مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صحابهنگاران،' به 'صحابهنگاران،') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شمعون بن زید ازدی در تراجم و رجال]] - [[شمعون بن زید ازدی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = شمعون بن زید ازدی | مداخل مرتبط = [[شمعون بن زید ازدی در تراجم و رجال]] - [[شمعون بن زید ازدی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | |||
| نام = شمعون بن زید ازدی | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = تصویر نمادین دمشق.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = تصویر نمادین دمشق | |||
| نام کامل = شمعون بن زید بن خنانه | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = مرد | |||
| کنیه = ابوریحانه | |||
| لقب = | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = [[ازد]] | |||
| از تیره = | |||
| پدر = | |||
| مادر = | |||
| همسر = | |||
| پسر = | |||
| دختر = [[ریحانه بنت شمعون]] | |||
| خواهر = | |||
| برادر = | |||
| خویشاوندان = | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[مدینه]] | [[دمشق]] | [[مصر]] | [[فلسطین]] }} | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = [[فلسطین]] | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]] | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = [[فتح دمشق]] | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۱۴: | خط ۶۲: | ||
[[زمان]] [[تشرف]] ابو ریحانه به اسلام معلوم نیست. گفتهاند او از موالی [[رسول]] خداست<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۱؛ مناوی، ج۳، ص۵۰۴ و ج۶، ص۴۳۵؛ شامی، ج۱۱، ص۴۰۸.</ref>؛ هر چند [[ابن حبیب]]<ref>ابن حبیب، ص۱۲۸.</ref>، [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۴۹۸.</ref>، [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۵۲.</ref> و [[حاکم نیشابوری]]<ref>معرفة علوم الحدیث، ص۱۹۶.</ref> در شمار خادمان و موالی پیامبر از او نام نبردهاند. | [[زمان]] [[تشرف]] ابو ریحانه به اسلام معلوم نیست. گفتهاند او از موالی [[رسول]] خداست<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۱؛ مناوی، ج۳، ص۵۰۴ و ج۶، ص۴۳۵؛ شامی، ج۱۱، ص۴۰۸.</ref>؛ هر چند [[ابن حبیب]]<ref>ابن حبیب، ص۱۲۸.</ref>، [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۴۹۸.</ref>، [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۵۲.</ref> و [[حاکم نیشابوری]]<ref>معرفة علوم الحدیث، ص۱۹۶.</ref> در شمار خادمان و موالی پیامبر از او نام نبردهاند. | ||
ابوریحانه در برخی [[غزوهها]] شرکت داشته است. وی نقل میکند در یکی از غزوهها به همراه پیامبر بودم که شب هنگام به سَرَف (شش میلی = [[دوازده]] کیلومتری [[مکه]]) رسیدیم. هوا بسیار سرد بود، به طوری که برخی از [[اصحاب]]، در گودالهایی که کنده بودند نشسته و سپر چرمیشان را بر سر خود قرار داده بودند. [[رسول خدا]] {{صل}} چون این را بدید فرمود: | ابوریحانه در برخی [[غزوهها]] شرکت داشته است. وی نقل میکند در یکی از غزوهها به همراه پیامبر بودم که شب هنگام به سَرَف (شش میلی = [[دوازده]] کیلومتری [[مکه]]) رسیدیم. هوا بسیار سرد بود، به طوری که برخی از [[اصحاب]]، در گودالهایی که کنده بودند نشسته و سپر چرمیشان را بر سر خود قرار داده بودند. [[رسول خدا]] {{صل}} چون این را بدید فرمود: «کیست که از ما [[نگهبانی]] دهد؟» مردی از [[انصار]] برخاست و [[آمادگی]] خود را اعلام نمود و [[حضرت]] در [[حق]] او [[دعا]] کرد. من نیز برخاستم و اعلام آمادگی کردم. حضرت نامم را پرسید. گفتم: ابوریحانه. رسول خدا {{صل}} در حق من نیز دعا کرد، ولی کمتر از آن [[مرد]]انصاری، آنگاه فرمود: «[[آتش دوزخ]] بر چشمانی که در [[راه خدا]] [[نگهبان]] و بیدار مانده باشد، [[حرام]] شده است»<ref>بخاری، ج۴، ص۲۶۴؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref>. | ||
[[صحابهنگاران]]، ابوریحانه را از فضلا، [[پارسایان]] و [[زاهدان]] [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} برشمردهاند <ref>ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۲۶۸؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۶۹؛ ابن صلاح، ص۱۹۲.</ref>؛ به طوری که گاه از [[همسر]] خود نیز [[غافل]] میشد و تمام شب را به [[تهجد]]، [[قرائت قرآن]] و [[تفکر]] در [[آیات]] میپرداخت <ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۹؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. او در عسقلان، به بسیاری [[سجود]] مشهور بود<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۰۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در برخی از گزارشها برای ابوریحانه کراماتی هم نقل شده است. آرام کردن دریا وقتی او در کشتی بود و دریا توفانی شد<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳.</ref> و روی آب آمدن سوزن دوزندگی با دعای ابوریحانه وقتی به دریا افتاد<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref> از جمله [[کرامات]] او دانسته شده است. | [[صحابهنگاران]]، ابوریحانه را از فضلا، [[پارسایان]] و [[زاهدان]] [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} برشمردهاند <ref>ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۲۶۸؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۶۹؛ ابن صلاح، ص۱۹۲.</ref>؛ به طوری که گاه از [[همسر]] خود نیز [[غافل]] میشد و تمام شب را به [[تهجد]]، [[قرائت قرآن]] و [[تفکر]] در [[آیات]] میپرداخت <ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۹؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. او در عسقلان، به بسیاری [[سجود]] مشهور بود<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۰۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در برخی از گزارشها برای ابوریحانه کراماتی هم نقل شده است. آرام کردن دریا وقتی او در کشتی بود و دریا توفانی شد<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳.</ref> و روی آب آمدن سوزن دوزندگی با دعای ابوریحانه وقتی به دریا افتاد<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref> از جمله [[کرامات]] او دانسته شده است. | ||
وی در [[فتح دمشق]] شرکت داشت<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>، از عبارت [[ابن عساکر]] برمیآید وی [[فرمانده]] ازدیان شرکت کننده در فتح دمشق بوده است. ابوریحانه نخست ساکن [[دمشق]] شد<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>. ابن عساکر<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۸ و ج۵۲، ص۳۶۴.</ref> [[منزل]] او را که به | وی در [[فتح دمشق]] شرکت داشت<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>، از عبارت [[ابن عساکر]] برمیآید وی [[فرمانده]] ازدیان شرکت کننده در فتح دمشق بوده است. ابوریحانه نخست ساکن [[دمشق]] شد<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>. ابن عساکر<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۸ و ج۵۲، ص۳۶۴.</ref> [[منزل]] او را که به «دار بنی الاکشف (الأکسف)» مشهور است در کنار پل [[سنان]] مشخص کرده است. این [[خانه]] پس از او در دست [[فرزندان]] و نوههایش بوده است. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۶.</ref> و [[ابن سمیع]]<ref>ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۹.</ref> در شمار [[اصحاب]] ساکن [[شام]]، از [[ابو ریحانه انصاری]] نام بردهاند. او برای مدتی ساکن [[مصر]] شد<ref>خلیفة بن خیاط، ص۲۱۱؛ ابن حبان، الشقات، ج۳، ص۱۸۸؛ ابونعیم، ج۳، ص۱۴۸۸؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۸؛ ابن ماکولا، ج۴، ص۳۶۳.</ref>. [[ابن یونس]] از [[زمان]] ورود [[شمعون]] به مصر اطلاع نداشته است<ref>ابن حجر، ج۳، ص۲۹۰.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۳۳.</ref> از ابوریحانه جهنی [[حاکم مصر]] نام برده است. محقق کتاب یاد شده او را فرد مورد بحث دانسته، ولی به [[یقین]] چنین نیست؛ زیرا اولاً هیچکس او را در شمار [[حاکمان]] مصر نام نبرده و ثانیاً ابوریحانه جمحی، [[کنیه]] [[علی بن اسید بن احیحه]] است که [[شخصیت]] [[اموی]] کاملا شناخته شدهای است<ref>ابن عساکر، ج۱۴، ص۲۵۹.</ref>. | ||
ابوریحانه پس از مصر، در فلسطین ([[بیت المقدس]]) ساکن شد و همانجا نیز درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۸۹؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۲-۵۶۱؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۵۴.</ref>. ابوریحانه در میافارقین و عسقلان [[نگهبان]] مرزها بود<ref>ابونعیم، ج۳، ص۲۸۹۰؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۱؛ ابن اثیر، ج۲، ص۶۳۹؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۰.</ref> و گاه برای [[دیدار]] با [[خانواده]] خود به [[فلسطین]] میآمد. یکبار که خواست به فلسطین بازگردد، از میافارقین ریسمان و مهار شتری از یک قبلی خرید و چون به | ابوریحانه پس از مصر، در فلسطین ([[بیت المقدس]]) ساکن شد و همانجا نیز درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۸۹؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۲-۵۶۱؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۵۴.</ref>. ابوریحانه در میافارقین و عسقلان [[نگهبان]] مرزها بود<ref>ابونعیم، ج۳، ص۲۸۹۰؛ مزی، ج۱۲، ص۵۶۱؛ ابن اثیر، ج۲، ص۶۳۹؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۰.</ref> و گاه برای [[دیدار]] با [[خانواده]] خود به [[فلسطین]] میآمد. یکبار که خواست به فلسطین بازگردد، از میافارقین ریسمان و مهار شتری از یک قبلی خرید و چون به «عقبة الرَستن»؛ (شهرکی قدیمی نزدیک [[حمص]] کنار رود پیماس) رسید به [[غلام]] خود گفت: آیا پولهای مهار شتر را دادی؟ غلام گفت: [[خیر]]. ابوریحانه بلافاصله زاد و توشه خود را برگرفت و به همسفران خود سفارش غلام را کرد تا او را به [[سلامت]] نزد خانوادهاش بازگردانند و خود به میافارقین بازگشت و پس از پرداخت [[پول]] مهار شتر به فروشنده، نزد خانوادهاش بازگشت<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۰۹؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۰۰؛ بیهقی، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در نوبتی دیگر، از [[فرمانده]] خود اجازه گرفت تنها یک [[روز]] برای دیدار از خانوادهاش به فلسطین رود. وی پس از ورود به فلسطین به [[مسجد]] رفت و تمام شب را به [[نماز]] و [[عبادت]] گذراند و چون صبح شد، خواست بدون دیدار از خانوادهاش بازگردد. به او گفتند تو هنوز خانوادهات را ندیده، میخواهی بازگردی؟ گفت: از [[امیر]] تنها یک شب مهلت خواستم، و من به او [[دروغ]] نگویم و به [[وعده]] وفا کنم<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۳۱۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۴؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۹.</ref>. | ||
برخی گزارشهای مربوط به ابوریحانه، نشان میدهد وی از [[عالمان]] و دانایان [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} بوده است. وی در [[مسافرت]]، کتابهای خود را برای مطالعه به همراه داشت<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref> و در مسجد إیلیا (بیت المقدس) برای [[مردم]] قصه و [[مغازی]] میگفت<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ بیهقی، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>. از گزارش [[ابوصالح اشعری]] (از [[موالی]] [[عثمان]] و [[دوستان]] [[کعب الاحبار]]) بر میآید که وی تا [[زمان]] [[حجاج بن یوسف]] زنده بوده است. ابوصالح میگوید به [[دیدار]] ابوریحانه به [[فلسطین]] رفتم و چون از [[حجاج]] [[سخن]] به میان آمد، بر او [[درود]] فرستادم. ابوریحانه سه مرتبه به من گفت: ای [[اباصالح]]! هلاک و نابود شدی. من در برخی از [[کتابهای آسمانی]] خواندهام که آن مرد ابتر و کوتاه قد و [[حاکم]] عراقین ([[کوفه]] و [[بصره]]) که [[سنت]] و [[آیین]] را [[تغییر]] میدهد، مورد [[لعنت]] [[آسمانیان]] و [[مردم]] روی [[زمین]] است. وای بر او و بر دوستدارانش <ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۲۹۸.</ref> ابوریحانه در فلسطین درگذشت و فرزندانی از [[نسل]] او آنجا باقی ماند<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۸۹.</ref>. | برخی گزارشهای مربوط به ابوریحانه، نشان میدهد وی از [[عالمان]] و دانایان [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} بوده است. وی در [[مسافرت]]، کتابهای خود را برای مطالعه به همراه داشت<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۹۱.</ref> و در مسجد إیلیا (بیت المقدس) برای [[مردم]] قصه و [[مغازی]] میگفت<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۹۸؛ ابونعیم، ج۴، ص۱۷۸۳؛ بیهقی، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۹۴.</ref>. از گزارش [[ابوصالح اشعری]] (از [[موالی]] [[عثمان]] و [[دوستان]] [[کعب الاحبار]]) بر میآید که وی تا [[زمان]] [[حجاج بن یوسف]] زنده بوده است. ابوصالح میگوید به [[دیدار]] ابوریحانه به [[فلسطین]] رفتم و چون از [[حجاج]] [[سخن]] به میان آمد، بر او [[درود]] فرستادم. ابوریحانه سه مرتبه به من گفت: ای [[اباصالح]]! هلاک و نابود شدی. من در برخی از [[کتابهای آسمانی]] خواندهام که آن مرد ابتر و کوتاه قد و [[حاکم]] عراقین ([[کوفه]] و [[بصره]]) که [[سنت]] و [[آیین]] را [[تغییر]] میدهد، مورد [[لعنت]] [[آسمانیان]] و [[مردم]] روی [[زمین]] است. وای بر او و بر دوستدارانش <ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۲۹۸.</ref> ابوریحانه در فلسطین درگذشت و فرزندانی از [[نسل]] او آنجا باقی ماند<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۸۹.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۸۴: | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده:ازد]] |