پرش به محتوا

بیعت رضوان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[پیامبر]] {{صل}} به رغم نبردهای پیشین با [[قریش]]، در [[ذیقعده]] [[سال]] ششم همراه با جمعی از [[یاران]] خود به سوی [[مکه]] حرکت کرد و برای اینکه [[قریش]] و سایر [[مردم]] بدانند که آن [[حضرت]] قصد [[جنگ]] ندارد و تنها برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] حرکت کرده است، احرام بست و هفتاد شتر نیز برای [[قربانی]] همراه خود برداشت<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.</ref>. در این [[سفر]] از [[همسران پیامبر]] [[ام سلمه (همسر پیامبر)|ام‌‌سلمه]] همراه مسلمانان‌‌ بود.
[[پیامبر]] {{صل}} به رغم نبردهای پیشین با [[قریش]]، در [[ذیقعده]] [[سال]] ششم همراه با جمعی از [[یاران]] خود به سوی [[مکه]] حرکت کرد و برای اینکه [[قریش]] و سایر [[مردم]] بدانند که آن حضرت قصد [[جنگ]] ندارد و تنها برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] حرکت کرده است، احرام بست و هفتاد شتر نیز برای [[قربانی]] همراه خود برداشت<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.</ref>. در این [[سفر]] از [[همسران پیامبر]] [[ام سلمه (همسر پیامبر)|ام‌‌سلمه]] همراه مسلمانان‌‌ بود.


با رسیدن خبر حرکت [[رسول خدا]] {{صل}}، [[مشرکان]] بر آن شدند تا مانع ورود مسلمانان به [[مسجد الحرام]] شوند<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.</ref>، 200 سواره نظام به فرماندهی [[خالد ‌‌بن ولید]] یا [[عکرمة ‌‌بن‌‌ ابی جهل]] در محلی به نام بَلْدَح در حومه مکه اردوگاه زدند. از طرف پیامبر {{صل}} [[بُسر بن ‌‌سفیان خزاعی]] برای [[آگاهی]] از [[اخبار]] مکه بدانجا رفت و سپس بازگشت. [[خالد بن ولید]] با سپاهش آن [[قدر]] نزدیک شد که می‌‌توانست [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} را ببیند. پیامبر {{صل}} [[عبّاد بن بشر]] را با‌‌ سپاهی [[فرمان]] داد تا در مقابل آنان بایستند و اصحابش را سامان داد. آنگاه [[نماز ظهر]] را به صورت [[نماز]] [[خوف]] خواندند. [[شب]] هنگام پیامبر {{صل}} حرکت کرد تا به حدیبیّه، در ۹‌‌ میلی [[مکّه]]، رسیدند<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.</ref>. پس از توقف در حدیبیّه، پیامبر {{صل}}، ابتدا خراش بن امیه خزاعی را بر شتر خویش سوار کرد و به سوی قریش فرستاد تا به آنان اعلام دارد که به قصد [[عمره]] آمده است و [[اراده]] [[جنگ]] ندارد. چون خراش نزد آنان رفت، مشرکان شترش را پی کرده، خواستند تا او را بکشند که برخی مانع شدند و امکان بازگشت او را فراهم ساختند<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج‌‌۲۶، ص ۱۱۱؛ روح‌‌المعانی، مج ۱۴، ج‌‌۲۶، ص ۱۶۱.</ref>. سپس [[پیامبر]] {{صل}} خواست تا [[عمر]] را بفرستد؛ اما او عذر آورد و [[عثمان]] را پیشنهاد کرد. مقرر گردید عثمان به آنان خبر دهد که برای [[زیارت]] [[کعبه]] آمده‌‌اند و پس از آن بازخواهند گشت. عثمان در بلدح، [[قریشیان]] را از قصد خویش [[آگاه]] کرد<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۰۰ ـ ۶۰۱.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[بیعت رضوان - واسعی (مقاله)|مقاله «بیعت رضوان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۶؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>
با رسیدن خبر حرکت [[رسول خدا]] {{صل}}، [[مشرکان]] بر آن شدند تا مانع ورود مسلمانان به [[مسجد الحرام]] شوند<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.</ref>، ۲۰۰ سواره نظام به فرماندهی [[خالد ‌‌بن ولید]] یا [[عکرمة ‌‌بن‌‌ ابی جهل]] در محلی به نام بَلْدَح در حومه مکه اردوگاه زدند. از طرف پیامبر {{صل}} [[بُسر بن ‌‌سفیان خزاعی]] برای [[آگاهی]] از [[اخبار]] مکه بدانجا رفت و سپس بازگشت. [[خالد بن ولید]] با سپاهش آن [[قدر]] نزدیک شد که می‌‌توانست [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} را ببیند. پیامبر {{صل}} [[عبّاد بن بشر]] را با‌‌ سپاهی [[فرمان]] داد تا در مقابل آنان بایستند و اصحابش را سامان داد. آنگاه نماز ظهر را به صورت [[نماز]] [[خوف]] خواندند. شب هنگام پیامبر {{صل}} حرکت کرد تا به حدیبیّه، در ۹‌‌ میلی [[مکّه]]، رسیدند<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۳.</ref>. پس از توقف در حدیبیّه، پیامبر {{صل}}، ابتدا خراش بن امیه خزاعی را بر شتر خویش سوار کرد و به سوی قریش فرستاد تا به آنان اعلام دارد که به قصد [[عمره]] آمده است و [[اراده]] [[جنگ]] ندارد. چون خراش نزد آنان رفت، مشرکان شترش را پی کرده، خواستند تا او را بکشند که برخی مانع شدند و امکان بازگشت او را فراهم ساختند<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج‌‌۲۶، ص ۱۱۱؛ روح‌‌المعانی، مج ۱۴، ج‌‌۲۶، ص ۱۶۱.</ref>. سپس [[پیامبر]] {{صل}} خواست تا [[عمر]] را بفرستد؛ اما او عذر آورد و [[عثمان]] را پیشنهاد کرد. مقرر گردید عثمان به آنان خبر دهد که برای [[زیارت]] [[کعبه]] آمده‌‌اند و پس از آن بازخواهند گشت. عثمان در بلدح، [[قریشیان]] را از قصد خویش [[آگاه]] کرد<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۰۰ ـ ۶۰۱.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[بیعت رضوان - واسعی (مقاله)|مقاله «بیعت رضوان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۶؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>


== فراخوانی به [[بیعت]] ==
== فراخوانی به [[بیعت]] ==
خط ۱۹: خط ۱۹:


== مفاد و پیامدهای بیعت ==
== مفاد و پیامدهای بیعت ==
همراهان پیامبر در برابر اقدام‌های احتمالی قریش [[متعهد]] شدند پیامبر {{صل}} را تنها نگذاشته، در برابر آنها [[استقامت]] کنند<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۰.</ref>. در این بین برخی مفاد [[پیمان]] را استقامت تا پای [[جان]] دانسته<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۷۶؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۲۲؛ انساب‌‌الاشراف، ج ۱، ص ۴۴۱.</ref> و برخی دیگر [[مقاومت]] را به اندازه توان عهدکنندگان محدود می‌‌کنند<ref> السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۳۱۵؛ جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص‌‌۱۱۲.</ref>. احتمالا [[پیامبر]] {{صل}} بر آن بود تا تجربه فرار برخی [[مهاجران]] در [[احد]] تکرار نگردد. از [[بکیر بن اشجّ]] نقل است که [[مردم]] بر [[مرگ]] [[بیعت]] کردند؛ اما پیامبر {{صل}} فرمود: بر آنچه [[استطاعت]] دارید (پیمان ببندید)<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۲.</ref>. [[تدبیر]] بهنگام پیامبر در [[انسجام]] بخشیدن همراهان برای رویارویی با خطر احتمالی از جانب [[قریش]] و نیز شاید جلوگیری از تکرار تجربه تلخ فرار برخی مهاجران در [[جنگ احد]] [[موفقیت]] بزرگی به همراه داشت. در پی انتشار خبر بیعت، [[مشرکان]] به [[هراس]] افتاده، با بازگشت [[عثمان]] و جمعی از [[مسلمانان]]<ref>روح‌‌المعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص ۱۶۲.</ref> و ارسال [[نمایندگان]] در پی [[مصالحه]] برآمدند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۰۴.</ref> و در نهایت قضیه با [[صلح حدیبیّه]] پایان‌‌ یافت<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[بیعت رضوان - واسعی (مقاله)|مقاله «بیعت رضوان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۶.</ref>.
همراهان پیامبر در برابر اقدام‌های احتمالی قریش [[متعهد]] شدند پیامبر {{صل}} را تنها نگذاشته، در برابر آنها [[استقامت]] کنند<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۰.</ref>. در این بین برخی مفاد [[پیمان]] را استقامت تا پای [[جان]] دانسته<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۷۶؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۲۲؛ انساب‌‌الاشراف، ج ۱، ص ۴۴۱.</ref> و برخی دیگر [[مقاومت]] را به اندازه توان عهدکنندگان محدود می‌‌کنند<ref> السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۳۱۵؛ جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص‌‌۱۱۲.</ref>. احتمالا [[پیامبر]] {{صل}} بر آن بود تا تجربه فرار برخی [[مهاجران]] در [[احد]] تکرار نگردد. از بکیر بن اشجّ نقل است که [[مردم]] بر [[مرگ]] [[بیعت]] کردند؛ اما پیامبر {{صل}} فرمود: بر آنچه [[استطاعت]] دارید (پیمان ببندید)<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۱۲.</ref>. [[تدبیر]] به‌هنگام پیامبر در انسجام بخشیدن همراهان برای رویارویی با خطر احتمالی از جانب [[قریش]] و نیز شاید جلوگیری از تکرار تجربه تلخ فرار برخی مهاجران در [[جنگ احد]] [[موفقیت]] بزرگی به همراه داشت. در پی انتشار خبر بیعت، [[مشرکان]] به [[هراس]] افتاده، با بازگشت [[عثمان]] و جمعی از [[مسلمانان]]<ref>روح‌‌المعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص ۱۶۲.</ref> و ارسال نمایندگان در پی [[مصالحه]] برآمدند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۰۴.</ref> و در نهایت قضیه با [[صلح حدیبیّه]] پایان‌‌ یافت<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[بیعت رضوان - واسعی (مقاله)|مقاله «بیعت رضوان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۶.</ref>.


== هدف از بیعت رضوان ==
== هدف از بیعت رضوان ==
[[هدف]] از این [[بیعت]]، [[انسجام]] هر چه بیشتر نیروها، تقویت [[روحیه]]، بازیابی [[آمادگی]] رزمی، سنجش افکار و آزمودن [[میزان]] [[فداکاری]] [[دوستان]] [[وفادار]] بود. این [[بیعت]]، [[روح]] تازه‌ای در کالبد [[مسلمانان]] دمید؛ چرا که دست خویش را به دست [[رسول خدا]] {{صل}} می‌دادند و از صمیم [[دل]]، اظهار [[وفاداری]] می‌کردند. [[خداوند]] به این [[مؤمنان]] [[فداکار]] و ایثارگر که در این لحظه حساس با [[پیامبر اعظم]] {{صل}} [[بیعت]] کردند، چهار [[پاداش]] بزرگ داد که از همه مهم‌تر [[رضایت]] و [[خشنودی]] خود بود<ref>ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۶۶.</ref>.
[[هدف]] از این [[بیعت]]، انسجام هر چه بیشتر نیروها، تقویت روحیه، بازیابی آمادگی رزمی، سنجش افکار و آزمودن [[میزان]] فداکاری [[دوستان]] [[وفادار]] بود. این [[بیعت]]، [[روح]] تازه‌ای در کالبد [[مسلمانان]] دمید؛ چرا که دست خویش را به دست [[رسول خدا]] {{صل}} می‌دادند و از صمیم [[دل]]، اظهار [[وفاداری]] می‌کردند. [[خداوند]] به این [[مؤمنان]] فداکار و ایثارگر که در این لحظه حساس با [[پیامبر اعظم]] {{صل}} [[بیعت]] کردند، چهار [[پاداش]] بزرگ داد که از همه مهم‌تر [[رضایت]] و [[خشنودی]] خود بود<ref>ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۶۶.</ref>.


خبر این [[بیعت]] و [[وفاداری]]، آن چنان در [[قلب]] [[مشرکان]] [[رعب]] و [[وحشت]] افکند که سبب شد آنها به [[صلح]] تن دهند؛ صلحی که در مجموع، پایه‌ای برای پیروزی‌های [[آینده]] [[مسلمانان]] شد. در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۰.</ref> به این [[بیعت]] اشاره شده است<ref>[[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>.
خبر این [[بیعت]] و [[وفاداری]]، آن چنان در [[قلب]] [[مشرکان]] [[رعب]] و [[وحشت]] افکند که سبب شد آنها به [[صلح]] تن دهند؛ صلحی که در مجموع، پایه‌ای برای پیروزی‌های [[آینده]] [[مسلمانان]] شد. در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۰.</ref> به این [[بیعت]] اشاره شده است<ref>[[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>.
۱۱۴٬۴۸۰

ویرایش