پرش به محتوا

صحابه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۱۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۸۵: خط ۲۸۵:
و فرمود: {{متن حدیث|الله الله في أصحابي لاتتخذوهم غرضا من بعدي، من أحبهم فبحبي أحبهم و من أبغضهم فيبغضي أبغضهم}}؛ «[[خدا]] را خدا را درباره اصحابم، آنان را پس از من مورد [[هجوم]] قرار ندهید، هر کس آنان را [[دوست]] بدارد من آنان را دوست داشته و هر کس آنان را [[دشمن]] بدارد من آنان را دشمن بدارم»<ref>مسند احمد، ج۵، ص۵۴؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۸۵.</ref>.
و فرمود: {{متن حدیث|الله الله في أصحابي لاتتخذوهم غرضا من بعدي، من أحبهم فبحبي أحبهم و من أبغضهم فيبغضي أبغضهم}}؛ «[[خدا]] را خدا را درباره اصحابم، آنان را پس از من مورد [[هجوم]] قرار ندهید، هر کس آنان را [[دوست]] بدارد من آنان را دوست داشته و هر کس آنان را [[دشمن]] بدارد من آنان را دشمن بدارم»<ref>مسند احمد، ج۵، ص۵۴؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۸۵.</ref>.
همچنین فرمود: {{متن حدیث|لا تسبوا أصحابي فلو أن أحدكم أنفق مثل أحد ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصفه}}؛ «به اصحابم [[دشنام]] ندهید اگر شما به اندازه [[کوه]] [[احد]] از [[طلا]] [[انفاق]] کنید برابر با انفاق یک مد یا نصف مد یکی از آنها نخواهد بود»
همچنین فرمود: {{متن حدیث|لا تسبوا أصحابي فلو أن أحدكم أنفق مثل أحد ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصفه}}؛ «به اصحابم [[دشنام]] ندهید اگر شما به اندازه [[کوه]] [[احد]] از [[طلا]] [[انفاق]] کنید برابر با انفاق یک مد یا نصف مد یکی از آنها نخواهد بود»
در پاسخ به این نوع از [[احادیث]]، چند نکته یادآوری می‌شود:
#از [[بررسی سندی]] این [[روایات]] که بگذریم این روایات تنها ناظر به یک دسته از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} است؛ یعنی همان‌ها که [[ملکه عدالت]] در جان‌شان [[رسوخ]] کرده و مدال [[افتخار]] {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}} را کسب کرده‌اند؛ ولی اصناف دیگر از [[صحابه]] را، که در سابق اشاره شد، شامل نمی‌شود.
#نوع خطاب [[پیامبر]]{{صل}} در همین احادیث بیانگر آن است که مخاطبان غیر از صحابه هستند؛ زیرا در این [[روایات پیامبر]]{{صل}} عده‌ای را مخاطب قرار داده و سفارش صحابه‌اش را به آنان فرموده است. این می‌رساند که مخاطبان آن حضرت، خودشان جزو صحابه نیستند. چه این که اگر مخاطبان هم از «صحابه» شمرده شوند، دیگر کسی باقی نمی‌ماند که پیامبر{{صل}} درباره صحابه به آنان سفارش کند. از این استفاده می‌شود که در محضر پیامبر، مخاطبان عامی حضور داشتند که از صحابه نبودند و پیامبر درباره صحابه خویش به آنان سفارش کرد؛ به عبارت دیگر، دقت در همین روایات به خوبی بیانگر آن است که صحابه غیر از مخاطبان‌اند و این می‌رساند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مخاطبانی که در آن [[روز]] در محضرش [[شرف]] حضور داشتند، آنها را صحابه خویش به شمار نیاورد بلکه تنها سفارش صحابه‌اش را به آنان گوشزد کرد.
#اگر روایات ذکر شده به معنی [[عدالت]] جمیع صحابه باشد، در آن صورت با بسیاری از روایات دیگر در [[تعارض]] آشکار است. در منابع مهم [[اهل سنت]] روایات [[کثیری]] نقل شده است که از [[تغییر]] [[رفتار صحابه]]، بلکه [[ارتداد]] برخی از آنان پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} حکایت دارد.
برای نمونه به چند [[روایت]] اشاره می‌شود:
# [[بخاری]] به نقل از ابی [[وائل]] از عبدالله از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: {{متن حدیث|أَنَا فَرَطُكُمْ عَلَى الْحَوْضِ وَ لَيُرْفَعَنَّ رِجَالٌ مِنْكُمْ ثُمَّ لَيَخْتَلِجَنَّ دُونِي فَأَقُولُ يَا رَبِّ أَصْحَابِي فَيُقَالُ: إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ}}؛ من کنار [[حوض]] به [[انتظار]] شما می‌مانم، مردانی از شما را نزد من می‌آورند، ولی از نزدیک شدن آنها به من جلوگیری می‌کنند، می‌گویم، پروردگارا! اینان [[اصحاب]] من‌اند! [[خداوند]] می‌فرماید: تو نمی‌دانی که بعد از تو چه کرده‌اند!»<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۲۰۶.</ref>.
مضمون این [[روایت]] ده‌ها بار با اندک اختلافی در [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] وارد شده است<ref>ر.ک: صحیح البخاری، ج۵، ص۲۴۰؛ ج۷، ص۱۹۵ و ۲۰۶. </ref>.
# [[بخاری]] از [[ابوهریره]] روایت می‌کند که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|يَرِدُ عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَهْطٌ مِنْ أَصْحَابِي فَيُحَلَّئُونَ عَنِ الْحَوْضِ فَأَقُولُ يَا رَبِّ أَصْحَابِي أَصْحَابِي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ الْقَهْقَرَى}}؛ «گروهی از اصحابم [[روز قیامت]] بر من وارد می‌شوند؛ ولی آنها را از نزدیک شدن به [[حوض]] باز می‌دارند، من می‌گویم: خدایا! اینان اصحاب من‌اند، پس [[خدا]] می‌فرماید: تو به آنچه آنان پس از تو کرده‌اند خبر نداری، آنان به گذشته [[جاهلی]] خویش برگشته‌اند»<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۲۰۷.</ref>.
#جالب آن‌که برابر [[روایات]]، برخی از اصحاب، خودشان به این [[تغییر]] رویه [[اذعان]] کرده‌اند. بخاری از [[علا بن مسیب]] از پدرش نقل می‌کند که به [[براء بن عازب]] گفتم: {{عربی|طوبى لك صحبت النبي{{صل}} و بايعته تحت الشجرة}}؛ خوشا به حالت با پیامبر{{صل}} [[مصاحبت]] داشتی و در زیر درخت [در [[بیعت رضوان]]] با او [[بیعت]] کردی! او در پاسخ گفت: {{عربی|يا ابن أخي إنك لا تدري ما أحدثنا بعده}}؛ «برادرزاده! تو نمی‌دانی بعد از آن حضرت، ما چه کارهایی انجام داده‌ایم»<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۶۵.</ref>.
حتی [[ام المؤمنین]] [[عایشه]]، هنگامی که سخن از [[دفن]] وی نزد [[قبر پیامبر]]{{صل}} و پدرش به میان آمد گفت: {{عربی|إني أحدثت بعد رسول الله{{صل}} حدثا أدفنوني مع أزواجه فدفنت بالبقيع}}؛ «من پس از [[رسول خدا]]{{صل}} کارهای [ناروایی] انجام داده‌ام؛ از این رو مرا در [[بقیع]] نزد دیگر زنانش دفن کنید، پس او در بقیع دفن شد»<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۶؛ مسند ابن راهویه، ج۲، ص۴۳.</ref>.
این روایات و ده‌ها متن و سند [[تاریخی]] دیگر، نشان می‌دهد روایاتی که در [[مدح]] و ثنای [[صحابه]] وارد شده، اولاً شامل حال همه آنان نمی‌شود و ثانیاً اگر هم شامل شود این مشروط به [[حفظ]] آن دستاورد و عدم [[تغییر]] رویه در [[آینده]] بوده است و ثالثاً خود صحابه همچنین برداشت مطلق و فراگیری از [[آیات]] و [[روایات]] نداشته‌اند، بلکه آن را مشروط به استمرار و [[ثبات قدم]] می‌دانسته‌اند.
'''نکته ششم''': ادعای [[عدالت]] جمیع صحابه، از سوی برخی‌ها، هیچ سنخیتی با واقعیت‌های [[تاریخی]] ندارد؛ زیرا [[تاریخ]] به روشنی [[گواهی]] می‌دهد برخی از صحابه به انواع [[فسادها]] و [[تباهی‌ها]] دچار شده‌اند. جالب‌تر آن‌که بر اساس [[اسناد]] تاریخی، خود صحابه هم به عدالت یکدیگر [[اعتقادی]] نداشتند. آنان گاه در برابر هم [[صف‌آرایی]] کرده و [[خون]] یکدیگر را [[مباح]] شمرده و صدها تن از آنان به دست یکدیگر به خاک و خون کشیده شده‌اند! رخدادهایی که بیانگر عدم عدالت جمیع صحابه است بسیار متنوع و گسترده است که به چند مورد اشاره می‌شود:
# [[اجرای حدود]] توسط [[پیامبر]]{{صل}} یکی از شواهد روشن برای [[نفی]] عدالت جمیع صحابه است. ناگفته پیداست اگر همه صحابه [[عادل]] بودند و گناهی از آنان سر نمی‌زد، پس چگونه در [[زمان پیامبر]]{{صل}} [[حدود الهی]] بر آنان جاری می‌گشت؟ [[نعیمان]] از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} پس از [[تحریم]] [[خمر]]، مبادرت به شرب آن نمود و پیامبر{{صل}} دستور داد او را با نعال زدند<ref>صحیح البخاری، ج۸، ص۱۲ و ۱۳. {{متن حدیث|عن عقبة بن الحرث: إن النبي أتى بنعيمان أو بابن نعيمان و هو سكران فشق عليه و أمر من في البيت أن يضربوه فضربوه بالجريد و النعال}}.</ref>. [[بخاری]] از افرادی یاد می‌کند که پس از ارتکاب [[زنا]] خود را برای اجرای حدود به پیامبر معرفی می‌کردند؛ از جمله مردی از [[طایفه]] [[بنی اسلم]]، که مرتکب زنای محصنه شد و به [[دستور پیامبر]]{{صل}} سنگسار گردید<ref>صحیح البخاری، ج۸، ص۲۲: {{متن حدیث|فقال النبي: اذهبوا به فارجموه، قال ابن شهاب: فأخبرني من سمع جابر بن عبد الله قال: فكنت في من رجمه فرجمناه بالمصلى}}.</ref>. در ماجرای [[داستان افک]] که در [[سوره نور]] بیان شده است، اجرای حدّ [[قذف]]، بر تعدادی از معاصران [[پیامبر]]{{صل}} صادر شد<ref>المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۱۲۸.</ref>.
این نمونه اتفاقات نشان می‌دهد [[عدالت]] جمیع [[صحابه]] سخن بی‌پایه و اساس است.
# [[ولید بن عقبه]] - [[والی]] [[عثمان]] در [[کوفه]] - در [[عهد خلیفه سوم]] شراب نوشید و در حالت مستی [[نماز صبح]] را چهار رکعت خواند؛ ولی پس از آن به [[مدینه]] احضار شد و حد [[شرب خمر]] بر وی [[اجرا]] گشت<ref>صحیح مسلم، ج۵، ص۱۲۶.</ref>.
# [[خالد بن ولید]] - از همین تیره از صحابه - [[مالک بن نویره]] - دیگر [[صحابی پیامبر]]{{صل}} - را به بهانه‌ای واهی کشت و در همان شب با همسرش همبستر شد<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۰۲؛ المواقف، ج۳، ص۶۱۱.</ref>.
# [[مغیرة بن شعبه]] مرتکب [[زنا]] شد و چند نفر بر زنای او [[شهادت]] دادند، در حالی که او [[افتخار]] شرکت در [[بیعت رضوان]] در [[صلح حدیبیه]] را در پرونده خویش داشت<ref>فتح الباری، ج۵، ص۱۸۷.</ref>.
#درگیری‌های [[ابوذر]] - [[صحابی بزرگ پیامبر]]{{صل}}- با [[خلیفه سوم]] و [[تبعید]] وی به [[ربذه]]<ref>فتح الباری، ج۱، ص۱۴۸.</ref> از دیگر شواهد [[تاریخی]] است که می‌رساند صحابه یکدیگر را تخطئه می‌کردند و [[اعتقادی]] به [[پاکی]] و عدالت یکدیگر نداشتند.
#برخورد شدید [[خلیفه دوم]] و سوم با بزرگانی از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} مانند [[ابن مسعود]]، [[ابودرداء]]، [[حذیفه]]، [[عمار یاسر]] و دیگران<ref>ر.ک: تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷.</ref>، سند گویای دیگری است که می‌رساند [[اعتقاد]] به عدالت جمیع صحابه، هیچ تناسبی با عملکرد صحابه ندارد.
#کسانی که در [[قتل]] خلیفه سوم شرکت کردند، غالباً از صحابه بودند<ref>ر.ک: نقش عائشه در تاریخ اسلام، ص۲۴۱-۲۷۵.</ref>.
# [[طلحه]] و [[زبیر]] که [[جنگ]] خونینی را علیه [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به راه انداختند به گونه‌ای که هزارن تن در آن جنگ کشته شدند، از صحابه پیامبر{{صل}} بوده‌اند<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۲.</ref>.
# [[معاویة بن ابی سفیان]] - [[خال المؤمنین]] - از دیگر کسانی است که نام «صحابه» را با خود یدک می‌کشد؛ ولی دستان وی به [[خون]] هزاران بی‌گناه آغشته است. [[حجر بن عدی]] - [[صحابه]] نزدیک [[پیامبر]]{{صل}} به اتفاق شش تن از یارانش، به دستور [[معاویه]] به [[شهادت]] رسیدند<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۸، ص۲۷.</ref>. معاویه از [[خلیفه]] به [[حق]] [[مسلمانان]] [[پیروی]] نکرد و [[جنگ صفین]] را با هزاران کشته و مجروح به راه انداخت. در این [[جنگ]] بزرگانی از صحابه چون [[عمار یاسر]] به شهادت رسیدند<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۲.</ref>.
جالب توجه آن‌که [[قرآن]] در وصف صحابه فرمود: {{متن قرآن|رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>؛ بنابراین اگر بین دو گروه از [[صحابی]] [[جنگی]] اتفاق بیفتد، حداقل باید یکی از دو طرف را «صحابه» ندانست؛ زیرا با نشانه‌ای که قرآن داده اگر هر دو طرف از صحابه بودند، بین آنها جنگی رخ نمی‌داد، حال که بین آنان جنگی اتفاق افتاده است؛ پس به ناچار باید پذیرفت که عنوان صحابه نسبت به یکی از دو طرف [[مخاصمه]] صادق نیست. با این توضیح درباره [[جنگ جمل]] و [[صفین]] چه باید گفت؟ آیا [[خدا]] را [[تکذیب]] کنیم یا بپذیریم که یکی از دو طرف صحابی نیستند؟


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
۷۳٬۴۱۵

ویرایش