بیستم ذیحجه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== [[ | == مناسبت بیستم ذیحجه == | ||
مرحوم [[طبری]] در «دلائل الامامة» ماه [[ذیحجه]] را ماه ولادت با [[سعادت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} گزارش کرده است. برخی نیز آن را در | === ولادت [[امام کاظم]] {{ع}} === | ||
آن حضرت بنابر قول صحیحتر در سال ۱۲۸ قمری در دهکدهای به نام | مرحوم [[طبری]] در «دلائل الامامة» ماه [[ذیحجه]] را ماه ولادت با [[سعادت]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} گزارش کرده است. برخی نیز آن را در هفتم صفر میدانند. اما چون [[روز]] هفتم [[سفر]] با [[شهادت امام مجتبی]] {{ع}} مصادف است، روز بیستم ذیحجه را در تقویم به عنوان روز ولادت امام کاظم {{ع}} ثبت کردهاند، تا فرصتی برای [[شادمانی]] ولادت آن حضرت مهیا باشد. | ||
[[ابوبصیر]] میگوید: سالی که موسی بن جعفر {{ع}} متولد شد، من در | |||
آن حضرت بنابر قول صحیحتر در سال ۱۲۸ قمری در دهکدهای به نام «ابواء» بین [[مکه]] و [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد<ref>ابواء منزلی است بین مکه و مدینه. از دهات اطراف مدینه است که آمنه مادر پیغمبر اسلام {{صل}} در آنجا دفن شده است.</ref>. ابواء منزلی است بین مکه و مدینه، و از دهات اطراف مدینه است که حضرت [[آمنه]] {{س}} مادر گرامی [[پیغمبر اسلام]] {{صل}} در آنجا [[دفن]] شده است. | |||
[[ابوبصیر]] میگوید: سالی که موسی بن جعفر {{ع}} متولد شد، من در خدمت [[حضرت صادق]] {{ع}} بودم. وارد ابواء که شدیم، [[امام]] برای ما و [[اصحاب]] سفرهای مرتب و عالی ترتیب داد. مشغول غذا خوردن بودیم که حمیده پیغام داد: حالت زایمان به من دست داده است. طبق دستور شما که فرموده بودی در هنگام تولد این فرزند شما را مطلع کنم اینک اطلاع دادم. | |||
حضرت صادق {{ع}} با [[شادی]] و [[خوشحالی]] از جای حرکت کرد. طولی نکشید که با [[خنده]] و خوشحالی تمام، در حالی که آستین بالا زده بود برگشت. گفتم: [[خدا]] شما را خندان داشته باشد و چشمتان روشن باد، بالاخره کار حمیده چه شد؟ فرمود: {{متن حدیث|وَ قَدْ وَهَبَ لِي غُلَاماً وَ هُوَ خَيْرُ مَنْ بَرَأَ اللَّهُ فِي خَلْقِهِ}}؛ خدا به من پسری عنایت فرمود که بهترین موجود روی [[زمین]] است. | |||
جریانی را حمیده برایم نقل کرد که من خود از او بهتر میدانستم. عرض کردم: آقا، حمیده چه گفت؟ فرمود: حمیده میگفت: هنگام تولد با دو دست روی زمین آمد و سر به سوی [[آسمان]] بلند نمود. به او گفتم: این [[نشانه]] [[پیامبر]] و [[جانشینان]] بعد از اوست<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۱۴؛ بحارالأنوار، ج۴۸، ص۲.</ref>. | جریانی را حمیده برایم نقل کرد که من خود از او بهتر میدانستم. عرض کردم: آقا، حمیده چه گفت؟ فرمود: حمیده میگفت: هنگام تولد با دو دست روی زمین آمد و سر به سوی [[آسمان]] بلند نمود. به او گفتم: این [[نشانه]] [[پیامبر]] و [[جانشینان]] بعد از اوست<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۱۴؛ بحارالأنوار، ج۴۸، ص۲.</ref>. | ||
== دوران [[امامت]] == | شاید این [[روایت]] تأییدی باشد بر اینکه ولادت حضرت در ماه [[ذیحجه]] رخ داده است؛ چون معمولاً [[ائمه]] {{عم}} پس از انجام [[اعمال]] [[حج]] توقف چندانی در [[مکه]] نداشتهاند. | ||
[[امام کاظم]] {{ع}} در بیست سالگی به امامت رسید و در طول امامت سی و پنج ساله خود راه | |||
در این راستا با ارتباطاتی که با [[دوستان]] و پیروانش در [[شهرها]] داشت، [[احادیث]] فراوانی در موضوعات گوناگون [[فکری]] و عملی به یادگار گذاشت که عمدتاً در [[جوامع]] [[روائی]] ما به ثبت رسیده است. آن | حمیده، [[مادر امام کاظم]] {{ع}} دختر صاعد بربری بود که [[امام صادق]] {{ع}} از او به [[پاکی]] و [[پاکدامنی]] و بزرگی یاد میکرد<ref>الکافی، ج۱، ص۴۷۷.</ref>.<ref>[[حبیبالله فرحزاد|فرحزاد، حبیبالله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۲۲۶.</ref> | ||
[[حاکمان عباسی]]، به ویژه [[هارون]] الرشید، این همه کار [[فرهنگی]] را برنتابیدند و به [[حبس]] و [[آزار]] آن [[امام]] | |||
=== دوران [[امامت]] === | |||
[[امام کاظم]] {{ع}} در بیست سالگی به امامت رسید و در طول امامت سی و پنج ساله خود راه پدر را پی گرفت و به اقتضای شرایط زمانی، بهترین راه را گسترش [[علوم]] و [[معارف دینی]] و تربیت شاگردان و فرهیختگان و در نتیجه تحکیم میانی [[دینی]] و پایههای [[اعتقادی]] [[مردم]] میدانست. | |||
در این راستا با ارتباطاتی که با [[دوستان]] و پیروانش در [[شهرها]] داشت، [[احادیث]] فراوانی در موضوعات گوناگون [[فکری]] و عملی به یادگار گذاشت که عمدتاً در [[جوامع]] [[روائی]] ما به ثبت رسیده است. آن امام همام بدین روش توانست [[صراط مستقیم]] [[رسالت]] [[نبوی]] و [[تشیع]] امامی را در شرایط فکری و [[اجتماعی]] پر التهاب دوران خود حفاظت و [[رهبری]] کند. | |||
[[حاکمان عباسی]]، به ویژه [[هارون]] الرشید، این همه کار [[فرهنگی]] را برنتابیدند و به [[حبس]] و [[آزار]] آن [[امام]] عزیز پرداختند و سرانجام آن حضرت را در سال ۱۸۳ قمری در سن ۵۵ سالگی، در [[زندان]] به [[شهادت]] رساندند<ref>بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان {{عم}}، ص۳۹۷.</ref>. | |||
یکی از وقایعی که در این [[روز]] در سرزمین [[غدیر]] رخ داد و حقانیت غدیر و [[ولایت امیرالمؤمنین]] {{ع}} را [[تأیید]] و [[تصدیق]] کرد، عذابی آسمانی بود که [[خداوند]] آن را بر شخصی به نام [[حارث]] فهری که منکر امر ولایت امیرالمؤمنین {{ع}} بود و یارای دیدن آن را نداشت فرو فرستاد. ذکر این واقعه به تفصیل در فصل «پس از غدیر» با عنوان [[معجزه]] غدیر خواهد آمد<ref>[[حبیبالله فرحزاد|فرحزاد، حبیبالله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۲۲۷.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |