پرش به محتوا

بستن آب در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
شیوه ناجوانمردانه [[تشنه]] نگه‌داشتن طرف در [[جنگ]]، برای از پای در آوردن او. درحادثه [[کربلا]] [[سپاه عمر سعد]] به [[دستور]] [[ابن زیاد]]، از رسیدن [[آب]] به [[خیمه‌گاه]] [[امام حسین]] {{ع}} جلوگیری کردند. از روز هفتم [[محرم]]، [[عمر سعد]] کسی را به نام [[عمرو بن حجاج]] با پانصد سوار بر [[شریعه]] [[فرات]] مامور کرد. آنان [[فرات]] را در محاصره خویش قرار دادند و از سه روز به [[شهادت امام حسین]] {{ع}} مانده، مانع [[آب]] برداشتن [[اصحاب]] او از [[فرات]] شدند<ref>اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۹۹،الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۵۶</ref>. این کار که به [[تشنگی]] [[امام]] و [[اصحاب]] و فرزندانش در [[روز عاشورا]] انجامید، از سوزناکترین حادثه‌های [[کربلا]] بود و [[امام]] و [[یاران]] و اطفالش لب [[تشنه]] ماندند<ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۷۷.</ref>.
شیوه ناجوانمردانه [[تشنه]] نگه‌داشتن طرف در [[جنگ]]، برای از پای در آوردن او. درحادثه [[کربلا]] سپاه [[عمر سعد]] به [[دستور]] [[ابن زیاد]]، از رسیدن [[آب]] به [[خیمه‌گاه]] [[امام حسین]] {{ع}} جلوگیری کردند. از روز هفتم [[محرم]]، [[عمر سعد]] کسی را به نام [[عمرو بن حجاج]] با پانصد سوار بر [[شریعه]] [[فرات]] مامور کرد. آنان [[فرات]] را در محاصره خویش قرار دادند و از سه روز به [[شهادت امام حسین]] {{ع}} مانده، مانع [[آب]] برداشتن [[اصحاب]] او از [[فرات]] شدند<ref>اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۹۹،الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۵۶.</ref>. این کار که به [[تشنگی]] [[امام]] و [[اصحاب]] و فرزندانش در [[روز عاشورا]] انجامید، از سوزناکترین حادثه‌های [[کربلا]] بود و [[امام]] و [[یاران]] و اطفالش لب [[تشنه]] ماندند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۷۷.</ref>.


== جریان [[بستن آب به روی امام]] {{ع}} و یارانش ==
== جریان بستن آب به روی [[امام حسین]] {{ع}} و یارانش ==
نامه‌ای بدین شرح از [[عبیدالله بن زیاد]] به [[عمر بن سعد]] رسید:
نامه‌ای بدین شرح از [[عبیدالله بن زیاد]] به [[عمر بن سعد]] رسید: «بین [[حسین]] و یارانش و آب حائل شو، مگذار قطره‌ای از آن بچشند همان‌گونه که با [[امیرالمؤمنین]] [[عثمان]] آن مرد [[متقی]] و زکی و [[مظلوم]] معامله شد!».
«بین [[حسین]] و یارانش و آب حائل شو، مگذار قطره‌ای از آن بچشند همان‌گونه که با [[امیرالمؤمنین]] [[عثمان]] آن مرد [[متقی]] و [[زکی]] و [[مظلوم]] [[معامله]] شد!».
[[ابی مخنف]] می‌گوید [[سلیمان بن راشد]] از [[حمید بن مسلم ازدی]] برایم نقل کرده است که عمر بن سعد، [[عمرو بن حجاج]] را با پانصد اسب‌سوار فرستاد تا در [[شریعه]] آبشخور مستقر گردیده و مانع شدند حسین {{ع}} و یارانش حتی یک قطره از آن آب را بنوشند، این جریان سه [[روز]] قبل از کشته شدن حسین {{ع}} بود!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲، از ابی مخنف از سلیمان بن ابی راشد از حمید بن مسلم و ارشاد، ج۲، ص۸۶، با کمی تغییر.</ref>


