←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
به نظر میرسد دیدگاه سوم با [[روایات]] تناسب بیشتری دارد زیرا در [[نشانههای حتمی ظهور]] اصل وقایع حتمی هستند ولی سایر خصوصیات مانند زمان حتمی نیستند و احتمال [[بدا]] در آنها وجود دارد. بنابراین [[ظهور امام عصر]] {{ع}} زمان قطعی و غیر قابل [[بداء]] ندارد بلکه قابل [[تغییر]] و تقدم و تأخر است<ref>ر.ک. [[نصرتالله آیتی|آیتی، نصرتالله]]، [[تأملی در نشانههای حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانههای حتمی ظهور]]، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۲۶۲.</ref>. | به نظر میرسد دیدگاه سوم با [[روایات]] تناسب بیشتری دارد زیرا در [[نشانههای حتمی ظهور]] اصل وقایع حتمی هستند ولی سایر خصوصیات مانند زمان حتمی نیستند و احتمال [[بدا]] در آنها وجود دارد. بنابراین [[ظهور امام عصر]] {{ع}} زمان قطعی و غیر قابل [[بداء]] ندارد بلکه قابل [[تغییر]] و تقدم و تأخر است<ref>ر.ک. [[نصرتالله آیتی|آیتی، نصرتالله]]، [[تأملی در نشانههای حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانههای حتمی ظهور]]، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۲۶۲.</ref>. | ||
==تهمت شرک در خالقیت به اندیشه شیعی== | |||
وهابیان ادعا میکنند: یکی از [[اعتقادات شیعه]] «[[بدا]]» است. آنان با این [[اعتقاد]]، [[پشیمانی]] یا [[نادانی]] را به [[خداوند]] نسبت میدهند و این در حالی است که نسبت به [[امامان]] خود قائل به [[علم غیب]] هستند؟! گویا آنان امامان خویش را از [[خدا]] [[برتر]] و بالاتر میدانند! | |||
یادآوری چند نکته در این باره ضروری است: | |||
'''نکته نخست''': «بدا» در لغت به معنی «آشکار شدن شئ مخفی» است. این واژه در [[قرآن]] نیز به همین معنی استعمال شده است. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا}}<ref>«و بدیهای کارهایی که انجام دادهاند برای آنان آشکار میگردد و (سزای) آنچه به ریشخند میگرفتند آنان را فرا میگیرد» سوره زمر، آیه ۴۸.</ref>. | |||
ولی در اصطلاح، [[شیعیان]] آن را مجازاً در معنی إبداء و [[آشکار کردن]] به کار میبرند. منظورشان از بدا لله این است که خداوند چیزی را که بر بندگانش مخفی بوده، بر آنان آشکار کرد. | |||
استعمال این تعبیر در این معنای مجازی، به [[شیعه]] اختصاص ندارد بلکه همین تعبیر در روایاتی که خود [[وهابیان]] آن را صحیح میدانند و به آن [[تمسک]] میکنند وارد شده است: | |||
[[بخاری]] در کتاب صحیحش آورده است: {{عربی|إنه سمع من سول الله{{صل}} إن ثلاثة في بني إسرائيل أبرص و أعمى و أقرع بدا [[الله]] عز و جل أن يبتليهم...}}؛ «از [[رسول خدا]] شنیدم که سه نفر از [[بنی اسرائیل]]، پیس، کچل و [[کور]] بودند، برای خداوند بدا پیش آمد که آنها را بیازماید»<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۴۶.</ref>. | |||
خلاصه داستان در این [[روایت]]، این است که خداوند فرشتهای را برای [[دلجویی]] نزد این سه نفر فرستاد، آنان هر یک مشکل خود را بیان کردند، [[فرشته]] هم دستی بر آنان کشید و شفایشان داد و از بهرههای [[دنیایی]] نیز به آنان بخشید. پس از مدتی که آن سه تن به [[اموال]] و داراییهای خوبی رسیده بودند، همان فرشته به صورت فردی [[فقیر]] نزدشان رفت؛ ولی پیس و کچل از کمک به وی خودداری کردند، اما کور به دلیل نعمتی که [[خدا]] به او داده بود، آن [[فقیر]] را کمک کرد. در این هنگام برای خدا [[بدا]] رخ داد و آن دو نفر اول را به همان حالت نخست برگرداند. | |||
در این [[روایت]] که خلاصه آن بیان شد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از تعبیر به «بدا لله» استفاده کرده است. آیا [[وهابیان]] [[پیامبر]]{{صل}} را هم متهم میکنند که با این تعبیر، به [[خداوند]] نسبت [[جهل]] یا [[پشیمانی]] داده است؟! | |||
یا آنکه از نظر وهابیان اگر این تعبیر در [[روایات شیعه]] بیاید [[کفر]] و اگر در [[صحیح بخاری]] بیاید، عین [[توحید]] است!!! | |||
در هر حال نمیشود به صِرف استعمال لفظ در معنای مجازیاش، [[مسلمانان]] را متهم کرد که به خداوند نسبت پشیمانی و جهل دادهاند، چنانکه نمیتوان پیامبر{{صل}} را به چنین نسبتی متهم کرد!! | |||
'''نکته دوم''': در [[قرآن]] در [[ارتباط با خداوند]] گاه از تعابیری استفاده شده است که قطعاً [[ذات پاک الهی]] از معنای رایج و شایع آن [[منزه]] است. واژههایی چون [[مکر]]، [[خدعه]] و [[نسیان]] از واژههایی است که در قرآن به خداوند نسبت داده شد و قطعاً نمیتواند معنای [[حقیقی]] آنها [[اراده]] شده باشد: {{متن قرآن|وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا}}<ref>«و نیرنگی سخت باختند و ما (نیز) تدبیری شایسته کردیم و آنان درنیافتند» سوره نمل، آیه ۵۰.</ref>. | |||
{{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ}}<ref>«بیگمان منافقان، با خداوند نیرنگ میبازند و او نیز با آنان تدبیر میکند و (اینان) چون به نماز ایستند با گرانجانی میایستند، برابر مردم ریا میورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>. | |||
همچنین آمده است: {{متن قرآن|نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ}}<ref>«مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان میدهند و از کار شایسته باز میدارند! و (در بخشش) ناخن خشکی میورزند، خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>. | |||
روشن است که این واژهها در ارتباط با خداوند از معانی شایع و رایج خود تجرید شده، متناسب با [[شأن]] [[ذات اقدس خداوند]]، معنی میشود؛ در واقع این واژهها نسبت به خداً، مجازاً، اطلاق میشود. تعبیر به «[[بدا]]» درباره [[خداوند]] نیز از همین نمونه تعبیرها است؛ یعنی از منظر [[مردم]] که از گذشته و [[آینده]] خبر ندارند، چنین به نظر میرسد که [[خدا]] از نظرش برگشت و گویا در [[اراده الهی]] تغییری رخ داده است، در حالی که در واقع خداوند با این [[تغییر]]، پرده از [[علم]] غیبش برداشت و حقیقتی که تا آن [[زمان]]، بر مردم پنهان بود، آن را برایشان آشکار ساخت؛ به عبارت دیگر، هیچ بدائی نسبت به خدا در کار نیست؛ بلکه تعبیر دقیقترش «إبداء» است؛ یعنی [[آشکار کردن]] امری که بر مردم پوشیده بود. نظیرش در [[قرآن]]، استعمال واژه «دانستن بر خدا» است آنجا که میفرماید: خداوند [[مؤمنان]] را [[امتحان]] میکند تا مجاهدانشان را از غیر [[مجاهدان]] بشناسد: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ}}<ref>«و بیگمان میآزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارشهای (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه ۳۱.</ref>. | |||
روشن است که جمله {{متن قرآن|حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ}}<ref>«و بیگمان میآزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارشهای (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه ۳۱.</ref> به این معنی نیست که خداوند آنها را نمیشناخت، حالا میخواهد با امتحان کردن آنها را بشناسد! بلکه منظور این است که معلوم [[ازلی]] خداوند در خارج تحقق یابد و آنچه از ازل میدانست با امتحان، آن را در خارج عینیت ببخشد. | |||
اگر گفتن «بدا [[الله]]» به معنی نسبت دادن [[جهل]] یا [[پشیمانی]] به خداست، گفتن {{متن قرآن|حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ}}<ref>«و بیگمان میآزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارشهای (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه ۳۱.</ref> هم باید به معنی نسبت دادن جهل و نا [[آگاهی]] به خدا باشد! [[وهابیان]] درباره این گونه [[آیات]] چه میگویند؟! | |||
شگفتآور است همین معنایی که [[دانشمندان شیعه]] درباره تعبیر به [[بدا]] ذکر کردهاند، بزرگان [[اهل سنت]] هم آوردهاند؛ ولی چه سری است اگر همین تعبیر را آنها بگویند قابل قبول است؛ ولی اگر [[شیعه]] بگوید [[کفر]] است و [[الحاد]]!! | |||
«عینی» - از شارحان [[صحیح بخاری]] - در [[عمدة القاری]]، در شرح بدا لله مینویسد: {{عربی|أي سبق في علم الله فأراد إظهاره و ليس المراد أنه ظهر له بعد أن كان خافيا، لأن ذلك محال في حق الله}}؛ جمله «بدا [[الله]]» یعنی [[خدا]] چیزی را که از ازل میدانست [[اراده]] کرده است آن را آشکار سازد. مقصود از این کلمه این نیست که خدا نمیدانست و حالا برایش آشکار شد؛ چون چنین چیزی درباره خدا محال است»<ref>عمدة القاری، ج۱۶، ص۴۸.</ref>. | |||
[[شیعیان]] هم چیزی جز این معنا را از «بدا» اراده نمیکنند. از نگاه آنان «بدا» به معنی آشکار شدن امری بر [[خداوند]] نیست، بلکه به معنی [[آشکار کردن]] خداوند برای [[انسانها]] است. | |||
در [[روایت]] آمده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: | |||
{{عربی|من زعم أن الله يبدو له في شيء اليوم لم يعلمه أمس فابرءوا منه}}؛ «هرکس [[گمان]] کند برای خدا چیزی امروز آشکار میشود که دیروز آن را نمیدانست، از او [[بیزاری]] بجویید»<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۷۰.</ref>. | |||
بنابراین، بهتر است به جای متهم کردن [[مسلمانان]]، در معنای صحیح این واژهها دقت شود! | |||
'''نکته سوم''': آنان که بدا را [[انکار]] میکنند و آن را ملازم [[جهل]] و [[پشیمانی]] خدا میدانند، درباره [[نسخ]] چه میگویند؟! | |||
در واقع فرقی بین نسخ و بدا نیست، جز این که نسخ در [[امور تشریعی]] است و بدا در امور [[تکوینی]]، یعنی همان طور که در [[تشریع احکام]]، با نسخ، [[قبله مسلمانان]] از [[مسجد الاقصی]] به [[مسجد الحرام]] [[تغییر]] کرد، در [[نظام تکوینی]] هم مثلاً [[عذاب]] [[قوم یونس]] با [[دعا]] و [[تضرع]] آنها، تغییر کرد و از آنان برداشته شد. | |||
اگر بنا باشد بدا به معنی پشیمانی خدا باشد، در نسخ هم میتوان همین حرف را زد، آیا [[وهابیان]] چنین میاندیشند؟! | |||
[[حقیقت]] آن است هم در [[نسخ]] و هم در [[بدا]]، [[خداوند]] از ازل میدانست که [[حکم]] اولش پس از مدتی [[تغییر]] خواهد کرد. بله! ظاهر این [[احکام]] از ابتدا عام بود؛ ولی در واقع، چنین نبود، بلکه موقت بودند و [[خدا]] از ازل آن را میدانست و همچنین میدانست که در [[زمان]] خودش آن را آشکار خواهد کرد. | |||
'''نکته چهارم''': حقیقت بدا به این بر میگردد که [[انسان]] با انجام کارهای خوب، [[سرنوشت]] [[سوء]] خویش را تغییر دهد و با انجام [[کارهای بد]] سرنوشت خوبش را تغییر دهد. این [[جایگزینی]] تقدیرها، همان بدا اصطلاحی است که [[شیعیان]] بدان معتقدند. | |||
در [[قرآن]] هر چند واژه «بدا» در معنای اصطلاحی آن نیامده، ولی در [[آیات]] مختلفی این مفهوم قابل استفاده است، از جمله: | |||
۱. {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>. | |||
در [[تفسیر]] این [[آیه]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|الصَّدَقَة على وَجههَا و برّ الْوَالِدين و اصطناع الْمَعْرُوف تحول الشَّقَاء سَعَادَة، و تزيد فِي الْعُمر و تقي مصَارِع السوء}}؛ «[[صدقه]] در [[راه خدا]]، [[نیکی به پدر و مادر]] و انجام [[کارهای نیک]]، [[بدبختی]] را به [[خوشبختی]] تبدیل کرده، [[عمر]] را افزایش داده، از مرگهای بد جلوگیری میکند»<ref>عمدة القاری، ج۱۱، ص۱۸۱؛ الدر المنثور، ج۴، ص۶۶.</ref>. | |||
۲. قرآن درباره تغییر سرنوشت [[قوم یونس]] میفرماید: {{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}}<ref>«پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهرهمند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref>. | |||
برابر این آیه، [[قوم یونس]] بر اثر [[نافرمانی خدا]]، مستحق [[عذاب]] شدند. [[یونس]]{{ع}} پس از آنکه این خبر را به آنها داد از نزدشان رفت؛ ولی آنان با دیدن نشانههای عذاب، از کرده خویش پشیمان شده، رو به صحرا نهادند و به [[گریه و زاری]]، پرداختند. آنگاه [[خداوند]] [[توبه]] شان را پذیرفت و عذاب را از آنان برداشت. | |||
از این [[جایگزینی]] تقدیرها، که به دست [[قدرت الهی]] انجام میشود به «[[بدا]]» تعبیر میشود؛ یعنی گفته میشود: {{عربی|بدا الله أن يعذبهم}}؛ اول قرار بود که عذاب بر آنان نازل شود؛ ولی خداوند آن را [[تغییر]] داد و [[سرنوشت]] جدیدی را بر آنان رقم زد. | |||
۳. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. | |||
این [[آیه]] هم به روشنی از تغییر سرنوشتها به دست قدرت الهی سخن میگوید. | |||
بنابراین، تغییر سرنوشتها و جایگزینی تقدیرها، امری است که همه [[مسلمانان]] به آن [[اعتقاد]] دارند و به [[شیعه]] اختصاص ندارد. منظور شیعه از «بدا» چیزی جز همین تغییر سرنوشتها نیست. برابر این معنی، هرگز بدا به معنی نسبت دادن [[جهل]] به [[خدا]] نیست. | |||
غیر از [[آیات]] یاد شده، آیات دیگری نیز در قرآن است که به مفهوم بدا اشاره دارد، در این جا از آنها به اختصار یاد میشود: | |||
#آیاتی که از [[قضا و قدر]] حتمی و غیر حتمی سخن میگوید؛ مانند، آیه ۳۹ [[سوره رعد]]، همچنین آیاتی که از [[اجل]] حتمی و غیر حتمی سخن میگوید؛ مانند آیه ۳ [[سوره انعام]]. | |||
#آیاتی که از تغییر [[فرمان الهی]] درباره [[ذبح اسماعیل]] سخن میگوید؛ مانند آیات ۱۰۲ تا ۱۰۷ [[سوره صافات]]. | |||
#آیاتی که از [[حرام]] ساختن ورود [[بنی اسرائیل]] به [[سرزمین مقدس]] به مدت چهل سال به دنبال نافرمانیهای آنان، [[گفتوگو]] میکند؛ مانند [[آیات]] ۲۱ تا ۲۶ [[سوره مائده]]. | |||
#آیاتی که از اضافه شدن ده [[روز]] به [[میقات]] [[حضرت موسی]]{{ع}} پس از تعیین سی روز حکایت میکند؛ مانند [[آیه]] ۱۴۲ [[سوره اعراف]]. | |||
#آیاتی که به [[تغییر]] سرنوشتها بر اثر اعمالی چون [[ایمان]]، [[تقوا]] و [[استغفار]] (آیه ۹۶ سوره اعراف و ۱۰ و ۱۱ [[سوره نوح]]) یا تأثیر [[دعا]] و [[تضرع]] در [[شب قدر]] در سرنوشتهای غیر حتمی (آیه۴ [[سوره دخان]]) اشاره دارد. | |||
بنابراین مسئله [[بدا]] به معنی اصطلاحیاش یک مسئله [[قرآنی]] است و همه [[مسلمانان]] عملاً به آن ملتزم هستند و هیچکس این تغییرات را ملازم با [[جهل]] یا [[پشیمانی]] [[خدا]] نمیداند. | |||
اساساً اگر کسی بدا به این معنای اصطلاحیاش را منکر باشد باید دعا را نیز منکر باشد؛ زیرا دعا هم چیزی جز [[اعتقاد]] به تغییر وضعیت نیست. آیا دعا غیر از تقاضای تغییر [[سرنوشت]] است؟! | |||
'''نکته پنجم''': «بدا» با این معنای اصطلاحیاش دارای آثار [[تربیتی]] بس عظیمی است؛ زیرا اگر بدا را [[انکار]] کنیم معنایش این است که خدا از کار [[قضا و قدر]] فارغ شده و دیگر امیدی به تغییر سرنوشتها وجود ندارد. با این [[باور]] دیگر انگیزهای برای تغییر وضعیت کنونی برای کسی باقی نمیماند؛ چراکه هرچه مقدر شده است همان خواهد شد. | |||
بنابراین، اعتقاد به بدا از سویی، [[انگیزه]] [[کار و تلاش]] را در [[انسان]] پدید میآورد و از سوی دیگر انسان را به انجام کارهای خیر و [[عبادی]]، تضرع و [[توبه]] [[امیدوار]] میسازد تا با انجام آنها قضاهای غیرحتمی را از خویش دور سازد. | |||
'''نکته ششم''': در طرح اصل [[شبهه]]، دو مطلب بیارتباط در کنار هم قرار گرفت یک این که [[شیعیان]] به بدا اعتقاد دارند، دوم این که آنان در مورد امامانشان قائل به [[علم]] غیباند طراحان شبهه از کنار هم قرار دادن این دو مطلب میخواهند چنین نتیجه بگیرند که شیعیان [[امامان]] خود را [[برتر]] از [[خدا]] میدانند. | |||
از آنچه گذشت بیپایه بودن این سخن نیز روشن شد؛ زیرا اولاً [[اعتقاد]] به «[[بدا]]» مستلزم [[جهل]] یا [[پشیمانی]] خدا نیست تا چنین نتیجه مضحکی گرفته شود؛ ثانیاً [[علم ائمه]]{{عم}} در مقابل [[علم خدا]] اساساً قابل [[قیاس]] نیست [[علم غیب امام]] یک [[علم اعطایی]] و افاضی است، در حالی که [[علم خداوند]]، ذاتی و استقلالی است. [[علم امامان]]{{عم}} محدود و در چارچوب [[اذن]] خداست در حالی که علم خداوند، نامحدود و بیانتها است. درباره [[علم غیب امامان]] در بخش دیگر مفصلتر بحث خواهد شد. | |||
[[شیعیان]] در «بدا» همان چیزی را میگویند که [[مسلمانان]] در ارتباط با [[تغییر]] سرنوشتها میگویند. مفهوم بدا این است که [[انسان]] میتواند با انجام [[اعمال نیک]]، زمینهای را فراهم آورد تا خدا [[سرنوشت]] بدش را به سرنوشت خوب تغییر دهد یا با انجام [[اعمال زشت]]، زمینهای را فراهم آورد تا [[خداوند]] سرنوشت نیکش را به سرنوشت بد تغییر دهد و این چیزی است که همه به آن اعتقاد دارند. استعمال لفظ بدا در معنای مجازیاش ([[آشکار کردن]]) نباید بهانهای برای [[سوءظن]] و متهم کردن مسلمانان شود!<ref>[[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه]] ص ۱۷۳-۱۸۱</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |