پرش به محتوا

امنیت در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
و در توضیح جایگاه این [[نعمت]] از دیدگاه [[قرآن]] می‌نویسد: نعمت امنیت ریشه همه نعمت‌هاست، و حقاً چنین است، زیرا هر گاه امنیت از میان برود، سایر مسائل رفاهی و مواهب مادی و معنوی نیز به خطر خواهد افتاد، در یک محیط ناامن، نه [[اطاعت خدا]] مقدور است و نه [[زندگی]] توأم با سربلندی و آسودگی [[فکر]]، و نه تلاش و کوشش و [[جهاد]] برای پیشبرد هدف‌های اجتماعی<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۸۴.</ref>. در توضیح [[آیات]] و [[روایات]] مربوط نیز می‌نویسد: [[آبرو]] و حیثیت افراد همچون [[مال]] و [[جان]] آنهاست، بلکه از بعضی جهات مهم‌تر است. [[اسلام]] می‌خواهد در [[جامعه اسلامی]] امنیت کامل حکم‌فرما باشد نه تنها مردم در عمل و با دست به یکدیگر هجوم نکنند، بلکه از نظر زبان مردم، و از آن بالاتر از نظر [[اندیشه]] و [[فکر]] آنان نیز در [[امان]] باشند، و هر کس [[احساس]] کند که دیگری حتی در منطقه [[افکار]] خود تیرهای [[تهمت]] را به سوی او نشانه‌گیری نمی‌کند، و این [[امنیتی]] است در بالاترین سطح که جز در یک [[جامعه]] مذهبی و [[مؤمن]] امکان‌پذیر نیست<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۶.</ref>.
و در توضیح جایگاه این [[نعمت]] از دیدگاه [[قرآن]] می‌نویسد: نعمت امنیت ریشه همه نعمت‌هاست، و حقاً چنین است، زیرا هر گاه امنیت از میان برود، سایر مسائل رفاهی و مواهب مادی و معنوی نیز به خطر خواهد افتاد، در یک محیط ناامن، نه [[اطاعت خدا]] مقدور است و نه [[زندگی]] توأم با سربلندی و آسودگی [[فکر]]، و نه تلاش و کوشش و [[جهاد]] برای پیشبرد هدف‌های اجتماعی<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۸۴.</ref>. در توضیح [[آیات]] و [[روایات]] مربوط نیز می‌نویسد: [[آبرو]] و حیثیت افراد همچون [[مال]] و [[جان]] آنهاست، بلکه از بعضی جهات مهم‌تر است. [[اسلام]] می‌خواهد در [[جامعه اسلامی]] امنیت کامل حکم‌فرما باشد نه تنها مردم در عمل و با دست به یکدیگر هجوم نکنند، بلکه از نظر زبان مردم، و از آن بالاتر از نظر [[اندیشه]] و [[فکر]] آنان نیز در [[امان]] باشند، و هر کس [[احساس]] کند که دیگری حتی در منطقه [[افکار]] خود تیرهای [[تهمت]] را به سوی او نشانه‌گیری نمی‌کند، و این [[امنیتی]] است در بالاترین سطح که جز در یک [[جامعه]] مذهبی و [[مؤمن]] امکان‌پذیر نیست<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۶.</ref>.


[[علامه طباطبایی]] نیز در [[ضرورت]] [[امنیت]] برای جامعه می‌نویسد: می‌توان گفت احتیاج [[اجتماع]] به امنیت بیشتر است از احتیاج یک فرد به آن، چون هر [[قدر]] عامل و غرض او بزرگ‌تر شد عمل نیز بزرگ‌تر می‌شود. آری، اجتماع هم از ناحیه اجزا و افرادش به امنیت احتیاج دارد و محتاج است به اینکه افرادش متلاشی و پراکنده نشوند، و هم از ناحیه [[دشمنان]] و رقبایش<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۴۹.</ref>؛ از این‌رو، یکی از [[وظایف]] همگانی [[مؤمنان]] و در رأس آن [[حکومت اسلامی]]، ایجاد و استقرار [[آرامش]] و [[امنیت اجتماعی]] به عنوان مقدمه‌ای برای تحقق «حیات طیب» خواهد بود<ref>برای آگاهی بیشتر از گونه‌های مختلف امنیت، جایگاه و اهمیت آن، زمینه‌های اجتماعی تحقق و زوال و آثار روانی و اجتماعی مترتب بر وجود و عدم آن، ر. ک: بهرام اخوان کاظمی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۱۵۱-۲۷۷؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی ج۷، ص۲۶۹ -۲۷۶.</ref>.
[[علامه طباطبایی]] نیز در [[ضرورت]] [[امنیت]] برای جامعه می‌نویسد: می‌توان گفت احتیاج [[اجتماع]] به امنیت بیشتر است از احتیاج یک فرد به آن، چون هر [[قدر]] عامل و غرض او بزرگ‌تر شد عمل نیز بزرگ‌تر می‌شود. آری، اجتماع هم از ناحیه اجزا و افرادش به امنیت احتیاج دارد و محتاج است به اینکه افرادش متلاشی و پراکنده نشوند، و هم از ناحیه [[دشمنان]] و رقبایش<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۴۹.</ref>؛ از این‌رو، یکی از [[وظایف]] همگانی [[مؤمنان]] و در رأس آن [[حکومت اسلامی]]، ایجاد و استقرار [[آرامش]] و [[امنیت اجتماعی]] به عنوان مقدمه‌ای برای تحقق «حیات طیب» خواهد بود<ref>برای آگاهی بیشتر از گونه‌های مختلف امنیت، جایگاه و اهمیت آن، زمینه‌های اجتماعی تحقق و زوال و آثار روانی و اجتماعی مترتب بر وجود و عدم آن، ر.ک: بهرام اخوان کاظمی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۱۵۱-۲۷۷؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی ج۷، ص۲۶۹ -۲۷۶.</ref>.


در ذیل بحث امنیت، از [[صلح]] و [[سلم]] هم باید سخن گفت که سلم و [[سلام]]، در لغت به معنای صلح، [[سازش]] و آرامش و امنیت است. برخی [[مفسران]]، واژه «سلم» در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً...}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید»؛ سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref> را به معنی [[اطاعت]] و [[تسلیم]] در برابر [[فرامین خداوند]] و پذیرش بی‌چون و چرای آنها [[تفسیر]] کرده‌اند. سلم به معنای موافقت کامل در ظاهر و [[باطن]] و فقدان هر نوع [[مخالفت]] است و لازمه آن [[انقیاد]]، صلح و [[رضایت]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۲۲۹.</ref>.
در ذیل بحث امنیت، از [[صلح]] و [[سلم]] هم باید سخن گفت که سلم و [[سلام]]، در لغت به معنای صلح، [[سازش]] و آرامش و امنیت است. برخی [[مفسران]]، واژه «سلم» در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً...}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید»؛ سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref> را به معنی [[اطاعت]] و [[تسلیم]] در برابر [[فرامین خداوند]] و پذیرش بی‌چون و چرای آنها [[تفسیر]] کرده‌اند. سلم به معنای موافقت کامل در ظاهر و [[باطن]] و فقدان هر نوع [[مخالفت]] است و لازمه آن [[انقیاد]]، صلح و [[رضایت]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۲۲۹.</ref>.
خط ۲۲: خط ۲۲:
تردیدی نیست که تحقق همه [[هدف‌ها]] و برنامه‌های [[اجتماعی]] تنها در سایه استقرار [[صلح]] و [[آرامش]] ممکن خواهد شد. نکته ظریفی که از [[آیه]] فوق استفاده می‌شود اینکه صلح و آرامش [[واقعی]] تنها در پرتو [[ایمان]] جمعی به [[خداوند]] و [[اطاعت]] کامل از [[فرامین]] و تعالیم او امکان‌پذیر خواهد بود. توصیه‌های [[اخلاقی]]، تدوین [[قوانین]] و [[معاهدات]]، تشریح نتیجه‌ها و آثار [[سیاست‌ها]]، [[اعمال]] نظارت‌ها و کنترل‌های دقیق، اجرای برنامه‌های تعلیمی و [[تربیتی]] و... ، هر [[قدر]] حساب شده و [[منضبط]]، نمی‌تواند احتمال بروز [[کشمکش]]، تعارض، تقابل، [[تنازع]] و [[جنگ]] را در [[جامعه انسانی]] مهار کرده و نگرانی‌های ناشی از بروز محتمل آن را فرو نشاند؛ زیرا عالم ماده، عالم تزاحم، اصطکاک، رقابت و کشمکش است و به طور طبیعی، زمینه بیشتری برای شکوفایی آن دسته از استعدادهای [[انسانی]] که با اقتضائات ذاتی آن سازگار دارند، فراهم می‌سازد. ادعا این است که ایمان عمیق و روشن‌بینانه مذهبی به تعالیم آسمانی در صورت وجود شرایط لازم و رفع موانع برای هدایت‌گری [[انسان‌ها]] در ساحت‌های مختلف [[زندگی]] و مرجعیت‌یابی بلامنازع می‌تواند زمینه تحقق آرمان صلح و [[آشتی]] را در حد امکان فراهم سازد.
تردیدی نیست که تحقق همه [[هدف‌ها]] و برنامه‌های [[اجتماعی]] تنها در سایه استقرار [[صلح]] و [[آرامش]] ممکن خواهد شد. نکته ظریفی که از [[آیه]] فوق استفاده می‌شود اینکه صلح و آرامش [[واقعی]] تنها در پرتو [[ایمان]] جمعی به [[خداوند]] و [[اطاعت]] کامل از [[فرامین]] و تعالیم او امکان‌پذیر خواهد بود. توصیه‌های [[اخلاقی]]، تدوین [[قوانین]] و [[معاهدات]]، تشریح نتیجه‌ها و آثار [[سیاست‌ها]]، [[اعمال]] نظارت‌ها و کنترل‌های دقیق، اجرای برنامه‌های تعلیمی و [[تربیتی]] و... ، هر [[قدر]] حساب شده و [[منضبط]]، نمی‌تواند احتمال بروز [[کشمکش]]، تعارض، تقابل، [[تنازع]] و [[جنگ]] را در [[جامعه انسانی]] مهار کرده و نگرانی‌های ناشی از بروز محتمل آن را فرو نشاند؛ زیرا عالم ماده، عالم تزاحم، اصطکاک، رقابت و کشمکش است و به طور طبیعی، زمینه بیشتری برای شکوفایی آن دسته از استعدادهای [[انسانی]] که با اقتضائات ذاتی آن سازگار دارند، فراهم می‌سازد. ادعا این است که ایمان عمیق و روشن‌بینانه مذهبی به تعالیم آسمانی در صورت وجود شرایط لازم و رفع موانع برای هدایت‌گری [[انسان‌ها]] در ساحت‌های مختلف [[زندگی]] و مرجعیت‌یابی بلامنازع می‌تواند زمینه تحقق آرمان صلح و [[آشتی]] را در حد امکان فراهم سازد.


در هر حال، تردیدی نیست که صلح‌جویی و صلح‌خواهی و تمهید مقدمات لازم برای تحقق آن از جمله آرمان‌های کانونی و اصول استراتژیک در منطق اجتماعی و [[نظام]] ارتباطی [[اسلام]] است. [[تفسیر نمونه]] در بیان جایگاه صلح در جامعه انسانی می‌نویسد: در همه جا اصل نخستین، صلح و صفا و [[دوستی]] و [[سازش]] است و [[نزاع]] و کشمکش و جدایی برخلاف طبع سلیم [[انسان]] و زندگی آرام‌بخش او است و لذا جز در موارد [[ضرورت]] و استثنایی نباید به آن [[متوسل]] شد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۵۱.</ref>. و در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> در بیان [[وظیفه]] [[مؤمنان]] در رفع مخاصمه‌های داخلی می‌نویسد: همان اندازه که برای ایجاد [[صلح]] در میان دو [[برادر]] نسبی تلاش و کوشش می‌کنید باید در میان مؤمنان [[متخاصم]] نیز برای [[برقراری صلح]] به طور جدی و [[قاطع]] وارد عمل شوید. چه تعبیر جالب و گیرایی! که همه مؤمنان برادر یکدیگرند و [[نزاع]] و درگیری میان آنها را در‌گیری میان [[برادران]] نامیده که باید به زودی جای خود را به صلح و صفا بدهد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۶۸.</ref>. یکی دیگر از نویسندگان نیز در توضیح جایگاه صلح در منطق [[اجتماعی]] [[سیاسی]] [[اسلام]] می‌نویسد: [[هدف]] از صلح، مصلحت‌گرایی نیست، بلکه خود “صلح” [[مصلحت]] است، زیرا با [[زندگی]] [[فطری]] [[انسان]] سازگارتر است، و در موقعیت صلح، [[رشد]] و تعالی [[انسان‌ها]] و تفاهم برای رسیدن به توافق‌ها، بیشتر و [[یگانگی]] [[آیین]] بشری و [[گرایش]] به [[حق]] امکان‌پذیرتر می‌گردد<ref>عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۲، ص۱۴۰؛ برای آگاهی بیشتر از جایگاه و اهمیت صلح در روابط اجتماعی و احکام و آثار آن، ر. ک: مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار {{عم}}، ص۷۰.</ref><ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۲۳.</ref>
در هر حال، تردیدی نیست که صلح‌جویی و صلح‌خواهی و تمهید مقدمات لازم برای تحقق آن از جمله آرمان‌های کانونی و اصول استراتژیک در منطق اجتماعی و [[نظام]] ارتباطی [[اسلام]] است. [[تفسیر نمونه]] در بیان جایگاه صلح در جامعه انسانی می‌نویسد: در همه جا اصل نخستین، صلح و صفا و [[دوستی]] و [[سازش]] است و [[نزاع]] و کشمکش و جدایی برخلاف طبع سلیم [[انسان]] و زندگی آرام‌بخش او است و لذا جز در موارد [[ضرورت]] و استثنایی نباید به آن [[متوسل]] شد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۵۱.</ref>. و در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> در بیان [[وظیفه]] [[مؤمنان]] در رفع مخاصمه‌های داخلی می‌نویسد: همان اندازه که برای ایجاد [[صلح]] در میان دو [[برادر]] نسبی تلاش و کوشش می‌کنید باید در میان مؤمنان [[متخاصم]] نیز برای [[برقراری صلح]] به طور جدی و [[قاطع]] وارد عمل شوید. چه تعبیر جالب و گیرایی! که همه مؤمنان برادر یکدیگرند و [[نزاع]] و درگیری میان آنها را در‌گیری میان [[برادران]] نامیده که باید به زودی جای خود را به صلح و صفا بدهد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۶۸.</ref>. یکی دیگر از نویسندگان نیز در توضیح جایگاه صلح در منطق [[اجتماعی]] [[سیاسی]] [[اسلام]] می‌نویسد: [[هدف]] از صلح، مصلحت‌گرایی نیست، بلکه خود “صلح” [[مصلحت]] است، زیرا با [[زندگی]] [[فطری]] [[انسان]] سازگارتر است، و در موقعیت صلح، [[رشد]] و تعالی [[انسان‌ها]] و تفاهم برای رسیدن به توافق‌ها، بیشتر و [[یگانگی]] [[آیین]] بشری و [[گرایش]] به [[حق]] امکان‌پذیرتر می‌گردد<ref>عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۲، ص۱۴۰؛ برای آگاهی بیشتر از جایگاه و اهمیت صلح در روابط اجتماعی و احکام و آثار آن، ر.ک: مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار {{عم}}، ص۷۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۲۳.</ref>


== [[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط ==
== [[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط ==
۱۱۳٬۱۳۲

ویرایش