انسان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)'
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
گاه او را با وصف «[[صدیق]]» در جوار خود مینامد و میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴-۵۵.</ref> و گاه [[انسان]] را با اوصافی مانند [[بهترین]] [[مخلوقات]] و [[بندگان خاص]] [[خداوند]] میستاید و میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>«بیگمان آنانکه ایمان آوردهاند و کردارهایی شایسته کردهاند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی * و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰. </ref>؛ یا تعابیر بلندی که خداوند درباره [[رسول]] خویش {{صل}} و [[اولیاء الهی]] {{عم}} بیان میدارد<ref>خداوند خطاب به رسول خویش {{صل}}، از تعبیر مقام محمود استفاده کرده و میفرماید: {{متن قرآن|وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}} [«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹]. همچنین بنا بر آیات قرآن، نزدیکترین مقامات که مرتبه ولایت باشد، اختصاص به اولیاء الهی {{عم}} دارد: {{متن قرآن|إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}} [«بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶].</ref>. | گاه او را با وصف «[[صدیق]]» در جوار خود مینامد و میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴-۵۵.</ref> و گاه [[انسان]] را با اوصافی مانند [[بهترین]] [[مخلوقات]] و [[بندگان خاص]] [[خداوند]] میستاید و میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ}}<ref>«بیگمان آنانکه ایمان آوردهاند و کردارهایی شایسته کردهاند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی * و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰. </ref>؛ یا تعابیر بلندی که خداوند درباره [[رسول]] خویش {{صل}} و [[اولیاء الهی]] {{عم}} بیان میدارد<ref>خداوند خطاب به رسول خویش {{صل}}، از تعبیر مقام محمود استفاده کرده و میفرماید: {{متن قرآن|وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}} [«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹]. همچنین بنا بر آیات قرآن، نزدیکترین مقامات که مرتبه ولایت باشد، اختصاص به اولیاء الهی {{عم}} دارد: {{متن قرآن|إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}} [«بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶].</ref>. | ||
بنابراین، آنچه [[انسانها]] را در ابتدای امر، تحت یک نوع قرار میدهد، صورت مادی آنهاست. از آنجا که همه [[بشر]] ظاهراً، در [[خلقت]] مادی یکسانند و در این جهت اوصاف واحدی دارند، مثلاً همگی سخن میگویند و یا به واسطه [[قوه عاقله]]، [[ادراک کلیات]] میکنند و بدین ترتیب، جریان [[علم]] و [[تمدن بشری]] به حرکت درمی آید، پس طبعاً در این نگاه، [[انسان]] را به حیوان [[ناطق]] و یا [[عاقل]] معرفی کردهاند. ولی در [[جهانبینی]] [[قرآنی]]، انسان کَون جامعی است که میتواند همه مراتب عالم، از [[ملک]] تا [[ملکوت]] را درنوردد؛ اگر او به سوی [[زشتیها]] رود، در مراتب [[پستی]]، در مقامی قرار میگیرد که حتی از حیوانات و یا جمادات نیز [[پستتر]] است؛ تا به آنجا که [[خداوند]]، او را زشتترین [[مخلوقات]] خود مینامد<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ}} [«کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخاند، جاودانه در آنند، آنانند که بدترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۶].</ref>. در این صورت، فصل اخیر انسان، [[عقل]] نیست؛ بلکه عقل، تحت [[خدمت]] به هوی و هوسهای حیوانی قرار گرفته؛ چنان که امیرالمؤمنین علی {{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوًى أَمِيرٍ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ | بنابراین، آنچه [[انسانها]] را در ابتدای امر، تحت یک نوع قرار میدهد، صورت مادی آنهاست. از آنجا که همه [[بشر]] ظاهراً، در [[خلقت]] مادی یکسانند و در این جهت اوصاف واحدی دارند، مثلاً همگی سخن میگویند و یا به واسطه [[قوه عاقله]]، [[ادراک کلیات]] میکنند و بدین ترتیب، جریان [[علم]] و [[تمدن بشری]] به حرکت درمی آید، پس طبعاً در این نگاه، [[انسان]] را به حیوان [[ناطق]] و یا [[عاقل]] معرفی کردهاند. ولی در [[جهانبینی]] [[قرآنی]]، انسان کَون جامعی است که میتواند همه مراتب عالم، از [[ملک]] تا [[ملکوت]] را درنوردد؛ اگر او به سوی [[زشتیها]] رود، در مراتب [[پستی]]، در مقامی قرار میگیرد که حتی از حیوانات و یا جمادات نیز [[پستتر]] است؛ تا به آنجا که [[خداوند]]، او را زشتترین [[مخلوقات]] خود مینامد<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ}} [«کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخاند، جاودانه در آنند، آنانند که بدترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۶].</ref>. در این صورت، فصل اخیر انسان، [[عقل]] نیست؛ بلکه عقل، تحت [[خدمت]] به هوی و هوسهای حیوانی قرار گرفته؛ چنان که امیرالمؤمنین علی {{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوًى أَمِيرٍ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ص۵۰۶، کلام ۲۱۱.</ref>. | ||
در این صورت، فصل اخیر و صورت [[حقیقی]] انسان، آن [[ملکه]] [[رذیله]] و [[مقام]] حیوانی و نفس امارهای است که در آن میاندیشد و هدفداری میکند. | در این صورت، فصل اخیر و صورت [[حقیقی]] انسان، آن [[ملکه]] [[رذیله]] و [[مقام]] حیوانی و نفس امارهای است که در آن میاندیشد و هدفداری میکند. |