پرش به محتوا

عصمت پیامبران از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۶: خط ۲۶:
=== عصمت انبیا ===
=== عصمت انبیا ===
مشهور متکمان اهل سنت به اصل [[معصوم]] بودن [[انبیا]]{{ع}} [[باور]] دارند با این حال در گستره عصمت انبیا میان پیروان [[مذاهب]] مختلف اهل سنت، اختلافات بسیاری وجود دارد و به طور کلی هیچ‌یک از [[پیروان]] [[مذاهب اهل سنت]] در بحث [[عصمت]]، قائل به عصمت مطلق [[انبیا]]{{ع}} از انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]]، قبل یا بعد از [[نبوت]] نیستند.
مشهور متکمان اهل سنت به اصل [[معصوم]] بودن [[انبیا]]{{ع}} [[باور]] دارند با این حال در گستره عصمت انبیا میان پیروان [[مذاهب]] مختلف اهل سنت، اختلافات بسیاری وجود دارد و به طور کلی هیچ‌یک از [[پیروان]] [[مذاهب اهل سنت]] در بحث [[عصمت]]، قائل به عصمت مطلق [[انبیا]]{{ع}} از انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]]، قبل یا بعد از [[نبوت]] نیستند.
==== [[معتزله]] ====
==== [[معتزله]] ====
خارج از قلمرو [[شیعه]]، [[عصمت پیامبران]]، نخستین بار توسط [[معتزله]] مطرح شد. نظّام در اواخر [[قرن دوم هجری]] عصمت پیامبران را مطرح کرد؛ به دنبال او [[اشاعره]] و معتزله عصمت پیامبران از [[کفر]] و [[گناهان کبیره]] را قبل و بعد از [[نبوت]] به طورمتفق القول مطرح کردند و تنها در مورد [[ارتکاب گناهان]] [[صغیره]] با هم [[اختلاف]] داشتند.
خارج از قلمرو [[شیعه]]، [[عصمت پیامبران]]، نخستین بار توسط [[معتزله]] مطرح شد. نظّام در اواخر قرن دوم هجری عصمت پیامبران را مطرح کرد؛ به دنبال او [[اشاعره]] و معتزله عصمت پیامبران از [[کفر]] و [[گناهان کبیره]] را قبل و بعد از [[نبوت]] به طورمتفق القول مطرح کردند و تنها در مورد [[ارتکاب گناهان]] صغیره با هم [[اختلاف]] داشتند.
[[نظّام]] [[آیات قرآن]] را که دال بر [[ارتکاب معصیت]] [[انبیا]] بودند بر [[تأویل]] [[فرمان‌های الهی]] حمل می‌کرد؛ اما [[جاحظ]] می‌گفت [[پیامبران]] بر این مبنا می‌بایست آگاهانه مرتکب [[گناهان]] شده باشند و چون [[ارتکاب گناه]] از روی [[علم]] و [[آگاهی]] به [[تکلیف]]، [[گناه]] نیست؛ ازاین رو [[معصیت]] به شمار نمی‌آید. در فرضیه پیشنهادی [[ابوعلی جبایی]](متوفای ۳۰۱ق) و [[ابوهاشم جبایی]](متوفای ۳۲۱ق) پیامبران به طورکامل هم از گناهان کبیره و هم صغیره معصوم‌اند. دایره این [[عصمت]] حتی شامل عصمت از [[سهو]] و [[فراموشی]] هم می‌شود. این نتیجه حاصل مقدمه‌ای است که در مورد [[لطف خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] در دلیل نبوت ذکر کرده‌اند که [[خدا]] باید فرستاده و [[رسول]] خود را از [[نقص]]، گناه و سهو مصون بدارد.
 
[[ابوعلی]] جبایی اظهار داشت: «حتی [[گناهان صغیره]] اگر عمدی و ارادی باشند باز باید معلول [[غفلت]] یا [[تسامح]] و خطای در تأویل باشد». [[ابوهاشم]] جبایی و بیشتر [[شاگردان]] بعد از او گفتند: «گناهان کبیره ارادی معلول غفلت و سهو نیستند. عصمت به طور مساوی قبل و بعد از [[بعثت]] وجود دارد، اگرچه ابوعلی جبایی در مورد [[عصمت قبل از بعثت]] چنین نظری نداشت»<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.</ref>.
[[نظّام]] [[آیات قرآن]] را که دال بر [[ارتکاب معصیت]] [[انبیا]] بودند بر [[تأویل]] [[فرمان‌های الهی]] حمل می‌کرد؛ اما [[جاحظ]] می‌گفت [[پیامبران]] بر این مبنا می‌بایست آگاهانه مرتکب [[گناهان]] شده باشند و چون [[ارتکاب گناه]] از روی [[علم]] و [[آگاهی]] به [[تکلیف]]، [[گناه]] نیست؛ ازاین رو [[معصیت]] به شمار نمی‌آید. در فرضیه پیشنهادی [[ابوعلی جبایی]](متوفای ۳۰۱ق) و [[ابوهاشم جبایی]](متوفای ۳۲۱ق) پیامبران به طورکامل هم از گناهان کبیره و هم صغیره معصوم‌اند. دایره این [[عصمت]] حتی شامل عصمت از [[سهو]] و [[فراموشی]] هم می‌شود. این نتیجه حاصل مقدمه‌ای است که در مورد [[لطف خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] در دلیل نبوت ذکر کرده‌اند که [[خدا]] باید فرستاده و [[رسول]] خود را از نقص، گناه و سهو مصون بدارد.
 
ابوعلی جبایی اظهار داشت: «حتی گناهان صغیره اگر عمدی و ارادی باشند باز باید معلول [[غفلت]] یا [[تسامح]] و خطای در تأویل باشد». ابوهاشم جبایی و بیشتر شاگردان بعد از او گفتند: «گناهان کبیره ارادی معلول غفلت و سهو نیستند. عصمت به طور مساوی قبل و بعد از [[بعثت]] وجود دارد، اگرچه ابوعلی جبایی در مورد عصمت قبل از بعثت چنین نظری نداشت»<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.</ref>.
 
نگاه [[ابوالحسن اشعری]] در مورد عصمت پیامبران این اختلاف اساسی را با دیگران دارد که با نگرشی منفی به پذیرش وسیع‌تر دامنه عصمت به بحث می‌پردازد. وی [[معتقد]] بود پیامبران از [[خطا]] و گناه معصوم‌اند، البته بعد از نبوت نه قبل از آن، چه گناهان کبیره و چه صغیره؛ البته از کفر حتی قبل از نبوت نیز باید [[معصوم]] باشند.
نگاه [[ابوالحسن اشعری]] در مورد عصمت پیامبران این اختلاف اساسی را با دیگران دارد که با نگرشی منفی به پذیرش وسیع‌تر دامنه عصمت به بحث می‌پردازد. وی [[معتقد]] بود پیامبران از [[خطا]] و گناه معصوم‌اند، البته بعد از نبوت نه قبل از آن، چه گناهان کبیره و چه صغیره؛ البته از کفر حتی قبل از نبوت نیز باید [[معصوم]] باشند.


[[ابوبکر باقلانی]] (متوفای ۴۰۳ق) در [[جبهه]] مخالف [[معتزله]] و [[امامیه]] هرگونه مبنای [[عقلانی]] برای [[عصمت پیامبران]] در محدوده‌ای فراتر از [[کذب]] عمدی در [[ابلاغ وحی]] [[الهی]] را منکر شد و گفت: «احتمال هرگونه [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]] وجود دارد، حتی در [[مقام]] رساندن [[پیام الهی]]». گرچه نظرگاه اخیر او توسط معاصر وی، [[ابواسحاق اسفراینی]] رد شد، اما مبنای عقلانی [[عصمت]] از [[گناه]] و خطا به طورعام، بعد از [[باقلانی]] [[انکار]] شد. البته [[گناهان کبیره]] با توجه به متون [[وحی]] و [[حدیث]] و [[وجدان]] استثنا گردید. [[ابن فورک]] (متوفای ۴۰۶ق) می‌گفت [[پیامبران]] ممکن است به طورعمدی مرتکب [[گناهان صغیره]] شوند - نه [[کبیره]] -. [[عبدالقاهر بغدادی]] (متوفای ۴۲۹ق) تنها «[[عصمت بعد از نبوت]]» را به عنوان [[اندیشه]] [[اشاعره]] اعلام کرد. بعد از او [[جوینی]](متوفای ۴۷۸ق) در دیدگاه شخصی خود اظهار داشت: «[[انبیا]] ممکن است [[مرتکب گناه]] [[صغیره]] شوند». بعد از او شاگردش غزّالی (متوفای ۵۰۵ق) بیان کرد: «انبیا مرتکب گناه می‌شوند و باید از [[خداوند]] تقاضای [[بخشش]] کنند»؛ اما [[فخر رازی]] (متوفای ۶۰۶ق) سعی کرد [[عصمت انبیا]] را با [[دلیل عقلی]] [[اثبات]] کند. او پذیرفت که انبیا بعد از [[نبوت]] ممکن است مرتکب گناه صغیره غیرعمدی و پیش از نبوت حتی [[مرتکب کبیره]] شده باشند.
[[ابوبکر باقلانی]] (متوفای ۴۰۳ق) در جبهه مخالف [[معتزله]] و [[امامیه]] هرگونه مبنای [[عقلانی]] برای [[عصمت پیامبران]] در محدوده‌ای فراتر از [[کذب]] عمدی در ابلاغ وحی [[الهی]] را منکر شد و گفت: «احتمال هرگونه [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]] وجود دارد، حتی در مقام رساندن [[پیام الهی]]». گرچه نظرگاه اخیر او توسط معاصر وی، [[ابواسحاق اسفراینی]] رد شد، اما مبنای عقلانی [[عصمت]] از [[گناه]] و خطا به طورعام، بعد از [[باقلانی]] [[انکار]] شد. البته [[گناهان کبیره]] با توجه به متون [[وحی]] و [[حدیث]] و وجدان استثنا گردید. [[ابن فورک]] (متوفای ۴۰۶ق) می‌گفت [[پیامبران]] ممکن است به طورعمدی مرتکب گناهان صغیره شوند ـ نه کبیره ـ. [[عبدالقاهر بغدادی]] (متوفای ۴۲۹ق) تنها «عصمت بعد از نبوت» را به عنوان [[اندیشه]] [[اشاعره]] اعلام کرد. بعد از او [[جوینی]](متوفای ۴۷۸ق) در دیدگاه شخصی خود اظهار داشت: «[[انبیا]] ممکن است [[مرتکب گناه]] صغیره شوند». بعد از او شاگردش غزّالی (متوفای ۵۰۵ق) بیان کرد: «انبیا مرتکب گناه می‌شوند و باید از [[خداوند]] تقاضای [[بخشش]] کنند»؛ اما [[فخر رازی]] (متوفای ۶۰۶ق) سعی کرد [[عصمت انبیا]] را با [[دلیل عقلی]] [[اثبات]] کند. او پذیرفت که انبیا بعد از [[نبوت]] ممکن است مرتکب گناه صغیره غیرعمدی و پیش از نبوت حتی [[مرتکب کبیره]] شده باشند. در مقابل اشاعره سنتی، قاضی عیاض (متوفای ۵۴۴ق) و السُّبکی (متوفای ۷۷۱ق) عصمت کامل انبیا پیش از نبوت را پذیرفتند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۴۰.</ref>.
در مقابل اشاعره سنتی، [[قاضی]] [[عیاض]] (متوفای ۵۴۴ق) و السُّبکی (متوفای ۷۷۱ق) عصمت کامل انبیا پیش از نبوت را پذیرفتند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>.


==== [[مالکی‌ها]] و [[اشاعره]] ====
==== [[مالکی‌ها]] و [[اشاعره]] ====
[[مالک بن انس]]، [[پیشوا]] و [[فقیه]] مذهب مالکی است.اکثر پیروان [[مذهب]] [[فقهی]] مالکی، در [[کلام]]، [[اشعری]] مذهب هستند. نگاهی به آراء و دیدگاه‌های [[اشاعره]] روشن کننده [[اعتقاد]] آنها در باب [[عصمت انبیا]]{{ع}} است. اشاعره در باب عصمت انبیا{{ع}} بر این باورند که خطای [[پیامبران]] از روی [[سهو]] و [[نسیان]] اشکالی ندارد و پیش از [[نبوت]]، [[ارتکاب گناه]] [[کبیره]] نیز از آنان جایز است. صاحب کتاب «الحصون الحمیدیة» ضمن تصریح به [[لزوم]] وجود [[عصمت]] در [[انبیا]]{{ع}} به معنای [[طهارت]] ظاهری و [[باطنی]] ایشان از [[معاصی]] و منهیات [[الهی]] و [[رذایل اخلاقی]] چون [[حسد]]، [[کبر]]، [[کذب]] و امثال اینها [[معتقد]] است در مواجهه با روایاتی که توهم [[ارتکاب معاصی]] از انبیا{{ع}} و [[رسل]] را در [[انسان]] ایجاد می‌نمایند، باید به [[تأویل]] یا توجیه آن [[روایات]] روی آورد<ref>الجسر الطرابلسی، حسین بن محمد، «الحصون الحمیدیة للمحافظة علی العقائد الاسلامیة»، ص۴۹.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت.</ref>
[[مالک بن انس]]، [[پیشوا]] و [[فقیه]] مذهب مالکی است.اکثر پیروان [[مذهب]] [[فقهی]] مالکی، در [[کلام]]، [[اشعری]] مذهب هستند. نگاهی به آراء و دیدگاه‌های [[اشاعره]] روشن کننده [[اعتقاد]] آنها در باب [[عصمت انبیا]]{{ع}} است. اشاعره در باب عصمت انبیا{{ع}} بر این باورند که خطای [[پیامبران]] از روی [[سهو]] و [[نسیان]] اشکالی ندارد و پیش از [[نبوت]]، [[ارتکاب گناه]] کبیره نیز از آنان جایز است. صاحب کتاب «الحصون الحمیدیة» ضمن تصریح به [[لزوم]] وجود [[عصمت]] در [[انبیا]]{{ع}} به معنای [[طهارت]] ظاهری و [[باطنی]] ایشان از [[معاصی]] و منهیات [[الهی]] و [[رذایل اخلاقی]] چون [[حسد]]، [[کبر]]، [[کذب]] و امثال اینها [[معتقد]] است در مواجهه با روایاتی که توهم [[ارتکاب معاصی]] از انبیا{{ع}} و [[رسل]] را در [[انسان]] ایجاد می‌نمایند، باید به [[تأویل]] یا توجیه آن [[روایات]] روی آورد<ref>الجسر الطرابلسی، حسین بن محمد، «الحصون الحمیدیة للمحافظة علی العقائد الاسلامیة»، ص۴۹.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت.</ref>


==== [[حنفی‌ها]] و [[ماتریدیه]] ====
==== [[حنفی‌ها]] و [[ماتریدیه]] ====
نظرگاه [[حنفیان]] [[ماتریدیه]] در مسئله عصمت پیامبران بسیار مثبت‌تر از اشاعره بود. بسیاری از [[دانشمندان]] این [[فرقه]]، به خصوص آنهایی که [[اهل]] [[سمرقند]] بودند، تمامی خطاها، [[لغزش‌ها]] و [[گناهان]] را در مورد انبیا انکار کردند و تفاوتی میان قبل و بعد از نبوت قایل نبودند و این موضوع نقطه مقابل اشاعره و [[حنبلیان]] بود<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>.
نظرگاه [[حنفیان]] [[ماتریدیه]] در مسئله عصمت پیامبران بسیار مثبت‌تر از اشاعره بود. بسیاری از دانشمندان این [[فرقه]]، به خصوص آنهایی که [[اهل]] سمرقند بودند، تمامی خطاها، [[لغزش‌ها]] و [[گناهان]] را در مورد انبیا انکار کردند و تفاوتی میان قبل و بعد از نبوت قایل نبودند و این موضوع نقطه مقابل اشاعره و حنبلیان بود<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>


کلمات [[ابوحنیفه]] نشان می‌دهد که وی تنها به [[عصمت پیامبران]] از [[ارتکاب گناه]] و خطای عمدی [[معتقد]] بوده است چنانچه در جایی می‌گوید: «[[پیامبران]] از تمام [[گناهان کبیره]] و صغیره و [[کفر]] و [[زشتی‌ها]]، مصون و [[معصوم]] هستند، اگر چه لغزش‌ها و خطاهایی از آنها سر زده است»<ref>قاری، علی بن سلطان محمد، «شرح کتاب الفقه الاکبر»، صص ۱۰۴-۹۹.</ref>. پیروان ابوحنیفه که در [[اعتقادات]] [[ماتریدی]] هستند نیز همین [[عقیده]] را با اختلافاتی اندک در جزئیات آن دارند. به عنوان نمونه [[سعدالدین عمر تفتازانی]] در شرح خویش بر کتاب «[[عقاید نسفی]]» پیرامون [[عصمت انبیا]] چنین می‌گوید: «به [[اجماع]] [[علما]] پیامبران از ارتکاب عمدی [[کذب]] به ویژه در آن چه که متعلق به امر [[شارع]] است و نیز در [[تبلیغ احکام]] و [[ارشاد]] [[امت]] معصومند، اکثر علما انبیا را از ارتکاب [[سهوی]] کذب نیز معصوم دانسته‌اند، اما در مورد ارتکاب سایر [[گناهان]] تفصیل داده شده و به اجماع علما، پیامبران پیش از [[وحی]] و پس از آن از کفر معصومند. همچنین نزد جمهور علما، انبیا، از گناهان کبیره عمدی معصوم هستند. امّا انجام [[گناه کبیره]] به صورت سهوی و ناخودآگاه را اکثر علما جایز دانسته‌اند. ضمن اینکه انجام عمدی گناهان صغیره نیز جایز است. اما پیش از وحی دلیلی بر [[امتناع]] صدور گناهان کبیره از انبیا وجود ندارد»<ref>سعدالدین [[مسعود بن عمر تفتازانی]]، «شرح العقائد النسفیة»، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت.</ref>
کلمات [[ابوحنیفه]] نشان می‌دهد که وی تنها به [[عصمت پیامبران]] از [[ارتکاب گناه]] و خطای عمدی [[معتقد]] بوده است چنانچه در جایی می‌گوید: «[[پیامبران]] از تمام [[گناهان کبیره]] و صغیره و [[کفر]] و [[زشتی‌ها]]، مصون و [[معصوم]] هستند، اگر چه لغزش‌ها و خطاهایی از آنها سر زده است»<ref>قاری، علی بن سلطان محمد، «شرح کتاب الفقه الاکبر»، صص ۱۰۴-۹۹.</ref>. پیروان ابوحنیفه که در [[اعتقادات]] [[ماتریدی]] هستند نیز همین [[عقیده]] را با اختلافاتی اندک در جزئیات آن دارند. به عنوان نمونه [[سعدالدین عمر تفتازانی]] در شرح خویش بر کتاب «عقاید نسفی» پیرامون [[عصمت انبیا]] چنین می‌گوید: «به [[اجماع]] [[علما]] پیامبران از ارتکاب عمدی [[کذب]] به ویژه در آن چه که متعلق به امر [[شارع]] است و نیز در تبلیغ احکام و [[ارشاد]] [[امت]] معصومند، اکثر علما انبیا را از ارتکاب [[سهوی]] کذب نیز معصوم دانسته‌اند، اما در مورد ارتکاب سایر [[گناهان]] تفصیل داده شده و به اجماع علما، پیامبران پیش از [[وحی]] و پس از آن از کفر معصومند. همچنین نزد جمهور علما، انبیا، از گناهان کبیره عمدی معصوم هستند. امّا انجام [[گناه کبیره]] به صورت سهوی و ناخودآگاه را اکثر علما جایز دانسته‌اند. ضمن اینکه انجام عمدی گناهان صغیره نیز جایز است. اما پیش از وحی دلیلی بر [[امتناع]] صدور گناهان کبیره از انبیا وجود ندارد»<ref>سعدالدین [[مسعود بن عمر تفتازانی]]، «شرح العقائد النسفیة»، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت.</ref>


==== [[شافعی‌ها]]‌، [[اهل حدیث]] و [[حنبلی‌ها]] ====
==== [[شافعی‌ها]]‌، [[اهل حدیث]] و [[حنبلی‌ها]] ====
[[اهل حدیث]] در میان [[اهل سنت]] همواره در [[نظریه]] عصمت پیامبران خدشه می‌کردند. آنها [[معتقد]] بودند گناه و خطای پیامبران در [[متون مذهبی]] و [[حدیثی]] آمده است. [[ابن کرّام]] (متوفای ۲۵۵ق) سردمدار کرّامیه با [[اصرار]] می‌گفت: «[[پیامبران]] [[مرتکب گناه]] و [[خطا]] می‌شدند بدون اینکه با [[طبیعت]] آنها تنافی داشته باشد». کرّامیه بعدها در دیدگاه خود استثنا قایل شدند و گناهانی را که نیاز به [[اجرای حد]] و [[کیفر]] قانونی دارد یا گناهانی که حیثیت و آبروی آنها را خدشه دار می‌سازد، [[شایسته]] آنها ندانستند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.
[[اهل حدیث]] در میان [[اهل سنت]] همواره در نظریه عصمت پیامبران خدشه می‌کردند. آنها [[معتقد]] بودند گناه و خطای پیامبران در متون مذهبی و [[حدیثی]] آمده است. ابن کرّام (متوفای ۲۵۵ق) سردمدار کرّامیه با اصرار می‌گفت: «[[پیامبران]] [[مرتکب گناه]] و [[خطا]] می‌شدند بدون اینکه با طبیعت آنها تنافی داشته باشد». کرّامیه بعدها در دیدگاه خود استثنا قایل شدند و گناهانی را که نیاز به [[اجرای حد]] و [[کیفر]] قانونی دارد یا گناهانی که حیثیت و آبروی آنها را خدشه دار می‌سازد، شایسته آنها ندانستند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.


از جستاری در روایات موجود در منابع معتبر [[اهل‌سنت]] که توسط هواداران نامدار مذهب شافعی و حنبلی در ادوار و قرون مختلف نقل شده نیز می‌توان به دیدگاه آنها پیرامون عصمت انبیاء پی برد. ضمن اینکه غالب شافعی‌ها، در کلام اشعری هستند و بر این اساس همان [[باورها]] و اعتقاداتی را که درباره عصمت انبیا{{ع}} در باب اشاعره مطرح نمودیم، بر [[پیروان]] [[شافعی]] نیز منطبق می‌گردد.
از جستاری در روایات موجود در منابع معتبر [[اهل‌سنت]] که توسط هواداران نامدار مذهب شافعی و حنبلی در ادوار و قرون مختلف نقل شده نیز می‌توان به دیدگاه آنها پیرامون عصمت انبیاء پی برد. ضمن اینکه غالب شافعی‌ها، در کلام اشعری هستند و بر این اساس همان [[باورها]] و اعتقاداتی را که درباره عصمت انبیا{{ع}} در باب اشاعره مطرح نمودیم، بر [[پیروان]] [[شافعی]] نیز منطبق می‌گردد.


به عنوان نمونه، [[مسلم بن حجاج نیشابوری]] شافعی (۲۰۴-۲۶۱ه.ق) با [[اعتماد]] بر روایات نافی انبیا{{ع}} و از جمله [[پیامبراکرم]]{{صل}}، بسیاری از آنها را در صحیح خود نقل نموده است. وجود چنین روایاتی را می‌توان در اثناء متون [[تفسیری]]، [[روایی]] و [[تاریخی]] افرادی چون [[فخر رازی]]، [[جلال الدین سیوطی]]، [[ابن کثیر دمشقی]] و دیگر [[علما]] و بزرگان شافعی مذهب نیز مشاهده نمود.
به عنوان نمونه، [[مسلم بن حجاج نیشابوری]] شافعی (۲۰۴-۲۶۱ه.ق) با اعتماد بر روایات نافی انبیا{{ع}} و از جمله [[پیامبراکرم]]{{صل}}، بسیاری از آنها را در صحیح خود نقل نموده است. وجود چنین روایاتی را می‌توان در اثناء متون [[تفسیری]]، [[روایی]] و [[تاریخی]] افرادی چون [[فخر رازی]]، [[جلال الدین سیوطی]]، [[ابن کثیر دمشقی]] و دیگر [[علما]] و بزرگان شافعی مذهب نیز مشاهده نمود.


علاوه بر شافعی‌ها، حنبلی‌ها نیز که در [[اعتقادات]]، پیرو [[اهل حدیث]] بوده و [[گرایش]] [[افراطی]] زیادی به [[احادیث]] و عمل به آنها دارند، روایات نافی عصمت انبیا{{ع}} را در منابع خود نقل نموده‌اند. روایاتی که حاکی از [[اعتقاد]] حداقلی آنها نسبت به مسأله [[عصمت انبیا]]{{ع}} است. سیری در آراء و [[سیره]] [[احمد بن حنبل]] پیشوای این [[مذهب]] در مواجهه با [[احادیث]] گویای توجه ویژه او به غالب احادیث است. در شرح حال وی آورده‌اند که او بیش از هر روش دیگری به روش [[نقلی]] علاقه داشت و [[عمر]] و [[زندگی]] خویش را نیز به سماع و نقل می‌گذراند و از آنجا که منبعی جز منابع نقلی را قبول نداشت، [[تساهل]] در پذیرش احادیث و نیز قبول احادیث ضعیف از جمله مبانی وی به شمار می‌رفت<ref>احمد امین، «فجر الاسلام»، ص۲۴۳.</ref>.
علاوه بر شافعی‌ها، حنبلی‌ها نیز که در [[اعتقادات]]، پیرو [[اهل حدیث]] بوده و [[گرایش]] [[افراطی]] زیادی به [[احادیث]] و عمل به آنها دارند، روایات نافی عصمت انبیا{{ع}} را در منابع خود نقل نموده‌اند. روایاتی که حاکی از [[اعتقاد]] حداقلی آنها نسبت به مسأله [[عصمت انبیا]]{{ع}} است. سیری در آراء و [[سیره]] [[احمد بن حنبل]] پیشوای این [[مذهب]] در مواجهه با [[احادیث]] گویای توجه ویژه او به غالب احادیث است. در شرح حال وی آورده‌اند که او بیش از هر روش دیگری به روش [[نقلی]] علاقه داشت و [[عمر]] و [[زندگی]] خویش را نیز به سماع و نقل می‌گذراند و از آنجا که منبعی جز منابع نقلی را قبول نداشت، [[تساهل]] در پذیرش احادیث و نیز قبول احادیث ضعیف از جمله مبانی وی به شمار می‌رفت<ref>احمد امین، «فجر الاسلام»، ص۲۴۳.</ref>.


از دیگر دلایلی که [[اعتماد]] احمد بر احادیث ضعیف و مجعول نافی [[عصمت]] را تقویت می‌کند، مبانی [[حدیث‌گرایی]] وی است. سخن [[عبدالله بن احمد بن حنبل]]، [[شاهد]] این سخن ما است که می‌گوید: پدرم می‌گفت: «حدیث ضعیف نزد من، از رای بهتر است»<ref>محمد بن ابی‌بکر ابن قیم جوزیه، «اعلام الموقعین عن رب العالمین»، ج۱ ص۸۸.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت، شافعی‌ها و حنبلی‌ها.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]].</ref>.
از دیگر دلایلی که اعتماد احمد بر احادیث ضعیف و مجعول نافی [[عصمت]] را تقویت می‌کند، مبانی حدیث‌گرایی وی است. سخن عبدالله بن احمد بن حنبل، [[شاهد]] این سخن ما است که می‌گوید: پدرم می‌گفت: «حدیث ضعیف نزد من، از رای بهتر است»<ref>محمد بن ابی‌بکر ابن قیم جوزیه، «اعلام الموقعین عن رب العالمین»، ج۱ ص۸۸.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی (مقاله)| اخبار سخیف ساختگی پیرامون شخصیت نبی]]، فصل دوم، گفتار دوم: عصمت نبی از منظر اهل سنت، شافعی‌ها و حنبلی‌ها.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]].</ref>


[[حنبلی‌ها]] همواره آموزه [[عصمت پیامبران]] از [[گناه]] را [[انکار]] می‌کردند. ابن بطّه (متوفای ۳۸۷ق) در اصول [[اعتقادات]] خود می‌نگارد که پیامبران مرتکب گناه شده‌اند و به آیاتی از [[قرآن]] استناد می‌کند. سپس [[شاگردان]] [[مکتب]] [[حنبلی]] مانند [[ابن تیمیه]] (متوفای ۷۲۸ق) و [[ابن قیم الجوزیه]] (متوفای ۷۵۱ق) پافشاری کردند که عصمت پیامبران تنها در حوزه [[ابلاغ وحی]] [[الهی]] است و شامل [[عصمت از گناهان]] نمی‌شود<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.
[[حنبلی‌ها]] همواره آموزه [[عصمت پیامبران]] از [[گناه]] را [[انکار]] می‌کردند. ابن بطّه (متوفای ۳۸۷ق) در اصول [[اعتقادات]] خود می‌نگارد که پیامبران مرتکب گناه شده‌اند و به آیاتی از [[قرآن]] استناد می‌کند. سپس شاگردان [[مکتب]] [[حنبلی]] مانند [[ابن تیمیه]] (متوفای ۷۲۸ق) و [[ابن قیم الجوزیه]] (متوفای ۷۵۱ق) پافشاری کردند که عصمت پیامبران تنها در حوزه ابلاغ وحی [[الهی]] است و شامل [[عصمت از گناهان]] نمی‌شود<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.


بعدها انشعاب‌هایی در [[فرقه]] حنبلی‌ها رخ داد و به فرقه جدید [[وهابیت]] منجر شد؛ همان نظرگاه [[اهل حدیث]] در میان [[محمد بن عبدالوهاب]] و شاگردانش به شدت تقویت گردید. [[ناصر]] القفاری در نظریه پردازی [[عقاید وهابیت]]، در مقابل نظرگاه مورد پذیرش [[امامیه]] درباره [[عصمت امامان]]، [[عصمت]] [[جماعت]] را مطرح کرده است<ref>ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه، ج۲، ص۷۷۲ - ۷۷۹.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>.
بعدها انشعاب‌هایی در [[فرقه]] حنبلی‌ها رخ داد و به فرقه جدید [[وهابیت]] منجر شد؛ همان نظرگاه [[اهل حدیث]] در میان [[محمد بن عبدالوهاب]] و شاگردانش به شدت تقویت گردید. ناصر القفاری در نظریه پردازی عقاید وهابیت، در مقابل نظرگاه مورد پذیرش [[امامیه]] درباره [[عصمت امامان]]، [[عصمت]] جماعت را مطرح کرده است<ref>ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه، ج۲، ص۷۷۲ - ۷۷۹.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>


==== حشویه ====
==== حشویه ====
حشویه نام فرقه‌ای از اهل سنت است که به [[عناد]] و [[دشمنی]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[شهرت]]<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ۴۲ و۴۳ و۱۲۰.</ref> و به [[وجوب پیروی]] از [[بنی‌امیه]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۶۵؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الافصاح فی الامامة، ج ۲، ص۲۳.</ref> [[باور]] دارند.  
حشویه نام فرقه‌ای از اهل سنت است که به [[عناد]] و [[دشمنی]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[شهرت]]<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ۴۲ و۴۳ و۱۲۰.</ref> و به [[وجوب پیروی]] از [[بنی‌امیه]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۶۵؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الافصاح فی الامامة، ج ۲، ص۲۳.</ref> [[باور]] دارند.  


حشویه به هر خبری، هر چند متناقض عمل کرده و به [[ظواهر قرآن]]، هر چند مخالف با دلیل قطعی نیز تمسک می‌جویند<ref>معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۷۴.</ref>. از این گذشته در [[تأیید]] [[عقائد]] [[باطل]] خویش به [[جعل حدیث]] روی آورده و آن را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف خود می‌دانند<ref>شوشتری، قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، ص۱۰۹.</ref>. باور [[پیروان]] این گروه نسبت به مسأله عصمت انبیا را می‌توان از سیری در کلمات علمای این [[فرقه]] در این خصوص، [[مشاهده]] نمود. چه اینکه [[حشویه]] نه تنها صدور اقسام کبائر و صغائر را به صورت مطلق (عمدا یا سهوا، قبل از دوران [[بعثت]] یا پس از آن) از [[انبیا]]{{ع}} روا می‌دانند. بلکه با استناد به برخی [[اخبار]] موهن، صدور [[معاصی]] را نیز از [[انبیاء]]{{عم}} به [[اثبات]] می‌رسانند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱۱، ص۹۰؛ معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱.</ref>.
حشویه به هر خبری، هر چند متناقض عمل کرده و به ظواهر قرآن، هر چند مخالف با دلیل قطعی نیز تمسک می‌جویند<ref>معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۷۴.</ref>. از این گذشته در [[تأیید]] [[عقائد]] [[باطل]] خویش به [[جعل حدیث]] روی آورده و آن را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف خود می‌دانند<ref>شوشتری، قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، ص۱۰۹.</ref>. باور [[پیروان]] این گروه نسبت به مسأله عصمت انبیا را می‌توان از سیری در کلمات علمای این [[فرقه]] در این خصوص، مشاهده نمود. چه اینکه حشویه نه تنها صدور اقسام کبائر و صغائر را به صورت مطلق (عمدا یا سهوا، قبل از دوران [[بعثت]] یا پس از آن) از [[انبیا]]{{ع}} روا می‌دانند. بلکه با استناد به برخی [[اخبار]] موهن، صدور [[معاصی]] را نیز از [[انبیاء]]{{عم}} به [[اثبات]] می‌رسانند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱۱، ص۹۰؛ معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱.</ref>.


برخی از [[پیروان]] این فرقه به این مقدار نیز اکتفا نکرده و حتی [[کذب]] در [[شریعت]] را برای انبیا در هر حالی (مخفیانه یا آشکارا) جایز می‌دانند<ref>علم الهدی، سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۱۶؛ معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۱.</ref>.
برخی از [[پیروان]] این فرقه به این مقدار نیز اکتفا نکرده و حتی [[کذب]] در [[شریعت]] را برای انبیا در هر حالی (مخفیانه یا آشکارا) جایز می‌دانند<ref>علم الهدی، سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۱۶؛ معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۱.</ref>.


[[اعتقاد]] به [[خیانت]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} نسبت به [[همسر]] عزیز مصر، علاقه‌مندی [[حضرت داوود]] به همسر اوریا و بستر‌سازی جهت کشتن شدن اوریا در [[جنگ]] و [[ازدواج]] با همسر وی پس از آن<ref>معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۲.</ref>، اعتقاد به [[کفر]] و [[گمراهی]] [[رسول خدا]]{{صل}} قبل از [[بعثت]] و خطای آن حضرت در [[تبلیغ دین]]<ref> معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۹ و ج ۲۰، ص۳۲ و ج ۷، ص۱۸.</ref> در شمار بخشی از [[اعتقادات]] [[فاسد]] ایشان پیرامون انبیاست که از [[اسرائیلیات]] یا همان اخبار موهن گرفته شده است<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]].</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>.
[[اعتقاد]] به [[خیانت]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} نسبت به [[همسر]] عزیز مصر، علاقه‌مندی [[حضرت داوود]] به همسر اوریا و بستر‌سازی جهت کشتن شدن اوریا در [[جنگ]] و [[ازدواج]] با همسر وی پس از آن<ref>معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۲.</ref>، اعتقاد به [[کفر]] و [[گمراهی]] [[رسول خدا]]{{صل}} قبل از [[بعثت]] و خطای آن حضرت در [[تبلیغ دین]]<ref> معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۹ و ج ۲۰، ص۳۲ و ج ۷، ص۱۸.</ref> در شمار بخشی از [[اعتقادات]] [[فاسد]] ایشان پیرامون انبیاست که از [[اسرائیلیات]] یا همان اخبار موهن گرفته شده است<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمدهادی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]].</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص ۴۰.</ref>


=== عصمت پیامبر خاتم ===
=== عصمت پیامبر خاتم ===
{{اصلی|عصمت پیامبر خاتم}}
{{اصلی|عصمت پیامبر خاتم}}
از آنجا که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هم در شمار انبیا{{ع}} و بلکه [[افضل]] آنان است، مشهور علمای [[اهل سنت]]، اصل [[معصوم]] بودن آن حضرت را با اختلافاتی در [[گستره عصمت]] آن حضرت، پذیرفته‌اند. برخی قائل به عصمت آن حضرت پس از [[نبوت]] هستند، برخی آن حضرت را تنها از ارتکاب عمدی [[گناهان کبیره]] مصون می‌دانند، عده‌ای [[عصمت از گناهان]] [[صغیره]] را هم لازم دانسته اما آن حضرت را از ارتکاب [[سهو]]، [[نسیان]] و [[خطا]]، مصون نمی‌دانند، برخی دیگر نیز آن حضرت را تنها در اخذ [[وحی]] و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] [[معصوم]] دانسته و در امور روزمره [[زندگی]]، معصوم نمی‌دانند. در این میان گروهی هم هستند که آن حضرت را اصلا معصوم نمی‌دانند و ارتکاب انواع کبائر را به ایشان نسبت می‌دهند<ref>در بخش گستره عصمت انبیا به تفصیل پیرامون این مسأله و قائلین هر دیدگاه با استناد به منابع معتبر اهل سنت، بحث می‌شود.</ref>.
از آنجا که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هم در شمار انبیا{{ع}} و بلکه [[افضل]] آنان است، مشهور علمای [[اهل سنت]]، اصل [[معصوم]] بودن آن حضرت را با اختلافاتی در [[گستره عصمت]] آن حضرت، پذیرفته‌اند. برخی قائل به عصمت آن حضرت پس از [[نبوت]] هستند، برخی آن حضرت را تنها از ارتکاب عمدی [[گناهان کبیره]] مصون می‌دانند، عده‌ای [[عصمت از گناهان]] صغیره را هم لازم دانسته اما آن حضرت را از ارتکاب [[سهو]]، [[نسیان]] و [[خطا]]، مصون نمی‌دانند، برخی دیگر نیز آن حضرت را تنها در اخذ [[وحی]] و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] [[معصوم]] دانسته و در امور روزمره [[زندگی]]، معصوم نمی‌دانند. در این میان گروهی هم هستند که آن حضرت را اصلا معصوم نمی‌دانند و ارتکاب انواع کبائر را به ایشان نسبت می‌دهند<ref>در بخش گستره عصمت انبیا به تفصیل پیرامون این مسأله و قائلین هر دیدگاه با استناد به منابع معتبر اهل سنت، بحث می‌شود.</ref>.


==منشأ و سرچشمه==
==منشأ و سرچشمه==
۱۰۷٬۱۸۸

ویرایش