پرش به محتوا

حدیث دوازده خلیفه در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
این [[دین]] همواره رو به [[صلاح]] و [[شایستگی]] است؛ [[دشمن]] یا هر کس که آهنگ زیان‌بخشی داشته باشد، نتواند زیانی به آن برساند تا [[دوازده نفر]] [[فرمانروایی]] کنند که همه آنان از قریش‌اند<ref>الأصول من الکافی، ج۲، ص۴۷۳ {{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ الْقَاضِي قَالَ حَدَّثَنَا حَامِدُ بْنُ شُعَيْبٍ الْبَلْخِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا بَشِيرُ بْنُ الْوَلِيدِ الْكِنْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ يَحْيَى بْنِ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} قَالَ: لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ صَالِحاً لَا يَضُرُّهُ مَنْ عَادَاهُ أَوْ مَنْ نَاوَأَهُ حَتَّى يَكُونَ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}.</ref>.
این [[دین]] همواره رو به [[صلاح]] و [[شایستگی]] است؛ [[دشمن]] یا هر کس که آهنگ زیان‌بخشی داشته باشد، نتواند زیانی به آن برساند تا [[دوازده نفر]] [[فرمانروایی]] کنند که همه آنان از قریش‌اند<ref>الأصول من الکافی، ج۲، ص۴۷۳ {{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ الْقَاضِي قَالَ حَدَّثَنَا حَامِدُ بْنُ شُعَيْبٍ الْبَلْخِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا بَشِيرُ بْنُ الْوَلِيدِ الْكِنْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ يَحْيَى بْنِ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} قَالَ: لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ صَالِحاً لَا يَضُرُّهُ مَنْ عَادَاهُ أَوْ مَنْ نَاوَأَهُ حَتَّى يَكُونَ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}.</ref>.


'''{{متن حدیث|اِثنَی عَشَر قَیِّماً مِن قُرَیشٍ}}''': [[انس بن مالک]] گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «این کار همواره به پا خواهد بود تا پایان دوازده نفر به‌پادارنده از [[قریش]]»<ref>کتاب الغیبة، محمد بن إبراهیم النعمانی، ص۱۲۰.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۵.</ref>
'''{{متن حدیث|اِثنَی عَشَر قَیِّماً مِن قُرَیشٍ}}''': [[انس بن مالک]] گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «این کار همواره به پا خواهد بود تا پایان دوازده نفر به‌پادارنده از [[قریش]]»<ref>کتاب الغیبة، محمد بن إبراهیم النعمانی، ص۱۲۰.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۵.</ref>


==[[روایات اهل سنت]]==
==[[روایات اهل سنت]]==
خط ۳۳: خط ۳۳:
[[اهل سنت]] [[احادیث]] «[[اثناعشر]]» را با سندهای صحیح از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده‌اند.
[[اهل سنت]] [[احادیث]] «[[اثناعشر]]» را با سندهای صحیح از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده‌اند.
مسلم روایت کرده است:... رسول خدا{{صل}} می‌فرمود: «[[دین]] همیشه برپاست تا اینکه [[قیامت]] فرارسد و بر شما دوازده خلیفه باشد که همگی از قریش‌اند»<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳، ج۳، ص۱۴۵۲.</ref>.
مسلم روایت کرده است:... رسول خدا{{صل}} می‌فرمود: «[[دین]] همیشه برپاست تا اینکه [[قیامت]] فرارسد و بر شما دوازده خلیفه باشد که همگی از قریش‌اند»<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳، ج۳، ص۱۴۵۲.</ref>.
این [[حدیث]] در [[صحیح مسلم]] آمده است و از این‌رو به [[بررسی سندی]] نیاز ندارد. این حدیث همچنین در منابع دیگر اهل سنت آمده است<ref>ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۰؛ مسند أحمد بن حنبل، ج۵، صص ۸۶ و ۸۷ و ۸۹ و ۹۲؛ عون المعبود شرح سنن أبی داوود، محمد شمس الحق العظیم آبادی، ج۴، ص۱۰۶؛ الثقات، ج۷، ص۲۴۱.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۷.</ref>
این [[حدیث]] در [[صحیح مسلم]] آمده است و از این‌رو به [[بررسی سندی]] نیاز ندارد. این حدیث همچنین در منابع دیگر اهل سنت آمده است<ref>ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۰؛ مسند أحمد بن حنبل، ج۵، صص ۸۶ و ۸۷ و ۸۹ و ۹۲؛ عون المعبود شرح سنن أبی داوود، محمد شمس الحق العظیم آبادی، ج۴، ص۱۰۶؛ الثقات، ج۷، ص۲۴۱.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۷.</ref>


===«دوازده خلیفه به شمار نقبای [[موسی]]»===
===«دوازده خلیفه به شمار نقبای [[موسی]]»===
[[پیامبر]] در حدیث دیگری، خلفای خود را به اندازه نقبای موسی شمرده؛ چنان‌که [[ابویعلی]] نقل کرده است: «[[مسروق]] گفت: مردی از [[ابن مسعود]] درباره تعداد خلفای رسول خدا{{صل}} پرسید. ابن مسعود گفت: از رسول خدا{{صل}} سؤال نمودیم و فرمود: [[دوازده نفر]] به تعداد نقیبان [[بنی‌اسرائیل]]»<ref>مسند أبی یعلی، ج۹، ص۲۲۲ {{متن حدیث|اثْنَا عَشَرَ عِدَّةُ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ‌}}؛ ر.ک: مسند الشاشی، أبو سعید الهیثم بن کلیب الشاشی، ج۱، ص۴۰۴؛ المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۵۷؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۴۶؛ الفوائد، ج۲، ص۲۳۱؛ ج۶۱، ص۲۸۶؛ الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۶۸؛ جامع الاحادیث (الجامع الصغیر و زوائده و الجامع الکبیر)، ج۲، ص۳۶۳ و ج۹، ص۳۴۳؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۲۳.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۷.</ref>
[[پیامبر]] در حدیث دیگری، خلفای خود را به اندازه نقبای موسی شمرده؛ چنان‌که [[ابویعلی]] نقل کرده است: «[[مسروق]] گفت: مردی از [[ابن مسعود]] درباره تعداد خلفای رسول خدا{{صل}} پرسید. ابن مسعود گفت: از رسول خدا{{صل}} سؤال نمودیم و فرمود: [[دوازده نفر]] به تعداد نقیبان [[بنی‌اسرائیل]]»<ref>مسند أبی یعلی، ج۹، ص۲۲۲ {{متن حدیث|اثْنَا عَشَرَ عِدَّةُ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ‌}}؛ ر.ک: مسند الشاشی، أبو سعید الهیثم بن کلیب الشاشی، ج۱، ص۴۰۴؛ المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۵۷؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۴۶؛ الفوائد، ج۲، ص۲۳۱؛ ج۶۱، ص۲۸۶؛ الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۶۸؛ جامع الاحادیث (الجامع الصغیر و زوائده و الجامع الکبیر)، ج۲، ص۳۶۳ و ج۹، ص۳۴۳؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۲۳.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۷.</ref>


===بررسی سندی===
===بررسی سندی===
[[ابن حجر]] پس از نقل این حدیث درباره سندش گفته است: «سند این حدیث، حسن است»<ref>المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۹ ص۲۸۶، ح۲۰۹۳ {{عربی|... هذا اسناده حسن}}.</ref>. این حدیث به شمار خلفای [[رسول]] تصریح و در این‌باره به شمار نقیبان [[حضرت موسی]]{{ع}} تنظیر می‌کند. [[خداوند متعال]] درباره نقیبان موسی{{ع}} و شمارشان فرمود: «و هنگامی که [[خدا]] از بنی‌اسرائیل [[عهد]] گرفت و [[دوازده]] بزرگ از میان آنها برانگیختیم»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}} «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>. رازی نقل می‌کند:... [[عبدالله بن مسعود]] گفت: «از [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدیم چند نفر بعد از شما بر این [[امت]] [[ولایت]] دارند؟» فرمود: «به تعداد نقیبان بنی‌إسرائیل»<ref>الفوائد، ج۲، ص۲۳۱، ج۶۱، ص۲۸۶. {{متن حدیث|عن عبدالله قال سألنا نبينا{{صل}} كم يلي هذه الأمة؟ قال: «عدة نقباء بني إسرائيل»}}.</ref>. بی‌گمان نقبای [[موسی]] به [[نص قرآن]]، منصوبان [[الهی]] بوده‌اند و این تنظیر هم بر عدد و هم بر [[تشریعی]] بودن مقامشان دلالت می‌کند.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>
[[ابن حجر]] پس از نقل این حدیث درباره سندش گفته است: «سند این حدیث، حسن است»<ref>المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۹ ص۲۸۶، ح۲۰۹۳ {{عربی|... هذا اسناده حسن}}.</ref>. این حدیث به شمار خلفای [[رسول]] تصریح و در این‌باره به شمار نقیبان [[حضرت موسی]]{{ع}} تنظیر می‌کند. [[خداوند متعال]] درباره نقیبان موسی{{ع}} و شمارشان فرمود: «و هنگامی که [[خدا]] از بنی‌اسرائیل [[عهد]] گرفت و [[دوازده]] بزرگ از میان آنها برانگیختیم»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}} «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>. رازی نقل می‌کند:... [[عبدالله بن مسعود]] گفت: «از [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدیم چند نفر بعد از شما بر این [[امت]] [[ولایت]] دارند؟» فرمود: «به تعداد نقیبان بنی‌إسرائیل»<ref>الفوائد، ج۲، ص۲۳۱، ج۶۱، ص۲۸۶. {{متن حدیث|عن عبدالله قال سألنا نبينا{{صل}} كم يلي هذه الأمة؟ قال: «عدة نقباء بني إسرائيل»}}.</ref>. بی‌گمان نقبای [[موسی]] به [[نص قرآن]]، منصوبان [[الهی]] بوده‌اند و این تنظیر هم بر عدد و هم بر [[تشریعی]] بودن مقامشان دلالت می‌کند.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>


===«[[دوازده]] [[قیّم]] امت»===
===«[[دوازده]] [[قیّم]] امت»===
بنابر برخی از [[احادیث پیامبر]]{{صل}} درباره خلفای خود فرموده: {{متن حدیث|اثنا عشر قيما}}.
بنابر برخی از [[احادیث پیامبر]]{{صل}} درباره خلفای خود فرموده: {{متن حدیث|اثنا عشر قيما}}.
... جابر بن سَمُره گفت: ما در کنار پیامبر{{صل}} [بودیم]؛ سپس [[رسول خدا]]{{صل}} آهسته سخنی گفت که نشنیدم. به پدرم گفتم: «سخنی که آن را آهسته گفت، چه بود»؟ گفت: «همگی از قریش‌اند»<ref>الفوائد، ج۲، ص۲۳۱، ج۶۱، ص۲۸۶. {{متن حدیث|حدثنا محمد بن ثعلبة بن سواء قال عن محمد بن سواء عن سعيد عن قتادة عن الشعبي عن جابر بن سمرة قال كنا جلوسا عند النبي{{صل}} فقال: «يكون لهذة الأمة اثنا عشر قيما» ثم همس رسول الله{{صل}} بكلمة لم اسمعها قلت لأبي: ما الكلمة التي همسها قال: «كلهم من قريش»}}.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>
... جابر بن سَمُره گفت: ما در کنار پیامبر{{صل}} [بودیم]؛ سپس [[رسول خدا]]{{صل}} آهسته سخنی گفت که نشنیدم. به پدرم گفتم: «سخنی که آن را آهسته گفت، چه بود»؟ گفت: «همگی از قریش‌اند»<ref>الفوائد، ج۲، ص۲۳۱، ج۶۱، ص۲۸۶. {{متن حدیث|حدثنا محمد بن ثعلبة بن سواء قال عن محمد بن سواء عن سعيد عن قتادة عن الشعبي عن جابر بن سمرة قال كنا جلوسا عند النبي{{صل}} فقال: «يكون لهذة الأمة اثنا عشر قيما» ثم همس رسول الله{{صل}} بكلمة لم اسمعها قلت لأبي: ما الكلمة التي همسها قال: «كلهم من قريش»}}.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>


===«[[دوازده امیر]]»===
===«[[دوازده امیر]]»===
[[بخاری]] می‌نویسد: «[[جابر بن سمره]] گفت: از پیامبر{{صل}} شنیدم که فرمود: «دوازده امیر [برای شما] خواهد بود؛ سپس رسول خدا{{صل}} سخنی گفت که نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر فرمود: «همگی از قریش‌اند»<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۴۰ {{متن حدیث|حدثني محمد بن المثنى حدثنا غندر حدثنا شعبة عن عبد الملك سمعت جابر ابن سمرة قال سمعت النبي{{صل}} يقول: «يكون اثنا عشر أميرا» فقال كلمة لم أسمعها فقال أبي إنه قال: «كلهم من قريش»}}.</ref>.
[[بخاری]] می‌نویسد: «[[جابر بن سمره]] گفت: از پیامبر{{صل}} شنیدم که فرمود: «دوازده امیر [برای شما] خواهد بود؛ سپس رسول خدا{{صل}} سخنی گفت که نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر فرمود: «همگی از قریش‌اند»<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۴۰ {{متن حدیث|حدثني محمد بن المثنى حدثنا غندر حدثنا شعبة عن عبد الملك سمعت جابر ابن سمرة قال سمعت النبي{{صل}} يقول: «يكون اثنا عشر أميرا» فقال كلمة لم أسمعها فقال أبي إنه قال: «كلهم من قريش»}}.</ref>.
این [[حدیث]] در منابع دیگر نیز آمده است<ref>ر.ک: مسند أحمد بن حنبل، ج۵، ص۹۲؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۵۰۱؛ مسند أبی عوانة، الإمام أبی عوانة یعقوب بن إسحاق الاسفرائنی، ج۴، ص۳۷۰؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۷؛ سنن الدار قطنی، علی بن عمر أبو الحسن الدارقطنی البغدادی، ج۱۳، ص۴۰۹.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>
این [[حدیث]] در منابع دیگر نیز آمده است<ref>ر.ک: مسند أحمد بن حنبل، ج۵، ص۹۲؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۵۰۱؛ مسند أبی عوانة، الإمام أبی عوانة یعقوب بن إسحاق الاسفرائنی، ج۴، ص۳۷۰؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۷؛ سنن الدار قطنی، علی بن عمر أبو الحسن الدارقطنی البغدادی، ج۱۳، ص۴۰۹.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۸.</ref>


===[[بررسی سند]] حدیث===
===[[بررسی سند]] حدیث===
خط ۶۱: خط ۶۱:
هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت، [[انصار]] در [[سقیفه بنی‌ساعده]] جمع شدند و گفتند: «ما [[سرپرست]] این امر را بعد از محمد{{صل}} [[سعد بن عباده]] قرار می‌دهیم»<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۴۱.</ref>.
هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت، [[انصار]] در [[سقیفه بنی‌ساعده]] جمع شدند و گفتند: «ما [[سرپرست]] این امر را بعد از محمد{{صل}} [[سعد بن عباده]] قرار می‌دهیم»<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۴۱.</ref>.
[[ابوبکر خطاب]] به انصار گفت: «ما امیرانیم؛ شما [[وزیران]] مایید»<ref>الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۳۲ {{عربی|فنحن الامراء و أنتم الوزرا}}.</ref>. [[انصار]] نیز گفتند: «از ما [[امیر]] [و] از شما [[وزیر]] باشد»<ref>الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۳۲ {{عربی|منا أمير و منكم أمير}}.</ref>.
[[ابوبکر خطاب]] به انصار گفت: «ما امیرانیم؛ شما [[وزیران]] مایید»<ref>الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۳۲ {{عربی|فنحن الامراء و أنتم الوزرا}}.</ref>. [[انصار]] نیز گفتند: «از ما [[امیر]] [و] از شما [[وزیر]] باشد»<ref>الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۳۲ {{عربی|منا أمير و منكم أمير}}.</ref>.
بنابر قاعده معروف نزد علمای رجالی که {{عربی|الحديث يفسر بعضه بعضا}}<ref>فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶۰؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۱۴۳.</ref>، «[[احادیث]] یکدیگر را [[تفسیر]] می‌کنند»، مراد از امیر [[جانشین پیامبر]]{{صل}} است؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} امر [[جانشینی]] خود را تابع [[تشریع]] و [[امر الهی]] می‌دانست؛ چنان‌که فرمودند: {{متن حدیث|الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء}}<ref>تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۵۶.</ref>؛ «این کار به دست خداست و برای هر که بخواهد، قرارش می‌دهد».<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۹.</ref>
بنابر قاعده معروف نزد علمای رجالی که {{عربی|الحديث يفسر بعضه بعضا}}<ref>فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶۰؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۱۴۳.</ref>، «[[احادیث]] یکدیگر را [[تفسیر]] می‌کنند»، مراد از امیر [[جانشین پیامبر]]{{صل}} است؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} امر [[جانشینی]] خود را تابع [[تشریع]] و [[امر الهی]] می‌دانست؛ چنان‌که فرمودند: {{متن حدیث|الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء}}<ref>تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۵۶.</ref>؛ «این کار به دست خداست و برای هر که بخواهد، قرارش می‌دهد».<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۳۹.</ref>


==[[دلالت حدیث]]==
==[[دلالت حدیث]]==
خط ۷۸: خط ۷۸:
مسلیمة [[کذاب]] در [[زمان پیامبر]]{{صل}} می‌گفت: «اگر محمد{{صل}} امر پس از خود را در من قرار دهد، از او [[پیروی]] می‌کنم؛ پیامبر در حالی که در دستشان تکه چوبی بود فرمود: اگر این تکه چوب را از من بخواهی، به تو نخواهم داد و هرگز امر [[الله]] را در خود نخواهی دید و اگر پشت کنی [و [[اسلام]] نیاوری]، بی‌گمان خداوند تو را [[خوار]] خواهد کرد و من [[عاقبت]] تو را شوم می‌بینم»<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۲۵ {{متن حدیث|حدثنا أبو اليمان أخبرنا شعيب عن عبد الله بن أبي حسين حدثنا نافع بن جبير عن ابن عباس رضي الله عنهما قال قدم مسيلمة الكذاب على عهد رسول الله{{صل}} فجعل يقول: إن جعل لي محمد الأمر من بعده تبعته و قدمها في بشر كثير من قومه فأقبل إليه رسول الله{{صل}} و معه ثابت بن قيس بن شماس و في يد رسول الله{{صل}} قطعة جريد حتى وقف على مسيلمة في أصحابه فقال: «لو سألتني هذه القطعة ما أعطيتكها ولن تعدو أمر الله فيك و لئن أدبرت ليعقرنك الله و إني لأراك الذي أريت فيك ما رأيت}}. همچنین ر.ک: صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۸۰.</ref>.
مسلیمة [[کذاب]] در [[زمان پیامبر]]{{صل}} می‌گفت: «اگر محمد{{صل}} امر پس از خود را در من قرار دهد، از او [[پیروی]] می‌کنم؛ پیامبر در حالی که در دستشان تکه چوبی بود فرمود: اگر این تکه چوب را از من بخواهی، به تو نخواهم داد و هرگز امر [[الله]] را در خود نخواهی دید و اگر پشت کنی [و [[اسلام]] نیاوری]، بی‌گمان خداوند تو را [[خوار]] خواهد کرد و من [[عاقبت]] تو را شوم می‌بینم»<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۲۵ {{متن حدیث|حدثنا أبو اليمان أخبرنا شعيب عن عبد الله بن أبي حسين حدثنا نافع بن جبير عن ابن عباس رضي الله عنهما قال قدم مسيلمة الكذاب على عهد رسول الله{{صل}} فجعل يقول: إن جعل لي محمد الأمر من بعده تبعته و قدمها في بشر كثير من قومه فأقبل إليه رسول الله{{صل}} و معه ثابت بن قيس بن شماس و في يد رسول الله{{صل}} قطعة جريد حتى وقف على مسيلمة في أصحابه فقال: «لو سألتني هذه القطعة ما أعطيتكها ولن تعدو أمر الله فيك و لئن أدبرت ليعقرنك الله و إني لأراك الذي أريت فيك ما رأيت}}. همچنین ر.ک: صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۸۰.</ref>.


برخی از [[روایات]] [[حدیث ثقلین]]، [[قرآن و عترت]] را «خلیفتین» خوانده و هر دو را مکمل یکدیگر دانسته‌اند: «من در میان شما دو [[جانشین]]، [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم را می‌گذارم که هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند»<ref>فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۰۳، رقم ۱۰۳۲ {{متن حدیث|حدثنا عبد الله قال حدثني أبي حدثنا اسود بن عامر عن شريك عن الركين عن القاسم بن حسان عن زيد بن ثابت قال قال رسول الله إني تارك فيكم خليفتين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الأرض أو ما بين السماء و الأرض و عترتي أهل بيتي و انهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض}}.</ref>. این تعبیر مستلزم [[عصمت]] [[خلیفه]] است که به هیچ ستمی [[آلوده]] نیست؛ وگرنه، نمی‌تواند [[مرجع]] مطلق [[دینی]] هم عرض [[قرآن]] و مکمل آن باشد. پس بنا بر [[آیات]] و روایات، [[تعیین امام]] تنها از طریق [[تشریع]] امکان‌پذیر است. <ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلائل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلائل انتصابی بودن آن]] ص ۳۴۱.</ref>
برخی از [[روایات]] [[حدیث ثقلین]]، [[قرآن و عترت]] را «خلیفتین» خوانده و هر دو را مکمل یکدیگر دانسته‌اند: «من در میان شما دو [[جانشین]]، [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم را می‌گذارم که هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند»<ref>فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۰۳، رقم ۱۰۳۲ {{متن حدیث|حدثنا عبد الله قال حدثني أبي حدثنا اسود بن عامر عن شريك عن الركين عن القاسم بن حسان عن زيد بن ثابت قال قال رسول الله إني تارك فيكم خليفتين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الأرض أو ما بين السماء و الأرض و عترتي أهل بيتي و انهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض}}.</ref>. این تعبیر مستلزم [[عصمت]] [[خلیفه]] است که به هیچ ستمی [[آلوده]] نیست؛ وگرنه، نمی‌تواند [[مرجع]] مطلق [[دینی]] هم عرض [[قرآن]] و مکمل آن باشد. پس بنا بر [[آیات]] و روایات، [[تعیین امام]] تنها از طریق [[تشریع]] امکان‌پذیر است. <ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۴۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش