پرش به محتوا

عصمت پیامبران در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۹: خط ۷۹:
=== آیاتی که بر عصمت فرشته وحی دلالت دارند ===
=== آیاتی که بر عصمت فرشته وحی دلالت دارند ===
در [[قرآن کریم]] از [[عصمت]] و [[امانتداری]] [[فرشتۀ وحی]] [[سخن]] گفته شده است به نحوی که [[خداوند]] دربارۀ آنان فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمی‌جویند و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، بنابراین اگر حاملِ اول [[وحی]] یعنی [[فرشتگان]] از جمله [[جبرئیل]] دارای [[عصمت]] باشد، حامل دیگر آن یعنی [[پیامبر]] هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن [[عصمت]] همانطور که نقض [[امانتداری]] [[فرشته وحی]] محسوب می‌‌شود، نقض [[امانتداری]] [[پیامبران]] هم خواهد بود<ref>ر.ک: [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۱۹ - ۲۲۱.</ref>.
در [[قرآن کریم]] از [[عصمت]] و [[امانتداری]] [[فرشتۀ وحی]] [[سخن]] گفته شده است به نحوی که [[خداوند]] دربارۀ آنان فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمی‌جویند و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، بنابراین اگر حاملِ اول [[وحی]] یعنی [[فرشتگان]] از جمله [[جبرئیل]] دارای [[عصمت]] باشد، حامل دیگر آن یعنی [[پیامبر]] هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن [[عصمت]] همانطور که نقض [[امانتداری]] [[فرشته وحی]] محسوب می‌‌شود، نقض [[امانتداری]] [[پیامبران]] هم خواهد بود<ref>ر.ک: [[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۱۹ - ۲۲۱.</ref>.
== توهم معصوم نبودن پیامبران ==
در ظاهر برخی [[آیات]]، اموری به [[پیامبران]] {{ع}} نسبت داده شده که توهم معصوم نبودن آنها را برای برخی از همان زمان [[ائمه]] معصومین {{ع}} ایجاد نموده بود. از این رو در پاره‌ای از سوالاتی که از محضر امام رضا{{ع}} شده است، این شبهه نیز به چشم می‌خورد که در [[روایات]] امام به خوبی پاسخ داده شده است.
=== حضرت ابراهیم {{ع}} ===
{{اصلی|عصمت حضرت ابراهیم}}
از [[امام رضا]] {{ع}} درباره این [[آیه سؤال]] شد که [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است» سوره انعام، آیه ۷۶.</ref>، چگونه [[ابراهیم]] {{ع}} که [[پیامبر خدا]]ست اظهار می‌دارد که این [[ستاره]] [[پروردگار]] من است؟!
امام {{ع}} فرمود: ابراهیم هنگامی که از مخفی‌گاه خود بیرون آمد با سه گروه برخورد کرد: گروهی ستاره [[زهره]] را می‌پرستیدند گروهی ماه و گروهی [[خورشید]] را: پس هنگامی که [[شب]] او را فرا گرفت، زهره را دید و از روی [[انکار]] و استخبار و به شکل پرسشی گفت: این پروردگار من است؟! پس هنگامی که ستاره افول کرد، گفت افول کنندگان را [[دوست]] ندارم، زیرا افول از مفات موجود محدِث است و از صفات قدیم نیست و... همین طور به صورت [[پرسش]] انکاری نسبت به ماه و خورشید و سرانجام گفت: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم * من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۸-۷۸.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>
=== حضرت موسی {{ع}} ===
{{اصلی|عصمت حضرت موسی}}
====شبهه ارتکاب قتل====
از امام {{ع}} درباره این آیه سؤال شد: {{متن قرآن|فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ}}<ref>«پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref>؛ پرسش این است که چرا [[موسی]] {{ع}} چنین کرد و چنین گفت؟
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: موسی {{ع}} وارد شهری از شهرهای [[فرعون]] شد، در حالی که [[مردم]] آن [[شهر]] از ورود او [[غافل]] بودند. (بین [[مغرب]] و عشاء وارد شده بود). {{متن قرآن|فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref> یعنی [[موسی]] {{ع}} پس از ورود دو مرد را یافت که با هم می‌جنگند، یکی از شیعیانش بود و دیگری از دشمنانش. پس آنکه [[شیعه]] او بود بر علیه دشمنش از او کمک خواست، پس موسی {{ع}} بر او مشتی نواخت، موسی بر [[دشمن]] به [[حکم]] [[خدای تعالی]] عمل کرد و او مُرد. آن‌گاه گفت: این کار، یعنی [[جنگ]] بین این دو مَرد، از عمل [[شیطان]] بود نه آنچه موسی انجام داد که کشتن او باشد. به [[درستی]] که او، یعنی [[شیطان]]، دشمن [[گمراه کننده]] آشکاری است. خلاصه [[امام]] {{ع}} فرمود: مراد از [[آیه]] {{متن قرآن|هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ}} در‌گیری آن دو بود نه کار [[حضرت موسی]] {{ع}}<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
==== شبهه اعتراف او به ظلم به خود ====
از حضرت در مورد [[کلام]] حضرت موسی به دنبال این قضیّه سؤال شد که گفت: {{متن قرآن|رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي}}<ref>«گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردم، مرا بیامرز!» سوره قصص، آیه ۱۶.</ref> که به خود نسبت [[ظلم]] می‌دهد و [[طلب آمرزش]] می‌کند، چرا؟
امام {{ع}} فرمود: می‌گوید: (مراد موسی {{ع}} این است) که من خودم را به خاطر وارد شدن در این [[شهر]] در جایگاهی قرار دادم که جای من نبود. {{متن قرآن|فَاغْفِرْ لِي}} یعنی: مرا از دشمنان‌ام بپوشان که بر من دست نیابند و مرا بکشند. {{متن قرآن|فَغَفَرَ لَهُ}}<ref>«مرا بیامرز!» سوره قصص، آیه ۱۶.</ref> یعنی [[خداوند]] او را از دشمنان‌اش پوشاند {{متن قرآن|فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره قصص، آیه ۱۶.</ref> (سپس گفت: پروردگارا به خاطر نعمتی که به من دادی از نیرو و قوت طوری که مردی را با مشتی کشتم «هرگز [[پشتیبان]] مجرمین نخواهم بود. بلکه با این نیرو تنها در [[راه]] تو [[جهاد]] خواهم کرد. تا [[خشنود]] شوی...<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
==== اعتراف به گمراهی ====
از [[امام]] {{ع}} در مورد سخن دیگر [[موسی]] {{ع}} سؤال شد که به [[فرعون]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۲۰.</ref>، چرا موسی {{ع}} به خود نسبت [[گمراهی]] می‌دهد؟
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: فرعون به موسی {{ع}} وقتی که پیش او رفت، گفت: {{متن قرآن|وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (آن) کار خود را که کردی، کردی و تو از ناسپاسانی» سوره شعراء، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۲۰.</ref>. (از [[گمراهان]]) از راه به خاطر وارد شهری از شهرهای تو شدن. (یعنی مراد از [[ضالین]] در [[آیه]] فوق این است که موسی {{ع}} وارد شهری از شهرهای تحت [[سلطه]] فرعون شد و با این کار جانش به خطر افتاد. گویی راه را گم کرده و به این [[شهر]] وارد شده است. خلاصه موسی نسبت [[ضلالت]] و [[کفر]] را مطابق نظر فرعون بیان می‌فرمایند، نه [[مطابق با واقع]]. یعنی فرعون چنین [[اعتقادی]] دارد). {{متن قرآن|فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«آنگاه چون از شما هراسیدم گریختم و خداوند به من داوری (راستین) ارزانی داشت و مرا از پیامبران گردانید» سوره شعراء، آیه ۲۱.</ref>. (بنابراین، این نسبت مطابق با واقع نبود، بلکه مطابق نظر غیر واقع فرعون بود. شبیه این مطلب درباره [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است. امام {{ع}} در دنباله سخنش فرمود:) و تحقیقاً [[خداوند]] به پیامبرش [[محمد]] {{صل}} فرمود: {{متن قرآن|أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى}}<ref>«آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟» سوره ضحی، آیه ۶.</ref> می‌فرماید (مراد خداوند این است که:) آیا تو را تنها نیافت پس [[مردم]] به تو [[پناه]] آوردند؟ {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ ضَالًّا}}<ref>«و تو را گم‌گشته یافت» سوره ضحی، آیه ۷.</ref> یعنی مطابق نظر قومت (وگرنه در [[حقیقت]] تو [[هدایت یافته]] بودی) {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى}}<ref>«پس هدایت کرد» سوره ضحی، آیه ۷.</ref> یعنی [[مردم]] را به سوی [[شناخت]] تو [[هدایت]] کرد: {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى}}<ref>«و تو را نیازمند یافت و بی‌نیاز کرد،» سوره ضحی، آیه ۸.</ref> یعنی می‌فرماید تو را [[بی‌نیاز]] کرد به این که دعایت را [[مستجاب]] قرار داد.
خلاصه مراد [[امام]] این بود که این [[آیات]] را نباید به ظاهر آن اخذ کرد، بلکه باید [[تأویل]] کرد، و خود [[حضرت]] تأویل مواردی از آن را بیان می‌فرماید<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
=== حضرت یوسف {{ع}} ===
{{اصلی|عصمت حضرت یوسف}}
از [[امام رضا]] {{ع}} درباره این [[کلام خداوند]] سؤال شد که درباره [[حضرت یوسف]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ}}<ref>«و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. اگر [[یوسف]] {{ع}} [[معصوم]] بود، چرا آهنگ آن [[زن]] را کرد؟
امام رضا {{ع}} فرمود: آن زن قصد یوسف کرد و اگر [[برهان]] ربش را نمی‌دید او هم آهنگ زن را می‌کرد، (به صورت جمله شرطیه) و لکن یوسف چون معصوم بود و معصوم به انجام [[گناه]] اهتمام نمی‌ورزد و آن را هیچ‌گاه انجام نمی‌دهند، (پس شرط حاصل نشد، در نتیجه [[جزا]] نیز منتفی است). آن‌گاه [[امام]] {{ع}} فرمود: پدرم از پدرش [[حضرت صادق]] {{ع}} برایم [[حدیث]] کرد که حضرت فرمود: آن [[زن]] قصد انجام [[گناه]] کرد و [[حضرت یوسف]] قصد عدم انجام آن را...<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
=== حضرت یونس {{ع}} ===
{{اصلی|عصمت حضرت یونس}}
از حضرت درباره این [[آیه]] که درباره [[یونس]] است سؤال شد: {{متن قرآن|وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ}}<ref>«و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچ‌گاه او را در تنگنا نمی‌نهیم» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref>. در این جا دو [[پرسش]] مطرح است:
# چرا یونس [[خشمگین]] از بین قومش رفت؟
# چرا [[گمان]] کرد که [[خدا]] بر او تنگ نخواهد گرفت و یا بر حسب [[تفسیر]] دیگری بر او [[قدرت]] پیدا نخواهد شد؟
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: آن شخص (ذالنّون) [[یونس بن متی]] بود. خشمگین به خاطر ([[اعمال]] قوم‌اش از بین آنها رفت. گمان کرد، یعنی [[یقین]] داشت که بر او تنگ نمی‌گیریم. (مفهوم لن نقدر:) قدرت نداریم نیست، بلکه روزی او را بر او تنگ نمی‌گیریم است و از همین قبیل است سخن [[خدای تعالی]] {{متن قرآن|وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ}}<ref>«و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد» سوره فجر، آیه ۱۶.</ref> (که مفهوم [[قدر]]:) یعنی تنگ گرفت و روزی او را کم کرد. {{متن قرآن|فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ}}<ref>«پس در آن تاریکی‌ها بانگ برداشت» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی در [[تاریکی]] [[شب]] و تاریکی دریا و تاریکی شکم ماهی ([[خداوند]] را ندا در داد) {{متن قرآن|أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بی‌گمان من از ستمکاران بوده‌ام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی من به سبب ترک عبادتی که باعث روشنی چشم من بود در شکم ماهی خود را از [[ظالمین]] می‌دانم، مراد [[ظلم]] به مفهوم مصطلح آن نبود، بلکه سلب امکان [[عبادت]] در شکم ماهی بود. پس خداوند دعای او را [[استجابت]] کرد و خدای عزّوجل فرمود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ }}<ref>«و اگر او از نیایشگران نبود * بی‌گمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند می‌ماند» سوره صافات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>
=== شبهه ششم: عصمت پیامبران {{ع}} و ناامیدی از قوم خود ===
از حضرت در باره این [[آیه]] پرسیده شد که می‌فرماید: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا}}<ref>«تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفته‌اند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.</ref>. منظور این است که، اولاً چرا [[پیامبران]] [[مأیوس]] شدند؟ و ثانیاً چرا [[گمان]] کردند که [[تکذیب]] شده‌اند؟
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: «[[خداوند]] می‌فرماید تا آن‌که پیامبران از [[قوم]] خود مأیوس شدند (نه از [[نصر]] و [[عنایات]] [[الهی]]) و قوم آنها (نه خود پیامبران) گمان کردند که پیامبران حتماً تکذیب شده‌اند، و در این هنگام نصر و کمک ما برای پیامبران آمد»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
=== شبهه هفتم: عصمت پیامبراکرم {{صل}} و بخشش گناهان او ===
از حضرت درباره این [[آیه سؤال]] شد: {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}<ref>«تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.</ref>. مراد این است که مگر [[پیامبر اسلام]] {{صل}} مرتکب گناهانی شده است که خداوند می‌فرماید این [[فتح]] را نصیب تو کردیم تا [[گناهان]] گذشته و آینده‌ات آمرزیده شود؟
امام رضا {{ع}} فرمود: هیچ کس نزد [[مشرکین]] [[اهل]] [[مکّه]] گناهکارتر از [[رسول الله]] {{صل}} نبود، زیرا آنان سیصد و شصت [[بت]] را به غیر [[خدا]] [[عبادت]] می‌کردند. پس هنگامی که [[پیامبر]] آنان را به [[توحید]] و تنها [[پرستش]] خداپرستی فرا خواند این امر برایشان بزرگ و [[عظیم]] آمد. [[نفی]] [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] را گناهی بزرگ برای پیامبر شمردند) و گفتند: {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ * وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ * مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است * و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند * ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۵-۷.</ref>.
پس هنگامی که خدای عزّوجل [[مکّه]] را برای پیامبرش گشود به او فرمود: ای [[محمد]] {{متن قرآن|إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}<ref>«بی‌گمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.</ref>. یعنی تا [[خداوند]] [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] تو را نزد [[مشرکین]] [[اهل مکه]] بپوشاند. به وسیله [[دعوت]] کردن آنها به [[وحدانیت خدا]] از سوی تو در این صورت آن‌چه در گذشته یا در آینده آنان برای تو [[گناه]] [[تصوّر]] می‌کردند همگی از بین رفت، چون گروهی از مشرکین مکّه [[مسلمان]] شدند و گروهی از مکّه خارج شدند و آن‌که از آنها باقی ماند یارای [[انکار]] توجیه را ندارد؛ زیرا [[مردم]] همگی به سوی آن دعوت شده‌اند، بنابراین، گناه او نزد آنان ([[نفی]] [[شرک]] و [[بت‌پرستی]]) با [[پیروزی]] او بر آنان پوشیده شده و از بین رفت. (خلاصه [[فتح مکه]] باعث شد آن‌چه مشرکین مکّه برای [[پیامبر]] گناه تصوّر می‌کردند همگی پوشانده شده و از بین برود)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
=== عصمت پیامبر اکرم {{صل}} و عفو خدا از او ===
از حضرت درباره این [[آیه سؤال]] شد: {{متن قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ}}<ref>«خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.</ref>. یعنی [[خدا]] تو را [[عفو]] کرد. چرا به آنها اجازه دادی؟ (مقصود این است چرا [[پیامبر]] کاری کرد که [[خداوند]] او را بخشید؟)
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: این [[آیه]] از مواردی است که به صورت {{متن حدیث|إِيَّاكِ‏ أَعْنِي‏ وَ اسْمَعِي‏ يَا جَارَةِ}} یعنی بر حسب ضرب المثل [[فارسی]]: در می‌گویم دیوار تو بشنو» نازل شده است. خداوند در این مطلب پیامبرش را مخاطب قرار داده است، در حالی که مرادش [[امّت]] پیامبر است. (در [[کلام]] [[خدای تعالی]] [[امت]] را [[مؤاخذه]] می‌کند که چرا برای [[ترک جهاد]] از پیامبر اجازه خواستید؟ هرچند خداوند شما را بخشیده است). همچنین است کلام خدای تعالی {{متن قرآن|لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>. (یعنی در این آیه هرچند مخاطب پیامبر است، امّا مراد امّتش می‌باشند و هم‌چنین است) [[سخن]] خدای عزّوجل{{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>. منظور این آیه نیز امّت می‌باشند نه شخص پیامبر {{صل}}<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش