عوامل بهرهمندی از ولایت الهی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
* در این باره [[حدیثی]] [[نقل]] شده که: هر کس طالب ولایتمداری از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]] و خواهان بهرهمندی از ثمرات آن است، باید [[اهل]] [[درک]] و گوش شنوا و [[اهل]] عمل باشد: {{متن حدیث|عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} قَالَ: أَنَا وَ رَسُولُ [[الله]] {{صل}} عَلَی الْحَوْضِ وَ مَعَنَا عِتْرَتُنَا فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْيَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْيَعْمَلْ بِأَعْمَالِنَا فَإِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ لَنَا شَفَاعَةٌ فَتَنَافَسُوا فِي لِقَائِنَا عَلَی الْحَوْضِ فَإِنَّا نَذُودُ عَنْهُ أَعْدَاءَنَا وَ نَسْقِي مِنْهُ أَوْلِيَاءَنَا وَ مَنْ شَرِبَ مِنْهُ لَمْ يَظْمَأْ أَبَداً}}<ref>نهج البلاغة، رسائل، ش۴۵، ص۴۱۸.</ref>. | * در این باره [[حدیثی]] [[نقل]] شده که: هر کس طالب ولایتمداری از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]] و خواهان بهرهمندی از ثمرات آن است، باید [[اهل]] [[درک]] و گوش شنوا و [[اهل]] عمل باشد: {{متن حدیث|عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} قَالَ: أَنَا وَ رَسُولُ [[الله]] {{صل}} عَلَی الْحَوْضِ وَ مَعَنَا عِتْرَتُنَا فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْيَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْيَعْمَلْ بِأَعْمَالِنَا فَإِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ لَنَا شَفَاعَةٌ فَتَنَافَسُوا فِي لِقَائِنَا عَلَی الْحَوْضِ فَإِنَّا نَذُودُ عَنْهُ أَعْدَاءَنَا وَ نَسْقِي مِنْهُ أَوْلِيَاءَنَا وَ مَنْ شَرِبَ مِنْهُ لَمْ يَظْمَأْ أَبَداً}}<ref>نهج البلاغة، رسائل، ش۴۵، ص۴۱۸.</ref>. | ||
* مراد از عوامل، اموری هستند که [[خدای متعال]] در [[قرآن مجید]] به آنها امر کرده، یا [[خلفای الهی]] خواستار توجه کردن افراد به آنها بوده که در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خود، به آن اهمیت داده و [[اجرا]] کنند که بعضی از آنها، همیشگی و به صورت مستمر تا لحظه [[مرگ]]، باید عمل شود و برخی دیگر وابسته به وجود شرایطی است که در آن صورت، باید به آن عمل شود وپارهای نیز در حدّ [[لزوم]] عمل نیستند، اما در صورت عمل و استمرار در آن، نقش مهمی برای ایجاد سهولت در انجام عوامل لزومی دیگر خواهد داشت<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۶۷-۱۶۸.</ref>. | * مراد از عوامل، اموری هستند که [[خدای متعال]] در [[قرآن مجید]] به آنها امر کرده، یا [[خلفای الهی]] خواستار توجه کردن افراد به آنها بوده که در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خود، به آن اهمیت داده و [[اجرا]] کنند که بعضی از آنها، همیشگی و به صورت مستمر تا لحظه [[مرگ]]، باید عمل شود و برخی دیگر وابسته به وجود شرایطی است که در آن صورت، باید به آن عمل شود وپارهای نیز در حدّ [[لزوم]] عمل نیستند، اما در صورت عمل و استمرار در آن، نقش مهمی برای ایجاد سهولت در انجام عوامل لزومی دیگر خواهد داشت<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۶۷-۱۶۸.</ref>. | ||
== [[تفکر]] صحیح == | |||
*{{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ}}<ref>«اینگونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن میگوید باشد که شما بیندیشید در (کار) این جهان و جهان واپسین» سوره بقره، آیه ۲۱۹-۲۲۰.</ref>. | *{{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ}}<ref>«اینگونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن میگوید باشد که شما بیندیشید در (کار) این جهان و جهان واپسین» سوره بقره، آیه ۲۱۹-۲۲۰.</ref>. | ||
* [[فکر]]، یعنی [[اندیشه]] در [[ادله]] و مقدمات معلوم تا بدان سبب، به مجهول مطلوب منتهی شود. [[تفکر]] در [[قرآن مجید]] به دو صورت متضاد مطرح شده: [[تفکر]] صحیح که دارای مراتب شدید و [[ضعیف]] است و بستگی به مراتب [[علمی]] و [[بصیرت]] و صفای [[باطنی]] افراد دارد، به طوری که [[تفکر]] به مرتبهای میرسد که در مدتی کوتاه، معادل با یک سال [[عبادت]] میشود: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ الله {{ع}} قَالَ: تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ}}<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۳، ح۱۲۶۸۹-۲.</ref>. | * [[فکر]]، یعنی [[اندیشه]] در [[ادله]] و مقدمات معلوم تا بدان سبب، به مجهول مطلوب منتهی شود. [[تفکر]] در [[قرآن مجید]] به دو صورت متضاد مطرح شده: [[تفکر]] صحیح که دارای مراتب شدید و [[ضعیف]] است و بستگی به مراتب [[علمی]] و [[بصیرت]] و صفای [[باطنی]] افراد دارد، به طوری که [[تفکر]] به مرتبهای میرسد که در مدتی کوتاه، معادل با یک سال [[عبادت]] میشود: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ الله {{ع}} قَالَ: تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ}}<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۳، ح۱۲۶۸۹-۲.</ref>. | ||
* و [[تفکر]] غیر صحیح، عبارت از [[اندیشه]] و [[فکر]] کسی که قلبش مختوم است و تابع [[هواهای نفسانی]] [[نامشروع]] و وسوسههای [[شیطانی]] بوده که در نتیجه همچون [[شیطان]] و [[جنود]] او، فقط در [[اندیشه]] [[مبارزه با حق]] و از بین بردن آن است: {{متن قرآن|إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ}}<ref>«که او اندیشید و سنجید و مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟» سوره مدثر، آیه ۱۸-۱۹.</ref>. | * و [[تفکر]] غیر صحیح، عبارت از [[اندیشه]] و [[فکر]] کسی که قلبش مختوم است و تابع [[هواهای نفسانی]] [[نامشروع]] و وسوسههای [[شیطانی]] بوده که در نتیجه همچون [[شیطان]] و [[جنود]] او، فقط در [[اندیشه]] [[مبارزه با حق]] و از بین بردن آن است: {{متن قرآن|إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ}}<ref>«که او اندیشید و سنجید و مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟» سوره مدثر، آیه ۱۸-۱۹.</ref>. | ||
* روش [[قرآن مجید]]، [[تبیین]] مسائل مهمّ [[حق و باطل]] و [[جنود]] هر یک از آن دو و ارائه آن به افراد بوده تا اینکه آنان در آن مسائل مهم [[تفکر]] کنند و با [[انتخاب]] هر یک از آن دو، [[سعادت]] و [[شقاوت]] خود را رقم بزنند. و یکی از مسائل مهم و سونوشتساز، [[انتخاب]] نوع [[ولایت]] [[حق و باطل]] است که در [[قرآن مجید]] [[تبیین]] شده است، لذا [[تفکر]] صحیح، یکی از عوامل مقدماتی برای دیگر شرایط بهرهمندی از [[ولایت]] [[حق]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۶۸-۱۶۹.</ref>. | * روش [[قرآن مجید]]، [[تبیین]] مسائل مهمّ [[حق و باطل]] و [[جنود]] هر یک از آن دو و ارائه آن به افراد بوده تا اینکه آنان در آن مسائل مهم [[تفکر]] کنند و با [[انتخاب]] هر یک از آن دو، [[سعادت]] و [[شقاوت]] خود را رقم بزنند. و یکی از مسائل مهم و سونوشتساز، [[انتخاب]] نوع [[ولایت]] [[حق و باطل]] است که در [[قرآن مجید]] [[تبیین]] شده است، لذا [[تفکر]] صحیح، یکی از عوامل مقدماتی برای دیگر شرایط بهرهمندی از [[ولایت]] [[حق]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۶۸-۱۶۹.</ref>. | ||
== [[تعقل]] == | |||
*{{متن قرآن|وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«و در پیاپی آمدن شب و روز و در بارانی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن آن بدان زنده میدارد و در گرداندن بادها نشانههایی است برای گروهی که خرد میورزند» سوره جاثیه، آیه ۵.</ref>. | *{{متن قرآن|وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«و در پیاپی آمدن شب و روز و در بارانی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن آن بدان زنده میدارد و در گرداندن بادها نشانههایی است برای گروهی که خرد میورزند» سوره جاثیه، آیه ۵.</ref>. | ||
* یکی از ویژگیهای ولایتمداری [[خلیفه الهی]]، [[دعوت به تعقل]] است تا افراد با [[تفکر]] عاقلانه، پی به [[حقانیت]] آنان و گفتههایشان ببرند و [[دست]] از عادتها و [[افکار]] جاهلانه بردارند. [[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}} با [[یادآوری]] نشانههای [[قدرت الهی]]، آنان را به سوی [[تعقل]] صحیح سوق داده، شاید متوجه صراط مستقیم شوند. | * یکی از ویژگیهای ولایتمداری [[خلیفه الهی]]، [[دعوت به تعقل]] است تا افراد با [[تفکر]] عاقلانه، پی به [[حقانیت]] آنان و گفتههایشان ببرند و [[دست]] از عادتها و [[افکار]] جاهلانه بردارند. [[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}} با [[یادآوری]] نشانههای [[قدرت الهی]]، آنان را به سوی [[تعقل]] صحیح سوق داده، شاید متوجه صراط مستقیم شوند. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
* فرق [[عقل]] با [[علم]]، این است که [[عقل]] امری [[فطری]] است، اما [[علم]] امری کسبی است که موجب معلوم شدن مجهول میشود، مانندِ [[علم]] به [[صلاح]] و [[فساد]] امری، اما آنچه [[انسان]] را وادار به عمل طبق آن [[علم]] میسازد، [[عقل]] است. | * فرق [[عقل]] با [[علم]]، این است که [[عقل]] امری [[فطری]] است، اما [[علم]] امری کسبی است که موجب معلوم شدن مجهول میشود، مانندِ [[علم]] به [[صلاح]] و [[فساد]] امری، اما آنچه [[انسان]] را وادار به عمل طبق آن [[علم]] میسازد، [[عقل]] است. | ||
* از لوازم [[تعقل]]، خودداری از [[قبایح]] و [[انزجار]] از آن، [[تدبر]] و عاقبتسنجی امور، [[فهم]] و [[درک]] [[نیکو]]، [[شناخت]] آنچه در [[زندگی مادّی]] و [[معنوی]] به آن نیاز دارد، قبول [[دین حق]] و عمل طبق آن و خودداری [[نَفْس]] از هواها و [[امیال نفسانی]] [[نامشروع]] است. با [[عقل]] است که [[انسان]]، استعداد [[درک]] خیر و رسیدن به هر [[سعادت]] و کمالی را دارد، لذا اگر تعقلگرایی و خِرَدورزی، در [[زندگی]] افراد [[حاکم]] باشد، استعداد بهرهمندی از [[ولایت ولی]] [[حق]] بیشتر خواهد بود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۶۹-۱۷۰.</ref>. | * از لوازم [[تعقل]]، خودداری از [[قبایح]] و [[انزجار]] از آن، [[تدبر]] و عاقبتسنجی امور، [[فهم]] و [[درک]] [[نیکو]]، [[شناخت]] آنچه در [[زندگی مادّی]] و [[معنوی]] به آن نیاز دارد، قبول [[دین حق]] و عمل طبق آن و خودداری [[نَفْس]] از هواها و [[امیال نفسانی]] [[نامشروع]] است. با [[عقل]] است که [[انسان]]، استعداد [[درک]] خیر و رسیدن به هر [[سعادت]] و کمالی را دارد، لذا اگر تعقلگرایی و خِرَدورزی، در [[زندگی]] افراد [[حاکم]] باشد، استعداد بهرهمندی از [[ولایت ولی]] [[حق]] بیشتر خواهد بود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۶۹-۱۷۰.</ref>. | ||
== [[ایمان]] == | |||
*{{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref>. در ندا دهنده به [[ایمان]]، دو قول مطرح شدهاست: | *{{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref>. در ندا دهنده به [[ایمان]]، دو قول مطرح شدهاست: | ||
# [[قرآن]]؛ | # [[قرآن]]؛ | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
* اگر چه ذیل [[آیه]]، [[سرنوشت]] [[بیایمانی]] گذشتگان را بیان میکند، با توجه به دو [[آیه]] بعدی آن [[سوره]]{{متن قرآن|أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ * أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ}}<ref> «پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟ * و آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما میان روز، به آنان فرا رسد و آنان سرگرم بازی (و بازیچه این جهان) باشند؟» سوره اعراف، آیه ۹۷-۹۸.</ref>، عمومیت [[آیه]] برای آیندگان نیز استفاده میشود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۰-۱۷۲.</ref>. | * اگر چه ذیل [[آیه]]، [[سرنوشت]] [[بیایمانی]] گذشتگان را بیان میکند، با توجه به دو [[آیه]] بعدی آن [[سوره]]{{متن قرآن|أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ * أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ}}<ref> «پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟ * و آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما میان روز، به آنان فرا رسد و آنان سرگرم بازی (و بازیچه این جهان) باشند؟» سوره اعراف، آیه ۹۷-۹۸.</ref>، عمومیت [[آیه]] برای آیندگان نیز استفاده میشود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۰-۱۷۲.</ref>. | ||
== [[تسلیم]] == | |||
*{{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و تو رهنمون کوردلان از گمراهیشان نیستی؛ (تو پیام خود را) جز به کسانی که به آیات ما ایمان آوردهاند و (به فرمان ما) گردن نهادهاند، نمیشنوانی» سوره نمل، آیه ۸۱.</ref>. | *{{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و تو رهنمون کوردلان از گمراهیشان نیستی؛ (تو پیام خود را) جز به کسانی که به آیات ما ایمان آوردهاند و (به فرمان ما) گردن نهادهاند، نمیشنوانی» سوره نمل، آیه ۸۱.</ref>. | ||
* کلمه "[[تسلیم]]"، از "[[سلم]]" به معنای ضدّ [[خصومت]] است که حاکی از موافقت شدید در ظاهر و [[باطن]] باشد، به طوری که خلافی در بین نباشد و از لوازم آن معنا [[اطاعت]]، [[انقیاد]]، [[صلح]] و [[رضا]] است. | * کلمه "[[تسلیم]]"، از "[[سلم]]" به معنای ضدّ [[خصومت]] است که حاکی از موافقت شدید در ظاهر و [[باطن]] باشد، به طوری که خلافی در بین نباشد و از لوازم آن معنا [[اطاعت]]، [[انقیاد]]، [[صلح]] و [[رضا]] است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
* [[تسلیم]] [[روح]] و [[قلب]] است که موجب [[تسلیم تن]] و [[عقل]] شده و نیز موجب [[انقیاد]] و [[مطیع]] بودن همراه با [[ایمان]] و [[عمل صالح]] میشود و دارای مراتب [[قوی]] و [[ضعیف]] است؛ مرحله [[قوی]] آن، [[تسلیم]] ظاهری و [[باطنی]] است، در این مرتبه نَه انانیت است و نَه [[تشخص]] نَفْسی و اصلاً خودش را نمیبیند و وجودش [[غرق]] در دریای وجود [[حق]] است: {{متن قرآن|قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست» سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref>. | * [[تسلیم]] [[روح]] و [[قلب]] است که موجب [[تسلیم تن]] و [[عقل]] شده و نیز موجب [[انقیاد]] و [[مطیع]] بودن همراه با [[ایمان]] و [[عمل صالح]] میشود و دارای مراتب [[قوی]] و [[ضعیف]] است؛ مرحله [[قوی]] آن، [[تسلیم]] ظاهری و [[باطنی]] است، در این مرتبه نَه انانیت است و نَه [[تشخص]] نَفْسی و اصلاً خودش را نمیبیند و وجودش [[غرق]] در دریای وجود [[حق]] است: {{متن قرآن|قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست» سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref>. | ||
* بنابراین، [[تسلیم]] یکی از عوامل و زیربنای عوامل دیگر بهرهمندی مانند [[تبعیت]] و [[اطاعت]] است که [[روح]] و [[جسم]] افراد مدعی [[ولایت]] [[حق]]، باید در برابر [[دستورها]] و [[سیره]] [[خلیفه الهی]]، [[تسلیم محض]] باشد؛ ولی بسیاری از افراد در ظاهر ادعای [[تسلیم]] و [[مسلمانی]] مینمایند، اما در [[باطن]] و عمل بر خلاف آن هستند. آنان [[یقین]] دارند که یکی از خواستههای [[خلفای الهی]] {{عم}} بهخصوص صاحبالزمان {{ع}}، داشتن [[تقوای الهی]] و [[اخلاص]] است، ولی بر خلاف [[یقین]] خود عمل میکنند و عملاً مصداق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> هستند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۳-۱۷۴.</ref>. | * بنابراین، [[تسلیم]] یکی از عوامل و زیربنای عوامل دیگر بهرهمندی مانند [[تبعیت]] و [[اطاعت]] است که [[روح]] و [[جسم]] افراد مدعی [[ولایت]] [[حق]]، باید در برابر [[دستورها]] و [[سیره]] [[خلیفه الهی]]، [[تسلیم محض]] باشد؛ ولی بسیاری از افراد در ظاهر ادعای [[تسلیم]] و [[مسلمانی]] مینمایند، اما در [[باطن]] و عمل بر خلاف آن هستند. آنان [[یقین]] دارند که یکی از خواستههای [[خلفای الهی]] {{عم}} بهخصوص صاحبالزمان {{ع}}، داشتن [[تقوای الهی]] و [[اخلاص]] است، ولی بر خلاف [[یقین]] خود عمل میکنند و عملاً مصداق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> هستند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۳-۱۷۴.</ref>. | ||
== [[تبعیت]] و [[اطاعت]] == | |||
*{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱</ref>؛ | *{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۷-۱۵۸؛</ref>. | *{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۷-۱۵۸؛</ref>. | ||
*{{متن قرآن|وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي}}<ref>«و بیگمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰.</ref>. | *{{متن قرآن|وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي}}<ref>«و بیگمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰.</ref>. | ||
=== معنای [[تبعیت]] === | |||
* [[پیروی]] کردن است، اما معنای اصلی آن، عبارت از: "در پی و حرکت پشت سر چیزی که اعم از [[مادّی]] و [[معنوی]] است<ref>مفردات راغب، ص۱۶۲، کلمه تبع.</ref> و اعم از جهت [[فکری]] و عملی است که همراه با [[اختیار]] و [[اراده]] است"<ref>التحقیق، ج۱، ص۳۵۸، کلمه تبع.</ref>. | * [[پیروی]] کردن است، اما معنای اصلی آن، عبارت از: "در پی و حرکت پشت سر چیزی که اعم از [[مادّی]] و [[معنوی]] است<ref>مفردات راغب، ص۱۶۲، کلمه تبع.</ref> و اعم از جهت [[فکری]] و عملی است که همراه با [[اختیار]] و [[اراده]] است"<ref>التحقیق، ج۱، ص۳۵۸، کلمه تبع.</ref>. | ||
* مراد از [[تبعیت]]، [[پیروی]] همهجانبه در [[امور مادّی]] و [[معنوی]]، فردی و [[اجتماعی]] و از جهت [[اعتقادی]] وعملی است. بنابراین، برای [[سعادت]] و بهرهمند شدن از [[ولایت ولی]] [[حق]]، باید واقعاً در عمل و [[اعتقاد]]، تابع و پیرو بود و باید همهجانبه باشد که [[تبعیض]] در [[تبعیت]] و [[مخالفت]] عمدی با یک مورد و [[اصرار]] بر آن و عدم [[توبه]] از آن، [[مخالفت]] با همه موارد دیگر است. | * مراد از [[تبعیت]]، [[پیروی]] همهجانبه در [[امور مادّی]] و [[معنوی]]، فردی و [[اجتماعی]] و از جهت [[اعتقادی]] وعملی است. بنابراین، برای [[سعادت]] و بهرهمند شدن از [[ولایت ولی]] [[حق]]، باید واقعاً در عمل و [[اعتقاد]]، تابع و پیرو بود و باید همهجانبه باشد که [[تبعیض]] در [[تبعیت]] و [[مخالفت]] عمدی با یک مورد و [[اصرار]] بر آن و عدم [[توبه]] از آن، [[مخالفت]] با همه موارد دیگر است. | ||
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. | *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. | ||
=== معنای [[اطاعت]] === | |||
*"عمل کردن توأم با [[اختیار]]، رغبت و [[خضوع]] بر طبق آنچه امر یا [[حُکم]] شده است، پس رغبت و [[اشتیاق]] در عمل، نقش اساسی در [[صدق]] [[اطاعت]] دارد و الّا اگر عمل همراه با [[خضوع]] بدون رغبت باشد، دیگر [[اطاعت]] بر آن [[صدق]] نمیکند، بلکه [[کراهت]] و [[اجبار]] است"<ref>التحقیق، ج۷، ص۱۳۷، کلمه طوع، با مختصر تغییر در آن.</ref>. | *"عمل کردن توأم با [[اختیار]]، رغبت و [[خضوع]] بر طبق آنچه امر یا [[حُکم]] شده است، پس رغبت و [[اشتیاق]] در عمل، نقش اساسی در [[صدق]] [[اطاعت]] دارد و الّا اگر عمل همراه با [[خضوع]] بدون رغبت باشد، دیگر [[اطاعت]] بر آن [[صدق]] نمیکند، بلکه [[کراهت]] و [[اجبار]] است"<ref>التحقیق، ج۷، ص۱۳۷، کلمه طوع، با مختصر تغییر در آن.</ref>. | ||
* بنابراین، اگر در اکثر اطاعتها، اثری و توجه [[قلبی]] [[مشاهده]] نمیشود، شاید علت اصلی آن، همان نداشتن [[شوق]] و رغبت و بر اثر [[عادت]] به آنها باشد و منشأ آن نیز، نداشتن [[شناخت]] و [[معرفت]] صحیح و مؤثر است که در صورت داشتن [[معرفت]]، [[شوق]] و توجه نیز حاصل خواهد شد. | * بنابراین، اگر در اکثر اطاعتها، اثری و توجه [[قلبی]] [[مشاهده]] نمیشود، شاید علت اصلی آن، همان نداشتن [[شوق]] و رغبت و بر اثر [[عادت]] به آنها باشد و منشأ آن نیز، نداشتن [[شناخت]] و [[معرفت]] صحیح و مؤثر است که در صورت داشتن [[معرفت]]، [[شوق]] و توجه نیز حاصل خواهد شد. | ||
=== تفاوت [[تبعیت]] با [[اطاعت]] === | |||
* [[تبعیت]] دارای معنای عامی است که شامل [[اطاعت]] و غیر [[اطاعت]] میشود و [[اطاعت]]، همچنان که معنا شد، در مواردی است که امری یا حکمی باشد. پس [[تبعیت]] علاوه بر آن، شامل عمل کردن بر طبق [[سیره]] و [[رفتار]] نیز خواهد بود. | * [[تبعیت]] دارای معنای عامی است که شامل [[اطاعت]] و غیر [[اطاعت]] میشود و [[اطاعت]]، همچنان که معنا شد، در مواردی است که امری یا حکمی باشد. پس [[تبعیت]] علاوه بر آن، شامل عمل کردن بر طبق [[سیره]] و [[رفتار]] نیز خواهد بود. | ||
* در [[قرآن مجید]]، در ۱۴ مورد، با کلمه {{متن قرآن|أَطِيعُوا}}: | * در [[قرآن مجید]]، در ۱۴ مورد، با کلمه {{متن قرآن|أَطِيعُوا}}: | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
* در این برهه که [[خلیفه]] زمان {{ع}} [[غایب]] هستند، افراد باید از آنچه در [[قرآن کریم]] به آنان امر شده، [[اطاعت]] کنند و چون تشخیص آن، برای اکثر افراد مقدور نیست، لازم است، طبق سفارش [[ائمه اطهار]] {{عم}}، به [[فقیهان]] مراجعه کرده و از آنان در [[امور دینی]]، [[اطاعت]] کنند. آنان نیز برای سهولت در آن، کتابی با عنوان "رساله عملیه"، تألیف کردهاند که حاوی [[واجبات]] و [[محرّمات]] در مسائل فردی و [[اجتماعی]] افراد [[مسلمانان]] بوده که عمل به آنها، موجب [[سعادت]] و [[نجات]] از [[جهنم]] میشود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۴-۱۷۷.</ref>. | * در این برهه که [[خلیفه]] زمان {{ع}} [[غایب]] هستند، افراد باید از آنچه در [[قرآن کریم]] به آنان امر شده، [[اطاعت]] کنند و چون تشخیص آن، برای اکثر افراد مقدور نیست، لازم است، طبق سفارش [[ائمه اطهار]] {{عم}}، به [[فقیهان]] مراجعه کرده و از آنان در [[امور دینی]]، [[اطاعت]] کنند. آنان نیز برای سهولت در آن، کتابی با عنوان "رساله عملیه"، تألیف کردهاند که حاوی [[واجبات]] و [[محرّمات]] در مسائل فردی و [[اجتماعی]] افراد [[مسلمانان]] بوده که عمل به آنها، موجب [[سعادت]] و [[نجات]] از [[جهنم]] میشود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۴-۱۷۷.</ref>. | ||
== داشتن [[خوف]] و [[خشیت الهی]] == | |||
*{{متن قرآن|إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ}}<ref>«تو تنها به آن کس میتوانی بیم دهی که از این قرآن پیروی میکند و از (خداوند) بخشنده در نهان بیم دارد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند نوید ده» سوره یس، آیه ۱۱.</ref>. | *{{متن قرآن|إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ}}<ref>«تو تنها به آن کس میتوانی بیم دهی که از این قرآن پیروی میکند و از (خداوند) بخشنده در نهان بیم دارد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند نوید ده» سوره یس، آیه ۱۱.</ref>. | ||
* [[خشیت]]، انفعالی درونی است که از [[اعتقاد]] به [[عظمت]] موجودی نشأت میگیرد و لازمه آن داشتن [[علم]] و [[عقل]] است که [[عالمان]] با عمل، با [[شناخت]] [[عظمت]] [[الهی]]، فقط از او [[خشیت]] درونی دارند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>. و عاقلان نیز دارای [[خشیت]] درونی از [[عظمت]] پروردگارشان و خائف از [[حسابرسی]] دقیق و عادلانه او در [[روز قیامت]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ}}<ref>«تنها خردمندان پند میپذیرند و از پروردگار خویش میترسند و از سختی حساب هراس دارند» سوره رعد، آیه ۱۹ و ۲۱.</ref>. | * [[خشیت]]، انفعالی درونی است که از [[اعتقاد]] به [[عظمت]] موجودی نشأت میگیرد و لازمه آن داشتن [[علم]] و [[عقل]] است که [[عالمان]] با عمل، با [[شناخت]] [[عظمت]] [[الهی]]، فقط از او [[خشیت]] درونی دارند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>. و عاقلان نیز دارای [[خشیت]] درونی از [[عظمت]] پروردگارشان و خائف از [[حسابرسی]] دقیق و عادلانه او در [[روز قیامت]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ}}<ref>«تنها خردمندان پند میپذیرند و از پروردگار خویش میترسند و از سختی حساب هراس دارند» سوره رعد، آیه ۱۹ و ۲۱.</ref>. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
* بله، در [[حدیث قدسی]] آمده است: {{متن حدیث|وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ نَارِي}}<ref>تأویل الایات، ۹۹.</ref>؛ | * بله، در [[حدیث قدسی]] آمده است: {{متن حدیث|وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ نَارِي}}<ref>تأویل الایات، ۹۹.</ref>؛ | ||
* اما با شرایطی که یکی از آنها، داشتن [[خشیت]] و [[خوف]] از [[عظمت]] [[پروردگار]] و [[حسابرسی]] عادلانه اوست، نَه صِرف ادعا و در [[مقام عمل]]، همچون افراد بیباک و [[لاابالی]]، [[اقدام]] به هر عملی [[نامشروع]] کنند و ذرّهای در وجودشان از [[خوف]] و [[خشیت الهی]] نباشد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۸-۱۷۹.</ref>. | * اما با شرایطی که یکی از آنها، داشتن [[خشیت]] و [[خوف]] از [[عظمت]] [[پروردگار]] و [[حسابرسی]] عادلانه اوست، نَه صِرف ادعا و در [[مقام عمل]]، همچون افراد بیباک و [[لاابالی]]، [[اقدام]] به هر عملی [[نامشروع]] کنند و ذرّهای در وجودشان از [[خوف]] و [[خشیت الهی]] نباشد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۸-۱۷۹.</ref>. | ||
== [[علم]] == | |||
*{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>. | *{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>. | ||
* [[علم]] به معنای [[دانش]] و دانستن است که [[شرف]] [[آدم]] و بنی [[آدم]] بر دیگر موجودات به سبب علمشان بودهاست، زیرا: {{متن حدیث|رَأْسُ الْفَضَائِلِ الْعِلْمُ}}<ref>غررالحکم، ص۴۱، ح۱۶.</ref>؛ سرسلسله [[فضیلت]]، [[علم]] است. اما چه علمی؟ [[علمی]] که موجب گسترش حقبینی{{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref> «و کسانی که آنان را از دانش بهره دادهاند میبینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون میگردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref> و باعث [[ایمان]] به [[حقانیت قرآن]] و [[کرنش]] و [[خضوع]] در پیشگاه آن گردد{{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref> «و تا کسانی که دانش یافتهاند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد و بیگمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۴.</ref>. | * [[علم]] به معنای [[دانش]] و دانستن است که [[شرف]] [[آدم]] و بنی [[آدم]] بر دیگر موجودات به سبب علمشان بودهاست، زیرا: {{متن حدیث|رَأْسُ الْفَضَائِلِ الْعِلْمُ}}<ref>غررالحکم، ص۴۱، ح۱۶.</ref>؛ سرسلسله [[فضیلت]]، [[علم]] است. اما چه علمی؟ [[علمی]] که موجب گسترش حقبینی{{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref> «و کسانی که آنان را از دانش بهره دادهاند میبینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون میگردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref> و باعث [[ایمان]] به [[حقانیت قرآن]] و [[کرنش]] و [[خضوع]] در پیشگاه آن گردد{{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref> «و تا کسانی که دانش یافتهاند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد و بیگمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۴.</ref>. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
# [[علم]] [[آخرت]]، که ثمره اصلی آن تحصیل [[سعادت اخروی]] است، و آن سه [[علم]] است که آنها را [[علم]] [[دین]] گویند. یکی [[علم الهی]]، که به وسیله آن، اصول و [[عقاید]] [[دین]] و احوال [[مبدأ و معاد]] شناخته میشود، و آن اشرف و [[افضل]] [[علوم]] است. و دیگری [[علم اخلاق]]، که به وسیلۀ آن، [[راه]] تحصیل [[سعادت]]، و آنچه به واسطه آن [[نَفْس]] [[نجات]] مییابد یا به [[هلاکت]] میرسد دانسته میشود، و بعد از [[علم الهی]]، [[علمی]] از آن اشرف نیست. | # [[علم]] [[آخرت]]، که ثمره اصلی آن تحصیل [[سعادت اخروی]] است، و آن سه [[علم]] است که آنها را [[علم]] [[دین]] گویند. یکی [[علم الهی]]، که به وسیله آن، اصول و [[عقاید]] [[دین]] و احوال [[مبدأ و معاد]] شناخته میشود، و آن اشرف و [[افضل]] [[علوم]] است. و دیگری [[علم اخلاق]]، که به وسیلۀ آن، [[راه]] تحصیل [[سعادت]]، و آنچه به واسطه آن [[نَفْس]] [[نجات]] مییابد یا به [[هلاکت]] میرسد دانسته میشود، و بعد از [[علم الهی]]، [[علمی]] از آن اشرف نیست. | ||
# [[علم]] [[فقه]]، که به وسیلۀ آن کیفیت [[عبادات]]، معاملات، [[حلال و حرام]]، [[آداب]] و [[احکام]] فهمیده میشود. و تحصیل این سه [[علم]]، لازم است. و همچنین علومی که مقدمات تحصیل این علوماند مانند [[علم]] لغت [[عرب]] و [[حدیث]] و [[تفسیر]]، و لکن [[وجوب]] تحصیل آنها از باب مقدمه است"<ref>معراجالسعادة، ج۲، ص۹۸.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۹-۱۸۱.</ref> | # [[علم]] [[فقه]]، که به وسیلۀ آن کیفیت [[عبادات]]، معاملات، [[حلال و حرام]]، [[آداب]] و [[احکام]] فهمیده میشود. و تحصیل این سه [[علم]]، لازم است. و همچنین علومی که مقدمات تحصیل این علوماند مانند [[علم]] لغت [[عرب]] و [[حدیث]] و [[تفسیر]]، و لکن [[وجوب]] تحصیل آنها از باب مقدمه است"<ref>معراجالسعادة، ج۲، ص۹۸.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۷۹-۱۸۱.</ref> | ||
== [[تلاوت قرآن]] == | |||
*{{متن قرآن|فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ... فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ}}<ref>«اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید!... بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref>. | *{{متن قرآن|فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ... فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ}}<ref>«اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید!... بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref>. | ||
* [[خدای متعال]] به [[مسلمانان]]، سفارش میکند که تا حدّ میسور، [[قرآن]] را که کتاب اوست، [[تلاوت]] و قرائت کنند، [[قرآنی]] که از [[خدای حکیم]] و علیم مطلق نازل شده{{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ}}<ref> «و بیگمان قرآن را از نزد فرزانهای دانا به تو میآموزند» سوره نمل، آیه ۶.</ref> و آن را متّصف به [[حکیم]] کرده است{{متن قرآن|وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ}}<ref> «سوگند به قرآن حکیم» سوره یس، آیه ۲.</ref>. پس هر کس که در برابر آن، زانو بزند و آن را قرائت و [[تلاوت]] کند، مثل این است که در برابر حکیمی نشسته و از او [[حکمت]] میآموزد که موجب کمال و سعادتمندی [[دنیوی]] و [[اخروی]] اوست و سبب [[نجات]] از [[اسارت]] [[دشمن]] [[انسانیت]]، [[شیطان]] میشود و ترک [[قرائت قرآن]] و عمل نکردن به آن، مهجور کردن آن خواهد بود{{متن قرآن|وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref> «و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.</ref> و [[قرآن کریم]] در [[روز قیامت]] از تک تک افراد بیتوجه به آن، در پیشگاه [[الهی]] [[شکایت]] میکند و نتیجه، جز [[شرمساری]] و [[حسرت]] در ترک بهرهمندی از آن، نخواهد بود. قرائت و [[تلاوت قرآن]] [[کریم]] و توجه و [[تدبر]] در [[آیات]] آن و مراعات آن در عمل، عامل مهمی در بهرهمندی از [[ولایت ولی]] [[حق]] است، مخصوصاً در این برهه که [[خلیفه]] [[خدای سبحان]] در [[غیبت]] و از انظار پنهان هستند. | * [[خدای متعال]] به [[مسلمانان]]، سفارش میکند که تا حدّ میسور، [[قرآن]] را که کتاب اوست، [[تلاوت]] و قرائت کنند، [[قرآنی]] که از [[خدای حکیم]] و علیم مطلق نازل شده{{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ}}<ref> «و بیگمان قرآن را از نزد فرزانهای دانا به تو میآموزند» سوره نمل، آیه ۶.</ref> و آن را متّصف به [[حکیم]] کرده است{{متن قرآن|وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ}}<ref> «سوگند به قرآن حکیم» سوره یس، آیه ۲.</ref>. پس هر کس که در برابر آن، زانو بزند و آن را قرائت و [[تلاوت]] کند، مثل این است که در برابر حکیمی نشسته و از او [[حکمت]] میآموزد که موجب کمال و سعادتمندی [[دنیوی]] و [[اخروی]] اوست و سبب [[نجات]] از [[اسارت]] [[دشمن]] [[انسانیت]]، [[شیطان]] میشود و ترک [[قرائت قرآن]] و عمل نکردن به آن، مهجور کردن آن خواهد بود{{متن قرآن|وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref> «و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.</ref> و [[قرآن کریم]] در [[روز قیامت]] از تک تک افراد بیتوجه به آن، در پیشگاه [[الهی]] [[شکایت]] میکند و نتیجه، جز [[شرمساری]] و [[حسرت]] در ترک بهرهمندی از آن، نخواهد بود. قرائت و [[تلاوت قرآن]] [[کریم]] و توجه و [[تدبر]] در [[آیات]] آن و مراعات آن در عمل، عامل مهمی در بهرهمندی از [[ولایت ولی]] [[حق]] است، مخصوصاً در این برهه که [[خلیفه]] [[خدای سبحان]] در [[غیبت]] و از انظار پنهان هستند. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
* [[فلسفه]] [[تشویق]] و [[ترغیب]] به [[تلاوت قرآن]]، برای [[تبعیت]] و عملکردن به [[آیات]] آن است و سفارش به [[تلاوت قرآن]]، فقط صرف قرائت آن نیست، اگر چه معنای [[تلاوت]]، قرائت باشد؛ لذا [[قرآن کریم]]، [[تلاوت]] را موجب ازیاد [[عنایت ویژه]] [[فضل الهی]] دانسته است{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref> «کسانی که کتاب خداوند را میخوانند و نماز را برپا میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم پنهان و آشکار میبخشند، به داد و ستدی امید بستهاند که هرگز زیان ندارد تا پاداشهایشان را تمام بدهد و از بخشش خویش به (پاداش) آنان بیفزاید که او آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره فاطر، آیه ۲۹-۳۰.</ref> و [[فضل الهی]] در صورتی شامل افراد [[مسلمان]] میشود که موجبات آن را فراهم سازند و یکی از آن موجبات، [[قرائت قرآن]] و عمل کردن به [[آیات]] آن خواهد بود؛ و [[حدیث شریف]] مؤید مطلب است: "[[حضرت]] [[جعفر بن محمد]] {{ع}} درباره [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ}}<ref>«کسانی که بدانها کتاب (آسمانی) دادهایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است میخوانند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.</ref>، میفرماید: آنان افرادی هستند که آیاتش را میخوانند و [[تفقّه]] در آن [[آیات]] میکنند و به احکامش عمل میکنند و [[امیدوار]] وعدههایش میباشند و از وعیدش میترسند و از داستانهایش [[عبرت]] و [[اندرز]] میگیرند و فرمانهایش را [[اطاعت]] میکنند و از نواهیاش [[پرهیز]] میکنند. به [[خدا]] [[سوگند]]، [[قرآن]] برای حفظ کردن [[آیات]] و درس دادن حروفش و [[تلاوت]] کردن سورههایش و درس دادن ده جزء و پنج جزئش نیست؛ حروفش را حفظ کردند، ولی حدودش را ضایع کردند! [[قرآن]] برای اندیشیدن در آیاتش و عمل کردن به احکامش است و [[خدای تعالی]] فرموده: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>، کتابی به سوی تو فرو فرستادیم که [[مبارک]] است برای اینکه در آیاتش [[اندیشه]] و [[تدبر]] کنند. بدانید خدای شما را بیامرزد که [[دین خدا]] یکی است و [[تمام دین]] هدایتکننده است و عالم عامل را به سوی [[بهشت]] برگرداند و [[مخالف]] را به سوی [[دوزخ]] برد؛ [[ایمان]] تنها به [[آرزو]] نیست، بلکه [[اقرار]] به [[قلب]] و عمل کردن به اعضا و جوارح است و [[تصدیق]] کردن با کارهای [[شایسته]] است و در این عصر، [[ستم]] آشکار است، [[وفا]] کم است، [[سنّت]] واگذاشته شده، [[بدعت]] آشکار گردیده، و [[مردم]] در کارهای [[زشت]] یکدیگر را کمک میکنند. [[حیا]] از میان رفته، [[معرفت]] نابود شده، [[نادانی]] بهجا مانده، نمیبینی جز [[ستمگران]] صاحب [[دنیا]] که برای [[دنیا]] [[خشنود]]، یا [[خشمگین]] گردند و بهواسطه [[دنیا]] با یک دیگر میجنگند؛ [[مردمان]] [[شایسته]] رفتند و [[مردمان]] رذلی که مانند سبوس جو و تفاله خرماست بهجا ماندند!"<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ {{ع}} فِي قَوْلِهِ تَعَالَی {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ}} قَالَ يُرَتِّلُونَ آيَاتِهِ وَ يَتَفَقَّهُونَ فِيهِ وَ يَعْمَلُونَ بِأَحْكَامِهِ وَ يَرْجُونَ وَعْدَهُ وَ يَخَافُونَ وَعِيدَهُ وَ يَعْتَبِرُونَ بِقِصَصِهِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِأَوَامِرِهِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْ نَوَاهِيهِ مَا هُوَ وَ الله حِفْظَ آيَاتِهِ وَ دَرْسَ حُرُوفِهِ وَ تِلَاوَةَ سُوَرِهِ وَ دَرْسَ أَعْشَارِهِ وَ أَخْمَاسِهِ حَفِظُوا حُرُوفَهُ وَ أَضَاعُوا حُدُودَهُ وَ إِنَّمَا تَدَبُّرُ آيَاتِهِ وَ الْعَمَلُ بِأَحْكَامِهِ قَالَ الله تَعَالَی {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ}} وَ اعْلَمُوا رَحِمَكُمُ الله أَنَّ سَبِيلَ الله سَبِيلٌ وَاحِدٌ وَ جِمَاعُهَا الْهُدَی وَ مَصِيرُ الْعَالِمِ الْعَامِلِ بِهَا الْجَنَّةُ وَ الْمُخَالِفِ لَهَا النَّارُ وَ إِنَّمَا الْإِيمَانُ لَيْسَ بِالتَّمَنِّي وَ لَكِنْ مَا ثَبَتَ فِي الْقَلْبِ وَ عَمِلَتْ بِهِ الْجَوَارِحُ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ الصَّالِحَةُ وَ الْيَوْمَ فَقَدْ ظَهَرَ الْجَفَاءُ وَ قَلَّ الْوَفَاءُ وَ تُرِكَتِ السُّنَّةُ وَ ظَهَرَتِ الْبِدْعَةُ وَ تَوَاخَی النَّاسُ عَلَی الْفُجُورِ وَ ذَهَبَ مِنْكُمُ الْحَيَاءُ وَ زَالَتِ الْمَعْرِفَةُ وَ بَقِيَتِ الْجَهَالَةُ مَا تَرَی إِلَّا مُتْرَفاً صَاحِبَ دُنْيَا لَهَا يَرْضَی وَ لَهَا يَغْضَبُ وَ عَلَيْهَا يُقَاتِلُ ذَهَبَ الصَّالِحُونَ وَ بَقِيَتْ تُفَالَةُ الشَّعِيرِ وَ حُثَالَةُ التَّمْرِ}}؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۷۹، الباب التاسع عشر فی قراءة القرآن؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷؛ </ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۸۱-۱۸۴.</ref> | * [[فلسفه]] [[تشویق]] و [[ترغیب]] به [[تلاوت قرآن]]، برای [[تبعیت]] و عملکردن به [[آیات]] آن است و سفارش به [[تلاوت قرآن]]، فقط صرف قرائت آن نیست، اگر چه معنای [[تلاوت]]، قرائت باشد؛ لذا [[قرآن کریم]]، [[تلاوت]] را موجب ازیاد [[عنایت ویژه]] [[فضل الهی]] دانسته است{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref> «کسانی که کتاب خداوند را میخوانند و نماز را برپا میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم پنهان و آشکار میبخشند، به داد و ستدی امید بستهاند که هرگز زیان ندارد تا پاداشهایشان را تمام بدهد و از بخشش خویش به (پاداش) آنان بیفزاید که او آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره فاطر، آیه ۲۹-۳۰.</ref> و [[فضل الهی]] در صورتی شامل افراد [[مسلمان]] میشود که موجبات آن را فراهم سازند و یکی از آن موجبات، [[قرائت قرآن]] و عمل کردن به [[آیات]] آن خواهد بود؛ و [[حدیث شریف]] مؤید مطلب است: "[[حضرت]] [[جعفر بن محمد]] {{ع}} درباره [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ}}<ref>«کسانی که بدانها کتاب (آسمانی) دادهایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است میخوانند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.</ref>، میفرماید: آنان افرادی هستند که آیاتش را میخوانند و [[تفقّه]] در آن [[آیات]] میکنند و به احکامش عمل میکنند و [[امیدوار]] وعدههایش میباشند و از وعیدش میترسند و از داستانهایش [[عبرت]] و [[اندرز]] میگیرند و فرمانهایش را [[اطاعت]] میکنند و از نواهیاش [[پرهیز]] میکنند. به [[خدا]] [[سوگند]]، [[قرآن]] برای حفظ کردن [[آیات]] و درس دادن حروفش و [[تلاوت]] کردن سورههایش و درس دادن ده جزء و پنج جزئش نیست؛ حروفش را حفظ کردند، ولی حدودش را ضایع کردند! [[قرآن]] برای اندیشیدن در آیاتش و عمل کردن به احکامش است و [[خدای تعالی]] فرموده: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>، کتابی به سوی تو فرو فرستادیم که [[مبارک]] است برای اینکه در آیاتش [[اندیشه]] و [[تدبر]] کنند. بدانید خدای شما را بیامرزد که [[دین خدا]] یکی است و [[تمام دین]] هدایتکننده است و عالم عامل را به سوی [[بهشت]] برگرداند و [[مخالف]] را به سوی [[دوزخ]] برد؛ [[ایمان]] تنها به [[آرزو]] نیست، بلکه [[اقرار]] به [[قلب]] و عمل کردن به اعضا و جوارح است و [[تصدیق]] کردن با کارهای [[شایسته]] است و در این عصر، [[ستم]] آشکار است، [[وفا]] کم است، [[سنّت]] واگذاشته شده، [[بدعت]] آشکار گردیده، و [[مردم]] در کارهای [[زشت]] یکدیگر را کمک میکنند. [[حیا]] از میان رفته، [[معرفت]] نابود شده، [[نادانی]] بهجا مانده، نمیبینی جز [[ستمگران]] صاحب [[دنیا]] که برای [[دنیا]] [[خشنود]]، یا [[خشمگین]] گردند و بهواسطه [[دنیا]] با یک دیگر میجنگند؛ [[مردمان]] [[شایسته]] رفتند و [[مردمان]] رذلی که مانند سبوس جو و تفاله خرماست بهجا ماندند!"<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ {{ع}} فِي قَوْلِهِ تَعَالَی {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ}} قَالَ يُرَتِّلُونَ آيَاتِهِ وَ يَتَفَقَّهُونَ فِيهِ وَ يَعْمَلُونَ بِأَحْكَامِهِ وَ يَرْجُونَ وَعْدَهُ وَ يَخَافُونَ وَعِيدَهُ وَ يَعْتَبِرُونَ بِقِصَصِهِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِأَوَامِرِهِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْ نَوَاهِيهِ مَا هُوَ وَ الله حِفْظَ آيَاتِهِ وَ دَرْسَ حُرُوفِهِ وَ تِلَاوَةَ سُوَرِهِ وَ دَرْسَ أَعْشَارِهِ وَ أَخْمَاسِهِ حَفِظُوا حُرُوفَهُ وَ أَضَاعُوا حُدُودَهُ وَ إِنَّمَا تَدَبُّرُ آيَاتِهِ وَ الْعَمَلُ بِأَحْكَامِهِ قَالَ الله تَعَالَی {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ}} وَ اعْلَمُوا رَحِمَكُمُ الله أَنَّ سَبِيلَ الله سَبِيلٌ وَاحِدٌ وَ جِمَاعُهَا الْهُدَی وَ مَصِيرُ الْعَالِمِ الْعَامِلِ بِهَا الْجَنَّةُ وَ الْمُخَالِفِ لَهَا النَّارُ وَ إِنَّمَا الْإِيمَانُ لَيْسَ بِالتَّمَنِّي وَ لَكِنْ مَا ثَبَتَ فِي الْقَلْبِ وَ عَمِلَتْ بِهِ الْجَوَارِحُ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ الصَّالِحَةُ وَ الْيَوْمَ فَقَدْ ظَهَرَ الْجَفَاءُ وَ قَلَّ الْوَفَاءُ وَ تُرِكَتِ السُّنَّةُ وَ ظَهَرَتِ الْبِدْعَةُ وَ تَوَاخَی النَّاسُ عَلَی الْفُجُورِ وَ ذَهَبَ مِنْكُمُ الْحَيَاءُ وَ زَالَتِ الْمَعْرِفَةُ وَ بَقِيَتِ الْجَهَالَةُ مَا تَرَی إِلَّا مُتْرَفاً صَاحِبَ دُنْيَا لَهَا يَرْضَی وَ لَهَا يَغْضَبُ وَ عَلَيْهَا يُقَاتِلُ ذَهَبَ الصَّالِحُونَ وَ بَقِيَتْ تُفَالَةُ الشَّعِيرِ وَ حُثَالَةُ التَّمْرِ}}؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۷۹، الباب التاسع عشر فی قراءة القرآن؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۷؛ </ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۸۱-۱۸۴.</ref> | ||
== [[تقوا]] == | |||
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref>؛ | *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref>؛ | ||
* ای کسانی که [[ایمان]] آوردهاید! آن گونه که [[حقّ]] [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] است، از [[خدا]] بپرهیزید! و از [[دنیا]] نروید، مگر اینکه [[مسلمان]] باشید! و [[اسلام حقیقی]] را که همان داشتن تقواست، تا پایان [[عمر]]، حفظ کنید! | * ای کسانی که [[ایمان]] آوردهاید! آن گونه که [[حقّ]] [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] است، از [[خدا]] بپرهیزید! و از [[دنیا]] نروید، مگر اینکه [[مسلمان]] باشید! و [[اسلام حقیقی]] را که همان داشتن تقواست، تا پایان [[عمر]]، حفظ کنید! | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
* مسافر هم بدون توشه نمیتواند [[سفر]] کند و توشه مناسب برای طی [[سفر]] [[عمر]]، جز [[تقوا]] نیست و اگر کسی رهتوشه نداشت، در بین [[راه]] میماند و راهزن به سراغ او میآید، راهزنی همچون [[شیطان]] که بر [[راه مستقیم]] کمین کرده که افراد وامانده را [[غارت]] کند و [[فضایل اخلاقی]] و صفات [[نیک]] [[انسانی]] را از آنان برباید؛ لذا [[برترین]] توشه [[راه]] برای [[سفر]] به سوی [[حق تعالی]] که [[انسان]] با آن، توان طی [[راه]] طولانی را دارد، [[تقوا]] است و [[بهترین]] [[لباس]] برای پوشیدن و رفتن به [[دیدار]] پُر مِهر [[مهربان]] [[خدای سبحان]]، هم [[لباس تقوا]] خواهد بود: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامهای را فرو فرستادهایم که شرمگاههای شما را میپوشاند و (نیز) جامهای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۸۵-۱۸۷.</ref> | * مسافر هم بدون توشه نمیتواند [[سفر]] کند و توشه مناسب برای طی [[سفر]] [[عمر]]، جز [[تقوا]] نیست و اگر کسی رهتوشه نداشت، در بین [[راه]] میماند و راهزن به سراغ او میآید، راهزنی همچون [[شیطان]] که بر [[راه مستقیم]] کمین کرده که افراد وامانده را [[غارت]] کند و [[فضایل اخلاقی]] و صفات [[نیک]] [[انسانی]] را از آنان برباید؛ لذا [[برترین]] توشه [[راه]] برای [[سفر]] به سوی [[حق تعالی]] که [[انسان]] با آن، توان طی [[راه]] طولانی را دارد، [[تقوا]] است و [[بهترین]] [[لباس]] برای پوشیدن و رفتن به [[دیدار]] پُر مِهر [[مهربان]] [[خدای سبحان]]، هم [[لباس تقوا]] خواهد بود: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامهای را فرو فرستادهایم که شرمگاههای شما را میپوشاند و (نیز) جامهای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۸۵-۱۸۷.</ref> | ||
== [[صدق]] == | |||
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. | *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. | ||
* [[آیه شریفه]] افراد [[مؤمن]] را به [[تقوای الهی]] فراخوانده و امر به [[همراهی با صادقان]] میکند، که [[همراهی]] فیزیکی و بدنی نیست، بلکه [[همراهی]] در صفات و [[سیره]] آنان بوده و داشتن [[صدق]] و [[راستی]] همچون آنان است و مصداق اتم و اکمل [[صادقان]]، [[خلفای الهی]] {{عم}} از جمله [[ائمه اطهار]] {{عم}} هستند که [[خدای متعال]] شرط [[همراهی]] و داشتن [[ولایت]] آنان را، داشتن [[صداقت]] قرار میدهد. | * [[آیه شریفه]] افراد [[مؤمن]] را به [[تقوای الهی]] فراخوانده و امر به [[همراهی با صادقان]] میکند، که [[همراهی]] فیزیکی و بدنی نیست، بلکه [[همراهی]] در صفات و [[سیره]] آنان بوده و داشتن [[صدق]] و [[راستی]] همچون آنان است و مصداق اتم و اکمل [[صادقان]]، [[خلفای الهی]] {{عم}} از جمله [[ائمه اطهار]] {{عم}} هستند که [[خدای متعال]] شرط [[همراهی]] و داشتن [[ولایت]] آنان را، داشتن [[صداقت]] قرار میدهد. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
* لذا محققی درباره آن مینویسد: "معنای اصلی [[صدق]]، عبارت از تمامیت و صحت از خلاف و برحق بودن است و آن معنا، نسبت به موارد، مختلف میشود: [[صدق]] در [[اعتقاد]]، اینکه آن [[مطابق حق]] ثابت باشد؛ [[صدق]] در اظهار [[اعتقاد]]، اینکه آن اظهار، مطابق [[اعتقاد]] بدون [[نفاق]] باشد؛ [[صدق در قول]] و خبر، اینکه مطابق آنچه خبر داده، باشد؛ [[صدق در قول]] انشایی، اینکه انشای شخص، مطابق قلبش و صمیم نیتش و باطنش باشد؛ [[صدق]] در [[احساس]]، اینکه [[احساس]] صحیح تام، بنابر آنچه در متن واقع است، باشد و [[صدق]] در عمل، اینکه تام از جمیع جهات و شرایط باشد، [[صدق]] در مطلق امور، به اینکه صادق در [[اعتقاد]]، قول و عمل باشد"<ref>التحقیق، ج۶، ص۲۴۸، کلمه صدق.</ref>. | * لذا محققی درباره آن مینویسد: "معنای اصلی [[صدق]]، عبارت از تمامیت و صحت از خلاف و برحق بودن است و آن معنا، نسبت به موارد، مختلف میشود: [[صدق]] در [[اعتقاد]]، اینکه آن [[مطابق حق]] ثابت باشد؛ [[صدق]] در اظهار [[اعتقاد]]، اینکه آن اظهار، مطابق [[اعتقاد]] بدون [[نفاق]] باشد؛ [[صدق در قول]] و خبر، اینکه مطابق آنچه خبر داده، باشد؛ [[صدق در قول]] انشایی، اینکه انشای شخص، مطابق قلبش و صمیم نیتش و باطنش باشد؛ [[صدق]] در [[احساس]]، اینکه [[احساس]] صحیح تام، بنابر آنچه در متن واقع است، باشد و [[صدق]] در عمل، اینکه تام از جمیع جهات و شرایط باشد، [[صدق]] در مطلق امور، به اینکه صادق در [[اعتقاد]]، قول و عمل باشد"<ref>التحقیق، ج۶، ص۲۴۸، کلمه صدق.</ref>. | ||
* یکی از عوامل مهمّ بهرهمندی از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]]، دارا بودن صفت [[صدق]] و [[صداقت]] در همه امور گفتاری، نوشتاری، انشایی و عملی است و کسی میتواند ادعای [[ولایت ولی]] [[حق]] را بکند که در همه امور [[زندگی]] خود، [[صادق]] باشد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۸۷-۱۸۸.</ref>. | * یکی از عوامل مهمّ بهرهمندی از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]]، دارا بودن صفت [[صدق]] و [[صداقت]] در همه امور گفتاری، نوشتاری، انشایی و عملی است و کسی میتواند ادعای [[ولایت ولی]] [[حق]] را بکند که در همه امور [[زندگی]] خود، [[صادق]] باشد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۸۷-۱۸۸.</ref>. | ||
== [[اخلاص]] == | |||
*{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>. | *{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>. | ||
* بر پیشانی افراد، [[مرگ]] و [[ملاقات]] با [[خدای متعال]] را نوشتهاند و بدون استثنا همه به سوی مردن میروند. لقای [[پروردگار]] دو حالت متفاوت همراه با مِهر یا [[قهر]] و [[غضب]] است. در [[آیه شریفه]] برای لقای پُر مهر [[الهی]]، به [[پیامبر اعظم]] {{صل}}، [[امر]] شده که افراد را به دو امر مهم و اساسی سفارش کند و آن [[عمل صالح]] و [[اخلاص]] در آن است، که هر کس خواهان آن لقا است، باید [[مقید]] به آن دو باشد وگرنه هنگام لقا، گرفتار [[قهر]] [[الهی]] و از [[فوز عظیم]] مهر [[الهی]] بیبهره خواهد شد. | * بر پیشانی افراد، [[مرگ]] و [[ملاقات]] با [[خدای متعال]] را نوشتهاند و بدون استثنا همه به سوی مردن میروند. لقای [[پروردگار]] دو حالت متفاوت همراه با مِهر یا [[قهر]] و [[غضب]] است. در [[آیه شریفه]] برای لقای پُر مهر [[الهی]]، به [[پیامبر اعظم]] {{صل}}، [[امر]] شده که افراد را به دو امر مهم و اساسی سفارش کند و آن [[عمل صالح]] و [[اخلاص]] در آن است، که هر کس خواهان آن لقا است، باید [[مقید]] به آن دو باشد وگرنه هنگام لقا، گرفتار [[قهر]] [[الهی]] و از [[فوز عظیم]] مهر [[الهی]] بیبهره خواهد شد. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
* [[اخلاص]] یکی از عواملی است که تحقق و تأثیر دیگر عوامل، وابسته به آن است و با نبودن آن، دیگر عوامل در [[حکم]] معدوم هستند. بنابراین، [[اخلاص]] یکی از ارکان و شرط اساسی برای بهرهمندی از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]] است که باید، زینتبخش ظاهری و [[باطنی]] همه [[اعمال]] باشد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۸۸-۱۹۰.</ref>. | * [[اخلاص]] یکی از عواملی است که تحقق و تأثیر دیگر عوامل، وابسته به آن است و با نبودن آن، دیگر عوامل در [[حکم]] معدوم هستند. بنابراین، [[اخلاص]] یکی از ارکان و شرط اساسی برای بهرهمندی از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]] است که باید، زینتبخش ظاهری و [[باطنی]] همه [[اعمال]] باشد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۸۸-۱۹۰.</ref>. | ||
== [[عمل صالح]] == | |||
* به هر فعلی که از روی قصد باشد، عمل میگویند و فرق آن با فعل، اینکه عمل اخصّ از فعل است و فعل را به [[افعال]] حیوانات یا جمادات که بدون قصد صادر میشود، میگویند، اما کمتر اتفاق میافتد که به فعل حیوانات، اطلاق عمل شود؛ و عمل در [[اعمال شایسته]] و ناشایست استعمال میشود. | * به هر فعلی که از روی قصد باشد، عمل میگویند و فرق آن با فعل، اینکه عمل اخصّ از فعل است و فعل را به [[افعال]] حیوانات یا جمادات که بدون قصد صادر میشود، میگویند، اما کمتر اتفاق میافتد که به فعل حیوانات، اطلاق عمل شود؛ و عمل در [[اعمال شایسته]] و ناشایست استعمال میشود. | ||
* عمل با مشتقاتش، در [[قرآن مجید]]، ٣۱٣ بار استعمال شده است، به صورت مطلق که شامل [[حسنه]] و [[سیئه]] میشود و مختص هر یک از آن دو، مطرح شده است. طبق بررسی اجمالی، حدود ۸٠ بار به صورت مختص [[عمل صالح]] همراه با [[ایمان]]، در [[قرآن]] آمده است که حاکی از ملازمه و مکمل هم بودن [[ایمان]] و [[عمل صالح]] است: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>؛ | * عمل با مشتقاتش، در [[قرآن مجید]]، ٣۱٣ بار استعمال شده است، به صورت مطلق که شامل [[حسنه]] و [[سیئه]] میشود و مختص هر یک از آن دو، مطرح شده است. طبق بررسی اجمالی، حدود ۸٠ بار به صورت مختص [[عمل صالح]] همراه با [[ایمان]]، در [[قرآن]] آمده است که حاکی از ملازمه و مکمل هم بودن [[ایمان]] و [[عمل صالح]] است: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>؛ | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
* در اهمیت [[عمل صالح]]، همین بس که افراد در لحظه [[مرگ]]، آرزوی آن را میکنند و ملتمسانه از [[پروردگار]] [[متعال]] درخواست تأخیر و بازگشت به [[دنیا]] برای انجام آن را دارند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد میگوید: پروردگارا! مرا باز گردانید! * شاید من در آنچه وا نهادهام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۹۹-۱۰۰.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۰-۱۹۲.</ref> | * در اهمیت [[عمل صالح]]، همین بس که افراد در لحظه [[مرگ]]، آرزوی آن را میکنند و ملتمسانه از [[پروردگار]] [[متعال]] درخواست تأخیر و بازگشت به [[دنیا]] برای انجام آن را دارند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد میگوید: پروردگارا! مرا باز گردانید! * شاید من در آنچه وا نهادهام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۹۹-۱۰۰.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۰-۱۹۲.</ref> | ||
== [[عمل به واجبات]] == | |||
* در این قسمت به بعضی از [[واجبات]] اشاره میشود. بنابراین، اهمیت دادن و عمل کردن به [[واجبات]] دیگر<ref>برای اطلاع بیشتر از واجبات، به رساله مراجع عظام رجوع شود.</ref>، از عوامل بهرهمندی از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]] محسوب میشوند. | * در این قسمت به بعضی از [[واجبات]] اشاره میشود. بنابراین، اهمیت دادن و عمل کردن به [[واجبات]] دیگر<ref>برای اطلاع بیشتر از واجبات، به رساله مراجع عظام رجوع شود.</ref>، از عوامل بهرهمندی از [[ولایت]] [[خلیفه الهی]] محسوب میشوند. | ||
===۱. [[اقامه نماز]] === | |||
* [[نماز]] از جهت حکمی به دو قِسم تقسیم میشود: نمازهای [[واجب]]؛ نمازهای [[مستحب]]؛ و آنچه در این عنوان، مقصود است، نمازهای [[واجب]]<ref>البته نمازهای واجب نیز به دو قِسم عینی (مانند نمازهای پنجگانه و نماز آیات) و کفایی تقسیم میشود. واجب کفایی، تکلیفی است که اقدام فردی یا افرادی بر انجام آن، موجب سقوط وجوب آن از دیگران میشود؛ مانند نماز میّت....</ref> است که ترک آنها جایز نیست: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا}}<ref>«نماز را برپا دارید که نماز بر مؤمنان فریضهای است که زمان معیّن دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۳.</ref>. | * [[نماز]] از جهت حکمی به دو قِسم تقسیم میشود: نمازهای [[واجب]]؛ نمازهای [[مستحب]]؛ و آنچه در این عنوان، مقصود است، نمازهای [[واجب]]<ref>البته نمازهای واجب نیز به دو قِسم عینی (مانند نمازهای پنجگانه و نماز آیات) و کفایی تقسیم میشود. واجب کفایی، تکلیفی است که اقدام فردی یا افرادی بر انجام آن، موجب سقوط وجوب آن از دیگران میشود؛ مانند نماز میّت....</ref> است که ترک آنها جایز نیست: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا}}<ref>«نماز را برپا دارید که نماز بر مؤمنان فریضهای است که زمان معیّن دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۳.</ref>. | ||
* آنچه اهمیت دارد، این است که با شرایط ظاهری و [[باطنی]] انجام داده شود؛ [[احکام فقهی]]، عهدهدار بیان شرایط ظاهری<ref>برای اطلاع بیشتر از شرایط ظاهری نماز و احکام فقهی آن، به رسالههای مراجع عظام، رجوع شود.</ref> است؛ برخی شرایط [[باطنی]] آن، عبارت از اهمیت دادن به آن و مقّدم داشتن آن بر [[اعمال]] روزانه و ادا در اول وقت با [[حضور قلب]] و داشتن [[خضوع]] و [[خشوع قلبی]] و توجه کردن به کلمات [[نماز]] خواهد بود. اکثر افراد، توجهی به شرایط [[معنوی]] [[نماز]] ندارند و با بیمیلی و [[عجله]] در اتمام آن یا با حالت کسالت و بیحالی بهجا میآورند و هنگام [[نماز]]، آنچه از کارهای روزمّره را فراموش کردهاند، [[یادآوری]] و سیاستگذاری میکنند، لذا از ثمرات [[معنوی]] آن، بیبهره میشوند. | * آنچه اهمیت دارد، این است که با شرایط ظاهری و [[باطنی]] انجام داده شود؛ [[احکام فقهی]]، عهدهدار بیان شرایط ظاهری<ref>برای اطلاع بیشتر از شرایط ظاهری نماز و احکام فقهی آن، به رسالههای مراجع عظام، رجوع شود.</ref> است؛ برخی شرایط [[باطنی]] آن، عبارت از اهمیت دادن به آن و مقّدم داشتن آن بر [[اعمال]] روزانه و ادا در اول وقت با [[حضور قلب]] و داشتن [[خضوع]] و [[خشوع قلبی]] و توجه کردن به کلمات [[نماز]] خواهد بود. اکثر افراد، توجهی به شرایط [[معنوی]] [[نماز]] ندارند و با بیمیلی و [[عجله]] در اتمام آن یا با حالت کسالت و بیحالی بهجا میآورند و هنگام [[نماز]]، آنچه از کارهای روزمّره را فراموش کردهاند، [[یادآوری]] و سیاستگذاری میکنند، لذا از ثمرات [[معنوی]] آن، بیبهره میشوند. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
* [[حضرت عیسی]] {{ع}} میفرماید: [[خدای متعال]] مرا تا زنده هستم، به [[نماز]] و [[زکات]] سفارش کرده است. | * [[حضرت عیسی]] {{ع}} میفرماید: [[خدای متعال]] مرا تا زنده هستم، به [[نماز]] و [[زکات]] سفارش کرده است. | ||
* قید {{متن قرآن|مَا دُمْتُ حَيًّا}}، تا زنده هستم؛ بعضی از مسلکها و [[عقیدههای باطل]] را رد میکند که عدهای با ادعای رسیدن به [[مقامات]] و حالات [[یقین]]، خود را [[بینیاز]] از [[نماز]] دانسته و آن را ترک میکنند! در [[احادیث]]، سَبُک شمردن [[نماز]] و ترک آن، موجب [[محروم]] شدن از [[شفاعت]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} دانسته شده که حاکی از اهمیت [[نماز]] است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ {{ع}} لَمَّا حَضَرَ أَبِيَ الْوَفَاةُ قَالَ لِي يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ}}<ref>وسائلالشیعة، ج۴، ص۲۴، باب ۶، باب تحریم الاستخفاف بالصلاة، ح۴۴۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۳-۱۹۴.</ref> | * قید {{متن قرآن|مَا دُمْتُ حَيًّا}}، تا زنده هستم؛ بعضی از مسلکها و [[عقیدههای باطل]] را رد میکند که عدهای با ادعای رسیدن به [[مقامات]] و حالات [[یقین]]، خود را [[بینیاز]] از [[نماز]] دانسته و آن را ترک میکنند! در [[احادیث]]، سَبُک شمردن [[نماز]] و ترک آن، موجب [[محروم]] شدن از [[شفاعت]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} دانسته شده که حاکی از اهمیت [[نماز]] است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ {{ع}} لَمَّا حَضَرَ أَبِيَ الْوَفَاةُ قَالَ لِي يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ}}<ref>وسائلالشیعة، ج۴، ص۲۴، باب ۶، باب تحریم الاستخفاف بالصلاة، ح۴۴۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۳-۱۹۴.</ref> | ||
===۲. پرداخت [[زکات]] === | |||
*{{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت. بیگمان خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست» سوره بقره، آیه ۱۱۰.</ref>. | *{{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت. بیگمان خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست» سوره بقره، آیه ۱۱۰.</ref>. | ||
* کلمه "زکاة" اسم مصدر "زکو و زکاء"، به معنای [[مال]] زَکوی است<ref>قاموس قرآن، ج۳، ص۱۶۸ و ۱۷۰، کلمه زکو.</ref>. [[زکات]] ٣۴ بار در [[قرآن مجید]] بهکار رفته و در بیشترِ موارد، مراد از [[زکات]]، [[مالی]] است که در [[راه]] [[خدای سبحان]] داده شده و به [[مصرف]] میرسد؛ و در بیشتر موارد نیز، همراه با [[نماز]] (صلاة) استعمال شده است. | * کلمه "زکاة" اسم مصدر "زکو و زکاء"، به معنای [[مال]] زَکوی است<ref>قاموس قرآن، ج۳، ص۱۶۸ و ۱۷۰، کلمه زکو.</ref>. [[زکات]] ٣۴ بار در [[قرآن مجید]] بهکار رفته و در بیشترِ موارد، مراد از [[زکات]]، [[مالی]] است که در [[راه]] [[خدای سبحان]] داده شده و به [[مصرف]] میرسد؛ و در بیشتر موارد نیز، همراه با [[نماز]] (صلاة) استعمال شده است. | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
* [[فلسفه]] [[گرفتن زکات]] و [[وجوب]] آن را همچنان که در [[قرآن مجید]] به آن تصریح شده: {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا}}<ref>«از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref>؛ | * [[فلسفه]] [[گرفتن زکات]] و [[وجوب]] آن را همچنان که در [[قرآن مجید]] به آن تصریح شده: {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا}}<ref>«از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref>؛ | ||
* در دو چیز میتوان خلاصه کرد: [[تطهیر]] [[مال]]؛ [[تطهیر]] [[جان]] و جلوگیری از تعلق شدید به [[مال]] و بخلورزی در آن و [[مغرور]] شدن به آن و [[غفلت]] از [[ترقی]] و [[تکامل نفس]]؛ با توجه به اینکه هیچ کس نمیداند، چه زمانی میمیرد؟! باید هر لحظه آماده و از تعلق به مادیات و [[اموال]] [[آزاد]] باشد، تا بتواند راحت [[جان]] دهد و از تعلقات [[رهایی]] یابد؛ بنابراین، هم [[تطهیر]] [[مال]] است و هم [[تطهیر]] [[جان]]<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۴-۱۹۵.</ref>. | * در دو چیز میتوان خلاصه کرد: [[تطهیر]] [[مال]]؛ [[تطهیر]] [[جان]] و جلوگیری از تعلق شدید به [[مال]] و بخلورزی در آن و [[مغرور]] شدن به آن و [[غفلت]] از [[ترقی]] و [[تکامل نفس]]؛ با توجه به اینکه هیچ کس نمیداند، چه زمانی میمیرد؟! باید هر لحظه آماده و از تعلق به مادیات و [[اموال]] [[آزاد]] باشد، تا بتواند راحت [[جان]] دهد و از تعلقات [[رهایی]] یابد؛ بنابراین، هم [[تطهیر]] [[مال]] است و هم [[تطهیر]] [[جان]]<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۴-۱۹۵.</ref>. | ||
===۳. [[روزه]] گرفتن === | |||
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.</ref>. | *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.</ref>. | ||
* [[روزه]] یکی دیگر از [[واجبات]] فراگیر [[دینی]] بوده که شامل هر [[فرد]] [[مسلمان]] بالغی میشود، و مدت آن، یک ماه قمری - [[ماه رمضان]] - در هر سال قمری است و ترک عمدی آن، [[حرام]] و موجب [[کفاره]] میشود<ref>برای اطلاع بیشتر از احکام روزه به رسالههای مراجع عظام، مراجعه شود.</ref>. | * [[روزه]] یکی دیگر از [[واجبات]] فراگیر [[دینی]] بوده که شامل هر [[فرد]] [[مسلمان]] بالغی میشود، و مدت آن، یک ماه قمری - [[ماه رمضان]] - در هر سال قمری است و ترک عمدی آن، [[حرام]] و موجب [[کفاره]] میشود<ref>برای اطلاع بیشتر از احکام روزه به رسالههای مراجع عظام، مراجعه شود.</ref>. | ||
* [[فلسفه]] [[وجوب]] [[روزه]] را ذیل [[آیه شریفه]] مطرح کرده و آن [[زمینهسازی]] برای [[پرهیزکاری]] است که شخصی به مدت یک ماه خودداری از [[خوردن و آشامیدن]] در طول روزهای [[ماه مبارک رمضان]] را تمرین میکند و آن سبب ایجاد حرکتی به سوی [[پرهیزکاری]] و ترک [[محرّمات]] و [[گناهان]] بزرگ و [[پایداری]] بر آن است که ادامه آن، بستگی به بهرهگیری بیشتر از ماه [[مبارک]] توسط افراد [[مسلمانان]] دارد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۵-۱۹۶.</ref>. | * [[فلسفه]] [[وجوب]] [[روزه]] را ذیل [[آیه شریفه]] مطرح کرده و آن [[زمینهسازی]] برای [[پرهیزکاری]] است که شخصی به مدت یک ماه خودداری از [[خوردن و آشامیدن]] در طول روزهای [[ماه مبارک رمضان]] را تمرین میکند و آن سبب ایجاد حرکتی به سوی [[پرهیزکاری]] و ترک [[محرّمات]] و [[گناهان]] بزرگ و [[پایداری]] بر آن است که ادامه آن، بستگی به بهرهگیری بیشتر از ماه [[مبارک]] توسط افراد [[مسلمانان]] دارد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۵-۱۹۶.</ref>. | ||
===۴. ادای [[خمس]] === | |||
*{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. | *{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. | ||
* کلمه {{متن قرآن|غَنِمْتُمْ}}<ref>{{عربی|الْغَنِيمَةُ في الأصل هي الفائدة المكتسبة، و لكن اصطلح جماعة على أن ما أخذ من الكفار، إن كان من غير قتال فهو فيء، و إن كان مع القتال فهو غَنِيمَةٌ، و إليه ذهب الإمامية، و هو مروي عن أئمة الهدى {{ع}}كذا قيل. و قيل هما بمعنى واحد}}؛ مجمعالبحرین، ج۶، ص۱۲۹، کلمه غنم.</ref> از "غنم"، به معنای هر فایده و [[منافع]] [[مادّی]] مکتسب است. | * کلمه {{متن قرآن|غَنِمْتُمْ}}<ref>{{عربی|الْغَنِيمَةُ في الأصل هي الفائدة المكتسبة، و لكن اصطلح جماعة على أن ما أخذ من الكفار، إن كان من غير قتال فهو فيء، و إن كان مع القتال فهو غَنِيمَةٌ، و إليه ذهب الإمامية، و هو مروي عن أئمة الهدى {{ع}}كذا قيل. و قيل هما بمعنى واحد}}؛ مجمعالبحرین، ج۶، ص۱۲۹، کلمه غنم.</ref> از "غنم"، به معنای هر فایده و [[منافع]] [[مادّی]] مکتسب است. | ||
* بنابر مستفاد از [[آیه شریفه]]، یکی از نشانههای داشتن [[ایمان]]، ادای یک پنجم باقی مانده سود [[خالص]] کسب سالانه است. [[حکم]] [[وجوب]] [[خُمس]] بر خلاف [[زکات]] که محدود به موارد خاصی است، شامل هر نوع کسب و درآمد مشروعی میشود<ref>برای آگاهی بیشتر از احکام خمس و نحوه تعلق آن به افراد، به رسالههای مراجع عظام، رجوع شود.</ref>؛ لذا در رسالههای [[تبیین]] کننده [[احکام دینی]] نوشته شده: "هر گاه [[انسان]] از طریق زراعت یا [[صنعت]] یا [[تجارت]] یا از طریق کارگری و کارمندی در مؤسسات مختلف، درآمدی به [[دست]] آورد و اگر چه مثلا [[نماز]] و [[روزه]] میتی را بهجا آورد و از اجرت آن، [[مالی]] تهیه کند، چنانچه از مخارج سال او و [[همسر]] و [[فرزندان]] و سایر کسانی که [[نفقه]] آنان را میدهد، زیاد آید، باید [[خُمس]] (یک پنجم) آن را به شرحی که بعداً گفته میشود، بدهد"<ref>توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۱۳، مسأله ۱۷۵۲.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۶.</ref> | * بنابر مستفاد از [[آیه شریفه]]، یکی از نشانههای داشتن [[ایمان]]، ادای یک پنجم باقی مانده سود [[خالص]] کسب سالانه است. [[حکم]] [[وجوب]] [[خُمس]] بر خلاف [[زکات]] که محدود به موارد خاصی است، شامل هر نوع کسب و درآمد مشروعی میشود<ref>برای آگاهی بیشتر از احکام خمس و نحوه تعلق آن به افراد، به رسالههای مراجع عظام، رجوع شود.</ref>؛ لذا در رسالههای [[تبیین]] کننده [[احکام دینی]] نوشته شده: "هر گاه [[انسان]] از طریق زراعت یا [[صنعت]] یا [[تجارت]] یا از طریق کارگری و کارمندی در مؤسسات مختلف، درآمدی به [[دست]] آورد و اگر چه مثلا [[نماز]] و [[روزه]] میتی را بهجا آورد و از اجرت آن، [[مالی]] تهیه کند، چنانچه از مخارج سال او و [[همسر]] و [[فرزندان]] و سایر کسانی که [[نفقه]] آنان را میدهد، زیاد آید، باید [[خُمس]] (یک پنجم) آن را به شرحی که بعداً گفته میشود، بدهد"<ref>توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۱۳، مسأله ۱۷۵۲.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۶.</ref> | ||
===۵. انجام [[مناسک]] [[حجّ]] [[واجب]] === | |||
*{{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref>. | *{{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref>. | ||
* یکی از [[واجبات]] مشروط بر هر [[مسلمان]] بالغ چه مرد و [[زن]]، انجام [[مناسک]] [[حجّ]] [[واجب]] در اول دهه ذیالحجه است. و شرط [[وجوب]] آن، داشتن [[استطاعت]] [[مالی]]، بدنی و باز بودن [[راه]] [[سفر]] برای [[زیارت]] [[بیت]] اللهالحرام در [[شهر مکه]] [[کشور]] [[عربستان]] است و با وجود آن شرایط، بر هر [[فرد]] [[مسلمان]] فقط یک بار در طول عمرش [[واجب]] میشود<ref>برای آگاهی بیشتر از شرایط وجوب حج، به رسالههای مراجع عظام، رجوع شود.</ref> و ترک عمدی آن، [[گناه]] بزرگ و در صورت [[وفات]] بدون [[وصیت]] به آن، با حالت [[کفر]]، طبق برخی [[روایات]]، [[یهودی]] یا [[مسیحی]]<ref>الکافی، ج۱، ۲۶۹، ح۱ و المقنعة، باب ۲، ص۳۸۶: {{متن حدیث|وَ رَوَی صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَی عَنْ ذَرِيحٍ الْمُحَارِبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ حِجَّةَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا يُطِيقُ الْحَجَّ مَعَهُ أَوْ سُلْطَانٌ يَمْنَعُهُ فَلْيَمُتْ إِنْ شَاءَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً}}.</ref>، وارد عالَمِ [[آخرت]] میشود هرچند همه مسائل اصولی و فرعی [[اسلام]] را رعایت کرده باشد. بنابراین، یکی از عوامل مشروط بهرهمندی از [[ولایت ولی]] [[حق]]، انجام [[حجّ]] [[واجب]] است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۶-۱۹۷.</ref>. | * یکی از [[واجبات]] مشروط بر هر [[مسلمان]] بالغ چه مرد و [[زن]]، انجام [[مناسک]] [[حجّ]] [[واجب]] در اول دهه ذیالحجه است. و شرط [[وجوب]] آن، داشتن [[استطاعت]] [[مالی]]، بدنی و باز بودن [[راه]] [[سفر]] برای [[زیارت]] [[بیت]] اللهالحرام در [[شهر مکه]] [[کشور]] [[عربستان]] است و با وجود آن شرایط، بر هر [[فرد]] [[مسلمان]] فقط یک بار در طول عمرش [[واجب]] میشود<ref>برای آگاهی بیشتر از شرایط وجوب حج، به رسالههای مراجع عظام، رجوع شود.</ref> و ترک عمدی آن، [[گناه]] بزرگ و در صورت [[وفات]] بدون [[وصیت]] به آن، با حالت [[کفر]]، طبق برخی [[روایات]]، [[یهودی]] یا [[مسیحی]]<ref>الکافی، ج۱، ۲۶۹، ح۱ و المقنعة، باب ۲، ص۳۸۶: {{متن حدیث|وَ رَوَی صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَی عَنْ ذَرِيحٍ الْمُحَارِبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ حِجَّةَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا يُطِيقُ الْحَجَّ مَعَهُ أَوْ سُلْطَانٌ يَمْنَعُهُ فَلْيَمُتْ إِنْ شَاءَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً}}.</ref>، وارد عالَمِ [[آخرت]] میشود هرچند همه مسائل اصولی و فرعی [[اسلام]] را رعایت کرده باشد. بنابراین، یکی از عوامل مشروط بهرهمندی از [[ولایت ولی]] [[حق]]، انجام [[حجّ]] [[واجب]] است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۶-۱۹۷.</ref>. | ||
=== ۶. [[امر به معروف و نهی از منکر]] === | |||
*{{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. * [[امر به معروف و نهی از منکر]]، یکی از [[واجبات]] [[دینی]] است که با وجود شرایط آن، بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] میشود و دارای مراحل مختلفی است<ref>برای آگاهی از شرایط وجوب آن، به رسالههای مراجع عظام، رجوع شود.</ref>. البته باید مراعات مراحل و شرایط را کرد که بدون رعایت آنها، آثار زیانبار عمل به آن، کمتر از ترک آن نخواهد بود. بنابراین، [[شناخت]] [[احکام]] و مسائل آن، همچون عمل به آن، بر هر شخصی لازم است. | *{{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. * [[امر به معروف و نهی از منکر]]، یکی از [[واجبات]] [[دینی]] است که با وجود شرایط آن، بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] میشود و دارای مراحل مختلفی است<ref>برای آگاهی از شرایط وجوب آن، به رسالههای مراجع عظام، رجوع شود.</ref>. البته باید مراعات مراحل و شرایط را کرد که بدون رعایت آنها، آثار زیانبار عمل به آن، کمتر از ترک آن نخواهد بود. بنابراین، [[شناخت]] [[احکام]] و مسائل آن، همچون عمل به آن، بر هر شخصی لازم است. | ||
* معروف، عبارت از آنچه [[نیک]] از نظر [[عقل]] و [[شرع]] باشد و از [[واجبات]] [[دینی]] محسوب شود و منکر، عبارت از آنچه که دارای [[قبح]] [[عقلی]] و [[شرعی]] بوده و از [[گناهان]] در [[شرع]] [[مقدس]] [[اسلام]] باشد، پس معروف عملی [[نیکی]] است که در [[اسلام]] [[واجب]] شده، و منکر عمل [[زشتی]] که در [[اسلام]] تعبیر به [[حرام]] از آن شده است. | * معروف، عبارت از آنچه [[نیک]] از نظر [[عقل]] و [[شرع]] باشد و از [[واجبات]] [[دینی]] محسوب شود و منکر، عبارت از آنچه که دارای [[قبح]] [[عقلی]] و [[شرعی]] بوده و از [[گناهان]] در [[شرع]] [[مقدس]] [[اسلام]] باشد، پس معروف عملی [[نیکی]] است که در [[اسلام]] [[واجب]] شده، و منکر عمل [[زشتی]] که در [[اسلام]] تعبیر به [[حرام]] از آن شده است. | ||
* [[فقیه]] محققی درباره آن مینویسد: "بر هر [[انسانی]] [[واجب]] است، [[وجوب]] کفایی و گاهی [[عینی]]، همنوعان خود را، بر انجام هر امری که از نظر [[عقل]] لازم و از دیدگاه [[شرع]] [[واجب]] است، [[فرمان]] دهد و از هر عملی که از نظر [[عقل]] و [[شرع]]، [[قبیح]] و [[حرام]] است، باز دارد، چه آن امر از [[اصول اعتقادی]]، یا صفات و [[اخلاق]] [[روانی]] یا [[اعمال]] بدنی و جسمی باشد، چه آمر و ناهی، مرد یا [[زن]] باشند، و چه خود آنان مواظبت به [[امر و نهی]] خود داشته باشند یا نه"<ref>واجب و حرام، ص۱۳۹.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۷-۱۹۸.</ref> | * [[فقیه]] محققی درباره آن مینویسد: "بر هر [[انسانی]] [[واجب]] است، [[وجوب]] کفایی و گاهی [[عینی]]، همنوعان خود را، بر انجام هر امری که از نظر [[عقل]] لازم و از دیدگاه [[شرع]] [[واجب]] است، [[فرمان]] دهد و از هر عملی که از نظر [[عقل]] و [[شرع]]، [[قبیح]] و [[حرام]] است، باز دارد، چه آن امر از [[اصول اعتقادی]]، یا صفات و [[اخلاق]] [[روانی]] یا [[اعمال]] بدنی و جسمی باشد، چه آمر و ناهی، مرد یا [[زن]] باشند، و چه خود آنان مواظبت به [[امر و نهی]] خود داشته باشند یا نه"<ref>واجب و حرام، ص۱۳۹.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۷-۱۹۸.</ref> | ||
===۷. [[جهاد]] در [[راه خدا]] === | |||
*{{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰</ref> | *{{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰</ref> | ||
*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست» سوره توبه، آیه ۱۱۱</ref>؛ | *{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست» سوره توبه، آیه ۱۱۱</ref>؛ | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
* [[جهاد]] در [[اسلام]] دو قسم است: ابتدایی، [[دفاعی]]. [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]] و هجومی، مختصّ زمان [[حضور امام معصوم]] {{ع}} است. و در غیر زمان [[حضور معصوم]] {{ع}}، [[وجوب]] قسم اول مورد [[اختلاف]] است، اما [[جهاد دفاعی]]، که [[وجوب]] آن [[مورد اتفاق]] همه [[علما]] است؛ همانطور که از اسم آن برمیآید، برای [[دفاع]] از [[دین اسلام]] و [[مرزهای کشورهای اسلامی]] است. بنابر این، بر هر مرد و [[زن]] [[مسلمان]] [[واجب]] است در برابر کفاری که بر حدود بلد و مرز [[کشور اسلامی]] به قصد [[سلطه]] و [[حکومت]] بر [[مسلمانان]] [[هجوم]] نظامی کنند، از خود، بلاد و مرز [[کشور]] خویش به هر وسیله ممکن [[دفاع]] کنند، و در این [[راه]] از [[مال]] و [[جان]] خود مضایقه نکنند، این [[دفاع]] مشروط به اجازه گرفتن از [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} یا [[نایب]] او نیست، چنین جهادی را، [[جهاد دفاعی]] مینامند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۸.</ref>. | * [[جهاد]] در [[اسلام]] دو قسم است: ابتدایی، [[دفاعی]]. [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]] و هجومی، مختصّ زمان [[حضور امام معصوم]] {{ع}} است. و در غیر زمان [[حضور معصوم]] {{ع}}، [[وجوب]] قسم اول مورد [[اختلاف]] است، اما [[جهاد دفاعی]]، که [[وجوب]] آن [[مورد اتفاق]] همه [[علما]] است؛ همانطور که از اسم آن برمیآید، برای [[دفاع]] از [[دین اسلام]] و [[مرزهای کشورهای اسلامی]] است. بنابر این، بر هر مرد و [[زن]] [[مسلمان]] [[واجب]] است در برابر کفاری که بر حدود بلد و مرز [[کشور اسلامی]] به قصد [[سلطه]] و [[حکومت]] بر [[مسلمانان]] [[هجوم]] نظامی کنند، از خود، بلاد و مرز [[کشور]] خویش به هر وسیله ممکن [[دفاع]] کنند، و در این [[راه]] از [[مال]] و [[جان]] خود مضایقه نکنند، این [[دفاع]] مشروط به اجازه گرفتن از [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} یا [[نایب]] او نیست، چنین جهادی را، [[جهاد دفاعی]] مینامند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۸.</ref>. | ||
===۸. [[پاکدامنی]] === | |||
*{{متن قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ}}<ref>«به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکتر است، بیگمان خداوند از آنچه میکنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.</ref>. | *{{متن قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ}}<ref>«به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکتر است، بیگمان خداوند از آنچه میکنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.</ref>. | ||
* مراد از کلمه "فَرْج"، عورت مردان و [[زنان]] است و معنای اصلی آن، شکاف است؛ و مؤید آن [[آیه شریفه]] است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ}}<ref>«آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنهای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.</ref>؛ | * مراد از کلمه "فَرْج"، عورت مردان و [[زنان]] است و معنای اصلی آن، شکاف است؛ و مؤید آن [[آیه شریفه]] است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ}}<ref>«آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنهای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.</ref>؛ | ||
خط ۲۰۷: | خط ۲۰۷: | ||
* فَرْج و عورت [[انسان]]، وسیلهای برای بروز [[تمایلات]] جنسی مرد و [[زن]] است، حتّی بیشتر [[تمایلات نفسانی]] و شهوی به آن منتهی میشود و [[انحراف]] در طریق ارضای آن، [[انحراف]] در دیگر مسائل مهم و سرنوشتساز افراد را در پی دارد؛ لذا [[دین اسلام]] برای کنترل و ارضای آن از [[راه]] [[مشروع]]، یک [[دستور]] کلی میدهد که باید مراقب چشم بود و از چشمچرانی [[نامشروع]] [[پرهیز]] کرد تا مقدمه برای جلوگیری از [[انحراف]] در ارضای آن شود؛ [[دستور]] دیگر [[اسلام]] این است، برای حفظ [[سلامت]] فردی و [[اجتماعی]] افراد، این [[غریزه]] باید از طریق [[مشروع]] ارضا شود و در صورت [[انحراف]] در آن و ثابت شدن آن، برای مرتکبین، [[قوانین]] [[مجازات]] [[سختی]] قرار داده است. | * فَرْج و عورت [[انسان]]، وسیلهای برای بروز [[تمایلات]] جنسی مرد و [[زن]] است، حتّی بیشتر [[تمایلات نفسانی]] و شهوی به آن منتهی میشود و [[انحراف]] در طریق ارضای آن، [[انحراف]] در دیگر مسائل مهم و سرنوشتساز افراد را در پی دارد؛ لذا [[دین اسلام]] برای کنترل و ارضای آن از [[راه]] [[مشروع]]، یک [[دستور]] کلی میدهد که باید مراقب چشم بود و از چشمچرانی [[نامشروع]] [[پرهیز]] کرد تا مقدمه برای جلوگیری از [[انحراف]] در ارضای آن شود؛ [[دستور]] دیگر [[اسلام]] این است، برای حفظ [[سلامت]] فردی و [[اجتماعی]] افراد، این [[غریزه]] باید از طریق [[مشروع]] ارضا شود و در صورت [[انحراف]] در آن و ثابت شدن آن، برای مرتکبین، [[قوانین]] [[مجازات]] [[سختی]] قرار داده است. | ||
* حفظ [[فرج]]، به دو صورت تحقق مییابد: پوشاندن عورت؛ و حفظ آن از طریق ارضای [[مشروع]]<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۹.</ref>. | * حفظ [[فرج]]، به دو صورت تحقق مییابد: پوشاندن عورت؛ و حفظ آن از طریق ارضای [[مشروع]]<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۹۹.</ref>. | ||
===۹. مراعات [[حجاب]] برای خانمها === | |||
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرهایشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیکتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹</ref>؛ | *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرهایشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیکتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسریهایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابستهای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاههای زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده میدارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.</ref>. | *{{متن قرآن|وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسریهایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابستهای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاههای زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده میدارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.</ref>. | ||
* یکی از [[دستورهای الهی]] که توسط [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به [[زنان]] [[مسلمان]] و [[مؤمن]] [[ابلاغ]] شده، حفظ [[حجاب]] و [[پرهیز]] از بیعفتی است، و انجام آن، [[واجب]] و ترک آن، [[حرام]] و از [[گناهان]] بزرگ است، لذا باید به عنوان یک [[امر الهی]] و [[تکلیف دینی]] مراعات شود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۰.</ref>. | * یکی از [[دستورهای الهی]] که توسط [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به [[زنان]] [[مسلمان]] و [[مؤمن]] [[ابلاغ]] شده، حفظ [[حجاب]] و [[پرهیز]] از بیعفتی است، و انجام آن، [[واجب]] و ترک آن، [[حرام]] و از [[گناهان]] بزرگ است، لذا باید به عنوان یک [[امر الهی]] و [[تکلیف دینی]] مراعات شود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۰.</ref>. | ||
===۱۰. [[تولّی و تبرّی]] === | |||
*{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؛ | *{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؛ | ||
* [[خدای سبحان]] به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[امر]] میکند که به [[امت]] بگو: از شما در مقابل این [[ابلاغ رسالت]] خود، جز مَحبت [[قلبی]] و عملی درباره خویشاوندانم، مزدی نمیطلبم! | * [[خدای سبحان]] به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[امر]] میکند که به [[امت]] بگو: از شما در مقابل این [[ابلاغ رسالت]] خود، جز مَحبت [[قلبی]] و عملی درباره خویشاوندانم، مزدی نمیطلبم! | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
* [[قبولی اعمال]] و ثمربخشی آن در [[روح]] و [[جان]]، در گرو داشتن [[تولّی و تبرّی]] است که [[حدیثی]] مؤید آن است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ فِي قَلْبِهِ بُغْضٌ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مَنْ تَوَلَّی عَدُوَّنَا لَمْ يَقْبَلِ [[الله]] لَهُ عَمَلًا}}<ref>مستدرکالوسائل، ج۱، ص۱۵۰، ح۲۲۷-۲.</ref>. | * [[قبولی اعمال]] و ثمربخشی آن در [[روح]] و [[جان]]، در گرو داشتن [[تولّی و تبرّی]] است که [[حدیثی]] مؤید آن است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ فِي قَلْبِهِ بُغْضٌ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مَنْ تَوَلَّی عَدُوَّنَا لَمْ يَقْبَلِ [[الله]] لَهُ عَمَلًا}}<ref>مستدرکالوسائل، ج۱، ص۱۵۰، ح۲۲۷-۲.</ref>. | ||
* بنابر گفته محققی: "[[انسان]] ابتدا باید خود را از ولاهای [[باطل]] و کاذب، [[تخلیه]] کرده و جانش را [[تهذیب]] کند، تا ولای [[حق]] و [[راستین]] در [[جان انسان]] استقرار یابد. به عبارت دیگر: [[انسان]] در آغاز باید از [[باطل]] [[تبرّی]] جوید تا [[گرایش]] در جهت [[حق]] در او تحقق پیدا کند"<ref>ولایت در قرآن.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۰-۲۰۱.</ref> | * بنابر گفته محققی: "[[انسان]] ابتدا باید خود را از ولاهای [[باطل]] و کاذب، [[تخلیه]] کرده و جانش را [[تهذیب]] کند، تا ولای [[حق]] و [[راستین]] در [[جان انسان]] استقرار یابد. به عبارت دیگر: [[انسان]] در آغاز باید از [[باطل]] [[تبرّی]] جوید تا [[گرایش]] در جهت [[حق]] در او تحقق پیدا کند"<ref>ولایت در قرآن.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۰-۲۰۱.</ref> | ||
===۱۱. [[صلوات]] فرستادن === | |||
*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>. | *{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>. | ||
* [[صلوات]] و [[درود]] بر [[پیغمبر اکرم]] و [[آل]] آن [[حضرت]] در تشهد [[نماز]]، هنگامی که نام [[شریف]] آن [[حضرت]] همراه با [[شهادت]] به [[بندگی]] و [[رسالت]] او ذکر میشود، [[واجب]] است، و ترک عمدی آن، موجب بطلان [[نماز]] میشود و در غیر [[نماز]]، [[مستحب]] است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِيهِ {{ع}}<ref>مرجع ضمیر امیرالمؤمنین {{ع}} بوده و ناقل آن امام حسن مجتبی {{ع}} است.</ref> أَنَّ رَسُولَ [[الله]] {{صل}} قَالَ: حَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَصَلُّوا عَلَيَّ فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي}}<ref>کشفالغمة، ج۱، ص۵۳۰.</ref>. | * [[صلوات]] و [[درود]] بر [[پیغمبر اکرم]] و [[آل]] آن [[حضرت]] در تشهد [[نماز]]، هنگامی که نام [[شریف]] آن [[حضرت]] همراه با [[شهادت]] به [[بندگی]] و [[رسالت]] او ذکر میشود، [[واجب]] است، و ترک عمدی آن، موجب بطلان [[نماز]] میشود و در غیر [[نماز]]، [[مستحب]] است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِيهِ {{ع}}<ref>مرجع ضمیر امیرالمؤمنین {{ع}} بوده و ناقل آن امام حسن مجتبی {{ع}} است.</ref> أَنَّ رَسُولَ [[الله]] {{صل}} قَالَ: حَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَصَلُّوا عَلَيَّ فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي}}<ref>کشفالغمة، ج۱، ص۵۳۰.</ref>. | ||
* [[صلوات]] افراد، کمالی را به [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او نمیرساند، چون [[خدای سبحان]]، [[کمالات]] لایق را به آنان عطا کرده است و آنچه را افراد [[طلب]] میکنند، آن به عنوان [[واسطه فیض]] و علت فاعلی سبب خیر از برای آنان نخواهد بود؛ بلکه به وسیله [[صلوات]] افراد، [[کمالات]] آنان ظاهر میشود. بنابراین، با [[صلوات]] افراد خیری به آنان نمیرسد، هر چه افراد از خیر دارند، محصول [[تربیت]] آنان است؛ مانند باغبانی که در روز [[عید]]، دسته گُلی از باغ بچیند و به صاحب باغ هدیه کند، آیا باغبان چیزی از خود به صاحب باغ هدیه داده است؟! گُلهای زیادی از بوستان [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او نصیب افراد شده و میشود، حال اگر افراد دسته گُلی تقدیم کنند، از باغ خود آنان است، ولی برای افراد موجب [[تقرّب]] و [[رسیدن به کمال]] است؛ همچون [[مودت]] که سبب [[رستگاری]] و [[سعادت ابدی]] افراد است؛ بنابراین همچنان که شرط قبولی [[نمازها]]، [[صلوات]] و [[درود فرستادن]] است، شرط بهرهمندی از [[ولایت]] حقمدار آنان، عرض [[احترام]] و [[درود]] و [[صلوات]] فرستادن بر آنان هنگام ذکر [[نام نیک]] و [[شریف]] آنان مخصوصاً نام [[پیامبر اعظم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} آن [[حضرت]] خواهد بود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۲.</ref>. | * [[صلوات]] افراد، کمالی را به [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او نمیرساند، چون [[خدای سبحان]]، [[کمالات]] لایق را به آنان عطا کرده است و آنچه را افراد [[طلب]] میکنند، آن به عنوان [[واسطه فیض]] و علت فاعلی سبب خیر از برای آنان نخواهد بود؛ بلکه به وسیله [[صلوات]] افراد، [[کمالات]] آنان ظاهر میشود. بنابراین، با [[صلوات]] افراد خیری به آنان نمیرسد، هر چه افراد از خیر دارند، محصول [[تربیت]] آنان است؛ مانند باغبانی که در روز [[عید]]، دسته گُلی از باغ بچیند و به صاحب باغ هدیه کند، آیا باغبان چیزی از خود به صاحب باغ هدیه داده است؟! گُلهای زیادی از بوستان [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او نصیب افراد شده و میشود، حال اگر افراد دسته گُلی تقدیم کنند، از باغ خود آنان است، ولی برای افراد موجب [[تقرّب]] و [[رسیدن به کمال]] است؛ همچون [[مودت]] که سبب [[رستگاری]] و [[سعادت ابدی]] افراد است؛ بنابراین همچنان که شرط قبولی [[نمازها]]، [[صلوات]] و [[درود فرستادن]] است، شرط بهرهمندی از [[ولایت]] حقمدار آنان، عرض [[احترام]] و [[درود]] و [[صلوات]] فرستادن بر آنان هنگام ذکر [[نام نیک]] و [[شریف]] آنان مخصوصاً نام [[پیامبر اعظم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} آن [[حضرت]] خواهد بود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۲.</ref>. | ||
===۱۲. [[یقین]] === | |||
*{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref>. | *{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref>. | ||
* [[یقین]]، در مقابل [[شک]] است و آن: "علمی است ثابت در [[نَفْس]]، به طوری که [[شک]] در آن [[راه]] ندارد و در آن [[آرامش]] و [[اطمینان]] برای [[نَفْس]] است"<ref>التحقیق، ج۱۴، ص۲۶۳.</ref>. | * [[یقین]]، در مقابل [[شک]] است و آن: "علمی است ثابت در [[نَفْس]]، به طوری که [[شک]] در آن [[راه]] ندارد و در آن [[آرامش]] و [[اطمینان]] برای [[نَفْس]] است"<ref>التحقیق، ج۱۴، ص۲۶۳.</ref>. | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
* بنابراین، [[یقین]] به [[حقانیت]] [[ولایت]] [[خلیفه الهی]] و عدم [[انکار]] آن<ref>قید عدم انکار آن، به دلیل آیه شریفه {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ}} («و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴) است، با اینکه فرعون و اطرافیان او به حقانیت موسی {{ع}} یقین داشتند، اما آن را انکار کردند.</ref>، یکی از عوامل اساسی برای تأثیر دیگر عوامل است که از طریق [[تفکر]]، [[تعقل]]، [[علم]]، [[معرفت]] و [[تدبر]] در [[آیات قرآن]] [[حکیم]] حاصل میشود؛ و هنگامی پایهدار، مستحکم و مثمر خواهد شد که با [[عمل صالح]] خالصانه به منَصّه [[ظهور]] برسد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۳-۲۰۵.</ref>. | * بنابراین، [[یقین]] به [[حقانیت]] [[ولایت]] [[خلیفه الهی]] و عدم [[انکار]] آن<ref>قید عدم انکار آن، به دلیل آیه شریفه {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ}} («و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴) است، با اینکه فرعون و اطرافیان او به حقانیت موسی {{ع}} یقین داشتند، اما آن را انکار کردند.</ref>، یکی از عوامل اساسی برای تأثیر دیگر عوامل است که از طریق [[تفکر]]، [[تعقل]]، [[علم]]، [[معرفت]] و [[تدبر]] در [[آیات قرآن]] [[حکیم]] حاصل میشود؛ و هنگامی پایهدار، مستحکم و مثمر خواهد شد که با [[عمل صالح]] خالصانه به منَصّه [[ظهور]] برسد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۳-۲۰۵.</ref>. | ||
===۱۳. [[اصلاح]] خویش === | |||
*{{متن قرآن|وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیمدهنده نمیفرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره انعام، آیه ۴۸.</ref>. | *{{متن قرآن|وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیمدهنده نمیفرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره انعام، آیه ۴۸.</ref>. | ||
* یکی از عوامل مهمّ بهرهمندی، [[اصلاح]] خویشتن از [[رذایل اخلاقی]]، و صفات و عادتهای [[ناپسند]]، و جبران [[بدیها]] و [[حقوق]] پایمال شده [[الهی]] و مردمی است که اگر [[نماز]] یا روزهای یا [[حجّ]] واجبی را ترک کرده، قضای آنها را انجام دهد و اگر [[مال]] دیگران را [[غصب]] کرده، به صاحبش برگرداند و اگر برخورد [[بدی]] با دیگری داشته، جبران کند و لازمه آن [[اصلاح]]، دقت و [[مراقبت]] در گفتار، [[اعمال]] و [[رفتار]] است که قبل از هر اقدامی، کمی [[تأمل]] کند و در صحت و [[گناه]] بودن آنها بیندیشد، اگر [[گناه]] بود، ترک کند و اگر نَه، [[اقدام]] کند. | * یکی از عوامل مهمّ بهرهمندی، [[اصلاح]] خویشتن از [[رذایل اخلاقی]]، و صفات و عادتهای [[ناپسند]]، و جبران [[بدیها]] و [[حقوق]] پایمال شده [[الهی]] و مردمی است که اگر [[نماز]] یا روزهای یا [[حجّ]] واجبی را ترک کرده، قضای آنها را انجام دهد و اگر [[مال]] دیگران را [[غصب]] کرده، به صاحبش برگرداند و اگر برخورد [[بدی]] با دیگری داشته، جبران کند و لازمه آن [[اصلاح]]، دقت و [[مراقبت]] در گفتار، [[اعمال]] و [[رفتار]] است که قبل از هر اقدامی، کمی [[تأمل]] کند و در صحت و [[گناه]] بودن آنها بیندیشد، اگر [[گناه]] بود، ترک کند و اگر نَه، [[اقدام]] کند. | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۴: | ||
* [[اصلاح]] خویش دارای آثار مهمّی است از جمله این که اگر [[مرگ]] کسی در حال [[اصلاح]] خویش، فرا رسد و نتواند آن را به کمال برساند، دارای [[اجر]] [[شهید]] خواهد بود: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ الله {{صل}}: مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً}}<ref>ادامه روایت چنین است: {{متن حدیث|أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَكْمِلَ الْإِيمَانِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ ثُمَّ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فُتِحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَی الْجَنَّةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ الله قَبْرَهُ مَزَارَ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَی السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ كَافِراً}}؛ الکشاف، ج۴، ص۲۲۰ و ۲۲۱؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۲۷، ص۱۶۵ و ۱۶۶؛ تفسیر القرطبی، ج۸، ص۵۴۳ و الامثل، ج۱۵، ص۵۱۵.</ref> و مراد از [[حب]] و [[دوست داشتن]]، همان [[تبعیت]] از [[دستورهای الهی]] آنان است و یکی از آنها، [[اصلاح]] خویشتن است<ref>اما اکثر افراد در این برهه، فقط در فکر ترقی در امور مادی خود هستند و در پی جمعآوری اموال و کسب مقام و شهرت بوده و کمتر در فکر تهذیب نَفْس و اصلاح آن هستند که هنگام مرگ، با حسرت جانکاهی وارد عالم آخرت میشوند، چرا نفس گوهربار و ملکوتی خود را برای امور ناچیز و فناپذیر ماّدی، فدا کردهاند و با نفس مادی، وارد عالم ملکوتی آخرت شدهاند که هیچگونه سنخیت و تناسبی با هم ندارند.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۵-۲۰۸.</ref> | * [[اصلاح]] خویش دارای آثار مهمّی است از جمله این که اگر [[مرگ]] کسی در حال [[اصلاح]] خویش، فرا رسد و نتواند آن را به کمال برساند، دارای [[اجر]] [[شهید]] خواهد بود: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ الله {{صل}}: مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً}}<ref>ادامه روایت چنین است: {{متن حدیث|أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَكْمِلَ الْإِيمَانِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ ثُمَّ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فُتِحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَی الْجَنَّةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ الله قَبْرَهُ مَزَارَ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَی السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ كَافِراً}}؛ الکشاف، ج۴، ص۲۲۰ و ۲۲۱؛ تفسیر الفخر الرازی، ج۲۷، ص۱۶۵ و ۱۶۶؛ تفسیر القرطبی، ج۸، ص۵۴۳ و الامثل، ج۱۵، ص۵۱۵.</ref> و مراد از [[حب]] و [[دوست داشتن]]، همان [[تبعیت]] از [[دستورهای الهی]] آنان است و یکی از آنها، [[اصلاح]] خویشتن است<ref>اما اکثر افراد در این برهه، فقط در فکر ترقی در امور مادی خود هستند و در پی جمعآوری اموال و کسب مقام و شهرت بوده و کمتر در فکر تهذیب نَفْس و اصلاح آن هستند که هنگام مرگ، با حسرت جانکاهی وارد عالم آخرت میشوند، چرا نفس گوهربار و ملکوتی خود را برای امور ناچیز و فناپذیر ماّدی، فدا کردهاند و با نفس مادی، وارد عالم ملکوتی آخرت شدهاند که هیچگونه سنخیت و تناسبی با هم ندارند.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۵-۲۰۸.</ref> | ||
===۱۴. [[توکّل]] === | |||
*{{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ}}<ref>«و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید» سوره یونس، آیه ۸۴.</ref>. | *{{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ}}<ref>«و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید» سوره یونس، آیه ۸۴.</ref>. | ||
* [[توکل]]، عبارت از "اظهار عجز و [[اعتماد]] به غیر است و [[توکل بر خدا]]، واگذار کردن کار به [[خدا]] و [[اطمینان]] به [[تدبیر]] اوست"<ref>قاموس قرآن، ج۷، ص۲۴۰.</ref>؛ اما اصل [[توکل]] که مورد [[غفلت]] واقع شده، این است که هر [[مسلمانی]] طبق [[موازین]] و [[وظیفه شرعی]]، [[اقدام]] به عملی [[مادّی]] یا [[معنوی]] کند و توان ادامه دادن آن و به ثمر و نتیجه رسیدن آن را به [[خدای متعال]] واگذارد و از آن حالت اتکای به خدای [[قادر]] [[متعال]] نیز هنگام عمل، [[غافل]] نباشد؛ بر خلاف [[تصور]] غلط عده کثیری که برای بر طرف کردن مشکلی یا از انجام دادن عملی، [[پرهیز]] میکنند و به اصطلاح خودشان بر [[خدای متعال]] واگذار و بر او [[توکل]] کردهاند. | * [[توکل]]، عبارت از "اظهار عجز و [[اعتماد]] به غیر است و [[توکل بر خدا]]، واگذار کردن کار به [[خدا]] و [[اطمینان]] به [[تدبیر]] اوست"<ref>قاموس قرآن، ج۷، ص۲۴۰.</ref>؛ اما اصل [[توکل]] که مورد [[غفلت]] واقع شده، این است که هر [[مسلمانی]] طبق [[موازین]] و [[وظیفه شرعی]]، [[اقدام]] به عملی [[مادّی]] یا [[معنوی]] کند و توان ادامه دادن آن و به ثمر و نتیجه رسیدن آن را به [[خدای متعال]] واگذارد و از آن حالت اتکای به خدای [[قادر]] [[متعال]] نیز هنگام عمل، [[غافل]] نباشد؛ بر خلاف [[تصور]] غلط عده کثیری که برای بر طرف کردن مشکلی یا از انجام دادن عملی، [[پرهیز]] میکنند و به اصطلاح خودشان بر [[خدای متعال]] واگذار و بر او [[توکل]] کردهاند. | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
* بنا بر این، [[توکل]] با [[سعی]] و تلاش هیچ منافاتی ندارد، بلکه مکمل آن است و باید همراه با [[توکل]] و [[استعانت]] از خدای [[قادر]] [[متعال]]، [[اقدام عملی]] کرد و اسباب ظاهری را فراهم ساخت، اما اسباب [[باطنی]] و غیر ظاهر را با [[توکل]] حل کرد که آن [[توکل]]، موجب [[قوّت]] و [[اطمینان]] به نتیجه میشود. | * بنا بر این، [[توکل]] با [[سعی]] و تلاش هیچ منافاتی ندارد، بلکه مکمل آن است و باید همراه با [[توکل]] و [[استعانت]] از خدای [[قادر]] [[متعال]]، [[اقدام عملی]] کرد و اسباب ظاهری را فراهم ساخت، اما اسباب [[باطنی]] و غیر ظاهر را با [[توکل]] حل کرد که آن [[توکل]]، موجب [[قوّت]] و [[اطمینان]] به نتیجه میشود. | ||
* [[خدای سبحان]] طبق وعدهای که داده، متکفل امور [[فرد]] [[متوکل]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ}}<ref>«و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۸-۲۰۹.</ref> | * [[خدای سبحان]] طبق وعدهای که داده، متکفل امور [[فرد]] [[متوکل]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ}}<ref>«و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۰۸-۲۰۹.</ref> | ||
===۱۵. [[خشوع]] === | |||
*{{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>. | *{{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>. | ||
* [[خشوع]] به معنای داشتن حالت [[فروتنی]]، [[تواضع]]، افتادگی و قبول [[حقانیت]] هر حقی و [[پایبندی]] عملی به آن است. بنابراین، [[خشوع]] عبارت از داشتن حالت [[قلبی]] خاصی است و [[آثار وجودی]] آن، عبارت از حالتی است که با [[نرمی]] صدا، افتادگی، قبول و رعایت آن در عمل ظاهر میشود و در مقابل آن، داشتن صدای بلند و چشم [[خیره]] که حاکی از داشتن [[تکبر]]، [[عُجب]] و [[خودخواهی]] است<ref>محققی درباره آثار وجود خارجی خشوع مینویسد: “{{عربی|فظهر أنّ خُشُوعَ البصر و خشوع الصوت من آثار حقيقة الخشوع في النفس الإنساني، و من آثاره أيضا: الرغبة، و الرهبة، و المحبّة، و الانقياد، و الأخذ و القبول، و التأثّر و الانفعال، و درك العظمة و الجلال و الجمال}}”؛ التحقیق، ج۳، ص۶۳، کلمه خشع.</ref>. پس، [[خشوع]] از جهتی مقدّم بر دیگر شرایط بهرهمندی است و آن داشتن [[تواضع]] و [[خشوع]] و قبول [[حقانیت]] هر حقی از جمله [[ولایت]] [[حق]] است. و از جهتی دیگر مؤخر و ملازمت توأمگونه با سایر شرایط بهرهمندی از [[ولایت]] حقه [[خلیفه الهی]] دارد که موجب تأثیرگذاری دیگر شرایط همچون: [[نماز]]، [[تعقل]]، [[تفکر]]، [[علم]] و [[یقین]] میشود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۱۰.</ref>. | * [[خشوع]] به معنای داشتن حالت [[فروتنی]]، [[تواضع]]، افتادگی و قبول [[حقانیت]] هر حقی و [[پایبندی]] عملی به آن است. بنابراین، [[خشوع]] عبارت از داشتن حالت [[قلبی]] خاصی است و [[آثار وجودی]] آن، عبارت از حالتی است که با [[نرمی]] صدا، افتادگی، قبول و رعایت آن در عمل ظاهر میشود و در مقابل آن، داشتن صدای بلند و چشم [[خیره]] که حاکی از داشتن [[تکبر]]، [[عُجب]] و [[خودخواهی]] است<ref>محققی درباره آثار وجود خارجی خشوع مینویسد: “{{عربی|فظهر أنّ خُشُوعَ البصر و خشوع الصوت من آثار حقيقة الخشوع في النفس الإنساني، و من آثاره أيضا: الرغبة، و الرهبة، و المحبّة، و الانقياد، و الأخذ و القبول، و التأثّر و الانفعال، و درك العظمة و الجلال و الجمال}}”؛ التحقیق، ج۳، ص۶۳، کلمه خشع.</ref>. پس، [[خشوع]] از جهتی مقدّم بر دیگر شرایط بهرهمندی است و آن داشتن [[تواضع]] و [[خشوع]] و قبول [[حقانیت]] هر حقی از جمله [[ولایت]] [[حق]] است. و از جهتی دیگر مؤخر و ملازمت توأمگونه با سایر شرایط بهرهمندی از [[ولایت]] حقه [[خلیفه الهی]] دارد که موجب تأثیرگذاری دیگر شرایط همچون: [[نماز]]، [[تعقل]]، [[تفکر]]، [[علم]] و [[یقین]] میشود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۲۱۰.</ref>. | ||
===۱۶. [[صبر]] و [[استقامت]] === | |||
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref>؛ | *{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>. | *{{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>. |