اسعد بن زراره در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن'
جز (جایگزینی متن - 'اهل مدینه' به 'اهل مدینه')
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن')
 
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
[[ابن حجر]] به نقل از [[ابن اسحاق]]، [[اسلام]] [[اسعد]] را در [[عقبه اول]] دانسته است، اما ابن اسحاق (در [[سیره]] [[ابن هشام]] موجود) به [[صراحت]] اسلام وی را پیش از عقبه اول ثبت کرده است<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۱.</ref>. این [[اشتباه]] می‌تواند ناشی از [[اختلاف]] تعداد عقبه‌ها نزد سیره‌نویسان باشد؛ زیرا برخی [[دیدار]] [[انصار]] با [[رسول خدا]] {{صل}} را در سه [[عقبه]] (شش نفره، [[دوازده]] نفره و ۷۳ نفره که اطلاق عقبه در مورد نخست با [[تسامح]] است) دانسته‌اند که اسعد در هر سه بار حضور داشته است<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۲۰۵.</ref>، اما برخی نخستین دیدار شش نفره را به عنوان عقبه حساب نکرده‌اند. او وعده‌ای دیگر، پس از [[پذیرفتن اسلام]]، بت‌های [[قبیله]] خود را شکستند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۷.</ref>.
[[ابن حجر]] به نقل از [[ابن اسحاق]]، [[اسلام]] [[اسعد]] را در [[عقبه اول]] دانسته است، اما ابن اسحاق (در [[سیره]] [[ابن هشام]] موجود) به [[صراحت]] اسلام وی را پیش از عقبه اول ثبت کرده است<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۱.</ref>. این [[اشتباه]] می‌تواند ناشی از [[اختلاف]] تعداد عقبه‌ها نزد سیره‌نویسان باشد؛ زیرا برخی [[دیدار]] [[انصار]] با [[رسول خدا]] {{صل}} را در سه [[عقبه]] (شش نفره، [[دوازده]] نفره و ۷۳ نفره که اطلاق عقبه در مورد نخست با [[تسامح]] است) دانسته‌اند که اسعد در هر سه بار حضور داشته است<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۲۰۵.</ref>، اما برخی نخستین دیدار شش نفره را به عنوان عقبه حساب نکرده‌اند. او وعده‌ای دیگر، پس از [[پذیرفتن اسلام]]، بت‌های [[قبیله]] خود را شکستند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۷.</ref>.


اسعد در [[عقبه دوم]] نیز حضور داشت<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۸۸؛ بلاذری، ج۱، ص۲۸۲.</ref>. او که سخنگوی یثربی‌ها بود ([[متکلم]] القوم) و به عنوان [[نقیب]] النقباء [[انتخاب]] شد، از [[وظایف]] [[بیعت کنندگان]] در برابر [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[یاران]] آن [[حضرت]] جویا شد. رسول خدا {{صل}} [[پرستش خدا]] و [[شرک]] نورزیدن به او، [[ایمان]] به [[نبوت]] و [[حفظ]] و [[دفاع]] از آن حضرت و [[مواسات]] و [[همدلی]] با [[اصحاب]] را به ترتیب وظایف آنان در برابر خدا، پیامبر و اصحاب برشمرد و به انصار در برابر انجام این [[کارها]] [[وعده]] [[بهشت]] داد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۶؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۸۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۷، ص۱۷۴.</ref>. هنگامی که پیامبر شروط خود را برای [[بیعت]] با حاضران در عقبه عرضه داشت، اسعد پیش از انجام بیعت، خطاب به انصار، پیامد و [[دشواری]] این بیعت، از جمله واکنش [[عرب]] و [[رویارویی]] با آنان را گوشزد کرد و از آنان خواست چنانچه از جانشان [[هراس]] دارند، از بیعت منصرف شوند، اما انصار بر بیعت تأکید کردند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۶؛ احمدبن حنبل، ج۳، ص۳۲۳ و ۳۴۰.</ref>.
اسعد در [[عقبه دوم]] نیز حضور داشت<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۸۸؛ بلاذری، ج۱، ص۲۸۲.</ref>. او که سخنگوی یثربی‌ها بود ([[متکلم]] القوم) و به عنوان [[نقیب]] النقباء [[انتخاب]] شد، از [[وظایف]] [[بیعت کنندگان]] در برابر [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[یاران]] آن [[حضرت]] جویا شد. رسول خدا {{صل}} [[پرستش خدا]] و [[شرک]] نورزیدن به او، [[ایمان]] به [[نبوت]] و [[حفظ]] و [[دفاع]] از آن حضرت و [[مواسات]] و [[همدلی]] با [[اصحاب]] را به ترتیب وظایف آنان در برابر خدا، پیامبر و اصحاب برشمرد و به انصار در برابر انجام این [[کارها]] [[وعده]] [[بهشت]] داد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۶؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۸۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۷، ص۱۷۴.</ref>. هنگامی که پیامبر شروط خود را برای [[بیعت]] با حاضران در عقبه عرضه داشت، اسعد پیش از انجام بیعت، خطاب به انصار، پیامد و [[دشواری]] این بیعت، از جمله واکنش [[عرب]] و [[رویارویی]] با آنان را گوشزد کرد و از آنان خواست چنانچه از جانشان [[هراس]] دارند، از بیعت منصرف شوند، اما انصار بر بیعت تأکید کردند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۶؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۳۲۳ و ۳۴۰.</ref>.


[[ابونعیم]] گزارش عقبه دوم را که به [[زهری]] می‌رسد، با تفاوتی نقل کرده است. براساس این خبر، چون [[پیامبر]] با نقبای [[انصار]] در حال [[گفتگو]] بود، [[عباس بن عبد المطلب]] صدای آنان را شنید و به سوی آنان رفت و با [[اوس و خزرج]] به گونه‌ای سخن گفت که آنان ناراحت شدند. [[اسعد]] از [[رسول خدا]] {{صل}} اجازه خواست پاسخ وی را بدون تعرض و بدون وارد کردن اتهامی بدهد تا روشن شود [[دعوت]] آنان از سر [[صدق]] بوده و بر آن [[وفادار]] خواهند بود. اسعد با اجازه رسول خدا {{صل}} به تفصیل سخن [[عباس]] را پاسخ گفت و به [[پیروی]] از [[رسول الله]] {{صل}} تأکید کرد و دشواری‌هایی را که تاکنون متحمل شده بودند یادآور گشت و دستورهای آن بزرگوار را [[مطاع]] دانست؛ با اینکه برای آنان روشن بود تبعات بسیاری برایشان خواهد داشت <ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۸۰.</ref>.
[[ابونعیم]] گزارش عقبه دوم را که به [[زهری]] می‌رسد، با تفاوتی نقل کرده است. براساس این خبر، چون [[پیامبر]] با نقبای [[انصار]] در حال [[گفتگو]] بود، [[عباس بن عبد المطلب]] صدای آنان را شنید و به سوی آنان رفت و با [[اوس و خزرج]] به گونه‌ای سخن گفت که آنان ناراحت شدند. [[اسعد]] از [[رسول خدا]] {{صل}} اجازه خواست پاسخ وی را بدون تعرض و بدون وارد کردن اتهامی بدهد تا روشن شود [[دعوت]] آنان از سر [[صدق]] بوده و بر آن [[وفادار]] خواهند بود. اسعد با اجازه رسول خدا {{صل}} به تفصیل سخن [[عباس]] را پاسخ گفت و به [[پیروی]] از [[رسول الله]] {{صل}} تأکید کرد و دشواری‌هایی را که تاکنون متحمل شده بودند یادآور گشت و دستورهای آن بزرگوار را [[مطاع]] دانست؛ با اینکه برای آنان روشن بود تبعات بسیاری برایشان خواهد داشت <ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۸۰.</ref>.
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
برخی به [[اشتباه]] مرگ او را پیش از آمدن [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] دانسته‌اند<ref> ر. ک: ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۳.</ref>. [[ابن حبیب]]<ref>ابن حبیب، ص۲۷۱.</ref> نیز به اشتباه مرگ وی را در [[بدر]] دانسته است. رسول خدا {{صل}} در [[مراسم]] [[تجهیز]] وی شرکت کرد، بر او [[نماز]] گزارد، پیشاپیش جنازه حرکت و وی را در [[بقیع]] [[دفن]] کرد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۶ و ج۳، ص۴۵۹.</ref>. او نخستین میت [[انصاری]] در مدینه بود<ref>ابن شبه، ج۱، ص۹۶.</ref> که بنا بر ادعای [[انصار]]، نخستین فردی است که در آن گورستان به [[خاک]] سپرده شد. اما [[مهاجران]] این [[فضیلت]] را از آن [[عثمان بن مظعون]] می‌دانند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۹؛ ابن عبد البر، ج۱، ص۱۶۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۰۹.</ref>. پس از مرگ وی، بنو نجار درخواست تعیین نقیبی برای خود کردند که رسول خدا {{صل}} خود را به عنوان [[نقیب]] آنان معرفی کرد <ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۵۴؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۵۹؛ بلاذری، ج۱، ص۲۸۲؛ طبری، ج۳، ص۳۹۸؛ حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۸۶؛ مجلسی، ج۱۹، ص۱۲۳.</ref>.
برخی به [[اشتباه]] مرگ او را پیش از آمدن [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] دانسته‌اند<ref> ر. ک: ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۳.</ref>. [[ابن حبیب]]<ref>ابن حبیب، ص۲۷۱.</ref> نیز به اشتباه مرگ وی را در [[بدر]] دانسته است. رسول خدا {{صل}} در [[مراسم]] [[تجهیز]] وی شرکت کرد، بر او [[نماز]] گزارد، پیشاپیش جنازه حرکت و وی را در [[بقیع]] [[دفن]] کرد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۶ و ج۳، ص۴۵۹.</ref>. او نخستین میت [[انصاری]] در مدینه بود<ref>ابن شبه، ج۱، ص۹۶.</ref> که بنا بر ادعای [[انصار]]، نخستین فردی است که در آن گورستان به [[خاک]] سپرده شد. اما [[مهاجران]] این [[فضیلت]] را از آن [[عثمان بن مظعون]] می‌دانند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۹؛ ابن عبد البر، ج۱، ص۱۶۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۰۹.</ref>. پس از مرگ وی، بنو نجار درخواست تعیین نقیبی برای خود کردند که رسول خدا {{صل}} خود را به عنوان [[نقیب]] آنان معرفی کرد <ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۵۴؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۵۹؛ بلاذری، ج۱، ص۲۸۲؛ طبری، ج۳، ص۳۹۸؛ حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۸۶؛ مجلسی، ج۱۹، ص۱۲۳.</ref>.


گزارشی نشان می‌دهد که [[اسعد]] پس از ورود رسول خدا {{صل}} به مدینه، با [[یهودیان]] [[دشمنی]] ورزیده است. هنگامی که [[عبدالله بن أبی]] [[بیمار]] بود، [[پیامبر]] به [[عیادت]] او رفت و بیماری‌اش را با [[محبت]] یهودیان در [[ارتباط]] دانست. ابن ابی گفت: چگونه است که [[اسعد بن زراره]] [[دشمن]] یهودیان بود و حال آنکه درگذشت؟<ref>احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۰۱؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱، ص۱۶۳؛ ابوداوود، ج۲، ص۵۷.</ref>.
گزارشی نشان می‌دهد که [[اسعد]] پس از ورود رسول خدا {{صل}} به مدینه، با [[یهودیان]] [[دشمنی]] ورزیده است. هنگامی که [[عبدالله بن أبی]] [[بیمار]] بود، [[پیامبر]] به [[عیادت]] او رفت و بیماری‌اش را با [[محبت]] یهودیان در [[ارتباط]] دانست. ابن ابی گفت: چگونه است که [[اسعد بن زراره]] [[دشمن]] یهودیان بود و حال آنکه درگذشت؟<ref>احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۰۱؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱، ص۱۶۳؛ ابوداوود، ج۲، ص۵۷.</ref>.


از اسعد فرزندانی باقی ماند که در شمار [[راویان حدیث]] شمرده می‌شوند. «عبدالرحمان» <ref> خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۴۳۸؛ طوسی، امالی، ص۷۱۰.</ref>، «عبدالله»<ref>ابن حبان، ج۳، ص۲۴۳؛ ابن ابی حاتم، ج۵، ص۱؛ صدوق، ص۱۱۵.</ref> و «یحیی»<ref>ابن حبان، ج۳، ص۴۴۷؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۱۱.</ref>[[پسران]] اویند، اما [[ابن سعد]]<ref>اب سعد، ج۳، ص۴۵۶.</ref> تصریح می‌کند که [[اسعد]] فرزند پسر نداشته و آنچه باقی مانده، از [[نسل]] برادرش [[سعد بن زراره]] است<ref>ابن منده، سعد بن زراره را همان اسعد دانسته است. ابن اثیر، ج۲، ص۴۳۴؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۱۵۷ نیز او را از کسانی می‌داند که اسلام را درک نکرده‌اند.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۴، ص۶.</ref> در رد ابن سعد أحتمال می‌دهد او [[فرزندان]] پسر داشته، اما نسلش تنها از طرف دخترانش باقی مانده است. صحابه‌نویسان برای هریک از سه فرزند پسر وی، عنوان جداگانه‌ای اختصاص داده‌اند<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۱۷۳ و ۴۲۳ و ج۵، ص۴۳۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۵، ۲۴۱ و ج۵، ص۳۰ و ج۶، ص۵۰۳-۵۰۴ و ۵۵۸.</ref>، در اسناد بسیاری از [[روایات]]، این سه تن گاه به عنوان فرزندان اسعد و گاه سعد یاد شده‌اند.
از اسعد فرزندانی باقی ماند که در شمار [[راویان حدیث]] شمرده می‌شوند. «عبدالرحمان» <ref> خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۴۳۸؛ طوسی، امالی، ص۷۱۰.</ref>، «عبدالله»<ref>ابن حبان، ج۳، ص۲۴۳؛ ابن ابی حاتم، ج۵، ص۱؛ صدوق، ص۱۱۵.</ref> و «یحیی»<ref>ابن حبان، ج۳، ص۴۴۷؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۱۱.</ref>[[پسران]] اویند، اما [[ابن سعد]]<ref>اب سعد، ج۳، ص۴۵۶.</ref> تصریح می‌کند که [[اسعد]] فرزند پسر نداشته و آنچه باقی مانده، از [[نسل]] برادرش [[سعد بن زراره]] است<ref>ابن منده، سعد بن زراره را همان اسعد دانسته است. ابن اثیر، ج۲، ص۴۳۴؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۱۵۷ نیز او را از کسانی می‌داند که اسلام را درک نکرده‌اند.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۴، ص۶.</ref> در رد ابن سعد أحتمال می‌دهد او [[فرزندان]] پسر داشته، اما نسلش تنها از طرف دخترانش باقی مانده است. صحابه‌نویسان برای هریک از سه فرزند پسر وی، عنوان جداگانه‌ای اختصاص داده‌اند<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۱۷۳ و ۴۲۳ و ج۵، ص۴۳۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۵، ۲۴۱ و ج۵، ص۳۰ و ج۶، ص۵۰۳-۵۰۴ و ۵۵۸.</ref>، در اسناد بسیاری از [[روایات]]، این سه تن گاه به عنوان فرزندان اسعد و گاه سعد یاد شده‌اند.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش