پرش به محتوا

بحث:حدیث سفینه نوح: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۵۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۵: خط ۳۵:


[[نصوص]] معتبری هم در خصوص [[امیر المؤمنین]]{{ع}} وارد شده که بر [[عصمت]] دلالت دارد مانند [[روایات]] [[همراهی]] [[علی]]{{ع}} با [[حق]] و جدا نشدن آن دو از یکدیگر و همچنین [[همراهی]] آن [[حضرت]] با [[قرآن]]. و [[همراهی]] با [[علی]]{{ع}} [[همراهی]] با [[حق]] است [[ابو ایوب انصاری]] می‌گوید: {{متن حدیث|سَمِعْتُ النَّبِيَّ{{صل}} يَقُولُ لِعَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ تَقْتُلُكَ‏ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ وَ أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَكَ يَا عَمَّارُ إِذَا رَأَيْتَ عَلِيّاً سَلَكَ وَادِياً وَ سَلَكَ النَّاسُ وَادِياً غَيْرَهُ فَاسْلُكْ مَعَ عَلِيٍّ وَ دَعِ النَّاسَ فَإِنَّهُ لَنْ يَدُلَّكَ عَلَى رَدًى وَ لَنْ يُخْرِجَكَ مِنْ هُدًى}}<ref>کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین{{ع}}، ص ۲۳۴.</ref>
[[نصوص]] معتبری هم در خصوص [[امیر المؤمنین]]{{ع}} وارد شده که بر [[عصمت]] دلالت دارد مانند [[روایات]] [[همراهی]] [[علی]]{{ع}} با [[حق]] و جدا نشدن آن دو از یکدیگر و همچنین [[همراهی]] آن [[حضرت]] با [[قرآن]]. و [[همراهی]] با [[علی]]{{ع}} [[همراهی]] با [[حق]] است [[ابو ایوب انصاری]] می‌گوید: {{متن حدیث|سَمِعْتُ النَّبِيَّ{{صل}} يَقُولُ لِعَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ تَقْتُلُكَ‏ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ وَ أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَكَ يَا عَمَّارُ إِذَا رَأَيْتَ عَلِيّاً سَلَكَ وَادِياً وَ سَلَكَ النَّاسُ وَادِياً غَيْرَهُ فَاسْلُكْ مَعَ عَلِيٍّ وَ دَعِ النَّاسَ فَإِنَّهُ لَنْ يَدُلَّكَ عَلَى رَدًى وَ لَنْ يُخْرِجَكَ مِنْ هُدًى}}<ref>کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین{{ع}}، ص ۲۳۴.</ref>
==[[حدیث]] [[سفینة نوح]]==
[[پیامبر گرامی]] فرمود:
{{متن حدیث|إِنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَيْتِي فِي أُمَّتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ}}.
[[مقام]] و موقعیت [[اهل بیت]] من در میان امتم، مانند [[کشتی نوح]] است، هر کس بر آن کشتی سوار شد، [[نجات]] یافت و هر کس ترک گفت، [[غرق]] گردید.
[[سلیم بن قیس]] می‌گوید: در موقع [[حج]] در [[مکه]] بودم، دیدم که [[ابوذر غفاری]]، حلقه در [[کعبه]] را گرفته و با صدای بلند می‌گوید: ای [[مردم]] هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد، و هر کس مرا نمی‌شناسد من خود را معرفی می‌کنم: من [[جندب بن جناده]]، ابوذر غفاری هستم مردم از [[پیامبر]] شما شنیدم که فرمود:
اهل بیت من، بسان کشتی نوح در میان [[قوم]] خود می‌باشند، هر کس بر کشتی سوار شد، نجات یافت و هر کس آن را ترک گفت، غرق شد<ref>احتجاج طبرسی، ج۱، ص۲۳۸؛ عیون الاخبار، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۱۱، طبع مصر؛ معارف ابن قتیبه، ص۸۶؛ المعجم الصعیر، طبرانی، ص۷۸.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۱۰.</ref>.
===بررسی مفاد حدیث===
از اینکه حدیث، مقام و موقعیت [[عترت]] را با ترسیم مثالی (کشتی نوح) بیان نموده است، معلوم می‌شود که [[پیروی]] از آنان مایه نجات و [[مخالفت]] آنها مایه نابودی است. اکنون باید دید که آیا مفاد حدیث این است که باید تنها در موضوع [[حلال و حرام]] از آنان پیروی کرد و در مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، نظر و [[رأی]] و گفتار آنان را کنار گذارد؟ یا اینکه در تمام این موارد باید از آنان پیروی کرد و سخن آنان را بدون استثناء از صمیم [[دل]] پذیرفت؟
کسانی که می‌گویند: پیروی از آنان مخصوص به [[احکام دین]] و امور مربوط به حلال و حرام است، بدون دلیل موضوع پیروی را محدود نموده و از وسعت آن می‌کاهند، در حالی که در حدیث چنین قید و شرطی وجود ندارد.
بنابراین، [[حدیث سفینه]] بسان دیگر احادیثی که در این زمینه وارد شده است، [[گواه]] بر تعیین آنان برای [[زعامت اسلامی]] است و اینکه جز آنان شخصی برای این [[مقام]] [[لیاقت]] ندارد.
گذشته از این، [[حدیث]] یاد شده روشن‌ترین [[گواه]] بر [[عصمت]] و مصونیت آنان از [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[لغزش]] و [[گناه]] است؛ زیرا یک فرد [[خطاکار]] و یا گنه‌کار که خود بر لب پرتگاه [[سقوط]] و در [[وادی]] نابودیست، چگونه می‌تواند [[ناجی]] دیگران و [[هادی]] [[گمراهان]] گردد؟
هرگاه یک نفر با کمال بی‌غرضی و بی‌نظری، بدون پیش [[داوری]]، در مضامین [[احادیث]] سه گانه دقت کند، خواهد یافت که [[پیامبر گرامی]] خلاء مقام و [[منصب رهبری]] را با تعیین رهبرانی پر کرده است و [[امت]] را به [[پیروی]] از افراد معین [[رهبری]] نموده است.
در حدیث نخست، [[امام علی]]{{ع}} را بسان [[هارون]] معرفی کرده، در حدیث دوم بین [[عترت]] و کتاب، پیوند و هم بستگی برقرار نموده و در این حدیث، آنان را به [[سفینة نوح]] [[تشبیه]] کرده است.
آیا با چنین نصوصی روشن، امت [[حق]] داشتند که در [[سقیفه]] گرد هم آیند و برای خود رهبری تعیین نمایند، یا باید به آنان [[رجوع]] کنند و در تمام موضوعات از آنان [[الهام]] بگیرند.
آیا صحیح است که [[امت اسلامی]] در غیاب [[پیامبر]]، هارون امت را کنار بگذارد و برای خود رهبری بیندیشد؟
آیا صحیح است که امت اسلامی، عترت [[معصوم]] و هم سنگ [[قرآن]] را عقب بزند و در [[احکام]] و [[حلال و حرام]] و اصول و [[فروع]] به [[واصل]] بن عطا معتزلی، [[ابو الحسن اشعری]]، [[ابوحنیفه]]، [[شافعی]]، مالک و احمد مراجعه نماید، گروهی که برای [[حجیت]] آراء و [[افکار]] آنان، دلیل صحیحی در دست نیست.
اکنون که موضوع [[رهبری سیاسی]] عترت سپری گردیده است، بحث در این که چه کسی لازم بود که رهبری سیاسی امت را پس از پیامبر به دست بگیرد، بحث مفید و [[سودمندی]] نیست. هر چه بود، [[تاریخ]] آن سپری گردید و چرخ [[زمان]] دیگر به عقب برنمی‌گردد.
ولی یک مطلب حیاتی در اینجا باقی است و آن اینکه اگرچه امت از رهبری سیاسی خود، [[پیشوایان معصوم]] [[محروم]] گردیده‌اند، ولی می‌توانند در [[معارف]] و اصول و آشنائی به [[حلال و حرام]] و [[احکام]] و [[فروع اسلام]]، از [[تعالیم]] جامع و گسترده آنان کاملاً بهره مند گردند و به جای [[رجوع]] به افرادی که برای [[حجیت قول]] آنان از [[کتاب و سنت]] دلیل محکم و [[استواری]] نیست، به [[عترت پیامبر]] رجوع نموده و بر [[کشتی نجات]] [[امت]] سوار گردند و از این راه، [[وحدت اسلامی]] و [[وحدت]] [[دینی]] و مکتبی را [[حفظ]] کرده و به بقای آن کمک کنند.
به عبارت روشن‌تر: ما کار نداریم که [[رهبری سیاسی]] پس از [[پیامبر گرامی]] بر عهده چه کسی بود، هر چه بود موضوع سپری گردید، و بازگو کردن این بحث دیگر مفید نیست.
ولی یک بحث دیگر فعلاً برای [[مسلمانان]]، حیاتی و ضروری می‌باشد و آن اینکه آیا مسلمانان در [[آگاهی]] از اصول و [[فروع]] و از معارف و احکام، به چه مقامی باید رجوع کنند؟ آیا به دنبال مکتب‌های اعتزالی و [[اشعری]] بروند و احکام را از [[پیشوایان]] چهارگانه بگیرند، یا اینکه از عترت پیامبر و هم وزن و هم ردیف [[قرآن]] اخذ کنند؟
پیامبر گرامی [[تکلیف]] همۀ امت را حتی در این [[زمان]] روشن کرده و باب عذر را به روی همه بسته است و با وجود یک چنین نصوصی، مراجعه به پیشوایان غیر [[معصوم]] و [[خطاکار]]، هرگز صحیح نیست.
اگر سران [[علمی]] و [[فکری]] [[اسلامی]]، تعصب‌های خشک و رسوبات قرون گذشته را کنار بگذارند و مغزها و اندیشه‌های خود را از پیش داوری‌ها شستشو دهند، و این [[احادیث متواتر]] اسلامی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، و در [[رأی]] و سخن و ابراز نظر، [[شجاعت]] به [[خرج]] دهند، و [[امت اسلامی]] را به [[مکتب اهل بیت]] ارجاع کنند، ثمره وحدت و [[یگانگی]] را به زودی زود خواهند چید.
شیخ [[محمود شلتوت]] شیخ ازهر، مردی بسیار با [[شهامت]] بود، گامی به پیش نهاد و [[مذهب شیعه]] را در ردیف [[مذاهب چهارگانه]] دیگر معرفی کرد. حالا نوبت [[اندیشمندان]] [[حر]] و آزادمنش دیگر فرا رسیده است که گام‌های دیگری در این راه بردارند و به [[حکم]] این [[نصوص]] همه [[امت]] را در [[تعالیم]] و [[احکام]] به سوی [[عترت]] سوق دهند، بدون آنکه در مسائل مربوط به به [[خلافت]] [[تغییر]] نظر دهند، و [[سنی]] را [[دعوت]] به [[تشیع]] و یا [[شیعه]] را دعوت به [[تسنن]] نمایند.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۱۲.</ref>.
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM010595.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|'''پیشوائی از نظر اسلام''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
۷۳٬۷۸۰

ویرایش