یا اجتناب‌اند، علمی که در آن ضمن آشنایی با انواع [[فضایل]] و [[رذایل اخلاقی]]، راه‌های اکتساب و [[آراستگی]] به [[خوبی‌ها]] و اجتناب و [[پیراستگی]] از [[بدی‌ها]] را [[تعلیم]] می‌دهد<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، فلسفه اخلاق، ص۱۸.</ref>.<ref>[[روح‌الله شاطری|شاطری، روح‌الله]]، [[نظام اخلاق اسلامی - شاطری (مقاله)|مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۴۰۵.</ref>
 
[[هدف]] علم اخلاق این است که انسان را به کمال و [[سعادت حقیقی]] خود ـ که همانا هدف اصلی [[خلقت جهان]] و [[انسان]] است ـ برساند. [[تفسیر]] [[واقعی]] و تحقق این کمال و [[سعادت]] به آن است که انسان به قدر [[استعداد]] خود، چه در صفات [[نفسانی]] و چه در حوزه [[رفتاری]]، جلوه‌گاه اسما و [[صفات الهی]] شود، تا در حالی که [[جهان]] طبیعی، بی‌اراده به [[تسبیح]] [[جمال]] و جلال خداوندی مشغولند، انسان، با [[اختیار]] و [[آزادی]]، مقرب‌ترین، گویاترین و کامل‌ترین [[آیه]] [[الهی]] باشد<ref>[[احمد دیلمی|دیلمی، احمد]]، [[مبانی و نظام اخلاق (مقاله)| مقاله «مبانی و نظام اخلاق»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۱۰۰.</ref>.
 
== پیشینه ==
بحث از [[اخلاق]] و اصول اخلاقی از دیرباز مد نظر [[بشر]] بوده است. در یونان باستان سوفسطائیان بر اساس مبنای [[شک و تردید]]، در [[ارزش]] هنجارهای [[اخلاقی]] [[تردید]] و [[ضرورت]] و کلی‌ بودن قضایای اخلاقی را [[نفی]] می‌کردند و آنها را نسبی می‌دانستند<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۹۹-۱۰۴.</ref>. [[فیلسوفان]] یونان [[مکتب اخلاقی]] خویش را بر بنیان [[حکمت]] و [[تعقل]] نهادند و بر ارزش [[معرفت]] و [[امکان شناخت]] و [[ثبات]] [[ارزش‌های اخلاقی]] تاکید کردند و [[دانایی]] را اصل و اساس [[فضیلت]] و ارزش و [[جهل و نادانی]] را سرمنشا [[ناهنجاری]] اخلاقی معرفی کردند<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۲۴۹.</ref>.
 
[[هویت]] اخلاق در [[تمدن اسلامی]] ریشه در [[قرآن]] و [[سنت]] دارد. [[قرآن کریم]] در معرفی آسیب‌های [[اخلاقی]]، به پیروی‌ نکردن از عالمانی که در [[پیروی]] از [[هوای نفسانی]]، [[کلام الهی]] را [[تحریف]] می‌کنند، توصیه کرده است<ref>سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>.<ref>ایزدپناه، درآمدی بر مبانی، ص ۱۶۲-۱۶۳.</ref> توجه به مباحث اخلاقی [[اسلام]] و بحث از مفاد و مبانی آن در میان [[مسلمانان]]، در سده اول هجری به دورانی بر می‌گردد که مسائلی مانند «[[عدل الهی]] و معیار [[عدالت]]»، «معنا و ملاک [[حسن و قبح]]»، «رابطه [[اعتقاد]] و عمل» و «[[جبر و تفویض]] و [[نظریه]] [[امر بین الامرین]]»، [[ذهن]] مسلمانان را مشغول کرده بود<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۱-۴۲ و ۶/۶۳۹.</ref>. بعدها دانشمندان مسلمانان در [[نگارش]] اخلاق [[روایی]] کوشش‌های فراوانی کردند. آثار [[اخلاقی]] به چند دسته تقسیم می‌شوند:
# [[اخلاق توصیفی]] که به شیوه [[تاریخی]] و [[جامعه‌شناختی]] به [[ارزش‌های اخلاقی]] [[جامعه]] خاص می‌پردازد<ref>فرانکنا، فلسفه اخلاق، ۲۵.</ref>؛
# [[فلسفه]] اخلاق که بر اساس آن پیش‌فرض‌های اخلاق و مباحثی چون معناشناسی و [[نظام اخلاقی]] و معیار اخلاقی در آن بحث می‌شود<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۲۸۸-۲۸۹ و ۵۷۶.</ref>؛
# اخلاق تربیتی (اخلاق عملی) که به چگونگی تحصیل [[فضیلت]] و اجراکردن این فضیلت‌ها در خود و پرهیز از رذیلت‌های [[روحی]] و عملی از راه پرورش قوای درونی در مرحله عمل می‌پردازد و از این‌رو آسیب‌شناسی اخلاقی از [[وظایف]] این شاخه از پژوهش‌های اخلاقی است<ref>جوادی آملی، ادب قضا، ۵۴؛ جوادی آملی، تسنیم، ۲۴/۱۱۴.</ref>.  
# [[علم اخلاق]] که به بررسی نظری فضیلت‌ها و رذیلت‌ها به معنای کلی آنها و معالجه برای [[تهذیب نفس]] می‌پردازد<ref>نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ۳۲.</ref>.<ref>[[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده]] و [[مهدی احمدپور|احمدپور]]، [[اخلاق - علی‌زاده و احمدپور (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۵۱۹ - ۵۳۰.</ref>


[[هدف]] علم اخلاق این است که انسان را به کمال و [[سعادت حقیقی]] خود - که همانا هدف اصلی [[خلقت جهان]] و [[انسان]] است - برساند. [[تفسیر]] [[واقعی]] و تحقق این کمال و [[سعادت]] به آن است که انسان به قدر [[استعداد]] خود، چه در صفات [[نفسانی]] و چه در حوزه [[رفتاری]]، جلوه‌گاه [[اسما]] و [[صفات الهی]] شود، تا در حالی که [[جهان]] طبیعی، بی‌اراده به [[تسبیح]] [[جمال]] و جلال خداوندی مشغولند، انسان، با [[اختیار]] و [[آزادی]]، مقرب‌ترین، گویاترین و [[کامل‌ترین]] [[آیه]] [[الهی]] باشد.
== اخلاق در قرآن ==
{{اصلی|اخلاق در قرآن}}
در [[قرآن کریم]]، واژه [[اخلاق]] و نیز خُلْق به‌کار نرفته است؛ امّا واژه "خُلُق" ۲ بار ذکر شده است:
# در [[ستایش]] [[پیامبر گرامی اسلام]] [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>
# مخاطبان [[حضرت هود]] {{ع}} در پاسخ به دعوت‌های مکرّر او به [[اخلاق پسندیده]] [[عقلی]] و [[شرعی]]، گفتند: {{متن قرآن|قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ}}<ref>«گفتند: چه اندرز دهی چه ندهی برای ما برابر است» سوره شعراء، آیه ۱۳۶.</ref>؛ زیرا از منظر آنان، این سخنان چیز تازه‌ای نبود؛ بلکه تکرار سنّت‌های گذشتگان بود و [[ارزش]] [[پیروی]] نداشت: {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.</ref> گرچه واژه خُلُق در همین دو [[آیه]] به‌کار رفته است؛ ولی بی‌تردید بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] با مسائل [[اخلاقی]] ارتباط دارد؛ زیرا از طرفی پیامبر‌ اسلام {{صل}} فرموده است: {{متن حدیث| إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ }}<ref>مسند الرضا {{ع}}، ص‌۱۳۱؛ مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۸۶؛ بحارالانوار، ج‌۶۸، ص‌۳۷۳ و ۳۸۲.</ref> و از سوی دیگر، [[قرآن]] نیز سند [[بعثت]] است؛ بنابراین، باید ضمن معرفی [[مکارم اخلاقی]] چگونگی [[آراستگی]] به آنها را هم بیان کند.


