پرش به محتوا

ضرورت نصب امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۹: خط ۵۹:


طبق این [[اعتقاد]] اگر همه عالم هم جمع شوند و به کسی رای دهند، او جانشین پیغمبر و امام [[معصوم]] نیست، بلکه تنها فردی عهده‌دار این مقام خواهد بود که [[خداوند]] او را [[برگزیده]] باشد. از این‌رو شیعه [[معتقد]] است که علی {{ع}} و یازده فرزندش، امام مسلمانان و جانشین [[پیغمبر اسلام]] هستند؛ خواه [[خانه‌نشین]] باشند و مردم با آنان [[بیعت]] نکنند و دیگران را به خلافت برگزینند، و خواه عهده‌دار [[مقام خلافت]] باشند و مردم با آنان بیعت کنند. پس [[اختلاف]] [[شیعه]] با [[اهل سنت]] در این مورد، مبنایی و ریشه‌ای است.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۲۰.</ref>
طبق این [[اعتقاد]] اگر همه عالم هم جمع شوند و به کسی رای دهند، او جانشین پیغمبر و امام [[معصوم]] نیست، بلکه تنها فردی عهده‌دار این مقام خواهد بود که [[خداوند]] او را [[برگزیده]] باشد. از این‌رو شیعه [[معتقد]] است که علی {{ع}} و یازده فرزندش، امام مسلمانان و جانشین [[پیغمبر اسلام]] هستند؛ خواه [[خانه‌نشین]] باشند و مردم با آنان [[بیعت]] نکنند و دیگران را به خلافت برگزینند، و خواه عهده‌دار [[مقام خلافت]] باشند و مردم با آنان بیعت کنند. پس [[اختلاف]] [[شیعه]] با [[اهل سنت]] در این مورد، مبنایی و ریشه‌ای است.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۲۰.</ref>
==اقتراح [[عبد الجبار]] و [[سید مرتضی]]==
[[عبدالجبار معتزلی]]، [[معتقد]] است که [[حفظ]] و [[نقل شریعت]] تنها از طریق [[امام]] صورت نمی‌پذیرد، بلکه از طرق بسیاری امکان پذیر است. بنابراین، [[حفظ شریعت]] را نمی‌توان از مبانی [[وجوب]] [[نصب]] برشمرد:
حفظ شریعت، پس از [[پیامبر]]{{صل}}، از طریق [[تواتر]] ممکن است. همان گونه که در [[زمان پیامبر]]{{صل}} نیز همه افراد، [[شریعت]] را مستقیماً از پیامبر{{صل}} دریافت نمی‌کردند، بلکه بسیاری از افراد، به صورت غیر مستقیم و از طریق تواتر، از شریعت [[آگاه]] می‌شدند، پس از پیامبر{{صل}} نیز چنین است. اگر تواتر در زمان پیامبر{{صل}} پذیرفته شده است، در [[زمان]] پس از آن حضرت نیز باید پذیرفته شود و اگر پس از پیامبر{{صل}} پذیرفته نیست، در زمان آن حضرت نیز نباید پذیرفته شود؛ زیرا ملاک در هر دو، یکسان است و تفاوتی در بین نیست<ref>المغنی فی ابواب التوحید و العدل، قاضی ابی الحسن عبدالجبار المعتزلی، ج۲۰، ص۷۰. {{عربی|هلا جوزتم أن تصير محفوظة بالتواتر كما صارت واصلة إلى من غاب عن الرسول في زمنه بطريق التواتر فإن منعوا من ذلك لزمهم إثبات حجة وهو{{صل}} حي كما يقولون بإثباته بعد وفاته، إذ العلة واحدة، ومتى قالوا في حال حياته أنه يصل إلى من غاب [عنه] بالتواتر فكذلك من بعده}}.</ref>.
سید مرتضی، در پاسخ به او می‌گوید:
ما می‌پذیریم که شریعت، در زمان پس از پیامبر{{صل}} همان گونه حفظ شود که در زمان آن حضرت حفظ می‌شد؛ یعنی برخی آن را مستقیماً از پیامبر{{صل}} دریافت می‌کردند و برخی از طریق نقل؛ ولی پیامبر{{صل}} به عنوان فردی [[معصوم]] و [[مصون از خطا]] وجود داشت که اگر احیاناً در نقل شریعت خطایی رخ می‌داد، آن [[خطا]]، با بیان پیامبر{{صل}} بر طرف می‌شد. بنابراین، نقل شریعت می‌تواند برای کسانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را حضوراً [[درک]] نکرده‌اند، سبب حفظ شریعت باشد؛ ولی به این شرط که از پشتوانه [[عصمت]] برخوردار باشد؛ چنان که در زمان پیامبر{{صل}} از این پشتوانه برخوردار بود. [[بدیهی]] است تحقق این شرط در عصر پس از [[پیامبر]]{{صل}}، در گرو وجود [[پیشوایی]] [[معصوم]] است و این، همان دیدگاه [[امامیه]] درباره [[امامت]] است<ref>الشافی فی الإمامة، أبی القاسم علی بن الحسین الموسوی المرتضی، ج۱، ص۱۸۱. {{عربی|فقد رضينا بذلك، وقنعنا بأن نوجب في وصول الشريعة إلينا بعد وفاة الرسول{{صل}} ما نوجبه في وصوله إلى من غاب عنه حال حياته، لأنا نعلم أنها كانت تصل إلى من بعد عنه{{صل}} بنقل وهو{{ع}} من ورائه، وقائم بمراعاته، وتلافي ما ثلم فيه من غلط وزلل، وترك الواجب، فيجب أن يكون من وراء ما ينقل إلينا بعد وفاته من شريعته معصوم يتلافى ما يجري في الشريعة من زلل وترك الواجب كما كان ذلك في حياته وإلا فقد اختلف الحال}}.</ref>.
او می‌افزاید:
لازمه این نظریه، این است که هرگاه، کسی [[امام]] را نشناسد، هیچ حکمی از [[شریعت]] را نداند، در حالی که برخی از [[احکام]] مانند [[وجوب]] [[نماز]]، از طریق [[تواتر]] شناخته شده و به وساطت امام نیازی ندارد.
در اینکه برخی از [[احکام شریعت]] مانند وجوب نماز از طریق نقل [[متواتر]] [[حفظ]] گردیده، سخنی نیست؛ بلکه سخن در نقل و حفظ مجموع شریعت است. بر این اساس، آن کسی که [[دین]] را از طریق امام معصوم دریافت نکند، در [[حقیقت]]، شریعت را به طور کامل دریافت نکرده است؛ زیرا [[قیاس]] و [[استحسان]] و مانند آن، راه مطمئنی برای نقل و [[حفظ شریعت]] نخواهد بود<ref>الشافی فی الإمامة، أبی القاسم علی بن الحسین الموسوی المرتضی، ج۱، ص۱۸۳. {{عربی|أما من لا يعرف الإمام في الحقيقة بعد الرسول{{صل}} ومن كان بعده من أبنائه الأئمة الراشدين{{عم}} ولم يرجع في الشرع إلى ما نقل عنهم، وأخذ من جهتهم فإنه لا يعرف كثيرا من الشرائع، ولم يدل على ذلك إلا فزع خصومنا إلى الظن والاستحسان في أكثر الشرائع والحوادث، وقد بينا أن ما فزعوا إليه لا يوجب معرفة، ولا يثمر علما}}.</ref>.
[[عبدالجبار]] می‌گوید:
اگر امام واسطه بیان شریعت برای دیگران است، [[ایمان به امام]] و [[شناخت]] او و حالات و خصوصیاتش، [[واجب]] خواهد بود. اکنون این [[پرسش]] مطرح می‌شود که [[امامت]] [[امام]]، از چه طریقی معلوم می‌شود؟ از طریق گفتار خود امام یا از طریق [[تواتر]]؟ فرض اول، [[باطل]] است؛ زیرا تا امام بودن امام ثابت نشود، نمی‌توان به سخن او در باب [[احکام شریعت]] استناد کرد؛ پس فرض دوم ثابت می‌شود که در این صورت، تواتر را می‌توان درباره دیگر [[احکام شرعی]] نیز به کار گرفت و با وجود تواتر، دیگر به واسطه بودن امام در [[حفظ]] و [[نقل شریعت]]، نیازی نخواهد بود<ref>المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۲۰، ص۷۰. {{عربی|من جملة الشريعة الإيمان بالإمام، و المعرفة به و بأحواله فلابد من نعم، و لأنه من أعظم أمر الدين عندهم، قيل لهم: أيعلم ذلك بالتواتر أم من جهة الإمام؟. فإن قالوا: من جهة الإمام. قيل لهم: فكيف يعلم من جهته كونه إماما؟ و إنما يعلم صدقه بعد» العلم بأنه إمام، فلابد من الرجوع إلى أن ذلك يعلم بالتواتر. فيقال لهم: فإذا استغني به عن الإمام في هذا عن الشريعة فهلا جاز أن يستغني به في سائرها}}.</ref>.
باری، در پاسخ به [[عبد الجبار]] می‌توان گفت:
برای [[اثبات]] اصل [[وجوب امامت]]، به تواتر نیازی نیست. بلکه وجوب امامت را نمی‌توان از راه نقل [[متواتر]] اثبات کرد. وجوب امامت، از طریق [[عقل]] اثبات می‌شود. اما اینکه چه کسی مصداق امام است، هم از طریق نقل متواتر ثابت می‌شود و هم از طریق [[ادعای امامت]] و آوردن [[معجزه]] چنان که [[دعوی نبوت]] با آوردن معجزه اثبات می‌شود، [[دعوی امامت]] نیز با آوردن معجزه اثبات پذیر است<ref>الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۱۸۴. {{عربی|أما المعرفة بوجود الإمام في الجملة، و صفاته المخصوصة فطريقة العقل، و ليس يفتقر فيه إلى التواتر، و لا إلى القول بالإمام، و قد مضي طرف من الدلالة على هذا... و أما العلم بأن الإمام فلان دون غيره فيحصل بالتواتر، و بقول الإمام أيضا، مع المعجز، لأن المعجز إذا دل على صدقه}}.</ref>.
به هر روی، نقل متواتر، [[جامعه]] را از [[وجود امام معصوم]] [[بی‌نیاز]] نمی‌کند؛ زیرا نقل [[متواتر]] در موضوع خودش کارساز است؛ یعنی بر این دلالت نمی‌کند که آنچه از طریق نقل متواتر به ما نرسیده، از [[احکام شریعت]] نبوده است. افزون بر اینکه موضوعات محدودی از طریق [[تواتر]] نقل شده‌اند.
[[عبدالجبار]] می‌گوید:
[[شریعت]] در [[روزگار غیبت]] [[امام]]، چگونه [[حفظ]] می‌شود و از چه طریقی به [[مکلفان]] می‌رسد؟ بی‌گمان، این کار از طریق امام سامان نمی‌یابد؛ زیرا او از دیدگان افراد غایب است و رابطه عادی میان او و [[مردم]] برقرار نیست تا شریعت را از او دریافت کنند. بنابراین یا باید این فرض را بپذیریم که در [[عصر غیبت]] به احکام شریعت [[مکلف]] نیستیم که فرضی [[باطل]] و بی‌پایه است، یا باید بپذیریم که از طریق غیر امام نیز می‌توان از شریعت [[آگاه]] شد که بنابراین وجود امام معصوم، [[ضرورت]] نخواهد داشت<ref>المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۲۰، ص۷۲. {{عربی|يجب على هذه العلة في هذا الزمان و الإمام مفقود أو غائب أن لا نعرف الشريعة، ثم لا يخلو حالنا من وجهين: إما أن نكون معذورين و غير مكلفين لذلك، فإن جاز ذلك فينا ليجوزن في كل عصر بعد الرسول{{صل}} و ذلك يغني عن الإمام و تبطل علتهم. و إن قالوا: بل نعرف الشريعة لا من قبل الإمام. قيل لهم: فبأي وجه يصح أن نعرفها، يجب جواز مثله في سائر الأعصار، و في ذلك الغني عن الإمام في كل عصر}}.</ref>.
[[سید مرتضی]] در پاسخ به او می‌گوید:
کسانی که به امام [[معصوم]] [[اعتقاد]] دارند، بر این عقیده‌اند که شریعت، به دست [[ائمه معصوم]]، پس از [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده است و بدین وسیله، شریعت محفوظ مانده و در [[اختیار]] آنان است. البته حفظ و [[نقل شریعت]]، یکی از وجوه [[نیاز به امام معصوم]] است، نه یگانه وجه و دلیل [آن]. بر این اساس، حفظ و نقل شریعت از سوی [[امامان معصوم]] پیشین، دلیل بر [[بی‌نیازی]] از امام معصوم در [[زمان]] حاضر نیست<ref>الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۱۸۶. {{عربی|قد بينا أن الفرقة المحقة القائلة بوجود إمام حافظ للشريعة هي عارفة بما نقل من الشريعة عن النبي{{صل}} وما لم ينقل عنه فبما نقل عن الأئمة القائمين بالأمر بعده{{ع}} وواثقة بأن شيئا من الشريعة يجب معرفته لمن لم يخل به من أجل كون الإمام من ورائها}}.</ref>.
بحرانی می‌گوید:
پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و در [[دوران حضور]] [[امامان معصوم]]{{عم}}، [[شریعت]] از سوی آنان نقل و [[حفظ]] شده است و همان شریعت، هم اکنون و در عصر [[امام غایب]]{{ع}} نیز محفوظ است و اگر چنین نبود و [[حفظ شریعت]] به حضور او نیاز می‌داشت، حتماً ظهور می‌کرد<ref>قواعد المرام فی علم الکلام، میثم بن علی البحرانی، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۴۵-۴۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۶۴: خط ۹۱:
# [[پرونده:1100529.jpg|22px]] [[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|'''هشام بن حکم''']]
# [[پرونده:1100529.jpg|22px]] [[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|'''هشام بن حکم''']]
# [[پرونده:4432.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|'''تجلی امامت''']]
# [[پرونده:4432.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|'''تجلی امامت''']]
# [[پرونده:IM010560.jpg|22px]] [[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|'''امامت و دلایل انتصابی بودن آن''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۳۴۳

ویرایش