عصمت در کلام اسلامی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
عصمت در کلام اسلامی به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۷
، ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
}} | }} | ||
'''[[عصمت]] در [[کلام اسلامی]] به چه معناست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علمای ابرار (پرسش)|علمای ابرار]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علمای ابرار]]''' مراجعه شود. | '''[[عصمت]] در [[کلام اسلامی]] به چه معناست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علمای ابرار (پرسش)|علمای ابرار]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علمای ابرار]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ جامع اجمالی == | |||
'''[[عصمت]]''' در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب [[خدای متعال]] به [[برگزیدگان]] خود و گاه نیز به ملکهای تعبیر شده که به موجب آن، [[انبیاء]] و اوصیای ایشان برغم داشتن [[قدرت]] بر انجام [[گناهان]]، از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]، [[گناه]]، [[سهو]] و [[نسیان]] در تمام مراحل [[زندگی]]، حتی قبل از تصدی منصب، مصون هستند. [[امامیه]] عصمت را از ضروریترین شروط اعطای [[مقام نبوت]] و [[امامت]] میدانند. استوارترین دیدگاه در باب «[[منشأ عصمت]]»، «[[علم خاص]]» است که هم با تحلیل [[عقلی]] و فلسفیِ مبادی فعل اختیاری سازگار است و هم با متون دینی همخوانی دارد. [[متکلمان]] [[قلمرو عصمت]] را به عصمت زمانی و عصمت متعلق تقسیم کرده و عصمت متعلق را نیز مشتمل بر [[عصمت علمی]] و عملی دانسته و بر این اساس قلمرو عصمت [[معصومان]] را به عصمت از انواع گناهان، خطا، اشتباه و نسیان گسترش دادهاند. [[پیامبران]]، امامان اثنی عشر، [[فرشتگان]]، [[قرآن]]، [[وحی]] و برخی [[اولیای الهی]] مثل [[حضرت زهرا]] و [[حضرت مریم]]{{س}} از مصادیق عصمت و [[معصوم]] هستند. عصمت معصومان را با براهین عقلی و [[ادله نقلی]] متعددی میتوان به [[اثبات]] رساند. اعتقاد به عصمت نقش قابل توجهی در [[فقه]] و اصول فقه امامیه داشته و کارکردهای [[فقهی]] و اصولی آن را به وضوح میتوان در آراء [[فقها]] و اصولیون امامی مشاهده نمود که حجیت [[سیره]] عقلا، [[کتاب خدا]] و [[سنت]] از جمله کارکردهای اصولی اعتقاد به عصمت است. | |||
== معناشناسی [[عصمت]] == | |||
=== معنای لغوی === | |||
{{اصلی|عصمت در لغت}} | |||
عصمت، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: {{متن قرآن|وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ}} والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | |||
=== در اصطلاح [[متکلمان]] === | |||
عالمان شیعه بر [[حقیقت عصمت]] [[اتفاق نظر]] دارند؛ هرچند اختلافهای جزئی در کلماتشان و در تعریف آن به چشم میخورد؛ لکن آن [[اختلافات]] خللی به حقیقت عصمت نمیزند. با این بیان، به بررسی معنای اصطلاحی واژه عصمت، در میان متکلمان شیعی میپردازیم: | |||
# [[شیخ مفید]] در تعریف «عصمت» مینویسد: «عصمت» لطفی است که [[خدای تعالی]] در [[حق]] [[مکلف]] روا میدارد، به طوری که وقوع [[گناه]] و ترک [[اطاعت]] از او ممتنع میگردد، هر چند که بر انجام آن [[قدرت]] دارد<ref>{{عربی|العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية و ترك الطاعة مع قدرته عليهما}}، النکت الاعتقادیة، ص۳۷.</ref>. | |||
# [[سید مرتضی]] میفرماید: بدان عصمت لطفی است که خدای تعالی در حق بنده روا میدارد و [[بنده]] با وجود آن، از عمل [[زشت]] خودداری میورزد. پس گفته میشود [[خداوند]] به واسطه انجام عملی در آن شخص، وی را [[حفظ]] کرد تا با وجود آن، فرد [[معصوم]] رویگردانی از عمل زشت را برگزیند<ref>{{عربی|اعلم أن العصمة هي اللطف الذي يفعله تعالى، فيختار العبد عنده الامتناع من فعل القبيح، فيقال على هذا: ان اللّه عصمه، بأن فعل له ما اختار عنده العدول عن القبيح}}، رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۶.</ref>. | |||
# [[علامه حلی]] نیز در این باره مینویسد: عصمت لطفی پنهانی است که خداوند در حق مکلّف روا میدارد به طوری که وی، با وجود قدرت بر انجام [[معصیت]]، انگیزهای بر ترک [[طاعت]] و [[ارتکاب معصیت]] نداشته باشد<ref>{{عربی|العصمة لطف خفىّ يفعل اللّه تعالى بالمكلّف بحيث لا يكون له داع إلى ترك الطّاعة و ارتكاب المعصية مع قدرته على ذلك}}، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ص۸۹.</ref>. ایشان در شرح تجرید نیز تعریفهای متعددی برای عصمت ارائه کرده است<ref>ر.ک: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۱.</ref>. | |||
# [[مرحوم مظفر]] که یکی از [[عالمان]] بزرگ [[کلامی]] معاصر است، «عصمت» را چنین تعریف میکند: [[عصمت]]، [[دوری از گناهان]] و نافرمانیهای کوچک و بزرگ و دوری از [[اشتباه]] و [[فراموشی]] است، هر چند صدور آن از [[پیامبر]] عقلاً مانعی ندارد؛ بلکه [[واجب]] است [[معصوم]] حتی از امور منافی [[مروت]]، مانند کارهایی که موجب خفّت و سبک شدن وی در میان [[مردم]]، همچون غذا خوردن در محل عبور و مرور، [[خنده]] با صدای بلند و هر عملی که نزد عموم مردم ناپسند به شمار آید نیز پرهیز کند<ref>{{عربی|هي التنزُّه عن الذنوب والمعاصي صغائرها وكبائرها، وعن الخطأ والنسيان، وإن لم يمتنع عقلاً على النبي أن يصدر منه ذلك، بل يجب أن يكون منزَّهاً حتى عمّا ينافي المروءة، كالتبذل بين الناس من أكل في الطريق أو ضحك عال، وكل عمل يستهجن فعله عند العرف العام}}، عقائد الامامیة، ص۵۴.</ref>. از دیدگاه [[مرحوم مظفر]]، معصوم علاوه بر پرهیز از [[خطا]] و [[معصیت]]، باید از اموری که موجب تحقیر و وهن وی در نظر مردم میگردد پرهیز کند. به عنوان مثال، هر چند خندیدن با صدای بلند و غذا خوردن در کنار خیابان [[گناه]] و خطا محسوب نمیشود، اما با مروّت و شخصیت اجتماعی افراد محترم ناسازگار است. بنابراین شأن معصوم بسیار بالاتر از آن است که مرتکب چنین افعالی گردد<ref>از کارهای سبک و اموری که مایه وهن است به «خلاف مروت» تعبیر میشود. شرط یا عدم شرط بودن «مروت» در بحث «عدالت» نیز مطرح است.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۷ و ۱۹.</ref> | |||
# [[خواجه طوسی]] (م۶۷۲): «عصمت ملکهای است که با وجود آن، گناه از صاحب عصمت سر نمیزند»<ref>تلخیص المحصل، ص۳۶۹.</ref>. | |||
# [[محقق بحرانی]] (م ۶۹۹): «عصمت ملکهای [[نفسانی]] است که [[مکلف]] را از انجام معصیت باز میدارد»<ref>النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامه، ج۱، ص۵۵.</ref>. | |||
# فیاض لاهیجی (م ۱۰۷۲): «مراد از عصمت غریزهای است که با وجود آن [[داعی]] بر معصیت صادر نتواند شد، با قدرت بر آن و این غریزه عبارت از قوت [[عقل]] است به حیثیتی که موجب قهر قوای نفسانی شود»<ref>گوهر مراد، ص۳۷۹.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۱۱.</ref> | |||
بر اساس آن چه از متکلّمان [[شیعه]] نقل شد، «عصمت» حالتی [[باطنی]] و ملکهای [[نفسانی]] است که [[خداوند]] از [[لطف]] به برخی عطا میکند. بنابراین «عصمت» اکتسابی نیست و امری مستقل از [[علم]] است. اما برخی از اندیشمندان و [[عالمان]] معاصر، «علم» را سرچشمه «عصمت» دانستهاند. به عبارت دیگر، اساس و ریشه عصمت در معصوم علم او است؛ پس چون معصوم به قبح گناه و آثار آن علم و [[آگاهی]] دارد، با [[اختیار]] خود آن را مرتکب نمیشود<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۹.</ref>. | |||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == |