مصداقشناسی اهل بیت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = مصداقشناسی اهل بیت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = مصداقشناسی اهل بیت | ||
| مداخل مرتبط = [[مصداقشناسی اهل بیت در کلام اسلامی]] - [[مصداقشناسی اهل بیت از دیدگاه اهل سنت]] | | مداخل مرتبط = [[مصداقشناسی اهل بیت در کلام اسلامی]] - [[مصداقشناسی اهل بیت از دیدگاه اهل سنت]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==[[شبهات]] درباره [[مصداق اهل بیت]]== | == [[شبهات]] درباره [[مصداق اهل بیت]] == | ||
===[[شبهه]] اول: | === [[شبهه]] اول: انحصار اهل بیت در [[همسران پیامبر]]{{صل}} === | ||
برخی گفتهاند که [[اهل بیت]] در [[آیه تطهیر]] تنها [[همسران]] [[رسول الله]]{{صل}} است و کسانی دیگر را شامل نمیشود؛ مانند [[عکرمه]] که از [[ابن عباس]] [[روایت]] انحصار اهل بیت را به همسران پیامبر{{صل}} نقل نمود و | برخی گفتهاند که [[اهل بیت]] در [[آیه تطهیر]] تنها [[همسران]] [[رسول الله]]{{صل}} است و کسانی دیگر را شامل نمیشود؛ مانند [[عکرمه]] که از [[ابن عباس]] [[روایت]] انحصار اهل بیت را به همسران پیامبر{{صل}} نقل نمود و اصرار داشت که [[آیه]] مخصوص همسران رسول الله{{صل}} است و کسانی دیگر را شامل نمیشود<ref>نجدی، جواب أهل السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة و الزیدیة، ص۸۹.</ref>.<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۲۱.</ref> | ||
=== | === پاسخ شبهه اول === | ||
پاسخ این شبهه بسیار روشن است؛ زیرا: | پاسخ این شبهه بسیار روشن است؛ زیرا: | ||
اولاً: از روزی که عکرمه در مقابل | اولاً: از روزی که عکرمه در مقابل نص صریح [[پیامبر]]{{صل}} درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر این دیدگاه خلاف واقع را مطرح نمود، تاکنون هیچ کس از [[اهل]] تحقیق به نظر وی اعتنا نکرده است و تنها در کتابها به عنوان یک نظر مطرح میشود؛ اما اینکه چرا عکرمه اصرار داشت که همسران پیامبر{{صل}} را مصداق اهل بیت معرفی کند، دلیل آن این است که وی از [[خوارج]]، و با [[امام علی]]{{ع}} [[دشمن]] بود و چون [[غلام ابن عباس]] بود، هر دروغی را که به [[پیغمبر]]{{صل}} نسبت میداد، به وسیله ابن عباس بود و میگفت: ابن عباس، مولای من، از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین و چنان روایت کرد و لذا در این آیه تطهیر نیز از قول ابن عباس نقل میکند که مراد زنهای پیغمبر بودهاند. | ||
[[دروغ]] بستنهای عکرمه به ابن عباس به گونهای بود که همه از آن اطلاع داشتند. از این رو [[ابن مسیب]] روزی به [[غلام]] خود، که نامش «برد» بود، گفت: {{عربی|... يا برد لا تكذب على كما يكذب عكرمة على ابن عباس}}<ref>حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۸۰.</ref>؛ (بر من دروغ نبندی همان طور که عکرمه بر آقای خود، [[عبدالله بن عباس]]، دروغ میبست». | [[دروغ]] بستنهای عکرمه به ابن عباس به گونهای بود که همه از آن اطلاع داشتند. از این رو [[ابن مسیب]] روزی به [[غلام]] خود، که نامش «برد» بود، گفت: {{عربی|... يا برد لا تكذب على كما يكذب عكرمة على ابن عباس}}<ref>حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۸۰.</ref>؛ (بر من دروغ نبندی همان طور که عکرمه بر آقای خود، [[عبدالله بن عباس]]، دروغ میبست». | ||
[[عبدالله بن حارث]] گوید: | |||
روزی در [[منزل]] علی بن عبدالله بن عباس رفتم، دیدم عکرمه را با طناب یا زنجیر در گوشه [[حیات]] در [[بیت]] الخلأ بسته است. به علی گفتم: «از [[خدا]] [[شرم]] نمیکنی که [[غلام]] پدر خود را در مستراح بستهای»؟ [[علی بن عبدالله]] گفت: «این مرد [[خبیث]]، بر پدر من [[دروغ]] میبندد» (و از زبان او دروغ از [[رسول خدا]] میگوید)<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۲۱.</ref>. | [[عبدالله بن حارث]] گوید: روزی در [[منزل]] علی بن عبدالله بن عباس رفتم، دیدم عکرمه را با طناب یا زنجیر در گوشه [[حیات]] در [[بیت]] الخلأ بسته است. به علی گفتم: «از [[خدا]] [[شرم]] نمیکنی که [[غلام]] پدر خود را در مستراح بستهای»؟ [[علی بن عبدالله]] گفت: «این مرد [[خبیث]]، بر پدر من [[دروغ]] میبندد» (و از زبان او دروغ از [[رسول خدا]] میگوید)<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۲۱.</ref>. | ||
[[عکرمه]] تابع [[خوارج]] نجد حروری است و از این جهت [[ابن عباس]] او را خبیث خواند<ref>ابن الوزیر، العواصم و القواصم، ج۹، ص۲۵۵.</ref>. [[احمد بن حنبل]] [[معتقد]] است که وی از خوارج [[صفریه]] بوده است<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. برخی بر این باورند که عکرمه از [[طایفه]] [[اباضیه]] خوارج بوده است<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>؛ به همین [[دلایل]] [[مالک بن انس عکرمه]] را [[ثقه]] نمیدانست و دستور داده بود که از وی [[حدیث]] نقل نشود<ref>خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ص۱۲۵.</ref>. [[شافعی]] گفته است که کسی را نمیشناسم که حدیث عکرمه را پذیرفته باشد<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. [[عثمان بن مرة]] میگوید: «به قاسم گفتم که عکرمه چنین گفته است». در جواب گفت: {{عربی|يابن أخي إن عكرمة كذاب}}<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. | [[عکرمه]] تابع [[خوارج]] نجد حروری است و از این جهت [[ابن عباس]] او را خبیث خواند<ref>ابن الوزیر، العواصم و القواصم، ج۹، ص۲۵۵.</ref>. [[احمد بن حنبل]] [[معتقد]] است که وی از خوارج [[صفریه]] بوده است<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. برخی بر این باورند که عکرمه از [[طایفه]] [[اباضیه]] خوارج بوده است<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>؛ به همین [[دلایل]] [[مالک بن انس عکرمه]] را [[ثقه]] نمیدانست و دستور داده بود که از وی [[حدیث]] نقل نشود<ref>خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، ص۱۲۵.</ref>. [[شافعی]] گفته است که کسی را نمیشناسم که حدیث عکرمه را پذیرفته باشد<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. [[عثمان بن مرة]] میگوید: «به قاسم گفتم که عکرمه چنین گفته است». در جواب گفت: {{عربی|يابن أخي إن عكرمة كذاب}}<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. | ||
[[ | عکرمه به دلیل پیوند با خوارج همه [[مسلمین]] (غیر از خوارج) را [[کافر]] میدانست. او در [[مسجد]] میایستاد و میگفت: «در این مسجد یک نفر [[مسلمان]] نیست»<ref>حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸.</ref>. [[یحیی بن بکیر]] گوید: «عکرمه به [[مصر]] رفت و از آنجا به [[مغرب]] رفت و تمام خوارجی که در مغرب هستند، [[دین]] خود را از عکرمه گرفتهاند»<ref>حافظ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸.</ref>. | ||