برخی بر این عقیده‌اند که چون انسان دارای ساخت‌های سه‌گانه وجودی یعنی [[اندیشه]]، [[عاطفه]] و [[رفتار]] است، در حوزه [[علوم اسلامی]] نیز سه [[علم]] اصلی شکل گرفته است که عهده‌دار [[هدایت]] [[بشر]] در هر یک از این ساحت‌ها است. بر اساس ظاهر این [[کلام]]، حوزه اندیشه و رفتار [[آدمی]] از [[قلمرو علم]] [[اخلاق]] خارج است؛ اولی داخل در قلمرو علم کلام و دومی در حوزه [[علم فقه]] وارد است. این مرزبندی، معیاری واقعی برای تمایز بین مسائل این [[علوم]] نیست، بلکه تقسیمی مسامحه‌آمیز است؛ زیرا جوهره [[اخلاقی]] بودن یک عمل در اتصاف آن به خوبی و [[بدی]] است و نشانه این خوبی و بدی در [[ادبیات]] [[دینی]] ما، ترتب [[ثواب و عقاب]] [[اخروی]] بر آن است؛ چه آثار مفید یا زیان‌بار [[دنیوی]] داشته باشد یا نه. البته باید توجه داشت که [[کیفر]] ترک [[احکام اخلاقی]] غیر الزامی، فقط [[محرومیت]] از رسیدن به برخی [[مقامات معنوی]] و یا از دست دادن [[مقام معنوی]]، است.
از‌ جمله [[آیات]] مرتبط با مقوله اخلاق، آیات مشتمل بر واژه‌هایی است که با اخلاق، پیوند مفهومی دارند؛ مانند واژه‌های: دسّ و [[تزکیه]]<ref>سوره شمس، آیه ۹.</ref>، [[سعادت]] و [[شقاوت]]<ref>سوره هود، آیه ۱۰۵،  سوره شمس، آیه ۹ و ۱۰.</ref>، [[اصلاح]] و [[افساد]]<ref>سوره انفال، آیه ۱، سوره شعراء، آیه ۱۸۱.</ref> و [[هدایت]] و [[ضلالت]]<ref>سوره تغابن، آیه ۶.</ref> و نیز آیاتی که به مرتبطات مصداقی [[اخلاق]] پرداخته و به [[خُلق]] یا عمل خاصّی اشاره کرده و برای مثال از [[قبح]] [[سرقت]]<ref>سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>، [[ربا]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref> و [[قتل]]<ref>سوره مائده، آیه ۲۹.</ref> یا [[حُسن]] [[انفاق]]<ref>سوره نحل، آیه ۷۵، سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref> و [[صدق]] و [[راستی]]<ref>سوره مریم، آیه ۴۱.</ref> [[سخن]] رانده است. افزون بر این، عمده آیاتی که از [[خداوند]]، [[عالم ملکوت]]، [[انسان]] و [[عالم طبیعت]]، [[وحی]] و [[رسالت]] و [[معاد]] سخن می‌گوید، با اخلاق نیز مرتبط ‌است<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
=== قرآن و نقش آن در ترویج اخلاق ===
[[قرآن]]، نقش مهمی در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن [[دینداران]] ایفا می‌کند و ایفای چنین نقشی از راه‌های مختلفی صورت می‌گیرد که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌رود.
# '''قرآن و نگرش [[آدمی]] به [[دنیا]]:''' از منظر قرآن دنیا ظاهری دارد و [[باطنی]]، ظاهر دنیا [[فریبنده]] و غفلت‌آور است و [[باطن]] دنیا همان [[آخرت]] است<ref>سوره روم، آیه ۷.</ref>. [[دنیا]] سرای [[امتحان]] می‌باشد و [[نعمت‌ها]] و نقمت‌های [[دنیوی]] زمینه‌ساز امتحان‌اند<ref>سوره ملک، آیه ۲.</ref>؛ قرآن به ما می‌آموزد که [[زندگی دنیا]] در مقایسه با [[زندگی اخروی]]، متاع ناچیز و بازیچه‌ای بیش نیست<ref>سوره رعد، آیه ۲۶</ref>.
# '''بیان صُوَر [[غیبی]] و نتایج [[اخروی]] [[اعمال]]:''' یکی از مهم‌ترین یاری‌های [[قرآن]] به [[اخلاق]] از رهگذر پرده‌برداری از صُوَر غیبی و نتایج دراز مدت اعمال خوب و بد [[انسان]]، صورت می‌گیرد. قرآن درباره [[غیبت]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا}}<ref>«آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>.
# ''' ارائه الگوهای اخلاقی:''' یکی از روش‌های مؤثر در [[تعلیم و تربیت]] اخلاقی، ارائه الگوهای اخلاقی مناسب است و این را به عنوان یکی از کارکردهای برجسته قرآن در قلمرو اخلاق می‌توان برشمرد. قرآن از داستان کسانی که به نوعی الگوی اخلاقی‌اند بسیار سخن گفته است و یکی از نقش‌های اصلی [[پیامبران]] و [[اولیاء]] [[دین]]، این است که در [[رفتار]] و گفتار خود چنین الگوهایی را ترسیم کنند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>.
# ''' [[نظام اخلاقی]] [[عالم هستی]]:''' نظام اخلاقی عالم یکی از آموزه‌های کلیدی قرآن است که نقش به سزایی در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن مؤمنان باز می‌کند. این آموزه می‌گوید: [[جهان هستی]]، علاوه بر [[نظم]] طبیعی ـ [[علمی]]، دارای نظمی اخلاقی هم هست و در برابر [[کارهای نیک]] و بد [[آدمی]] حساسیت می‌ورزد و نسبت به [[اعمال]] و رفتار او واکنش مناسب نشان می‌دهد<ref>سوره روم، آیه ۴۱.</ref>.
# ''' نقش عبادت‌های [[دینی]] در [[اخلاق]] [[مؤمنان]]:''' [[حکمت]] عبادت‌های دینی پرورش بُعد [[اخلاقی]] وجود [[آدمی]] است: {{متن قرآن|وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ}}<ref>«و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز می‌دارد» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref>. [[عبادت]] چیزی نیست مگر اظهار [[خضوع]] و [[خشوع]] و [[بندگی]] در پیشگاه [[خداوند]] و چون خدا تجسم [[فضائل اخلاقی]] است، [[پرستش]] او به معنای [[مدح]] و [[ستایش]] این [[فضائل]] است و چون [[رذائل اخلاقی]] ریشه در [[خودبزرگ‌بینی]] و خودپرستی و [[پیروی]] از [[تمایلات نفسانی]] دارد پرستش خدای اخلاقی درمان همه این دردها به شمار می‌رود.
# '''۱ [[تزکیه]]:''' [[تهذیب]] [[نفوس]] [[انسان‌ها]] از [[اهداف]] [[ارسال پیامبران]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>. قرآن می‌کوشد از این طریق به [[آدمی]] بیاموزد که چگونه از [[شرّ]] نفس اماره که از منظر قرآن سرچشمه همه [[بدی‌ها]] و ناهنجاری‌های اخلاقی است، خلاص شود و چگونه وجدان اخلاقی خود را شکوفا و قوّه [[داوری]] اخلاقی خود را [[تزکیه]] و تهذیب نماید<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[اخلاق - عصیانی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>.


بر اساس این تلقی از مسئله اخلاقی، [[قلمرو اخلاق]] تنها منحصر به صفات و [[ملکات نفسانی]] نیست، بلکه ساحت‌های اندیشه و رفتار آدمی را نیز در می‌نوردد و درباره آنها از منظری اخلاقی [[داوری]] می‌کند. بنابراین مرزهای علوم - از جمله علوم سه‌گانه مذکور - را نوع نگاه و [[اختلاف]] در حیثیت مطلوب در هر یک از آنها، تعیین می‌کند، نه فقط ذات مسائل و موضوعات.
در نتیجه اخلاق در این نوشتار، قلمروی به وسعت همه ساحت‌های سه‌گانه آدمی دارد و منحصر به ملکات نفسانی او نیست.<ref>[[احمد دیلمی|دیلمی، احمد]]، [[مبانی و نظام اخلاق (مقاله)| مقاله «مبانی و نظام اخلاق»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۱۰۰.</ref>
== اهمیت و جایگاه اخلاق ==
== اهمیت و جایگاه اخلاق ==
از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات می‌شود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندی به اصول اخلاق است<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>. اخلاق شاخه‌ای از [[علوم]] انسانی است که موضوع آن [[ارزش]] اعمال [[آدمی]] است. اهمیت اخلاق در [[دین اسلام]] به حدی است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} علت [[بعثت]] خود را در زمینه‌های بروز و تحقّق کامل [[مکارم اخلاق]] در [[جامعه]] ذکر می‌کند و [[قرآن کریم]] نیز با عباراتی مانند: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى }}<ref>سوره اعلی، ۱۴</ref>، {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا}}<ref>سوره شمس، آیه ۹ ـ ۱۰</ref> بر اهمیت موضوع اخلاق تأکید ورزیده است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 93- 95.</ref>.
{{اصلی|اهمیت اخلاق}}
از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات می‌شود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندی به اصول اخلاق است<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>. اخلاق شاخه‌ای از [[علوم]] انسانی است که موضوع آن [[ارزش]] اعمال [[آدمی]] است. اهمیت اخلاق در [[دین اسلام]] به حدی است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} علت [[بعثت]] خود را در زمینه‌های بروز و تحقّق کامل [[مکارم اخلاق]] در [[جامعه]] ذکر می‌کند و [[قرآن کریم]] نیز با عباراتی مانند: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى }}<ref>سوره اعلی، ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا}}<ref>سوره شمس، آیه ۹ ـ ۱۰.</ref> بر اهمیت موضوع اخلاق تأکید ورزیده است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۹۳- ۹۵.</ref>.
 
== اهداف اخلاق ==
{{اصلی|اهداف اخلاق}}
[[اخلاق]] دارای اهداف واسطه‌ای و [[هدف غایی]] است؛ چرا که اخلاق، مقدمه‌ای برای [[تهذیب]] [[نفوس]] است و آن نیز مقدمه دستیابی به [[حقیقت]] [[معرفت الهی]] و مستعد ساختن نفس برای جلوه‌های [[توحیدی]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۰-۱۱؛ آیت الله خامنه‌ای، ۲۳/۴/۱۳۷۲؛ ۴/۸/۱۳۷۹.</ref>.
 
از والاترین [[هدف اخلاق]] با عنوان هدف غایی تعبیر شده است که مشتمل بر عناوینی چون [[حیات طیبه]]، [[قرب الی الله]]، [[خلافت الهی]]، [[انسان کامل]] و... است. اخلاق مقدمه‌ای برای [[تهذیب نفس]] است و [[هدف]] آن رساندن [[انسان]] به خصلت‌های [[اخلاقی]] مانند [[اخلاص]]، [[تقوا]]، [[زهد]]، [[بردباری]] و مانند آن است که همه این موارد از اهداف مقدماتی [[اخلاق]] به شمار می‌آیند و هر یک از آنها نیز مقدمه برای رسیدن به [[هدف غایی]] اخلاق است<ref>ر.ک: آیت الله خامنه‌ای، مکتوبات، ۱۴/۶/۱۳۷۴.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی]]، ص ۵۷.</ref>


== معناشناسی ==
== اخلاق اسلامی ==
اخلاق در لغت به‌معنای [[خوی]] و طبع<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۸۷.</ref> روش، [[رفتار]] و [[خصلت]] است<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۹۶.</ref> و در اصطلاحِ [[علم اخلاق]]، عبارت از ملکه‌ای [[نفسانی]] است که باعث می‌شود [[انسان]] بدون نیاز به [[تفکر]] و درنگ، به آسانی کارهای مناسب با آن را انجام دهد<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۶.</ref>. به عبارت دیگر اخلاق یعنی دستورهای صریح و قاطعی که [[وجدان]] به انسان [[الهام]] می‌کند<ref>مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۵۷.</ref>. اخلاق از طریق آثار و [[افعال]] قابل شناسایی است؛ زیرا [[رفتار]] خاصی که به طور مستمر از کسی سر می‌زند، نشان از ریشۀ درونی است، از این رو می‌توان اخلاق یک [[انسان]] را از ملاحظۀ [[رفتار]] او شناسایی کرد<ref>ر. ک: ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۹.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص 31 ـ ۳۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۱؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵.</ref>
{{اصلی|اخلاق اسلامی|دانش اخلاق اسلامی}}
اخلاق در [[اسلام]] و [[قرآن کریم]] جایگاهی والا و [[شایسته]] دارد. [[خداوند]] پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی [[نیکو]] و عظیم می‌ستاید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. در [[سوره شمس]] پس از یازده [[سوگند]] چنین می‌گوید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. از نگاه [[قرآن]] [[فلسفه بعثت]] [[خاتم پیامبران]] [[تعلیم و تربیت]] و [[تزکیه]] انسان‌هاست {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عربپیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.


== [[اهداف اخلاق]] ==
[[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جست‌وجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه [[نجات]] دلالت می‌کند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. همچنین فرمودند: «همان‌طور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>
== [[مبانی اخلاق]] ==


== [[اهمیت اخلاق]] ==
== قلمرو اخلاق ==
== [[قلمرو اخلاق]] ==
قلمرو اخلاق بسیار وسیع است به گونه‌ای که رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] (طبیعت) را شامل می‌شود. به این ترتیب شاخه‌های گوناگون [[علم اخلاق]] به وجود می‌آید. به عنوان مثال، [[اخلاق خانوادگی]]، اخلاق [[شهروندی]] و اخلاق [[سیاسی]] شاخه‌هایی از اخلاق است که در بخش رابطه با [[مردم]] می‌توان به آنها اشاره کرد<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۷-۸.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>
[[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است به گونه‌ای که رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل می‌شود. به این ترتیب شاخه‌های گوناگون [[علم اخلاق]] به وجود می‌آید. به عنوان مثال، [[اخلاق خانوادگی]]، اخلاق [[شهروندی]] و اخلاق [[سیاسی]] شاخه‌هایی از اخلاق است که در بخش رابطه با [[مردم]] می‌توان به آنها اشاره کرد<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۷-۸.</ref><ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>


== دانش اخلاق ==
== دانش اخلاق ==
خط ۳۶: خط ۷۱:
یکی از تقسیماتی که در زمینه اخلاق مطرح شده است، تقسیم به نظری و عملی است. در اخلاق نظری صفات نیک و بد [[شناسایی]] و معرّفی می‌‌شود و در اخلاق عملی راه [[تهذیب نفس]] و رسیدن به [[کمالات انسانی]] مطرح می‌‌شود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۱.</ref>.
یکی از تقسیماتی که در زمینه اخلاق مطرح شده است، تقسیم به نظری و عملی است. در اخلاق نظری صفات نیک و بد [[شناسایی]] و معرّفی می‌‌شود و در اخلاق عملی راه [[تهذیب نفس]] و رسیدن به [[کمالات انسانی]] مطرح می‌‌شود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۱.</ref>.


== [[اخلاق اسلامی]] ==
== مبانی علم اخلاق ==
=== [[نظام اخلاقی اسلام]] ===
{{اصلی|مبانی و اصول اخلاقی}}
اخلاق در [[اسلام]] و [[قرآن کریم]] جایگاهی والا و [[شایسته]] دارد. [[خداوند]] پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی [[نیکو]] و [[عظیم]] می‌ستاید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. در [[سوره شمس]] پس از یازده [[سوگند]] چنین می‌گوید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. از نگاه [[قرآن]] [[فلسفه بعثت]] [[خاتم پیامبران]] [[تعلیم و تربیت]] و [[تزکیه]] انسان‌هاست {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} <ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.  
«علم اخلاق» بر اساس هر گرایشی بر مبانی‌ای [[استوار]] است. مهمترین این مبانی از دیدگاه [[اسلام]] عبارت است از:
# توحیدی‌ بودن: نظام اخلاقی اسلام تنها بیان [[صفات پسندیده]] یا [[نفی]] [[صفات رذیله]] نیست، بلکه علم اخلاق مقدمه برای [[تهذیب نفس]] و آن نیز مقدمه برای رسیدن به [[معرفت]] و توحید است؛ زیرا با رذیلت‌های اخلاقی که [[حجاب]] قلب محسوب می‌شوند، [[انسان]] نمی‌تواند به مقصد اصلی که معرفت و توحید است، برسد<ref>امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۱۰.</ref>.
# فطری‌ بودن: [[قرآن کریم]] [[فطرت انسان]] را فطرتی الهی معرفی کرده است<ref>سوره روم، آیه ۳۰.</ref>، [[انسان]] بر اساس [[فطرت]] خود متوجه خیر و کمال است و از نقص و [[شرور]] تنفر دارد<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲-۳۳؛ امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۷۹.</ref>.
# عقلی‌ بودن [[حسن و قبح افعال]]: بیشتر [[حکما]] و [[اندیشمندان اسلامی]] حسن و قبح افعال را عقلی می‌دانند و آن را از مدرکات [[عقل عملی]] می‌شمارند، مانند [[ادراک]] حسن عدل و قبح ظلم<ref>قاضی‌عبدالجبار، المغنی، ۱۳/۳۵۱؛ حلی، الباب الحادی عشر، ۲۵.</ref>.
# اختیاری‌ بودن: [[اندیشمندان اسلامی]] بر این نکته تاکید کرده‌اند که شکل‌گیری و [[تغییر]] [[خُلق]] امری اختیاری است؛ بنابراین حصول صفات نیکو و [[زشت]] امری اکتسابی است<ref>فارابی، سعادت، ۴۵-۴۶.</ref>.<ref>[[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده]] و [[مهدی احمدپور|احمدپور]]، [[اخلاق - علی‌زاده و احمدپور (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۵۱۹ - ۵۳۰.</ref>
 
== گستره [[علم اخلاق]] ==
=== اخلاق فردی ===
{{اصلی|اخلاق فردی}}
منظور از اخلاق فردی، اصولی است که صرف نظر از حیثیّت اجتماعی [[انسان]]، به بیان [[ارزش‌های اخلاقی]] او می‌پردازد. جدیّت و [[کوشش]] در [[راه خدا]] برای فرد [[انسان]]، [[ارزش]] است<ref>سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref>. [[قرآن]] به [[استقامت]] و [[ثبات]] در راه خدا<ref>سوره فصلت، آیه ۶.</ref> و ترک [[پیروی از هوای نفس]] سفارش کرده است<ref>سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. بستن چشم از نگاه به نامحرم و پاکدامنی که از [[عزّت]] نفس نشأت می‌گیرد<ref>سوره نور، آیه ۳۰.</ref> و نیز [[انتخاب]] [[الگو]] و اسوه‌ای [[دینی]] در [[زندگی]] هر فرد، مورد سفارش قرآن است<ref>سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. [[خداوند]]، [[حسد]] را که حالتی درونی و فردی است، [[نکوهش]] می‌کند و از انسان می‌خواهد به [[بندگان]] او برای نعمتی که خداوند به آنان داده است، حَسَد نورزد<ref>سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> و سرانجام از [[آدمی]] می‌خواهد که در [[توانگری]] از [[اسراف]] و [[تبذیر]] بپرهیزد<ref>سوره اسراء، آیه ۲۶، سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref>.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲؛ [[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده]] و [[مهدی احمدپور|احمدپور]]، [[اخلاق - علی‌زاده و احمدپور (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۵۱۹ - ۵۳۰.</ref>
 
=== [[اخلاق اجتماعی]] ===
{{اصلی|اخلاق اجتماعی}}
وقتی [[اخلاق]] به‌صورت مطلق به‌کار می‌رود، بیش‌تر به اخلاق اجتماعی منصرف است<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۳، ص‌۲۳.</ref> که به بیان اصول ارزشی [[حاکم]] بر [[روابط اجتماعی]] انسان می‌پردازد. مهمّ‌ترین اصل حاکم بر روابط اجتماعی، رعایت [[عدل]] و [[پرهیز]] از [[ستم]] است که مفاد [[آیات]] بسیاری در این زمینه است. خداوند از انسان می‌خواهد در رفتارش [[عدالت]]، پیشه کند؛ زیرا به [[تقوا]] نزدیک‌تر است<ref>سوره مائده، آیه ۸.</ref> و نیز هرگاه سخن می‌گوید، به عدالت بگوید<ref>سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref> و خود خداوند هم به عدل امر می‌کند<ref>سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> و در مقابل از [[ستم]] [[نکوهش]] می‌کند و بر آن [[وعده]] [[عذاب]] دردناک می‌دهد<ref>سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref>. حتّی از رعایت عدالت درباره [[دشمنان]] نیز [[نهی]] نمی‌کند<ref>سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref>.
 
درخصوص [[خانواده]] که [[اجتماعی]] کوچک است، سفارش‌های [[اخلاقی]] مهمّی در [[قرآن]] وجود ‌دارد مانند:
# [[نیکی به پدر و مادر]] و [[خویشاوندان]]<ref>سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>؛
# [[رفتار]] [[پسندیده]] [[زن]] و شوهر با همدیگر<ref>سوره طلاق، آیه ۶.</ref>؛
# [[وفاداری]] به [[تعهّد]] [[مالی]] [[ازدواج]] (مهر)<ref>سوره نساء، آیه ۴.</ref>؛
# اعتماد به خداوند در تأمین نیازهای [[فرزندان]] و پرهیز از قتل آنها برای [[ترس]] از [[فقر]] یا بدنامی<ref>سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>.
 
هم‌چنین درباره [[وظایف]] جمعی [[امّت اسلام]]، اصول مشخّصی از قرآن قابل استفاده است:
# تأکید بر [[حفظ]] [[وحدت اجتماعی]] بر محور [[حق]]<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>؛
# [[پیروی]] از زمام‌داران [[حقّ]]<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛
# دوری از [[فساد]] و [[ترویج]] آن در [[جامعه]]<ref>سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>؛
# آمادگی برای [[دفاع]] در برابر دشمنان خدا<ref>سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲؛ [[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده]] و [[مهدی احمدپور|احمدپور]]، [[اخلاق - علی‌زاده و احمدپور (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۵۱۹ - ۵۳۰.</ref>
 
== اخلاق در فقه اسلامی ==
{{اصلی|اخلاق در فقه اسلامی}}
هر [[مسلمان]] باید سعی کند [[منش]] و [[رفتار]] او بر اساس [[تعالیم]] [[اخلاقی]] [[اسلام]] باشد<ref>مجمع المسائل، ج۱، ص ۵۳۴.</ref>، در برخی موارد نسبت به [[خوش خلقی]] تأکید شده است، مانند [[خوش اخلاقی]] در [[سفر]] با همسفران<ref>العروة الوثقی، ج۲، ص ۴۱۵.</ref> چنان که بر بازرگانان [[مستحب]] است با مشتریان خود با گشاده‏‌رویی برخورد نمایند چه آنکه این کار موجب فراوانی و [[گشایش]] روزی آنان می‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۲، ص ۴۶۵.</ref>.


[[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جست‌وجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه [[نجات]] دلالت می‌کند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. همچنین فرمودند: «همان‌طور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>
[[ازدواج]] با [[زن]] یا مرد بداخلاق [[مکروه]] است<ref>العروة الوثقی، ج۲، ص ۷۹۹؛ تحریر الوسیلة، ج۲، ص ۲۳۸.</ref>. طلاق دادن [[همسر]] در صورتی که زن و مرد از نظر اخلاقی با هم سازگار باشند مکروه<ref>الروضة البهیة، ج۶، ص ۳۲.</ref>. [[معلم]] [[اخلاق]] از کسانی است که می‏‌توانند از [[بیت المال]] [[ارتزاق]] نمایند<ref>الروضة البهیة، ج۳، ص ۷۱.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص ۳۴۴-۳۴۵.</ref>


=== [[دانش اخلاق اسلامی]] ===
== [[اخلاق]] حرفه‌ای ==
[[اخلاق اسلامی]] گستره بسیار وسیعی داشته و در مسیر [[سعادت]] و [[کمال انسان]] در همه شئون زندگی برنامه‌هایی را ارائه نموده است. در [[جهان‌بینی اسلامی]]، [[دنیا]] میدان اساسی [[وظیفه]]، [[مسئولیت]] و [[رسالت]] [[دین]] است و دین در این عرصه تلاش [[انسان‌ها]] را جهت داده و [[هدایت]] می‌کند. تمام تلاش‌های [[دنیوی]] از قبیل [[اقتصاد]]، [[سیاست]]، [[حکومت]]، [[حقوق]]، اخلاق و [[روابط فردی]] و [[اجتماعی]] انسان، وسیله‌ای برای [[رشد]] و [[تکامل]] و ابزارهایی برای تعالی اخلاق و معنویت است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۱۴/۳/۱۳۸۴.</ref>. بنابراین قلمرو و گستره اخلاق، تمامی تلاش‌ها و فعالیت‌های دنیوی انسان را در بر می‌گیرد. رعایت [[تقوا]] در مسائل کاری و حرفه‌ای [[ملت]] را برانگیخته و موجب شکوفایی و رونق در حرکت آنان می‌گردد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۲/۳/۱۳۶۹.</ref>. این حوزه از اخلاق در گروه‌های مختلفی از [[جامعه]] قابل پیگیری است:
# فعالان [[اقتصادی]]: در [[نظام اسلامی]] کار اقتصادی، کاری اساسی و زیر بنایی است و بدون [[اقتصاد سالم]] امکان خدمت‌رسانی به جامعه وجود ندارد با این حال اقتصاد باید توأم با اخلاق باشد تا [[سلامت]] آن را تأمین کند. تفاوت اقتصاد اسلامی با سایر اقتصادها در [[اخلاقی]] بودن آن است. رعایت اخلاق در اقتصاد و سلامت اقتصادی [[سلامت جامعه]] را نیز در بردارد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۲۴/۷/۱۳۶۹.</ref>.
# [[زمامداران]] و [[کارگزاران]]: منظور از [[حاکمان]] و کارگزاران، کسانی هستند که نهاد حاکمیت و قوای سه‌گانه مجریه، مقننه و قضاییه را از بالاترین تا پایین‌ترین مراتب آن، تشکیل می‌دهند، یعنی کسانی که [[مسئولیت]] انجام و [[اداره امور]] جاری [[کشور]] را بر عهده دارند. در نظام اسلامی همه مسئول‌اند و مسئولیت برای [[مسئول]] مسبوق به صیانت و [[سیاست]] نفس است. هر مسئولی قبل از آنکه دیگران را رعایت کند باید خود را رعایت کند و هر سیاستمداری نسبت به دیگران باید [[سیاستمدار]] نفس خود باشد. [[انسان]] سرشار از [[خواسته‌ها]] و تمایلاتی است که اگر آن را [[تدبیر]] و تعدیل نکند، قبل از اینکه [[منجی]] دیگران باشد خود در [[مهلکه]] [[گمراهی]] و [[ضلالت]] به [[هلاکت]] می‌رسد<ref>جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن، ص۲۶۴.</ref>. [[زمامدار]] باید از [[اعتقاد]] و [[اخلاق]] کاملی برخوردار بوده و به [[گناهان]] [[آلوده]] نباشد و برای اینکه گرفتار [[طغیان]] و [[سرکشی]] نشود باید نفس خود را [[تزکیه]] کند<ref>[[امام خمینی]]، ولایت فقیه، ص۴۹؛ ر.ک: [[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۹۱.</ref>. در روش غالب زمامداران، اموری مانند [[تکبر]] ورزیدن، [[رفاه‌طلبی]]، [[تجمل‌گرایی]] و [[خودرأیی]]، امری پذیرفته شده در مورد زمامداران است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۲۳/۴/۱۳۶۸.</ref>. رفتار و گفتار [[مسئولان]] و کارگزاران مانند رعایت [[تقوا]] و [[امانت]]، اخلاق و [[احساس مسئولیت]]، می‌تواند تأثیر ماندگاری در جامعه داشته باشد و [[زندگی]] مردم را متأثر سازد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۴/۱۰/۱۳۷۸؛ ۲۱/۹/۱۳۸۰؛ ۸/۳/۱۳۹۲.</ref>. رعایت نکردن اخلاقیات در میان [[مسئولان]] و رفتارهایی مانند تشنج، [[بغض]] و کم‌کاری، به تدریج در [[رفتار]] [[مردم]] نیز منعکس شده و موجب گسترش این [[ناهنجاری‌ها]] در [[اجتماع]] می‌گردد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۵/۶/۱۳۸۰؛ ۸/۳/۱۳۹۲.</ref>.
# [[روحانیان]]: یکی از علمای معاصر در سفارش به روحانیت، فراگیر شدن [[تربیت اخلاقی]] در حوزه را موجب در [[امان]] ماندن آن از آسیب‌رسانی [[دشمنان]] و سبب ایجاد آینده‌ای [[نورانی]] برای [[کشور]] می‌داند<ref>[[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۵۶–۳۵۷؛ ج۲۰، ص۱۹۱.</ref>. توجه به دو عنصر [[فقاهت]] و [[تهذیب اخلاق]]، در جهت [[خدمت‌رسانی]] به [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]] راهگشاست؛ اما اگر [[نفس انسان]] مهذب نباشد ممکن است نتیجه‌ای معکوس حاصل شود<ref>ر.ک: [[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۶۹؛ ج۱۹، ص۱۳۳-۱۳۵؛ [[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۲۲/۳/۱۳۶۸؛ ۲۰/۶/۱۳۷۳.</ref>. علما علاوه بر [[سعادت]] خود، عهده‌دار سعادت مردم نیز هستند<ref>[[امام خمینی]]، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۵۰.</ref>.
# اخلاق معلمان و استادان: [[اعتماد به نفس]] شخصی و ملی، [[شاگردپروری]] و دانشجوپروری، پرکاری و [[خستگی‌ناپذیری]]، اجتناب از [[تنبلی]]، [[شجاعت]] [[علمی]]، اجتناب از [[تقلید]]، [[باور]] ملی و علمی، داشتن زبان [[تشویق]] به جای زبان [[یأس]] و دلسردی ارتقاءدهنده [[هویت ملی]] و [[دینی]] و تلاش برای [[تربیت دینی]] و [[دانشجویان]] است<ref>سایه‌سار ولایت، ج۶، ص۱۲۲ – ۱۲۶.</ref>. یکی از [[وظایف]] معلمان [[نصیحت]] و [[موعظه]] است اما اخلاقی که [[معلم]] باید برای آن [[سرمایه‌گذاری]] کند آن اخلاقی که [[علم]] و در درون کتاب است، نیست، آن به درد [[زندگی]] نمی‌خورد، [[اخلاق]] یک عمل است، یک حالتی است، [[خلق]] یک خلق، یک کیفیت در من و شما، چگونه حاصل می‌شود. یک راه آن نصیحت و موعظه است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با انجمن اسلامی معلمان، ۶/۶/۱۳۶۲.</ref>.
# دانشگاهیان و فرهنگیان: [[وظایف]] دانشجویان و دانشگاهیان آن است که افزون بر [[کسب علم]] و [[ارزش]] دانستن آن، به [[تهذیب نفس]] پرداخته و بنیادهای [[اخلاقی]] را در خود تقویت کنند. هرچند برای یک کشور، عالم، محقق، و پژوهشگر و [[نابغه]]، [[ثروت]] خیلی بزرگی است؛ اما زمانی که بنیان‌های اخلاقی [[استوار]] نباشد و [[وجدان]] اخلاقی زنده نباشد [[علم]] آنان نیز غیرمفید است<ref>ر.ک: [[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۶۹-۱۷۰؛ ج۱۹، ص۳۲۵؛ [[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۲۲/۲/۱۳۷۷.</ref>.
# فعالان [[سیاسی]]: سیاست‌مدار باید در پی [[هدایت]] و [[صلاح جامعه]] باشد و تمام ابعاد [[انسان]] و [[جامعه]] را در نظر داشته باشد و بر مدار اخلاق در هدایت جامعه به [[صلاح]] [[اقدام]] نماید<ref>[[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref>.
# مهندسان و پزشکان: پزشک بدون [[تهذیب نفس]]، هرچند به مدارج [[علمی]] و تخصص‌های بسیاری رسیده باشد، مسئولیت‌پذیر نبوده و در [[حق]] [[بیماران]] [[اجحاف]] می‌کند. مهندس نیز همینطور است، بدون تهذیب نفس ممکن است نقشه و طرحی ارائه کند که تنها در جهت [[منافع]] خودش باشد<ref>[[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۷، ص۴۷۱.</ref>.
# اصحاب رسانه: رسانه‌ها در [[دنیا]]، [[فکر]]، [[فرهنگ]]، [[رفتار]] و در [[حقیقت]] [[هویت فرهنگی]] [[انسان‌ها]] را [[القا]] می‌کنند و می‌توانند در بهبود [[وضعیت زندگی]] انسان و ارتقای اخلاق و [[معنویت]]، مؤثر باشند. [[اخلاق‌مداری]] در رسانه نقش مهمی در [[روابط]] [[جوامع]] دارد و [[حاکمیت]] اخلاق و فضیلت بر رسانه‌ها سبب می‌شود که ملت‌ها حرف یکدیگر را بهتر بفهمند و بسیاری از بدفهمی‌ها و کج‌فهمی‌ها از میان برود و گستره تصمیم‌گیری‌های [[سیاست‌مداران]] و قدرتمندان در دنیا محدود می‌گردد<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۲۶/۲/۱۳۸۵.</ref>.<ref>[[روح‌الله شاطری|شاطری، روح‌الله]]، [[نظام اخلاق اسلامی - شاطری (مقاله)|مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۴۲۲ ـ ۴۲۷؛ [[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی]]، ص ۷۱ ـ ۷۵.</ref>


== [[اخلاق بندگی]] ==
== چالش‌ها و آسیب‌های [[اخلاقی]] ==
== [[اخلاق فردی]] ==
برخی از مهمترین چالش‌ها و آسیب‌های فراروی اخلاق عبارت است از:
== [[اخلاق اجتماعی]] ==
# '''[[حب دنیا]]:''' [[انسان]] با [[محبت]] به [[مال]] و زخارف [[دنیوی]] بزرگ شده و این علاقه در [[قلب]] وی جای گرفته است. منشأ بسیاری از [[مفاسد اخلاقی]] و [[رفتاری]] و حتی [[مفاسد]] [[دینی]] نیز حب دنیاست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۲۹.</ref>. بر اساس [[روایات]] متعدد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص۱۳۱، ۳۱۵–۳۲۰.</ref> حب دنیا منشأ و ریشه تمام گناهان است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص۳۱۵؛ رک: امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۱۴۱.</ref>.
== [[اخلاق زیست‌محیطی]] ==
# '''خودبینی و [[تکبر]]:''' خودبینی از مهمترین موانع [[تکامل]] است که رذائلی مانند [[حسد]]، [[حرص]]، [[طمع]] و برادرکشی را در انسان ایجاد می‌کند، چنانکه منشأ بسیاری از [[جنگ‌ها]] و [[ظلم‌ها]] [[روحیه]] [[خودخواهی]] و [[خودپرستی]] است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۱۵/۱/۱۳۷۱؛ ۲۱/۷/۱۳۸۵.</ref>.
# '''[[اشرافی‌گری]] و [[تجمل‌گرایی]]:''' تجمل‌گرایی و [[گرایش]] به اشرافی‌گری پیامدهای بسیاری دارد؛ تأمین نشدن [[عدالت اجتماعی]]، دور شدن از [[روحیه برادری]] و [[الفت]] و [[انس]] و [[همدلی]]، از جمله این پیامدها به شمار می‌آیند. رواج تجمل‌گرایی در [[جامعه]] و [[عادت]] کردن به [[تجمل]] افزون بر آنکه [[اسراف]] به شمار آمده و سرمایه‌ها را از بین می‌برد، [[مشکلات]] [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] را نیز دو چندان می‌کند<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۴/۱۰/۱۳۷۸.</ref>.
# '''[[غفلت]]:''' در گذر [[زمان]] هرگاه [[مسلمانان]] دچار غفلت شدند، اخلاق، [[معنویت]]، [[عزت]] و [[اقتدار]] و همه [[کمالات]]، متوقف شده و [[عقب‌گرد]] کرده‌اند<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۲۳/۶/۱۳۸۳.</ref>. غفلت موجب انهدام [[اخلاق]]، [[انحراف فکری]] و هزیمت [[روحی]] است که هر کدام از اینها می‌تواند [[شخصیت انسان]] را از بین برده و موجب [[فروپاشی]] [[تمدن‌ها]] گردد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، مکتوبات، ۱۹/۱۰/۱۳۸۴.</ref>.
# '''[[خودفراموشی]]:''' در [[ادبیات]] [[اخلاقی]]، خودفراموشی به معنای آن است که انسان از [[هویت]] و [[هدف]] وجود و [[باطن]] و [[دل]] و [[روح]] خود غفلت کند و دچار فراموشی گردد، انسان [[تسلیم]] جریان مادی فاسدی شود و در مقابل [[بدی]]، [[فساد]] و [[شرّ]] هیچ مقاومتی نداشته باشد<ref>ر. ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۵۲ و ۱۳۱؛ [[سید علی حسینی خامنه‌ای|خامنه‌ای حسینی، سید علی]]، ۲۱/۹/۱۳۸۰.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی]]، ص ۹۳ ـ ۹۵.</ref>


== [[حسن خلق]] ==
== [[سوء خلق]] ==
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش