بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
=== معنای [[اطاعت]] === | === معنای [[اطاعت]] === | ||
اطاعت در لغت به معنای [[فرمانبرداری]]، [[فرمان]] بردن، [[طاعت]]، فرمانبری، [[انقیاد]]، تسلیمشدگی، [[فروتنی]] و [[تواضع]] است<ref>علی اکبر دهخدا، لغتنامه، زیر نظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، ج۲، ص۲۴۳۷-۲۴۳۸؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۲۹۶؛ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۲۰۹.</ref>؛ همچنین گفته شده [[اطاعت]] بهمعنای فرمان بردن همراه با [[خضوع]] و رغبت و [[اختیار]] است<ref>مفردات، ص۵۲۹؛ التحقیق، ج۷، ص۱۳۸؛ مقاییساللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰؛ مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».</ref><ref>[[محمد علی انصاری شوشتری|انصاری شوشتری، محمد علی]]، [[الموسوعة الفقهیة المیسرة ج۴ (کتاب)|الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۴]]، ص ۱۱؛ [[علی شیخالاسلامی]]، [[سوسن آل رسول]] و [[نادره حیدری اصفهانی]]، [[اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم (مقاله)|اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم]]، [[مطالعات قرآنی (نشریه)|فصلنامه مطالعات قرآنی]]؛ [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۲۷.</ref> | اطاعت در لغت به معنای [[فرمانبرداری]]، [[فرمان]] بردن، [[طاعت]]، فرمانبری، [[انقیاد]]، تسلیمشدگی، [[فروتنی]] و [[تواضع]] است<ref>علی اکبر دهخدا، لغتنامه، زیر نظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، ج۲، ص۲۴۳۷-۲۴۳۸؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۲۹۶؛ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۲۰۹.</ref>؛ همچنین گفته شده [[اطاعت]] بهمعنای فرمان بردن همراه با [[خضوع]] و رغبت و [[اختیار]] است<ref>مفردات، ص۵۲۹؛ التحقیق، ج۷، ص۱۳۸؛ مقاییساللغه، ج۳، ص۴۳۱؛ المصباح، ج۲، ص۳۸۰؛ مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».</ref>.<ref>[[محمد علی انصاری شوشتری|انصاری شوشتری، محمد علی]]، [[الموسوعة الفقهیة المیسرة ج۴ (کتاب)|الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۴]]، ص ۱۱؛ [[علی شیخالاسلامی]]، [[سوسن آل رسول]] و [[نادره حیدری اصفهانی]]، [[اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم (مقاله)|اطاعت از خاتم پیامبران در قرآن کریم]]، [[مطالعات قرآنی (نشریه)|فصلنامه مطالعات قرآنی]]؛ [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت - جعفرپیشه فرد (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۲۷.</ref> | ||
=== معنای [[اولوالامر]] === | === معنای [[اولوالامر]] === | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در [[جامعه اسلامی]]، مراد از [[قوانین]]، اعم از [[احکام دینی]] و [[احکام حکومتی]] است؛ چون، علاوه بر قوانین [[شرعی]] که [[حاکم]] تنها، بیانکننده آنهاست و مجاز به هیچگونه دخل و تصرّفی در آنها نیست، دسته دیگری از قوانین، دستورهای [[حکومتی]] [[حاکم]] است که در شرایط مختلف، از او صادر میشود. [[اطاعت]] از [[حاکم]]، در هر دو عرصه، مورد نظر ما، در این بحث است. | در [[جامعه اسلامی]]، مراد از [[قوانین]]، اعم از [[احکام دینی]] و [[احکام حکومتی]] است؛ چون، علاوه بر قوانین [[شرعی]] که [[حاکم]] تنها، بیانکننده آنهاست و مجاز به هیچگونه دخل و تصرّفی در آنها نیست، دسته دیگری از قوانین، دستورهای [[حکومتی]] [[حاکم]] است که در شرایط مختلف، از او صادر میشود. [[اطاعت]] از [[حاکم]]، در هر دو عرصه، مورد نظر ما، در این بحث است. | ||
در [[نظام سیاسی اسلام]]، بنابر مبنای [[نصب الهی]] [[حاکم]] از جانب [[خداوند]] ـ که مردم، موظّف به [[اطاعت]] از اویند و به تعبیر دقیقتر، موظّف به [[اطاعت]] از [[اوامر الهی]] هستند ـ همینکه عدّهای از [[مردم]] با [[بیعت]] و [[وفاداری]] نسبت به [[حاکم]]، [[مشروعیت]] [[الهی]] و [[ولایت]] بالقوۀ او را فعلیت بخشند و در جهت [[حمایت]] از او، زمینه تحقّق حکومتش را فراهم سازند، کافی است و نیاز به [[بیعت]] یا [[انتخاب]] [[مجدّد]] نیست؛ حتّی اگر [[رأی]] [[اکثریت]] [[مردم]] دریافت نشده باشد یا حتّی اکثریّت با آن [[مخالف]] باشند. بلکه تحقّق [[ولایت]] و [[رهبری]] [[حاکم]] منصوب، با [[بیعت]] و [[وفاداری]] [[نسل]] گذشته، به [[قوّت]] خود باقی است و نیازی به [[وفاداری]] [[نسل]] حاضر نیست؛ مگر آنکه [[مردم]]، در زمان و شرایطی دیگر، بدون آنکه [[وظیفه]] [[دینی]] [[اعتراض]] و [[شورش]] بر “حاکم واجد شرایط و توانا بر انجام دادن [[وظایف]] [[شرعی]] و قانونی” را داشته باشند، بر او بشورند و او را از [[حاکمیّت]]، ساقط کنند که در اینصورت البته، [[حاکم]] [[منصوب]] عملا، از صحنه [[اجتماع]] حذف شده و [[ولایتی]] نخواهد داشت؛ هرچند، [[ولایت]] بالقوّهاش باقی است؛ چرا که، فرض بر این است که عملی مرتکب نشده تا شرعا از [[ولایت]]، ساقط شود. به هر حال، در [[نظام اسلامی]]، [[مشروعیّت]] [[حاکم اسلامی]] که پشتوانه [[الهی]] دارد، وابسته به [[بیعت]] اکثریّت با وی نیست، هرچند [[بیعت]] اکثریّت، بر [[استحکام]] [[حکومت]] او خواهد افزود. نکته دیگر، آنکه مقصود از [[اطاعت از حاکم]]، تنها [[اطاعت]] از شخص [[حاکم]] نیست، بلکه، پایبندی به [[مرجع]] صدور [[قوانین]] مطابق با [[شریعت]] و مقرّرات [[اجتماعی]] و [[پیروی]] از تصمیمات مجموعه دولتمردان در [[نظام اسلامی]] است که به نحوی به [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] منسوب هستند<ref>ر. ک: [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]]، ص118.</ref>. | در [[نظام سیاسی اسلام]]، بنابر مبنای [[نصب الهی]] [[حاکم]] از جانب [[خداوند]] ـ که مردم، موظّف به [[اطاعت]] از اویند و به تعبیر دقیقتر، موظّف به [[اطاعت]] از [[اوامر الهی]] هستند ـ همینکه عدّهای از [[مردم]] با [[بیعت]] و [[وفاداری]] نسبت به [[حاکم]]، [[مشروعیت]] [[الهی]] و [[ولایت]] بالقوۀ او را فعلیت بخشند و در جهت [[حمایت]] از او، زمینه تحقّق حکومتش را فراهم سازند، کافی است و نیاز به [[بیعت]] یا [[انتخاب]] [[مجدّد]] نیست؛ حتّی اگر [[رأی]] [[اکثریت]] [[مردم]] دریافت نشده باشد یا حتّی اکثریّت با آن [[مخالف]] باشند. بلکه تحقّق [[ولایت]] و [[رهبری]] [[حاکم]] منصوب، با [[بیعت]] و [[وفاداری]] [[نسل]] گذشته، به [[قوّت]] خود باقی است و نیازی به [[وفاداری]] [[نسل]] حاضر نیست؛ مگر آنکه [[مردم]]، در زمان و شرایطی دیگر، بدون آنکه [[وظیفه]] [[دینی]] [[اعتراض]] و [[شورش]] بر “حاکم واجد شرایط و توانا بر انجام دادن [[وظایف]] [[شرعی]] و قانونی” را داشته باشند، بر او بشورند و او را از [[حاکمیّت]]، ساقط کنند که در اینصورت البته، [[حاکم]] [[منصوب]] عملا، از صحنه [[اجتماع]] حذف شده و [[ولایتی]] نخواهد داشت؛ هرچند، [[ولایت]] بالقوّهاش باقی است؛ چرا که، فرض بر این است که عملی مرتکب نشده تا شرعا از [[ولایت]]، ساقط شود. به هر حال، در [[نظام اسلامی]]، [[مشروعیّت]] [[حاکم اسلامی]] که پشتوانه [[الهی]] دارد، وابسته به [[بیعت]] اکثریّت با وی نیست، هرچند [[بیعت]] اکثریّت، بر [[استحکام]] [[حکومت]] او خواهد افزود. نکته دیگر، آنکه مقصود از [[اطاعت از حاکم]]، تنها [[اطاعت]] از شخص [[حاکم]] نیست، بلکه، پایبندی به [[مرجع]] صدور [[قوانین]] مطابق با [[شریعت]] و مقرّرات [[اجتماعی]] و [[پیروی]] از تصمیمات مجموعه دولتمردان در [[نظام اسلامی]] است که به نحوی به [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] منسوب هستند<ref>ر.ک: [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]]، ص118.</ref>. | ||
