حدیث غدیر از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخهها
←ششم: ذهبی
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
او به [[سند صحیح]] نقل میکند: [[براء]] میگوید: با رسول خدا{{صل}} زیر درخت نشسته بودیم که [[فرمان]] [[اقامه نماز]] [[جماعت]] صادر شد؛ سپس رسول خدا{{صل}} دست علی{{ع}} را گرفت و سمت راستش قرار داد و فرمود: «آیا من نسبت به [[مؤمنان]] از [[جان]] آنان به خودشان [[برتر]] نیستم»؟ گفتند: «آری». فرمود: «علی{{ع}} مولای کسی است که من مولای اویم. خداوندا [[دوست]] بدار آنکه علی{{ع}} را دوست بدارد و [[دشمن]] بدار، دشمن او را». [[عمر بن خطاب]] گفت: «گوارا باشد بر تو ای علی! تو اکنون مولا و [[رهبر]] تمام مردان و [[زنان]] [[مؤمن]] هستی» <ref>تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، شمسالدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، ج۳، ص۶۳۳. {{متن حدیث|و قال حماد بن سلمة، عن علي بن زيد، و أبي هارون، عن عدي بن ثابت، عن البراء قال: كنا مع رسول الله{{صل}} تحت شجرتين، و نودي في الناس: الصلاة جامعة، و دعا رسول الله{{صل}} علياً فأخذ بيده و أقامه عن يمينه، فقال: أ لست أولى بكل مؤمن من نفسه قالوا: بلى، فقال: فإن هذا مولى من أنا مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فلقيه عمر بن الخطاب فقال: هنيئا لك يا علي، أصبحت و أمسيت مولى كل مؤمن و مؤمنة و رواه عبد الرزاق}}.</ref>. این [[حدیث]] را عبدالرزاق از معمر از علی بن زید نقل کرده است. | او به [[سند صحیح]] نقل میکند: [[براء]] میگوید: با رسول خدا{{صل}} زیر درخت نشسته بودیم که [[فرمان]] [[اقامه نماز]] [[جماعت]] صادر شد؛ سپس رسول خدا{{صل}} دست علی{{ع}} را گرفت و سمت راستش قرار داد و فرمود: «آیا من نسبت به [[مؤمنان]] از [[جان]] آنان به خودشان [[برتر]] نیستم»؟ گفتند: «آری». فرمود: «علی{{ع}} مولای کسی است که من مولای اویم. خداوندا [[دوست]] بدار آنکه علی{{ع}} را دوست بدارد و [[دشمن]] بدار، دشمن او را». [[عمر بن خطاب]] گفت: «گوارا باشد بر تو ای علی! تو اکنون مولا و [[رهبر]] تمام مردان و [[زنان]] [[مؤمن]] هستی» <ref>تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، شمسالدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، ج۳، ص۶۳۳. {{متن حدیث|و قال حماد بن سلمة، عن علي بن زيد، و أبي هارون، عن عدي بن ثابت، عن البراء قال: كنا مع رسول الله{{صل}} تحت شجرتين، و نودي في الناس: الصلاة جامعة، و دعا رسول الله{{صل}} علياً فأخذ بيده و أقامه عن يمينه، فقال: أ لست أولى بكل مؤمن من نفسه قالوا: بلى، فقال: فإن هذا مولى من أنا مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فلقيه عمر بن الخطاب فقال: هنيئا لك يا علي، أصبحت و أمسيت مولى كل مؤمن و مؤمنة و رواه عبد الرزاق}}.</ref>. این [[حدیث]] را عبدالرزاق از معمر از علی بن زید نقل کرده است. | ||
افزون بر [[روایت]] صحیح السندی که از [[خطیب بغدادی]] در بحث [[آیه اکمال]] آمده است، [[روایات صحیح]] السند فراوانی در کتابهای [[اهل سنت]] وجود دارد که [[بیعت]] [[عمر]] را در [[روز غدیر]] ثابت میکنند؛ برای نمونه [[ابن عساکر]] [[شافعی]] به [[سند صحیح]]، ماجرای تبریک گفتن عمر را چنین نقل میکند: {{عربی|أبو بكر محمد بن عبد الباقي، أنا أبو الحسن علي بن إبراهيم بن عيسى المقريء الباقلاني قراءة عليه و أنا حاضر، نا أبو بكر بن مالك إملاء، نا بن صالح الهاشمي، نا هدبة بن خالد، حدثني حماد بن سلمة، عن علي بن زيد بن جدعان، عن عدي بن ثابت و أبي هارون العبدي، عن البراء بن عازب قال: كنا مع رسول الله{{صل}} في حجة الوداع فكسح الرسول الله{{صل}} تحت شجرتين و نودي في الناس إن الصلاة جامعة فدعا علياً فأقامه. و أخذ بيده عن يمينه فقال: | افزون بر [[روایت]] صحیح السندی که از [[خطیب بغدادی]] در بحث [[آیه اکمال]] آمده است، [[روایات صحیح]] السند فراوانی در کتابهای [[اهل سنت]] وجود دارد که [[بیعت]] [[عمر]] را در [[روز غدیر]] ثابت میکنند؛ برای نمونه [[ابن عساکر]] [[شافعی]] به [[سند صحیح]]، ماجرای تبریک گفتن عمر را چنین نقل میکند: {{عربی|أبو بكر محمد بن عبد الباقي، أنا أبو الحسن علي بن إبراهيم بن عيسى المقريء الباقلاني قراءة عليه و أنا حاضر، نا أبو بكر بن مالك إملاء، نا بن صالح الهاشمي، نا هدبة بن خالد، حدثني حماد بن سلمة، عن علي بن زيد بن جدعان، عن عدي بن ثابت و أبي هارون العبدي، عن البراء بن عازب قال: كنا مع رسول الله{{صل}} في حجة الوداع فكسح الرسول الله{{صل}} تحت شجرتين و نودي في الناس إن الصلاة جامعة فدعا علياً فأقامه. و أخذ بيده عن يمينه فقال: أ لست أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا بلى. قال: ألست أولى بكل مؤمن من نفسه؟ قالوا بلى وفي أحد الحديثين: أ ليس أزواجي أمهاتكم؟ قالوا بلى. قال هذا ولي و أنا مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه}}! فقال له عمر: هنيئاً لك يا علي أصبحت مولاي و مولى كل مؤمن}}<ref>تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل، ج۴۲، ص۲۲۱.</ref>. | ||
[[براء بن عازب]] میگوید: در [[حجه الوداع]] همراه [[رسول خدا]] بودیم که زیر درختها را تمیز کردند. [[فرمان]] [[اقامه نماز]] [[جماعت]] صادر شد؛ سپس رسول خدا{{صل}} دست علی{{ع}} را گرفت و سمت راستش قرار داد و فرمود: «آیا من نسبت به [[مؤمنان]] از [[جان]] آنان به خودشان [[برتر]] نیستم»؟ گفتند: «آری». فرمود: «آیا [[همسران]] من [[مادران]] شما نیستند»؟ گفتند «آری». فرمود: «این علی{{ع}} [[رهبر]] است و من رهبر اویم. خداوندا! [[دوست]] بدار آنکه علی{{ع}} را دوست بدارد و [[دشمن]] بدار دشمن او را». عمر گفت: «مبارک باشد بر تو ای علی! تو اکنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستی»<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۲۸۷.</ref>. | [[براء بن عازب]] میگوید: در [[حجه الوداع]] همراه [[رسول خدا]] بودیم که زیر درختها را تمیز کردند. [[فرمان]] [[اقامه نماز]] [[جماعت]] صادر شد؛ سپس رسول خدا{{صل}} دست علی{{ع}} را گرفت و سمت راستش قرار داد و فرمود: «آیا من نسبت به [[مؤمنان]] از [[جان]] آنان به خودشان [[برتر]] نیستم»؟ گفتند: «آری». فرمود: «آیا [[همسران]] من [[مادران]] شما نیستند»؟ گفتند «آری». فرمود: «این علی{{ع}} [[رهبر]] است و من رهبر اویم. خداوندا! [[دوست]] بدار آنکه علی{{ع}} را دوست بدارد و [[دشمن]] بدار دشمن او را». عمر گفت: «مبارک باشد بر تو ای علی! تو اکنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستی»<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۲۸۷.</ref>. |