وقتی [[تشنگی]] حسین و یارانش شدت یافت برادرش [[عباس بن علی بن ابی طالب]] را خواست و با سی اسب‌سوار و بیست پیاده همراه با بیست [[مشک]] به طرف شریعه فرستاد؛ آنها آمدند تا این که شبانگاه به آب نزدیک شدند، [[نافع بن هلال جملی]] [[پرچم]] به دست، پیشاپیش آنها حرکت می‌کرد [[عمرو بن حجاج زبیدی]] گفت: ای مرد کیستی؟ [[نافع]] گفت: [[نافع بن هلال]]. [[عمرو]] گفت: چرا اینجا آمدی؟ هلالی گفت: آمده‌ایم تا از این آبی که ما را از آن منع کرده‌اید بنوشیم. عمرو گفت: بنوش، گوارایت باشد. [[هلال]] گفت: نه، والله قطره‌ای از آن نمی‌نوشم در حالی که حسین و اصحابش تشنه‌اند. آنگاه اشاره‌ای کرد و [[اصحاب]] حسین یکباره جلوی عمرو ظاهر شدند. عمرو گفت: به هیچ وجه اینها نمی‌توانند آب بنوشند، اصلاً ما اینجا قرار گرفته‌ایم تا آب را بر آنها ببندیم.
[[ابی مخنف]] می‌گوید سلیمان بن راشد از [[حمید بن مسلم ازدی]] برایم نقل کرده است که عمر بن سعد، [[عمرو بن حجاج]] را با پانصد اسب‌سوار فرستاد تا در [[شریعه]] آبشخور مستقر گردیده و مانع شدند حسین {{ع}} و یارانش حتی یک قطره از آن آب را بنوشند، این جریان سه [[روز]] قبل از کشته شدن حسین {{ع}} بود!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲، از ابی مخنف از سلیمان بن ابی راشد از حمید بن مسلم و ارشاد، ج۲، ص۸۶، با کمی تغییر.</ref>


همین که [[سربازان]] نافع به نافع نزدیک شدند، به آنان گفت: مشک‌هایتان را پر کنید! سربازان هم [[یورش]] آورده مشک‌هایشان را پر کردند. اینجا عمرو بن حجاج و یارانش به سویشان [[حمله]] بردند، ولی [[عباس بن علی]] و نافع بن هلال جلویشان را سد کردند، بعد به [[یاران]] خویش پیوستند و گفتند بروید؛ ولی خودشان ایستادند، [[عمرو بن حجاج]] و یارانش هم بار دیگر برگشتند. دو گروه اندکی یکدیگر را تعقیب کردند تا این که در نهایت [[اصحاب]] [[حسین]] {{ع}} مشک‌ها را به حسین {{ع}} رساندند.
وقتی [[تشنگی]] حسین و یارانش شدت یافت برادرش [[عباس بن علی بن ابی طالب]] را خواست و با سی اسب‌سوار و بیست پیاده همراه با بیست [[مشک]] به طرف شریعه فرستاد؛ آنها آمدند تا اینکه شبانگاه به آب نزدیک شدند، [[نافع بن هلال جملی]] [[پرچم]] به دست، پیشاپیش آنها حرکت می‌کرد [[عمرو بن حجاج زبیدی]] گفت: ای مرد کیستی؟ نافع گفت: [[نافع بن هلال]]. عمرو گفت: چرا اینجا آمدی؟ هلالی گفت: آمده‌ایم تا از این آبی که ما را از آن منع کرده‌اید بنوشیم. عمرو گفت: بنوش، گوارایت باشد. هلال گفت: نه، والله قطره‌ای از آن نمی‌نوشم در حالی که حسین و اصحابش تشنه‌اند. آنگاه اشاره‌ای کرد و [[اصحاب]] حسین یکباره جلوی عمرو ظاهر شدند. عمرو گفت: به هیچ وجه اینها نمی‌توانند آب بنوشند، اصلاً ما اینجا قرار گرفته‌ایم تا آب را بر آنها ببندیم.


آن شب [[نافع بن هلال]] یکی از یاران عمرو بن حجاج را با نیزه زخمی کرده بود، که بعداً جای زخم چرکین شد و او مرد. او اولین کشته [[سپاه]] عبیدالله بود که آن شب مجروح شده بود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۳، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن ابی راشد از حمید بن مسلم ازدی و مقاتل الطالبیین، ۷۸، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن راشد از حمید بن مسلم، همراه با تغییر و حذف.</ref><ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۳۰.</ref>
همین که سربازان به نافع نزدیک شدند، به آنان گفت: مشک‌هایتان را پر کنید! سربازان هم [[یورش]] آورده مشک‌هایشان را پر کردند. اینجا عمرو بن حجاج و یارانش به سویشان حمله بردند، ولی [[عباس بن علی]] و نافع بن هلال جلویشان را سد کردند، بعد به [[یاران]] خویش پیوستند و گفتند بروید؛ ولی خودشان ایستادند، [[عمرو بن حجاج]] و یارانش هم بار دیگر برگشتند. دو گروه اندکی یکدیگر را تعقیب کردند تا اینکه در نهایت [[اصحاب]] [[حسین]] {{ع}} مشک‌ها را به حسین {{ع}} رساندند.
 
آن شب [[نافع بن هلال]] یکی از یاران عمرو بن حجاج را با نیزه زخمی کرده بود که بعداً جای زخم چرکین شد و او مرد. او اولین کشته [[سپاه]] عبیدالله بود که آن شب مجروح شده بود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۳، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن ابی راشد از حمید بن مسلم ازدی و مقاتل الطالبیین، ۷۸، به نقل از ابی مخنف از سلیمان بن راشد از حمید بن مسلم، همراه با تغییر و حذف.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]]، ص۳۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش