فلسفه سیاسی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[فلسفۀ سیاسی]] پرداختن به تبیین [[عقلانی]] پرسشهای بنیادی دربارۀ [[جامعه]]، [[دولت]]، کشورداری، زندگی اجتماعی، حقوق فردی و [[وظایف]] فرد و جامعه نسبت به یکدیگر است. فلسفۀ سیاسی همچنین به تبیین مسائلی چون [[قانون]]، [[عدالت]]، [[ثروت]]، [[قدرت]] و [[حکومت]] میپردازد. در فلسفۀ سیاسی، مسئلۀ اینکه | [[فلسفۀ سیاسی]] پرداختن به تبیین [[عقلانی]] پرسشهای بنیادی دربارۀ [[جامعه]]، [[دولت]]، کشورداری، زندگی اجتماعی، حقوق فردی و [[وظایف]] فرد و جامعه نسبت به یکدیگر است. فلسفۀ سیاسی همچنین به تبیین مسائلی چون [[قانون]]، [[عدالت]]، [[ثروت]]، [[قدرت]] و [[حکومت]] میپردازد. در فلسفۀ سیاسی، مسئلۀ اینکه حکومت، حق چه کسانی است، [[پرسش]] بنیادی به شمار میرود؛ چنین سئوالاتی در علوم سیاسی مورد توجه قرار نمیگیرند؛ بلکه در فلسفۀ [[علم سیاست]] مورد توجه و بررسی هستند. مفاهیم فلسفۀ سیاسی را به این صورت میتوان برشمرد: | ||
# سلسله بحثهای [[سیاسی]] که به رابطۀ میان چرایی مقولههای سیاسی با چگونگی آنها میپردازد؛ | # سلسله بحثهای [[سیاسی]] که به رابطۀ میان چرایی مقولههای سیاسی با چگونگی آنها میپردازد؛ | ||
# مفهوم مشترکی است که موضوع اصلی یک سلسله نوشتههای سیاسی مانند جمهوریت [[افلاطون]]، [[سیاست]] ارسطو، شهریار ماکیاول، رسالههایی در حکومت مدنی لاک، قرارداد اجتماعی روسو، فلسفۀ [[حق]] هگل، مانیفیست [[کمونیست]] و نظایر آن است؛ | # مفهوم مشترکی است که موضوع اصلی یک سلسله نوشتههای سیاسی مانند جمهوریت [[افلاطون]]، [[سیاست]] ارسطو، شهریار ماکیاول، رسالههایی در حکومت مدنی لاک، قرارداد اجتماعی روسو، فلسفۀ [[حق]] هگل، مانیفیست [[کمونیست]] و نظایر آن است؛ | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
بر همین اساس است که [[غزالی]] سیاست را چنین تعریف میکند: مقصود من از "سیاست" تلاش برای [[اصلاح]] [[مردم]] از طریق [[ارشاد]] آنان به [[صراط مستقیم]] [[نجات]] بخش در [[دنیا]] و [[آخرت]] است<ref>{{عربی|وأعني بالسياسة استصلاح الخلق بإرشادهم إلی الطريق المستقيم المنجي في الدنيا و الآخرة}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فلسفة السیاسة عند الغزالی، ص۴۵۵، به نقل از: فاتحة العلوم (محمد بن محمد غزالی).</ref>. سپس میگوید: "پس [[فقیه]]، دانای به [[قانون]] سیاست است و واسطهای است که بین [[مردم]] در منازعاتی که به [[حکم]] شهوتهایشان میانشان رخ میدهد میانجیگری میکند. پس [[فقیه]]، [[معلم]] [[سلطان]] و مرشد اوست به روش سیاست [[مردم]]، تا در امور دنیای خویش راه راست درپیش گیرند"<ref>{{عربی|فالفقيه هو العالم بقانون السياسة و طريق التوسط بين الخلق إذا تنازعوا بحكم الشهوات، فالفقيه هو معلم السلطان و مرشده إلی طريق سياسة الخلق لينتظم باستقامتهم أمورهم في الدنيا}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فلسفة السیاسة عند الغزالی، ص۴۵۷.</ref>. | بر همین اساس است که [[غزالی]] سیاست را چنین تعریف میکند: مقصود من از "سیاست" تلاش برای [[اصلاح]] [[مردم]] از طریق [[ارشاد]] آنان به [[صراط مستقیم]] [[نجات]] بخش در [[دنیا]] و [[آخرت]] است<ref>{{عربی|وأعني بالسياسة استصلاح الخلق بإرشادهم إلی الطريق المستقيم المنجي في الدنيا و الآخرة}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فلسفة السیاسة عند الغزالی، ص۴۵۵، به نقل از: فاتحة العلوم (محمد بن محمد غزالی).</ref>. سپس میگوید: "پس [[فقیه]]، دانای به [[قانون]] سیاست است و واسطهای است که بین [[مردم]] در منازعاتی که به [[حکم]] شهوتهایشان میانشان رخ میدهد میانجیگری میکند. پس [[فقیه]]، [[معلم]] [[سلطان]] و مرشد اوست به روش سیاست [[مردم]]، تا در امور دنیای خویش راه راست درپیش گیرند"<ref>{{عربی|فالفقيه هو العالم بقانون السياسة و طريق التوسط بين الخلق إذا تنازعوا بحكم الشهوات، فالفقيه هو معلم السلطان و مرشده إلی طريق سياسة الخلق لينتظم باستقامتهم أمورهم في الدنيا}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فلسفة السیاسة عند الغزالی، ص۴۵۷.</ref>. | ||
بنابراین، در نظر غزالی، سیاستشناسی کار [[فقیه]] است و این سیاست، همان زندگی اجتماعی خوب است که وجه [[عقلی]] آن، حکمت عملی و وجه [[شرعی]] آن، [[فقه سیاسی]] است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، | بنابراین، در نظر غزالی، سیاستشناسی کار [[فقیه]] است و این سیاست، همان زندگی اجتماعی خوب است که وجه [[عقلی]] آن، حکمت عملی و وجه [[شرعی]] آن، [[فقه سیاسی]] است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۱]]، ص۴۳-۵۰.</ref>. | ||
=== [[فلسفۀ سیاسی]] به معنای دوم === | === [[فلسفۀ سیاسی]] به معنای دوم === | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
این معنا از [[فلسفۀ سیاسی]]، همان معنایی است که در کاربرهای معاصر این واژه معمولاً مد نظر است و به همین [[دلیل]]، غالب تألیفاتی که تحت عنوان [[فلسفۀ سیاسی]] یا [[تاریخ]] [[فلسفۀ سیاسی]] به ویژه در قرن اخیر به رشته تحریر در آمده، به تحلیل و [[تبیین]] [[فلسفۀ سیاسی]] به همین معنا پرداختهاند. | این معنا از [[فلسفۀ سیاسی]]، همان معنایی است که در کاربرهای معاصر این واژه معمولاً مد نظر است و به همین [[دلیل]]، غالب تألیفاتی که تحت عنوان [[فلسفۀ سیاسی]] یا [[تاریخ]] [[فلسفۀ سیاسی]] به ویژه در قرن اخیر به رشته تحریر در آمده، به تحلیل و [[تبیین]] [[فلسفۀ سیاسی]] به همین معنا پرداختهاند. | ||
این معنا از [[فلسفۀ سیاسی]]، [[فلسفۀ سیاسی]] را در جایگاه پیشنیاز مبرم [[فقه سیاسی]] قرار میدهد؛ زیرا عمدۀ مبادی تصوریه و تصدیقیه [[فقه سیاسی]]، در [[فلسفۀ سیاسی]] به این معنا مورد بحث و [[تبیین]] قرار میگیرند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، | این معنا از [[فلسفۀ سیاسی]]، [[فلسفۀ سیاسی]] را در جایگاه پیشنیاز مبرم [[فقه سیاسی]] قرار میدهد؛ زیرا عمدۀ مبادی تصوریه و تصدیقیه [[فقه سیاسی]]، در [[فلسفۀ سیاسی]] به این معنا مورد بحث و [[تبیین]] قرار میگیرند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۱]]، ص۵۰-۵۲.</ref>. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
به نظر میرسد مباحثی نظیر: [[حقّ حاکمیت]]، رابطۀ فرد و [[دولت]]، چگونگی [[حقوق]] و [[قانون]]، [[هدف]] [[دولت]]، دستگاه [[حکومت]] و مشروطیت مباحث مربوط به بنیادهای [[فلسفی]] [[سیستم سیاسی]] است که با آنچه در اصطلاح رایج به آن "[[فلسفه]]" میگویند تناسب دارد، سایر مباحث فوق و نیز مباحثی که به عنوان موضوعات [[فلسفۀ سیاسی]] در بالا معرفی شد، با آنچه در اصطلاح رایج واژۀ "[[علم]]" در آن به کار میرود - و در نتیجه با مباحث "علوم سیاسی" - سازگارتر است. | به نظر میرسد مباحثی نظیر: [[حقّ حاکمیت]]، رابطۀ فرد و [[دولت]]، چگونگی [[حقوق]] و [[قانون]]، [[هدف]] [[دولت]]، دستگاه [[حکومت]] و مشروطیت مباحث مربوط به بنیادهای [[فلسفی]] [[سیستم سیاسی]] است که با آنچه در اصطلاح رایج به آن "[[فلسفه]]" میگویند تناسب دارد، سایر مباحث فوق و نیز مباحثی که به عنوان موضوعات [[فلسفۀ سیاسی]] در بالا معرفی شد، با آنچه در اصطلاح رایج واژۀ "[[علم]]" در آن به کار میرود - و در نتیجه با مباحث "علوم سیاسی" - سازگارتر است. | ||
در هر صورت، بنابر آنچه به نظر ما با کاربری واژۀ "فلسفۀ سیاسی" در استعمالات این واژه توسط سیاست شناسان، همخوان و سازگار است، [[فلسفۀ سیاسی]]، به همان معنای دوم، یعنی: دانشی که دربارۀ ماهیت [[قدرت سیاسی]] و [[مشروعیت]] و موجودیت آن و لوازم مترتب بر آنها به بحث و بررسی میپردازد در اینجا مد نظر است. و لذا [[فلسفۀ سیاسی]] [[اسلامی]] به عنوان پیشنیاز مباحث [[فقه سیاسی]] - به [[دلیل]] آنکه بخش مهمی از مبادی تصوریه و تصدیقیه [[فقه سیاسی]] [[اسلامی]] را تنقیح و [[تبیین]] میکند - مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، | در هر صورت، بنابر آنچه به نظر ما با کاربری واژۀ "فلسفۀ سیاسی" در استعمالات این واژه توسط سیاست شناسان، همخوان و سازگار است، [[فلسفۀ سیاسی]]، به همان معنای دوم، یعنی: دانشی که دربارۀ ماهیت [[قدرت سیاسی]] و [[مشروعیت]] و موجودیت آن و لوازم مترتب بر آنها به بحث و بررسی میپردازد در اینجا مد نظر است. و لذا [[فلسفۀ سیاسی]] [[اسلامی]] به عنوان پیشنیاز مباحث [[فقه سیاسی]] - به [[دلیل]] آنکه بخش مهمی از مبادی تصوریه و تصدیقیه [[فقه سیاسی]] [[اسلامی]] را تنقیح و [[تبیین]] میکند - مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۱]]، ص۵۲-۵۵.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:11123.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۱''']] | |||
# [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']] | # [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} |