اخلاق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
یکی از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات میشود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندی به اصول | یکی از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات میشود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندی به اصول اخلاق است. اخلاق شاخهای از [[علوم]] انسانی بهشمار میرود که موضوع آن عبارت از [[ارزش]] اعمال [[آدمی]] است. [[دین اسلام]] با تأکیدی که بر مسئله اخلاق دارد، [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[اسلام]] را بهوجود آورد. اهمیت اخلاق در دین اسلام به حدی است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} علت [[بعثت]] خود را در زمینههای بروز و تحقّق کامل [[مکارم اخلاق]] در [[جامعه]] ذکر میکند و [[قرآن کریم]] نیز بر اهمیت موضوع اخلاق تأکید ورزیده است. قرآن کریم [[انسان]] را [[خلیفه]] [[خدا]] در [[زمین]] میداند<ref>سوره بقره، آیه۳۰.</ref> و او را از اخلاق ناپسند بازمیدارد<ref>سوره نحل، آیه ۹۰</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 93- 95.</ref> | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
بحث از | بحث از اخلاق و اصول اخلاقی از دیرباز مد نظر [[بشر]] بوده است. در یونان باستان سوفسطائیان بر اساس مبنای [[شک و تردید]]، در [[ارزش]] هنجارهای [[اخلاقی]] [[تردید]] و [[ضرورت]] و کلی بودن قضایای اخلاقی را [[نفی]] میکردند و آنها را نسبی میدانستند<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۹۹-۱۰۴.</ref>. [[فیلسوفان]] یونان [[مکتب اخلاقی]] خویش را بر بنیان [[حکمت]] و [[تعقل]] نهادند و بر ارزش [[معرفت]] و [[امکان شناخت]] و [[ثبات]] [[ارزشهای اخلاقی]] تاکید کردند و [[دانایی]] را اصل و اساس [[فضیلت]] و ارزش و [[جهل و نادانی]] را سرمنشا [[ناهنجاری]] اخلاقی معرفی کردند<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۲۴۹.</ref>. | ||
[[هویت]] اخلاق در [[تمدن اسلامی]] ریشه در [[قرآن]] و [[سنت]] دارد. [[قرآن کریم]] در معرفی آسیبهای [[اخلاقی]]، به پیروی نکردن از عالمانی که در [[پیروی]] از [[هوای نفسانی]]، [[کلام الهی]] را [[تحریف]] میکنند، توصیه کرده است<ref>سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>.<ref>ایزدپناه، درآمدی بر مبانی، ص ۱۶۲-۱۶۳.</ref> توجه به مباحث اخلاقی [[اسلام]] و بحث از مفاد و مبانی آن در میان [[مسلمانان]]، در سده اول هجری به دورانی بر میگردد که مسائلی مانند «[[عدل الهی]] و معیار [[عدالت]]»، «معنا و ملاک [[حسن و قبح]]»، «رابطه [[اعتقاد]] و عمل» و «[[جبر و تفویض]] و [[نظریه]] [[امر بین الامرین]]»، [[ذهن]] مسلمانان را مشغول کرده بود<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۱-۴۲ و ۶/۶۳۹.</ref>. بعدها دانشمندان مسلمانان در [[نگارش]] اخلاق [[روایی]] کوششهای فراوانی کردند. آثار [[اخلاقی]] به چند دسته تقسیم میشوند: | [[هویت]] اخلاق در [[تمدن اسلامی]] ریشه در [[قرآن]] و [[سنت]] دارد. [[قرآن کریم]] در معرفی آسیبهای [[اخلاقی]]، به پیروی نکردن از عالمانی که در [[پیروی]] از [[هوای نفسانی]]، [[کلام الهی]] را [[تحریف]] میکنند، توصیه کرده است<ref>سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>.<ref>ایزدپناه، درآمدی بر مبانی، ص ۱۶۲-۱۶۳.</ref> توجه به مباحث اخلاقی [[اسلام]] و بحث از مفاد و مبانی آن در میان [[مسلمانان]]، در سده اول هجری به دورانی بر میگردد که مسائلی مانند «[[عدل الهی]] و معیار [[عدالت]]»، «معنا و ملاک [[حسن و قبح]]»، «رابطه [[اعتقاد]] و عمل» و «[[جبر و تفویض]] و [[نظریه]] [[امر بین الامرین]]»، [[ذهن]] مسلمانان را مشغول کرده بود<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۱-۴۲ و ۶/۶۳۹.</ref>. بعدها دانشمندان مسلمانان در [[نگارش]] اخلاق [[روایی]] کوششهای فراوانی کردند. آثار [[اخلاقی]] به چند دسته تقسیم میشوند: | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== اخلاق در قرآن == | == اخلاق در قرآن == | ||
{{اصلی|اخلاق در قرآن}} | {{اصلی|اخلاق در قرآن}} | ||
در [[قرآن کریم]]، واژه | در [[قرآن کریم]]، واژه اخلاق و نیز خُلْق بهکار نرفته است؛ امّا واژه "خُلُق" ۲ بار ذکر شده است: | ||
# در [[ستایش]] [[پیامبر گرامی اسلام]] [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref> | # در [[ستایش]] [[پیامبر گرامی اسلام]] [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref> | ||
# مخاطبان [[حضرت هود]] {{ع}} در پاسخ به دعوتهای مکرّر او به [[اخلاق پسندیده]] [[عقلی]] و [[شرعی]]، گفتند: {{متن قرآن|قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ}}<ref>«گفتند: چه اندرز دهی چه ندهی برای ما برابر است» سوره شعراء، آیه ۱۳۶.</ref>؛ زیرا از منظر آنان، این سخنان چیز تازهای نبود؛ بلکه تکرار سنّتهای گذشتگان بود و [[ارزش]] [[پیروی]] نداشت: {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.</ref> گرچه واژه خُلُق در همین دو [[آیه]] بهکار رفته است؛ ولی بیتردید بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] با مسائل [[اخلاقی]] ارتباط دارد؛ زیرا از طرفی پیامبر اسلام {{صل}} فرموده است: {{متن حدیث| إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ }}<ref>مسند الرضا {{ع}}، ص۱۳۱؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۷۳ و ۳۸۲.</ref> و از سوی دیگر، [[قرآن]] نیز سند [[بعثت]] است؛ بنابراین، باید ضمن معرفی [[مکارم اخلاقی]] چگونگی [[آراستگی]] به آنها را هم بیان کند. | # مخاطبان [[حضرت هود]] {{ع}} در پاسخ به دعوتهای مکرّر او به [[اخلاق پسندیده]] [[عقلی]] و [[شرعی]]، گفتند: {{متن قرآن|قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ}}<ref>«گفتند: چه اندرز دهی چه ندهی برای ما برابر است» سوره شعراء، آیه ۱۳۶.</ref>؛ زیرا از منظر آنان، این سخنان چیز تازهای نبود؛ بلکه تکرار سنّتهای گذشتگان بود و [[ارزش]] [[پیروی]] نداشت: {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.</ref> گرچه واژه خُلُق در همین دو [[آیه]] بهکار رفته است؛ ولی بیتردید بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] با مسائل [[اخلاقی]] ارتباط دارد؛ زیرا از طرفی پیامبر اسلام {{صل}} فرموده است: {{متن حدیث| إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ }}<ref>مسند الرضا {{ع}}، ص۱۳۱؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۷۳ و ۳۸۲.</ref> و از سوی دیگر، [[قرآن]] نیز سند [[بعثت]] است؛ بنابراین، باید ضمن معرفی [[مکارم اخلاقی]] چگونگی [[آراستگی]] به آنها را هم بیان کند. | ||
از جمله [[آیات]] مرتبط با مقوله اخلاق، آیات مشتمل بر واژههایی است که با اخلاق، پیوند مفهومی دارند؛ مانند واژههای: دسّ و [[تزکیه]]<ref>سوره شمس، آیه ۹.</ref>، [[سعادت]] و [[شقاوت]]<ref>سوره هود، آیه ۱۰۵، سوره شمس، آیه ۹ و ۱۰.</ref>، [[اصلاح]] و [[افساد]]<ref>سوره انفال، آیه ۱، سوره شعراء، آیه ۱۸۱.</ref> و [[هدایت]] و [[ضلالت]]<ref>سوره تغابن، آیه ۶.</ref> و نیز آیاتی که به مرتبطات مصداقی | از جمله [[آیات]] مرتبط با مقوله اخلاق، آیات مشتمل بر واژههایی است که با اخلاق، پیوند مفهومی دارند؛ مانند واژههای: دسّ و [[تزکیه]]<ref>سوره شمس، آیه ۹.</ref>، [[سعادت]] و [[شقاوت]]<ref>سوره هود، آیه ۱۰۵، سوره شمس، آیه ۹ و ۱۰.</ref>، [[اصلاح]] و [[افساد]]<ref>سوره انفال، آیه ۱، سوره شعراء، آیه ۱۸۱.</ref> و [[هدایت]] و [[ضلالت]]<ref>سوره تغابن، آیه ۶.</ref> و نیز آیاتی که به مرتبطات مصداقی اخلاق پرداخته و به [[خُلق]] یا عمل خاصّی اشاره کرده و برای مثال از [[قبح]] [[سرقت]]<ref>سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>، [[ربا]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref> و [[قتل]]<ref>سوره مائده، آیه ۲۹.</ref> یا [[حُسن]] [[انفاق]]<ref>سوره نحل، آیه ۷۵، سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref> و [[صدق]] و [[راستی]]<ref>سوره مریم، آیه ۴۱.</ref> [[سخن]] رانده است. افزون بر این، عمده آیاتی که از [[خداوند]]، [[عالم ملکوت]]، [[انسان]] و [[عالم طبیعت]]، [[وحی]] و [[رسالت]] و [[معاد]] سخن میگوید، با اخلاق نیز مرتبط است<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>. | ||
=== قرآن و نقش آن در ترویج اخلاق === | === قرآن و نقش آن در ترویج اخلاق === | ||
[[قرآن]]، نقش مهمی در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن [[دینداران]] ایفا میکند و ایفای چنین نقشی از راههای مختلفی صورت میگیرد که در اینجا به مهمترین آنها اشاره میرود. | [[قرآن]]، نقش مهمی در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن [[دینداران]] ایفا میکند و ایفای چنین نقشی از راههای مختلفی صورت میگیرد که در اینجا به مهمترین آنها اشاره میرود. | ||
# '''قرآن و نگرش [[آدمی]] به [[دنیا]]:''' از منظر قرآن دنیا ظاهری دارد و [[باطنی]]، ظاهر دنیا [[فریبنده]] و غفلتآور است و [[باطن]] دنیا همان [[آخرت]] است<ref>سوره روم، آیه ۷.</ref>. [[دنیا]] سرای [[امتحان]] میباشد و [[نعمتها]] و نقمتهای [[دنیوی]] زمینهساز امتحاناند<ref>سوره ملک، آیه ۲.</ref>؛ قرآن به ما میآموزد که [[زندگی دنیا]] در مقایسه با [[زندگی اخروی]]، متاع ناچیز و بازیچهای بیش نیست<ref>سوره رعد، آیه ۲۶</ref>. | # '''قرآن و نگرش [[آدمی]] به [[دنیا]]:''' از منظر قرآن دنیا ظاهری دارد و [[باطنی]]، ظاهر دنیا [[فریبنده]] و غفلتآور است و [[باطن]] دنیا همان [[آخرت]] است<ref>سوره روم، آیه ۷.</ref>. [[دنیا]] سرای [[امتحان]] میباشد و [[نعمتها]] و نقمتهای [[دنیوی]] زمینهساز امتحاناند<ref>سوره ملک، آیه ۲.</ref>؛ قرآن به ما میآموزد که [[زندگی دنیا]] در مقایسه با [[زندگی اخروی]]، متاع ناچیز و بازیچهای بیش نیست<ref>سوره رعد، آیه ۲۶</ref>. | ||
# '''بیان صُوَر [[غیبی]] و نتایج [[اخروی]] [[اعمال]]:''' یکی از مهمترین یاریهای [[قرآن]] به | # '''بیان صُوَر [[غیبی]] و نتایج [[اخروی]] [[اعمال]]:''' یکی از مهمترین یاریهای [[قرآن]] به اخلاق از رهگذر پردهبرداری از صُوَر غیبی و نتایج دراز مدت اعمال خوب و بد [[انسان]]، صورت میگیرد. قرآن درباره [[غیبت]] میفرماید: {{متن قرآن|أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا}}<ref>«آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. | ||
# ''' ارائه الگوهای اخلاقی:''' یکی از روشهای مؤثر در [[تعلیم و تربیت]] اخلاقی، ارائه الگوهای اخلاقی مناسب است و این را به عنوان یکی از کارکردهای برجسته قرآن در قلمرو اخلاق میتوان برشمرد. قرآن از داستان کسانی که به نوعی الگوی اخلاقیاند بسیار سخن گفته است و یکی از نقشهای اصلی [[پیامبران]] و [[اولیاء]] [[دین]]، این است که در [[رفتار]] و گفتار خود چنین الگوهایی را ترسیم کنند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. | # ''' ارائه الگوهای اخلاقی:''' یکی از روشهای مؤثر در [[تعلیم و تربیت]] اخلاقی، ارائه الگوهای اخلاقی مناسب است و این را به عنوان یکی از کارکردهای برجسته قرآن در قلمرو اخلاق میتوان برشمرد. قرآن از داستان کسانی که به نوعی الگوی اخلاقیاند بسیار سخن گفته است و یکی از نقشهای اصلی [[پیامبران]] و [[اولیاء]] [[دین]]، این است که در [[رفتار]] و گفتار خود چنین الگوهایی را ترسیم کنند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. | ||
# ''' [[نظام اخلاقی]] [[عالم هستی]]:''' نظام اخلاقی عالم یکی از آموزههای کلیدی قرآن است که نقش به سزایی در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن مؤمنان باز میکند. این آموزه میگوید: [[جهان هستی]]، علاوه بر [[نظم]] طبیعی ـ [[علمی]]، دارای نظمی اخلاقی هم هست و در برابر [[کارهای نیک]] و بد [[آدمی]] حساسیت میورزد و نسبت به [[اعمال]] و رفتار او واکنش مناسب نشان میدهد<ref>سوره روم، آیه ۴۱.</ref>. | # ''' [[نظام اخلاقی]] [[عالم هستی]]:''' نظام اخلاقی عالم یکی از آموزههای کلیدی قرآن است که نقش به سزایی در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن مؤمنان باز میکند. این آموزه میگوید: [[جهان هستی]]، علاوه بر [[نظم]] طبیعی ـ [[علمی]]، دارای نظمی اخلاقی هم هست و در برابر [[کارهای نیک]] و بد [[آدمی]] حساسیت میورزد و نسبت به [[اعمال]] و رفتار او واکنش مناسب نشان میدهد<ref>سوره روم، آیه ۴۱.</ref>. | ||
# ''' نقش عبادتهای [[دینی]] در | # ''' نقش عبادتهای [[دینی]] در اخلاق [[مؤمنان]]:''' [[حکمت]] عبادتهای دینی پرورش بُعد [[اخلاقی]] وجود [[آدمی]] است: {{متن قرآن|وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ}}<ref>«و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref>. [[عبادت]] چیزی نیست مگر اظهار [[خضوع]] و [[خشوع]] و [[بندگی]] در پیشگاه [[خداوند]] و چون خدا تجسم [[فضائل اخلاقی]] است، [[پرستش]] او به معنای [[مدح]] و [[ستایش]] این [[فضائل]] است و چون [[رذائل اخلاقی]] ریشه در [[خودبزرگبینی]] و خودپرستی و [[پیروی]] از [[تمایلات نفسانی]] دارد پرستش خدای اخلاقی درمان همه این دردها به شمار میرود. | ||
# '''۱ [[تزکیه]]:''' [[تهذیب]] [[نفوس]] [[انسانها]] از [[اهداف]] [[ارسال پیامبران]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>. قرآن میکوشد از این طریق به [[آدمی]] بیاموزد که چگونه از [[شرّ]] نفس اماره که از منظر قرآن سرچشمه همه [[بدیها]] و ناهنجاریهای اخلاقی است، خلاص شود و چگونه وجدان اخلاقی خود را شکوفا و قوّه [[داوری]] اخلاقی خود را [[تزکیه]] و تهذیب نماید<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[اخلاق - عصیانی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. | # '''۱ [[تزکیه]]:''' [[تهذیب]] [[نفوس]] [[انسانها]] از [[اهداف]] [[ارسال پیامبران]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>. قرآن میکوشد از این طریق به [[آدمی]] بیاموزد که چگونه از [[شرّ]] نفس اماره که از منظر قرآن سرچشمه همه [[بدیها]] و ناهنجاریهای اخلاقی است، خلاص شود و چگونه وجدان اخلاقی خود را شکوفا و قوّه [[داوری]] اخلاقی خود را [[تزکیه]] و تهذیب نماید<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[اخلاق - عصیانی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
== اهداف اخلاق == | == اهداف اخلاق == | ||
{{اصلی|اهداف اخلاق}} | {{اصلی|اهداف اخلاق}} | ||
اخلاق دارای اهداف واسطهای و [[هدف غایی]] است؛ چرا که اخلاق، مقدمهای برای [[تهذیب]] [[نفوس]] است و آن نیز مقدمه دستیابی به [[حقیقت]] [[معرفت الهی]] و مستعد ساختن نفس برای جلوههای [[توحیدی]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۰-۱۱؛ آیت الله خامنهای، ۲۳/۴/۱۳۷۲؛ ۴/۸/۱۳۷۹.</ref>. | |||
از والاترین [[هدف اخلاق]] با عنوان هدف غایی تعبیر شده است که مشتمل بر عناوینی چون [[حیات طیبه]]، [[قرب الی الله]]، [[خلافت الهی]]، [[انسان کامل]] و... است. اخلاق مقدمهای برای [[تهذیب نفس]] است و [[هدف]] آن رساندن [[انسان]] به خصلتهای [[اخلاقی]] مانند [[اخلاص]]، [[تقوا]]، [[زهد]]، [[بردباری]] و مانند آن است که همه این موارد از اهداف مقدماتی | از والاترین [[هدف اخلاق]] با عنوان هدف غایی تعبیر شده است که مشتمل بر عناوینی چون [[حیات طیبه]]، [[قرب الی الله]]، [[خلافت الهی]]، [[انسان کامل]] و... است. اخلاق مقدمهای برای [[تهذیب نفس]] است و [[هدف]] آن رساندن [[انسان]] به خصلتهای [[اخلاقی]] مانند [[اخلاص]]، [[تقوا]]، [[زهد]]، [[بردباری]] و مانند آن است که همه این موارد از اهداف مقدماتی اخلاق به شمار میآیند و هر یک از آنها نیز مقدمه برای رسیدن به [[هدف غایی]] اخلاق است<ref>ر.ک: آیت الله خامنهای، مکتوبات، ۱۴/۶/۱۳۷۴.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی]]، ص ۵۷.</ref> | ||
== اخلاق اسلامی == | == اخلاق اسلامی == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
=== [[اخلاق اجتماعی]] === | === [[اخلاق اجتماعی]] === | ||
{{اصلی|اخلاق اجتماعی}} | {{اصلی|اخلاق اجتماعی}} | ||
وقتی | وقتی اخلاق بهصورت مطلق بهکار میرود، بیشتر به اخلاق اجتماعی منصرف است<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۳.</ref> که به بیان اصول ارزشی [[حاکم]] بر [[روابط اجتماعی]] انسان میپردازد. مهمّترین اصل حاکم بر روابط اجتماعی، رعایت [[عدل]] و [[پرهیز]] از [[ستم]] است که مفاد [[آیات]] بسیاری در این زمینه است. خداوند از انسان میخواهد در رفتارش [[عدالت]]، پیشه کند؛ زیرا به [[تقوا]] نزدیکتر است<ref>سوره مائده، آیه ۸.</ref> و نیز هرگاه سخن میگوید، به عدالت بگوید<ref>سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref> و خود خداوند هم به عدل امر میکند<ref>سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> و در مقابل از [[ستم]] [[نکوهش]] میکند و بر آن [[وعده]] [[عذاب]] دردناک میدهد<ref>سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref>. حتّی از رعایت عدالت درباره [[دشمنان]] نیز [[نهی]] نمیکند<ref>سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref>. | ||
درخصوص [[خانواده]] که [[اجتماعی]] کوچک است، سفارشهای [[اخلاقی]] مهمّی در [[قرآن]] وجود دارد مانند: | درخصوص [[خانواده]] که [[اجتماعی]] کوچک است، سفارشهای [[اخلاقی]] مهمّی در [[قرآن]] وجود دارد مانند: | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
هر [[مسلمان]] باید سعی کند [[منش]] و [[رفتار]] او بر اساس [[تعالیم]] [[اخلاقی]] [[اسلام]] باشد<ref>مجمع المسائل، ج۱، ص ۵۳۴.</ref>، در برخی موارد نسبت به [[خوش خلقی]] تأکید شده است، مانند [[خوش اخلاقی]] در [[سفر]] با همسفران<ref>العروة الوثقی، ج۲، ص ۴۱۵.</ref> چنان که بر بازرگانان [[مستحب]] است با مشتریان خود با گشادهرویی برخورد نمایند چه آنکه این کار موجب فراوانی و [[گشایش]] روزی آنان میشود<ref>جواهر الکلام، ج۲۲، ص ۴۶۵.</ref>. | هر [[مسلمان]] باید سعی کند [[منش]] و [[رفتار]] او بر اساس [[تعالیم]] [[اخلاقی]] [[اسلام]] باشد<ref>مجمع المسائل، ج۱، ص ۵۳۴.</ref>، در برخی موارد نسبت به [[خوش خلقی]] تأکید شده است، مانند [[خوش اخلاقی]] در [[سفر]] با همسفران<ref>العروة الوثقی، ج۲، ص ۴۱۵.</ref> چنان که بر بازرگانان [[مستحب]] است با مشتریان خود با گشادهرویی برخورد نمایند چه آنکه این کار موجب فراوانی و [[گشایش]] روزی آنان میشود<ref>جواهر الکلام، ج۲۲، ص ۴۶۵.</ref>. | ||
[[ازدواج]] با [[زن]] یا مرد بداخلاق [[مکروه]] است<ref>العروة الوثقی، ج۲، ص ۷۹۹؛ تحریر الوسیلة، ج۲، ص ۲۳۸.</ref>. طلاق دادن [[همسر]] در صورتی که زن و مرد از نظر اخلاقی با هم سازگار باشند مکروه<ref>الروضة البهیة، ج۶، ص ۳۲.</ref>. [[معلم]] | [[ازدواج]] با [[زن]] یا مرد بداخلاق [[مکروه]] است<ref>العروة الوثقی، ج۲، ص ۷۹۹؛ تحریر الوسیلة، ج۲، ص ۲۳۸.</ref>. طلاق دادن [[همسر]] در صورتی که زن و مرد از نظر اخلاقی با هم سازگار باشند مکروه<ref>الروضة البهیة، ج۶، ص ۳۲.</ref>. [[معلم]] اخلاق از کسانی است که میتوانند از [[بیت المال]] [[ارتزاق]] نمایند<ref>الروضة البهیة، ج۳، ص ۷۱.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص ۳۴۴-۳۴۵.</ref> | ||
== | == اخلاق حرفهای == | ||
[[اخلاق اسلامی]] گستره بسیار وسیعی داشته و در مسیر [[سعادت]] و [[کمال انسان]] در همه شئون زندگی برنامههایی را ارائه نموده است. در [[جهانبینی اسلامی]]، [[دنیا]] میدان اساسی [[وظیفه]]، [[مسئولیت]] و [[رسالت]] [[دین]] است و دین در این عرصه تلاش [[انسانها]] را جهت داده و [[هدایت]] میکند. تمام تلاشهای [[دنیوی]] از قبیل [[اقتصاد]]، [[سیاست]]، [[حکومت]]، [[حقوق]]، اخلاق و [[روابط فردی]] و [[اجتماعی]] انسان، وسیلهای برای [[رشد]] و [[تکامل]] و ابزارهایی برای تعالی اخلاق و معنویت است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۱۴/۳/۱۳۸۴.</ref>. بنابراین قلمرو و گستره اخلاق، تمامی تلاشها و فعالیتهای دنیوی انسان را در بر میگیرد. رعایت [[تقوا]] در مسائل کاری و حرفهای [[ملت]] را برانگیخته و موجب شکوفایی و رونق در حرکت آنان میگردد<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲/۳/۱۳۶۹.</ref>. این حوزه از اخلاق در گروههای مختلفی از [[جامعه]] قابل پیگیری است: | [[اخلاق اسلامی]] گستره بسیار وسیعی داشته و در مسیر [[سعادت]] و [[کمال انسان]] در همه شئون زندگی برنامههایی را ارائه نموده است. در [[جهانبینی اسلامی]]، [[دنیا]] میدان اساسی [[وظیفه]]، [[مسئولیت]] و [[رسالت]] [[دین]] است و دین در این عرصه تلاش [[انسانها]] را جهت داده و [[هدایت]] میکند. تمام تلاشهای [[دنیوی]] از قبیل [[اقتصاد]]، [[سیاست]]، [[حکومت]]، [[حقوق]]، اخلاق و [[روابط فردی]] و [[اجتماعی]] انسان، وسیلهای برای [[رشد]] و [[تکامل]] و ابزارهایی برای تعالی اخلاق و معنویت است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۱۴/۳/۱۳۸۴.</ref>. بنابراین قلمرو و گستره اخلاق، تمامی تلاشها و فعالیتهای دنیوی انسان را در بر میگیرد. رعایت [[تقوا]] در مسائل کاری و حرفهای [[ملت]] را برانگیخته و موجب شکوفایی و رونق در حرکت آنان میگردد<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲/۳/۱۳۶۹.</ref>. این حوزه از اخلاق در گروههای مختلفی از [[جامعه]] قابل پیگیری است: | ||
# فعالان [[اقتصادی]]: در [[نظام اسلامی]] کار اقتصادی، کاری اساسی و زیر بنایی است و بدون [[اقتصاد سالم]] امکان خدمترسانی به جامعه وجود ندارد با این حال اقتصاد باید توأم با اخلاق باشد تا [[سلامت]] آن را تأمین کند. تفاوت اقتصاد اسلامی با سایر اقتصادها در [[اخلاقی]] بودن آن است. رعایت اخلاق در اقتصاد و سلامت اقتصادی [[سلامت جامعه]] را نیز در بردارد<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۴/۷/۱۳۶۹.</ref>. | # فعالان [[اقتصادی]]: در [[نظام اسلامی]] کار اقتصادی، کاری اساسی و زیر بنایی است و بدون [[اقتصاد سالم]] امکان خدمترسانی به جامعه وجود ندارد با این حال اقتصاد باید توأم با اخلاق باشد تا [[سلامت]] آن را تأمین کند. تفاوت اقتصاد اسلامی با سایر اقتصادها در [[اخلاقی]] بودن آن است. رعایت اخلاق در اقتصاد و سلامت اقتصادی [[سلامت جامعه]] را نیز در بردارد<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۴/۷/۱۳۶۹.</ref>. | ||
# [[زمامداران]] و [[کارگزاران]]: منظور از [[حاکمان]] و کارگزاران، کسانی هستند که نهاد حاکمیت و قوای سهگانه مجریه، مقننه و قضاییه را از بالاترین تا پایینترین مراتب آن، تشکیل میدهند، یعنی کسانی که [[مسئولیت]] انجام و [[اداره امور]] جاری [[کشور]] را بر عهده دارند. در نظام اسلامی همه مسئولاند و مسئولیت برای [[مسئول]] مسبوق به صیانت و [[سیاست]] نفس است. هر مسئولی قبل از آنکه دیگران را رعایت کند باید خود را رعایت کند و هر سیاستمداری نسبت به دیگران باید [[سیاستمدار]] نفس خود باشد. [[انسان]] سرشار از [[خواستهها]] و تمایلاتی است که اگر آن را [[تدبیر]] و تعدیل نکند، قبل از اینکه [[منجی]] دیگران باشد خود در [[مهلکه]] [[گمراهی]] و [[ضلالت]] به [[هلاکت]] میرسد<ref>جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن، ص۲۶۴.</ref>. [[زمامدار]] باید از [[اعتقاد]] و | # [[زمامداران]] و [[کارگزاران]]: منظور از [[حاکمان]] و کارگزاران، کسانی هستند که نهاد حاکمیت و قوای سهگانه مجریه، مقننه و قضاییه را از بالاترین تا پایینترین مراتب آن، تشکیل میدهند، یعنی کسانی که [[مسئولیت]] انجام و [[اداره امور]] جاری [[کشور]] را بر عهده دارند. در نظام اسلامی همه مسئولاند و مسئولیت برای [[مسئول]] مسبوق به صیانت و [[سیاست]] نفس است. هر مسئولی قبل از آنکه دیگران را رعایت کند باید خود را رعایت کند و هر سیاستمداری نسبت به دیگران باید [[سیاستمدار]] نفس خود باشد. [[انسان]] سرشار از [[خواستهها]] و تمایلاتی است که اگر آن را [[تدبیر]] و تعدیل نکند، قبل از اینکه [[منجی]] دیگران باشد خود در [[مهلکه]] [[گمراهی]] و [[ضلالت]] به [[هلاکت]] میرسد<ref>جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن، ص۲۶۴.</ref>. [[زمامدار]] باید از [[اعتقاد]] و اخلاق کاملی برخوردار بوده و به [[گناهان]] [[آلوده]] نباشد و برای اینکه گرفتار [[طغیان]] و [[سرکشی]] نشود باید نفس خود را [[تزکیه]] کند<ref>[[امام خمینی]]، ولایت فقیه، ص۴۹؛ ر.ک: [[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۹۱.</ref>. در روش غالب زمامداران، اموری مانند [[تکبر]] ورزیدن، [[رفاهطلبی]]، [[تجملگرایی]] و [[خودرأیی]]، امری پذیرفته شده در مورد زمامداران است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۳/۴/۱۳۶۸.</ref>. رفتار و گفتار [[مسئولان]] و کارگزاران مانند رعایت [[تقوا]] و [[امانت]]، اخلاق و [[احساس مسئولیت]]، میتواند تأثیر ماندگاری در جامعه داشته باشد و [[زندگی]] مردم را متأثر سازد<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۴/۱۰/۱۳۷۸؛ ۲۱/۹/۱۳۸۰؛ ۸/۳/۱۳۹۲.</ref>. رعایت نکردن اخلاقیات در میان [[مسئولان]] و رفتارهایی مانند تشنج، [[بغض]] و کمکاری، به تدریج در [[رفتار]] [[مردم]] نیز منعکس شده و موجب گسترش این [[ناهنجاریها]] در [[اجتماع]] میگردد<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۵/۶/۱۳۸۰؛ ۸/۳/۱۳۹۲.</ref>. | ||
# [[روحانیان]]: یکی از علمای معاصر در سفارش به روحانیت، فراگیر شدن [[تربیت اخلاقی]] در حوزه را موجب در [[امان]] ماندن آن از آسیبرسانی [[دشمنان]] و سبب ایجاد آیندهای [[نورانی]] برای [[کشور]] میداند<ref>[[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۵۶–۳۵۷؛ ج۲۰، ص۱۹۱.</ref>. توجه به دو عنصر [[فقاهت]] و [[تهذیب اخلاق]]، در جهت [[خدمترسانی]] به [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]] راهگشاست؛ اما اگر [[نفس انسان]] مهذب نباشد ممکن است نتیجهای معکوس حاصل شود<ref>ر.ک: [[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۶۹؛ ج۱۹، ص۱۳۳-۱۳۵؛ [[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۲/۳/۱۳۶۸؛ ۲۰/۶/۱۳۷۳.</ref>. علما علاوه بر [[سعادت]] خود، عهدهدار سعادت مردم نیز هستند<ref>[[امام خمینی]]، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۵۰.</ref>. | # [[روحانیان]]: یکی از علمای معاصر در سفارش به روحانیت، فراگیر شدن [[تربیت اخلاقی]] در حوزه را موجب در [[امان]] ماندن آن از آسیبرسانی [[دشمنان]] و سبب ایجاد آیندهای [[نورانی]] برای [[کشور]] میداند<ref>[[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۵۶–۳۵۷؛ ج۲۰، ص۱۹۱.</ref>. توجه به دو عنصر [[فقاهت]] و [[تهذیب اخلاق]]، در جهت [[خدمترسانی]] به [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]] راهگشاست؛ اما اگر [[نفس انسان]] مهذب نباشد ممکن است نتیجهای معکوس حاصل شود<ref>ر.ک: [[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۶۹؛ ج۱۹، ص۱۳۳-۱۳۵؛ [[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۲/۳/۱۳۶۸؛ ۲۰/۶/۱۳۷۳.</ref>. علما علاوه بر [[سعادت]] خود، عهدهدار سعادت مردم نیز هستند<ref>[[امام خمینی]]، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۵۰.</ref>. | ||
# اخلاق معلمان و استادان: [[اعتماد به نفس]] شخصی و ملی، [[شاگردپروری]] و دانشجوپروری، پرکاری و [[خستگیناپذیری]]، اجتناب از [[تنبلی]]، [[شجاعت]] [[علمی]]، اجتناب از [[تقلید]]، [[باور]] ملی و علمی، داشتن زبان [[تشویق]] به جای زبان [[یأس]] و دلسردی ارتقاءدهنده [[هویت ملی]] و [[دینی]] و تلاش برای [[تربیت دینی]] و [[دانشجویان]] است<ref>سایهسار ولایت، ج۶، ص۱۲۲ – ۱۲۶.</ref>. یکی از [[وظایف]] معلمان [[نصیحت]] و [[موعظه]] است اما اخلاقی که [[معلم]] باید برای آن [[سرمایهگذاری]] کند آن اخلاقی که [[علم]] و در درون کتاب است، نیست، آن به درد [[زندگی]] نمیخورد، | # اخلاق معلمان و استادان: [[اعتماد به نفس]] شخصی و ملی، [[شاگردپروری]] و دانشجوپروری، پرکاری و [[خستگیناپذیری]]، اجتناب از [[تنبلی]]، [[شجاعت]] [[علمی]]، اجتناب از [[تقلید]]، [[باور]] ملی و علمی، داشتن زبان [[تشویق]] به جای زبان [[یأس]] و دلسردی ارتقاءدهنده [[هویت ملی]] و [[دینی]] و تلاش برای [[تربیت دینی]] و [[دانشجویان]] است<ref>سایهسار ولایت، ج۶، ص۱۲۲ – ۱۲۶.</ref>. یکی از [[وظایف]] معلمان [[نصیحت]] و [[موعظه]] است اما اخلاقی که [[معلم]] باید برای آن [[سرمایهگذاری]] کند آن اخلاقی که [[علم]] و در درون کتاب است، نیست، آن به درد [[زندگی]] نمیخورد، اخلاق یک عمل است، یک حالتی است، [[خلق]] یک خلق، یک کیفیت در من و شما، چگونه حاصل میشود. یک راه آن نصیحت و موعظه است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با انجمن اسلامی معلمان، ۶/۶/۱۳۶۲.</ref>. | ||
# دانشگاهیان و فرهنگیان: [[وظایف]] دانشجویان و دانشگاهیان آن است که افزون بر [[کسب علم]] و [[ارزش]] دانستن آن، به [[تهذیب نفس]] پرداخته و بنیادهای [[اخلاقی]] را در خود تقویت کنند. هرچند برای یک کشور، عالم، محقق، و پژوهشگر و [[نابغه]]، [[ثروت]] خیلی بزرگی است؛ اما زمانی که بنیانهای اخلاقی [[استوار]] نباشد و [[وجدان]] اخلاقی زنده نباشد [[علم]] آنان نیز غیرمفید است<ref>ر.ک: [[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۶۹-۱۷۰؛ ج۱۹، ص۳۲۵؛ [[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۲/۲/۱۳۷۷.</ref>. | # دانشگاهیان و فرهنگیان: [[وظایف]] دانشجویان و دانشگاهیان آن است که افزون بر [[کسب علم]] و [[ارزش]] دانستن آن، به [[تهذیب نفس]] پرداخته و بنیادهای [[اخلاقی]] را در خود تقویت کنند. هرچند برای یک کشور، عالم، محقق، و پژوهشگر و [[نابغه]]، [[ثروت]] خیلی بزرگی است؛ اما زمانی که بنیانهای اخلاقی [[استوار]] نباشد و [[وجدان]] اخلاقی زنده نباشد [[علم]] آنان نیز غیرمفید است<ref>ر.ک: [[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۶۹-۱۷۰؛ ج۱۹، ص۳۲۵؛ [[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۲/۲/۱۳۷۷.</ref>. | ||
# فعالان [[سیاسی]]: سیاستمدار باید در پی [[هدایت]] و [[صلاح جامعه]] باشد و تمام ابعاد [[انسان]] و [[جامعه]] را در نظر داشته باشد و بر مدار اخلاق در هدایت جامعه به [[صلاح]] [[اقدام]] نماید<ref>[[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref>. | # فعالان [[سیاسی]]: سیاستمدار باید در پی [[هدایت]] و [[صلاح جامعه]] باشد و تمام ابعاد [[انسان]] و [[جامعه]] را در نظر داشته باشد و بر مدار اخلاق در هدایت جامعه به [[صلاح]] [[اقدام]] نماید<ref>[[امام خمینی]]، صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref>. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
# '''خودبینی و [[تکبر]]:''' خودبینی از مهمترین موانع [[تکامل]] است که رذائلی مانند [[حسد]]، [[حرص]]، [[طمع]] و برادرکشی را در انسان ایجاد میکند، چنانکه منشأ بسیاری از [[جنگها]] و [[ظلمها]] [[روحیه]] [[خودخواهی]] و [[خودپرستی]] است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۱۵/۱/۱۳۷۱؛ ۲۱/۷/۱۳۸۵.</ref>. | # '''خودبینی و [[تکبر]]:''' خودبینی از مهمترین موانع [[تکامل]] است که رذائلی مانند [[حسد]]، [[حرص]]، [[طمع]] و برادرکشی را در انسان ایجاد میکند، چنانکه منشأ بسیاری از [[جنگها]] و [[ظلمها]] [[روحیه]] [[خودخواهی]] و [[خودپرستی]] است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۱۵/۱/۱۳۷۱؛ ۲۱/۷/۱۳۸۵.</ref>. | ||
# '''[[اشرافیگری]] و [[تجملگرایی]]:''' تجملگرایی و [[گرایش]] به اشرافیگری پیامدهای بسیاری دارد؛ تأمین نشدن [[عدالت اجتماعی]]، دور شدن از [[روحیه برادری]] و [[الفت]] و [[انس]] و [[همدلی]]، از جمله این پیامدها به شمار میآیند. رواج تجملگرایی در [[جامعه]] و [[عادت]] کردن به [[تجمل]] افزون بر آنکه [[اسراف]] به شمار آمده و سرمایهها را از بین میبرد، [[مشکلات]] [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] را نیز دو چندان میکند<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۴/۱۰/۱۳۷۸.</ref>. | # '''[[اشرافیگری]] و [[تجملگرایی]]:''' تجملگرایی و [[گرایش]] به اشرافیگری پیامدهای بسیاری دارد؛ تأمین نشدن [[عدالت اجتماعی]]، دور شدن از [[روحیه برادری]] و [[الفت]] و [[انس]] و [[همدلی]]، از جمله این پیامدها به شمار میآیند. رواج تجملگرایی در [[جامعه]] و [[عادت]] کردن به [[تجمل]] افزون بر آنکه [[اسراف]] به شمار آمده و سرمایهها را از بین میبرد، [[مشکلات]] [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] را نیز دو چندان میکند<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۴/۱۰/۱۳۷۸.</ref>. | ||
# '''[[غفلت]]:''' در گذر [[زمان]] هرگاه [[مسلمانان]] دچار غفلت شدند، اخلاق، [[معنویت]]، [[عزت]] و [[اقتدار]] و همه [[کمالات]]، متوقف شده و [[عقبگرد]] کردهاند<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۳/۶/۱۳۸۳.</ref>. غفلت موجب انهدام | # '''[[غفلت]]:''' در گذر [[زمان]] هرگاه [[مسلمانان]] دچار غفلت شدند، اخلاق، [[معنویت]]، [[عزت]] و [[اقتدار]] و همه [[کمالات]]، متوقف شده و [[عقبگرد]] کردهاند<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۳/۶/۱۳۸۳.</ref>. غفلت موجب انهدام اخلاق، [[انحراف فکری]] و هزیمت [[روحی]] است که هر کدام از اینها میتواند [[شخصیت انسان]] را از بین برده و موجب [[فروپاشی]] [[تمدنها]] گردد<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، مکتوبات، ۱۹/۱۰/۱۳۸۴.</ref>. | ||
# '''[[خودفراموشی]]:''' در [[ادبیات]] [[اخلاقی]]، خودفراموشی به معنای آن است که انسان از [[هویت]] و [[هدف]] وجود و [[باطن]] و [[دل]] و [[روح]] خود غفلت کند و دچار فراموشی گردد، انسان [[تسلیم]] جریان مادی فاسدی شود و در مقابل [[بدی]]، [[فساد]] و [[شرّ]] هیچ مقاومتی نداشته باشد<ref>ر. ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۵۲ و ۱۳۱؛ [[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۱/۹/۱۳۸۰.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی]]، ص ۹۳ ـ ۹۵.</ref> | # '''[[خودفراموشی]]:''' در [[ادبیات]] [[اخلاقی]]، خودفراموشی به معنای آن است که انسان از [[هویت]] و [[هدف]] وجود و [[باطن]] و [[دل]] و [[روح]] خود غفلت کند و دچار فراموشی گردد، انسان [[تسلیم]] جریان مادی فاسدی شود و در مقابل [[بدی]]، [[فساد]] و [[شرّ]] هیچ مقاومتی نداشته باشد<ref>ر. ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۵۲ و ۱۳۱؛ [[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۱/۹/۱۳۸۰.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی]]، ص ۹۳ ـ ۹۵.</ref> | ||