پرش به محتوا

حدیث دوازده خلیفه در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۳: خط ۶۳:


برخی از [[روایات]] [[حدیث ثقلین]]، [[قرآن و عترت]] را «خلیفتین» خوانده و هر دو را مکمل یکدیگر دانسته‌اند: «من در میان شما دو [[جانشین]]، [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم را می‌گذارم که هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند»<ref>فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۰۳، رقم ۱۰۳۲ {{متن حدیث|حدثنا عبد الله قال حدثني أبي حدثنا اسود بن عامر عن شريك عن الركين عن القاسم بن حسان عن زيد بن ثابت قال قال رسول الله إني تارك فيكم خليفتين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الأرض أو ما بين السماء و الأرض و عترتي أهل بيتي و انهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض}}.</ref>. این تعبیر مستلزم [[عصمت]] [[خلیفه]] است که به هیچ ستمی [[آلوده]] نیست؛ وگرنه، نمی‌تواند [[مرجع]] مطلق [[دینی]] هم عرض [[قرآن]] و مکمل آن باشد. پس بنا بر [[آیات]] و روایات، [[تعیین امام]] تنها از طریق [[تشریع]] امکان‌پذیر است<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۴۱.</ref>.
برخی از [[روایات]] [[حدیث ثقلین]]، [[قرآن و عترت]] را «خلیفتین» خوانده و هر دو را مکمل یکدیگر دانسته‌اند: «من در میان شما دو [[جانشین]]، [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم را می‌گذارم که هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند»<ref>فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۰۳، رقم ۱۰۳۲ {{متن حدیث|حدثنا عبد الله قال حدثني أبي حدثنا اسود بن عامر عن شريك عن الركين عن القاسم بن حسان عن زيد بن ثابت قال قال رسول الله إني تارك فيكم خليفتين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الأرض أو ما بين السماء و الأرض و عترتي أهل بيتي و انهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض}}.</ref>. این تعبیر مستلزم [[عصمت]] [[خلیفه]] است که به هیچ ستمی [[آلوده]] نیست؛ وگرنه، نمی‌تواند [[مرجع]] مطلق [[دینی]] هم عرض [[قرآن]] و مکمل آن باشد. پس بنا بر [[آیات]] و روایات، [[تعیین امام]] تنها از طریق [[تشریع]] امکان‌پذیر است<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۳۴۱.</ref>.
==[[خلفاء اثنی عشر]] در [[احادیث اسلامی]]==
[[پیامبر گرامی]]{{صل}} [[خاندان]] خود را بسان [[سفینة نوح]] معرفی نمود و در [[حدیث]] دیگر آنان را یکی از دو ثقل خواند که باید تا [[روز رستاخیز]] به ذیل آنها [[تمسک]] جست.
در [[احادیث]] دیگر، [[اهل بیت]] و [[عترت]] خود را به [[دوازده خلیفه]] و [[جانشین]] [[تفسیر]] نموده و از وسعت مفهوم این دو لفظ، (اهل بیت و عترت) کاسته است، و از این طریق روشن ساخته است که مقصود وی از آن دو لفظ، مطلق خاندان وی نیست، بلکه گروه انگشت شماری است که جانشین ایشان می‌باشند، و [[عزت]] [[دین]] به [[پیروی]] از آنان بستگی دارد.
در این که پیامبر گرامی، خلفای خود را [[دوازده نفر]] معرفی و معین کرده است، در میان [[محدثان]] [[اسلامی]] سخنی نیست؛ زیرا [[روایات]] آن به اندازه‌ای است که نمی‌توان در [[صحت]] آنها [[شک و تردید]] نمود.
مهم این است که این دوازده نفر را به خوبی بشناسیم و در [[امور دینی]] و [[اجتماعی]] از آنان پیروی کنیم.
[[اختلاف]] ما و [[محدثان اهل سنت]]، در تعیین مصادیق این دوازده نفر است که عزت دین به آنها بستگی دارد؛ زیرا آنان می‌خواهند این لفظ را بر [[جنایتکاران]] [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] تطبیق دهند. این تطبیق علاوه بر اینکه با متن روایات سازگار نیست؛ زیرا [[پیامبر]] آنان را مایه عزت دین و [[سربلندی]] [[مسلمانان]] معرفی می‌کند و هیچ‌گاه یزیدها، مروان‌ها، عبدالملک‌ها و سفاح‌ها که دستشان تا مرفق در [[خون]] مسلمانان فرو رفته بود، مایه عزت و سربلندی مسلمانان نبودند، بلکه مایه [[ننگ]] [[تاریخ اسلام]] و [[بشریت]] بشمار می‌رفتند. گذشته بر این، تعداد این جنایتکاران از دوازده نفر [[متجاوز]] است و به هیچ گونه‌ای نمی‌توان احادیث [[خلفاء]] [[دوازده گانه]] را بر آنان تطبیق نمود.
# [[عن جابر بن سمرة]]، قال سمعت [[رسول الله]] یقول: {{متن حدیث|يَكُونُ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا فَقَالَ أَبِي إِنَّهُ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ‌}}<ref>صحیح بخاری، ج۹، ص۸۱، طبع مکتبة عبدالحمید، پس از باب الاستخلاف و پیش از باب اخراج الخصوم</ref>. از [[جابر بن سمرة]]، از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: [[دوازده امیر]] خواهد بود، سپس کلمه‌ای گفت که من نشنیدم پدرم گفت: پیامبر فرمود: همگی از [[قریش]] خواهند بود.
# [[عن جابر بن سمرة]]: {{متن حدیث|دَخَلْتُ مَعَ أَبِي عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً قَالَ ثُمَ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِي مَا قَالَ قَالَ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، ص۳، چاپ محمد علی صبیح و اولاده، کتاب الأماره، باب الناس تبع لقریش و الخلافة من قریش. این متن را به طریق دیگر نیز از سمره نقل کرده است.</ref>. جابر می‌گوید: با پدرم، بر پیامبر وارد شدیم، شنیدم می‌گوید: این امر به پایان نمی‌رسد تا [[دوازده خلیفه]] در میان آنان بسر ببرد، سپس سخنی آهسته گفت که من نشنیدم. به پدرم گفتم، چه گفت؟ گفت: فرمود: همگی از قریش خواهند بود.
# عن جابر بن سمرة، یقول: {{متن حدیث|سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ لَا يَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِيزاً إِلَى اثْنَتَيْ عَشْرَةَ خَلِيفَةً ثُمَّ قَالَ كَلِمَةً لَمْ أَفْهَمْهَا فَقُلْتُ لِأَبِي فَقَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، ص۲، و این متن با مختصر تفاوت (به جای الاسلام، هذا الأمر) به طریق دیگر نقل شده است.</ref>. از پیامبر شنیدم فرمود: [[اسلام]] به دوازده خلیفه [[عزیز]] خواهد بود. سپس سخنی فرمود که من نشنیدم، از پدرم پرسیدم چه گفت؟ گفت، فرمود: همگی از قریش هستند.
#عن جابر: {{عربی|انطلقت الى رسول الله{{صل}} و معي ابي، يقول: لا يزال هذا الدين منيعا الى اثنى [[عشر]] خليفة}}. این [[دین]] به دوازده خلیفه، گرامی و بلند خواهد بود.
# عن جابر بن سمرة: {{عربی|سمعت رسول الله يوم جمعة عشية رجم الاسلمي يقول: لا يزال الدين قائما حتى تقوم الساعة، أو يكون عليكم اثنا عشر خليفة كلهم من قريش}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، ص۴؛ در نتیجه این حدیث در صحیح مسلم به هفت طریق نقل شده است.</ref>. از [[پیامبر گرامی]] [[روز جمعه]]، عصر روزی که اسلمی سنگسار شد، شنیدم که فرمود: این [[دین]] تا [[روز رستاخیز]] برپاست تا اینکه [[دوازده نفر]] بر شما [[خلافت]] کنند و همگی از [[قریش]] هستند.
# [[عن جابر بن سمرة]]: {{عربی|سمعت رسول الله، يقول: لا يزال هذا الدين عزيزا الى اثنى عشر خليفة، فكبر الناس و ضجوا ثم قال كلمة خفيت قلت لابي يا ابة ما قال؟ قال كلهم من قريش}}<ref>سنن ابی داود، ج۲، کتاب المهدی، ص۲۰۷. وی این حدیث را به دو طریق دیگر نیز نقل کرده است. امام احمد بن حنبل، این حدیث را به ۳۴ طریق نقل کرده است، از صفحه ۸۶ تا ۱۰۱ و ۱۰۶ تا ۱۰۸ مراجعه شود.</ref>. از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: این دین تا [[دوازده نفر خلیفه]] [[عزیز]] خواهد بود، ناگهان [[مردم]] [[تکبیر]] گفتند و [[ضجه]] کردند. سپس پیامبر آهسته سخنی گفت. از پدرم پرسیدم، چه گفت؟ گفت، فرمود: همگی از قریش هستند.
#عن جابر بن سمر: {{عربی|كنت مع عمي عند النبي{{صل}} يقول: لايزال امر امتي صالحا حتى يمضي [[اثنا عشر]] خليفة، ثم قال كلمة و [[خفض]] بها صوته. فقلت لعمي و كان امامي: ما قال يا عم؟ قال: يا بني كلهم من قريش}}<ref>المستدرک، کتاب معرفة الصحاب، ج۳، ص۱۱۸.</ref>. با عموی خود پیش پیامبر بودم، پیامبر فرمود: کار این [[امت]] پیوسته به [[صلاح]] خواهد بود، تا [[دوازده خلیفه]] بر آنها بگذرد. سپس صدای خود را آهسته کرد به عمویم که جلوی من نشسته بود، گفتم: چه فرمود؟ گفت، فرمود: همگی از قریشند. علاوه بر این گروه، [[حدیث]] را گروه دیگری نیز نقل کرده‌اند.
#عن [[ابن مسعود]]: {{متن حدیث|أَنَّهُ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} كَمْ يَمْلِكُ هَذِهِ الأُمَّةَ مِنْ خَلِيفَةٍ؟ فَقَالَ سَأَلْنَا عَنْهَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ اثْنَا عَشَرَ كَعِدَّةِ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۹۸؛ منتخب کنز العمال، ج۵، ص۲۱۲؛ تاریخ الخلفاء، ص۷؛ الصواعق المحرقة، ص۱۲؛ ینابیع المودة، ص۲۵۸.</ref>. از ابن مسعود پرسیده شد که زمام این امت را چند نفر به دست می‌گیرند؟ گفت: ما از [[پیامبر]] سؤال کردیم وی فرمود: [[دوازده نفر]]، به تعداد نقیبان [[بنی اسرائیل]].
[[احادیث]] درباره [[ائمه اثنی عشر]]، بالأخص اینکه تعداد آنان به تعداد [[نقباء بنی اسرائیل]] است، بیش از آن است که در اینجا گردآوری شود، بلکه جمع‌آوری این احادیث در گرو تألیف رساله‌ای است که در این مورد نوشته شود و ما به عنوان نمونه به این مقدار اکتفاء می‌ورزیم.
اکنون لازم است با دقت هرچه کامل‌تر، این [[دوازده نفر خلیفه]] را که در سخنان [[حضرت رسول]]{{صل}} وارد شده‌اند، به خوبی بشناسیم.
بر [[امت اسلامی]] لازم است که پس از چهارده [[قرن]] [[جنگ]] و [[نزاع]] و مناقشه و مرافعه، به احادیثی که در [[صحاح]] و [[سنن]] و مسانید وارد شده است، مراجعه کنند و مصادیق آنها را پیدا کنند.
از صفاتی که پیامبر برای دوازده نفر متذکر شده است، می‌توان مصادیق این [[دوازده خلیفه]] را به دست آورد.
[[پیامبر گرامی]] آنان را با صفات زیر معرفی می‌کند:
#{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ (الْإسْلَامُ) لَا يَنْقَضِي حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ}}.
#{{متن حدیث|لَا يَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِيزاً}}.
#{{متن حدیث|لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ مَنِيعاً}}.
#{{متن حدیث|لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً}}.
#{{متن حدیث|لَا يَزَالُ أَمْرُ أُمَّتِي صَالِحاً}}.
#{{متن حدیث|كَعِدَّةِ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ‌}}.
این صفات، روشنگر [[شخصیت]] خلفائی است که [[عزت]] و مناعت [[اسلام]]، [[صلاح]] و [[رستگاری]] [[امت]]، بستگی به آنان داشته و تعداد آنان بسان نقیبان بنی اسرائیل است و [[قیامت]] برپا نمی‌گردد و امر اسلام به پایان نمی‌رسد، مگر اینکه دوازده نفر در میان امت پا بگذارند و در میان آنان قرار گیرند.
یک چنین [[خلفاء]] با این خصوصیات، جز بر خلفاء [[دوازده گانه]] [[مذهب]] [[اثنی عشری]]، بر هیچ گروهی تطبیق نمی‌کند؛ زیرا [[امام علی]] و [[فرزندان]] او، خصوصاً آنان که در اوقات [[فترت]] به [[نشر معارف]] و [[علم]] و [[رهبری]] امت به صلاح و درستکاری موفق گردیدند، مایه [[عزت اسلام]] بوده و آخرین خلفای آنان کسی است که پیامبر درباره او فرموده که [[رستاخیز]] بر پا نمی‌گردد، مگر اینکه روی [[زمین]] پر از [[جور]] و [[ستم]] می‌گردد، سپس فردی از [[عترت]] من طلوع می‌کند و زمین را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، پس از آنکه با جور و ستم پر شده باشد.
آیا عبارت‌های پیشین که از [[پیامبر گرامی]] نقل گردید، خصوصاً جمله‌های {{متن حدیث|لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً، أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي‌}}، بر [[وعده الهی]] درباره آخرین [[خلیفه]] از [[خلفاء اثنی عشر]] تطبیق نمی‌کند؟
شما اگر این [[احادیث]] را در کنار احادیث [[ثقلین]] و [[سفینه نوح]] بگذارید، و احادیث دیگری را هم که اکنون یادآور می‌شویم به آن ضمیمه نمائید، قاطعانه [[داوری]] می‌کنید که مقصود همان [[ائمه]] عترت و [[پیشوایان]] [[دوازده گانه]] [[شیعه]] است و بس.
احادیث دیگر عبارتند از:
#{{متن حدیث|‌النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَيْتِي ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ}}<ref>ذخائر العقبی، ص۱۷، طبع مکتبة القدس، سال ۱۳۶۵، تألیف محب الدین طبری، متوفای سال ۶۹۴، نقل از مناقب امام احمد.</ref>. با رفتن [[خاندان]] من، [[اهل]] زمین نیز از میان می‌روند.
#{{متن حدیث|النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ عَنِ الْغَرَقِ وَ أَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأُمَّتِي مِنَ الِاخْتِلَافِ‌}}<ref>مدرک پیشین و الصواعق المحرقة، ص۲۳۳، طبع مکتبة القاهره، از حاکم نقل کرده است که وی سند آن را تصحیح کرده است.</ref>. [[ستارگان]] [[حافظ]] اهل زمین از [[غرق]] شدن هستند و خاندان من حافظ [[امت]] از [[اختلاف]] است.
#{{متن حدیث|لَا يَزَالُ هَذَا الْأَمْرُ فِي قُرَيْشٍ مَا بَقِيَ مِنْهُمْ اثْنَانِ}}<ref>صحیح بخاری، ج۹، ص۶۲، طبع مکتبة عبد الحمید، کتاب الاحکام باب: الأمر من قریش.</ref>. امر [[خلافت]] تا دو نفر باقی است در [[قریش]] است. 
#{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ، مَاتَ مَيْتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶.</ref>. هر کس بدون [[امام]] بمیرد، [[مرگ]] او [[مرگ جاهلی]] است.
#{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>شرح مقاصد، ج۲، ص۲۷۵؛ دانشمند محقق، جناب آقای لطف الله صافی، قسمتی از این روایات را در کتاب خود گردآورده است، به کتاب منتخب الأثر ص۹۷-۱۴۰ مراجعه گردد.</ref>. هر کس بمیرد و [[امام زمان]] خود را نشناسد، [[مرگ]] او [[مرگ جاهلی]] خواهد بود.
اگر این [[احادیث]] و مانند آنها را به احادیث [[اثنا عشر]] ضمیمه کنیم، دو مطلب روشن می‌گردد:
# [[عترت]] و [[ثقل اصغر]] و [[امان]] [[اهل]] [[زمین]]، همان [[دوازده]] نفرند که [[عزت]] [[دین]] و [[صلاح]] [[امت]] به آنان بستگی دارد.
# [[خلافت]] و [[امامت]] این گروه، تا انقضاء [[جهان]] ادامه دارد، تا آنجا که از تمام افراد، از امام زمان خود سؤال خواهد شد و یک چنین گروه دوازده نفری جز بر [[خلفاء اثنا عشر]] [[شیعه امامیه]] قابل تطبیق نیست.
اینک این مطلب را قدری مشروح‌تر مورد بررسی قرار دهیم:
بر فرض این که خلافت [[خلفاء]] چهارگانه مایه عزت و مناعت [[اسلام]] بوده است، ولی متأسفانه [[عمر]] آنان کوتاه و تعداد آنها از چهار نفر [[تجاوز]] نکرد.
[[سلاطین]] [[بنی امیه]]، [[جنایتکاران]] [[زمان]] خود بودند که تعداد آنها از [[دوازده تن]] گذشت.
[[فرمانروایان]] [[عباسی]]، علاوه بر اینکه سفاک و [[خون‌ریز]] بوده و گروه بی‌شماری را به زنجیر کشیده بودند، تعداد آنها از دوازده تن [[متجاوز]] می‌باشد.
از نظر [[فهم حدیث]]، باید پس از [[درگذشت پیامبر]] یک گروه دوازده نفری جست، که پیاپی آمده و صفات و شرائطی که [[پیامبر]] یادآور شده است، در آنان تحقق داشته باشد.
[[شگفتی]] از برخی از نویسندگان [[اهل تسنن]] است که می‌خواهند این احادیث را بر خلفاء [[راشدین]] و گروهی از جنایت‌کاران بنی امیه تطبیق کنند. ما فعلاً کاری با خلفاء راشدین نداریم و پرونده [[زندگی]] [[معاویه]] و یزید، واضح و روشن است، کمی درباره [[عبدالملک بن مروان]] و نوۀ [[جنایتکار]] او ولید، بیندیشیم.
[[سیوطی]] در [[تاریخ الخلفاء (کتاب)|تاریخ الخلفاء]] می‌نویسد:
اگر [[عبدالملک]]، گناهی جز این نداشت که حجاج خونخوار را بر [[مردم]] مسلط کرد و گروهی از [[صحابه]] و [[تابعین]] را به [[قتل]] رسانید، کافی است که او را از [[رحمت خدا]] دور بدانیم.
ولید، نوۀ جنایتکار او، کسی است که خواست بر بالای بام [[کعبه]] شراب بخورد که مورد [[خشم]] مردم قرار گرفت. اوست که [[قرآن]] را باز کرد تا [[داوری]] قرآن را در [[حق]] خود به دست آورد، ناگهان این [[آیه]] آمد:
{{متن قرآن|وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ}}<ref>«و (پیامبران) گشایش خواستند و هر گردنکش ستیهنده‌ای نومید شد» سوره ابراهیم، آیه ۱۵.</ref>.
از دیدن این آیه ناراحت شد، قرآن را پرت نمود و آن را با تیر سوراخ سوراخ کرد و این دو [[بیت]] را سرود:
{{عربی|تُهَدِّدُنِي بِجَبَّارٍ عَنِيدٍ فَهَا أَنَا ذَاكَ جَبَّارٌ عَنِيدٌ
إِذَا مَا جِئْتَ رَبَّكَ يَوْمَ حَشْرٍ فَقُلْ يَا رَبِّ مَزَّقَنِي الْوَلِيدُ}}
مرا با [[جبار]] عنید [[تهدید]] می‌کنی؟ من همان جبار عنید هستم. اگر [[روز رستاخیز]] پیش خدای خود آمدی، بگو ولید مرا پاره پاره کرد.
آیا می‌توان گفت، این گروه، تا روز رستاخیز مایه [[عزت]] اسلامند؟ آنان صفحات [[زندگی]] خود را با کثافت‌کاری‌های خود آن چنان [[آلوده]] کردند که هرگز نمی‌توان آنان را در ردیف انسان‌های عادی قرار داد.
هرگاه این [[روایات]] را به روایات متواتری که از [[پیامبر اسلام]] درباره نام و خصوصیات این [[دوازده]] [[پیشوا]] رسیده و [[علمای شیعه]] آنها را در کتاب‌های خود تدوین و گرد آورده‌اند ضمیمه کنیم، مطلب بسان [[خورشید]] نیمه رو بر همه کس روشن می‌گردد.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۴۹.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:IM010218.jpg|22px]] [[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|'''امامت و دلایل انتصابی بودن آن''']]
# [[پرونده:IM010218.jpg|22px]] [[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|'''امامت و دلایل انتصابی بودن آن''']]
# [[پرونده:IM010595.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|'''پیشوائی از نظر اسلام''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۵٬۸۷۱

ویرایش