[[خالد بن عمران]] گوید: ما در مغرب زمین بودیم، [[موسم حج]] رسید؛ عکرمه در مغرب بود و میگفت: «من [[دوست]] داشتم که در دست خود حربهای داشتم و در راه [[حاجیان]]، که [[حج]] کرده، میایستادم و همه را گردن میزدم»<ref>{{عربی|دخل علينا عكرمة مولى ابن عباس بأفريقية في وقت الموسم، فقال: وددت أني اليوم بالموسم، بيدي و حربة أضرب بها يميناً شمالاً}}؛ (تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۲۷۸).</ref>. | |||
[[مطاعن]] عکرمه در کتب رجال به حدی است که اگر همه در یک جا جمع گردد، صفحات زیادی را باید به آن اختصاص داد؛ ولی همین اندازه کافی است برای اینکه بدانیم قول و رأی این شخص از نگاه دانشمندان علم رجال بیاعتبار است. او، هم از نگاه [[عقیده]] مشکل دارد و هم در نقل خود صادق نیست؛ لذا هیچ یک از [[مفسرین]] به گفتار او درباره [[مصداق اهل بیت]]، که به زنهای [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص دارد، اعتنا نکردهاند و تنها به عنوان یک قول از آن یاد نمودهاند و همین دستاویز برخی نویسندگان وهابی شده تا آن را در برابر دیدگاه [[شیعه]] مطرح کنند. | |||
ثانیاً: [[رسول خدا]]{{صل}} تنها [[پنج تن]] را در یک جا جمع نمود و کسای خیبری بر سر آنها کشید و آنها را [[اهل بیت]] خطاب نمود و فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي}}<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴.</ref>؛ «خدایا اینان اهل بیت مناند»؛ یعنی این افراد فقط اهل بیت مرا تشکیل میدهند. روشن است که این انحصار [[قوی]] و غیر قابل تردید است و شامل هیچ کسی غیر از آنها نمیگردد و اگر زنهای [[پیغمبر]]{{صل}} یا اقوام و [[عشیره]] آن حضرت نیز جزء اهل بیت بودند، باید میفرمود: {{عربی|هَؤُلَاءِ مِنْ أَهْلُ بَيْتِي}}؛ «خدایا این افراد زیر کسا از جمله اهل بیت من هستند»؛ نه اینکه بگوید: «اهل بیت من هستند». | |||
[[روایات]] متعددی که از [[ابوسعید خدری]]، [[صحابه]] معروف، نقل شده نیز میگوید که [[آیه تطهیر]] درباره [[پنج تن آل عبا]] نازل گردیده است: {{متن حدیث|نَزَلَتْ فِي خَمْسَةٍ، فِي رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ{{عم}}}}<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ص۳۵۴.</ref>؛ این [[آیه]] درباره رسول خدا{{صل}} و علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین{{عم}} نازل شده است». | [[روایات]] متعددی که از [[ابوسعید خدری]]، [[صحابه]] معروف، نقل شده نیز میگوید که [[آیه تطهیر]] درباره [[پنج تن آل عبا]] نازل گردیده است: {{متن حدیث|نَزَلَتْ فِي خَمْسَةٍ، فِي رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ{{عم}}}}<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ص۳۵۴.</ref>؛ این [[آیه]] درباره رسول خدا{{صل}} و علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین{{عم}} نازل شده است». | ||
ثالثاً: در روایات متعددی آمده است که جناب [[ام سلمه]] از [[رسول الله]]{{صل}} تقاضا نمود که [[اجازه]] بدهند که با آنها زیر کسا وارد شود و گفت: «یا رسول الله من هم از اهل بیت هستم»؟ [[پیامبر خدا]]{{صل}} به ایشان اجازه نداد که وارد شود و فرمودند: «در همان جایی که هستی بایست»<ref>میر حامد حسین کنتوری، عبقات الأنوار، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>. راه و روش تو خوب است، [[عاقبت]] تو به خیر است<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۶۶.</ref> و لکن از جمله این افراد نیستی و [[حق]] ورود در زیر کسای | ثالثاً: در روایات متعددی آمده است که جناب [[ام سلمه]] از [[رسول الله]]{{صل}} تقاضا نمود که [[اجازه]] بدهند که با آنها زیر کسا وارد شود و گفت: «یا رسول الله من هم از اهل بیت هستم»؟ [[پیامبر خدا]]{{صل}} به ایشان اجازه نداد که وارد شود و فرمودند: «در همان جایی که هستی بایست»<ref>میر حامد حسین کنتوری، عبقات الأنوار، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>. راه و روش تو خوب است، [[عاقبت]] تو به خیر است<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۶۶.</ref> و لکن از جمله این افراد نیستی و [[حق]] ورود در زیر کسای خیبری نداری؛ حتی میگوید: {{متن حدیث|فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ، فَجَذَبَهُ وَ قَالَ: إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ}}<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ج۸، ص۳۱۱.</ref>. چون گوشه کسا را بالا زدم که [[اجازه]] دخول از [[رسول خدا]] بگیرم، [[رسول الله]]{{صل}} کسا را از دست من به شدت کشید و فرمود: «تو بر [[نیکی]] هستی». در برخی [[روایات]] آمده است که رسول الله{{صل}} به [[أم سلمه]] فرمود: {{متن حدیث|تنحّي عن أهل بيتي}}<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۷۸.</ref>؛ «از [[اهل بیت]] من دور شو». اگر [[همسران]] رسول الله{{صل}} جزء اهل بیت باشند، جمله {{متن حدیث|تنحّي عن أهل بيتي}} چگونه قابل توجیه است؟ | ||
{{متن حدیث|فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ، فَجَذَبَهُ وَ قَالَ: إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ}}<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ج۸، ص۳۱۱.</ref>. | |||
چون گوشه | |||
در برخی [[روایات]] آمده است که رسول الله{{صل}} به [[أم سلمه]] فرمود: {{متن حدیث|تنحّي عن أهل بيتي}}<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۷۸.</ref>؛ «از [[اهل بیت]] من دور شو». اگر [[همسران]] رسول الله{{صل}} جزء اهل بیت باشند، جمله {{متن حدیث|تنحّي عن أهل بيتي}} چگونه قابل توجیه است؟ | |||
رابعاً: در روایات آمده است که پس از این جریان، به مدت شش ماه هنگام | رابعاً: در روایات آمده است که پس از این جریان، به مدت شش ماه هنگام نماز صبح که فرا میرسید، رسول خدا{{صل}} از کنار [[خانه حضرت زهرا]]{{س}} که عبور میکرد، میفرمود: «ای اهل بیت، موقع [[نماز]] بامدادی فرا رسیده است و پس از آن [[آیه تطهیر]] را [[تلاوت]] میفرمود. | ||
[[ترمذی]] گفته است که این [[حدیث]] در باب «[[فضائل]]» از «[[أبو الحمراء]]» و «[[معقل بن یسار]]» و «[[ام سلمه]]» [[روایت]] شده است: | [[ترمذی]] گفته است که این [[حدیث]] در باب «[[فضائل]]» از «[[أبو الحمراء]]» و «[[معقل بن یسار]]» و «[[ام سلمه]]» [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الفَجْرِ يَقُولُ: «الَصَّلَاةَ یَا أَهْلَ الْبَیْتِ» {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> إِنَّمَا نَعْرِفُهُ مِنْ حَدِيثِ حَمَّادِ بْنِ سَلَمَةَ. وَ فِي الْبَابِ عَنْ أَبِي الْحَمْرَاءِ وَ مَعْقِلِ بْنِ يَسَارٍ وَ أُمِّ سَلَمَةَ}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱.</ref>. نویسندگان [[اهل سنت]] این حدیث را در کتابهای خود آوردهاند<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۱۱؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۱۷؛ خازن، لباب التأویل، ج۳، ص۴۲۵؛ ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۲۱، ص۴۲۴؛ طبری، ذخائر العقبی، ص۲۴؛ ابن حجر عسقلانی، إتحاف المهرة، ج۱، ص۶۶۰؛ حافظ مزی، تحفة الأشراف بمعرفة الأطراف، ص۲۹۰؛ ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۵۷۱.</ref>. اگر زنهای [[پیامبر]]{{صل}} جزء [[اهل بیت]] میبودند، لااقل یک بار [[رسول خدا]]{{صل}} این عمل را در باره آنها نیز انجام میداد. | ||
{{متن حدیث|عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الفَجْرِ يَقُولُ: «الَصَّلَاةَ یَا أَهْلَ الْبَیْتِ» {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> إِنَّمَا نَعْرِفُهُ مِنْ حَدِيثِ حَمَّادِ بْنِ سَلَمَةَ. وَ فِي الْبَابِ عَنْ أَبِي الْحَمْرَاءِ وَ مَعْقِلِ بْنِ يَسَارٍ وَ أُمِّ سَلَمَةَ}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱.</ref>. | |||
نویسندگان [[اهل سنت]] این حدیث را در کتابهای خود آوردهاند<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۱۱؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۱۷؛ خازن، لباب التأویل، ج۳، ص۴۲۵؛ ابن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۲۱، ص۴۲۴؛ طبری، ذخائر العقبی، ص۲۴؛ ابن حجر عسقلانی، إتحاف المهرة، ج۱، ص۶۶۰؛ حافظ مزی، تحفة الأشراف بمعرفة الأطراف، ص۲۹۰؛ ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۵۷۱.</ref>. اگر زنهای [[پیامبر]]{{صل}} جزء [[اهل بیت]] میبودند، لااقل یک بار [[رسول خدا]]{{صل}} این عمل را در باره آنها نیز انجام میداد. | |||
خامساً: در برخی [[روایات]] درباره [[تفسیر اهل بیت]] و تعیین مصداق برای آن از [[زید بن ارقم]] سؤال میشود که آیا [[همسران پیامبر]]{{صل}} جزء اهل بیت هستند؟ در جواب گفت: | خامساً: در برخی [[روایات]] درباره [[تفسیر اهل بیت]] و تعیین مصداق برای آن از [[زید بن ارقم]] سؤال میشود که آیا [[همسران پیامبر]]{{صل}} جزء اهل بیت هستند؟ در جواب گفت: {{متن حدیث|قَالَ لَا وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَ قَوْمِهَا}}<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹۵.</ref>. نه، [[سوگند]] به [[خدا]] که [[زن]] با شوهرش زمانی [[زندگی]] میکند و سپس مرد او را [[طلاق]] میدهد و او به اقوام و [[عشیره]] خود و به پدرش میپیوندد. | ||
{{متن حدیث|قَالَ لَا وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَ قَوْمِهَا}}<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹۵.</ref>. | |||
نه، [[سوگند]] به [[خدا]] که [[زن]] با شوهرش زمانی [[زندگی]] میکند و سپس مرد او را [[طلاق]] میدهد و او به | |||
سادساً: همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، در [[آیه]] مورد بحث ([[آیه تطهیر]]) وقتی [[خداوند سبحان]] همسران پیامبر{{صل}} را مورد خطاب قرار میدهد، از ضمیر مؤنث استفاده میکند؛ اما وقتی به {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ...}} میرسد، ضمیر خطاب را از مؤنث به | سادساً: همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، در [[آیه]] مورد بحث ([[آیه تطهیر]]) وقتی [[خداوند سبحان]] همسران پیامبر{{صل}} را مورد خطاب قرار میدهد، از ضمیر مؤنث استفاده میکند؛ اما وقتی به {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ...}} میرسد، ضمیر خطاب را از مؤنث به مذکر [[تغییر]] میدهد {{متن قرآن|عَنْكُمُ، يُطَهِّرَكُمْ}}. اگر مقصود همسران پیامبر{{صل}} بودند، چرا ضمیر عوض شده است؟ در حالی که در قسمتهای مربوط به همسران پیامبر{{صل}}، همه [[افعال]] و ضمائر مؤنث است {{متن قرآن|يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ، اتَّقَيْتُنَّ، لَا تَخْضَعْنَ، قُلْنَ، قَرْنَ، بُيُوتِكُنَّ، أَقِمْنَ، آتِينَ، أَطِعْنَ، وَاذْكُرْنَ، بُيُوتِكُنَّ}}. آیا این نشان نمیدهد که مقصود از اهل بیت، همسران پیامبر{{صل}} نیستند؟ | ||
===[[شبهه]] دوم: انحصار آیه در همسران پیامبر{{صل}} به قرینه | استشهاد به آیه مربوط به [[همسر]] [[ابراهیم]] نادرست است، آنجا که میفرماید: {{متن حدیث|رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}؛ «این [[رحمت خدا]] و برکاتش بر شما [[خانواده]] است؛ چراکه او ستوده و والاست»، چون خطاب در آن به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و همسر اوست، نه فقط به همسرش. پس میتوان از باب تغلیب [[برتر]]، ضمیر را مذکر آورد. در حالی که در این [[آیه]]، فرض بر این است که فقط درباره [[همسران پیامبر]]{{صل}} است، پس جایی برای تغلیب نیست<ref>سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ص۲۲۸.</ref>.<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۲۱.</ref> | ||
=== [[شبهه]] دوم: انحصار آیه در همسران پیامبر{{صل}} به قرینه وحدت سیاق === | |||
[[آیه تطهیر]] در بین [[آیات]] مربوط به [[زنان]] [[رسول]] خداست و وحدت سیاق [[حکم]] میکند که راجع به زنان آن حضرت بوده باشد. این آیهای کامل نیست، بلکه بخشی از یک آیه است<ref>دلیمی، آیه تطهیر و ارتباط آن با عصمت، ص۳.</ref>. | [[آیه تطهیر]] در بین [[آیات]] مربوط به [[زنان]] [[رسول]] خداست و وحدت سیاق [[حکم]] میکند که راجع به زنان آن حضرت بوده باشد. این آیهای کامل نیست، بلکه بخشی از یک آیه است<ref>دلیمی، آیه تطهیر و ارتباط آن با عصمت، ص۳.</ref>. | ||
=== | === پاسخ شبهه دوم === | ||
پاسخ این شبهه بسیار روشن است؛ زیرا: | پاسخ این شبهه بسیار روشن است؛ زیرا: | ||
اولاً: وحدت سیاق نمیتواند در مقابل [[نص]] عرض اندام کند. | اولاً: وحدت سیاق نمیتواند در مقابل [[نص]] عرض اندام کند. تمسک به سیاق در برابر نص، از مصادیق بارز [[اجتهاد در مقابل نص]] است و با وجود آن همه [[نصوص]] صریح [[قطعی]] که در منابع معتبر شیعه و [[اهل سنت]] در [[اختیار]] داریم و همه [[مفسران]] صاحب نام در ذیل آیه به آنها استناد کردهاند، که به بیش از هفتاد سند میرسد<ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۴۶.</ref>، همه بر این قول اتفاق دارند که آیه در [[شأن]] [[پنج تن آل عبا]] نازل شده است. بنابراین دیگر جایی برای استناد به سیاق باقی نخواهد ماند. سیاق در نهایت، دلالت بر ظهور آیه تطهیر در همسران پیامبر{{صل}} دارد و این ظهور هرگز نمیتواند با [[روایات]] صحیحه و متواتره در نزول آیه در [[حق]] [[پنج تن]] از [[اهل بیت]]{{عم}} که نص است مقابله کند. | ||
ثانیاً: بعضاً در [[کلام]] [[بلیغ]] جملهای معترضه واقع میشود که از جمله قبل و بعد آن تا حدودی [[بیگانه]] است. آیه تطهیر نیز از این قبیل است که به جهانی در بین آیات همسران پیامبر{{صل}} واقع شده است؛ همانگونه که [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ * يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ...}}<ref>«و نیرنگ شما زنان سترگ است * ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بیگمان از خطاکاران بودهای» سوره یوسف، آیه ۲۸-۲۹.</ref>. | |||
در این [[آیات]]: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا}} بین {{متن قرآن|إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ}} و {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}} فاصله شده است؛ در حالی که ربطی به ماقبل و مابعد ندارد. همچنین سخن [[خدای تبارک و تعالی]] میان حکایت سخنان [[بلقیس]] که میفرماید: {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ * وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند * و من ارمغانی برای آنان میفرستم و مینگرم تا فرستادگان چه باز آورند» سوره نمل، آیه ۳۴-۳۵.</ref> جمله {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}} سخن [[خداوند تبارک و تعالی]] بین [[کلام]] بلقیس است. | |||
افزون بر این، همانگونه که ملاحظه میشود، آیات مربوط به [[همسران پیامبر]]{{صل}}، از [[آیه]] ۲۸ آغاز میشود و به آیه ۳۴ ختم میگردد. در این آیات، همسران پیامبر{{صل}} را یک بار با تعبیر الأزواج» و دو بار با تعبیر {{متن قرآن|نِسَاءَ النَّبِيِّ}} خطاب کرده که هر دو صریح در [[همسران]] اویند. به چه دلیل از این تعبیر [[عدول]] کرده و «[[اهل البیت]]» فرموده؟ عدول از آن [[سیاق]]، قرینه است که مخاطب به [[اهل بیت]]، غیر از مخاطب با آن دو تعبیر است<ref>سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ص۲۲۸.</ref>. | افزون بر این، همانگونه که ملاحظه میشود، آیات مربوط به [[همسران پیامبر]]{{صل}}، از [[آیه]] ۲۸ آغاز میشود و به آیه ۳۴ ختم میگردد. در این آیات، همسران پیامبر{{صل}} را یک بار با تعبیر الأزواج» و دو بار با تعبیر {{متن قرآن|نِسَاءَ النَّبِيِّ}} خطاب کرده که هر دو صریح در [[همسران]] اویند. به چه دلیل از این تعبیر [[عدول]] کرده و «[[اهل البیت]]» فرموده؟ عدول از آن [[سیاق]]، قرینه است که مخاطب به [[اهل بیت]]، غیر از مخاطب با آن دو تعبیر است<ref>سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ص۲۲۸.</ref>. | ||
ثالثاً: در [[روایت]] [[صحیح مسلم]] از [[حدیث ثقلین]] آمده که چون از [[زید بن ارقم]] درباره اهل بیت سؤال کردند که آیا [[زنان پیامبر]]{{صل}} منظور است، وی پاسخ داد: «خیر، به [[خدا]] [[سوگند]] [[زن]] مدتی از [[روزگار]] را با شوهر خود سپری کرده و پس از آنکه او را [[طلاق]] داد نزد پدر و [[خویشان]] خود بر میگردد»<ref>{{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَ قَوْمِهَا}}؛ (مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۴).</ref>. | ثالثاً: در [[روایت]] [[صحیح مسلم]] از [[حدیث ثقلین]] آمده که چون از [[زید بن ارقم]] درباره اهل بیت سؤال کردند که آیا [[زنان پیامبر]]{{صل}} منظور است، وی پاسخ داد: «خیر، به [[خدا]] [[سوگند]] [[زن]] مدتی از [[روزگار]] را با شوهر خود سپری کرده و پس از آنکه او را [[طلاق]] داد نزد پدر و [[خویشان]] خود بر میگردد»<ref>{{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَ قَوْمِهَا}}؛ (مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۴).</ref>. معلوم میشود فهم [[عرفی]] آن [[زمان]] به گونهای بوده که [[همسر]] شخص را از [[اهل بیت]] او نمیدانستند. تأکید همراه با [[سوگند]] این [[صحابی]] هم در این باره درخور [[تأمل]] است. | ||
معلوم میشود | |||
رابعاً: [[ابن کثیر]]، از علمای [[اهل سنت]]، روایتی از [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نقل کرده است که وی بر [[منبر]]، خطاب به [[مردم کوفه]]، فرمود: {{متن حدیث|وَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ الَّذِي قَالَ اللهُ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}}}؛ «ما آن اهل بیتی هستیم که [[خدا]] دربارهشان این [[آیه]] را فرموده است). ابن کثیر همچنین از [[امام سجاد]]{{ع}} نیز نقل میکند که ایشان به مرد شامی فرمود: آیا آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} را در [[سوره احزاب]] قرائت کردهای؟ مرد شامی میگوید: «شما آنها هستید»؟ [[امام]]{{ع}} در جواب میگوید: «بلی»<ref>{{متن حدیث|أَ مَا قَرَأْتَ فِي الْأَحْزَابِ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} قَالَ: نَعَمْ وَ لَأَنْتُمْ هُمْ قَالَ: نَعَمْ}} (ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۱۶).</ref>. | |||
خامساً: اطلاق لفظ [[اهل البیت]] بر [[همسران]] مورد [[نزاع]] است. برخی معتقدند که [[اهل]] بر همسر اطلاق نمیشود؛ زیرا اهل از [[آل]] است و «آلَ» در لغت به معنای رَجَع آمده و آل شخص بر کسانی اطلاق میشود که حقیقتاً به آن شخص رجوع دارند و این تنها شامل اقوام نسبی میشود، نه سبی. از این رو از [[رسول الله]]{{صل}} نقل شده که به [[حضرت زهرا]]{{س}} فرمود: {{متن حدیث|أول من یلحقنی من أهلی أنت یا فاطمة و أول من یلحقنی من أزواجی زینب و هی أطولکن کفا}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۰۸.</ref>. اولین کسی که از اهلم به من ملحق میشود، تویی ای [[فاطمه]]! و اولین کسی که از همسرانم به من ملحق میگردد، [[زینب]] است و او در [[بخشش]] و عطا [[برترین]] شماست. | |||
در اینجا [[پیامبر]]{{صل}} بین اهل و همسران فاصله انداخته است و معلوم میشود که ازواج داخل در اهل بیت نیستند. از همین رو میبینیم که برخی [[همسران]] از قبیل [[ام سلمه]]، [[عایشه]] و [[زینب]]، از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال میکنند که آیا ما جزء [[اهل بیت]] هستیم یا خیر؟<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۳.</ref> این سؤال خود دلیل بر این است که از حیث وضع لغوی، [[همسر]] داخل در لفظ اهل بیت یا [[اهل]] نیست<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}} «و هنگامی که نشانهای (از سوی خداوند) نزدشان آید میگویند ما هرگز ایمان نمیآوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>.<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۲۷.</ref> | در اینجا [[پیامبر]]{{صل}} بین اهل و همسران فاصله انداخته است و معلوم میشود که ازواج داخل در اهل بیت نیستند. از همین رو میبینیم که برخی [[همسران]] از قبیل [[ام سلمه]]، [[عایشه]] و [[زینب]]، از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال میکنند که آیا ما جزء [[اهل بیت]] هستیم یا خیر؟<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۳.</ref> این سؤال خود دلیل بر این است که از حیث وضع لغوی، [[همسر]] داخل در لفظ اهل بیت یا [[اهل]] نیست<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}} «و هنگامی که نشانهای (از سوی خداوند) نزدشان آید میگویند ما هرگز ایمان نمیآوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>.<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۲۷.</ref> | ||