تمدن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←انواع تمدن
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''تمدن''' به دو دسته مادی و معنوی، غربی و [[اسلامی]] تقسیم میشود. معیار تمدن مادی [[پول]] و [[ثروت]] است، ولی معیار تمدن معنوی، [[معنویت]] و [[اخلاق]] و [[پیشرفت]] [[علمی]] در [[سایه]] معنویت است. [[تمدن اسلامی]] بر پایه [[خوش خلقی]] و [[مدارا]] و برخورد مسالمتآمیز و همراه با رحم و [[مروت]] در [[دل]] [[مردم]] [[رسوخ]] کرد و سبب [[رشد]] و گسترش [[اسلام]] شد. [[تمدن]] [[واقعی]]، [[تمدنی]] است که [[علم]] [[روز]] توأم با معنویت و [[دینداری]] باشد. تمدن کاذب تمدنی است که یک [[ملت]] به [[تغییر]] ظاهری دلخوش کند و از حرکت عمیق روی برگرداند و به دنبال [[تقلید]] از دیگران باشد. | '''تمدن''' به دو دسته مادی و معنوی، غربی و [[اسلامی]] تقسیم میشود. معیار تمدن مادی [[پول]] و [[ثروت]] است، ولی معیار تمدن معنوی، [[معنویت]] و [[اخلاق]] و [[پیشرفت]] [[علمی]] در [[سایه]] معنویت است. [[تمدن اسلامی]] بر پایه [[خوش خلقی]] و [[مدارا]] و برخورد مسالمتآمیز و همراه با رحم و [[مروت]] در [[دل]] [[مردم]] [[رسوخ]] کرد و سبب [[رشد]] و گسترش [[اسلام]] شد. [[تمدن]] [[واقعی]]، [[تمدنی]] است که [[علم]] [[روز]] توأم با معنویت و [[دینداری]] باشد. تمدن کاذب تمدنی است که یک [[ملت]] به [[تغییر]] ظاهری دلخوش کند و از حرکت عمیق روی برگرداند و به دنبال [[تقلید]] از دیگران باشد. | ||
== معناشناسی == | |||
تمدن واژهای [[عربی]] است که در اصل به معنای [[اخلاق]] شهرنشینان یافتن است<ref>معلوف، المنجد فی اللغهٔ، ۲/۱۷۶۶.</ref>. این واژه که در [[فارسی]] نیز به معنای [[شهرنشینی]] و خارجشدنِ [[جامعه]] از مرحله ابتدایی آمده است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۶۱۰۹.</ref>. | |||
در اصطلاح تعریفهای گوناگونی دارد؛ برای مثال باستانشناسان تمدن را وجود آثار [[هنری]] و باستانی دانستهاند و [[مورخان]] [[میراث]] گذشته یک جامعه را که به [[نسل]] [[آینده]] منتقل میشود، [[تمدن]] به حساب آوردهاند<ref>محمدی، نقش فرهنگ، ۴۷.</ref>. | |||
به [[عقیده]] [[جامعهشناسان]] تمدن حالتی مترقی است که در پرتو آن، [[ملتها]] تحت تأثیر دانشهای جدید قرار میگیرند و به نهایت [[ترقی]] خویش در [[علوم]] و [[فنون]] میرسند<ref>حجازی، نقش پیامبران در تمدن، ۱۹.</ref> | |||
برخی تمدن را به مفهوم تعالی [[فرهنگ]] و پذیرش [[نظم اجتماعی]] معنا کردهاند<ref>پهلوان، فرهنگ و تمدن، ۳۵۷.</ref> با این تعریف، تمدن بدون فرهنگ تحقق نمییابد؛ زیرا زیربنای همه [[تمدنها]]، ساختارهای [[فرهنگی]] است. تمدن هنگامی در جامعه ظهور مییابد که [[ناامنی]] و [[هرج و مرج]] از آن رخت بربندد<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۳.</ref>. از مجموع تعریفها برداشت میشود تمدن مربوط به [[زندگی اجتماعی]] و شهری و بعد از مرحله ابتدایی و غارنشینی است<ref>پهلوان، فرهنگ و تمدن، ۳۵۷.</ref> که با ظهور [[حیات اجتماعی]] و برای استفاده بهتر از امکانات، تمدن و مظاهر آن نمود یافته است. | |||
در [[اندیشه]] امامخمینی مفهوم تمدن مطلوب با [[دین]] گره خورده است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱۰.</ref>. ایشان گاهی از این مفهوم به معنای آثار مثبت تمدن<ref>طاهری، فرهنگ و تمدن غرب، ۸۶.</ref> و گاهی به عنوان عناصر تمدن غرب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۵.</ref> یاد میکرد. ایشان واژه تمدن را به صورت [[علمی]] تعریف نکرده است، اما دیدگاه ایشان دربارهٔ تمدن با تعریفهای اصطلاحی تمدن [[قرابت]] فراوانی دارد. | |||
== انواع [[تمدن]] == | == انواع [[تمدن]] == |