پرش به محتوا

امامت در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۴: خط ۶۴:


توضیح اینکه: [[خداوند]] در [[قرآن]]، چنان با [[جامعه انسانی]] برخورد می‌نماید که گویی مانند [[آحاد]] [[انسان]]، دارای [[روح]] واحد و [[حیات]] و [[اجل]] است و در نتیجه، اگر هر یک از افراد [[جامعه]] دارای [[فطرت توحیدی]] و گرایش‌های [[الهی]] است و [[اعتقاد]] به [[ولایت]]، روح همه آنها در عمل و نظر است، جامعه نیز دارای گرایش‌های [[توحیدی]] است و امام، روح بالنده جامعه در هدایت و [[شکوفایی]] فطریّات آن به سوی [[صلاح]] و [[تقوی]] است: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي}}. بر این اساس است که خداوند به جامعه [[اوامر و نواهی]] می‌نماید که هرچند [[پیروی]] از آن بر عهده جمع است، ولی باید [[حکومت]] و [[مدیریت]] واحدی بر [[امّت اسلام]] [[حاکم]] باشد تا آن را هدایت نماید و این [[اوامر و نواهی]] را به [[اجرا]] گذارد؛ مواردی همچون مسئله [[انفال]]، [[احکام]] حدود، دیات، [[قصاص]] و [[امر به معروف]] در سطوح کلان [[اجتماعی]] و با اجرای [[حکم جهاد]] و [[دفاع]] از مرزهای [[کشور]] و امور دیگری که از یک سو، [[کیان اسلام]] وابسته به آن است و همه [[امّت]] موظف به انجام آن هستند و از سوی دیگر، جز با وجود تشکیلاتی منسجم به نام [[دولت]] و [[حکومت]] انجام شدنی نیست.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۹۰.</ref>.
توضیح اینکه: [[خداوند]] در [[قرآن]]، چنان با [[جامعه انسانی]] برخورد می‌نماید که گویی مانند [[آحاد]] [[انسان]]، دارای [[روح]] واحد و [[حیات]] و [[اجل]] است و در نتیجه، اگر هر یک از افراد [[جامعه]] دارای [[فطرت توحیدی]] و گرایش‌های [[الهی]] است و [[اعتقاد]] به [[ولایت]]، روح همه آنها در عمل و نظر است، جامعه نیز دارای گرایش‌های [[توحیدی]] است و امام، روح بالنده جامعه در هدایت و [[شکوفایی]] فطریّات آن به سوی [[صلاح]] و [[تقوی]] است: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي}}. بر این اساس است که خداوند به جامعه [[اوامر و نواهی]] می‌نماید که هرچند [[پیروی]] از آن بر عهده جمع است، ولی باید [[حکومت]] و [[مدیریت]] واحدی بر [[امّت اسلام]] [[حاکم]] باشد تا آن را هدایت نماید و این [[اوامر و نواهی]] را به [[اجرا]] گذارد؛ مواردی همچون مسئله [[انفال]]، [[احکام]] حدود، دیات، [[قصاص]] و [[امر به معروف]] در سطوح کلان [[اجتماعی]] و با اجرای [[حکم جهاد]] و [[دفاع]] از مرزهای [[کشور]] و امور دیگری که از یک سو، [[کیان اسلام]] وابسته به آن است و همه [[امّت]] موظف به انجام آن هستند و از سوی دیگر، جز با وجود تشکیلاتی منسجم به نام [[دولت]] و [[حکومت]] انجام شدنی نیست.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۹۰.</ref>.
=== ضرورت وجود امام در هر عصر ===
اعتقاد به وجود امام واحد در هر عصری از موضوعاتی است که در سخنان رسیده از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در کتب [[فریقین]] موجود است. وجود یک [[امام]] در هر عصری مورد تأکید [[امام رضا]] {{ع}} است. [[احادیث]] [[پیامبر]] {{صل}} در این باب [[مسلمانان]] را به [[تبعیت]] بی‌چون و چرا از یک [[امام]] [[دعوت]] می‌نماید<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳، ۱۴۸۰.</ref>.
با توجه به اینکه [[اهل سنت]] نیز بر یکی بودن [[امام]] در هر عصری تأکید دارند، بنابراین روی سخن [[امام رضا]] {{ع}} در یکی بودن [[امام]] با [[زیدیه]] است، زیرا زیدیه معتقدند که هرگاه شخصی از [[فاطمیان]] برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست به [[شمشیر]] برد و [[اقدام]] به [[دعوت]] کند [[امام]] است و بر [[امت]] [[واجب]] است با او [[بیعت]] کنند<ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۱۴۲.</ref>. ممکن است در یک عصری دو نفر در دو منطقه با شرایط فوق [[اقدام]] به [[دعوت]] نمایند. لذا مانعی ندارد در هر عصری چند [[امام]] باشد. [[امام رضا]] {{ع}} در مقام [[استدلال]] بر یکی بودن [[امام]] در هر عصر، علاوه بر اشاره به مشکل [[اختلاف]] آرای [[امامان]] و تنازعی که در پی آن میان [[خلق]] ایجاد می‌شود، بر آن است که: "اگر دو [[پیشوا]] و ولی در کار بود، متخاصمان به هر کدام که مایل بودند مراجعه می‌کنند و [[حکم]] هیچ کدام در [[حق]] آن دیگر نافذ نیست، چون او را قبول نکرده و اطاعتش را [[واجب]] نمی‌داند و هیچ کدام هم سزاوارتر از دیگری به [[حکومت]] نبوده‌اند. پس همۀ [[حقوق]] و [[احکام]] و حدود [[باطل]] و عاطل می‌ماند. [[دلیل]] دیگر این است که هیچ یک از این دو [[امام]] و [[پیشوا]] به [[فرمان]] صادر کردن و [[داوری]] کردن و [[امر و نهی]] نمودن سزاوارتر از دیگری نیست و حال که چنین است، بر هر دو لازم و ضروری است که شروع به نظر دادن کنند و بیان [[حکم]] بنمایند و هیچ کدام نیز [[حق]] ندارد از دیگری به گفتن [[کلامی]] [[سبقت]] جوید، چرا که هر دو در مقام مساوی‌اند و رجحانی بر دیگری ندارند و چنانچه بر یکی از آن دو [[سکوت]] روا باشد، بر دیگری نیز [[سکوت]] جایز است، چون بر هر دو [[سکوت]] جایز شد [[حقوق]] و [[احکام]] ضایع می‌ماند و [[حدود الهی]] [[باطل]] می‌گردد؛ چنان می‌شود که گویی [[مردم]] اساساً [[امام]] و [[سرپرستی]] ندارند"<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>


== شرایط امام ==
== شرایط امام ==
۱۱٬۱۴۲

ویرایش