پرش به محتوا

نصب الهی امام در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


== مقدمه ==
== [[انتصابی بودن مقام امامت]] ==
انتخاب خلیفه الهی بر عهده کیست؟ [[شیعه]] [[معتقد]] است [[حجت]] خداوندی بر روی [[زمین]] فقط و فقط باید از جانب [[حضرت حق]] تعیین شود و حتی [[حجت خداوند]] نیز اختیاری در تعیین حجت پس از خود ندارد<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَمْرِو بْنِ الْأَشْعَثِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ{{ع}} يَقُولُ وَ نَحْنُ عِنْدَهُ فِي الْبَيْتِ نَحْوٌ مِنْ عِشْرِينَ رَجُلًا فَأَقْبَلَ عَلَيْنَا وَ قَالَ لَعَلَّكُمْ تَرَوْنَ أَنَ هَذَا الْأَمْرَ فِي الْإِمَامَةِ إِلَى الرَّجُلِ مِنَّا يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَعَهْدٌ مِنَ اللَّهِ نَزَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صإِلَى رِجَالٍ مُسَمَّيْنَ رَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّى تَنْتَهِيَ إِلَى صَاحِبِهَا}}. نک: نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۵۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۳، ص۷۵.</ref>، تا چه رسد به [[مردمان]] برجسته و [[مردم]] عادی. از ابتدای [[تاریخ]] [[خلقت]] نیز چنین بوده است و تمامی [[حجج الهی]] آشکارا بیان داشته‌اند که حجت پس از خود را [[خداوند]] تعیین کرده است و اینان فقط معرّف تعیین‌شده خداوندند. [[قرآن مجید]] هم در این موضوع با لحنی شدید می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمی‌برند می‌گویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بی‌گمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ می‌هراسم» سوره یونس، آیه ۱۵.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]] به صراحت بیان می‌دارد که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فقط پیام‌رسان [[وحی]] است و در این امر، از خود اختیاری ندارد.
 
در [[آغاز بعثت]]، [[پیامبر]]{{صل}} نزد [[قبیله]] بنوعامر رفت و آنان را به [[اسلام]] فراخواند. مردی از ایشان به نام [[بحیرة بن فراس]] گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر من این [[جوان]] را از [[قریش]] بستانم، با نیروی او [[عرب]] را به [[فرمان]] خویش در می‌آوردم. سپس به [[رسول خدا]]{{صل}} گفت: اگر ما در این امر از تو [[پیروی]] کنیم، آن‌گاه که به [[یاری خدا]] [[پیروز]] شوی، آیا پس از خود [[زمامداری]] را به ما واگذار می‌کنی؟ پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء}}؛ [[اختیار]] این امر به دست خداست و آن را هر کجا خواهد قرار دهد. بحیره بن فراس گفت: شگفتا! سینه خود را [[هدف]] [[دشمنان]] تو قرار دهیم و آن‌گاه که پیروز شدی، زمامداری به دست دیگران افتد<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۱۳۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۸، ص۲۷۱.</ref>؟! آنان نپذیرفتند و رسول خدا{{صل}} نیز، هرچند [[یاری]] و [[همراهی]] آن [[جماعت]] بسیار را از دست می‌داد و همچنان [[غریب]] و تنها می‌ماند، حاضر نشد در مسئله [[جانشینی]] خویش که امری [[الهی]] بود، با آنها [[سازش]] کند.
 
مانند این ماجرا، با [[قشیر بن کعب بن ربیعه]] نیز رخ داد و او به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} گفت اگر در [[حکومت اسلامی]] [[ریاست]] نیابد، اسلام نمی‌آورد و سر [[تسلیم]] در برابر آن نمی‌نهد<ref>نک: ابن هشام حمیری، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۹؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۵۷؛ بنت الشاطی، عائشه، مع المصطفی{{صل}}، ص۱۶۱.</ref>.
 
همچنین هوذه، [[پادشاه]] یمامه که به اسلام [[دعوت]] شد، گروهی را نزد پیامبر{{صل}} فرستاد و از طریق آنان به آن حضرت [[پیام]] داد که اگر بهره‌ای از ریاست نصیب او شود و به منصبی والا دست یابد، حاضر است [[اسلام]] را بپذیرد و به آن گردن نهد و از [[یاری]] و کمک به [[مسلمانان]] از هیچ کوششی دریغ نورزد، ولی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} فرمود: حتی اگر هوذه [[ریاست]] بر قطعه زمینی رهاشده را نیز بخواهد، به وی نخواهم داد<ref>نک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۲؛ زیلعی، عبدالله بن یوسف، نصب الرایه، ج۶، ص۵۶۷.</ref>.
 
در ماجرای پرافتخار [[غدیر]] این [[حقیقت]] به خوبی خود را نشان داد و [[خداوند متعال]] [[ابلاغ]] [[ولایت]] و [[امامت]] را رسالتی برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دانست، به گونه‌ای که اگر آن را انجام ندهد، [[رسالت]] [[نبوی]] خود را به فرجام نرسانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
 
[[آیات]] فراوانی در [[قرآن کریم]] دلالت بر [[انتصابی بودن مقام امامت]] دارد<ref>برخی از این آیات را به کوتاهی بررسی می‌کنیم:
# {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} [«و (یاد کن) آنگاه را که [[پروردگار]] ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را [[پیشوای مردم]] می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: [[پیمان]] من به [[ستمکاران]] نمی‌رسد» [[سوره بقره]]، [[آیه]] ۱۲۴]. در جمله {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}، [[خدا]] [[نصب امام]] را به خود نسبت داد. پس [[امام]] از جانب خدا [[منصوب]] می‌شود. نیز از امامت به (عَهدِی) تعبیر شده است که دلالت دارد امامت عهدی [[الهی]] است.
# [[موسی]]{{ع}} از خدا می‌خواهد تا برادرش [[هارون]] را [[وزیر]] و [[جانشین]] او نهد و [[خداوند]] از قول موسی{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي * يَفْقَهُوا قَوْلِي * وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي}} [«([[موسی]]) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را [[گشایش]] بخش * و کارم را برای من آسان کن * و گرهی از زبانم بگشای * تا سخنم را دریابند *‌و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار * [[هارون]] برادرم را» [[سوره طه]]، [[آیه]] ۲۵-۳۳]. [[خدا]] در جواب موسی{{ع}} نفرمود به [[آرای مردم]] [[رجوع]] کن تا وزیرت را برگزینند، بلکه فرمود: {{متن قرآن|قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى}} [«فرمود: ای موسی! خواسته‌ات برآورده شد» سوره طه، آیه ۳۶].
# {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}} [«و آنان را پیشوایانی کردیم که به [[فرمان]] ما راهبری می‌کردند» [[سوره انبیاء]]، آیه ۷۳]. در این آیه نیز [[خداوند]] [[نصب]] و [[جعل امامت]] را به خود نسبت داده است (نک: [[تفاسیر]] [[المیزان]] و نمونه، ذیل [[آیات]]).</ref>. [[امام هشتم]] [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} در توضیح این امر می‌فرماید: [[امام]] در دوران خود نظیر ندارد... بدون اینکه دنبال [[فضیلت]] باشد یا خود فضیلت به دست آورده باشد، فضیلت به او اختصاص یافته است و خداوند [[بخشاینده]] با فضیلت فضل را به او اختصاص داده است. پس کیست که بتواند امام را بشناسد یا او را برگزیند؟!<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ: وَاحِدُ دَهْرِهِ، لَايُدَانِيهِ أَحَدٌ، وَ لَايُعَادِلُهُ عَالِمٌ، وَ لَايُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ، وَ لَالَهُ مِثْلٌ وَ لَانَظِيرٌ، مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَااكْتِسَابٍ، بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ. فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ، أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ}}. نک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن بابویه محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۹۷؛ این شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۲۴.</ref>
 
مفهوم [[کلام]] نورانی حضرت [[ثامن الحجج]]{{ع}} در این عبارت از [[روایت]] که با استفهام انکاری بیان شد، آن است که [[مردم]] در صورتی می‌توانند امام را برگزینند که توان [[درک]] مقام و جایگاه رفیع [[امامت]] را در میان [[امت]] داشته باشند، در حالی که [[عقول]] [[بشر]] از [[ادراک]] این [[مقام]] [[منیع]] قاصر است. این امر فقط مربوط به زمانی نیست که [[مردم]] [[رشد فکری]] چندانی ندارند، بلکه به طور کلی و برای همیشه افراد بشر در هر سطح از ادراک [[رشد]] و تعالی [[فکری]] که باشند، از [[فهم]] و [[درک]] [[حقیقی]] مقام، جایگاه و [[عظمت]] [[امام]] محروم‌اند و صعود به این قله رفیع برایشان میسور نیست و اعتراف نکردن آنها به این [[ناتوانی]] [[نشانه]] [[جهل مرکب]] آنان است، به این معنا که خود نیز نمی‌دانند که از درک حقیقی آن عاجزند. از این رو، [[امام هشتم]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ آرَائِهِمْ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن بابویه محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۹۵؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۲۱.</ref>؛ «مردم در جهالتشان غوطه‌ورند و در این غوطه‌ور بودن [[فریب]] خورده‌اند<ref>طاهری، مرتضی، امام، یگانه دوران، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۳۱.</ref>
 
== نصب امام از دیدگاه امام رضا {{ع}} ==
[[امام رضا]] {{ع}} در مواضع متعددی به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید کرده و می‌فرماید: «آیا [[منزلت]] و موقعیت امام را در میان [[امت]] می‌دانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.  
[[امام رضا]] {{ع}} در مواضع متعددی به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید کرده و می‌فرماید: «آیا [[منزلت]] و موقعیت امام را در میان [[امت]] می‌دانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.  


۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش