پرش به محتوا

غایت امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵٬۶۶۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۴: خط ۱۴:


روشن است که این اهداف کلی، بر سراسر [[زندگی]] [[امامان]] {{عم}}، [[سایه]] افکنده است و تمام اقوال و [[افعال]] و حتی [[حیات]] و ممات آن بزرگواران، در مسیر تحقق این اهداف بوده است<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص۲۶۶.</ref>.
روشن است که این اهداف کلی، بر سراسر [[زندگی]] [[امامان]] {{عم}}، [[سایه]] افکنده است و تمام اقوال و [[افعال]] و حتی [[حیات]] و ممات آن بزرگواران، در مسیر تحقق این اهداف بوده است<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص۲۶۶.</ref>.
==ممکن نبودن [[حکومت الهی]] بدون [[وجود امام معصوم]]==
شکی نیست که یکی از [[شؤون]] [[پیامبران]] و یکی از شاخه‌های [[ولایت تشریعی]] پیامبران، [[حکومت]] و [[فرمانروائی]] آنان است، [[حکومتی]] که اصالتاً مربوط به [[خدا]] و نیابتاً مربوط به پیامبران و [[اولیاء الهی]] است، حکومتی که پایه‌های آن را [[دستورات]] [[واقعی]] خدا و [[عدل]] و [[دادگری]] تشکیل می‌دهد.
در [[امت]] [[بنی اسرائیل]]، [[حضرت داوود]] و [[حضرت سلیمان]] به [[فرمان خدا]] دارای چنین حکومت حقه [[الهی]] بودند، آنجا که می‌فرماید:
{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>.
حکومت به [[حق]]، همان حکومتی است که بر اساس دستورهای خدا (نه دستورهای ظنی و تخمینی که با [[شک و تردید]] همراه است) و [[پیراستگی]] از [[هوی و هوس]] [[استوار]] باشد. یک چنین حکومت (بدون [[علم گسترده]] که از تمام حدود و خصوصیات، موضوع و [[حکم]] آن [[آگاه]] باشد، و در [[داوری]] [[اسیر]] [[تمایلات]] درونی و هوی و هوس نگردد)، بدون [[عصمت]] و [[علم وسیع]]، امکان پذیر نیست.
[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} به [[نص]] [[قرآن مجید]]، [[حاکم]] و [[فرمانروا]]، سائس، و [[سیاستمدار]] [[مسلمانان]] و [[قاضی]] و داور آنان بود و [[نصوص قرآن]] در این مورد بیش از آن است که در اینجا منعکس گردد. ما فقط به بیان چند [[آیه]] اکتفا می‌ورزیم.
[[قرآن]]، [[اطاعت پیامبر]] را بسان [[اطاعت خدا]] لازم و [[واجب]] شمرده است، چنانکه می‌فرماید:
{{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
مقصود از [[اطاعت رسول]] و [[اولی الامر]]، [[اطاعت]] در مسائل حکومتی است، مانند دستورهای مربوط به [[عزل و نصب]] افراد و [[بسیج عمومی]] و پرداخت مبلغی به [[بیت المال]] و... نه [[اطاعت]] در [[بیان احکام]]، زیرا: [[پیامبر گرامی]] در بیان احکام [[الهی]] مانند [[واجبات]] و [[محرمات]]، [[امر و نهی]] ندارد که اطاعت او [[واجب]] باشد، بلکه [[پیامبر]] در [[مقام]] بیان احکام، مبینی بیش نیست.
به عبارت روشن‌تر: هرگاه پیامبر به [[مردم]] بگوید: مردم، [[خدا]] به من دستور داده که به شما بگویم: {{متن قرآن|أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ}}<ref>«و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و با نمازگزاران نماز بگزارید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref>، در این موقع [[اطاعت خدا]] واجب است نه [[اطاعت رسول]]؛ زیرا [[رسول]] در این صورت دارای امر و نهی نیست، بلکه نقش او در بیان احکام، جز نقش یک وسیله بیانگر چیز دیگری نیست. ولی در موقع دیگر پیامبر به مردم می‌گوید: فلانی از مقام خود معزول و دیگری به جای او [[منصوب]] است، یا می‌گوید: باید همه مردم آماده [[جهاد در راه خدا]] باشند، و یا فلان [[ثروتمند]] باید مبلغی به عنوان هزینه [[ارتش]] [[اسلام]] بپردازد و یا باید فلانی دختر خود را به [[عقد]] [[جوانی]] معین درآورد، و...
در چنین مواقعی است که پیامبر دارای امر و نهی است و اطاعت [[اوامر]] او لازم و واجب می‌باشد و [[آیه]] مورد بحث، ناظر به چنین امرهاست.
{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>.
پیامبر به موجب این آیه، [[قاضی]] و داور [[امت]] است و همه مردم در برابر [[حکم]] و [[داوری]] او که روی [[حق]] و [[حقیقت]] است، باید [[تسلیم]] گردند.
{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.
در این [[آیه]]، [[قضاوت]] و [[داوری]] [[پیامبر]] در کنار داوری [[خدا]] قرار گرفته و [[مخالفت]] با داوری‌های پیامبر مایه [[گمراهی]] آشکار شمرده شده است که [[شأن نزول آیه]] مربوط به [[همسر]] [[زید بن حارثه]] است که او را [[طلاق]] داد و پیامبر به [[فرمان خدا]] با او [[ازدواج]] نمود.
{{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>.
[[حقیقت]] این [[اولویت]] یک [[حکومت]] جامع و وسیعی است که پیامبر بر [[نفوس]] و [[اموال]] آنان دارد.
{{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا}}<ref>«از دارایی‌های آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک می‌داری و پاکیزه می‌گردانی» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref>.
در این آیه به یکی از [[شؤون پیامبر]] که اخذ [[مالیات]] است، اشاره می‌کند.
اگر مجموع [[آیات]] و روایاتی که در این زمینه وارد شده‌اند مورد بررسی قرار گیرند، روشن می‌گردد که [[پیامبر گرامی]] [[حاکم]] [[علی الاطلاق]] و [[قاضی]] و داور بحق و سائس [[امت]] می‌باشد. به طوری که در برخی از فقرات [[زیارت جامعه]] چنین می‌خوانیم:
{{متن حدیث|وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْكَانَ الْبِلَادِ}}. [[سیاستمداران]] [[بندگان]] و رکن‌های شهرهایند.
حکومت و قضاوت پیامبر پیراسته از هر نوع [[خطا]] و [[اشتباه]] در نوع [[احکام الهی]] و اجراء آن بود او از تمام خصوصیات احکام الهی و حدود آن اطلاع و [[آگاهی]] داشت و بنا به [[عقیده]] بسیاری از [[علماء]] [[اسلام]]، نه تنها در میان [[احکام]] و اجراء آن اشتباه نمی‌کرد، بلکه در موضوعات و امور مربوط به غیر [[حکم]] نیز از خطا و اشتباه مصون و پیراسته بود.
[[امام]] پس از پیامبر گرامی می‌خواهد [[وظائف]] [[رسالت]] را ادامه دهد و حکومت و قضاوت را تعقیب نماید، باید بسان پیامبر عالم و [[آگاه]] از تمام [[احکام]] و [[سنن]] و پیراسته از [[خطا]] و [[اشتباه]] باشد، و اگر می‌خواهد به شکل دیگر [[حکومت]] و [[داوری]] نماید، مسألة [[خلافت]] و [[جانشینی]] منتفی گردیده، [[حکومتی]] بسان حکومت‌های عادی و قضاوتی مانند دیگر [[قضات]] [[جهان]] خواهد بود.
شکی نیست که [[هدف]] از [[نصب امام]] و یا [[انتخاب]] او پس از [[پیامبر گرامی]]، پرکردن خلائی است که از [[درگذشت پیامبر]] بوجود می‌آید، [[پیامبر]] بر مبنای [[حق]] و از روی احکام و [[دستورات]] [[راستین]] [[الهی]] حکومت و داوری می‌کرد. او در تطبیق [[حکم]] بر موضوعی، اشتباه و خطا نمی‌نمود و حکومت او به تمام معنی، مصداق [[واقعی]] [[آیه]] {{متن قرآن|فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى}}<ref>«پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> بوده است. اکنون پس از درگذشت پیامبر، یک چنین خلائی پدید می‌آید. این خلأ نمی‌تواند به وسیله کسانی پر شود که از بسیاری از [[احکام الهی]] [[آگاهی]] نداشتند و در حوادث و پیشامدها دست گدائی به سوی این و آن دراز می‌کردند، در صورت [[بیچارگی]] و کوتاهی دست از هرجا، به [[ظن]] و تخمین و [[قیاس]] و [[استحسان]]، و [[رأی]] و [[پندار]] خود عمل می‌کردند و پرونده [[زندگی]] آنان مملو از [[اشتباهات]] و خطاهای خطرناک می‌باشد، بلکه باید این شکاف به وسیله شخصیت‌های والامقامی گرفته شود که نسخه دوم پیامبر بوده و از تمام احکام و [[فروع اسلام]] آگاهی دارند، و در علاج و چاره جوئی برای هر نوع واقعه و پیش آمد، راه اشتباه و خطا نمی‌روند.
تردیدی نیست که حکومت‌های عادی و حاکم‌های معمولی نمی‌توانند این خلأ را پر کنند و [[وظائف]] [[رسالت]] را ادامه دهند، اینجاست که [[وجود امام معصوم]]{{عم}} عالم و [[آگاه]] برای ادامه حکومت حقه الهیه و اجراء حدود و [[احکام خدا]] به صورت یک امر لازم و ضروری جلوه می‌کند.
سؤال:
ممکن است گفته شود بنابراین باید در هر کوی و منطقه‌ای [[امام]] معصومی باشد که این خلأ را پر نماید و با بودن یک [[امام]] [[معصوم]] در رأس کار، [[حکومت]] حقه [[الهی]] شکلی به خود نمی‌گیرد.
ما می‌بینیم در [[زمان]] حکومت خود معصوم ([[پیامبر اکرم]]{{صل}}) [[والیان]] و قاضیان غیر معصومی در منطقه‌هائی از جانب او حکومت و [[داوری]] می‌کردند. به طور [[مسلم داوری]] آنان بسان داوری معصوم نبوده است، بنابراین نمی‌توان نتیجه گرفت که پس از [[پیامبر]] باید حتماً امام معصومی باشد زیرا با وجود یک معصوم، همه مناطق زیر [[پوشش]] [[عصمت]] قرار نمی‌گیرد.
پاسخ:
اولاً: وجود معصوم در رأس دستگاهی نه تنها به حال منطقه‌ای مفید است، بلکه [[سود]] آن به تمام مناطق با [[حفظ]] نسبت خواهد رسید. مدعا این نیست که با وجود [[رهبر معصوم]] هرگز [[خطا]] و اشتباهی رخ نمی‌دهد تا گفته شود در زمان معصوم والیان و قاضیان غیر معصومی بر [[مردم]] حکومت می‌کردند، بلکه مقصود این است که وجود رهبر معصوم در رأس یک [[تشکیلات]] به بخشی از خطا و [[اشتباه]]، مصونیت می‌بخشد و با رفتن چنین رئیسی، این قسمت از خطاها در [[جامعه اسلامی]] رخنه می‌کند. باید دید پس از [[درگذشت پیامبر]] چگونه این خلا پر می‌شود؟
ثانیاً: باید پس از [[درگذشت پیامبر اکرم]]{{صل}} حکومت‌های ممکن را دید و هر کدام به نفع توده‌ها باشد، [[لطف الهی]] ایجاب می‌کند در صورت عدم مانع آن را تنفیذ کند.  
حکومت‌های ممکن به صورت‌های زیر بیان می‌گردد:
#وجود [[پیامبری]] دیگر پس از درگذشت پیامبر [[اسلام]]{{صل}}.
# [[تعیین امام]] معصوم در رأس دستگاه.
# [[وجود امام معصوم]] در کوی و برزن.
# [[انتخاب امام]] از جانب [[شورا]].
به طور مسلم سه صورت نخست پرثمرتر از صورت اخیر است و حکومت به شکل نخست، به [[حکم]] [[ختم نبوت]] انجام پذیر نیست.
و [[فرمانروایی]] به شکل سوم، علاوه بر این که امکان پذیر نیست، احدی مدعی آن نیست؛ زیرا افراد معصوم در [[اجتماع]] بسیار انگشت شمارند، و غالب افراد صلاحیت آن را ندارد که در هر کوی و برزن امامی تعیین گردد در این صورت چاره‌ای جز شکل دوم نیست.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۱۴۲.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']]
# [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']]
# [[پرونده:IM010595.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|'''پیشوائی از نظر اسلام''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۵٬۵۵۷

ویرایش