[[اطاعت از امام]]، به عنوان یک وظیفۀ [[واجب]] و به خاطر [[بزرگداشت امامت]] است: {{متن حدیث|وَ الطَّاعَةَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَة}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲.</ref> [[حق اطاعت]]، یکی از دو [[حق امام]] بر [[امت]] است، [[حق]] دیگر، [[یاری]] و [[نصرت]] است. اگر [[اطاعت از امام]] نباشد، [[امام]] هم نمیتواند [[مسؤولیت]] [[رهبری]] و [[هدایت]] را انجام دهد. [[اطاعت]] مردمی، پشتوانۀ [[قدرت]] [[اجتماعی]] و باز شدن دست [[امام]] در عمل به [[اسلام]] است<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۸۲؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۷.</ref>. | [[اطاعت از امام]]، به عنوان یک وظیفۀ [[واجب]] و به خاطر [[بزرگداشت امامت]] است: {{متن حدیث|وَ الطَّاعَةَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَة}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲.</ref> [[حق اطاعت]]، یکی از دو [[حق امام]] بر [[امت]] است، [[حق]] دیگر، [[یاری]] و [[نصرت]] است. اگر [[اطاعت از امام]] نباشد، [[امام]] هم نمیتواند [[مسؤولیت]] [[رهبری]] و [[هدایت]] را انجام دهد. [[اطاعت]] مردمی، پشتوانۀ [[قدرت]] [[اجتماعی]] و باز شدن دست [[امام]] در عمل به [[اسلام]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۸۲؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۷.</ref>. | ||
== دلایل وجوب اطاعت اولی الامر == | == دلایل وجوب اطاعت اولی الامر == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
# '''دلیل اول''': تحقق [[نظم]] و [[امنیّت]] در [[جامعه]]، [[اصلاح امور مردم]] و تأمین [[حقوق]] آنان، بستگی تامّ به "اطاعت [[مردم]] از [[حاکم]] و قوانین" دارد و بدون التزام عمومی به این مهم و احیانا سرکشی و [[نافرمانی]] در برابر [[حاکم]] و زیر پا نهادن [[قوانین]]، [[جامعه]]، دچار [[هرج و مرج]] شده و هر گونه [[رشد]] و تعالی [[شهروندان]]، متوقّف خواهد شد. [[امام علی]] {{ع}} در این زمینه فرمودهاند: "در پرتو [[حکومت الهی]]، امور شما [[حفظ]] میشود. بنابراین، بدون آنکه [[نفاق]] ورزید یا [[کراهت]] داشته باشید، از او [[اطاعت]] کنید. به [[خدا]] [[سوگند]]! یا باید از [[حاکم]] الهی، خالصانه [[پیروی]] کنید یا [[خداوند]]، حتما [[حاکم اسلامی]] را از شما خواهد گرفت و هرگز، آن را به سوی شما باز نمیگرداند تا به غیر شما برسد!<ref>{{متن حدیث|إِنَّ فِي سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِكُمْ فَأَعْطُوهُ طَاعَتَكُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَكْرَهٍ بِهَا وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْكُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا يَنْقُلُهُ إِلَيْكُمْ أَبَداً حَتَّى يَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَى غَيْرِكُم!}} نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹.</ref>. [[لزوم اطاعت]] از [[حاکم]]، اختصاصی به [[جامعه اسلامی]] ندارد، و در هر جامعهای اطاعت از [[حاکم]] موجب تحقق نظم و امنیت است، [[سرپیچی]] از [[حاکم اسلامی]]، [[مردم]] را از این [[نعمت الهی]] [[محروم]] میکند. | # '''دلیل اول''': تحقق [[نظم]] و [[امنیّت]] در [[جامعه]]، [[اصلاح امور مردم]] و تأمین [[حقوق]] آنان، بستگی تامّ به "اطاعت [[مردم]] از [[حاکم]] و قوانین" دارد و بدون التزام عمومی به این مهم و احیانا سرکشی و [[نافرمانی]] در برابر [[حاکم]] و زیر پا نهادن [[قوانین]]، [[جامعه]]، دچار [[هرج و مرج]] شده و هر گونه [[رشد]] و تعالی [[شهروندان]]، متوقّف خواهد شد. [[امام علی]] {{ع}} در این زمینه فرمودهاند: "در پرتو [[حکومت الهی]]، امور شما [[حفظ]] میشود. بنابراین، بدون آنکه [[نفاق]] ورزید یا [[کراهت]] داشته باشید، از او [[اطاعت]] کنید. به [[خدا]] [[سوگند]]! یا باید از [[حاکم]] الهی، خالصانه [[پیروی]] کنید یا [[خداوند]]، حتما [[حاکم اسلامی]] را از شما خواهد گرفت و هرگز، آن را به سوی شما باز نمیگرداند تا به غیر شما برسد!<ref>{{متن حدیث|إِنَّ فِي سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِكُمْ فَأَعْطُوهُ طَاعَتَكُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَكْرَهٍ بِهَا وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْكُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا يَنْقُلُهُ إِلَيْكُمْ أَبَداً حَتَّى يَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَى غَيْرِكُم!}} نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹.</ref>. [[لزوم اطاعت]] از [[حاکم]]، اختصاصی به [[جامعه اسلامی]] ندارد، و در هر جامعهای اطاعت از [[حاکم]] موجب تحقق نظم و امنیت است، [[سرپیچی]] از [[حاکم اسلامی]]، [[مردم]] را از این [[نعمت الهی]] [[محروم]] میکند. | ||
# '''دلیل دوم''': در [[بینش الهی]]، همه [[مردم]]، [[بندگان خدا]] و تحت [[ولایت]] و [[فرمان]] او هستند. خداوند میتواند بنابر [[مصالح]] [[انسانها]]، برخی را بر بعضی دیگر [[ولایت]] بخشد و آنها به جهت ولایتی که خداوند به ایشان عنایت کرده، دارای [[حقّ]] [[امر و نهی]] باشند، از این رو دیگران موظّف به [[اطاعت]] از آنان هستند. [[پیامبران]] که [[مبلغان]] [[پیام]] الهیاند، دارای چنین حقّی هستند. به [[جانشینان]] ایشان نیز چنین حقّی واگذار شده است و هر کسیکه مستقیم یا غیرمستقیم، از جانب [[خداوند]] دارای [[حقّ]] [[امر و نهی]] باشد، اطاعتش بر دیگران [[واجب]] خواهد بود؛ چرا که اطاعت از ایشان، در [[حقیقت]]، اطاعت از [[اوامر الهی]] است. | # '''دلیل دوم''': در [[بینش الهی]]، همه [[مردم]]، [[بندگان خدا]] و تحت [[ولایت]] و [[فرمان]] او هستند. خداوند میتواند بنابر [[مصالح]] [[انسانها]]، برخی را بر بعضی دیگر [[ولایت]] بخشد و آنها به جهت ولایتی که خداوند به ایشان عنایت کرده، دارای [[حقّ]] [[امر و نهی]] باشند، از این رو دیگران موظّف به [[اطاعت]] از آنان هستند. [[پیامبران]] که [[مبلغان]] [[پیام]] الهیاند، دارای چنین حقّی هستند. به [[جانشینان]] ایشان نیز چنین حقّی واگذار شده است و هر کسیکه مستقیم یا غیرمستقیم، از جانب [[خداوند]] دارای [[حقّ]] [[امر و نهی]] باشد، اطاعتش بر دیگران [[واجب]] خواهد بود؛ چرا که اطاعت از ایشان، در [[حقیقت]]، اطاعت از [[اوامر الهی]] است. | ||
# '''دلیل سوم''': [[متکلّمان]] و [[فقیهان]] معتقدند "شکر منعم" به [[حکم]] مستقل [[عقل]]، [[واجب]] است<ref>شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، ص۱۵۳.</ref>، بنابر مبنای [[الهی]]، [[حکومت]] که [[حاکم]]، [[حقّ حاکمیّت]] را از جانب [[خداوند]] دریافت کرده، [[نصب]] او از جانب خداوند، در [[حقیقت]] انعامی از [[ناحیه]] او در [[حقّ]] [[مردم]] است. [[شکر منعم]]، در این عرصه، اطاعت از حاکمی است که از سوی [[خداوند]]، اجازه [[حکومت]] دارد<ref>حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۳۰.</ref>. حتّی در یک [[جامعه]] غیرالهی که [[حاکم]]، از سوی [[مردم]] [[انتخاب]] میشود؛ بر فرض که معنای [[حقیقی]] "انعام" را نداشته باشد و [[پذیرفتن]] [[حکومت]] و [[اداره جامعه]] و [[فداکاری]] در جهت [[اصلاح امور جامعه]] و تأمین [[حقوق مردم]]، از سوی فرد منتخب "انعامی از سوی او نسبت به مردم" باشد، باز هم به [[حکم عقل]]، تشکّر و [[سپاسگزاری]] از [[حاکم]]، لازم است<ref>ر. ک: [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]]، ص118.</ref>. | # '''دلیل سوم''': [[متکلّمان]] و [[فقیهان]] معتقدند "شکر منعم" به [[حکم]] مستقل [[عقل]]، [[واجب]] است<ref>شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، ص۱۵۳.</ref>، بنابر مبنای [[الهی]]، [[حکومت]] که [[حاکم]]، [[حقّ حاکمیّت]] را از جانب [[خداوند]] دریافت کرده، [[نصب]] او از جانب خداوند، در [[حقیقت]] انعامی از [[ناحیه]] او در [[حقّ]] [[مردم]] است. [[شکر منعم]]، در این عرصه، اطاعت از حاکمی است که از سوی [[خداوند]]، اجازه [[حکومت]] دارد<ref>حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۳۰.</ref>. حتّی در یک [[جامعه]] غیرالهی که [[حاکم]]، از سوی [[مردم]] [[انتخاب]] میشود؛ بر فرض که معنای [[حقیقی]] "انعام" را نداشته باشد و [[پذیرفتن]] [[حکومت]] و [[اداره جامعه]] و [[فداکاری]] در جهت [[اصلاح امور جامعه]] و تأمین [[حقوق مردم]]، از سوی فرد منتخب "انعامی از سوی او نسبت به مردم" باشد، باز هم به [[حکم عقل]]، تشکّر و [[سپاسگزاری]] از [[حاکم]]، لازم است<ref>ر.ک: [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]]، ص118.</ref>. | ||
=== ادله نقلی [[وجوب]] [[اطاعت]] [[اولو الامر]] === | === ادله نقلی [[وجوب]] [[اطاعت]] [[اولو الامر]] === | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
روایاتی که بر "لزوم [[اطاعت از حاکم]]" دلالت دارد، در [[منابع حدیثی شیعه]] و [[اهل سنّت]]، به حدّی است که نقل همه آنها، ضرورتی ندارد و تنها به چند [[روایت]]، به عنوان نمونه اشاره میشود. | روایاتی که بر "لزوم [[اطاعت از حاکم]]" دلالت دارد، در [[منابع حدیثی شیعه]] و [[اهل سنّت]]، به حدّی است که نقل همه آنها، ضرورتی ندارد و تنها به چند [[روایت]]، به عنوان نمونه اشاره میشود. | ||
# [[ابن عباس]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] کرده که حضرت فرمودند: {{متن حدیث|اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ}}<ref>شیخ مفید، مجالس، ص۷.</ref>؛ "بشنوید و [[پیروی]] کنید از کسیکه [[خداوند]] به او [[ولایت امر]] داده است؛ چرا که [[اطاعت]] از او (یا [[ولایت امر]])، موجب استقرار و [[نظام]] بخشیدن و تحقّق [[اسلام]] است". | # [[ابن عباس]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] کرده که حضرت فرمودند: {{متن حدیث|اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ}}<ref>شیخ مفید، مجالس، ص۷.</ref>؛ "بشنوید و [[پیروی]] کنید از کسیکه [[خداوند]] به او [[ولایت امر]] داده است؛ چرا که [[اطاعت]] از او (یا [[ولایت امر]])، موجب استقرار و [[نظام]] بخشیدن و تحقّق [[اسلام]] است". | ||
# [[شیعه]] و [[سنی]] از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] کردهاند که حضرت فرمودند: "بر [[امام]]، لازم است که بر طبق [[قوانین الهی]] [[حکم]] کند و [[امانت]] را ادا کند و اگر چنین کند، بر [[مردم]] [[واجب]] است به سخنانش گوش فرا داده و [[اطاعت]] کنند و هرگاه آنان را فرا خواند، اجابتش کنند"<ref>{{متن حدیث|حَقٌّ عَلَى الإمامِ أن يَحكُمَ بِما أنزَلَ اللّهُ و أن يُؤَدِّىَ الأَمانَةَ، فَإِذا فَعَلَ ذلكَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أن يَسمَعوا لَهُ وأن يُطيعوا، وأن يُجيبوا إذا دُعوا}}؛ علاءالدین علی بن حسامالدین هندی، کنز العمال، ج۵، ص۷۶۴، ح۱۴۳۱۳.</ref><ref>ر.ک: [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]]، ص122-127.</ref> | # [[شیعه]] و [[سنی]] از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] کردهاند که حضرت فرمودند: "بر [[امام]]، لازم است که بر طبق [[قوانین الهی]] [[حکم]] کند و [[امانت]] را ادا کند و اگر چنین کند، بر [[مردم]] [[واجب]] است به سخنانش گوش فرا داده و [[اطاعت]] کنند و هرگاه آنان را فرا خواند، اجابتش کنند"<ref>{{متن حدیث|حَقٌّ عَلَى الإمامِ أن يَحكُمَ بِما أنزَلَ اللّهُ و أن يُؤَدِّىَ الأَمانَةَ، فَإِذا فَعَلَ ذلكَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أن يَسمَعوا لَهُ وأن يُطيعوا، وأن يُجيبوا إذا دُعوا}}؛ علاءالدین علی بن حسامالدین هندی، کنز العمال، ج۵، ص۷۶۴، ح۱۴۳۱۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]]، ص122-127.</ref> | ||
== مصداق [[اولی الأمر]] == | == مصداق [[اولی الأمر]] == | ||
درباره مصداق [[اولی الأمر]] میان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] [[اختلاف]] وجود دارد. [[مفسّران]] [[اهل سنت]]، [[اولیالامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند [[اصحاب پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، اهل علم و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و [[اهل]] حل و عقد [[تطبیق]] کردهاند<ref>جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ـ۱۴۵.</ref>؛ نمونههایی از دیدگاههای بزرگان [[اهل سنت]] دربارۀ [[اولی الامر]] عبارتاند از: "[[اطاعت]] از [[خلیفه]] لازم است، اگرچه [[ستمگر]] باشد"؛ "به [[حکّام]]، بد مگویید، زیراکه ایشان اگر به نیکویی [[رفتار]] کنند، آنان راست [[اجر]]، و بر شماست [[شکر]]، و اگر به [[بدی]] [[رفتار]] کنند، بر آنان است وزر و بر شماست [[صبر]]"<ref>حماسۀ غدیر، محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲</ref>. همچنین گفته شده است: "اگر شخصی مسلّط، که به [[زور]] [[قدرت]] را به دست آورده است، حتّی [[قوانین]] [[شریعت]] را نداند و [[ظالم]] و [[فاسق]] و [[فاجر]] باشد، باید از او [[اطاعت]] کرد"<ref>برای اطلاع از نمونههای بیشتر ر. ک: حماسۀ غدیر، محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲.</ref><ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۸.</ref> | درباره مصداق [[اولی الأمر]] میان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] [[اختلاف]] وجود دارد. [[مفسّران]] [[اهل سنت]]، [[اولیالامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند [[اصحاب پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، اهل علم و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و [[اهل]] حل و عقد [[تطبیق]] کردهاند<ref>جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ـ۱۴۵.</ref>؛ نمونههایی از دیدگاههای بزرگان [[اهل سنت]] دربارۀ [[اولی الامر]] عبارتاند از: "[[اطاعت]] از [[خلیفه]] لازم است، اگرچه [[ستمگر]] باشد"؛ "به [[حکّام]]، بد مگویید، زیراکه ایشان اگر به نیکویی [[رفتار]] کنند، آنان راست [[اجر]]، و بر شماست [[شکر]]، و اگر به [[بدی]] [[رفتار]] کنند، بر آنان است وزر و بر شماست [[صبر]]"<ref>حماسۀ غدیر، محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲</ref>. همچنین گفته شده است: "اگر شخصی مسلّط، که به [[زور]] [[قدرت]] را به دست آورده است، حتّی [[قوانین]] [[شریعت]] را نداند و [[ظالم]] و [[فاسق]] و [[فاجر]] باشد، باید از او [[اطاعت]] کرد"<ref>برای اطلاع از نمونههای بیشتر ر.ک: حماسۀ غدیر، محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۸.</ref> | ||
امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، براساس بیقید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولیالامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولیالامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازدهگانه]] {{ع}} [[تطبیق]] دادهاند. چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و این ویژگی اختصاص به [[امامان]] دوازدگانه دارد<ref>مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.</ref><ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۲۷ – ۵۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه أولی الأمر (مقاله)|مقاله «آیه أولی الأمر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۸۶.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} مصادیق [[اولیالامر]] را [[فرزندان علی]] و [[فاطمه]] {{ع}} برشمردهاند<ref>{{متن حدیث|قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۸.</ref>. چنانچه [[فخر رازی]] از علمای اهل سنت نیز ذیل [[آیۀ اولی الامر]] وجه ملازمه بین [[وجوب اطاعت]] مطلق و [[عصمت]] [[اولی الامر]] را تبیین میکند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۱۳.</ref> و از آنجا که [[عصمت]] [[امر باطنی]] و مخفی است و راهی برای [[شناخت امام]] [[معصوم]] جز [[نصب الهی]] وجود ندارد، عدم [[نصب امام]] [[معصوم]] و عدم [[تنصیص]] و تعیین و [[ابلاغ]]، با [[وجوب اطاعت]] سازگار نیست زیرا در این صورت، [[وجوب اطاعت]] [[تکلیف]] بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص ۱۲۵-۱۲۹</ref>. | امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، براساس بیقید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولیالامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولیالامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازدهگانه]] {{ع}} [[تطبیق]] دادهاند. چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و این ویژگی اختصاص به [[امامان]] دوازدگانه دارد<ref>مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.</ref><ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۲۷ – ۵۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه أولی الأمر (مقاله)|مقاله «آیه أولی الأمر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۸۶.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} مصادیق [[اولیالامر]] را [[فرزندان علی]] و [[فاطمه]] {{ع}} برشمردهاند<ref>{{متن حدیث|قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۸.</ref>. چنانچه [[فخر رازی]] از علمای اهل سنت نیز ذیل [[آیۀ اولی الامر]] وجه ملازمه بین [[وجوب اطاعت]] مطلق و [[عصمت]] [[اولی الامر]] را تبیین میکند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۱۳.</ref> و از آنجا که [[عصمت]] [[امر باطنی]] و مخفی است و راهی برای [[شناخت امام]] [[معصوم]] جز [[نصب الهی]] وجود ندارد، عدم [[نصب امام]] [[معصوم]] و عدم [[تنصیص]] و تعیین و [[ابلاغ]]، با [[وجوب اطاعت]] سازگار نیست زیرا در این صورت، [[وجوب اطاعت]] [[تکلیف]] بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص ۱۲۵-۱۲۹</ref>. | ||
== گستره [[اطاعت از اولی الأمر]] == | == گستره [[اطاعت از اولی الأمر]] == | ||
بنابر دلایل متعددی که مطرح شد، [[اطاعت از اهل بیت]] [[واجب]] است و از آنجا که [[دلایل]] [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] اطلاق دارد، همۀ بایدها و نبایدهای مربوط به [[زندگی]] [[مسلمانان]] را شامل میشود و در این جهت تفاوتی میان مسایل [[عبادی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] وجود ندارد. به عنوان مثال بر اساس [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} همان گونه که [[فرمانبرداری]] مطلق و بدون قید و شرط از دستورات [[خدا]] و [[رسول]] لازم و ضروری است، اطاعت از همه دستورات [[اولی الامر]] هم به صورت مطلق لازم و ضروری است<ref>طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۰؛ طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی، ج۴، ص۶۲۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در این زمینه میفرماید: «به [[خاندان]] پیامبرتان بنگرید و به آنسو روید که آنان میروند و پا جای پای آنان نهید که هیچگاه شما را از طریق [[هدایت]] [[منحرف]] نکنند و به هلاکت نسپارند. اگر نشستند، بنشینید و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که [[گمراه]] شوید و از آنان عقب نمانید که هلاک شوید»<ref>{{متن حدیث|انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُم ْ فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًی فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُواإ ۱۳۰۵ وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا}}؛ نهج البلاغه خطبه ۹۷.</ref>. بر این اساس، [[اوامر]] [[امام]] در همه شئون دینی، [[دنیوی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و غیر آن لازمالاجراست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه أولی الأمر (مقاله)|مقاله «آیه أولی الأمر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۸۶؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص ۱۲۵-۱۲۹؛ [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۸۱-۸۲.</ref>. | بنابر دلایل متعددی که مطرح شد، [[اطاعت از اهل بیت]] [[واجب]] است و از آنجا که [[دلایل]] [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] اطلاق دارد، همۀ بایدها و نبایدهای مربوط به [[زندگی]] [[مسلمانان]] را شامل میشود و در این جهت تفاوتی میان مسایل [[عبادی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] وجود ندارد. به عنوان مثال بر اساس [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} همان گونه که [[فرمانبرداری]] مطلق و بدون قید و شرط از دستورات [[خدا]] و [[رسول]] لازم و ضروری است، اطاعت از همه دستورات [[اولی الامر]] هم به صورت مطلق لازم و ضروری است<ref>طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۰؛ طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی، ج۴، ص۶۲۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در این زمینه میفرماید: «به [[خاندان]] پیامبرتان بنگرید و به آنسو روید که آنان میروند و پا جای پای آنان نهید که هیچگاه شما را از طریق [[هدایت]] [[منحرف]] نکنند و به هلاکت نسپارند. اگر نشستند، بنشینید و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که [[گمراه]] شوید و از آنان عقب نمانید که هلاک شوید»<ref>{{متن حدیث|انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُم ْ فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًی فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُواإ ۱۳۰۵ وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا}}؛ نهج البلاغه خطبه ۹۷.</ref>. بر این اساس، [[اوامر]] [[امام]] در همه شئون دینی، [[دنیوی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و غیر آن لازمالاجراست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه أولی الأمر (مقاله)|مقاله «آیه أولی الأمر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۸۶؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص ۱۲۵-۱۲۹؛ [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۸۱-۸۲.</ref>. | ||
بنابراین براساس [[آیه]] مذکور [[اطاعت از اولی الامر]] یعنی [[امامان]] {{ع}} مطلق است اما [[اطاعت]] از [[امیران]] و رهبران سیاسی جامعه [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماعی بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد. به همین جهت کسانی هم که [[اولیالامر]] را خصوص [[معصوم]] نمیدانند، بر این معنا تأکید میورزند که [[اطاعت]] از [[امیران]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]] [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح]] عمومی [[اجتماعی]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref> | بنابراین براساس [[آیه]] مذکور [[اطاعت از اولی الامر]] یعنی [[امامان]] {{ع}} مطلق است اما [[اطاعت]] از [[امیران]] و رهبران سیاسی جامعه [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماعی بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد. به همین جهت کسانی هم که [[اولیالامر]] را خصوص [[معصوم]] نمیدانند، بر این معنا تأکید میورزند که [[اطاعت]] از [[امیران]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]] [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح]] عمومی [[اجتماعی]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref> | ||
== آثار و نتایج [[اطاعت از اولی الأمر]] == | == آثار و نتایج [[اطاعت از اولی الأمر]] == |