اسلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
{{اصلی|اسلام در لغت}} | {{اصلی|اسلام در لغت}} | ||
اسلام در معانی داخل شدن در [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی، [[خالص]] نمودن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده اسلام؛ الصحاح، ذیل ماده اسلام.</ref>. مشتقات اسلام نیز به معنی [[صلح]]، [[آشتی]]، | اسلام در معانی داخل شدن در [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی، [[خالص]] نمودن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده اسلام؛ الصحاح، ذیل ماده اسلام.</ref>. مشتقات اسلام نیز به معنی [[صلح]]، [[آشتی]]، مسالمت، [[تسلیم شدن]] و [[خضوع]] به کار رفته است. اسلام در بابِ [[افعال]] دارای معانی زیر است: [[انقیاد]]<ref>لسان العرب، ج۶، ص۳۴۵؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۴۰۷؛ مقاییس اللغه، ج۳، ص۹۰، "سلم". </ref>، [[امتثال امر]] و [[نهی]] بدون هیچگونه [[اعتراض]]<ref>تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۷۹ـ۳۸۰؛ مبادیالاسلام، ص۷. </ref>، [[اطاعت]] کلی و بی قید و شرط و [[تسلیم محض]] بودن<ref>خدا وانسان در قرآن، ص۲۵۶. </ref>، [[اذعان]] به حکم الهی، [[اخلاص]] در [[عبادت]]<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۴۰۷، "سلم". </ref> و ادای [[طاعات]] به دور از هرگونه [[فریب]]<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۵؛ تفسیر مراغی، مج۱، ج۳، ص۱۱۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اسلام - کوشا (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.</ref> | ||
=== معنای اصطلاحی === | === معنای اصطلاحی === | ||
==== اسلام به معنای تسلیم ==== | ==== اسلام به معنای تسلیم ==== | ||
{{همچنین ببینید|تسلیم}} | {{همچنین ببینید|تسلیم}} | ||
از نگاه دین الهی، یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]]، تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی خداوند است، چنانکه خداوند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را به داشتن این وصف امر میکند: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود و (به من گفتهاند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم ج۲]]، ص۴۱۷.</ref> «اسلام» یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن، {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵. </ref>. در جایی که | از نگاه دین الهی، یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]]، تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی خداوند است، چنانکه خداوند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را به داشتن این وصف امر میکند: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود و (به من گفتهاند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم ج۲]]، ص۴۱۷.</ref> «اسلام» یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن، {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵. </ref>. در جایی که منافع شخص، [[تعصّب]] شخص، عادت شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، [[آدمی]] خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص۹۲.</ref> | ||
==== اسلام بهمعنای دین الهی ==== | ==== اسلام بهمعنای دین الهی ==== | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
یکی از کاربریهای اسلام، استفاده برای [[دین الهی]] از [[حضرت آدم|آدم]] تا [[پیامبر خاتم]] است. در [[قرآن کریم]] تصریح شده است که اسلام، [[دین]] همه [[پیامبران]] بوده است. مهمترین ویژگیهای دین الهی عبارت است از: | یکی از کاربریهای اسلام، استفاده برای [[دین الهی]] از [[حضرت آدم|آدم]] تا [[پیامبر خاتم]] است. در [[قرآن کریم]] تصریح شده است که اسلام، [[دین]] همه [[پیامبران]] بوده است. مهمترین ویژگیهای دین الهی عبارت است از: | ||
# '''حقانیت''': حقانیت یکی از ویژگیهایی است که سبب شد اسلام به عنوان دین الهی معرفی شود: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>. | # '''حقانیت''': حقانیت یکی از ویژگیهایی است که سبب شد اسلام به عنوان دین الهی معرفی شود: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>. | ||
# '''[[توحید]]''': اسلام بر اساس [[توحید]] پایه گذاری شده است، بر همین اساس، [[قرآن]] [[دین]] مورد قبول [[خداوند]] و [[دین]] همه [[پیامبران]] را که در بسیاری از | # '''[[توحید]]''': اسلام بر اساس [[توحید]] پایه گذاری شده است، بر همین اساس، [[قرآن]] [[دین]] مورد قبول [[خداوند]] و [[دین]] همه [[پیامبران]] را که در بسیاری از فروع مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مانند آن مشترکاند، اسلام و همه [[انبیای الهی]] و [[پیروان]] آنها را مُسلم میداند: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. | ||
# '''انطباق با [[فطرت]]''': قانونگذاری اسلام با [[فطرت]] و [[آفرینش انسان]] هماهنگ است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. | # '''انطباق با [[فطرت]]''': قانونگذاری اسلام با [[فطرت]] و [[آفرینش انسان]] هماهنگ است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. | ||
# '''[[اعتدال]]''': ویژگی دیگری که اسلام را در جهت [[الهی]] بودن آن سوق میدهد [[اعتدال]] است، چنانکه آیۀ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>، [[دین ابراهیم]] را [[حنیف]] و [[دین حق]] میداند. "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] و سوق به [[هدایت]] است و لازمۀ چنین امری ایجاد و [[حفظ]] [[اعتدال]] است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>. | # '''[[اعتدال]]''': ویژگی دیگری که اسلام را در جهت [[الهی]] بودن آن سوق میدهد [[اعتدال]] است، چنانکه آیۀ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>، [[دین ابراهیم]] را [[حنیف]] و [[دین حق]] میداند. "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] و سوق به [[هدایت]] است و لازمۀ چنین امری ایجاد و [[حفظ]] [[اعتدال]] است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
=== اسلام به معنای دین خاتم === | === اسلام به معنای دین خاتم === | ||
{{همچنین|دین خاتم}} | {{همچنین|دین خاتم}} | ||
سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص | سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص دین پیامبر خاتم است که آخرین و [[کاملترین دین آسمانی]] است و در سال ۶۱۰ میلادی با بعثت پیامبر خدا {{صل}} در [[مکه]] آغاز شد و پس از [[هجرت پیامبر]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت. پایههای اساسی تشکیل این [[دین]] براساس [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] [[استوار]] است و کسی که با [[صدق]] و [[راستی]] به یکتایی [[خداوند]] و [[نبوت]] [[پیامبر]] معترف باشد [[مسلمان]] محسوب میشود<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۵. </ref>. | ||
=== روابط مفهومی اسلام با واژگان همسو === | === روابط مفهومی اسلام با واژگان همسو === | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
== تاریخچه اسلام == | == تاریخچه اسلام == | ||
در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها اسلام است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بیابهام است. اسلام میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] میپرستیدند، مردار میخوردند، [[دختران]] خویش را زنده به [[گور]] میکردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] میکشتند. تمدنهای بزرگ آن روزگار نیز رو به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] | در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها اسلام است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بیابهام است. اسلام میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] میپرستیدند، مردار میخوردند، [[دختران]] خویش را زنده به [[گور]] میکردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] میکشتند. تمدنهای بزرگ آن روزگار نیز رو به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] حکمرانان [[رنج]] میبردند و در پی چاره میگشتند. | ||
اسلام در مقایسه با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] آموزههایی گستردهتر و متنوعتر دارد، آموزههای [[وحیانی]] اسلام در طول ۲۳ سال و به تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شد و گسترش یافت. آن حضرت در ابتدا [[فرمان]] یافت تا [[دعوت]] خود را از نزدیکانش آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و در مرحلۀ دوم [[مردم]] [[مکه]] و مناطق پیرامون را به دین اسلام فراخواند: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و در نهایت، [[دعوت]] خویش را متوجه همگان کرد: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref><ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛</ref> | اسلام در مقایسه با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] آموزههایی گستردهتر و متنوعتر دارد، آموزههای [[وحیانی]] اسلام در طول ۲۳ سال و به تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شد و گسترش یافت. آن حضرت در ابتدا [[فرمان]] یافت تا [[دعوت]] خود را از نزدیکانش آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و در مرحلۀ دوم [[مردم]] [[مکه]] و مناطق پیرامون را به دین اسلام فراخواند: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و در نهایت، [[دعوت]] خویش را متوجه همگان کرد: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛</ref> | ||
[[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت، پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به [[تسخیر]] خویش درآورد. ویژگیهای بیهمتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و تحمل نکردن بیعدالتیهای [[اجتماعی]] و طبقهبندیهای ناروای اشرافی، ملتهای ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم، ج۳، ص۶۱ ـ ۵۸، ص۵۵۸ ـ ۵۳۷.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۰.</ref> پس از اینکه اسلام تقریباً همۀ مناطق شبه [[جزیره]] [[عرب]] را فرا گرفت، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردمان]] کشورهای دیگر، چون [[ایران]]، [[مصر]]، [[روم]] و [[حبشه]] را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمینها در زمان [[حیات]] و بخشی دیگر پس از | [[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت، پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به [[تسخیر]] خویش درآورد. ویژگیهای بیهمتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و تحمل نکردن بیعدالتیهای [[اجتماعی]] و طبقهبندیهای ناروای اشرافی، ملتهای ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم، ج۳، ص۶۱ ـ ۵۸، ص۵۵۸ ـ ۵۳۷.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۰.</ref> پس از اینکه اسلام تقریباً همۀ مناطق شبه [[جزیره]] [[عرب]] را فرا گرفت، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردمان]] کشورهای دیگر، چون [[ایران]]، [[مصر]]، [[روم]] و [[حبشه]] را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمینها در زمان [[حیات]] و بخشی دیگر پس از رحلت آن حضرت به سرزمین [[اسلامی]] ملحق شده و بسیاری از ساکنان آن [[مسلمان]] شدند. به این ترتیب، دین اسلام به قارۀ آسیا، سواحل دریای روم و هندوستان تا سواحل اقیانوس اطلس راه یافت<ref>ر.ک: لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲، «اسلام».</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ [[علی اللهبداشتی|اللهبداشتی، علی]]، [[اسلام - اللهبداشتی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۷۲۴ – ۷۳۶.</ref> | ||
== اهداف و راهبردهای اسلام == | == اهداف و راهبردهای اسلام == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
=== راهبردهای کلان === | === راهبردهای کلان === | ||
برای تحقق خارجی اسلام، راهبردهای مهمی ارائه شده که به شرح ذیل اشاره میشود: | برای تحقق خارجی اسلام، راهبردهای مهمی ارائه شده که به شرح ذیل اشاره میشود: | ||
# '''[[وحدت اسلامی]]''': وحدت اسلامی و [[وحدت]] میان [[مسلمانان]]، یکی از راهبردهای کلان تحقق [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. وحدت همه [[انسانها]] در زیر سایه [[برادری]]، [[الفت]]، [[صداقت]] و صفای [[باطنی]] و ظاهری، از مقاصد [[شرایع آسمانی]] بودهو این امر تأثیرگذار در تشکیل مدینه فاضله و در دفع [[فساد]] است<ref> شرح چهل حدیث، ص۳۰۹.</ref>. با استناد به [[حکم]] [[لزوم]] [[برادری]] بین [[مؤمنین]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>، گرفتاری [[مسلمین]] ناشی از بیتوجهی آنان به این [[دستور خداوند]] است <ref>صحیفه نور، ج۱۱، ص۱۴۸؛ ج۱۴، ص۱۴۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابیفر|سهرابیفر، محمد تقی]]، [[اسلامشناسی (مقاله)| مقاله «اسلامشناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref> | |||
# '''[[وحدت اسلامی]]''': وحدت اسلامی و [[وحدت]] میان [[مسلمانان]]، یکی از راهبردهای کلان تحقق [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. وحدت همه [[انسانها]] در زیر سایه [[برادری]]، [[الفت]]، [[صداقت]] و صفای [[باطنی]] و ظاهری، از مقاصد [[شرایع آسمانی]] بودهو این امر تأثیرگذار در تشکیل | |||
# '''[[پیشرفت اسلامی]]''': یکی دیگر از راهبردهای تحقق اسلام، مسأله پیشرفت است. پیشرفت انسان به معنای پرداختن به همه ابعاد انسان و [[راهنمایی]] او از این طریق برای رسیدن به بُعدِ متعالی است<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۱۵.</ref>. مؤلفههای پیشرفت در چند مورد خلاصه میشود: [[رهایی]] از سلطه بیگانگان و حاکمیت اسلام، [[برابری]] همه در برابر [[قانون]]، [[رفع ظلم]] و [[نابرابری]]<ref>وصینامه امام خمینی، بند ب.</ref>، [[رشد]] [[علمی]] ـ [[فرهنگی]]<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۱۸۸.</ref>، [[تقوی]] و [[جهاد]]<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۲۳.</ref>، رفع فقر و توزیع عادلانه ثروت<ref>صحیفه نور، ج۸ ص۳۷.</ref> و رشد اقتصادی<ref>صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۰۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابیفر|سهرابیفر، محمد تقی]]، [[اسلامشناسی (مقاله)| مقاله «اسلامشناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref> | # '''[[پیشرفت اسلامی]]''': یکی دیگر از راهبردهای تحقق اسلام، مسأله پیشرفت است. پیشرفت انسان به معنای پرداختن به همه ابعاد انسان و [[راهنمایی]] او از این طریق برای رسیدن به بُعدِ متعالی است<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۱۵.</ref>. مؤلفههای پیشرفت در چند مورد خلاصه میشود: [[رهایی]] از سلطه بیگانگان و حاکمیت اسلام، [[برابری]] همه در برابر [[قانون]]، [[رفع ظلم]] و [[نابرابری]]<ref>وصینامه امام خمینی، بند ب.</ref>، [[رشد]] [[علمی]] ـ [[فرهنگی]]<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۱۸۸.</ref>، [[تقوی]] و [[جهاد]]<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۲۳.</ref>، رفع فقر و توزیع عادلانه ثروت<ref>صحیفه نور، ج۸ ص۳۷.</ref> و رشد اقتصادی<ref>صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۰۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابیفر|سهرابیفر، محمد تقی]]، [[اسلامشناسی (مقاله)| مقاله «اسلامشناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref> | ||
# '''[[تمدن اسلامی]]''': با ترسیم [[پیشرفت]] از نگاه [[اسلام ناب]]، تمدنِ مورد نظر اسلام نیز روشن میشود. در این نوع [[تمدن]]، علاوه بر | # '''[[تمدن اسلامی]]''': با ترسیم [[پیشرفت]] از نگاه [[اسلام ناب]]، تمدنِ مورد نظر اسلام نیز روشن میشود. در این نوع [[تمدن]]، علاوه بر عظمت و شکوه [[دنیوی]] یک [[امت]]، ارزشهای معنوی و [[انسانی]] آن، بخش اساسی تمدن را تشکیل خواهد داد. [[مذهب]]، [[قانون]]<ref>صحیفه نور، ج۱، ص۱۱۰.</ref>، [[استقلال]]، [[آزادی]]<ref>صحیفه نور، ج۵، ص۳۲.</ref>، آزادی مطبوعات و آزادی اظهار [[عقیده]]<ref>صحیفه نور، ج۵، ص۳۳.</ref> و آزادی [[احزاب]] و گروهها<ref>صحیفه نور، ج۵، ص۱۸۱.</ref>، از جمله شاخصهای تمدن به حساب میآیند<ref>صحیفه نور، ج۸، ص۳ و ۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابیفر|سهرابیفر، محمد تقی]]، [[اسلامشناسی (مقاله)| مقاله «اسلامشناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref> | ||
== آموزههای اسلام == | == آموزههای اسلام == | ||
اسلام مکتبی جامع و واقعگراست که در آن به همه جوانب نیازهای [[انسانی]] توجه شده است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳، «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. مجموعه تعلیمات اسلام از یک لحاظ به سه بخش تقسیم میگردد: | اسلام مکتبی جامع و واقعگراست که در آن به همه جوانب نیازهای [[انسانی]] توجه شده است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳، «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. مجموعه تعلیمات اسلام از یک لحاظ به سه بخش تقسیم میگردد: | ||
# '''[[اصول عقاید]]:''' یعنی چیزهایی که هر [[مسلمان]] باید بدانها [[معتقد]] شود. کاری که در این زمینه بر عهده [[انسان]] است از نوع کار تحقیقی و از [[اعمال]] | # '''[[اصول عقاید]]:''' یعنی چیزهایی که هر [[مسلمان]] باید بدانها [[معتقد]] شود. کاری که در این زمینه بر عهده [[انسان]] است از نوع کار تحقیقی و از [[اعمال]] جوانحی و [[قلبی]] است. | ||
# '''[[اخلاقیات]]:''' یعنی خصلتهایی که هر [[مسلمان]] باید خود را به آنها بیاراید و خویشتن را از اضداد آنها دور نگه دارد. | # '''[[اخلاقیات]]:''' یعنی خصلتهایی که هر [[مسلمان]] باید خود را به آنها بیاراید و خویشتن را از اضداد آنها دور نگه دارد. | ||
# '''[[احکام]]:''' یعنی دستورهایی که به فعالیتهای خارجی و | # '''[[احکام]]:''' یعنی دستورهایی که به فعالیتهای خارجی و عینی [[انسان]]، اعم از معاش و [[معاد]] و امور فردی و [[اجتماعی]] وی مربوط است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳؛ «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. | ||
این سه بخش خود نیز با یکدیگر مرتبط است؛ به این معنا که [[اعتقادات]] مناسب زمینه ساز پیدایش [[اخلاق]] فاضله و [[اخلاق]] فاضله نیز با [[احکام]] و [[تکالیف شرعی]] مسانخ است و این رابطه از طرف مقابل نیز وجود دارد؛ یعنی عمل به تکالیف شرعی زمینه را برای دستیابی به مراحل [[برتر]] [[اخلاق]] و به تبع آن مرتبه بالاتری از [[اعتقاد]] فراهم میکند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ قرآن در اسلام، ص۱۳ـ۱۴.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.</ref> | این سه بخش خود نیز با یکدیگر مرتبط است؛ به این معنا که [[اعتقادات]] مناسب زمینه ساز پیدایش [[اخلاق]] فاضله و [[اخلاق]] فاضله نیز با [[احکام]] و [[تکالیف شرعی]] مسانخ است و این رابطه از طرف مقابل نیز وجود دارد؛ یعنی عمل به تکالیف شرعی زمینه را برای دستیابی به مراحل [[برتر]] [[اخلاق]] و به تبع آن مرتبه بالاتری از [[اعتقاد]] فراهم میکند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ قرآن در اسلام، ص۱۳ـ۱۴.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.</ref> | ||
خط ۸۴: | خط ۸۳: | ||
=== [[اصول دین]] === | === [[اصول دین]] === | ||
{{همچنین|اصول دین}} | {{همچنین|اصول دین}} | ||
آن دسته از دستورهای اسلامی مرتبط با باورهای [[انسان]] [[اصول دین]] نام دارد که در | آن دسته از دستورهای اسلامی مرتبط با باورهای [[انسان]] [[اصول دین]] نام دارد که در مکتب اهل بیت{{عم}} عبارتاند از: | ||
# '''[[توحید]]''': یعنی [[اعتقاد]] به [[یگانگی خداوند]] در ذات، صفات، [[افعال]] و [[عبادت]]. بر این اساس [[توحید]] دارای مراتب و اقسامی است مانند: [[توحید ذاتی]]؛ [[توحید صفاتی]]؛ [[توحید افعالی]] و [[توحید عبادی]]. | # '''[[توحید]]''': یعنی [[اعتقاد]] به [[یگانگی خداوند]] در ذات، صفات، [[افعال]] و [[عبادت]]. بر این اساس [[توحید]] دارای مراتب و اقسامی است مانند: [[توحید ذاتی]]؛ [[توحید صفاتی]]؛ [[توحید افعالی]] و [[توحید عبادی]]. | ||
# '''[[عدل]]''': [[شیعه]] و [[معتزله]] معتقدند [[عدالت]] معنا و مفهوم [[عقلی]] دارد و صفات کمالی [[الهی]] مقتضی است که [[خداوند]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کند. | # '''[[عدل]]''': [[شیعه]] و [[معتزله]] معتقدند [[عدالت]] معنا و مفهوم [[عقلی]] دارد و صفات کمالی [[الهی]] مقتضی است که [[خداوند]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کند. | ||
# '''[[نبوت]]''': [[اعتقاد]] به [[نبوت]] | # '''[[نبوت]]''': [[اعتقاد]] به [[نبوت]] پیامبران پیشین (نبوت عامه) و [[نبوت]] [[حضرت محمد]] (نبوت خاصه) از اصول [[عقاید اسلامی]] است. بر این اساس [[حضرت محمد]] {{صل}} [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] و [[قرآن مجید]] نیز [[آخرین کتاب آسمانی]] و [[شریعت اسلام]]، آخرین [[شریعت الهی]] است. | ||
# '''[[امامت]]''': [[اهل سنت]] [[امامت]] را از [[فروع دین]] و از [[تکالیف]] [[مردم]] دانستهاند، ولی [[شیعه امامیه]] آن را از [[اصول اعتقادی]] و [[نصب امام]] را فعل [[خدا]] میداند. | # '''[[امامت]]''': [[اهل سنت]] [[امامت]] را از [[فروع دین]] و از [[تکالیف]] [[مردم]] دانستهاند، ولی [[شیعه امامیه]] آن را از [[اصول اعتقادی]] و [[نصب امام]] را فعل [[خدا]] میداند. | ||
# '''[[معاد]]''': [[باور به معاد]] در تمام [[ادیان الهی]] مشترک است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱۲؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۸.</ref>. اندیشمندان [[اسلامی]] معاد را یکی از [[اصول دین]] معرفی کردهاند<ref>فاضل مقداد، الباب الحادی، ۵۲؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ۹/۱۵۹.</ref>. غالب [[فقها]] اعتقاد به جسمانی بودن معاد را داخل اصول دین میدانند و قول به [[معاد روحانی]] را انکار معاد میشمارند<ref>فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۰/۶۶۷؛ خویی، صراط النجاة، ۳/۴۱۵.</ref>.<ref>[[علی اللهبداشتی|اللهبداشتی، علی]]، [[اسلام - اللهبداشتی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۷۲۴ – ۷۳۶.</ref> | # '''[[معاد]]''': [[باور به معاد]] در تمام [[ادیان الهی]] مشترک است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱۲؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۸.</ref>. اندیشمندان [[اسلامی]] معاد را یکی از [[اصول دین]] معرفی کردهاند<ref>فاضل مقداد، الباب الحادی، ۵۲؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ۹/۱۵۹.</ref>. غالب [[فقها]] اعتقاد به جسمانی بودن معاد را داخل اصول دین میدانند و قول به [[معاد روحانی]] را انکار معاد میشمارند<ref>فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۰/۶۶۷؛ خویی، صراط النجاة، ۳/۴۱۵.</ref>.<ref>[[علی اللهبداشتی|اللهبداشتی، علی]]، [[اسلام - اللهبداشتی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۷۲۴ – ۷۳۶.</ref> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۰: | ||
# '''[[برقراری عدالت]]:''' یکی از اهداف مهم اسلام برقراری و بسط [[عدالت اجتماعی]] و [[رفع ظلم]] است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۲۸۶.</ref> و تمام [[انبیا]]{{ع}} و [[اولیای الهی]]{{ع}} در تحقق و گسترش عدالت و [[قسط]] در [[جامعه]] کوشیدهاند تا [[انسانها]] به [[منزلت]] [[واقعی]] خود که مقتضای [[فطرت]] و [[خلقت]] آنهاست، برسند و همه افراد در جامعه ازحق [[حیات]] و [[اراده]] [[نیکو]] و [[عمل صالح]] برخوردار شوند<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۲۴۸.</ref>. جلوگیری از ظلم و [[حکومت ظالمان]] از اموری است که با گذشت زمان تغییر نمیکند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.</ref> و تحقق کامل آن جز با [[مبارزه]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] امکانپذیر نیست<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۰.</ref>. | # '''[[برقراری عدالت]]:''' یکی از اهداف مهم اسلام برقراری و بسط [[عدالت اجتماعی]] و [[رفع ظلم]] است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۲۸۶.</ref> و تمام [[انبیا]]{{ع}} و [[اولیای الهی]]{{ع}} در تحقق و گسترش عدالت و [[قسط]] در [[جامعه]] کوشیدهاند تا [[انسانها]] به [[منزلت]] [[واقعی]] خود که مقتضای [[فطرت]] و [[خلقت]] آنهاست، برسند و همه افراد در جامعه ازحق [[حیات]] و [[اراده]] [[نیکو]] و [[عمل صالح]] برخوردار شوند<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۲۴۸.</ref>. جلوگیری از ظلم و [[حکومت ظالمان]] از اموری است که با گذشت زمان تغییر نمیکند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.</ref> و تحقق کامل آن جز با [[مبارزه]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] امکانپذیر نیست<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۰.</ref>. | ||
# '''[[اعتدال]] و [[میانهروی]]:''' [[قرآن کریم]] [[امت اسلام]] را [[امت وسط]] معرفی میکند<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> که همان [[راه مستقیم]] است و [[انحراف]] در آن راه ندارد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۳۳۰.</ref>؛ زیرا اسلام و [[صراط مستقیم]]، نزدیکترین راه وصول الیالله است و آن راه [[رسول خدا]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{ع}} است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۷.</ref> و [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} نیز خود دارای اعتدال حقیقی و [[استقامت]] مطلقه است و مظهر همه اسما و [[صفات الهی]] میباشد، به گونهای که مظهریت اسمی در او بر اسم دیگر [[غلبه]] ندارد<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۷–۱۴۸.</ref>، از اینرو افراط و تفریط در [[دین]] جای ندارد، چه در ناحیه عمل و چه در ناحیه [[اعتقاد]]<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۵.</ref>.<ref>[[علی اللهبداشتی|اللهبداشتی، علی]]، [[اسلام - اللهبداشتی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۷۲۴ – ۷۳۶.</ref> | # '''[[اعتدال]] و [[میانهروی]]:''' [[قرآن کریم]] [[امت اسلام]] را [[امت وسط]] معرفی میکند<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> که همان [[راه مستقیم]] است و [[انحراف]] در آن راه ندارد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۳۳۰.</ref>؛ زیرا اسلام و [[صراط مستقیم]]، نزدیکترین راه وصول الیالله است و آن راه [[رسول خدا]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{ع}} است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۷.</ref> و [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} نیز خود دارای اعتدال حقیقی و [[استقامت]] مطلقه است و مظهر همه اسما و [[صفات الهی]] میباشد، به گونهای که مظهریت اسمی در او بر اسم دیگر [[غلبه]] ندارد<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۷–۱۴۸.</ref>، از اینرو افراط و تفریط در [[دین]] جای ندارد، چه در ناحیه عمل و چه در ناحیه [[اعتقاد]]<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۵.</ref>.<ref>[[علی اللهبداشتی|اللهبداشتی، علی]]، [[اسلام - اللهبداشتی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱، ص ۷۲۴ – ۷۳۶.</ref> | ||
# '''هماهنگی با [[فطرت انسانی]]:''' طبیعت و به تعبیر [[قرآنی]]، [[فطرت انسان]] به گونهای [[آفریده]] شده است که ذاتاً طالب [[حقیقت]]، کمال و [[رستگاری]] و بقاست. [[انسان]] وجود خود را ناقص و [[نیازمند]] میبیند و در صدد وصل به [[قدرت]] و [[غنی]] مطلق است. [[آیین]] [[مقدس]] اسلام [[آیین]] [[جاودانگی]] است که به این نیازهای [[فطری]] [[انسان]] توجه داشته و آنها را به | # '''هماهنگی با [[فطرت انسانی]]:''' طبیعت و به تعبیر [[قرآنی]]، [[فطرت انسان]] به گونهای [[آفریده]] شده است که ذاتاً طالب [[حقیقت]]، کمال و [[رستگاری]] و بقاست. [[انسان]] وجود خود را ناقص و [[نیازمند]] میبیند و در صدد وصل به [[قدرت]] و [[غنی]] مطلق است. [[آیین]] [[مقدس]] اسلام [[آیین]] [[جاودانگی]] است که به این نیازهای [[فطری]] [[انسان]] توجه داشته و آنها را به شایستگی برطرف میکند. اسلام با معرفی [[خداوند متعال]] به عنوان یگانه [[آفریدگار]] و هستی بخش [[جهان]] و [[انسان]]، [[حس]] [[پرستش]] و [[سپاس]] [[انسان]] را به سوی [[حق]] [[راهنمایی]] میکند. | ||
# '''هماهنگی با [[عقل]]:''' [[انسانیت]] [[انسان]] با قوه [[عقلانی]] آن پا برجاست. [[عقل]] [[نعمت الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است که با اتکا به آن [[انسان]] به [[شناخت]] [[جهان هستی]]، [[آفریدگار]] و همچنین اداره زندگانی [[دنیوی]] خویش میپردازد. آیینی که مدعی [[جاودانگی]] است میبایست با | # '''هماهنگی با [[عقل]]:''' [[انسانیت]] [[انسان]] با قوه [[عقلانی]] آن پا برجاست. [[عقل]] [[نعمت الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است که با اتکا به آن [[انسان]] به [[شناخت]] [[جهان هستی]]، [[آفریدگار]] و همچنین اداره زندگانی [[دنیوی]] خویش میپردازد. آیینی که مدعی [[جاودانگی]] است میبایست با عقلانیت، انطباق و هماهنگی داشته باشد. [[آیین]] [[مقدس]] اسلام مخصوصاً [[آخرین کتاب آسمانی]] که از آفت [[تحریف]] مصون مانده، نه تنها تعارض و ستیزی با [[عقل]] ندارد، بلکه همیار و مشوق آن است. [[آیات]] متعددی وجود دارد که [[مسلمانان]] را به فراگیری و استفاده از [[قوه عاقله]] [[دعوت]] و عدم [[تعقل]] [[انسانها]] را نکوهش میکند: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میدارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲ و سوره حدید، آیه ۱۷ و سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>. | ||
# '''سهولت و سادگی:''' یکی دیگر از ویژگیهای [[آیین]] جاوید که مدعی فراگیری و جریان در [[حق]] همه [[انسانها]] در همه اعصار است، قابل | # '''سهولت و سادگی:''' یکی دیگر از ویژگیهای [[آیین]] جاوید که مدعی فراگیری و جریان در [[حق]] همه [[انسانها]] در همه اعصار است، قابل فهم بودن و سادگی آن در عرصه [[اعتقادات]] و [[آموزههای دینی]] و سهولت و دوری از [[تکالیف]] طاقتفرسا و زیانآور در عرصه [[عبادات]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]] است. | ||
# '''انسجام و استحکام درونی:''' از ویژگیهای [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزههای آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونهای که اولاً، با یکدیگر | # '''انسجام و استحکام درونی:''' از ویژگیهای [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزههای آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونهای که اولاً، با یکدیگر تعارض و ناهمخوانی نداشته و از ضدیت به دور باشد. ثانیاً، آموزههای مختلف آن در عرصههای مختلف، مانند [[اعتقادی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] همگی مانند اجزای یک ماشین و دستگاه، نقش خود را برای تحقق یک [[هدف]] از پیش تعیین شده، ایفا کنند. | ||
# '''[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]:''' با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] اسلام درمییابیم که اسلام نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمیکند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمتهای [[دنیوی]] سفارش میکند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>. | # '''[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]:''' با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] اسلام درمییابیم که اسلام نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمیکند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمتهای [[دنیوی]] سفارش میکند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>. | ||
# '''اشتمال بر اصول مترقی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]:''' اسلام در عرصه [[سیاست]] و [[اقتصاد]] نیز بر اصول مترقی و [[عقلانی]] مشتمل است که موجب تمایز این [[دین]] و برجستگی خاص آن شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>. | # '''اشتمال بر اصول مترقی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]:''' اسلام در عرصه [[سیاست]] و [[اقتصاد]] نیز بر اصول مترقی و [[عقلانی]] مشتمل است که موجب تمایز این [[دین]] و برجستگی خاص آن شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۲: | ||
=== راه ثبوت اسلام === | === راه ثبوت اسلام === | ||
برای [[ثابت]] شدن اسلام فرد سه راه ذکر شده است: | برای [[ثابت]] شدن اسلام فرد سه راه ذکر شده است: | ||
# ''' گفتار:''' کسی که شهادتین {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنْ لا | # ''' گفتار:''' کسی که شهادتین {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّه و أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه}} یا ترجمه آن دو را به هر لغتی بر زبان آورد، به اسلام او [[حکم]] میشود<ref>جواهرالکلام، ج۴۱، ص۶۳۰.</ref>، در صورت لال بودن، اشاره بیانگر آن، کفایت میکند<ref>جواهرالکلام، ج۳۸، ص۱۸۱.</ref>. | ||
# ''' [[کردار]]:''' به جا آوردن اعمالی مانند نمازهای یومیّه، [[روزه]] [[ماه رمضان]] و [[حج]] که ویژه [[مسلمانان]] است، بر [[مسلمان]] بودن انجام دهنده آنها دلالت میکند؛ البته به شرطی که پیشینه [[کفر]] نداشته باشد. در صورت داشتن پیشینه، در دلالت انجام دادن [[اعمال]] یاد شده بر [[اسلام]] وی [[اختلاف]] است. قول به عدم دلالت، به مشهور نسبت داده شده است<ref>مسالک الافهام، ج۱۵، ص۳۲؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۲۳ ـ ۶۲۴.</ref>. | # ''' [[کردار]]:''' به جا آوردن اعمالی مانند نمازهای یومیّه، [[روزه]] [[ماه رمضان]] و [[حج]] که ویژه [[مسلمانان]] است، بر [[مسلمان]] بودن انجام دهنده آنها دلالت میکند؛ البته به شرطی که پیشینه [[کفر]] نداشته باشد. در صورت داشتن پیشینه، در دلالت انجام دادن [[اعمال]] یاد شده بر [[اسلام]] وی [[اختلاف]] است. قول به عدم دلالت، به مشهور نسبت داده شده است<ref>مسالک الافهام، ج۱۵، ص۳۲؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۲۳ ـ ۶۲۴.</ref>. | ||
# ''' [[تبعیّت]]:''' تبعیّت بر سه گونه است: | # ''' [[تبعیّت]]:''' تبعیّت بر سه گونه است: | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۶: | ||
# جریان [[احکام اسلام]] نسبت به فرزندان نابالغ او از جهت [[تبعیت]]؛ | # جریان [[احکام اسلام]] نسبت به فرزندان نابالغ او از جهت [[تبعیت]]؛ | ||
# محدود شدن [[همسران]]: کافری که بیش از چهار [[زن]] دارد، پس از پذیرش اسلام، افزون بر چهارزن را باید رها کند<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص۵۶.</ref>؛ | # محدود شدن [[همسران]]: کافری که بیش از چهار [[زن]] دارد، پس از پذیرش اسلام، افزون بر چهارزن را باید رها کند<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص۵۶.</ref>؛ | ||
# [[وجوب]] [[ختنه]]: بر [[کافر]] مسلمان شده، ختنه [[واجب]] است؛ هر چند | # [[وجوب]] [[ختنه]]: بر [[کافر]] مسلمان شده، ختنه [[واجب]] است؛ هر چند کهنسال باشد<ref>جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص۱۶۶.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |