پرش به محتوا

عصمت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۴: خط ۷۴:
فراموش کردن [[احکام الهی]] از جانب [[انبیا]] {{ع}} باعث [[گمراهی]] دیگران و [[احتجاج]] ایشان به آن عمل می‌گردد. جمله {{متن قرآن|لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ}}<ref>«تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند» سوره جن، آیه 28.</ref> می‌فهماند که [[رسول]] به‌گونه‌ای [[وحی|وحی الهی]] را دریافت و [[ابلاغ]] می‌کند که [[اشتباه]] و [[فراموشی]] در آن رخ نمی‌دهد. اگر [[رسول]] در گرفتن [[وحی]]، [[حفظ وحی]] و [[تبلیغ]] آن مصونیت نداشته باشد. غرض [[خداوند]] یعنی [[ابلاغ]] [[رسالت]] حاصل نمی‌شود و برای حصول این غرض راهی غیر از رصد کردن به‌وسیله [[ملائکه]] ذکر نکرده. و جمله (احاط بما لدیهم) این دلالت را [[تأیید]] می‌کند. یکی از مراحل مصونیت، حفظ [[وحی]] از [[خطا]] و [[نسیان]] است با بی‌کم‌وکاست و کاست به دست [[مردم]] برسد.
فراموش کردن [[احکام الهی]] از جانب [[انبیا]] {{ع}} باعث [[گمراهی]] دیگران و [[احتجاج]] ایشان به آن عمل می‌گردد. جمله {{متن قرآن|لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ}}<ref>«تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند» سوره جن، آیه 28.</ref> می‌فهماند که [[رسول]] به‌گونه‌ای [[وحی|وحی الهی]] را دریافت و [[ابلاغ]] می‌کند که [[اشتباه]] و [[فراموشی]] در آن رخ نمی‌دهد. اگر [[رسول]] در گرفتن [[وحی]]، [[حفظ وحی]] و [[تبلیغ]] آن مصونیت نداشته باشد. غرض [[خداوند]] یعنی [[ابلاغ]] [[رسالت]] حاصل نمی‌شود و برای حصول این غرض راهی غیر از رصد کردن به‌وسیله [[ملائکه]] ذکر نکرده. و جمله (احاط بما لدیهم) این دلالت را [[تأیید]] می‌کند. یکی از مراحل مصونیت، حفظ [[وحی]] از [[خطا]] و [[نسیان]] است با بی‌کم‌وکاست و کاست به دست [[مردم]] برسد.


== کاربردهای مفهومی واژه [[عصمت در قرآن]] ==
== کاربردهای مفهومی واژه عصمت در قرآن ==
با نگاهی کلی به کاربردهای واژه عصمت و مشتقات آن در [[قرآن کریم]] و مقایسه آن با معنای لغوی و [[عرفی]] عصمت، به این نتیجه می‌رسیم که [[خداوند]] در قرآن کریم به همان زبان [[قوم]] با [[مردم]] سخن گفته است؛ به گونه‌ای که در همه موارد، می‌توان واژه عصمت و مشتقات آن را به مفهوم کلی بازدارندگی و نگه داشتن از چیزی یا کسی دانست. از توجه به این مسئله، این نکته برمی‌آید که مفهوم عصمت حقیقتی شرعیه نیست؛ افزون بر آنکه [[فهم]] معنای اصطلاحی نیز برای [[عرب]] آن دوران، امری آسان بوده است.
با نگاهی کلی به کاربردهای واژه [[عصمت]] و مشتقات آن در [[قرآن کریم]] و مقایسه آن با معنای لغوی و [[عرفی]] عصمت، به این نتیجه می‌رسیم که [[خداوند]] در قرآن کریم به همان زبان [[قوم]] با [[مردم]] [[سخن]] گفته است؛ به گونه‌ای که در همه موارد، می‌توان واژه عصمت و مشتقات آن را به مفهوم کلی بازدارندگی و نگه داشتن از چیزی یا کسی دانست. از توجه به این مسئله، این نکته برمی‌آید که مفهوم عصمت حقیقتی شرعیه نیست؛ افزون بر آنکه فهم معنای اصطلاحی نیز برای [[عرب]] آن دوران، امری آسان بوده است. موارد کاربرد واژه عصمت و مشتقات آن را می‌توان به لحاظ متعلق آن، در چند محور بررسی کرد:
موارد کاربرد واژه عصمت و مشتقات آن را می‌توان به لحاظ متعلق آن، در چند محور بررسی کرد:


'''عصمت و بازدارندگی از خطر''': از جست‌و‌جوی موارد کاربرد مفهوم عصمت این نکته برمی‌آید که خداوند متعالی در مواردی، این مفهوم را برای بازدارندگی از خطر به کار برده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
'''عصمت و بازدارندگی از خطر''': از جست‌و‌جوی موارد کاربرد مفهوم عصمت این نکته برمی‌آید که خداوند متعالی در مواردی، این مفهوم را برای بازدارندگی از خطر به کار برده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
بسیاری از [[مفسران اهل سنت]] و نیز [[مورخان]] نخستین [[اسلام]]، عباراتی را در [[تفسیر]] این [[آیه]] نقل می‌کنند که از آنها برمی‌آید آنان از این آیه همان مصونیت و [[محافظت]] [[پیامبر]] از خطرات جانی ناشی از سوءقصد [[مخالفان]] را فهمیده‌اند.
[[مجاهد]]، از [[مفسران]] [[قرن اول]] و دوم [[هجری]]، از [[ابوهریره]] نقل می‌کند که در مسافرتی همراه با پیامبر بودیم و زیر سایه درختی به استراحت مشغول. آن [[حضرت]] [[شمشیر]] خود را به شاخه درختی آویزان کرده بودند که ناگاه مردی سر رسید و شمشیر را برداشت و با حالتی تهدیدآمیز به پیامبر {{صل}} گفت: چه کسی تو را از من [[نجات]] خواهد داد؟ پیامبر به گونه‌ای [[شمشیر]] را از او ستاند. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} نازل شد<ref>مجاهد بن جبر بن مصباح، تفسیر مجاهد، تحقیق عبدالرحمان بن محمد اسورتی، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱.</ref>.


بسیاری از [[مفسران اهل سنت]] و نیز [[مورخان]] آنها از [[عایشه]] نقل کرده‌اند که همواره از [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} [[محافظت]] می‌شد، تا اینکه آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} نازل شد. آن‌گاه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مردم]] دستور داد که [[خداوند]] او را نگه خواهد داشت، و دیگر نیازی به [[حراست]] آنها نیست<ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالوهاب بن عبداللطیف، ج۴، ص۱۳۷؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۴۱۵؛ محمد بن محمد حاکم نیسابوری، المستدرک، تحقیق یوسف مرعشلی، ج۲، ص۳۱۳؛ جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸؛ محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر بن عبدالسلام تدمری، ج۱، ص۱۵۰؛ احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوة، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، ج۲، ص۱۸۴؛ محمدبن سعد هاشمی، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، ج۱، ص۱۳۵.</ref>.
بسیاری از [[مفسران اهل سنت]] و نیز مورخان نخستین [[اسلام]]، عباراتی را در [[تفسیر]] این [[آیه]] نقل می‌کنند که از آنها برمی‌آید آنان از این آیه همان مصونیت و محافظت [[پیامبر]] از خطرات جانی ناشی از سوءقصد مخالفان را فهمیده‌اند.
نیز نقل شده است که عباس، عموی پیامبر گرامی اسلام {{صل}} از جمله کسانی بود که از آن [[حضرت]] محافظت می‌کرد. هنگامی که این آیه نازل شد، وی نیز از محافظت آن حضرت دست کشید<ref>جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.
 
[[مجاهد]]، از [[مفسران]] قرن اول و دوم هجری، از [[ابوهریره]] نقل می‌کند که در مسافرتی همراه با پیامبر بودیم و زیر سایه درختی به استراحت مشغول. آن حضرت [[شمشیر]] خود را به شاخه درختی آویزان کرده بودند که ناگاه مردی سر رسید و شمشیر را برداشت و با حالتی تهدیدآمیز به پیامبر {{صل}} گفت: چه کسی تو را از من [[نجات]] خواهد داد؟ پیامبر به گونه‌ای [[شمشیر]] را از او ستاند. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} نازل شد<ref>مجاهد بن جبر بن مصباح، تفسیر مجاهد، تحقیق عبدالرحمان بن محمد اسورتی، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱.</ref>.
 
بسیاری از [[مفسران اهل سنت]] و نیز مورخان آنها از [[عایشه]] نقل کرده‌اند که همواره از [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} محافظت می‌شد، تا اینکه آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} نازل شد. آن‌گاه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مردم]] دستور داد که [[خداوند]] او را نگه خواهد داشت، و دیگر نیازی به حراست آنها نیست<ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالوهاب بن عبداللطیف، ج۴، ص۱۳۷؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۴۱۵؛ محمد بن محمد حاکم نیسابوری، المستدرک، تحقیق یوسف مرعشلی، ج۲، ص۳۱۳؛ جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸؛ محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر بن عبدالسلام تدمری، ج۱، ص۱۵۰؛ احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوة، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، ج۲، ص۱۸۴؛ محمدبن سعد هاشمی، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، ج۱، ص۱۳۵.</ref>.
 
نیز نقل شده است که عباس، عموی پیامبر گرامی اسلام {{صل}} از جمله کسانی بود که از آن حضرت محافظت می‌کرد. هنگامی که این آیه نازل شد، وی نیز از محافظت آن حضرت دست کشید<ref>جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.
 
در نقل‌های دیگری نیز آمده است که [[ابوطالب]]، عموی بزرگوار پیامبر اکرم {{صل}} همیشه کسی را با عنوان محافظ آن حضرت به همراه ایشان می‌فرستاد، تا اینکه آیه مزبور نازل شد و پیامبر اکرم {{صل}} به ابوطالب {{ع}} فرمودند: «عموجان، خداوند، خود مرا محافظت می‌کند. نیازی نیست کسی را [در پی] من بفرستی»<ref>{{عربی|يا عم ان الله قد عصمني لا حاجة لي إلى من تبعث}}؛ (جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸).</ref>.
 
از [[ابوذر]] و نیز برخی دیگر از [[صحابه]] نقل کرده‌اند که وقتی پیامبر اکرم {{صل}} می‌خوابیدند، ما [[نگهبان]] ایشان بودیم، تا اینکه [[آیه]] یادشده نازل شد. عصمة بن مالک خطمی از دیگر محافظان آن حضرت نیز نقل می‌کند که ما همواره از ایشان محافظت می‌کردیم، تا اینکه آیه مزبور نازل شد<ref>جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.


در نقل‌های دیگری نیز آمده است که [[ابوطالب]]، عموی بزرگوار پیامبر اکرم {{صل}} همیشه کسی را با عنوان [[محافظ]] آن حضرت به همراه ایشان می‌فرستاد، تا اینکه آیه مزبور نازل شد و پیامبر اکرم {{صل}} به ابوطالب {{ع}} فرمودند: «عموجان، خداوند، خود مرا محافظت می‌کند. نیازی نیست کسی را [در پی] من بفرستی»<ref>{{عربی|يا عم ان الله قد عصمني لا حاجة لي إلى من تبعث}}؛ (جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸).</ref>.
از [[ابوذر]] و نیز برخی دیگر از [[صحابه]] نقل کرده‌اند که وقتی پیامبر اکرم {{صل}} می‌خوابیدند، ما [[نگهبان]] ایشان بودیم، تا اینکه [[آیه]] یادشده نازل شد. [[عصمة بن مالک خطمی]] از دیگر محافظان آن [[حضرت]] نیز نقل می‌کند که ما همواره از ایشان [[محافظت]] می‌کردیم، تا اینکه آیه مزبور نازل شد<ref>جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.
نخستین [[مفسران]] [[اسلام]] نیز درباره این آیه نظریات گوناگونی را مطرح کرده‌اند. برای نمونه [[مقاتل بن سلیمان]] بر این [[باور]] است که مراد از «[[الناس]]» در این آیه [[قوم یهود]] است، و هنگامی که این آیه نازل شد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[تهدید]] قوم یهود و کشته شدن به وسیله آنها در [[امان]] ماند<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۹۲.</ref>.
نخستین [[مفسران]] [[اسلام]] نیز درباره این آیه نظریات گوناگونی را مطرح کرده‌اند. برای نمونه [[مقاتل بن سلیمان]] بر این [[باور]] است که مراد از «[[الناس]]» در این آیه [[قوم یهود]] است، و هنگامی که این آیه نازل شد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[تهدید]] قوم یهود و کشته شدن به وسیله آنها در [[امان]] ماند<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۹۲.</ref>.
گروهی دیگر از [[مفسران شیعه]] نیز افزون بر نقل نظریات یادشده به وسیله [[اهل سنت]]، به تطبیق این مسئله بر [[واقعه غدیرخم]] و مسئله [[جانشینی امام علی]] {{ع}} پرداخته‌اند. اغلب مفسران شیعه روایتی را از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} نقل کرده‌اند که بر اساس آن، پیامبر اکرم {{صل}} از اینکه [[امام علی]] {{ع}} را [[جانشین]] خود معرفی کند، [[هراس]] داشت، و [[خداوند]] به وسیله این آیه وی را به چنین اقدامی [[تشویق]] و محفوظ ماندن از [[مردم]] را به وی اعلام کرد<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۳-۱۷۵؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۱۳۱؛ محمدبن محمدبن نعمان (شیخ مفید)، تفسیر القرآن المجید، ج۱، ص۱۸۵؛ محمدبن حسن طوسی، التبیان، ج۳، ص۵۸۷-۵۸۸؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۴۴-۳۴۵.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۹.</ref>


'''[[عصمت]] و بازدارندگی از [[عذاب]]''': در برخی دیگر از [[آیات قرآن کریم]]، به مواردی برمی‌خوریم که عصمت، به معنای محافظت و بازدارندگی از عذاب به کار رفته است. چنین مفهومی گاه درباره محافظت از [[عذاب دنیوی]] است؛ چنان که در داستان [[طوفان نوح]] {{ع}} و گفت‌و‌گوی آن [[پیامبر]] با فرزندش می‌خوانیم: {{متن قرآن|قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ}}<ref>«او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرق‌شدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۳.</ref>.
گروهی دیگر از [[مفسران شیعه]] نیز افزون بر نقل نظریات یادشده به وسیله [[اهل سنت]]، به تطبیق این مسئله بر [[واقعه غدیرخم]] و مسئله [[جانشینی امام علی]] {{ع}} پرداخته‌اند. اغلب مفسران شیعه روایتی را از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} نقل کرده‌اند که بر اساس آن، پیامبر اکرم {{صل}} از اینکه [[امام علی]] {{ع}} را [[جانشین]] خود معرفی کند، [[هراس]] داشت، و [[خداوند]] به وسیله این آیه وی را به چنین اقدامی [[تشویق]] و محفوظ ماندن از [[مردم]] را به وی اعلام کرد<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۳-۱۷۵؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۱۳۱؛ محمدبن محمدبن نعمان (شیخ مفید)، تفسیر القرآن المجید، ج۱، ص۱۸۵؛ محمدبن حسن طوسی، التبیان، ج۳، ص۵۸۷-۵۸۸؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۴۴-۳۴۵.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۹.</ref>
در این [[آیه]] واژگان {{متن قرآن|يَعْصِمُنِي}} و {{متن قرآن|عَاصِمَ}} به کار رفته است که بر اساس آن، [[فرزند حضرت نوح]] {{ع}} در برابر درخواست [[پدر]] برای [[ایمان به خدا]] و [[نجات]] از [[طوفان]] گفت: «به زودی به کوهی [[پناه]] می‌برم تا مرا از آب [[حفظ]] کند. [نوح] گفت: امروز هیچ نگه‌داری در برابر [[فرمان خدا]] نیست، مگر آنکه او به کسی رحم کند. در این هنگام، موج در میان آن دو حایل شد، و او در زمره [[غرق]] شدگان قرار گرفت».
 
به گفته [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، دو واژه مزبور در همان معنای لغوی خود، یعنی بازدارندگی و حفظ کردن، به کار رفته‌اند<ref>عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۲۰۳۵؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۵، ص۴۹۰؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۴۹؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر قرشی دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۲۸۰.</ref>.
'''[[عصمت]] و بازدارندگی از [[عذاب]]''': در برخی دیگر از [[آیات قرآن کریم]]، به مواردی برمی‌خوریم که عصمت، به معنای محافظت و بازدارندگی از عذاب به کار رفته است. چنین مفهومی گاه درباره محافظت از عذاب دنیوی است؛ چنان که در داستان [[طوفان نوح]] {{ع}} و گفت‌و‌گوی آن [[پیامبر]] با فرزندش می‌خوانیم: {{متن قرآن|قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ}}<ref>«او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرق‌شدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۳.</ref>.
 
در این [[آیه]] واژگان {{متن قرآن|يَعْصِمُنِي}} و {{متن قرآن|عَاصِمَ}} به کار رفته است که بر اساس آن، [[فرزند حضرت نوح]] {{ع}} در برابر درخواست پدر برای ایمان به خدا و [[نجات]] از طوفان گفت: «به زودی به کوهی پناه می‌برم تا مرا از آب [[حفظ]] کند. [نوح] گفت: امروز هیچ نگه‌داری در برابر [[فرمان خدا]] نیست، مگر آنکه او به کسی رحم کند. در این هنگام، موج در میان آن دو حایل شد، و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت». به گفته [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، دو واژه مزبور در همان معنای لغوی خود، یعنی بازدارندگی و حفظ کردن، به کار رفته‌اند<ref>عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۲۰۳۵؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۵، ص۴۹۰؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۴۹؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر قرشی دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۲۸۰.</ref>.
 
گاهی نیز مفهوم [[عصمت]] برای نگهداری و محافظت از [[عذاب اخروی]] به کار رفته است: {{متن قرآن|يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«روزی که پشت‌کنان روی می‌گردانید؛ در برابر خداوند، شما را پناهی نیست و هر که را خداوند گمراه گذارد رهنمونی ندارد» سوره غافر، آیه ۳۳.</ref>. در این آیه [[مؤمن آل فرعون]]، [[قوم بنی اسرائیل]] را از عاقبت [[کفر]] و [[نافرمانی]] در برابر فرمان‌های [[خداوند]] می‌ترساند.


گاهی نیز مفهوم [[عصمت]] برای نگهداری و [[محافظت]] از [[عذاب اخروی]] به کار رفته است: {{متن قرآن|يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«روزی که پشت‌کنان روی می‌گردانید؛ در برابر خداوند، شما را پناهی نیست و هر که را خداوند گمراه گذارد رهنمونی ندارد» سوره غافر، آیه ۳۳.</ref>.
در این آیه [[مؤمن آل فرعون]]، [[قوم بنی اسرائیل]] را از [[عاقبت]] [[کفر]] و [[نافرمانی]] در برابر فرمان‌های [[خداوند]] می‌ترساند.
مفسران شیعه و سنی واژه [[عاصم]] در آیه را «مانع از [[عذاب الهی]]» معنا کرده‌اند<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل، ج۳، ص۷۱۲؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۹، ص۷۶؛ عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۴، ص۲۱۹۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۸۱۴؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۱۷، ص۳۱؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر قرشی دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۱۳۰.</ref>.
مفسران شیعه و سنی واژه [[عاصم]] در آیه را «مانع از [[عذاب الهی]]» معنا کرده‌اند<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل، ج۳، ص۷۱۲؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۹، ص۷۶؛ عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۴، ص۲۱۹۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۸۱۴؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۱۷، ص۳۱؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر قرشی دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۱۳۰.</ref>.


'''[[عصمت]] و بازدارندگی از [[گناه]]''': در برخی دیگر از [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن کریم]]، مفهوم عصمت و مشتقات آن به معنای بازدارندگی و [[محافظت از گناه]] به کار رفته‌اند؛ چنان که در داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} می‌خوانیم: {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref>.
'''[[عصمت]] و بازدارندگی از [[گناه]]''': در برخی دیگر از [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن کریم]]، مفهوم عصمت و مشتقات آن به معنای بازدارندگی و [[محافظت از گناه]] به کار رفته‌اند؛ چنان که در داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} می‌خوانیم: {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref>.
در این [[آیه]] واژه {{متن قرآن|فَاسْتَعْصَمَ}} به طور لازم - و نه متعدی - به معنای خودداری کردن و خود را [[حفظ]] کردن به کار رفته است؛ اما از مقایسه آن با آیه بعد به نکته ظریفی پی خواهیم برد: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان از آنچه مرا به آن فرا می‌خواند خوش‌تر است و اگر فریبشان را از من نگردانی به آنان می‌گرایم و از نادانان خواهم بود» سوره یوسف، آیه ۳۳.</ref>.
در این [[آیه]] واژه {{متن قرآن|فَاسْتَعْصَمَ}} به طور لازم - و نه متعدی - به معنای خودداری کردن و خود را [[حفظ]] کردن به کار رفته است؛ اما از مقایسه آن با آیه بعد به نکته ظریفی پی خواهیم برد: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان از آنچه مرا به آن فرا می‌خواند خوش‌تر است و اگر فریبشان را از من نگردانی به آنان می‌گرایم و از نادانان خواهم بود» سوره یوسف، آیه ۳۳.</ref>.
حضرت یوسف {{ع}} در [[مناجات]] و گفت‌وگوی خود با [[خداوند]] به این [[حقیقت]] [[زیبا]] و [[عرفانی]] اعتراف می‌کند که خودداری او از گناه تنها با [[یاری]] خداوند است، و اگر خداوند چنین عنایتی نمی‌کرد، یقیناً یوسف {{ع}} در ورطه گناه و [[جهالت]] می‌افتاد. به دیگر بیان، در حقیقت {{متن قرآن|عَاصِمَ}}، خداوند است، و یوسف {{ع}} تنها «مستعصم» است.
 
حضرت یوسف {{ع}} در مناجات و گفت‌وگوی خود با [[خداوند]] به این [[حقیقت]] [[زیبا]] و [[عرفانی]] اعتراف می‌کند که خودداری او از گناه تنها با [[یاری]] خداوند است، و اگر خداوند چنین عنایتی نمی‌کرد، یقیناً یوسف {{ع}} در ورطه گناه و [[جهالت]] می‌افتاد. به دیگر بیان، در حقیقت {{متن قرآن|عَاصِمَ}}، خداوند است، و یوسف {{ع}} تنها «مستعصم» است.


زیباتر آنکه خداوند در آیه بعد، اجتناب حضرت یوسف {{ع}} از گناه را به خود نسبت می‌دهد و می‌فرماید: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«پروردگار وی دعایش را اجابت کرد و فریب آن زنان را از او بگرداند، بی‌گمان اوست که شنوای داناست» سوره یوسف، آیه ۳۴.</ref>.
زیباتر آنکه خداوند در آیه بعد، اجتناب حضرت یوسف {{ع}} از گناه را به خود نسبت می‌دهد و می‌فرماید: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«پروردگار وی دعایش را اجابت کرد و فریب آن زنان را از او بگرداند، بی‌گمان اوست که شنوای داناست» سوره یوسف، آیه ۳۴.</ref>.
با توجه به این سه [[آیه]] می‌توان به طور قطع مدعی شد که واژه {{متن قرآن|فَاسْتَعْصَمَ}} در آیه نخست به طور لازم به کار رفته است؛ اما با ملاحظه [[آیات]] بعد از آن روشن می‌شود که در آنجا نیز پشتوانه اجتناب یوسف {{ع}}، [[عنایت الهی]] بوده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
 
[[قرآن کریم]] از [[عنایت خداوند]] به [[حضرت یوسف]] {{ع}} با عنوان «[[برهان]]» یاد می‌کند که در صفحات [[آینده]] از آن بحث خواهیم کرد.
با توجه به این سه [[آیه]] می‌توان به طور قطع مدعی شد که واژه {{متن قرآن|فَاسْتَعْصَمَ}} در آیه نخست به طور لازم به کار رفته است؛ اما با ملاحظه [[آیات]] بعد از آن روشن می‌شود که در آنجا نیز پشتوانه اجتناب یوسف {{ع}}، عنایت الهی بوده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
نیز، در غالب [[آیات قرآن کریم]]، فعل «عصم» به [[انسان]] نسبت داده نشده است، افزون بر آنکه در همه آیاتی که مربوط به [[هدایت]] او یا اجتناب از [[گناهان]] است، آنچه به وی نسبت داده شده است، اموری همچون «[[اعتصام]]» و «استعصام» است؛ چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref>.
[[قرآن کریم]] از عنایت خداوند به [[حضرت یوسف]] {{ع}} با عنوان «[[برهان]]» یاد می‌کند که در صفحات [[آینده]] از آن بحث خواهیم کرد.
{{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.</ref>.
 
همچنین [[خداوند متعال]]، به [[مؤمنان]] دستور «اعتصام» - و نه «عصم» - داده است: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>
نیز، در غالب [[آیات قرآن کریم]]، فعل «عصم» به [[انسان]] نسبت داده نشده است، افزون بر آنکه در همه آیاتی که مربوط به [[هدایت]] او یا اجتناب از [[گناهان]] است، آنچه به وی نسبت داده شده است، اموری همچون «اعتصام» و «استعصام» است؛ چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref>. {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.</ref>.
{{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ}}<ref>«و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>.
 
بر اساس آنچه گذشت، می‌توان مدعی شد که واژه [[عصمت]] و مشتقات آن در [[قرآن کریم]] به همان معنای لغوی، یعنی بازدارندگی و نگه‌داری و [[محافظت]] از کسی یا چیزی با همه مؤلفه‌های معنایی آن-که در بحث لغوی آن گذشت - به کار رفته است.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۹-۵۵.</ref>
همچنین [[خداوند متعال]]، به [[مؤمنان]] دستور «اعتصام» - و نه «عصم» - داده است: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ}}<ref>«و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>.
 
بر اساس آنچه گذشت، می‌توان مدعی شد که واژه [[عصمت]] و مشتقات آن در [[قرآن کریم]] به همان معنای لغوی، یعنی بازدارندگی و نگه‌داری و محافظت از کسی یا چیزی با همه مؤلفه‌های معنایی آن به کار رفته است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۴۹-۵۵.</ref>.


==  مصادیق عصمت ==
==  مصادیق عصمت ==
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش